استقامت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''استقامت'''، ثبات قدم در راه حق و مقاومت در برابر سختیهای برخاسته از انقلاب اسلامی. ==معنای لغوی و اصطلاحی== استقامت از ریشه «قوم» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال، <ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۷/۵۹۲.</ref> ثبات و مداومت<ref>ابناثیر، النه...» ایجاد کرد) |
جز (added Category:مقالههای جدید using HotCat) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''استقامت'''، ثبات قدم در | '''استقامت'''، ثبات قدم در راه حق و مقاومت در برابر سختیهای برخاسته از [[انقلاب اسلامی]]. | ||
استقامت به معنای پایداری کردن و ثبات، در ادبیات قرآنی و روایی در دو سطح فردی و اجتماعی، اساس [[پیروزی]] در کارها شمرده شده است. | |||
[[قرآن]] در سطح فردی به استقامت در برابر وسوسههای [[شیطان]] و در سطح اجتماعی به ثبات قدم امر کرده و [[امامخمینی]] نیز در دوران مبارزه و جنگ بر این مفهوم تأکید داشت. ایشان استقامت را یکی از آموزههای [[اسلام]] دانسته و استقامت در امور را از خود آن امور مشکلتر برشمرده و از [[مردم]] میخواست در برابر مشکلات استقامت کنند. | |||
امامخمینی در | امامخمینی در یک بعد به استقامت مردم و ایجاد رابطهای میان افزایش [[ظلم]] و رشد مقاومت اشاره و در بعدی دیگر برخی گروههای مبارز مذهبی و دانشگاهی را به استقامت دعوت میکرد. | ||
امامخمینی در | امامخمینی به ابعاد مختلف استقامت اشاره کرده؛ در بعد سیاسی، موفقیتها در صحنه سیاسی را رهین همت مردم و استقامت [[رزمندگان]] و در بعد اقتصادی، حل مشکلات اقتصادی را نیازمند مقاومت ملت میدانست و در بعد فرهنگی ـ اجتماعی، مراکز دانشگاهی را محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی معرفی میکرد و استقامت در برابر کاستیهای ناشی از [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] و مقاومت در برابر ناملایمات را یکی از کارهای بزرگ ملت ایران میدانست. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | |||
= | استقامت از ریشه «قوم» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال،<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۷/۵۹۲.</ref> ثبات و مداومت<ref>ابناثیر، النهایه، ۴/۱۲۵.</ref> ذکر کردهاند. در ادبیات فارسی استقامت به معنای راستی، ایستادن، پایداریکردن، ثبات و استقرار در کار آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۹.</ref> این واژه در عرف رایج به معنای ثبات قدم و تحمل همه سختیها و ناامیدنشدن در مقابل آنهاست.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۴–۳۸۵.</ref> | ||
== پیشینه == | |||
استقامت در دو بعد فردی و اجتماعی کاربرد دارد و در منابع اخلاقی و تربیتی بیشتر به معنای فردی آن توجه شده است؛ ازجمله در مفهوم [[صبر]] از آن سخن گفتهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲؛ فلاح، صبر و استقامت، ۳۵–۳۷.</ref> [[قرآن]] در سطح فردی به استقامت در برابر وسوسههای [[شیطان]]<ref>یونس ۸۹؛ فصلت، ۶.</ref> و گاهی به استقامت در [[وفای به عهد]] و پیمان<ref>مائده، ۱؛ نحل، ۹۱؛ اسراء، ۳۴.</ref> و گاه به استقامت در [[توحید]]<ref>رعد، ۲۲؛ نحل، ۴۲.</ref> اشاره کرده است. [[پیامبران الهی]] الگویی شایسته در رعایت [[صبر]] و مقاومتاند و خداوند در قرآن از پیامبرانی یاد میکند که تکذیب شدند اما در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند و در این راه آزار دیدند، تا هنگامی که یاری خداوند به آنان رسید.<ref>انعام، ۳۴.</ref> [[موسی(ع)]] و [[هارون(ع)]] از پیامبران الهیاند که در قرآن مأمور به استقامت شدهاند.<ref>یونس، ۱۰ و ۸۹.</ref> استقامت در تبلیغ دین یکی از مهمترین وظایف پیامبران(ع) بهشمار میرود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۱/۴۸.</ref> قرآن به استقامت در سطح اجتماعی نیز توجه کرده است؛ چنانکه به ثبات قدم در راه حق و پیروی از استقامت [[پیامبر(ص)]] امر شده است؛ راهی که هدایت جامعه اسلامی در آن قرار دارد.<ref>هود، ۱۱۲.</ref> [[امامخمینی]] نیز با توجه به دشواریهای دوران مبارزه و سپس مقابله با دشمنان پس از [[پیروزی]] ازجمله [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بارها بر این مفهوم اسلامی تأکید کرده است. | |||
از | == نقش و جایگاه استقامت == | ||
از [[قرآن]] و [[حدیث|روایات اسلامی]] فهمیده میشود اساس پیروزی در کارها استقامت و پایمردی است. قرآن سربازان کمتعدادِ [[اسلام]] را که یاری خداوند شامل آنان شده با همین وصف معرفی میکند و صابران را کسانی میداند که در سختیها، استقامت به خرج میدهند و از پای درنمیآیند.<ref>انفال، ۶۵؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۱۲۲–۱۲۳.</ref> استقامت تنها تسلیمنشدن در برابر مشکلات نیست؛ چنانکه پایداری در میدان [[جهاد]] و عدم خضوع در برابر [[دشمن]] به مراتب اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ به گونهای که مجاهدتهای امتهای پیشین به همراه پیامبران الهی (صبر و شکیبایی طالوتیان در برابر سپاه جالوت) الگویی آموزنده برای مجاهدان آینده معرفی شده است.<ref>بقره، ۲۵۰.</ref> در همین راستا [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] مردم را به استقامت در [[ایمان]] دعوت میکند. آن حضرت استقامت را نسبت به ایمان همچون سر به بدن میداند.<ref>نهج البلاغه، ۷۹، ۵۱۷.</ref> | |||
[[امامخمینی]] عامل اصلی بالابردن توان و استقامت نیروهای نظامی را بازسازی معنوی و اعتقادی میدانست که نیروهای مسلح آن را در میدانهای نبرد و [[دفاع مقدس]] به | امامخمینی استقامت و پایداری در امور را یکی از آموزههای اسلام دانسته است؛ تا آنجا که ایشان استقامت در امور را از خود آن امور مشکلتر برشمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۴.</ref> ایشان با توجه به آیه «فَاسْتَقِمْ کما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک»،<ref>هود، ۱۱۲.</ref> استقامت در برابر سختیها را بسیار پراهمیت میدانست و از مردم میخواست در برابر مشکلات مقاومت نشان دهند و تسلیم نشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۳؛ ۹/۴۷۹ و ۱۶/۴۹.</ref> ایشان با اشاره به حدیثی که [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] آیه یادشده را مایه پیری زودرس خود شمرده است،<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۸۳.</ref> دلیل سنگینی این آیه را نگرانی رسول خدا(ص) از عدم استقامت همراهانش در راه هدفشان میدانست و معتقد بود همان طوری که پیامبر(ص) خود به استقامت و مقاومت مأمور بود، همراهانش را نیز مأمور به استقامت کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۰.</ref> | ||
