بسم الله الرحمن الرحیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''بسم الله الرحمن الرحیم'''، تبیین نخستین آیه از قرآن کریم. ==مفهوم‌شناسی== اسم از ریشه «سمو» به معنای علو و بلندی <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۹۰.</ref> و یا «وسم» به معنی علامت <ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۳۰.</ref> است؛ چنان‌که د...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''بسم الله الرحمن الرحیم'''، تبیین نخستین آیه از [[قرآن کریم]].
'''بسم الله الرحمن الرحیم'''، تبیین نخستین آیه از [[قرآن کریم]].


==مفهوم‌شناسی==
== مفهوم‌شناسی ==
اسم از ریشه «سمو» به معنای علو و بلندی <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۹۰.</ref> و یا «وسم» به معنی علامت <ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۳۰.</ref> است؛ چنان‌که در روایتی از [[امام‌رضا(ع)]]، اسم به معنای علامت معنا شده است <ref>صدوق، التوحید، ۲۲۹؛ ← امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref> و در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات با تعین و تجلی خاص <ref>کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۳.</ref> [[الله]] در اصل«اله» بوده که «ال» به آن اضافه شده است و سپس همزه به لام منتقل شده و حذف گردیده است <ref>طریحی، مجمع البحرین، ۶/۳۴۰.</ref> و بعضی قائل شده‌اند که «ال» عوض از همزه است. <ref>← جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۲۲۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۹ـ۶۴۰.</ref> «الله» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات دارای همه صفات و اسمای الهی <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۷۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۴۰.</ref> و آن اسم اعظم الهی است. <ref>تستری، تفسیر التستری، ۲۲؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۸.</ref><br>
اسم از ریشه «سمو» به معنای علو و بلندی<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۹۰.</ref> یا «وسم» به معنی علامت<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۳۰.</ref> است؛ چنان‌که در روایتی از [[امام‌رضا(ع)]]، اسم به معنای علامت معنا شده‌است<ref>صدوق، التوحید، ۲۲۹؛ ← امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref> و در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات با تعین و تجلی خاص<ref>کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۳.</ref> [[الله]] در اصل «اله» بوده که «ال» به آن اضافه شده‌است و سپس همزه به لام منتقل شده و حذف گردیده‌است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۶/۳۴۰.</ref> و بعضی قائل شده‌اند که «ال» عوض از همزه است.<ref>← جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۲۲۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۹–۶۴۰.</ref> «الله» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات دارای همه صفات و اسمای الهی<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۷۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۴۰.</ref> و آن اسم اعظم الهی است.<ref>تستری، تفسیر التستری، ۲۲؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۸.</ref>{{سخ}}
«الرحمن» از ریشه «رحم» و به معنای رحمتی است که همه چیز را فرا گرفته است. از این‌رو در غیر حق‌تعالی به ‌کار نمی‌رود <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۵/۳۳.</ref> «رحیم» نیز به معنای کسی است که شأن او رحمت است <ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۹۰.</ref> و مبالغه در رحمت است و وصف غیر خداوند واقع می‌شود. <ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۲/۲۱۰.</ref> «رحمن» در اصطلاح عرفانی صفتی است که دلالت بر افاضه نور وجود و تجلی ایجادی می‌کند <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۶۱۷.</ref> و صفتی عام است که همه موجودات را دربر می‌گیرد. <ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۳۵۳.</ref> «رحیم» صفتی خاص است که سبب می‌شود هر یک از اعیان با استعداد خود متعین شوند <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۲.</ref> و بسط کمال وجود است. <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳.</ref>
«الرحمن» از ریشه «رحم» و به معنای رحمتی است که همه چیز را فرا گرفته‌است. از این‌رو در غیر حق‌تعالی به کار نمی‌رود<ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۵/۳۳.</ref> «رحیم» نیز به معنای کسی است که شأن او رحمت است<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۹۰.</ref> و مبالغه در رحمت است و وصف غیر خداوند واقع می‌شود.<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۲/۲۱۰.</ref> «رحمن» در اصطلاح عرفانی صفتی است که دلالت بر افاضه نور وجود و تجلی ایجادی می‌کند<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۶۱۷.</ref> و صفتی عام است که همه موجودات را دربر می‌گیرد.<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۳۵۳.</ref> «رحیم» صفتی خاص است که سبب می‌شود هر یک از اعیان با استعداد خود متعین شوند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۲.</ref> و بسط کمال وجود است.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳.</ref>
==پیشینه==


«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» نخستین آیه از [[قرآن کریم]] است که در علوم ادبی و دینی از آن به صورت [[مصدر صناعی]] به «بَسْمَلَه» تعبیر می‌شود و سوره‌های قرآن غیر از [[سوره توبه]] با آن آغاز می‌شود. این آیه به سبب مضامین بلند آن مورد توجه علمای تفسیر و عرفان واقع شده، تفسیرهای متعددی از آن ارایه شده است. عده‌ای از آنان کتاب یا رساله مستقلی درباره آن نگاشته‌اند که ازجمله آنها می‌توان تفسیر بسمله [[زین‌الدین عاملی]]، [[رشید‌الدین همدانی]] <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۲۵ـ۳۲۶.</ref>[[محمد‌بن‌اسحاق قونوی]] <ref>زرکلی، الاعلام، ۶/۳۰.</ref> و [[ابوسعید خادمی]] <ref>زرکلی، الاعلام، ۷/۶۸.</ref> را نام برد. سرچشمه تفسیر بسمله در روایات است که در آنها به برخی مضامین بلند این آیه اشاره شده است. <ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۶ـ۱۱.</ref><br>
== پیشینه ==
[[امام‌خمینی]] نیز به تفسیر بسمله توجه ویژه‌ای داشته‌ است. نخستین اثر تفسیری ایشان از این آیه در [[کتاب شرح دعاء السحر]] رقم خورده است <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۰ـ۹۴.</ref> که رویکردی عرفانی دارد و نشان می‌دهد نگاه ایشان به تفسیر از آغاز نگاهی عرفانی بوده است. ایشان در کتاب‌های اخلاقی و کلامی خود نیز در چند جا مانند [[شرح چهل حدیث]] <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱ـ۶۵۴.</ref> [[سرّ الصلاة]] <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵ـ۹۳.</ref> [[آداب الصلاة]] <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰ـ۲۴۹.</ref> و [[الطلب و الاراده]] <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.</ref> به تفسیر این آیه پرداخته است. همچنین ایشان در تفسیر سوره حمد که در سال ۱۳۵۸ با عنوان «قرآن در صحنه» از [[صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران]] پخش می‌شد، به تفصیل به تفسیر این آیه، پرداخته است و این سخنان بعدها به صورت کتابی با عنوان تفسیر سوره حمد از سوی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] چاپ و منتشر شد. {{ببینید|متن=ببینید|تفسیر سوره حمد}}<br>
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» نخستین آیه از [[قرآن کریم]] است که در علوم ادبی و دینی از آن به صورت [[مصدر صناعی]] به «بَسْمَلَه» تعبیر می‌شود و سوره‌های قرآن غیر از [[سوره توبه]] با آن آغاز می‌شود. این آیه به سبب مضامین بلند آن مورد توجه علمای تفسیر و عرفان واقع شده، تفسیرهای متعددی از آن ارایه شده‌است. عده‌ای از آنان کتاب یا رساله مستقلی دربارهٔ آن نگاشته‌اند که ازجمله آنها می‌توان تفسیر بسمله [[زین‌الدین عاملی]]، [[رشیدالدین همدانی]]<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۲۵–۳۲۶.</ref>[[محمدبن‌اسحاق قونوی]]<ref>زرکلی، الاعلام، ۶/۳۰.</ref> و [[ابوسعید خادمی]]<ref>زرکلی، الاعلام، ۷/۶۸.</ref> را نام برد. سرچشمه تفسیر بسمله در روایات است که در آنها به برخی مضامین بلند این آیه اشاره شده‌است.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۶–۱۱.</ref>{{سخ}}
در این میان، باء بسم الله نیز دارای جایگاه ویژه و مشتمل بر حقایق بسیاری است که اهل معرفت به آن توجه داشته‌اند و برخی رساله مستقلی در شرح آن نگاشته‌اند؛ مانند: «[[کتاب الباء]]» [[محی‌الدین ابن‌عربی]] <ref>ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۵۵.</ref> «[[رسالة فی باء البسمله]]» [[عمربن‌محمد‌بن‌الیافی]] <ref>← زرکلی، الاعلام، ۵/۶۴.</ref> و «[[مفتاح السعاده]]» [[عبدالوحیدبن‌جیلانی]] <ref>← آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲۱/۳۳۲.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار تفسیری و اخلاقی خود، مانند تفسیر سوره حمد <ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۵۳ـ۱۵۵.</ref> شرح دعاء السحر <ref>امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲ـ۲۴ و ۸۷ـ۸۸.</ref> آداب الصلاة <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰ـ۲۴۷ و ۲۷۴.</ref> و شرح چهل حدیث <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱ـ۶۵۳.</ref> به معارف بلندی از آن اشاره کرده است.
[[امام‌خمینی]] نیز به تفسیر بسمله توجه ویژه‌ای داشته‌است. نخستین اثر تفسیری ایشان از این آیه در [[کتاب شرح دعاء السحر]] رقم خورده‌است<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۰–۹۴.</ref> که رویکردی عرفانی دارد و نشان می‌دهد نگاه ایشان به تفسیر از آغاز نگاهی عرفانی بوده‌است. ایشان در کتاب‌های اخلاقی و کلامی خود نیز در چند جا مانند [[شرح چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۴.</ref> [[سرّ الصلاة]]<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵–۹۳.</ref> [[آداب الصلاة]]<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰–۲۴۹.</ref> و [[الطلب و الاراده]]<ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.</ref> به تفسیر این آیه پرداخته‌است. همچنین ایشان در تفسیر سوره حمد که در سال ۱۳۵۸ با عنوان «قرآن در صحنه» از [[صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران]] پخش می‌شد، به تفصیل به تفسیر این آیه، پرداخته‌است و این سخنان بعدها به صورت کتابی با عنوان تفسیر سوره حمد از سوی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] چاپ و منتشر شد. {{ببینید|متن=ببینید|تفسیر سوره حمد}}{{سخ}}
==جزء بودن بسم الله در سوره‌ها==
در این میان، باء بسم الله نیز دارای جایگاه ویژه و مشتمل بر حقایق بسیاری است که اهل معرفت به آن توجه داشته‌اند و برخی رساله مستقلی در شرح آن نگاشته‌اند؛ مانند: «[[کتاب الباء]]» [[محی‌الدین ابن‌عربی]]<ref>ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۵۵.</ref> «[[رسالة فی باء البسمله]]» [[عمربن‌محمدبن‌الیافی]]<ref>← زرکلی، الاعلام، ۵/۶۴.</ref> و «[[مفتاح السعاده]]» [[عبدالوحیدبن‌جیلانی]]<ref>← آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲۱/۳۳۲.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار تفسیری و اخلاقی خود، مانند تفسیر سوره حمد<ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۵۳–۱۵۵.</ref> شرح دعاء السحر<ref>امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲–۲۴ و ۸۷–۸۸.</ref> آداب الصلاة<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰–۲۴۷ و ۲۷۴.</ref> و شرح چهل حدیث<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۳.</ref> به معارف بلندی از آن اشاره کرده‌است.


