کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


==نظریه جدایی دین از سیاست==
==نظریه جدایی دین از سیاست==
ارتباط دین و سیاست همواره موضوع بحث اندیشمندان بوده‌است. دیدگاه غالب در جهان مسیحیت که ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد، نظریه جدایی دین از سیاست است.<ref>سبحانی‌نیا، پیوند دین و سیاست از منظر امام‌خمینی، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> این دیدگاه، از دوره رنسانس در اروپا ترویج شد و بر افکار و عقاید دانشمندان غرب چیرگی یافت<ref>خلیلی، ۲۰۷.</ref> و با سقوط حاکمیت کلیسا و محدودشدن وظیفه آن به امور معنوی و اخلاقی و در پی پیدایش مکتب‌هایی چون اومانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم در غرب، دخالت‌نکردن دین در اجتماع و سیاست، قوت گرفت. این نظریه پس از آشنایی روشنفکران جهان اسلام با مکتب‌های یادشده و دامن‌زدن دنیای غرب به آن، در میان مسلمانان نیز راه یافت.<ref>سبحانی‌نیا، پیوند دین و سیاست از منظر امام‌خمینی، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> در جهان اسلام، افرادی چون علی عبدالرازق و طه حسین، مدافع دیدگاه جدایی دین از سیاست بودند.<ref>سروش محلاتی، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ۱۳۲ و ۱۳۵.</ref> عبدالرازق معتقد بود اسلام برای حکومت، برنامه و شکل خاصی ارائه نکرده و نیاز به قدرت، حکومت و مرجعیت سیاسی، برای تحقق‌بخشیدن به آرمان‌های اسلامی، ارتباطی به جوهر اسلام ندارد و در اسلام، دین و سیاست یک واحد به هم پیوسته نیستند.<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۱۱۵ ـ ۱۲۲ و ۱۴۰.</ref> در نگاه او حکومت و وحدت سیاسی، از اهداف دنیوی است که خداوند آن را به مردم واگذار کرده‌است.<ref>عبدالرازق، ۲۵۹.</ref> طه حسین نیز یکی از مبانی تمدن امروزی را جدایی دین از سیاست شمرده‌است.<ref>← سروش محلاتی، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ۱۳۲.</ref>
ارتباط دین و سیاست همواره موضوع بحث اندیشمندان بوده‌است. دیدگاه غالب در جهان مسیحیت که ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد، نظریه جدایی دین از سیاست است.<ref>سبحانی‌نیا، پیوند دین و سیاست از منظر امام‌خمینی، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> این دیدگاه، از دوره رنسانس در اروپا ترویج شد و بر افکار و عقاید دانشمندان غرب چیرگی یافت<ref>خلیلی، دین و دنیا در اندیشه امام‌خمینی، ۲۰۷.</ref> و با سقوط حاکمیت کلیسا و محدودشدن وظیفه آن به امور معنوی و اخلاقی و در پی پیدایش مکتب‌هایی چون اومانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم در غرب، دخالت‌نکردن دین در اجتماع و سیاست، قوت گرفت. این نظریه پس از آشنایی روشنفکران جهان اسلام با مکتب‌های یادشده و دامن‌زدن دنیای غرب به آن، در میان مسلمانان نیز راه یافت.<ref>سبحانی‌نیا، پیوند دین و سیاست از منظر امام‌خمینی، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> در جهان اسلام، افرادی چون علی عبدالرازق و طه حسین، مدافع دیدگاه جدایی دین از سیاست بودند.<ref>سروش محلاتی، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ۱۳۲ و ۱۳۵.</ref> عبدالرازق معتقد بود اسلام برای حکومت، برنامه و شکل خاصی ارائه نکرده و نیاز به قدرت، حکومت و مرجعیت سیاسی، برای تحقق‌بخشیدن به آرمان‌های اسلامی، ارتباطی به جوهر اسلام ندارد و در اسلام، دین و سیاست یک واحد به هم پیوسته نیستند.<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۱۱۵ ـ ۱۲۲ و ۱۴۰.</ref> در نگاه او حکومت و وحدت سیاسی، از اهداف دنیوی است که خداوند آن را به مردم واگذار کرده‌است.<ref>عبدالرازق، ۲۵۹.</ref> طه حسین نیز یکی از مبانی تمدن امروزی را جدایی دین از سیاست شمرده‌است.<ref>← سروش محلاتی، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ۱۳۲.</ref>


برخی از نویسندگان ایرانی هم، امر و نهی درباره امور دنیوی و اجتماعی را دور از شأن خداوند و موجب تنزل‌دادن مقام پیامبران(ع) ارزیابی کرده،<ref>بازرگان، آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیا(ع)، ۴۸.</ref> پرداختن پیامبر اسلام(ص) و برخی دیگر از پیامبران(ع) به امور اجتماعی و سیاسی و تشکیل حکومت را که از لحاظ تاریخی، قطعی و مسلم است، امری استثنایی شمرده‌اند و اعتقاد دارند خداوند این امور را به مردم واگذاشته و از پیامبر(ص) نیز خواسته‌است کارها را با مشورت مردم پیش ببرد.<ref>بازرگان، آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیا(ع)، ۵۶ ـ ۵۷.</ref> برخی از طرفداران این دیدگاه برآن‌اند که خداوند حق حکومت را به هیچ نبی، ولیّ و فقیه نسپرده و این حق، در همه ادیان به مردم واگذار شده‌است<ref>مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۵۱۶.</ref> و دین اسلام، از نظام‌های اقتصادی، سیاسی و حقوقی لازم، برای اداره انسان در همه زمان‌ها برخوردار نیست و حکومت، وظیفه‌ای در خصوص اجرای احکام اسلام ندارد<ref>مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۱۱.</ref> و این نگاهی است که در اندیشه دینی امام‌خمینی مردود است.
برخی از نویسندگان ایرانی هم، امر و نهی درباره امور دنیوی و اجتماعی را دور از شأن خداوند و موجب تنزل‌دادن مقام پیامبران(ع) ارزیابی کرده،<ref>بازرگان، آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیا(ع)، ۴۸.</ref> پرداختن پیامبر اسلام(ص) و برخی دیگر از پیامبران(ع) به امور اجتماعی و سیاسی و تشکیل حکومت را که از لحاظ تاریخی، قطعی و مسلم است، امری استثنایی شمرده‌اند و اعتقاد دارند خداوند این امور را به مردم واگذاشته و از پیامبر(ص) نیز خواسته‌است کارها را با مشورت مردم پیش ببرد.<ref>بازرگان، آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیا(ع)، ۵۶ ـ ۵۷.</ref> برخی از طرفداران این دیدگاه برآن‌اند که خداوند حق حکومت را به هیچ نبی، ولیّ و فقیه نسپرده و این حق، در همه ادیان به مردم واگذار شده‌است<ref>مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۵۱۶.</ref> و دین اسلام، از نظام‌های اقتصادی، سیاسی و حقوقی لازم، برای اداره انسان در همه زمان‌ها برخوردار نیست و حکومت، وظیفه‌ای در خصوص اجرای احکام اسلام ندارد<ref>مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۱۱.</ref> و این نگاهی است که در اندیشه دینی امام‌خمینی مردود است.
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش