دانشگاه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:دانشگاه.jpg|بندانگشتی]] | |||
'''دانشگاه'''، جایگاه، مسئولیت و نقش مراکز آموزش عالی. | '''دانشگاه'''، جایگاه، مسئولیت و نقش مراکز آموزش عالی. | ||
[[امامخمینی]] در نکوداشت نقش دانشگاه، دانشگاهیان را فرزندان [[اسلام]] میخواند و بر نقش اثرگذار دانشگاه در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی، تأکید میکرد. | |||
نظام آموزش عالی جدید در [[ایران]]، در سال ۱۲۲۹ به دست میرزاتقیخان امیرکبیر در تهران پایهریزی شد. با افتتاح دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ و سپس گسترش تأسیس دانشگاه در شهرهای مختلف، وزارت علوم و آموزش عالی برای ساماندهی متمرکز آموزش عالی تأسیس شد (۱۳۴۶). در دوران [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]]، دانشگاه جایگاه بالایی داشت و سنگر محکمی برای دفاع از امامخمینی و انقلاب بود. | |||
امامخمینی با نامطلوبدانستنِ دانشگاه وابسته به [[اجانب|بیگانه]] و عاری از آموزههای اسلام در زمان پهلوی، پیامد آن را فساد جامعه و عامل [[عقبماندگی]] مملکت میشمرد. بر همین اساس طرح اسلامیکردن دانشگاهها، از اهداف مهم [[شورای عالی انقلاب فرهنگی|شورای انقلاب فرهنگی]] تعیین شد. ایشان اصلاح فرهنگی را تدریجی و درازمدت میخواند و بر استقلال فکری و فرهنگی در دانشگاه، سالمسازی دانشگاه و برخورد هوشمندانه با [[انحراف|انحرافات]] تأکید میکرد. | |||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجه امامخمینی به دانشگاه بیشتر شد و بزرگترین پیروزی را آشتی میان دانشگاه و حوزه شمرد. او هدف از تشکیل دانشگاه را بسیار فراتر از تربیت متخصص، بلکه تربیت انسان متعهد به اسلام، خداجو، خادم به مردم و متکی به نیروی حق میدانست که با اتکای به ایمان، مرعوب تطمیع [[اجانب|بیگانگان]] نمیشود، زیر بار [[ظلم|ستم]] نمیرود، در برابر تهدیدها [[استقامت|مقاومت]] میکند و به انفعال و تسلیم تن نمیدهد. | |||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
دانشگاه به معنای محل دانش است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ عمید، فرهنگ فارسی، ۵۸۶.</ref> و در اصطلاح به مؤسسه یا مدرسه عالی میگویند که اقسام علوم در آن تدریس میشود و شامل زیرمجموعههایی به نام دانشکده است و در هر کدام از دانشکدهها، رشته خاصی از علوم در سطح بالاتر از دیپلم تدریس میشود.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲۹۹۱/۴.</ref> | دانشگاه به معنای محل دانش است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ عمید، فرهنگ فارسی، ۵۸۶.</ref> و در اصطلاح به مؤسسه یا مدرسه عالی میگویند که اقسام علوم در آن تدریس میشود و شامل زیرمجموعههایی به نام دانشکده است و در هر کدام از دانشکدهها، رشته خاصی از علوم در سطح بالاتر از دیپلم تدریس میشود.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲۹۹۱/۴.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