مفسران و ‌اندیشمندان در جزء بودن «بسمله» در سوره‌ها، اختلاف کرده‌اند: بعضی بسم‌الله الرّحمن الرّحیم را در هیچ‌یک از سوره‌ها، جزء آن نمی‌دانند. <ref>جصاص، احکام القرآن، ۱/۸.</ref> برخی دیگر جزئیت آن را تنها در سوره حمد پذیرفته‌اند. <ref>← زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۱۸۲ـ۱۸۳.</ref> بیشتر ‌‌اندیشمندان امامیه آن را جزء سوره می‌دانند <ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۸۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۳.</ref> و برخی بر این عقیده‌اند که حقیقت بسمله در هر سوره‌ای با سوره دیگر متفاوت است. <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷ـ۸۸؛ خویی، ۱۴/۳۲۶ و ۳۳۷.</ref> از این‌رو غالب فقهای شیعه، تعیین بسمله برای هر سوره را در قرائت سوره نماز لازم دانسته‌اند. <ref>عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۷/۶۵؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۵۰۲ـ۵۰۳.</ref> بعضی نیز احکامی برای جزئیت آن ذکر کرده‌اند <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۵۶.</ref> امام‌خمینی نیز این نظر را موافق تحقیق می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۷ـ۱۵۸.</ref> به اعتقاد ایشان حقیقت بسمله در سوره‌ها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شامل‌تر از دیگر موارد است؛ بلکه به اعتقاد ایشان بسمله‌ای که گویند‌ه‌ای مشخص، آن را در کلامی معیّن به کار می‌گیرد، با بسمله دیگرش نیز متفاوت است. <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱ـ۶۵۲.</ref> ایشان، گفته بعضی از مشایخ خود را در یکی‌دانستن حقیقت بسمله در آغاز سوره‌ها <ref>ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۳۴۹ـ۳۵۰.</ref> غریب می‌شمارد. <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۹ـ۹۰.</ref> امام‌خمینی با استناد به بعضی روایات <ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> بَسْمَلَه سوره حمد را مشتمل بر حقایقی می‌داند که در بسمله باقی سوره‌ها نیست، بلکه آنها خود نیز از مراتب بسمله در سوره حمد محسوب می‌شوند. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸ـ۸۹.</ref> ایشان بر اساس مبنای خود که معتقد است همه علوم جنبه «مقدمیت» برای عمل دارند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۹.</ref> در چگونگی گفتن بسمله نیز معتقد است سالک باید در وقت بسم الله گفتن، به قلب خود بفهماند که تمام موجودات ظاهری و باطنی تحت تربیت اسما الله هستند و همه حرکات و سکنات او و تمام عالم، به قیومیت اسم «الله» قائم است. <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵ـ۸۶.</ref>
== جزء بودن بسم الله در سوره‌ها ==
==حقیقت بسم الله==
مفسران و اندیشمندان در جزء بودن «بسمله» در سوره‌ها، اختلاف کرده‌اند: بعضی بسم‌الله الرّحمن الرّحیم را در هیچ‌یک از سوره‌ها، جزء آن نمی‌دانند.<ref>جصاص، احکام القرآن، ۱/۸.</ref> برخی دیگر جزئیت آن را تنها در سوره حمد پذیرفته‌اند.<ref>← زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۱۸۲–۱۸۳.</ref> بیشتر اندیشمندان امامیه آن را جزء سوره می‌دانند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۸۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۳.</ref> و برخی بر این عقیده‌اند که حقیقت بسمله در هر سوره‌ای با سوره دیگر متفاوت است.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷–۸۸؛ خویی، ۱۴/۳۲۶ و ۳۳۷.</ref> از این‌رو غالب فقهای شیعه، تعیین بسمله برای هر سوره را در قرائت سوره نماز لازم دانسته‌اند.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۷/۶۵؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۵۰۲–۵۰۳.</ref> بعضی نیز احکامی برای جزئیت آن ذکر کرده‌اند<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۵۶.</ref> امام‌خمینی نیز این نظر را موافق تحقیق می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۷–۱۵۸.</ref> به اعتقاد ایشان حقیقت بسمله در سوره‌ها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شامل‌تر از دیگر موارد است؛ بلکه به اعتقاد ایشان بسمله‌ای که گوینده‌ای مشخص، آن را در کلامی معیّن به کار می‌گیرد، با بسمله دیگرش نیز متفاوت است.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۲.</ref> ایشان، گفته بعضی از مشایخ خود را در یکی‌دانستن حقیقت بسمله در آغاز سوره‌ها<ref>ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۳۴۹–۳۵۰.</ref> غریب می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۹–۹۰.</ref> امام‌خمینی با استناد به بعضی روایات<ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> بَسْمَلَه سوره حمد را مشتمل بر حقایقی می‌داند که در بسمله باقی سوره‌ها نیست، بلکه آنها خود نیز از مراتب بسمله در سوره حمد محسوب می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.</ref> ایشان بر اساس مبنای خود که معتقد است همه علوم جنبه «مقدمیت» برای عمل دارند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۹.</ref> در چگونگی گفتن بسمله نیز معتقد است سالک باید در وقت بسم الله گفتن، به قلب خود بفهماند که تمام موجودات ظاهری و باطنی تحت تربیت اسما الله هستند و همه حرکات و سکنات او و تمام عالم، به قیومیت اسم «الله» قائم است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵–۸۶.</ref>


اسمای الهی به اعتبار احاطه و شمول به اسمای کلی و جزیی تقسیم می‌شوند. اسمای محیط اسمائی هستند که نسبت به اسمای دیگر از احاطه بیشتری برخوردارند؛ مانند امهات اسما <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴.</ref> بعضی اسما نسبت به اسمای دیگر نسبت جامعیت دارند مانند اسم «الله» که جامع همه اسمای الهی است. <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۵.</ref><br>
== حقیقت بسم الله ==
امام‌خمینی نیز اسمای الهی را تعینات و شئون حق می‌داند <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹ و ۳۰۰.</ref> که حاصل تجلی حق‌تعالی به [[فیض اقدس]] است. <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۴.</ref> اسم اعظم «الله» به جهت جامعیت آن نسبت به اسمای دیگر، حقایق همه اسمای الهی را در خود دارد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶.</ref> بلکه از این جهت که همه موجودات ظهور اسم جامع «الله» هستند، در هر موجودی این حقایق به صورت ظهور احدیت جمع و سرّ، وجود دارد، <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۰ـ۲۶۱.</ref> اما [[انسان کامل]] به جهت مظهریت اتم آن برای اسم جامع «الله»، جامع حقایق [[اسما و صفات الهی]] است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵ـ۶۳۶.</ref> و همانند اسم اعظم «الله» دارای برزخیت کبرا و اعتدال کامل بوده و هیچ‌یک از اسمای الهی در آن غلبه و تصرف ندارد و مظهریت آن از اسمی زاید بر اسم دیگر نیست. <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۹.</ref><br>
اسمای الهی به اعتبار احاطه و شمول به اسمای کلی و جزیی تقسیم می‌شوند. اسمای محیط اسمائی هستند که نسبت به اسمای دیگر از احاطه بیشتری برخوردارند؛ مانند امهات اسما<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴.</ref> بعضی اسما نسبت به اسمای دیگر نسبت جامعیت دارند مانند اسم «الله» که جامع همه اسمای الهی است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۵.</ref>{{سخ}}
به اعتقاد امام‌خمینی اسم اعظم «الله» اول تعین از فیض اقدس و حقیقت غیبی به شمار می‌آید و خود منشأ اسما و اعیان دیگر است و نخستین مظهر اسم اعظم، اسمای ذاتی الرحمن و الرحیم می‌باشند. <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ـ۱۸.</ref> [[اسم اعظم]] دارای دو وجهه غیبی و ظهوری است:
امام‌خمینی نیز اسمای الهی را تعینات و شئون حق می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹ و ۳۰۰.</ref> که حاصل تجلی حق‌تعالی به [[فیض اقدس]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۴.</ref> اسم اعظم «الله» به جهت جامعیت آن نسبت به اسمای دیگر، حقایق همه اسمای الهی را در خود دارد<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶.</ref> بلکه از این جهت که همه موجودات ظهور اسم جامع «الله» هستند، در هر موجودی این حقایق به صورت ظهور احدیت جمع و سرّ، وجود دارد،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۰–۲۶۱.</ref> اما [[انسان کامل]] به جهت مظهریت اتم آن برای اسم جامع «الله»، جامع حقایق [[اسما و صفات الهی]] است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵–۶۳۶.</ref> و همانند اسم اعظم «الله» دارای برزخیت کبرا و اعتدال کامل بوده و هیچ‌یک از اسمای الهی در آن غلبه و تصرف ندارد و مظهریت آن از اسمی زاید بر اسم دیگر نیست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۹.</ref>{{سخ}}
به اعتقاد امام‌خمینی اسم اعظم «الله» اول تعین از فیض اقدس و حقیقت غیبی به‌شمار می‌آید و خود منشأ اسما و اعیان دیگر است و نخستین مظهر اسم اعظم، اسمای ذاتی الرحمن و الرحیم می‌باشند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷–۱۸.</ref> [[اسم اعظم]] دارای دو وجهه غیبی و ظهوری است:
* فیض اقدس و تجلی غیبی جهت باطنی آن بوده و جهت ظهوری آن اسم «الله» از حیث احدیت جمیع اسما است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.</ref>
** اسم اعظم «الله» به حیثیت خارجی خود عبارت است از ظهور مشیت مطلقه و نفس رحمانی که خود تعین نداشته و سبب تعین و ظهور همه موجودات در خارج است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اسم اعظم}} ایشان اسم «الله» را در بسم الله بیان اسم اعظم، تجلی فعلی الهی و مشیت مطلقه می‌داند که به واسطه رحمت رحمانیه، فیض وجود را در تمام عالم گسترش می‌دهد و به واسطه رحمت رحیمیه، کمالات وجود را افاضه می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۶–۷۸.</ref>