==پانویس == | |||
{{پانویس}} | == استقامت ابزار انقلاب اسلامی == | ||
==منابع== | از آغاز مبارزه با [[رژیم پهلوی]] پیدا بود جز با پایداری و استقامت ملت و مبارزان در برابر اعمال ضداسلامی و انسانی رژیم، راهی برای رسیدن به پیروزی نهایی نخواهد بود. [[امامخمینی]] در همین زمینه بیش از هر کسی بر ضرورت ایجاد و تقویت روحیه مقاومت میان تمامی اقشار ملت تأکید میکرد و معتقد بود مقاومت دلیرانه در برابر رنجها و سختیها در راه پایداری انقلاب، یکی از نصرتهای الهی بود که پیروزی را نصیب ملت بیدفاع ایران کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۷ و ۱۲/۳۸۰.</ref> در این راستا میتوان با بررسی اندیشه ایشان استقامت در راه [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] را در دو سطح بررسی کرد. | ||
امامخمینی در یک بعد به استقامت [[مردم]] و ایجاد رابطهای میان افزایش ظلم و بیعدالتی و رشد نیروی مقاومت در ملتها اشاره و خاطرنشان کرده است هر اندازه بر میزان [[ظلم]] و ناملایمات افزوده شود، تحمل و قدرت استقامت در برابر آن نیز بیشتر خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۰–۱۱۱.</ref> ایشان در دوران مبارزه، استقامت را در مفهوم انقلابی آن به کار میگرفت و با تجلیل از ایستادگی مردم و خارجنشدن از مسیر و هدف<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۰۰.</ref> آنان را به پافشاری برخواستهها تا رسیدن به پیروزی با هر ابزار مدنیِ ممکن دعوت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۵۰.</ref> و در این راه بر پیروی از شیوه علمای بزرگ در مقاومت در برابر ظلم و بیعدالتی تأکید میکرد و نقش علما و روحانیان را در تقویت و رشد روحیه استقامت مردم در دفاع از حق بسیار مؤثر میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۱.</ref> ایشان ارزش انقلاب را به این میدید که ملت با دست خالی و بدون تجهیزات دفاعی در برابر قوای رژیم فداکارانه ایستادگی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۰۴ و ۶/۲۳۰.</ref> ایشان استقامت در راه دفاع از عقیده را یکی از شرایط اصلی براندازی حکومت طاغوتی و برقراری حکومت اسلامی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۵.</ref> و ایستادگی و [[پیروزی]] در این راه را با پیروی از حرکت انقلابی [[امام حسین(ع)|سیدالشهدا(ع)]] به عنوان الگویی برای همه ملل مظلوم جهان میسر میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۳ و ۱۶۲.</ref> و یکی از دلایل اصلی تبلیغات دشمنان علیه [[دین]] را همین مقاومت مردمیِ نشئتگرفته از [[قرآن]] و [[روحانیت]] بیان میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۵.</ref> | |||
امامخمینی در بعدی دیگر برخی گروهها را نیز به استقامت دعوت کرده بود. ایشان گرچه انقلاب را بر پایه فعالیتها و مبارزه انقلابیِ تمامی اقشار ملت پایهریزی کرده بود؛ اما با در نظر گرفتن نقش هدایتگرانه و مؤثر گروههای مبارز مذهبی و دانشگاهی همواره آنان را به استقامت در راه مبارزه با حکومت [[طاغوت]] دعوت میکرد. ایشان نگاه ویژهای به نقش روحانیت در تداوم و پیروزی انقلاب داشت و از روحانیان دعوت میکرد در اعتراض به برنامههای [[رژیم پهلوی]]، به مخالفت برخیزند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۹۳ و ۱۵۱.</ref> و با تاسی از استقامت پیامبر(ص) در برابر آزار و اذیتها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۰.</ref> و همچنین [[سیره اهل بیت(ع)]] در ایستادگی در برابر ظلم،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳، ۱۶۴ و ۱۵۸.</ref> مدافع اسلام باشند. | |||
امامخمینی در مناسبتهای گوناگون، ازجمله پس از [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]]، بر استقامت علما و روحانیان تأکید و آنان را به صبر در برابر مصایب دعوت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶.</ref> و تسلیمنشدن در برابر [[حکومت پهلوی]] و مقاومت در برابر پیشنهاد سازش را عامل پایداری [[حوزههای علمیه]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱۴–۲۱۵.</ref> و پس از تبعید نیز وقتی به [[حوزه علمیه نجف]] انتقال یافت{{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}} بارها بر لزوم صبر و پایداری حوزههای علوم دینی، عالمان و روحانیان، به عنوان حامیان اصلی اسلام تأکید میکرد تا در هنگام ناگواریها و ناملایمات دچار ناامیدی و سستی نشوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۵۹ و ۷۰.</ref> و همچنان در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی و [[انحراف|انحرافات]] آن استوار بایستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۳۱، ۱۳۵، ۱۳۶، ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref> | |||
امامخمینی در کنار توجه به حوزه و حوزویان، در مسیر انقلاب همواره به دانشگاهیان نیز توجه میکرد. ایشان دانشگاهیان را به روشنگریِ توأم با حفظ آرامش در راه و اهداف [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] دعوت میکرد و از آنان میخواست در این راه از خود شکیبایی و استقامت نشان دهند تا عدالت اسلامی و چهره واقعی [[اسلام]] را که عاملان استعمار نازیبا جلوه داده بودند به همگی معرفی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۱.</ref> ایشان همچنین استقامت زندانیان در بند رژیم پهلوی را در خور توجه و ستودنی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۴.</ref> و با تکریمِ شخصیتهای بزرگی مانند [[سیدمحمود طالقانی]] و [[سیدمحمدرضا سعیدی]] به جهت مبارزات پیگیرشان با [[ظلم]] و [[استبداد]] و [[دیکتاتوری]]، آنان را نمونههای بزرگ و بارز مجاهدان در راه حق و آرمانهای انقلاب اسلامی معرفی میکرد که شکنجههای بسیاری را در زندان رژیم پهلوی تحمل کردند؛ ولی هیچگاه در راه [[جهاد]] سستی به خود راه ندادند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۸۶ و ۱۰/۴۹۴–۴۹۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شکنجه}} | |||