کهنترین دانشگاه جهان با هفتصد سال تداوم، «گندیشاپور» یا جندی شاپور است که حدود ۱۷۰۰ سال پیش در دزفول تأسیس گردید<ref>متقی، آموزش عالی در ایران و جهان، ۱۶؛ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۶۳.</ref> و در آن تعلیمات عالی در رشتههای ادبیات، طب و [[فلسفه]] تدریس میشد.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۰/۴.</ref> گندیشاپور بزرگترین مرکز فرهنگی آن زمان بود که دانشجویان و استادان از اطراف جهان به آن رو میآوردند.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۱/۴.</ref> با این حال، دانشگاه قرویین را به عنوان قدیمیترین دانشگاه جهان شمردهاند. این دانشگاه در شهر فاس مراکش قرار دارد و در سال ۸۵۹م/ ۲۳۸ش به وسیله دختری به نام فاطمه فِهری تأسیس شد.<ref>جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۳۹۴/۵/۷ش.</ref> | کهنترین دانشگاه جهان با هفتصد سال تداوم، «گندیشاپور» یا جندی شاپور است که حدود ۱۷۰۰ سال پیش در دزفول تأسیس گردید<ref>متقی، آموزش عالی در ایران و جهان، ۱۶؛ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۶۳.</ref> و در آن تعلیمات عالی در رشتههای ادبیات، طب و [[فلسفه]] تدریس میشد.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۰/۴.</ref> گندیشاپور بزرگترین مرکز فرهنگی آن زمان بود که دانشجویان و استادان از اطراف جهان به آن رو میآوردند.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۱/۴.</ref> با این حال، دانشگاه قرویین را به عنوان قدیمیترین دانشگاه جهان شمردهاند. این دانشگاه در شهر فاس مراکش قرار دارد و در سال ۸۵۹م/ ۲۳۸ش به وسیله دختری به نام فاطمه فِهری تأسیس شد.<ref>جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۳۹۴/۵/۷ش.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۶۲: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۸۱: | خط ۹۱: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
[[رده:مقالههای | * حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/332/ دانشجویان]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۳۳۲–۳۳۶. | ||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای دارای تصویر]] | ||
[[رده:مراکز دانشگاهی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۶
دانشگاه، جایگاه، مسئولیت و نقش مراکز آموزش عالی.
امامخمینی در نکوداشت نقش دانشگاه، دانشگاهیان را فرزندان اسلام میخواند و بر نقش اثرگذار دانشگاه در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی، تأکید میکرد.
نظام آموزش عالی جدید در ایران، در سال ۱۲۲۹ به دست میرزاتقیخان امیرکبیر در تهران پایهریزی شد. با افتتاح دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ و سپس گسترش تأسیس دانشگاه در شهرهای مختلف، وزارت علوم و آموزش عالی برای ساماندهی متمرکز آموزش عالی تأسیس شد (۱۳۴۶). در دوران نهضت اسلامی، دانشگاه جایگاه بالایی داشت و سنگر محکمی برای دفاع از امامخمینی و انقلاب بود.
امامخمینی با نامطلوبدانستنِ دانشگاه وابسته به بیگانه و عاری از آموزههای اسلام در زمان پهلوی، پیامد آن را فساد جامعه و عامل عقبماندگی مملکت میشمرد. بر همین اساس طرح اسلامیکردن دانشگاهها، از اهداف مهم شورای انقلاب فرهنگی تعیین شد. ایشان اصلاح فرهنگی را تدریجی و درازمدت میخواند و بر استقلال فکری و فرهنگی در دانشگاه، سالمسازی دانشگاه و برخورد هوشمندانه با انحرافات تأکید میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجه امامخمینی به دانشگاه بیشتر شد و بزرگترین پیروزی را آشتی میان دانشگاه و حوزه شمرد. او هدف از تشکیل دانشگاه را بسیار فراتر از تربیت متخصص، بلکه تربیت انسان متعهد به اسلام، خداجو، خادم به مردم و متکی به نیروی حق میدانست که با اتکای به ایمان، مرعوب تطمیع بیگانگان نمیشود، زیر بار ستم نمیرود، در برابر تهدیدها مقاومت میکند و به انفعال و تسلیم تن نمیدهد.