* فیض اقدس و تجلی غیبی جهت باطنی آن بوده و جهت ظهوری آن اسم «الله» از حیث احدیت جمیع اسما است. <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.</ref>
== جایگاه رحمان و رحیم ==
*
بسمله که قرآن کریم با آن آغاز می‌شود، مشتمل بر رحمت رحمانی و رحیمی است. از دیدگاه عارفان رحمت رحمانی افاضه اصل وجود است و رحمت رحیمی اخص از آن بوده و تفصیل اصل وجود و افاضه کمالات آن را به عهده دارد.<ref>قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۷۳.</ref> همچنین هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم می‌شوند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲ و ۹۱۱.</ref> رحمت ذاتی اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱–۹۱۲.</ref>{{سخ}}
* اسم اعظم «الله» به حیثیت خارجی خود عبارت است از ظهور مشیت مطلقه و نفس رحمانی که خود تعین نداشته و سبب تعین و ظهور همه موجودات در خارج است. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اسم اعظم}} ایشان اسم «الله» را در بسم الله بیان اسم اعظم، تجلی فعلی الهی و مشیت مطلقه می‌داند که به واسطه رحمت رحمانیه، فیض وجود را در تمام عالم گسترش می‌دهد و به واسطه رحمت رحیمیه، کمالات وجود را افاضه می‌کند. <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۶ـ۷۸.</ref>
امام‌خمینی نیز اساس رحمت را همان رحمت مطلقه می‌داند که سراسر عالم را فراگرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸۶–۱۸۷.</ref> و رحمت مطلقه به رحمت رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود: رحمان صفت عامی است که برای همه موجودات است، اما اسم خاص حق‌تعالی است؛ زیرا در بسط اصل وجود برای حق‌تعالی شریکی نیست. رحیم نیز صفت عامی است که برای هدایت مردم است که دیگر موجودات نیز از آن نصیبی دارند و عدم شمول این رحمت نسبت به اشقیا به جهت نقصان آنها در قبول رحمت است و در رحمت الهی تقیید و اختصاصی نیست. البته به اعتبار قبول هدایت از ناحیه مؤمنان می‌توان صفت رحیم را صفتی خاص به مؤمنان دانست، چنان‌که بعضی روایات به آن دلالت دارد<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۳۸.</ref> و رحمت رحیمی پس از رحمت رحمانی قرار می‌گیرد؛ زیرا اسم رحمان از محیط‌ترین و جامع‌ترین اسمای الهی است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> و تجلی به [[مقام رحیمیت]] پس از [[مقام رحمانیت]] است، همچنان که تجلی به اسم اعظم «الله» در مقام واحدیت مقدم بر تجلی به رحمانیت و رحیمیت است. از این جهت رحمان و رحیم در بسم الله تابع اسم «الله» واقع شده‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref>{{سخ}}
==جایگاه رحمان و رحیم==
امام‌خمینی برای دو صفت «[[الرحمن]]» و «[[الرحیم]]» دو احتمال ذکر می‌کند: یا صفت برای اسم است یا برای الله. ایشان احتمال نخست را نزدیک‌تر می‌داند؛ زیرا الرحمن و الرحیم در سوره صفت الله هستند و در بسم الله صفت اسم؛ از این‌رو تکراری پیش نمی‌آید. به اعتقاد ایشان اگر این دو صفت اسم باشند و مراد از اسم اسمائی ذاتی باشد، رحمانیت و رحیمیت از صفات ذات‌اند که در مرتبه واحدیت برای اسم الله ثابت‌اند، و اگر مراد از اسم، اسمای فعلی باشد، رحمانیت و رحیمیت از اسمای فعل است که همان مقام مشیت است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶.</ref> رحمانیت و رحیمیت ذاتی عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور اسما و صفات و اعیان ثابته، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین اجمالی در حضرت واحدیت اما رحمانیت و رحیمیت فعلی عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال از راه بسط فیض و کمال آن بر اعیان و اظهار آنها در خارج آن طوری که مطابق نظام اتم می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| رحمت؛ سوره حمد}}