== نقش استقامت پس از پیروزی انقلاب == | |||
پس از تمامی انقلابها همواره رسیدن به ثبات سیاسی و امنیت داخلی چالش اصلی فراروی انقلابیان بوده است.<ref>تیلی، از بسیج تا انقلاب، ۳۱۳–۳۱۵.</ref> در [[انقلاب اسلامی ایران]] نیز این امر دغدغه اصلی بسیاری از رهبران انقلاب بود؛ ولی [[امامخمینی]]، رهبر سیاسی و معنوی انقلاب، [[قدرت الهی]] را یکی از امتیازهای انقلاب اسلامی بر دیگر انقلابها دانست و استقامت و مقاومت ملیِ برآمده از اعتقاد مردم ایران به [[اسلام]] در مقابل ناملایمات و مشکلات را در تمامی سطوح، راهکاری مؤثر برای عبور از بحرانها معرفی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۰۸ و ۱۲/۱۶.</ref> با مراجعه به آرای ایشان میتوان این راهکار را در سطوح مختلف از یکدیگر باز شناخت. ایشان در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی به مسئله استقامت اشاره کرده است: | |||
=== بعد سیاسی === | |||
امامخمینی موفقیتها در صحنه سیاسی را رهین همت مردم و استقامت [[رزمندگان]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲.</ref> و معتقد بود با استقامت و پایداری میتوان بزرگترین قدرتهای استکباری را شکست داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۱۶.</ref> ایشان همواره با تأکید بر تداوم خطر دسیسههای کشورها و دولتهای استعمار، حفظ انقلاب را در گرو [[وحدت]] و مقاومت میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۹۷.</ref> و مقاومت و پایداریِ خستگیناپذیر مردم در برابر ناملایمات و تعرضات مخالفان را ضروری میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۹.</ref> ایشان در همین راستا با اشاره به تداوم توطئههای عناصر خائن وابسته به رژیم پهلوی در ایجاد [[شایعهپراکنی]] و جو نامناسب در شرایطی که [[حکومت اسلامی]] هنوز بهطور کامل تثبیت نشده بود، بر ایستادگی مقابل نقشههای دشمنان تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۵۲ و ۷/۴۹۴.</ref> و ضمن هشدار به مردم برای مقاومت در مقابل دسیسهها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.</ref> اعتقاد داشت برای به دست آوردن [[استقلال]] و [[آزادی]]، ملت در آزمونها و سختیهای زیادی قرار خواهند گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۷.</ref> | |||
امامخمینی بر این باور بود که باید در برابر تبلیغات دشمنان و سختیهای وظایفی که در [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] بر عهده افراد آمده مقاومت کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۲–۴۶۳.</ref> و برای رسیدن به پیروزی شکیبا بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۶.</ref> ایشان با تأکید بر وحدت و پرورش روحیه ایستادگی در میان ملت و [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] از آنان میخواست با هوشیاری در برابر برنامههای قدرتهای بیگانه که با هدف ضربهزدن به نظام اسلامی انجام میشوند، مقاومت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۶–۴۴۷.</ref> ایشان همان گونه که بر حمایت مردم از ارکان و مسئولان کشور بهویژه دولت که با وجود تمام دشواریها در برابر قدرتهای شرق و غرب ایستادگی کرده است، تأکید میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱ و ۲۰/۳۶۷.</ref> [[قوای سهگانه]] را از هر گونه احساس ضعف در اداره امور کشور برحذر میداشت و به استقامت در عمل به وظیفه و رفع لغزشهای احتمالی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷؛ ذاکری، ۶۵–۶۶.</ref> استقامت در مقابله با [[استکبار]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۷.</ref> و پایداری در مقابل انحرافات سیاسی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۰.</ref> توصیه میکرد و از مسئولان میخواست تا با همراهی ملت، خطر قدرتها و نقشههای آنان را دفع کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۵۸–۴۵۹.</ref> | |||
از سوی دیگر، امامخمینی با توجه به پیروزی ملت ایران در برابر حکومت استبدادی پهلوی و دولتهای استکباری حامی آن، امت اسلامی را به ایجاد و تقویت روحیه مقاومت در میان جوامع خود دعوت میکرد. ایشان باور داشت بینش صحیح و استقامت در برابر تبلیغات سوء دشمنان اسلام که در واقع هدفی جز ایجاد اختلاف میان ملتهای اسلامی و تضعیف روحیه مقاومت در میان آنان ندارند، باعث شکست دشمنان اسلام خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۹۷، ۱۰۰ و ۱۹۸.</ref> ایشان ضمن یادآوری این نکته که همواره در طول تاریخ استعمارگران برای سرکوبی نیروهایی که در برابر منافع آنان مقاومت نشان میدادند، تلاش فراوان کردهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۷–۷۸.</ref> بر نقش رهبران و دانشمندان اسلامی در تربیت ملتها به داشتن روحیه مقاومت و پایداری با تاسی از [[پیامبر اکرم(ص)]] تأکید فراوان میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۵ و ۴۹۳–۴۹۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|وحدت|استکبار}} | |||
=== بعد اقتصادی === | |||
امامخمینی معتقد بود استقامت در برابر مشکلات اقتصادی سبب میشود ملت از ننگ وابستگیهای پیوسته به قدرتهای استکباری نجات یابند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۳.</ref> ایشان شجاعت و استقامت مردم ایران در این زمینه را شایسته قدردانی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.</ref> و حل مشکلات اقتصادی را نیازمند حمایت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۴.</ref> و مقاومت ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۱.</ref> میدانست و در این راستا زندگی ساده و غیر اشرافی مسئولان و روحانیان را الگویی برای ملت معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سادهزیستی|اشرافیت}} ایشان شرایط اقتصادی زمان [[جنگ تحمیلی]] را سخت میشمرد و همت و پایداری مردم بهویژه [[محرومان]] را در همه عرصهها، موجب آسانشدن همه مشکلات و تحمل [[محاصره اقتصادی]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵ و ۴۷۳–۴۷۴.</ref> | |||
=== بعد فرهنگی و اجتماعی === | |||
امامخمینی معتقد بود باید با پایمردی در بحث آموزش و تربیت الهی، به اصلاح نسل آینده همت گمارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۰.</ref> ایشان مراکز دانشگاهی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] را محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی برای رسیدن به اهداف انقلاب معرفی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳ و ۱۲/۴۹۶.</ref> و دانشجویان را به استقامت و پایداری در راه نهضت که راه انبیاست توصیه میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱.</ref> به باور ایشان استقامت وقتی باارزش است که در راه خدا و برای رسیدن به هدفی متعالی باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۵.</ref>؛ بنابراین همگان باید در مقابل توطئههای دامنهدار دشمنان در بعد فرهنگی، استقامت داشته باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۱.</ref>؛ زیرا راه و وظیفه اصلی در دفاع از اسلام، مقاومت در مقابل هجمه فرهنگی دشمنان است که همواره در تلاشاند با نشر فرهنگ مبتذلِ خود، [[اسلام]] را از بین ببرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۵–۳۲۷.</ref> | |||
== استقامت در جنگ تحمیلی == | |||
به اعتقاد امامخمینی یکی از کارهای بزرگ ملت ایران، استقامت در برابر کاستیهای ناشی از [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۴.</ref> و مقاومت در برابر ناملایمات این برهه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷.</ref> بود. ایشان با اشاره به تبلیغات گروههای [[ضدانقلاب]] مبنی بر ضعف و عدم توان نظامی کشور در برابر دشمن، استقامت در این راه را خنثیکننده این تبلیغات دروغین میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۵۰–۲۵۱؛ جزایری، غلبه بر دشمن، ۳۲۴–۳۲۵.</ref> ایشان ضمن قدردانی از پایداری و پایمردی خانوادههای [[شهدا]]، [[اسرا]]، [[جانبازان]] و مفقودین و بنیان مرصوص خواندن آنان، ملت ایران را مدیون آنان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۹۵ و ۲۰/۱۹۷.</ref> و دلاوریها و فداکاریهای شهیدان را عامل شکست مفتضحانه جبهه کفر و دستیاران آنان و عامل استقامت کشور در مقابل مشکلات معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۹–۸۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی|شهدا}} ایشان همچنین از مقاومت زنان ایثارگر چه در زمان مبارزه و چه در زمان جنگ قدردانی کرد و مقاومت آنان را در برابر [[استعمار]] و [[استکبار]] و [[استبداد]] بینظیر میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۴.</ref> | |||
[[امامخمینی]] عامل اصلی بالابردن توان و استقامت نیروهای نظامی را بازسازی معنوی و اعتقادی میدانست که نیروهای مسلح آن را در میدانهای نبرد و [[دفاع مقدس]] به دست آوردهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۵۸–۳۵۹.</ref> ایشان در دوران دفاع مقدس از تمامی اقشار [[ملت]] و [[نیروهای مسلح]] خواست در برابر هجمه [[ابرقدرتها|قدرتهای بزرگ]] استقامت کنند که پیروزی پس از استقامت خواهد آمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۵.</ref> ایشان استقامت ملت ایران با توجه به کمبود نیروها و تجهیزات، در برابر تمامی قدرتهای مستکبرِ دنیا در جنگ تحمیلی را نشاندهنده تأثیر مقاومت [[اهل بیت(ع)]] بر بینش مردم میدانست و معتقد بود همچون آن بزرگواران، زمانی باید با [[ابزار جنگی|اسلحه]] و زمانی دیگر باید با [[تبلیغات]] به نبرد با مستکبران رفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷–۸۸.</ref> ایشان به عنوان نمونه روحیه مقاومت و استقامت مردم [[خوزستان]]، بهخصوص [[دزفول]] را در مقابل بمبارانهای مداوم [[حزب بعث عراق|رژیم بعث]] ستودنی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱ و ۱۷/۴۱۲.</ref> و به مسئولان بهویژه [[ائمه جمعه]] و [[روحانیت|روحانیان]] سفارش میکرد مردمِ تمامیِ مناطق کشور را به استقامت در برابر مشکلاتِ جنگ دعوت کنند تا مبادا سستی و روحیه یاس در آنان پدیدار شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳.</ref> ایشان استقامت [[قوای مسلح|نیروهای مسلح]] اعم از ارتش، [[سپاه]] و [[بسیج]] را در جنگ مورد تاییدات الهی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۹.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش. | * ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | * انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* تیلی، چارلز، از بسیج تا انقلاب، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * تیلی، چارلز، از بسیج تا انقلاب، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
خط ۵۳: | خط ۷۲: | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
منیره طبرسی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/682/ استقامت]»، دانشنامه امامخمینی | == پیوند به بیرون == | ||
* منیره طبرسی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/682/ استقامت]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۶۸۲–۶۸۷. | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:اندیشههای امامخمینی]] | |||
[[رده:سبک زندگی امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] | |||
[[رده:مقالههای جدید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۶
استقامت، ثبات قدم در راه حق و مقاومت در برابر سختیهای برخاسته از انقلاب اسلامی.