مفهومشناسی
دانشگاه به معنای محل دانش است[۱] و در اصطلاح به مؤسسه یا مدرسه عالی میگویند که اقسام علوم در آن تدریس میشود و شامل زیرمجموعههایی به نام دانشکده است و در هر کدام از دانشکدهها، رشته خاصی از علوم در سطح بالاتر از دیپلم تدریس میشود.[۲]
پیشینه
کهنترین دانشگاه جهان با هفتصد سال تداوم، «گندیشاپور» یا جندی شاپور است که حدود ۱۷۰۰ سال پیش در دزفول تأسیس گردید[۳] و در آن تعلیمات عالی در رشتههای ادبیات، طب و فلسفه تدریس میشد.[۴] گندیشاپور بزرگترین مرکز فرهنگی آن زمان بود که دانشجویان و استادان از اطراف جهان به آن رو میآوردند.[۵] با این حال، دانشگاه قرویین را به عنوان قدیمیترین دانشگاه جهان شمردهاند. این دانشگاه در شهر فاس مراکش قرار دارد و در سال ۸۵۹م/ ۲۳۸ش به وسیله دختری به نام فاطمه فِهری تأسیس شد.[۶]
دانشگاه الازهر با بیش از هزار سال سابقه در مصر برای رهبری حرکتهای دینی ایجاد شد و علاوه بر علوم دینی به مسائل سیاسی نیز میپرداخت.[۷] از دیگر مکانهای آموزشی قدیمی، مدرسههایی معروف به مدرسههای نظامیه در دوران سلجوقیاند. گروهی معتقدند رونق دانشگاههای اروپا پس از قرون وسطی با الگوبرداری از این مدرسههای اسلامی میسر شد.[۸] مدرسه نظامیه بغداد ازجمله این مدارس است که تا سال ۶۰۳ق رونق داشت و سپس دانشگاههای دیگر جایگزین آن شدند.[۹]
نظام آموزش عالی جدید در ایران مدرسه عالی «دارالفنون»، در سال ۱۲۲۹ به دست میرزاتقیخان امیرکبیر در تهران پایهریزی شد[۱۰] و در دی ۱۲۳۰ رسماً افتتاح گردید.[۱۱] پس از دارالفنون مدارس عالی دیگری چون دارالمعلمین عالی (۱۲۶۹)، مدرسه علوم سیاسی (۱۲۷۹)، مدرسه فلاحت (۱۲۸۱) و مدرسه طب (۱۲۹۸) تأسیس شدند.[۱۲] طرح تأسیس دانشگاه تهران در خرداد ۱۳۱۳ به تصویب مجلس وقت رسید و در ۲۴ اسفند همان سال به دست رضاخان پهلوی بهصورت رسمی افتتاح گردید.[۱۳] گسترش دانشگاهها از سال ۱۳۲۶ با افتتاح دانشگاه تبریز آغاز شد و در ۱۳۲۸ با تصویب مجلس، به وزارت فرهنگ اجازه تأسیس دانشگاه در شهرستانهای مشهد، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها داده شد.[۱۴] در سال ۱۳۴۶ نیز وزارت علوم و آموزش عالی برای ساماندهی متمرکز آموزش عالی تأسیس شد.[۱۵]
جایگاه و نقش
در دوران انقلاب تعداد زیادی از جوانان در دانشگاهها حضور داشتند. اتحاد حوزه و دانشگاه مردم را بیشتر به جریانهای دانشگاهی وابسته کرد و سرکوبهای خونین دانشجویان و ایستادگی آنان باعث دلگرمی، اعتماد و حمایت مردم از دانشجویان شد.[۱۶] امامخمینی جایگاه و نقش فرهنگیان ازجمله دانشگاهیان را در صورت عملکرد صحیح، چه به لحاظ تأثیرگذاری گسترده در تعلیم و تربیت و چه از لحاظ مسئولیت، در تراز وظایف انبیای الهی قرار داده[۱۷] و برای دانشگاه و دانشگاهیان نقش اساسی و جایگاه ارزشمندی قائل شدهاست. ایشان از آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲ به دانشگاهها در کنار حوزههای علمیه توجه میکرد،[۱۸] در جمع دانشجویان به سخنرانی میپرداخت،[۱۹] برای آنان پیام میفرستاد،[۲۰] آنان را نصیحت میکرد،[۲۱] مقدرات کشور را به دست آنان میدانست[۲۲] و درباره استفاده ابزاری استعمار از دانشگاه هشدار میداد.[۲۳]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجه امامخمینی به دانشگاه بیشتر شد و بزرگترین پیروزی را آشتی میان دانشگاه و حوزه شمرد.[۲۴] از دغدغههای اصلی ایشان در این برهه، وحدت حوزه و دانشگاه[۲۵] و اسلامیشدن دانشگاهها[۲۶] بود. ایشان در همین راستا با تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی از مسئولان خواست خط و مشی فرهنگی دانشگاهها را بر اساس فرهنگ اسلامی ترسیم کنند.[۲۷] ایشان دانشگاه را قلب تپنده و نبض ملت میدانست[۲۸] و آن را نهادی انسانساز مینامید که میتواند مبدأ سعادت یا شقاوت یک ملت شود.[۲۹] ایشان بارها خاطرنشان میکرد که مقدرات هر کشوری عمدتاً در دست دانشگاه و دانشگاهیان است[۳۰] و بیتوجهی به دانشگاه را برابر ازدستدادن کل سرمایه انسانی یک مملکت[۳۱] و اصلاح آن را به مثابه اصلاح یک مملکت میشمرد[۳۲] و شرط آن را آغاز اصلاح و تربیت از دوره دبستان میدانست.[۳۳]
