بنیاد مستضعفان
اطلاعات کلی | |
---|---|
تأسیس | ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ |
بنیانگذار | شورای انقلاب با حکم امامخمینی |
اهداف | گردآوری اموال خاندان پهلوی و وابستگان آنان و صرف آن در راه محرومان و نیز جانبازان |
فعالیتها | ساماندهی اموال به نفع محرومان و مستضعفان، کمک به سیلزدگان جنوب کشور در سال ۱۳۵۸، واگذاری شمار بسیاری از املاک اداری، تجاری و مسکونی به ادارات دولتی، صندوق تعاونی صنفی برای پرداخت وام به نیازمندان، کمک به جبهههای جنگ و خدمت به رزمندگان اسلام |
وظایف | سرمایهگذاری و بهرهبرداری اقتصادی مطلوب و مناسب از کلیه داراییهای بنیاد در چارچوب قوانین کشور جهت تأمین اشتغال و ایجاد مسکن برای محرومان جامعه، کمک به تأمین بودجه طرح ویژه فرزندان شهدا و ارائه کمکهای بلاعوض به فقرا |
سایر | |
ساختار | هیئت مؤسس |
وضعیت | فعال |
بنیاد مستضعفان، نهادی برای گردآوری اموال خاندان پهلوی و وابستگان آنان و صرف آن در راه محرومان و نیز جانبازان.
یکی از نخستین برنامههای امامخمینی، خدمت به مستضعفان بود که نهضت اسلامی را مرهون فداکاریهای آنان میدانست. از همین رو در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی فرمان مصادرۀ اموال نامشروع وابستگان پهلوی و هزینۀ آن به نفع مستضعفان را صادر کرد.
پس از تأسیس بنیاد مستضعفان در اسفند ۱۳۵۷، نخستین اساسنامه بنیاد، در تیرماه ۱۳۵۸ تصویب شد و بر اساس آن، شعبههای مختلف بنیاد در استانهای مختلف تأسیس شد. امامخمینی بهسبب ضرورت نظارت دقیق بر این مجموعه، سرپرستی آن را به محمدعلی رجایی، نخستوزیر وقت، و پس از شهادت ایشان، به میرحسین موسوی واگذار کرد.
پس از رحلت امامخمینی، محسن رفیقدوست به ریاست بنیاد منصوب شد و در مهر ۱۳۷۰ طبق اساسنامه جدید بنیاد، مجموعه به دو بخش اقتصادی و جانبازان تقسیم شد و زیر نظر مستقیم رهبری قرار گرفت. امامخمینی با ردِ مصادره اموال از سوی افراد غیرمسئول، تأکید کرد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد.
خدمات به مستضعفان
خدمت به مستضعفان از نخستین برنامههای امامخمینی بود؛ زیرا ایشان نهضت اسلامی ایران را مرهون فداکاریهای آنان میدانست[۱] و به مسئولان سفارش میکرد رسیدگی به محرومان را در صدر برنامههای خود قرار دهند.[۲] ایشان ارزش خدمت به مستضعفان را بسیار و عبادتی بزرگ با پاداشی بس بزرگ میدانست.[۳] به باور امامخمینی، بر خلاف دوره پهلوی که مستضعفان به هیچ گرفته میشدند، جمهوری اسلامی ایران، مستضعفان را در رأس برنامههای حکومت قرار دادهاست و خواهد کوشید تا دنیا و آخرت آنان را آباد سازد.[۴]
چگونگی شکلگیری
خاندان پهلوی و وابستگان به آنان، با غارت اموال عمومی، ثروت بسیاری برای خود فراهم کرده بودند[۵] در حالیکه بسیاری از مردم ایران در فقر و تهیدستی به سر میبردند و از مواهب اولیه زندگی محروم بودند، آنان در رفاه کامل زندگی میکردند.[۶] امامخمینی مالکیت خاندان پهلوی را بر اموال مذکور نامشروع و آنها را متعلق به ملت ایران میدانست[۷] از اینرو در نامهای به شورای انقلاب در ۱۳۵۷/۱۲/۹ به مصادره اموال آنان حکم کرد[۸] و شورای انقلاب مأمور شد همه اموال منقول و غیرمنقول خاندان پهلوی را که در مدت سلطه غیرقانونی خود از بیتالمال به یغما برده بودند، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره کند.[۹]