استقامت به معنای پایداری کردن و ثبات، در ادبیات قرآنی و روایی در دو سطح فردی و اجتماعی، اساس پیروزی در کارها شمرده شده است.
قرآن در سطح فردی به استقامت در برابر وسوسههای شیطان و در سطح اجتماعی به ثبات قدم امر کرده و امامخمینی نیز در دوران مبارزه و جنگ بر این مفهوم تأکید داشت. ایشان استقامت را یکی از آموزههای اسلام دانسته و استقامت در امور را از خود آن امور مشکلتر برشمرده و از مردم میخواست در برابر مشکلات استقامت کنند.
امامخمینی در یک بعد به استقامت مردم و ایجاد رابطهای میان افزایش ظلم و رشد مقاومت اشاره و در بعدی دیگر برخی گروههای مبارز مذهبی و دانشگاهی را به استقامت دعوت میکرد.
امامخمینی به ابعاد مختلف استقامت اشاره کرده؛ در بعد سیاسی، موفقیتها در صحنه سیاسی را رهین همت مردم و استقامت رزمندگان و در بعد اقتصادی، حل مشکلات اقتصادی را نیازمند مقاومت ملت میدانست و در بعد فرهنگی ـ اجتماعی، مراکز دانشگاهی را محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی معرفی میکرد و استقامت در برابر کاستیهای ناشی از جنگ تحمیلی و مقاومت در برابر ناملایمات را یکی از کارهای بزرگ ملت ایران میدانست.
معنای لغوی و اصطلاحی
استقامت از ریشه «قوم» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال،[۱] ثبات و مداومت[۲] ذکر کردهاند. در ادبیات فارسی استقامت به معنای راستی، ایستادن، پایداریکردن، ثبات و استقرار در کار آمده است.[۳] این واژه در عرف رایج به معنای ثبات قدم و تحمل همه سختیها و ناامیدنشدن در مقابل آنهاست.[۴]
پیشینه
استقامت در دو بعد فردی و اجتماعی کاربرد دارد و در منابع اخلاقی و تربیتی بیشتر به معنای فردی آن توجه شده است؛ ازجمله در مفهوم صبر از آن سخن گفتهاند.[۵] قرآن در سطح فردی به استقامت در برابر وسوسههای شیطان[۶] و گاهی به استقامت در وفای به عهد و پیمان[۷] و گاه به استقامت در توحید[۸] اشاره کرده است. پیامبران الهی الگویی شایسته در رعایت صبر و مقاومتاند و خداوند در قرآن از پیامبرانی یاد میکند که تکذیب شدند اما در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند و در این راه آزار دیدند، تا هنگامی که یاری خداوند به آنان رسید.[۹] موسی(ع) و هارون(ع) از پیامبران الهیاند که در قرآن مأمور به استقامت شدهاند.[۱۰] استقامت در تبلیغ دین یکی از مهمترین وظایف پیامبران(ع) بهشمار میرود.[۱۱] قرآن به استقامت در سطح اجتماعی نیز توجه کرده است؛ چنانکه به ثبات قدم در راه حق و پیروی از استقامت پیامبر(ص) امر شده است؛ راهی که هدایت جامعه اسلامی در آن قرار دارد.[۱۲] امامخمینی نیز با توجه به دشواریهای دوران مبارزه و سپس مقابله با دشمنان پس از پیروزی ازجمله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بارها بر این مفهوم اسلامی تأکید کرده است.
نقش و جایگاه استقامت
از قرآن و روایات اسلامی فهمیده میشود اساس پیروزی در کارها استقامت و پایمردی است. قرآن سربازان کمتعدادِ اسلام را که یاری خداوند شامل آنان شده با همین وصف معرفی میکند و صابران را کسانی میداند که در سختیها، استقامت به خرج میدهند و از پای درنمیآیند.[۱۳] استقامت تنها تسلیمنشدن در برابر مشکلات نیست؛ چنانکه پایداری در میدان جهاد و عدم خضوع در برابر دشمن به مراتب اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ به گونهای که مجاهدتهای امتهای پیشین به همراه پیامبران الهی (صبر و شکیبایی طالوتیان در برابر سپاه جالوت) الگویی آموزنده برای مجاهدان آینده معرفی شده است.[۱۴] در همین راستا امیرالمؤمنین علی(ع) مردم را به استقامت در ایمان دعوت میکند. آن حضرت استقامت را نسبت به ایمان همچون سر به بدن میداند.[۱۵]
امامخمینی استقامت و پایداری در امور را یکی از آموزههای اسلام دانسته است؛ تا آنجا که ایشان استقامت در امور را از خود آن امور مشکلتر برشمرده است.[۱۶] ایشان با توجه به آیه «فَاسْتَقِمْ کما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک»،[۱۷] استقامت در برابر سختیها را بسیار پراهمیت میدانست و از مردم میخواست در برابر مشکلات مقاومت نشان دهند و تسلیم نشوند.[۱۸] ایشان با اشاره به حدیثی که پیامبر(ص) آیه یادشده را مایه پیری زودرس خود شمرده است،[۱۹] دلیل سنگینی این آیه را نگرانی رسول خدا(ص) از عدم استقامت همراهانش در راه هدفشان میدانست و معتقد بود همان طوری که پیامبر(ص) خود به استقامت و مقاومت مأمور بود، همراهانش را نیز مأمور به استقامت کرده بود.[۲۰]
استقامت ابزار انقلاب اسلامی
از آغاز مبارزه با رژیم پهلوی پیدا بود جز با پایداری و استقامت ملت و مبارزان در برابر اعمال ضداسلامی و انسانی رژیم، راهی برای رسیدن به پیروزی نهایی نخواهد بود. امامخمینی در همین زمینه بیش از هر کسی بر ضرورت ایجاد و تقویت روحیه مقاومت میان تمامی اقشار ملت تأکید میکرد و معتقد بود مقاومت دلیرانه در برابر رنجها و سختیها در راه پایداری انقلاب، یکی از نصرتهای الهی بود که پیروزی را نصیب ملت بیدفاع ایران کرد.[۲۱] در این راستا میتوان با بررسی اندیشه ایشان استقامت در راه انقلاب را در دو سطح بررسی کرد.