از سوی دیگر، در نگاه رایج رسالت دانشگاه، تربیت متخصصان در رشتههای مختلف علمی با تعهداتی برآمده از روح دانش شمرده شدهاست؛[۳۴] اما امامخمینی هدف از تشکیل دانشگاه را بسیار فراتر از تربیت متخصص، بلکه تربیت انسان متعهد به اسلام،[۳۵] خداجو، خادم به مردم و متکی به نیروی حق میدانست که با اتکای به ایمان، مرعوب تطمیع بیگانگان نمیشود، زیر بار ستم نمیرود، در برابر تهدیدها مقاومت میکند، به انفعال و تسلیم تن نمیدهد[۳۶] و بستر تراوش معنویات و تزریق آن به همه اقشار جامعه است.[۳۷] ایشان ویژگی مهم دانشگاه را اثرگذاری گسترده و مطلوب در تشکیل مجلس، دولت، ارتش و شکلدادن فرهنگ جامعه و توده مردم بیان میکرد[۳۸] و وظیفه اساسی آن را تعلیم و تربیت میخواند[۳۹]
امامخمینی وجود دانشگاه وابسته به بیگانه و عاری از آموزههای اسلام را در زمان پهلوی، نامطلوب میدانست[۴۰] و پیامد آن را فساد جامعه[۴۱] و وجود انسانهای مضر برای اسلام[۴۲] میشمرد و آن را عامل عقبماندگی مملکت میخواند.[۴۳] ایشان پیامد دنبالهروی دانشگاه از فرهنگ وارداتی و تربیت انسانهای گوش به فرمان بیگانگان در زمان پهلوی را نابودی و تضعیف اسلام میدانست.[۴۴]
اسلامیشدن دانشگاه
به باور امامخمینی دانشگاه اسلامی، برای رسیدن به توحید باید به علوم طبیعی نگاه آلی و ابزاری داشته باشد[۴۵] و انسانهایی الهی، تزکیهشده، متقی با روحیه خودباوری و خوداتکایی علمی و فرهنگی و متعهد اجتماعی و ناظر آگاه به تصمیمگیریها و عملکردها تحویل جامعه دهد.[۴۶] ایشان دانشگاه در حکومت اسلامی را نماد آموزههای اسلام میداند و معتقد بود دانشگاه باید صدای تبلیغات اسلامی را از زوایای عبادی و اجتماعی و مانند آن انعکاس دهد[۴۷] و هنگام ورود به محیطهای علمی، آموزههای اسلامی حس شود[۴۸]
پس از آنکه امامخمینی طرح دانشگاه اسلامی را مطرح کرد، شورای انقلاب فرهنگی، ایجاد آن را از اهداف اساسی خود خواند[۴۹] و اسلامیشدن فضا و مناسبات دانشگاه را در تفسیر آن ارائه کرد.[۵۰] از سوی دیگر، با طرح دانشگاه اسلامی، این شبهه به وجود آمد که روحانیت با علم و تخصص مخالف است. امامخمینی در رد این موضوع، با مغالطهخواندن آن، هدفِ راهبردی حوزهها را مقابله با بیگانگان در به بیراهه کشاندن دانشگاهها[۵۱] و هدف از طرح دانشگاه اسلامی را استقلال دانشگاه و وابستهنبودن آن به شرق و غرب عنوان کرد.[۵۲]
عوامل آسیبپذیری
در زمان پهلوی نگاه کشورهای غربی بهویژه امریکا به سرمایهگذاری در نهاد دانشگاه ایران معطوف بود. در این راستا آنان متعهد شدند هزینههای اجرای طرحهایی مانند ایجاد کانونهای آموزشی با حضور متخصصان امریکایی، اعزام دانشجویان به خارج از کشور، ترجمه کتابهای خارجی به زبان فارسی و تدریس آنها در دانشگاه را تأمین کنند و سعیشان در ترویج فرهنگ غربی بود[۵۳] و این باعث بروز گسست عمیق میان جامعه تحصیلکرده و دیگر اقشار جامعه شد.[۵۴]
امامخمینی دانشگاه در دوره پهلوی را دچار انحراف و نقطه ضعفهایی میدید که استعمار فرهنگی از خارج کشور و سرسپردگی و عیاشی از ناحیه داخل، عوامل مهم این انحراف بودند.[۵۵] ایشان کجرویِ مراکز آموزشی در آن دوره را در نقطه اوج این انحراف میدانست[۵۶] و نقشه بیگانگان در منحرفکردن دانشگاه را به لحاظ زمانی، یک توطئه مستمر[۵۷] و به لحاظ گستردگی، از محیط کودکستان تا دانشگاه[۵۸] میشمرد. ایشان حضور برخی استادان وابسته به خارج را از عوامل آسیبپذیری دانشگاه[۵۹] و بسترساز طمع و سلطه بیگانهها و بیخاصیتی و وابستگی دانشگاه میخواند[۶۰] و درباره نفوذ مخالفان نظام اسلامی در دانشگاهها هشدار میداد.[۶۱]