بسمله که قرآن کریم با آن آغاز می‌شود، مشتمل بر رحمت رحمانی و رحیمی است. از دیدگاه عارفان رحمت رحمانی افاضه اصل وجود است و رحمت رحیمی اخص از آن بوده و تفصیل اصل وجود و افاضه کمالات آن را به عهده دارد. <ref>قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۷۳.</ref> همچنین هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم می‌شوند. <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲ و ۹۱۱.</ref> رحمت ذاتی اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است. <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱ـ۹۱۲.</ref><br>
== معانی حروف بسم الله ==
امام‌خمینی نیز اساس رحمت را همان رحمت مطلقه می‌داند که سراسر عالم را فراگرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸۶ـ۱۸۷.</ref> و رحمت مطلقه به رحمت رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود: رحمان صفت عامی است که برای همه موجودات است، اما اسم خاص حق‌تعالی است؛ زیرا در بسط اصل وجود برای حق‌تعالی شریکی نیست. رحیم نیز صفت عامی است که برای هدایت مردم است که دیگر موجودات نیز از آن نصیبی دارند و عدم شمول این رحمت نسبت به اشقیا به جهت نقصان آنها در قبول رحمت است و در رحمت الهی تقیید و اختصاصی نیست. البته به اعتبار قبول هدایت از ناحیه مؤمنان می‌توان صفت رحیم را صفتی خاص به مؤمنان دانست، چنان‌که بعضی روایات به آن دلالت دارد <ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۳۸.</ref> و رحمت رحیمی پس از رحمت رحمانی قرار می‌گیرد؛ زیرا اسم رحمان از محیط‌ترین و جامع‌ترین اسمای الهی است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> و تجلی به [[مقام رحیمیت]] پس از [[مقام رحمانیت]] است، همچنان که تجلی به اسم اعظم «الله» در مقام واحدیت مقدم بر تجلی به رحمانیت و رحیمیت است. از این جهت رحمان و رحیم در بسم الله تابع اسم «الله» واقع شده‌اند. <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref><br>
مفسران برای «باء» معانی متعددی چون استعانت، ابتداء، سببیت و مانند آن ذکر کرده‌اند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۹۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۹۹–۱۰۰؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱/۲۵–۲۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی در فرهنگ عرفانی، معنای سببیت در باء صحیح نیست؛ زیرا فاعلیت حق‌تعالی در این مبنا به نحو سببیت نیست، بلکه به نحو تجلی است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳–۱۵۴.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی برای دو صفت «[[الرحمن]]» و«[[الرحیم]]» دو احتمال ذکر می‌کند: یا صفت برای اسم است و یا برای الله. ایشان احتمال نخست را نزدیک‌تر می‌داند؛ زیرا الرحمن و الرحیم در سوره صفت الله هستند و در بسم الله صفت اسم؛ از این‌رو تکراری پیش نمی‌‌آید. به اعتقاد ایشان اگر این دو صفت اسم باشند و مراد از اسم اسمائی ذاتی باشد، رحمانیت و رحیمیت از صفات ذات‌اند که در مرتبه واحدیت برای اسم الله ثابت‌اند، و اگر مراد از اسم، اسمای فعلی باشد، رحمانیت و رحیمیت از اسمای فعل است که همان مقام مشیت است. <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵ـ۲۴۶.</ref> رحمانیت و رحیمیت ذاتی عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور اسما و صفات و اعیان ثابته، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین اجمالی در حضرت واحدیت اما رحمانیت و رحیمیت فعلی عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال از راه بسط فیض و کمال آن بر اعیان و اظهار آنها در خارج آن طوری که مطابق نظام اتم می‌باشد. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| رحمت؛ سوره حمد}}
در بحث متعلق باء نیز جمعی از مفسران آن را متعلق به فعلی محذوف دانسته‌اند<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۳.</ref> و بعضی احتمال داده‌اند باء، برای مجرد تبرک باشد که محتاج به متعلق نیست.<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۹۵–۹۶.</ref> از بعضی روایات استفاده می‌شود برخی آن را متعلق به کلمه‌ای مشتق از فعل اَسِمُ می‌دانند<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۱۱.</ref> بعضی از اهل معرفت، باء را در [[سوره حمد]]، متعلق به «الحمد لله»<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۲.</ref> یا به اعتبار ظهور وجود به بسم الله، متعلق به «ظهر»<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.</ref> یا متعلق به مضمون سوره‌ای که بسم الله در آن آغاز شده‌است، دانسته‌اند.<ref>← امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۲.</ref>{{سخ}}
==معانی حروف بسم الله==
امام‌خمینی نظر اخیر را با مسلک اهل معرفت مناسب‌تر می‌شمارد؛ زیرا بسم الله در هر سوره‌ای، مظهر معانی موجود در آن سوره است و به تناسب هر سوره متفاوت می‌شود،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۱–۱۱۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۲.</ref> چنان‌که در سوره حمد، متعلق به حمد است و به این معنا است که حمد حامدان، به قیومیت اسم الله و حول و قوه اوست.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲.</ref>{{سخ}}
در متون عرفانی و علم حروف، برای حروف هجائیه، معانی باطنی بیان شده‌است که از معانی اسمی مشتق شده و از آن به «اشتقاق اکبر» تعبیر می‌شود،<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵.</ref> می‌توان گفت این معانی باطنی، ریشه در برخی روایات دارند<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۴۳–۴۵.</ref> چنان‌که در بعضی روایات، باء به معنای «بهاءالله» و سین «سناء الله» و میم «مجد الله» تفسیر شده‌است.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳.</ref> در روایتی دیگر، باء به «بلاء الله» و سین به «سناء الله» و میم به «ملک الله» تفسیر گشته‌است.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱/۱۰۷.</ref> تفسیر این حروف به اسمای الهی، به سبب مظهریت این حروف از آن اسما و غلبه آن اسم در آن حرف است.<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵–۱۷۰.</ref>{{سخ}}
در [[علم حروف]]، اعتقاد بر این است که ریشه و منشأ [[حروف هجائیه]]، حرف «الف» است و حروف دیگر از بسط «الف» پدیدار گشته‌اند،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۳۶۵–۳۶۶.</ref> از این‌رو اهل معرفت، «الف» را اشاره به ذات الهی و مظهر احدیت مطلق و «باء» را مظهر عقل اول -که مرتبه نخست شهادت و آخرین مرتبه غیب محسوب می‌شود- می‌دانند.<ref>ابن‌عربی، تفسیر، ۱/۸؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲–۱۲۳.</ref> این معنا ریشه در روایات دارد؛ چنان‌که در بعضی روایات آمده‌است به واسطه باء (در بسم الله) وجود ظاهر گشت و با نقطه آن، عابد از معبود ممتاز شد.<ref>← ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.</ref> برخی از اهل معرفت، نقطه باء بسم الله را اشاره به جهت امکانی و تعیّنی اشیا دانسته‌اند که به واسطه آن، عابد از معبود متمایز می‌گردد و اطلاق و وحدت از تقید و کثرت جدا می‌شود.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۶.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی نیز همانند عارفان دیگر، به معنای باطنی حروف توجه ویژه‌ای داشته و در کتب اخلاقی و عرفانی خود، با استناد به روایاتی که سند برخی آنان را صحیح می‌داند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳.</ref> به تحلیل عرفانی آنها می‌پردازد. به اعتقاد ایشان تفسیر روایی باء، به معنای بهاء الهی بر اساس تفسیر عرفانی آن، به معنای عقل اول، منطبق است؛ زیرا بهاء همان نوری است که با هیبت و وقار همراه است، و نور همان ظهور جمال حق است که جلال در آن پنهان است و [[عقل]] نیز از جهت اینکه ظهور جمال حق است، منطبق بر بهاء الهی است،<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲–۲۴.</ref> چنان‌که ایشان میان روایتی که خلق اشیا را به واسطه مشیت می‌داند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۰.</ref> با روایتی که ظهور عالم را واسطه باء به حساب می‌آورد، ناسازگاری نمی‌بیند؛ زیرا عقل در نظر ایشان مظهر مشیت و صورت کامله آن است و با آن متحد است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳–۲۴.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی باء را تجلی و ظهور مطلق می‌داند و نخستین تعیین آن مرتبه اعلای وجود است که مرتبه [[ولایت مطلقه]] است<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳–۱۵۴.</ref> و از جهت خلقی، نخستین تعین مشیت مطلق است که از آن به فیض منبسط اطلاقی نیز تعبیر می‌شود.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵–۲۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نفس رحمانی}} این مرتبه که باء به آن اشاره دارد، مقام ولایت مطلق و مقام معنوی ولایت احمدی (ص)، و علوی (ع)، است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۴.</ref>{{سخ}}
ازجمله اشارات دیگری که در بسم الله می‌توان نام برد، اختفای الف در رسم‌الخط بسم الله است که اهل معرفت، آن را اشاره به بطون ذات و سریان و معیت او با اشیا دانسته‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲–۱۲۳.</ref> امام‌خمینی نیز به آن در بعضی کتاب‌های خود اشاره کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸.</ref>


مفسران برای «باء» معانی متعددی چون استعانت، ابتداء، سببیت و مانند آن ذکر کرده‌اند. <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۹۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۹۹ـ۱۰۰؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱/۲۵ـ۲۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی در فرهنگ عرفانی، معنای سببیت در باء صحیح نیست؛ زیرا فاعلیت حق‌تعالی در این مبنا به نحو سببیت نیست، بلکه به نحو تجلی است. <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳ـ۱۵۴.</ref><br>
== مراتب عالم در بسم الله ==
در بحث متعلق باء نیز جمعی از مفسران آن را متعلق به فعلی محذوف دانسته‌اند <ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۳.</ref> و بعضی احتمال داده‌اند باء، برای مجرد تبرک باشد که محتاج به متعلق نیست. <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۹۵ـ۹۶.</ref> از بعضی روایات استفاده می‌شود برخی آن را متعلق به کلمه‌ای مشتق از فعل اَسِمُ می‌دانند <ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۱۱.</ref> بعضی از اهل معرفت، باء را در [[سوره حمد]]، متعلق به «الحمد لله» <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۲.</ref> و یا به اعتبار ظهور وجود به بسم الله، متعلق به «ظهر» <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.</ref> و یا متعلق به مضمون سوره‌ای که بسم الله در آن آغاز شده است، دانسته‌اند. <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۲.</ref><br>
امام‌خمینی در یک تفسیر بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به حسب سرّ السرّ، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتیه می‌داند که نخستین تجلی به اسم الله و سپس به مقام رحمان و بعد به مقام رحیم است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷–۲۴۸.</ref> و در تفسیر دیگر بسم الله را تمام دایره وجود و در قوس نزول و صعود می‌داند که اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور و قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۶–۲۹۷؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۹.</ref> به اعتقاد ایشان این مراحل نزول و صعود، به حسب عوالم و نشئات و به حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷.</ref> حقایق عالم در قوس صعود و نزول، در بسم الله به صورت اجمال و در سوره حمد به صورت تفصیل است و این معانی در الرحمن الرحیم به طریق جمع و در اسم به صورت جمع الجمع و در باء بسم الله به صورت احدیت جمع الجمع است و در نقطه باء، به صورت احدیت سرّ جمع الجمع موجود است. حقیقت این تسمیه چه به صورت جمعی و چه به صورت تفصیلی عبارت است از فیض مقدس و نفس رحمانی که به واسطه آن سلسله غیب و شهود ظاهر شد. به اعتقاد ایشان تسمیه در سوره حمد اصل و اساس باقی تسمیه‌ها در سایر سوره‌ها یا تسمیه‌های آغاز کارها به‌شمار می‌رود.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.</ref>
امام‌خمینی نظر اخیر را با مسلک اهل معرفت مناسب‌تر می‌شمارد؛ زیرا بسم الله در هر سوره‌ای، مظهر معانی موجود در آن سوره است و به تناسب هر سوره متفاوت می‌شود، <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۱ـ۱۱۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱ـ۶۵۲.</ref> چنان‌که در سوره حمد، متعلق به حمد است و به این معنا است که حمد حامدان، به قیومیت اسم الله و حول و قوه اوست. <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲.</ref><br>
در متون عرفانی و علم حروف، برای حروف هجائیه، معانی باطنی بیان شده است که از معانی اسمی مشتق شده و از آن به «اشتقاق اکبر» تعبیر می‌شود، <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵.</ref> می‌توان گفت این معانی باطنی، ریشه در برخی روایات دارند <ref>صدوق، معانی الاخبار، ۴۳ـ۴۵.</ref> چنان‌که در بعضی روایات، باء به معنای «بهاء الله» و سین «سناء الله» و میم «مجد الله» تفسیر شده است. <ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳.</ref> در روایتی دیگر، باء به «بلاء الله» و سین به «سناء الله» و میم به «ملک الله» تفسیر گشته است. <ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱/۱۰۷.</ref> تفسیر این حروف به اسمای الهی، به سبب مظهریت این حروف از آن اسما و غلبه آن اسم در آن حرف است. <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵ـ۱۷۰.</ref><br>
در [[علم حروف]]، اعتقاد بر این است که ریشه و منشأ [[حروف هجائیه]]، حرف «الف» است و حروف دیگر از بسط «الف» پدیدار گشته‌اند، <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۳۶۵ـ۳۶۶.</ref> از این‌رو اهل معرفت، «الف» را اشاره به ذات الهی و مظهر احدیت مطلق و «باء» را مظهر عقل اول -که مرتبه نخست شهادت و آخرین مرتبه غیب محسوب می‌شود- می‌دانند. <ref>ابن‌عربی، تفسیر، ۱/۸؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> این معنا ریشه در روایات دارد؛ چنان‌که در بعضی روایات آمده است به واسطه باء (در بسم الله) وجود ظاهر گشت و با نقطه آن، عابد از معبود ممتاز شد. <ref>← ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.</ref> برخی از اهل معرفت، نقطه باء بسم الله را اشاره به جهت امکانی و تعیّنی اشیا دانسته‌اند که به واسطه آن، عابد از معبود متمایز می‌گردد و اطلاق و وحدت از تقید و کثرت جدا می‌شود. <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۶.</ref><br>
امام‌خمینی نیز همانند عارفان دیگر، به معنای باطنی حروف توجه ویژه‌ای داشته و در کتب اخلاقی و عرفانی خود، با استناد به روایاتی که سند برخی آنان را صحیح می‌داند. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳.</ref> به تحلیل عرفانی آنها می‌پردازد. به اعتقاد ایشان تفسیر روایی باء، به معنای بهاء الهی بر اساس تفسیر عرفانی آن، به معنای عقل اول، منطبق است؛ زیرا بهاء همان نوری است که با هیبت و وقار همراه است، و نور همان ظهور جمال حق است که جلال در آن پنهان است و [[عقل]] نیز از جهت اینکه ظهور جمال حق است، منطبق بر بهاء الهی است، <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲ـ۲۴.</ref> چنان‌که ایشان میان روایتی که خلق اشیا را به واسطه مشیت می‌داند. <ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۰.</ref> با روایتی که ظهور عالم را واسطه باء به حساب می‌آورد، ناسازگاری نمی‌بیند؛ زیرا عقل در نظر ایشان مظهر مشیت و صورت کامله آن است و با آن متحد است. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳ـ۲۴.</ref><br>
امام‌خمینی باء را تجلی و ظهور مطلق می‌داند و نخستین تعیین آن مرتبه اعلای وجود است که مرتبه [[ولایت مطلقه]] است <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳ـ۱۵۴.</ref> و از جهت خلقی، نخستین تعین مشیت مطلق است که از آن به فیض منبسط اطلاقی نیز تعبیر می‌شود. <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵ـ۲۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نفس رحمانی}} این مرتبه که باء به آن اشاره دارد، مقام ولایت مطلق و مقام معنوی ولایت احمدی(ص)، و علوی(ع)، است. <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۴.</ref><br>
ازجمله اشارات دیگری که در بسم الله می‌توان نام برد، اختفای الف در رسم‌الخط بسم الله است که اهل معرفت، آن را اشاره به بطون ذات و سریان و معیت او با اشیا دانسته‌اند. <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> امام‌خمینی نیز به آن در بعضی کتاب‌های خود اشاره کرده است. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸.</ref>
==مراتب عالم در بسم الله==