امامخمینی در یک بعد به استقامت مردم و ایجاد رابطهای میان افزایش ظلم و بیعدالتی و رشد نیروی مقاومت در ملتها اشاره و خاطرنشان کرده است هر اندازه بر میزان ظلم و ناملایمات افزوده شود، تحمل و قدرت استقامت در برابر آن نیز بیشتر خواهد شد.[۲۲] ایشان در دوران مبارزه، استقامت را در مفهوم انقلابی آن به کار میگرفت و با تجلیل از ایستادگی مردم و خارجنشدن از مسیر و هدف[۲۳] آنان را به پافشاری برخواستهها تا رسیدن به پیروزی با هر ابزار مدنیِ ممکن دعوت میکرد[۲۴] و در این راه بر پیروی از شیوه علمای بزرگ در مقاومت در برابر ظلم و بیعدالتی تأکید میکرد و نقش علما و روحانیان را در تقویت و رشد روحیه استقامت مردم در دفاع از حق بسیار مؤثر میدانست.[۲۵] ایشان ارزش انقلاب را به این میدید که ملت با دست خالی و بدون تجهیزات دفاعی در برابر قوای رژیم فداکارانه ایستادگی کنند.[۲۶] ایشان استقامت در راه دفاع از عقیده را یکی از شرایط اصلی براندازی حکومت طاغوتی و برقراری حکومت اسلامی میدانست[۲۷] و ایستادگی و پیروزی در این راه را با پیروی از حرکت انقلابی سیدالشهدا(ع) به عنوان الگویی برای همه ملل مظلوم جهان میسر میشمرد[۲۸] و یکی از دلایل اصلی تبلیغات دشمنان علیه دین را همین مقاومت مردمیِ نشئتگرفته از قرآن و روحانیت بیان میکرد.[۲۹]
امامخمینی در بعدی دیگر برخی گروهها را نیز به استقامت دعوت کرده بود. ایشان گرچه انقلاب را بر پایه فعالیتها و مبارزه انقلابیِ تمامی اقشار ملت پایهریزی کرده بود؛ اما با در نظر گرفتن نقش هدایتگرانه و مؤثر گروههای مبارز مذهبی و دانشگاهی همواره آنان را به استقامت در راه مبارزه با حکومت طاغوت دعوت میکرد. ایشان نگاه ویژهای به نقش روحانیت در تداوم و پیروزی انقلاب داشت و از روحانیان دعوت میکرد در اعتراض به برنامههای رژیم پهلوی، به مخالفت برخیزند[۳۰] و با تاسی از استقامت پیامبر(ص) در برابر آزار و اذیتها[۳۱] و همچنین سیره اهل بیت(ع) در ایستادگی در برابر ظلم،[۳۲] مدافع اسلام باشند.
امامخمینی در مناسبتهای گوناگون، ازجمله پس از حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، بر استقامت علما و روحانیان تأکید و آنان را به صبر در برابر مصایب دعوت میکرد[۳۳] و تسلیمنشدن در برابر حکومت پهلوی و مقاومت در برابر پیشنهاد سازش را عامل پایداری حوزههای علمیه میدانست[۳۴] و پس از تبعید نیز وقتی به حوزه علمیه نجف انتقال یافت (ببینید: تبعید امامخمینی) بارها بر لزوم صبر و پایداری حوزههای علوم دینی، عالمان و روحانیان، به عنوان حامیان اصلی اسلام تأکید میکرد تا در هنگام ناگواریها و ناملایمات دچار ناامیدی و سستی نشوند[۳۵] و همچنان در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی و انحرافات آن استوار بایستند.[۳۶]
امامخمینی در کنار توجه به حوزه و حوزویان، در مسیر انقلاب همواره به دانشگاهیان نیز توجه میکرد. ایشان دانشگاهیان را به روشنگریِ توأم با حفظ آرامش در راه و اهداف انقلاب اسلامی دعوت میکرد و از آنان میخواست در این راه از خود شکیبایی و استقامت نشان دهند تا عدالت اسلامی و چهره واقعی اسلام را که عاملان استعمار نازیبا جلوه داده بودند به همگی معرفی کنند.[۳۷] ایشان همچنین استقامت زندانیان در بند رژیم پهلوی را در خور توجه و ستودنی میدانست[۳۸] و با تکریمِ شخصیتهای بزرگی مانند سیدمحمود طالقانی و سیدمحمدرضا سعیدی به جهت مبارزات پیگیرشان با ظلم و استبداد و دیکتاتوری، آنان را نمونههای بزرگ و بارز مجاهدان در راه حق و آرمانهای انقلاب اسلامی معرفی میکرد که شکنجههای بسیاری را در زندان رژیم پهلوی تحمل کردند؛ ولی هیچگاه در راه جهاد سستی به خود راه ندادند.[۳۹] (ببینید: شکنجه)
نقش استقامت پس از پیروزی انقلاب
پس از تمامی انقلابها همواره رسیدن به ثبات سیاسی و امنیت داخلی چالش اصلی فراروی انقلابیان بوده است.[۴۰] در انقلاب اسلامی ایران نیز این امر دغدغه اصلی بسیاری از رهبران انقلاب بود؛ ولی امامخمینی، رهبر سیاسی و معنوی انقلاب، قدرت الهی را یکی از امتیازهای انقلاب اسلامی بر دیگر انقلابها دانست و استقامت و مقاومت ملیِ برآمده از اعتقاد مردم ایران به اسلام در مقابل ناملایمات و مشکلات را در تمامی سطوح، راهکاری مؤثر برای عبور از بحرانها معرفی کرد.[۴۱] با مراجعه به آرای ایشان میتوان این راهکار را در سطوح مختلف از یکدیگر باز شناخت. ایشان در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی به مسئله استقامت اشاره کرده است:
بعد سیاسی