انحراف و فساد فکری از دیگر عوامل آسیبپذیری دانشگاهها از نگاه امامخمینی بود.[۶۲] ایشان باور داشت خالیبودن محیط دانشگاه از تربیت اخلاقی و معنوی[۶۳] و ایجاد فاصله و اختلافافکنی بیگانگان میان نهاد دانشگاه و حوزه منجر به تشدید آسیبپذیریها شدهاست.[۶۴] ایشان تفاهم دو نهاد حوزه و دانشگاه را برای جبران این نقیصه لازم میدانست.[۶۵]
نقش دانشگاه در انقلاب اسلامی
دانشگاه در پیروزی انقلاب اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار بود و سنگر محکمی برای دفاع از امامخمینی و انقلاب اسلامی به شمار میرفت.[۶۶] در این مسیر انتقادهای امامخمینی از رژیم پهلوی، تفکرات دینی دانشجویان را از سردرگمی بیرون آورد و عاملی برای حضور آنان در ساختار جنبشهای دانشجویی شد. گسترش سرکوبهای رژیم پهلوی میل به براندازی حکومت و نه اصلاح آن را در دانشجویان بهوجود آورد و در سالهای نهضت، دانشگاه در این راه پیشتاز بود؛[۶۷] تا جایی که در بیشتر دانشگاهها مسائل سیاسی مطرح شد و طبقات مختلف برای شنیدن مطالب به دانشگاه میرفتند.[۶۸]
دانشگاهیان در بیشتر تظاهرات علیه رژیم پهلوی حضور داشتند. حوادث ۲۲ آذر ۱۳۴۹[۶۹] و تجمع دانشجویان (در کنار دانشآموزان) در سیزدهم آبان ۱۳۵۷ که منجر به کشتار دانشجویان شد، ازجمله فعالیتهایی است که دانشگاهیان برای پیروزی انقلاب انجام دادند.[۷۰] (ببینید: دانشجویان)
امامخمینی در نکوداشت نقش دانشگاه، دانشگاهیان را فرزندان اسلام میخواند که در راه اسلام و کشور فدایی دادند،[۷۱] مورد هجوم مأموران رژیم پهلوی قرار گرفتند،[۷۲] مضروب و مصدوم شدند،[۷۳] به زندان رفتند[۷۴] و از تحصیل بازماندند.[۷۵] به گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، در سال ۱۳۵۷ و اوج نهضت اسلامی، امامخمینی با آگاهی از قطع حقوق بعضی از استادان دانشگاه، خواستار پرداخت تمام و کمال حقوق آنان از سوی نماینگان خود شد. به گفته یکی از نمایندگان ایشان، استادان به حداقل بسنده کرده و دریافت کامل حقوق را رد کردهاند.[۷۶]
با بازگشایی دوباره دانشگاه پس از انقلاب فرهنگی (ببینید: شورای عالی انقلاب فرهنگی) در سالهای آغازین جنگ تحمیلی، حضور دانشگاهیان و استفاده از خلاقیت فنی دانشجویان و استادان توانست کمک مؤثری به پیشبرد دفاع کند.[۷۷] امامخمینی نقش دانشگاه را در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی، اثرگذار و اساسی میدانست[۷۸] و باور داشت همانگونه که انقلاب اسلامی در تحول دانشگاه نقش اساسی داشته، دانشگاه نیز باید قدرشناس انقلاب اسلامی باشد و در حفظ و تداوم آن تلاش کند.[۷۹]
ضرورت تداوم اصلاح در دانشگاه
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار ارجگذاری به جنبههای علمی دانشگاه، سالمسازی آن از عناصر فاسد و غیرمتعهد[۸۰] و بهکارگیری استادان متعهد و معتقد به اسلام را[۸۱] ضروری میدانست و انقلاب بنیادین فرهنگی در دانشگاههای کشور را ضرورت اجتنابناپذیر میخواند.[۸۲]
ایشان همه دانشگاهیان را به تمرکز روی مبانی اسلامی برای رهایی از وابستگی فرهنگی به شرق و غرب فرا خواند،[۸۳] بر استقلال فکری و فرهنگی در دانشگاه تأکید میکرد[۸۴] و دانشگاه را بهکنارگذاشتن تفکر غربی و اعتماد به تفکر اسلامی و استقلال و خوداتکایی توصیه میکرد.[۸۵] ایشان با تأکید بر سالمسازی دانشگاه و برخورد هوشمندانه با انحرافات،[۸۶] راهکار را تقویت و تزریق تقوا و ایمان درکنار آموزش میدانست.[۸۷]
امامخمینی اصلاح فرهنگی را تدریجی و درازمدت میخواند و آن را مستلزم تلاش پیگیر و مستمر همه دانشگاهیان میخواند[۸۸] و با مطلوبدانستن فضای امن برای دانشگاه[۸۹] راهکار تغییرات را اصلاح از درون خود دانشگاه و مبارزه با فساد مینامید.[۹۰] ایشان ارتباط مستمر و دایمی دانشگاه با حوزه علمیه را از دیگر راهکارهای عملی اصلاح دانشگاهها معرفی میکرد تا بر اثر تبادل افکار[۹۱] و آموزههای اسلام و تربیت اخلاقی،[۹۲] روند اصلاح دانشگاه در سایه آموزههای دینی تحقق پیدا کند.[۹۳]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ عمید، فرهنگ فارسی، ۵۸۶.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۱۲۱/۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲۹۹۱/۴.