شورای انقلاب در ۱۴ اسفند بنیاد مستضعفان را تأسیس کرد[۱۰] و در نخستین بیانیه خود در ۱۳۵۷/۱۲/۲۱ با اشاره به حکم امامخمینی، تأسیس بنیاد و وظایف و محل استقرار آن را به اطلاع عموم رساند.[۱۱] امامخمینی به کمیتههای انقلاب اسلامی و مأموران دولتی و مردمی که از این اموال چیزی در اختیار داشتند، دستور داد آن را به حسابی که معیّن شدهاست، واریز کنند.[۱۲] هیئت مؤسس در نخستین اقدام برای تعیین محدوده فعالیتها و انسجام امور، اساسنامه بنیاد را تنظیم کردند.[۱۳]
ساختار
بنیاد مستضعفان در مرداد ۱۳۵۸ به ثبت رسید.[۱۴] هیئت مؤسس بنیاد مستضعفان عبارت بودند از؛ سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد جلالی، علیاصغر مسعودی و عزتالله سحابی[۱۵] با پیشنهاد شورای عالی بنیاد و تصویب مجمع عمومی مؤسسین، علینقی خاموشی به مدت سه سال به عنوان ریاست بنیاد معرفی شد[۱۶] و حبیبالله شفیق و سیدمصطفی میرسلیم به سمت ناظران مالی و سیدمحمدصادق بهشتی، سیدمحمود کاشانی و حسن غفوریفرد به عنوان بازرسان بنیاد برگزیده شدند.[۱۷] احمد جلالی نیز به عنوان منشی انتخاب شد.[۱۸] پرویز دهقان، علی شفیعی، عباس توسلی، سیدباقر ناصر صدرالحفاظی و محمد هویدا به عنوان نخستین اعضای شورای عالی بنیاد انتخاب شدند.[۱۹] مهدی عراقی، در ساماندهی ابتدایی این نهاد، بهویژه در گردآوری اموال مصادرهای بسیار کوشید.[۲۰] نخستین اساسنامه بنیاد، دربردارنده ۲۵ ماده، در گردهمایی مجمع عمومی مؤسسین در سوم تیرماه ۱۳۵۸ تصویب شد.[۲۱] طبق اصل ۵ اساسنامه، بنیاد میتواند در داخل یا خارج کشور، هر جا که صلاح بداند، شعبه یا دفتر تأسیس کند. بنیاد بر اساس همین اصل در برخی استانها اقدام به تشکیل شعبه و دفتر کرد.[۲۲]
حساسیت مأموریتها و ضرورت نظارت دقیقتر بر این مجموعه عظیم و هماهنگی بیشتر با برنامههای دولت[۲۳] که موجب نگرانی امامخمینی شده بود، سبب شد ایشان در شهریور ۱۳۵۹، سرپرستی آن را به محمدعلی رجایی، نخستوزیر وقت، واگذار کند.[۲۴] ایشان در این فرمان تأکید کرد امور بنیاد به دست افراد متدین و متعهد کاردان اداره شود و اطلاعات لازم از هیئتی که رهبری تعیین کردهاست، دریافت شود.[۲۵] رجایی پس از دیدار با امامخمینی، اقدام به تهیه قانونی برای اداره بنیاد کرد و اشکالات بنیاد را در تنوع مسایل و برخورد غیر ضابطهمند برخی کارگزاران آن دید.[۲۶]
پس از شهادت رجایی، میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، در ۱۳ آذر ۱۳۶۰، به فرمان امامخمینی، مسئول بنیاد مستضعفان شد.[۲۷] پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و لزوم رسیدگی بیشتر به جانبازان دفاع مقدس، با تقاضای مهدی کروبی؛ سرپرست بنیاد شهید و دستور امامخمینی در ۳ آذر ۱۳۶۷، اداره کلیه امور جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بر عهده میرحسین موسوی قرار گرفت تا وی با همکاری بنیاد شهید و اختصاص بهترین امکانات بنیاد مستضعفان به ایجاد تشکیلات جدیدی برای این کار همت گمارد[۲۸] و پس از این بود که نام آن به «بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی» تغییر یافت.[۲۹]
اهداف و وظایف