امامخمینی موفقیتها در صحنه سیاسی را رهین همت مردم و استقامت رزمندگان میدانست[۴۲] و معتقد بود با استقامت و پایداری میتوان بزرگترین قدرتهای استکباری را شکست داد.[۴۳] ایشان همواره با تأکید بر تداوم خطر دسیسههای کشورها و دولتهای استعمار، حفظ انقلاب را در گرو وحدت و مقاومت میخواند[۴۴] و مقاومت و پایداریِ خستگیناپذیر مردم در برابر ناملایمات و تعرضات مخالفان را ضروری میدانست.[۴۵] ایشان در همین راستا با اشاره به تداوم توطئههای عناصر خائن وابسته به رژیم پهلوی در ایجاد شایعهپراکنی و جو نامناسب در شرایطی که حکومت اسلامی هنوز بهطور کامل تثبیت نشده بود، بر ایستادگی مقابل نقشههای دشمنان تأکید میکرد[۴۶] و ضمن هشدار به مردم برای مقاومت در مقابل دسیسهها[۴۷] اعتقاد داشت برای به دست آوردن استقلال و آزادی، ملت در آزمونها و سختیهای زیادی قرار خواهند گرفت.[۴۸]
امامخمینی بر این باور بود که باید در برابر تبلیغات دشمنان و سختیهای وظایفی که در نظام جمهوری اسلامی بر عهده افراد آمده مقاومت کرد[۴۹] و برای رسیدن به پیروزی شکیبا بود.[۵۰] ایشان با تأکید بر وحدت و پرورش روحیه ایستادگی در میان ملت و مسئولان از آنان میخواست با هوشیاری در برابر برنامههای قدرتهای بیگانه که با هدف ضربهزدن به نظام اسلامی انجام میشوند، مقاومت کنند.[۵۱] ایشان همان گونه که بر حمایت مردم از ارکان و مسئولان کشور بهویژه دولت که با وجود تمام دشواریها در برابر قدرتهای شرق و غرب ایستادگی کرده است، تأکید میکرد،[۵۲] قوای سهگانه را از هر گونه احساس ضعف در اداره امور کشور برحذر میداشت و به استقامت در عمل به وظیفه و رفع لغزشهای احتمالی،[۵۳] استقامت در مقابله با استکبار[۵۴] و پایداری در مقابل انحرافات سیاسی[۵۵] توصیه میکرد و از مسئولان میخواست تا با همراهی ملت، خطر قدرتها و نقشههای آنان را دفع کنند.[۵۶]
از سوی دیگر، امامخمینی با توجه به پیروزی ملت ایران در برابر حکومت استبدادی پهلوی و دولتهای استکباری حامی آن، امت اسلامی را به ایجاد و تقویت روحیه مقاومت در میان جوامع خود دعوت میکرد. ایشان باور داشت بینش صحیح و استقامت در برابر تبلیغات سوء دشمنان اسلام که در واقع هدفی جز ایجاد اختلاف میان ملتهای اسلامی و تضعیف روحیه مقاومت در میان آنان ندارند، باعث شکست دشمنان اسلام خواهد شد.[۵۷] ایشان ضمن یادآوری این نکته که همواره در طول تاریخ استعمارگران برای سرکوبی نیروهایی که در برابر منافع آنان مقاومت نشان میدادند، تلاش فراوان کردهاند،[۵۸] بر نقش رهبران و دانشمندان اسلامی در تربیت ملتها به داشتن روحیه مقاومت و پایداری با تاسی از پیامبر اکرم(ص) تأکید فراوان میکرد.[۵۹] (ببینید: وحدت و استکبار)
بعد اقتصادی
امامخمینی معتقد بود استقامت در برابر مشکلات اقتصادی سبب میشود ملت از ننگ وابستگیهای پیوسته به قدرتهای استکباری نجات یابند.[۶۰] ایشان شجاعت و استقامت مردم ایران در این زمینه را شایسته قدردانی[۶۱] و حل مشکلات اقتصادی را نیازمند حمایت[۶۲] و مقاومت ملت[۶۳] میدانست و در این راستا زندگی ساده و غیر اشرافی مسئولان و روحانیان را الگویی برای ملت معرفی میکرد.[۶۴] (ببینید: سادهزیستی و اشرافیت) ایشان شرایط اقتصادی زمان جنگ تحمیلی را سخت میشمرد و همت و پایداری مردم بهویژه محرومان را در همه عرصهها، موجب آسانشدن همه مشکلات و تحمل محاصره اقتصادی میدانست.[۶۵]
بعد فرهنگی و اجتماعی
امامخمینی معتقد بود باید با پایمردی در بحث آموزش و تربیت الهی، به اصلاح نسل آینده همت گمارد.[۶۶] ایشان مراکز دانشگاهی پس از انقلاب را محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی برای رسیدن به اهداف انقلاب معرفی[۶۷] و دانشجویان را به استقامت و پایداری در راه نهضت که راه انبیاست توصیه میکرد.[۶۸] به باور ایشان استقامت وقتی باارزش است که در راه خدا و برای رسیدن به هدفی متعالی باشد[۶۹]؛ بنابراین همگان باید در مقابل توطئههای دامنهدار دشمنان در بعد فرهنگی، استقامت داشته باشند[۷۰]؛ زیرا راه و وظیفه اصلی در دفاع از اسلام، مقاومت در مقابل هجمه فرهنگی دشمنان است که همواره در تلاشاند با نشر فرهنگ مبتذلِ خود، اسلام را از بین ببرند.[۷۱]
استقامت در جنگ تحمیلی
به اعتقاد امامخمینی یکی از کارهای بزرگ ملت ایران، استقامت در برابر کاستیهای ناشی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران[۷۲] و مقاومت در برابر ناملایمات این برهه[۷۳] بود. ایشان با اشاره به تبلیغات گروههای ضدانقلاب مبنی بر ضعف و عدم توان نظامی کشور در برابر دشمن، استقامت در این راه را خنثیکننده این تبلیغات دروغین میدانست.[۷۴] ایشان ضمن قدردانی از پایداری و پایمردی خانوادههای شهدا، اسرا، جانبازان و مفقودین و بنیان مرصوص خواندن آنان، ملت ایران را مدیون آنان میدانست[۷۵] و دلاوریها و فداکاریهای شهیدان را عامل شکست مفتضحانه جبهه کفر و دستیاران آنان و عامل استقامت کشور در مقابل مشکلات معرفی میکرد.[۷۶] (ببینید: جنگ تحمیلی و شهدا) ایشان همچنین از مقاومت زنان ایثارگر چه در زمان مبارزه و چه در زمان جنگ قدردانی کرد و مقاومت آنان را در برابر استعمار و استکبار و استبداد بینظیر میخواند.[۷۷]