- ↑ متقی، آموزش عالی در ایران و جهان، ۱۶؛ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۶۳.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۰/۴.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، ۱۷۱/۴.
- ↑ جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۳۹۴/۵/۷ش.
- ↑ ضمیری، تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام، ۱۳۶.
- ↑ ضمیری، تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام، ۱۳۷؛ متقی، آموزش عالی در ایران و جهان، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۷.
- ↑ ضمیری، تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام، ۱۳۸؛ متقی، آموزش عالی در ایران و جهان، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۷ ـ ۱۹.
- ↑ راوندی، سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا، ۱۰۳ ـ ۱۰۴.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۶۷؛ ورجاوند، دارالفنون چاپشده در دایرةالمعارف تشیع، ۴۱۱/۷ ـ ۴۱۳.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۷۰.
- ↑ کرونین، شکلگیری ایران نوین: دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ۱۹۴ ـ ۱۹۶؛ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۲۲۴/۶ ـ ۲۲۵.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۷۵.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ۸۰.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۹/۷ و ۶۱/۸ ـ ۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱ و ۱۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱ و ۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱۱/۳ و ۳۵۰/۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۷/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴۹/۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۷/۳، ۵۰۵ و ۵۴/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶و ۲۱۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۷ و ۶۴/۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۱/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۱/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶۴/۸ و ۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹۳/۸ ـ ۹۴؛ ۴۱۵/۱۳؛ ۴۲۹/۱۴ ـ ۴۳۰ و ۴۴۳/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۱/۸ ـ ۱۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۳؛ ۲/۱۴ و ۴۶۸/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۲/۱۷ ـ ۳۲۳.
- ↑ شریعتمداری، رسالت دانشگاه و تعهد روشن فکر، ۷ و ۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۴/۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۷/۷ ـ ۴۲۸ و ۶۱/۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۰/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۶/۱۶ ـ ۴۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶۱/۸ و ۳۴۰/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۷/۱۶ ـ ۴۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۴۳/۷ ـ ۴۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶۱/۸ و ۳۴۰/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۷/۱۷ ـ ۱۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۳۳/۸ـ ۴۳۴.