هدف از تأسیس بنیاد، جمعآوری و اداره اموال منقول و غیرمنقول سلسله پهلوی و وابستگان آنان در جهت خدمت به مستمندان، کارگران و کارمندان ضعیف از راه ایجاد مسکن و کار بود.[۳۰] بر پایه اساسنامه، وظایف بنیاد به این شکل تعریف شد؛ سرمایهگذاری و بهرهبرداری اقتصادی مطلوب و مناسب از کلیه داراییهای بنیاد در چارچوب قوانین کشور جهت تأمین اشتغال و ایجاد مسکن برای محرومان جامعه، کمک به تأمین بودجه طرح ویژه فرزندان شهدا و ارائه کمکهای بلاعوض به فقرا[۳۱] بنیاد در مصادره اموال نقشی نداشت و شورای انقلاب موظف به مصادره بود و این کار را از طریق قوه قضاییه انجام میداد.[۳۲] اموال توقیفی نیز تا تعیین تکلیف نهایی در اختیار بنیاد گذاشته میشد و پس از بررسی، یا رفع توقیف میشد یا به صورت قطعی به بنیاد منتقل میشد.[۳۳]
خاندان پهلوی و وابستگان به آنها اموال نقدی و غیر نقدی بسیاری را از کشور خارج کردند[۳۴] و اموال باقیمانده آنان در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت.[۳۵] به دلیل بدهکاری برخی از آنان به شبکه بانکی کشور، امامخمینی به بانکها اجازه داد طلب خود را از اموال مصادرهای وصول کنند و از مازاد آن به نفع مستضعفان بهرهبرداری شود.[۳۶] با وجود این بدهیها و تاراج اموال ایران، برخلاف برآورد اولیه، سرمایه بنیاد مستضعفان برای اداره آن کافی نبود و کمک و یاری ملت را میطلبید.[۳۷] ایشان سفارش کرد بودجه امور فرهنگی و آموزشی فرزندان شهدا، مفقودان، اسرا و معلولان از بنیاد مستضعفان به بهترین صورت تأمین شود.[۳۸]
در نگاه امامخمینی، وظیفه خطیر بنیاد در رسیدگی به محرومان و حجم بسیار امکانات و دارایی آن، کارکنان بنیاد را در منظر و مرأی مردم قرار دادهاست و دشمنان برای بدبینکردن مردم به اسلام و نهضت اسلامی در جستجوی نقاط ضعف برآمدهاند؛ بنابراین مسئولان این نهاد برای جلوگیری از توطئه و استفاده نابجای دشمنان اسلام باید بر کارهای خود مراقبت کنند.[۳۹] ایشان برای جلوگیری از هرج و مرج، به رعایت نظم در کارها و پیروی کارکنان بنیاد از مقررات جمهوری اسلامی ایران سفارش کرد[۴۰] و مصادره اموال را از سوی افراد غیرمسئول رد کرد و یادآور شد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد و افراد غیرمسئول حق دخالت در اینگونه امور را ندارند و باید اطلاعات خود را دربارهٔ اموال طاغوتیانی که بهناحق اموال مردم را غصب کردهاند، به مسئولان برسانند.[۴۱] (ببینید: مصادره اموال) ایشان خاطرنشان میکرد خدمت به مستضعفان و جنگزدگان با انگیزههای اسلامی و انسانی، نوعی ایفای وظیفه و طاعت خداوند است و کارکنان این نهاد از انتقادهای جناحهای فاسد نباید دلسرد شوند؛ زیرا برای خدا کار میکنند و انجام وظیفه برای خدا خود پیروزی است.[۴۲] ایشان سفارش میکرد بنیاد مستضعفان باید از کار خود گزارش دهد و صورت اموال منقول و غیرمنقول مقامات رژیم گذشته را که در اختیار دارد و راه مصرف آن در بنیاد را به روشنی برای مردم بیان کند تا مردم در جریان فعالیتهای این نهاد انقلابی قرار گیرند.[۴۳]
نظارت امامخمینی
پیچیدگی و گستردگی مسایل بنیاد مستضعفان این نهاد را با تغییر و تحولات جدیدی مواجه میکرد و متناسب با شرایط روز و نیازهای سازمانی، تصمیمات لازم گرفته میشد.[۴۴] تلاش محکومان دادگاههای انقلاب برای پنهانکردن یا خارجساختن اموال بادآورده، از کشور و ضرورت اجرای احکام دادگاههای انقلاب برای شناسایی و تملک اموال مذکور[۴۵] در روند مصادره و توقیف اموال خاندان پهلوی دشواریهایی پدیدآورد و اِعمال نفوذ و نیز سوء استفاده برخی کارکنان این نهاد نوپا موجب شد روند کار به شکل درستی پیش نرود.[۴۶] امامخمینی در اول فروردین ۱۳۵۹ از گرایش بنیاد به سمت مستکبران اظهار نگرانی کرد و هشدار داد در صورت تبدیل بنیاد مستضعفان به بنیاد مستکبران و نادرستی عملکرد آن، خاطیان شناسایی شوند و در دادگاهها مورد پیگرد قرار گیرند.[۴۷]
در پی هشدار امامخمینی، هیئتی از سوی دفتر ایشان شامل مصطفی ملکی، مهدی شاهآبادی، سیدعلی غیوری، عباسعلی عمید زنجانی، سیدعلیاکبر محتشمیپور، سیدعبدالمجید ایروانی، محمدعلی موحدی کرمانی، جعفر شجونی و سیدصادق طباطبایی که سرپرست مجموعه نخستوزیری بود برای بررسی و گزارش عملکرد بنیاد در سراسر کشور انتخاب شد.[۴۸] همچنین علی قدوسی، دادستان کل انقلاب، موظف شد نمایندهای برای شرکت در این مجمع برگزیند تا در صورت لزوم، صدور حکم به تأخیر نیفتد. امامخمینی با انتخاب هیئتی از علما، از آنان خواست تا با این مجمع همکاری کنند و صدا و سیما را نیز موظف کرد گزارشهای این گروه را در اختیار مردم قرار دهد.[۴۹] ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۹، هیئت رسیدگی به وضع بنیاد مستضعفان را موظف کرد به عملکرد مسئولان بنیاد، از بدو تأسیس رسیدگی و تخلفات احتمالی را با اقدامات قانونی جبران کنند[۵۰] و از اموال منقول و غیرمنقول مصادرهشده به نام مستضعفان، صورتبرداری و به موارد مصرفشده و موجود رسیدگی کنند و در صورت نیاز به رأی دادگاه، دادستان انقلاب، دادگاه ویژهای برای آن تشکیل دهد.[۵۱] نیز در سال ۱۳۶۲ مجلس شورای اسلامی، بنیاد را موظف کرد صورتی از دارایی و بدهکاری و عملکرد چهارساله خود، افزون بر اساسنامه، به مجلس ارایه کند. هیئتهایی دراینباره تشکیل و ظرف سه ماه این کار انجام شد. همچنین هیئتی هفتنفره از سازمان بازرسی کل کشور و کمیسیون اصل نود گزارشی از عملکرد بنیاد به امامخمینی ارایه کردند.[۵۲]
کارنامه و عملکرد
بنیاد در آغاز فعالیت خود، اموال خاندان پهلوی و وابستگان آنان را به منظور تحقق اهداف تعیینشده شناسایی و تملک کرد و کوشید با ساماندهی این اموال، از آن به نفع محرومان و مستضعفان استفاده کند.[۵۳] همکاری مردم در شناسایی اموال بیتالمال و صدور احکام مربوط، هر روز بر دامنه فعالیت و عملکرد این بنیاد میافزود. مسئولان بنیاد با همکاری معتمدان محلی، ستادهایی برای شناسایی، گردآوری، ثبت، ضبط و تفکیک اموال افراد فراری تشکیل دادند.[۵۴]
بنیاد، از زمان تأسیس، بخشی از اموال منقول و غیرمنقول خود را به برآوردن نیازهای دولت تازهتأسیس جمهوری اسلامی ایران اختصاص داد؛ برای نمونه کمک به سیلزدگان جنوب کشور در سال ۱۳۵۸[۵۵] و واگذاری شمار بسیاری از املاک اداری، تجاری و مسکونی به ادارات دولتی؛ چنانکه تنها در یکی از شهرستانها حدود یک میلیارد تومان ساختمان را به آموزش و پرورش واگذار کرد و هزینههای تعمیرات آن را نیز بر عهده گرفت.[۵۶] همچنین طلا و جواهرات مصادرهای به بانک مرکزی تحویل شد که کمک بزرگی به پشتوانه اسکناس کشور بود.[۵۷] بنیاد به منظور اشتغال در روستاها و مناطق محروم کشور اقدامهای چندی صورت داد[۵۸] و زمینهایی در اختیار سازمانها، نهادها و زمین شهری قرار داد که قیمت آن، معادل بودجهای بود که جهاد سازندگی طی پنج سال برای کل روستاها هزینه میکرد.[۵۹] نیز میلیاردها تومان زمین کشاورزی تحویل هیئتهای هفتنفره داد تا به کشاورزان واگذار شود[۶۰] و صدها دستگاه خودرو در سراسر کشور در اختیار سپاه پاسداران انقلاب و کمیتههای انقلاب اسلامی قرار داد[۶۱] بسیاری از واحدهای مسکونی و تجاری و بلوکهای ساختمانی بنیاد بهرایگان در اختیار مستضعفان و مؤسسات عامالمنفعه قرار گرفت.[۶۲]
افزون بر موارد یادشده، امامخمینی در موارد متعددی به بنیاد مستضعفان دستور داد که بخشی از امکانات خود را به سازمانها و نهادهای نوبنیاد، مانند صندوق تعاونی صنفی برای پرداخت وام به نیازمندان[۶۳] انتقال سهم بنیاد مستضعفان در گروه پزشکی برزویه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی[۶۴] و واگذاری بخشی از زمینهای بنیاد برای خانهسازی پرسنل سپاه[۶۵] و واگذاری بخشی از اموال مصادرهای به بنیاد شهید انقلاب اسلامی،[۶۶] تأمین هزینه ساخت جامعةالزهراء(ع)، و دیگر هزینههای آن،[۶۷] تأمین بخشی از هزینههای تبلیغی و پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی،[۶۸] تأمین بودجه دانشگاه تربیتمدرس[۶۹] و نهادهای مردمنهاد اختصاص دهند.[۷۰] همچنین امامخمینی در موارد چندی به کمکها و اقدامات بنیاد اشاره کردهاست مانند؛ کمک به محرومان و مستضعفان،[۷۱] ساخت مسکن برای محرومان،[۷۲] اقدامات رفاهی برای معلولان[۷۳] و کمک به جنگزدگان، آوارگان و جانبازان[۷۴] بر اساس گزارشی تا اوایل سال ۱۳۶۶ ده هزار واحد مسکونی در نقاط جنگزده و مناطق محروم کشور، همانند گلباف قاین و ایلام را بنیاد مستضعفان بنا کردهاست.[۷۵]
کمک به جبهههای جنگ و خدمت به رزمندگان اسلام از طریق ارایه خدمات فنی ـ مهندسی، کمکهای کالایی و نقدی از طریق ستاد پشتیبانی جنگ و مانند اینها از دیگر کارهای بنیاد مستضعفان است.[۷۶] ستاد پشتیبانی بنیاد در جنگ، در نیمه دوم سال ۱۳۵۹ با جمعآوری و نوسازی اتاقکهای پیشساخته متروکه موجود در انبارهای گمرک و مونتاژ و تجهیز آنها و ساخت آشپزخانه صحرایی، حمام پیشساخته قابل حمل، سردخانه قابل حمل برای نگهداری گوشت و مواد لبنی و چهار بیمارستان عمومی صحرایی مجهز به بخشهای عمومی و آزمایشگاه و رادیولوژی و داروخانه با گنجایش ۱۰۴ تخت به جبهه کمک کردهاست.[۷۷] کمک به رفع نیازهای جنگزدگان و نیز عضویت در ستاد کمکرسانی به مناطق جنگی در سال ۱۳۵۹ از دیگر کارهای بنیاد در جنگ بود و در این مدت ۱۶۰ تیم کمکرسانی شامل وسایل آشپزخانه، لوازم و تجهیزات بهداشتی، ماشینآلات و تجهیزات سنگین، وسایل نقلیه، مواد غذایی و خوراکی، پوشاک و لوازم تبلیغاتی را راهی مناطق جنگی کردهاست.[۷۸] احداث پل والفجر، راهاندازی و ایجاد کارخانههای یخسازی در خطوط مختلف جبهه و در منطقه عملیاتی فاو و واگذاری امکانات بنیاد به خانوادههای مناطق جنگی جهت اسکان از دیگر کارهای بنیاد بود.[۷۹] برخی از نیروهای بنیاد مستضعفان در جبههها حضور داشته و شهدای بسیاری نیز تقدیم کردهاند.[۸۰]
پس از رحلت امامخمینی، محسن رفیقدوست به ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی منصوب شد.[۸۱] در مهر ۱۳۷۰ اساسنامه جدیدی نوشته شد و به تصویب مقام رهبری رسید و بر اساس آن، بنیاد به دو بخش اقتصادی و جانبازان تقسیم شد و مستقیم زیر نظر مقام رهبری قرار گرفت.[۸۲] در ۱۳۸۳/۳/۱۹ به دستور رهبری و مصوبه شورای عالی اداری، بخش جانبازان «بنیاد مستضعفان و جانبازان» از آن جدا شد و همراه با بنیاد شهید و ستاد امور آزادگان، بنیاد شهید و امور ایثارگران را شکل داد و نام بنیاد به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی تغییر یافت.[۸۳]
بنیاد علوی
از بنیادهای ثروتمند دوره محمدرضا پهلوی، بنیاد پهلوی بود.[۸۴] این بنیاد در ۱۳۴۰/۷/۱۲ توسط وی و به هدف جلب افکار عمومی تشکیل شد. وی وانمود کرد زمینهای غصبی پدرش رضاشاه پهلوی، در اختیار بنیاد پهلوی قرار گرفتهاست تا درآمد آن، صرف محرومان و مستمندان شود.[۸۵] پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با استقرار دولت موقت، املاک و مستغلات این بنیاد زیر نظر دولت و زیرمجموعه بنیاد مستضعفان قرار گرفت و نام آن به بنیاد علوی تغییر یافت.[۸۶]
اموال بنیاد پهلوی عبارت بودند از:
- سهام بانکها و شرکتها شامل سهام بانک عمران و تعاون روستایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سهام شرکت شهرآرا، سهام بانک اعتبارات، هشتاد درصد سهام بیمه ملی و تعدادی سهام بانک ایران و انگلیس؛
- حدود ۵/۷۷ درصد سهام شرکت ملی نفتکش ایران و صد درصد سرمایه حمل و نقل خلیج [فارس]؛
- شمار بسیاری مهمانخانه شامل مهمانخانههای دربند، مهمانخانه قدیم و جدید رامسر، متل جدید خزر رامسر، متل جدید سختسر، کازینو رامسر، ویلاهایی در رامسر، هتل قدیم بابلسر، هتل جدید بابلسر و متلها و دهها هتل و مهمانخانه دیگر؛
- سهام کارخانجات مانند؛ سهام کارخانه قند کرمانشاه، کارخانه قند همدان، کارخانه سیمان فارس، قند کوار شیراز، کارخانه تصفیه شکر اهواز، شرکت سهامی ایرانیت؛
- تعدادی پرورشگاه در تهران و شهرستانها[۸۷] در آغاز کار بنیاد علوی، سهام بانکها در اختیار دولت قرار گرفت و سهام بسیاری از کارخانجات آن به سازمانها و ارگانهای دولتی واگذار شد و اموالی که غالباً مشکلات حقوقی داشتند، در اختیار بنیاد علوی باقی ماند.[۸۸]
پس از تصویب قانون ملیشدن بانکها و شرکتهای بیمه و بازرگانی در خرداد ۱۳۵۸ سهام بنیاد پهلوی در بانکها و شرکتهای ملی به تملک دولت درآمد[۸۹] که در پی سفارش امامخمینی مبنی بر مصرف جدای اموال پهلوی از دولت[۹۰] سازمانهای تابعه بنیاد پهلوی به بنیاد مستضعفان انتقال یافت و تنها املاک بنیاد پهلوی، همچنان در اختیار بنیاد علوی باقی ماند. این بنیاد سپس به عنوان یکی از ارگانهای بنیاد مستضعفان به فعالیتهای خدماتی ادامه داد تا اینکه طبق حکم دادگاههای ویژه و بر طبق اصل ۴۹ قانون اساسی، در بهمن ۱۳۷۴ کلیه املاک و اموال آن به مالکیت بنیاد مستضعفان و جانبازان درآمد و این حکم به سازمان ثبت اسناد و املاک اعلام شد.[۹۱] از آن پس، بنیاد علوی تنها با نام حقوقی بنیاد علوی باقی ماند و شرکت خدمات مهندسی و شهرسازی علوی از شرکتهای تابعه بنیاد مستضعفان و با همکاری کارکنان بنیاد علوی، فروش املاک آن بنیاد را بر عهده گرفت.[۹۲]
پانویس
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷–۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۰؛ ۱۵/۴۰۷ و ۲۱/۲۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲ و ۲۷۱–۲۷۳.
- ↑ اداره کل، ۱/۸ و ۳۴–۳۵؛ بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی، ۱۹–۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۸–۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۸.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۴–۱۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷؛ آیتاللهزاده، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، ۱۱.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۴–۱۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷؛ روزنامه رسمی.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷.
- ↑ برّی و دیگران، روزها و رویدادها، ۳/۵۲۰؛ آیتاللهزاده، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، ۱۱.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۷.
- ↑ اساسنامههای بنیاد؛ اداره کل، ۱/۱۱۳.
- ↑ اداره کل، ۱/۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۰.
- ↑ برّی و دیگران، روزها و رویدادها، ۳/۵۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۹.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۵–۳۶؛ آیتاللهزاده، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، ۶–۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۳۲–۳۳.
- ↑ اداره کل، ۱/۷۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۷۸ و ۸۲.
- ↑ گراهام، ایران سراب قدرت، ۷۷ و ۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۷۳–۴۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۷۳–۴۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲ و ۲۰۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۰۱؛ اداره کل، ۱/۴۴–۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۰۱.
- ↑ طباطبایی، جهاد سازندگی، ۶۳.
- ↑ آیتاللهزاده، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، ۱۲.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۶.
- ↑ آیتاللهزاده، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، ۱۲.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۴۸.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۴۸.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۴۸–۱۴۹.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۹ و ۱۴۹.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۹.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۹.
- ↑ اداره کل، ۱/۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۲۷ و ۱۹/۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۶.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۳.
- ↑ کاویانی، بازخواست از قدرت، ۷۱–۷۲.
- ↑ طباطبایی، گزارش سرپرست، ۳۸.
- ↑ مجله بنیاد، ۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۸۳–۱۸۴.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۸۴–۱۸۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۸۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۱۸۵.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۶.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۶.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۷.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۲–۲۳؛ بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی، ۴۴–۴۵.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۲.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۳؛ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۴.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۲–۲۳.
- ↑ اداره کل، ۱/۲۳.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۴–۳۵.
- ↑ قاسمپور، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۳۵.
منابع
- آیتاللهزاده، حسین، نگاهی به عملکرد و برنامههای سازمان کشاورزی، مجله بنیاد، شماره ۱۱۵، ۱۳۶۷ش.
- اداره کل روابط عمومی بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، بنیاد در آینه تاریخ، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- اساسنامههای بنیاد مستضعفان، ۱۳۵۸/۴/۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- بنیاد، مجله، سرمقاله، شماره ۹۳، ۱۳۶۶ش.
- روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، شماره ۷۸۷۸۱۶.
- طباطبایی، سیدمهدی، گزارش سرپرست بنیاد مستضعفان، مجله بنیاد، شماره ۴۴، ۱۳۶۲ش.
- طباطبایی، سیدمهدی، مجله جهاد سازندگی، شماره ۵۵، ۱۳۶۲ش.
- قاسمپور، داوود، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، چاپشده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- کاویانی، حمید، بازخواست از قدرت، تهران، نگاه امروز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
پیوند به بیرون
- سمیه تام، «بنیاد مستضعفان»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۶۶۹–۶۷۵.