امامخمینی عامل اصلی بالابردن توان و استقامت نیروهای نظامی را بازسازی معنوی و اعتقادی میدانست که نیروهای مسلح آن را در میدانهای نبرد و دفاع مقدس به دست آوردهاند.[۷۸] ایشان در دوران دفاع مقدس از تمامی اقشار ملت و نیروهای مسلح خواست در برابر هجمه قدرتهای بزرگ استقامت کنند که پیروزی پس از استقامت خواهد آمد.[۷۹] ایشان استقامت ملت ایران با توجه به کمبود نیروها و تجهیزات، در برابر تمامی قدرتهای مستکبرِ دنیا در جنگ تحمیلی را نشاندهنده تأثیر مقاومت اهل بیت(ع) بر بینش مردم میدانست و معتقد بود همچون آن بزرگواران، زمانی باید با اسلحه و زمانی دیگر باید با تبلیغات به نبرد با مستکبران رفت.[۸۰] ایشان به عنوان نمونه روحیه مقاومت و استقامت مردم خوزستان، بهخصوص دزفول را در مقابل بمبارانهای مداوم رژیم بعث ستودنی میدانست[۸۱] و به مسئولان بهویژه ائمه جمعه و روحانیان سفارش میکرد مردمِ تمامیِ مناطق کشور را به استقامت در برابر مشکلاتِ جنگ دعوت کنند تا مبادا سستی و روحیه یاس در آنان پدیدار شود.[۸۲] ایشان استقامت نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه و بسیج را در جنگ مورد تاییدات الهی میدانست.[۸۳]
پانویس
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ۱۷/۵۹۲.
- ↑ ابناثیر، النهایه، ۴/۱۲۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۹.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۴–۳۸۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲؛ فلاح، صبر و استقامت، ۳۵–۳۷.
- ↑ یونس ۸۹؛ فصلت، ۶.
- ↑ مائده، ۱؛ نحل، ۹۱؛ اسراء، ۳۴.
- ↑ رعد، ۲۲؛ نحل، ۴۲.
- ↑ انعام، ۳۴.
- ↑ یونس، ۱۰ و ۸۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۱/۴۸.
- ↑ هود، ۱۱۲.
- ↑ انفال، ۶۵؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۱۲۲–۱۲۳.
- ↑ بقره، ۲۵۰.
- ↑ نهج البلاغه، ۷۹، ۵۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۴.
- ↑ هود، ۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۳؛ ۹/۴۷۹ و ۱۶/۴۹.
- ↑ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۷ و ۱۲/۳۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۰–۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۰۴ و ۶/۲۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۳ و ۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۹۳ و ۱۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳، ۱۶۴ و ۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱۴–۲۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۵۹ و ۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۳۱، ۱۳۵، ۱۳۶، ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۸۶ و ۱۰/۴۹۴–۴۹۵.
- ↑ تیلی، از بسیج تا انقلاب، ۳۱۳–۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۰۸ و ۱۲/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۵۲ و ۷/۴۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۲–۴۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۶–۴۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱ و ۲۰/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷؛ ذاکری، ۶۵–۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۵۸–۴۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۹۷، ۱۰۰ و ۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۷–۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۵ و ۴۹۳–۴۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵ و ۴۷۳–۴۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳ و ۱۲/۴۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۵–۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۵۰–۲۵۱؛ جزایری، غلبه بر دشمن، ۳۲۴–۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۹۵ و ۲۰/۱۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۹–۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۵۸–۳۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷–۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱ و ۱۷/۴۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۹.
منابع
- قرآن کریم.
- ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- تیلی، چارلز، از بسیج تا انقلاب، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- جزایری، محمود، غلبه بر دشمن، تهران، انتشارات سپاه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- ذاکری، علیاکبر، اخلاق مسئولان نظام اسلامی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- فلاح بابلی، حسن، صبر و استقامت دو پشتوانه انقلاب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۵ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- منیره طبرسی، مقاله «استقامت»، دانشنامه امامخمینی، ج۱، ص۶۸۲–۶۸۷.