- ↑ معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امامخمینی، ۱۰/۱۴ ـ ۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۶۷/۱ ـ ۲۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱۸/۸.
- ↑ شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی (۱۳۶۳ ـ ۱۳۸۳)، ۱۴۶ ـ ۱۵۸.
- ↑ میرسلیم، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ۱۷۳ ـ ۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۵۹/۱۴؛ ستاد تنظیم، ستاد تنظیم آثار موضوعی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، دریچهای به مبحث اسلامیکردن دانشگاهها، ۶۱ ـ ۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۵۹/۱۴ ـ ۳۶۱.
- ↑ پوراحمدی و فوزی، گفتمان اصلاحات در ایران، ۱۷۷.
- ↑ پوراحمدی و فوزی، گفتمان اصلاحات در ایران، ۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۳ ـ ۵۰۶ و ۹۱/۴؛ علیجانی، موانع توسعه سیاسی ایران از دیدگاه امامخمینی، ۱۵۸ ـ ۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۰/۴ ـ ۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۷/۱۳ و ۴۴۷/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶۹/۱۴ ـ ۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۷/۱۴ ـ ۴۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۰/۲۱ ـ ۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶۹/۱۴ و ۴۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۷/۱۶ ـ ۴۹۸ و ۵۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۶/۱۴ و ۴۷۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۱/۱۶ ـ ۵۰۳.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۱۹.
- ↑ سفیری، دیروز امروز و فردای جنبش دانشجویی ایران، ۱۶.
- ↑ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۹۱/۱.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۲۵۷.
- ↑ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۹۴/۱ ـ ۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۵۱/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۶/۲ و ۱۰۱/۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۶۸/۳ ـ ۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۷/۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹۲/۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱۸/۱۲ ـ ۲۱۹ و ۲۲۴.
- ↑ سفیری، دیروز امروز و فردای جنبش دانشجویی ایران، ۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۶۳/۸ ـ ۳۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۸/۸ ـ ۴۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹۱/۱۴ ـ ۲۹۲؛ ۱۸۷/۱۹، ۲۲۳ و ۳۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳ ـ ۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۷/۱۲، ۳۳۲ ـ ۳۳۳ و ۴۳۱؛ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، (دگرگونی در نظام آموزش عالی)، ۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۵۹۷/۱ ـ ۶۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۲، ۲۵۰ ـ ۲۵۲ و ۳۵۹/۱۴ ـ ۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۹، ۴۲۷ ـ ۴۲۹، ۵۰۱؛ ۵۲/۱۰، ۳۶۱، ۴۰۰ ـ ۴۰۲ و ۲۲۲/۱۱ ـ ۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۱۸/۱۵ و ۱۵۶/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۳/۷؛ ۱۵۳/۱۷و ۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۲/۱۰ و ۴۹۹/۱۲ ـ ۵۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳ و ۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۲.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- پوراحمدی، حسین و یحیی فوزی تویسرکانی، گفتمان اصلاحات در ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۳۹۴/۵/۷ش.
- خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ج۴، ترجمه ابوطالب صارمی، و دیگران، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- راوندی، مرتضی، سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا، تهران، نگاه، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
- روشننهاد، ناهید، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، (دگرگونی در نظام آموزش عالی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ستاد تنظیم آثار موضوعی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، دریچهای به مبحث اسلامیکردن دانشگاهها، مجله حضور، شماره ۱۸، ۱۳۷۵ش.
- سفیری، مسعود، دیروز امروز و فردای جنبش دانشجویی ایران، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- شریعتمداری، علی، رسالت دانشگاه و تعهد روشن فکر، اصفهان، قائم، بیتا.
- شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی (۱۳۶۳ ـ ۱۳۸۳)، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- ضمیری، محمدعلی، تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام، شیراز، ساسان، چاپ هشتم، ۱۳۸۰ش.
- علیجانی، نعمتالله، موانع توسعه سیاسی ایران از دیدگاه امامخمینی، قم، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، طوبی، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۷ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- کرونین، استفانی، شکلگیری ایران نوین: دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، جامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- متقی، امیر، آموزش عالی در ایران و جهان، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.
- معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امامخمینی، تبیان، دفتر چهاردهم، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- میرسلیم، سیدمصطفی، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- ورجاوند، پرویز، دارالفنون چاپشده در دایرةالمعارف تشیع، تهران، محبی، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، دانشجویان، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۳۳۲–۳۳۶.