امام‌خمینی در یک تفسیر بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به حسب سرّ السرّ، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتیه می‌داند که نخستین تجلی به اسم الله و سپس به مقام رحمان و بعد به مقام رحیم است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷ـ۲۴۸.</ref> و در تفسیر دیگر بسم الله را تمام دایره وجود و در قوس نزول و صعود می‌داند که اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور و قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود است. <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۶ـ۲۹۷؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۹.</ref> به اعتقاد ایشان این مراحل نزول و صعود، به حسب عوالم و نشئات و به حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷.</ref> حقایق عالم در قوس صعود و نزول، در بسم الله به صورت اجمال و در سوره حمد به صورت تفصیل است و این معانی در الرحمن الرحیم به طریق جمع و در اسم به صورت جمع الجمع و در باء بسم الله به صورت احدیت جمع الجمع است و در نقطه باء، به صورت احدیت سرّ جمع الجمع موجود است. حقیقت این تسمیه چه به صورت جمعی و چه به صورت تفصیلی عبارت است از فیض مقدس و نفس رحمانی که به واسطه آن سلسله غیب و شهود ظاهر شد. به اعتقاد ایشان تسمیه در سوره حمد اصل و اساس باقی تسمیه‌ها در سایر سوره‌ها و یا تسمیه‌های آغاز کارها به شمار می‌رود. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸ـ۸۹.</ref>
== جایگاه امیرالمؤمنین (ع) در بسم الله ==
==جایگاه امیرالمؤمنین(ع) در بسم الله==
از ویژگی‌های عرفان امام‌خمینی تطبیق آن بر مذهب [[اهل بیت(ع)]]، است. ایشان مبانی عرفانی را منطبق بر متون شریعت حقه می‌داند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> از این‌رو روایاتی که دربارهٔ ولایت و خلافت وارد شده‌است را به‌خوبی تفسیر می‌کند. [[کتاب مصباح الهدایه]] ایشان نیز در این موضوع است. از این دسته روایات، روایتی است که [[امیرالمؤمنین(ع)]]، خود را نقطه باء بسم الله معرفی کرده که همه حقایق قرآن در آن جمع است.<ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> بعضی از مفسران عامه، در مقابل این روایت موضع انکار گرفته و دست به توجیه زده‌اند،<ref>رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ۱/۳۵.</ref> اما اهل معرفت این روایت را قبول کرده‌اند. [[ابن‌عربی]] نیز نقطه را عین [[توحید]] دانسته<ref>ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۶۴.</ref> که ممکن است اشاره به همین نکته باشد و تمایز میان مقام توحید، وحدت صرفه و مقام کثرت همان نقطه است.{{سخ}}
امام‌خمینی با اشاره به روایت یادشده، آن را صادر از اهل بیت (ع)، می‌داند. ایشان مانند بعضی عارفان دیگر<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۷–۴۰۸.</ref> نقطه را بر امیرالمؤمنین (ع)، منطبق ساخته، آن را به معنای باطن و سرّ ولایت مطلقه<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref> و سرّ توحید می‌شمارد؛ زیرا از یک‌سو باء مشتمل بر تمام مقاصد قرآنکه همان حقیقت توحید استمی‌باشد و از سوی دیگر، انسان کامل و وجود مبارک علوی (ع)، همان نقطه سر توحید است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۸.</ref> ایشان در بیان روایتی که تمام حقیقت قرآن را در سوره حمد و تمام حقیقت سوره حمد را در بسم الله آن و در نهایت تمام حقیقت بسم الله را در باء و نقطه آن جمع می‌داند.<ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> سوره حمد را مشتمل بر جمیع حقایق غیب و شهود و همه کتب الهی دانسته‌است و این حقایق به صورت جمعی در بسم الله که اسم اعظم است و در باء آن که مقام سببیت و ایجاد عالم است و در نقطه باء که سرّ این ایجاد است، جمع است،<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref> بنابراین، حقیقت بسم الله در نظر ایشان همان فیض مقدس و مشیت مطلقه و مظهر آن انسان کامل و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.</ref>


از ویژگی‌های عرفان امام‌خمینی تطبیق آن بر مذهب [[اهل بیت(ع)]]، است. ایشان مبانی عرفانی را منطبق بر متون شریعت حقه می‌داند. <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> از این‌رو روایاتی که درباره ولایت و خلافت وارد شده است را به‌خوبی تفسیر می‌کند. [[کتاب مصباح الهدایه]] ایشان نیز در این موضوع است. از این دسته روایات، روایتی است که [[امیرالمؤمنین(ع)]]، خود را نقطه باء بسم الله معرفی کرده که همه حقایق قرآن در آن جمع است. <ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> بعضی از مفسران عامه، در مقابل این روایت موضع انکار گرفته و دست به توجیه زده‌اند، <ref>رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ۱/۳۵.</ref> اما اهل معرفت این روایت را قبول کرده‌اند. [[ابن‌عربی]] نیز نقطه را عین [[توحید]] دانسته <ref>ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۶۴.</ref> که ممکن است اشاره به همین نکته باشد و تمایز میان مقام توحید، وحدت صرفه و مقام کثرت همان نقطه است.<br>
== پانویس ==
امام‌خمینی با اشاره به روایت یادشده، آن را صادر از اهل بیت(ع)، می‌داند. ایشان مانند بعضی عارفان دیگر <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۷ـ۴۰۸.</ref> نقطه را بر امیرالمؤمنین(ع)، منطبق ساخته، آن را به معنای باطن و سرّ ولایت مطلقه <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref> و سرّ توحید می‌شمارد؛ زیرا از یک‌سو باء مشتمل بر تمام مقاصد قرآنـکه همان حقیقت توحید استـمی‌باشد و از سوی دیگر، انسان کامل و وجود مبارک علوی(ع)، همان نقطه سر توحید است. <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۸.</ref> ایشان در بیان روایتی که تمام حقیقت قرآن را در سوره حمد و تمام حقیقت سوره حمد را در بسم الله آن و در نهایت تمام حقیقت بسم الله را در باء و نقطه آن جمع می‌داند. <ref>قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.</ref> سوره حمد را مشتمل بر جمیع حقایق غیب و شهود و همه کتب الهی دانسته است و این حقایق به صورت جمعی در بسم الله که اسم اعظم است و در باء آن که مقام سببیت و ایجاد عالم است و در نقطه باء که سرّ این ایجاد است، جمع است، <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref> بنابراین، حقیقت بسم‌ الله در نظر ایشان همان فیض مقدس و مشیت مطلقه و مظهر آن انسان کامل و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود است. <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸ـ۸۹.</ref>
{{پانویس}}
==پانویس==
 
{{پانویس}}
== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
خط ۵۵: خط ۵۵:
* ازهری، محمدبن‌احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
* ازهری، محمدبن‌احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، امام‌خمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، امام‌خمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
* برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
* بیضاوی، عبدالله‌بن‌عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
* بیضاوی، عبدالله‌بن‌عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
* تستری، سهل‌بن‌عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* تستری، سهل‌بن‌عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* جصاص، احمد‌بن‌علی، احکام القرآن، تحقیق محمدصادق قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
* جصاص، احمدبن‌علی، احکام القرآن، تحقیق محمدصادق قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص‌ الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
* حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
* خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
* خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
* خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام‌الخوئی، الصلاة، ج۱۴، تقریر مرتضی بروجردی، قم، مؤسسه احیاء آثار الإمام‌الخوئی، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق.
* خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام‌الخوئی، الصلاة، ج۱۴، تقریر مرتضی بروجردی، قم، مؤسسه احیاء آثار الإمام‌الخوئی، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق.
* رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ق.
* رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ق.
* زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم، ۱۹۸۰م.
* زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم، ۱۹۸۰م.
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* صدوق، محمد‌بن‌علی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
* صدوق، محمدبن‌علی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
* صدوق، محمد‌بن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* صدوق، محمدبن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
خط ۹۹: خط ۹۹:


{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
سیدعلی احمدی امیری، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/620/ بسم الله الرحمن الرحیم]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۰-۶۲۶.
== پیوند به بیرون ==
سیدعلی احمدی امیری، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/620/ بسم الله الرحمن الرحیم]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۰–۶۲۶.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]

نسخهٔ ‏۲۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم، تبیین نخستین آیه از قرآن کریم.

مفهوم‌شناسی

اسم از ریشه «سمو» به معنای علو و بلندی[۱] یا «وسم» به معنی علامت[۲] است؛ چنان‌که در روایتی از امام‌رضا(ع)، اسم به معنای علامت معنا شده‌است[۳] و در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات با تعین و تجلی خاص[۴] الله در اصل «اله» بوده که «ال» به آن اضافه شده‌است و سپس همزه به لام منتقل شده و حذف گردیده‌است[۵] و بعضی قائل شده‌اند که «ال» عوض از همزه است.[۶] «الله» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات دارای همه صفات و اسمای الهی[۷] و آن اسم اعظم الهی است.[۸]
«الرحمن» از ریشه «رحم» و به معنای رحمتی است که همه چیز را فرا گرفته‌است. از این‌رو در غیر حق‌تعالی به کار نمی‌رود[۹] «رحیم» نیز به معنای کسی است که شأن او رحمت است[۱۰] و مبالغه در رحمت است و وصف غیر خداوند واقع می‌شود.[۱۱] «رحمن» در اصطلاح عرفانی صفتی است که دلالت بر افاضه نور وجود و تجلی ایجادی می‌کند[۱۲] و صفتی عام است که همه موجودات را دربر می‌گیرد.[۱۳] «رحیم» صفتی خاص است که سبب می‌شود هر یک از اعیان با استعداد خود متعین شوند[۱۴] و بسط کمال وجود است.[۱۵]

پیشینه

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» نخستین آیه از قرآن کریم است که در علوم ادبی و دینی از آن به صورت مصدر صناعی به «بَسْمَلَه» تعبیر می‌شود و سوره‌های قرآن غیر از سوره توبه با آن آغاز می‌شود. این آیه به سبب مضامین بلند آن مورد توجه علمای تفسیر و عرفان واقع شده، تفسیرهای متعددی از آن ارایه شده‌است. عده‌ای از آنان کتاب یا رساله مستقلی دربارهٔ آن نگاشته‌اند که ازجمله آنها می‌توان تفسیر بسمله زین‌الدین عاملی، رشیدالدین همدانی[۱۶]محمدبن‌اسحاق قونوی[۱۷] و ابوسعید خادمی[۱۸] را نام برد. سرچشمه تفسیر بسمله در روایات است که در آنها به برخی مضامین بلند این آیه اشاره شده‌است.[۱۹]
امام‌خمینی نیز به تفسیر بسمله توجه ویژه‌ای داشته‌است. نخستین اثر تفسیری ایشان از این آیه در کتاب شرح دعاء السحر رقم خورده‌است[۲۰] که رویکردی عرفانی دارد و نشان می‌دهد نگاه ایشان به تفسیر از آغاز نگاهی عرفانی بوده‌است. ایشان در کتاب‌های اخلاقی و کلامی خود نیز در چند جا مانند شرح چهل حدیث[۲۱] سرّ الصلاة[۲۲] آداب الصلاة[۲۳] و الطلب و الاراده[۲۴] به تفسیر این آیه پرداخته‌است. همچنین ایشان در تفسیر سوره حمد که در سال ۱۳۵۸ با عنوان «قرآن در صحنه» از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد، به تفصیل به تفسیر این آیه، پرداخته‌است و این سخنان بعدها به صورت کتابی با عنوان تفسیر سوره حمد از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی چاپ و منتشر شد. (ببینید: تفسیر سوره حمد)
در این میان، باء بسم الله نیز دارای جایگاه ویژه و مشتمل بر حقایق بسیاری است که اهل معرفت به آن توجه داشته‌اند و برخی رساله مستقلی در شرح آن نگاشته‌اند؛ مانند: «کتاب الباء» محی‌الدین ابن‌عربی[۲۵] «رسالة فی باء البسمله» عمربن‌محمدبن‌الیافی[۲۶] و «مفتاح السعاده» عبدالوحیدبن‌جیلانی[۲۷] امام‌خمینی نیز در آثار تفسیری و اخلاقی خود، مانند تفسیر سوره حمد[۲۸] شرح دعاء السحر[۲۹] آداب الصلاة[۳۰] و شرح چهل حدیث[۳۱] به معارف بلندی از آن اشاره کرده‌است.

جزء بودن بسم الله در سوره‌ها

مفسران و اندیشمندان در جزء بودن «بسمله» در سوره‌ها، اختلاف کرده‌اند: بعضی بسم‌الله الرّحمن الرّحیم را در هیچ‌یک از سوره‌ها، جزء آن نمی‌دانند.[۳۲] برخی دیگر جزئیت آن را تنها در سوره حمد پذیرفته‌اند.[۳۳] بیشتر اندیشمندان امامیه آن را جزء سوره می‌دانند[۳۴] و برخی بر این عقیده‌اند که حقیقت بسمله در هر سوره‌ای با سوره دیگر متفاوت است.[۳۵] از این‌رو غالب فقهای شیعه، تعیین بسمله برای هر سوره را در قرائت سوره نماز لازم دانسته‌اند.[۳۶] بعضی نیز احکامی برای جزئیت آن ذکر کرده‌اند[۳۷] امام‌خمینی نیز این نظر را موافق تحقیق می‌شمارد[۳۸] به اعتقاد ایشان حقیقت بسمله در سوره‌ها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شامل‌تر از دیگر موارد است؛ بلکه به اعتقاد ایشان بسمله‌ای که گوینده‌ای مشخص، آن را در کلامی معیّن به کار می‌گیرد، با بسمله دیگرش نیز متفاوت است.[۳۹] ایشان، گفته بعضی از مشایخ خود را در یکی‌دانستن حقیقت بسمله در آغاز سوره‌ها[۴۰] غریب می‌شمارد.[۴۱] امام‌خمینی با استناد به بعضی روایات[۴۲] بَسْمَلَه سوره حمد را مشتمل بر حقایقی می‌داند که در بسمله باقی سوره‌ها نیست، بلکه آنها خود نیز از مراتب بسمله در سوره حمد محسوب می‌شوند.[۴۳] ایشان بر اساس مبنای خود که معتقد است همه علوم جنبه «مقدمیت» برای عمل دارند[۴۴] در چگونگی گفتن بسمله نیز معتقد است سالک باید در وقت بسم الله گفتن، به قلب خود بفهماند که تمام موجودات ظاهری و باطنی تحت تربیت اسما الله هستند و همه حرکات و سکنات او و تمام عالم، به قیومیت اسم «الله» قائم است.[۴۵]

حقیقت بسم الله

اسمای الهی به اعتبار احاطه و شمول به اسمای کلی و جزیی تقسیم می‌شوند. اسمای محیط اسمائی هستند که نسبت به اسمای دیگر از احاطه بیشتری برخوردارند؛ مانند امهات اسما[۴۶] بعضی اسما نسبت به اسمای دیگر نسبت جامعیت دارند مانند اسم «الله» که جامع همه اسمای الهی است.[۴۷]
امام‌خمینی نیز اسمای الهی را تعینات و شئون حق می‌داند[۴۸] که حاصل تجلی حق‌تعالی به فیض اقدس است.[۴۹] اسم اعظم «الله» به جهت جامعیت آن نسبت به اسمای دیگر، حقایق همه اسمای الهی را در خود دارد[۵۰] بلکه از این جهت که همه موجودات ظهور اسم جامع «الله» هستند، در هر موجودی این حقایق به صورت ظهور احدیت جمع و سرّ، وجود دارد،[۵۱] اما انسان کامل به جهت مظهریت اتم آن برای اسم جامع «الله»، جامع حقایق اسما و صفات الهی است[۵۲] و همانند اسم اعظم «الله» دارای برزخیت کبرا و اعتدال کامل بوده و هیچ‌یک از اسمای الهی در آن غلبه و تصرف ندارد و مظهریت آن از اسمی زاید بر اسم دیگر نیست.[۵۳]
به اعتقاد امام‌خمینی اسم اعظم «الله» اول تعین از فیض اقدس و حقیقت غیبی به‌شمار می‌آید و خود منشأ اسما و اعیان دیگر است و نخستین مظهر اسم اعظم، اسمای ذاتی الرحمن و الرحیم می‌باشند.[۵۴] اسم اعظم دارای دو وجهه غیبی و ظهوری است:

  • فیض اقدس و تجلی غیبی جهت باطنی آن بوده و جهت ظهوری آن اسم «الله» از حیث احدیت جمیع اسما است.[۵۵]
    • اسم اعظم «الله» به حیثیت خارجی خود عبارت است از ظهور مشیت مطلقه و نفس رحمانی که خود تعین نداشته و سبب تعین و ظهور همه موجودات در خارج است.[۵۶] (ببینید: اسم اعظم) ایشان اسم «الله» را در بسم الله بیان اسم اعظم، تجلی فعلی الهی و مشیت مطلقه می‌داند که به واسطه رحمت رحمانیه، فیض وجود را در تمام عالم گسترش می‌دهد و به واسطه رحمت رحیمیه، کمالات وجود را افاضه می‌کند.[۵۷]

جایگاه رحمان و رحیم

بسمله که قرآن کریم با آن آغاز می‌شود، مشتمل بر رحمت رحمانی و رحیمی است. از دیدگاه عارفان رحمت رحمانی افاضه اصل وجود است و رحمت رحیمی اخص از آن بوده و تفصیل اصل وجود و افاضه کمالات آن را به عهده دارد.[۵۸] همچنین هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم می‌شوند.[۵۹] رحمت ذاتی اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است.[۶۰]
امام‌خمینی نیز اساس رحمت را همان رحمت مطلقه می‌داند که سراسر عالم را فراگرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند[۶۱] و رحمت مطلقه به رحمت رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود: رحمان صفت عامی است که برای همه موجودات است، اما اسم خاص حق‌تعالی است؛ زیرا در بسط اصل وجود برای حق‌تعالی شریکی نیست. رحیم نیز صفت عامی است که برای هدایت مردم است که دیگر موجودات نیز از آن نصیبی دارند و عدم شمول این رحمت نسبت به اشقیا به جهت نقصان آنها در قبول رحمت است و در رحمت الهی تقیید و اختصاصی نیست. البته به اعتبار قبول هدایت از ناحیه مؤمنان می‌توان صفت رحیم را صفتی خاص به مؤمنان دانست، چنان‌که بعضی روایات به آن دلالت دارد[۶۲] و رحمت رحیمی پس از رحمت رحمانی قرار می‌گیرد؛ زیرا اسم رحمان از محیط‌ترین و جامع‌ترین اسمای الهی است[۶۳] و تجلی به مقام رحیمیت پس از مقام رحمانیت است، همچنان که تجلی به اسم اعظم «الله» در مقام واحدیت مقدم بر تجلی به رحمانیت و رحیمیت است. از این جهت رحمان و رحیم در بسم الله تابع اسم «الله» واقع شده‌اند.[۶۴]
امام‌خمینی برای دو صفت «الرحمن» و «الرحیم» دو احتمال ذکر می‌کند: یا صفت برای اسم است یا برای الله. ایشان احتمال نخست را نزدیک‌تر می‌داند؛ زیرا الرحمن و الرحیم در سوره صفت الله هستند و در بسم الله صفت اسم؛ از این‌رو تکراری پیش نمی‌آید. به اعتقاد ایشان اگر این دو صفت اسم باشند و مراد از اسم اسمائی ذاتی باشد، رحمانیت و رحیمیت از صفات ذات‌اند که در مرتبه واحدیت برای اسم الله ثابت‌اند، و اگر مراد از اسم، اسمای فعلی باشد، رحمانیت و رحیمیت از اسمای فعل است که همان مقام مشیت است.[۶۵] رحمانیت و رحیمیت ذاتی عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور اسما و صفات و اعیان ثابته، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین اجمالی در حضرت واحدیت اما رحمانیت و رحیمیت فعلی عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال از راه بسط فیض و کمال آن بر اعیان و اظهار آنها در خارج آن طوری که مطابق نظام اتم می‌باشد.[۶۶] (ببینید: رحمت؛ سوره حمد)

معانی حروف بسم الله

مفسران برای «باء» معانی متعددی چون استعانت، ابتداء، سببیت و مانند آن ذکر کرده‌اند.[۶۷] به اعتقاد امام‌خمینی در فرهنگ عرفانی، معنای سببیت در باء صحیح نیست؛ زیرا فاعلیت حق‌تعالی در این مبنا به نحو سببیت نیست، بلکه به نحو تجلی است.[۶۸]
در بحث متعلق باء نیز جمعی از مفسران آن را متعلق به فعلی محذوف دانسته‌اند[۶۹] و بعضی احتمال داده‌اند باء، برای مجرد تبرک باشد که محتاج به متعلق نیست.[۷۰] از بعضی روایات استفاده می‌شود برخی آن را متعلق به کلمه‌ای مشتق از فعل اَسِمُ می‌دانند[۷۱] بعضی از اهل معرفت، باء را در سوره حمد، متعلق به «الحمد لله»[۷۲] یا به اعتبار ظهور وجود به بسم الله، متعلق به «ظهر»[۷۳] یا متعلق به مضمون سوره‌ای که بسم الله در آن آغاز شده‌است، دانسته‌اند.[۷۴]
امام‌خمینی نظر اخیر را با مسلک اهل معرفت مناسب‌تر می‌شمارد؛ زیرا بسم الله در هر سوره‌ای، مظهر معانی موجود در آن سوره است و به تناسب هر سوره متفاوت می‌شود،[۷۵] چنان‌که در سوره حمد، متعلق به حمد است و به این معنا است که حمد حامدان، به قیومیت اسم الله و حول و قوه اوست.[۷۶]
در متون عرفانی و علم حروف، برای حروف هجائیه، معانی باطنی بیان شده‌است که از معانی اسمی مشتق شده و از آن به «اشتقاق اکبر» تعبیر می‌شود،[۷۷] می‌توان گفت این معانی باطنی، ریشه در برخی روایات دارند[۷۸] چنان‌که در بعضی روایات، باء به معنای «بهاءالله» و سین «سناء الله» و میم «مجد الله» تفسیر شده‌است.[۷۹] در روایتی دیگر، باء به «بلاء الله» و سین به «سناء الله» و میم به «ملک الله» تفسیر گشته‌است.[۸۰] تفسیر این حروف به اسمای الهی، به سبب مظهریت این حروف از آن اسما و غلبه آن اسم در آن حرف است.[۸۱]
در علم حروف، اعتقاد بر این است که ریشه و منشأ حروف هجائیه، حرف «الف» است و حروف دیگر از بسط «الف» پدیدار گشته‌اند،[۸۲] از این‌رو اهل معرفت، «الف» را اشاره به ذات الهی و مظهر احدیت مطلق و «باء» را مظهر عقل اول -که مرتبه نخست شهادت و آخرین مرتبه غیب محسوب می‌شود- می‌دانند.[۸۳] این معنا ریشه در روایات دارد؛ چنان‌که در بعضی روایات آمده‌است به واسطه باء (در بسم الله) وجود ظاهر گشت و با نقطه آن، عابد از معبود ممتاز شد.[۸۴] برخی از اهل معرفت، نقطه باء بسم الله را اشاره به جهت امکانی و تعیّنی اشیا دانسته‌اند که به واسطه آن، عابد از معبود متمایز می‌گردد و اطلاق و وحدت از تقید و کثرت جدا می‌شود.[۸۵]
امام‌خمینی نیز همانند عارفان دیگر، به معنای باطنی حروف توجه ویژه‌ای داشته و در کتب اخلاقی و عرفانی خود، با استناد به روایاتی که سند برخی آنان را صحیح می‌داند.[۸۶] به تحلیل عرفانی آنها می‌پردازد. به اعتقاد ایشان تفسیر روایی باء، به معنای بهاء الهی بر اساس تفسیر عرفانی آن، به معنای عقل اول، منطبق است؛ زیرا بهاء همان نوری است که با هیبت و وقار همراه است، و نور همان ظهور جمال حق است که جلال در آن پنهان است و عقل نیز از جهت اینکه ظهور جمال حق است، منطبق بر بهاء الهی است،[۸۷] چنان‌که ایشان میان روایتی که خلق اشیا را به واسطه مشیت می‌داند.[۸۸] با روایتی که ظهور عالم را واسطه باء به حساب می‌آورد، ناسازگاری نمی‌بیند؛ زیرا عقل در نظر ایشان مظهر مشیت و صورت کامله آن است و با آن متحد است.[۸۹]
امام‌خمینی باء را تجلی و ظهور مطلق می‌داند و نخستین تعیین آن مرتبه اعلای وجود است که مرتبه ولایت مطلقه است[۹۰] و از جهت خلقی، نخستین تعین مشیت مطلق است که از آن به فیض منبسط اطلاقی نیز تعبیر می‌شود.[۹۱] (ببینید: نفس رحمانی) این مرتبه که باء به آن اشاره دارد، مقام ولایت مطلق و مقام معنوی ولایت احمدی (ص)، و علوی (ع)، است.[۹۲]
ازجمله اشارات دیگری که در بسم الله می‌توان نام برد، اختفای الف در رسم‌الخط بسم الله است که اهل معرفت، آن را اشاره به بطون ذات و سریان و معیت او با اشیا دانسته‌اند.[۹۳] امام‌خمینی نیز به آن در بعضی کتاب‌های خود اشاره کرده‌است.[۹۴]

مراتب عالم در بسم الله

امام‌خمینی در یک تفسیر بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به حسب سرّ السرّ، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتیه می‌داند که نخستین تجلی به اسم الله و سپس به مقام رحمان و بعد به مقام رحیم است[۹۵] و در تفسیر دیگر بسم الله را تمام دایره وجود و در قوس نزول و صعود می‌داند که اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور و قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود است.[۹۶] به اعتقاد ایشان این مراحل نزول و صعود، به حسب عوالم و نشئات و به حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است.[۹۷] حقایق عالم در قوس صعود و نزول، در بسم الله به صورت اجمال و در سوره حمد به صورت تفصیل است و این معانی در الرحمن الرحیم به طریق جمع و در اسم به صورت جمع الجمع و در باء بسم الله به صورت احدیت جمع الجمع است و در نقطه باء، به صورت احدیت سرّ جمع الجمع موجود است. حقیقت این تسمیه چه به صورت جمعی و چه به صورت تفصیلی عبارت است از فیض مقدس و نفس رحمانی که به واسطه آن سلسله غیب و شهود ظاهر شد. به اعتقاد ایشان تسمیه در سوره حمد اصل و اساس باقی تسمیه‌ها در سایر سوره‌ها یا تسمیه‌های آغاز کارها به‌شمار می‌رود.[۹۸]

جایگاه امیرالمؤمنین (ع) در بسم الله

از ویژگی‌های عرفان امام‌خمینی تطبیق آن بر مذهب اهل بیت(ع)، است. ایشان مبانی عرفانی را منطبق بر متون شریعت حقه می‌داند.[۹۹] از این‌رو روایاتی که دربارهٔ ولایت و خلافت وارد شده‌است را به‌خوبی تفسیر می‌کند. کتاب مصباح الهدایه ایشان نیز در این موضوع است. از این دسته روایات، روایتی است که امیرالمؤمنین(ع)، خود را نقطه باء بسم الله معرفی کرده که همه حقایق قرآن در آن جمع است.[۱۰۰] بعضی از مفسران عامه، در مقابل این روایت موضع انکار گرفته و دست به توجیه زده‌اند،[۱۰۱] اما اهل معرفت این روایت را قبول کرده‌اند. ابن‌عربی نیز نقطه را عین توحید دانسته[۱۰۲] که ممکن است اشاره به همین نکته باشد و تمایز میان مقام توحید، وحدت صرفه و مقام کثرت همان نقطه است.
امام‌خمینی با اشاره به روایت یادشده، آن را صادر از اهل بیت (ع)، می‌داند. ایشان مانند بعضی عارفان دیگر[۱۰۳] نقطه را بر امیرالمؤمنین (ع)، منطبق ساخته، آن را به معنای باطن و سرّ ولایت مطلقه[۱۰۴] و سرّ توحید می‌شمارد؛ زیرا از یک‌سو باء مشتمل بر تمام مقاصد قرآنکه همان حقیقت توحید استمی‌باشد و از سوی دیگر، انسان کامل و وجود مبارک علوی (ع)، همان نقطه سر توحید است.[۱۰۵] ایشان در بیان روایتی که تمام حقیقت قرآن را در سوره حمد و تمام حقیقت سوره حمد را در بسم الله آن و در نهایت تمام حقیقت بسم الله را در باء و نقطه آن جمع می‌داند.[۱۰۶] سوره حمد را مشتمل بر جمیع حقایق غیب و شهود و همه کتب الهی دانسته‌است و این حقایق به صورت جمعی در بسم الله که اسم اعظم است و در باء آن که مقام سببیت و ایجاد عالم است و در نقطه باء که سرّ این ایجاد است، جمع است،[۱۰۷] بنابراین، حقیقت بسم الله در نظر ایشان همان فیض مقدس و مشیت مطلقه و مظهر آن انسان کامل و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود است.[۱۰۸]

پانویس

  1. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۹۰.
  2. طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۳۰.
  3. صدوق، التوحید، ۲۲۹؛ ← امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.
  4. کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۳.
  5. طریحی، مجمع البحرین، ۶/۳۴۰.
  6. ← جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۲۲۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۹–۶۴۰.
  7. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۷۳؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۴۰.
  8. تستری، تفسیر التستری، ۲۲؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۸.
  9. ازهری، تهذیب اللغه، ۵/۳۳.
  10. عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۹۰.
  11. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۲/۲۱۰.
  12. جندی، شرح فصوص الحکم، ۶۱۷.
  13. کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۳۵۳.
  14. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۲.
  15. امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳.
  16. آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۲۵–۳۲۶.
  17. زرکلی، الاعلام، ۶/۳۰.
  18. زرکلی، الاعلام، ۷/۶۸.
  19. صدوق، معانی الاخبار، ۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۶–۱۱.
  20. امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۰–۹۴.
  21. امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۴.
  22. امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵–۹۳.
  23. امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰–۲۴۹.
  24. امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.
  25. ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۵۵.
  26. ← زرکلی، الاعلام، ۵/۶۴.
  27. ← آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲۱/۳۳۲.
  28. امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۵۳–۱۵۵.
  29. امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲–۲۴ و ۸۷–۸۸.
  30. امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۰–۲۴۷ و ۲۷۴.
  31. امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۳.
  32. جصاص، احکام القرآن، ۱/۸.
  33. ← زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۱۸۲–۱۸۳.
  34. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۸۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۳.
  35. امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷–۸۸؛ خویی، ۱۴/۳۲۶ و ۳۳۷.
  36. عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۷/۶۵؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۵۰۲–۵۰۳.
  37. خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۵۶.
  38. امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۷–۱۵۸.
  39. امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۲.
  40. ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۳۴۹–۳۵۰.
  41. امام‌خمینی، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۹–۹۰.
  42. قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.
  43. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.
  44. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۹.
  45. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵–۸۶.
  46. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴.
  47. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۵.
  48. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹ و ۳۰۰.
  49. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۴.
  50. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶.
  51. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۰–۲۶۱.
  52. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵–۶۳۶.
  53. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۹.
  54. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷–۱۸.
  55. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.
  56. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.
  57. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۶–۷۸.
  58. قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۷۳.
  59. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲ و ۹۱۱.
  60. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱–۹۱۲.
  61. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸۶–۱۸۷.
  62. برقی، المحاسن، ۱/۲۳۸.
  63. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.
  64. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.
  65. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶.
  66. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۴.
  67. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۹۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۹۹–۱۰۰؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱/۲۵–۲۶.
  68. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳–۱۵۴.
  69. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۳.
  70. خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۹۵–۹۶.
  71. حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۱۱.
  72. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۲.
  73. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.
  74. ← امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۲.
  75. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۱–۱۱۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۱–۶۵۲.
  76. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۲.
  77. خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵.
  78. صدوق، معانی الاخبار، ۴۳–۴۵.
  79. صدوق، معانی الاخبار، ۳.
  80. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱/۱۰۷.
  81. خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۶۵–۱۷۰.
  82. آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۳۶۵–۳۶۶.
  83. ابن‌عربی، تفسیر، ۱/۸؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲–۱۲۳.
  84. ← ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲.
  85. آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۶.
  86. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳.
  87. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۲–۲۴.
  88. کلینی، الکافی، ۱/۱۱۰.
  89. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳–۲۴.
  90. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۳–۱۵۴.
  91. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵–۲۷.
  92. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۴.
  93. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲؛ قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ۱۲۲–۱۲۳.
  94. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸.
  95. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷–۲۴۸.
  96. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۶–۲۹۷؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۹.
  97. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۷.
  98. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.
  99. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.
  100. قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.
  101. رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ۱/۳۵.
  102. ابن‌عربی، مجموعه رسائل، ۱/۴۶۴.
  103. آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۰۷–۴۰۸.
  104. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.
  105. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۸.
  106. قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۲۱۳.
  107. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.
  108. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۸–۸۹.

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌اثیر، مبارک‌بن‌محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، تفسیر ابن‌عربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، مجموعة رسائل ابن‌عربی، بیروت، دارالمحجة البیضاء، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
  • ازهری، محمدبن‌احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، امام‌خمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  • برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
  • بیضاوی، عبدالله‌بن‌عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • تستری، سهل‌بن‌عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • جصاص، احمدبن‌علی، احکام القرآن، تحقیق محمدصادق قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام‌الخوئی، الصلاة، ج۱۴، تقریر مرتضی بروجردی، قم، مؤسسه احیاء آثار الإمام‌الخوئی، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق.
  • رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم، ۱۹۸۰م.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • قندوزی، سلیمان‌بن‌ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، تصحیح، سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • کاشانی، عزالدین، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، تحقیق محمود بهجت، قم، آیت اشراق، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • ملکی تبریزی، میرزاجوادآقا، اسرار الصلاة، ترجمه رضا رجب‌زاده، تهران، پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۲ش.
  • یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.

پیوند به بیرون

سیدعلی احمدی امیری، «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۰–۶۲۶.