خط امام‌خمینی

از ویکی امام خمینی

خط امام، اصول و خط مشی سیاسی برخاسته از دیدگاه‌های نظری و عملی امام‌خمینی.

مفهوم خط

«خط» در معانی مختلف ازجمله نشانه، راه، علامت‌گذاشتن روی اشیا، تعیین مسیر برای خود و پیروی از روش و مشی کسی به‌کار رفته است[۱] و در اصطلاح سیاسی «خط» خلاصه‌شده «خط مشی» و معادل واژه لاتین «Policy» است که به معنای طرح کلی و رئوس مطالب برای اقدام یا برنامه، نظر و عمل سیاسی تعریف شده است[۲] «خط امام»، مخفف خط مشی امام‌خمینی است و به مجموعه موضع‌گیری‌های ایشان در مسائل مهم انقلاب یا امور و موضوعات حیاتی حاکمیت اسلامی گفته می‌شود[۳]

تاریخچه کاربرد خط امام

تعبیر «خط امام‌خمینی» با تعبیرهای مختلف پیش از پیروزی انقلاب در برخی سخنرانی‌ها و بیان مواضع شخصیت‌های انقلابی ازجمله محمد منتظری به‌کار رفته است[۴]؛ هرچند رواج همگانی آن در جریان تصرف سفارت امریکا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ بود[۵] تسخیرکنندگان سفارت که به پیروی از امام‌خمینی و به‌رغم سیاست دولتِ موقت، امریکا را دشمن اصلی کشور و انقلاب می‌دانستند، خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نامیدند[۶] (← مقاله تسخیر لانه جاسوسی امریکا).

خط امام‌خمینی دارای ویژگی‌هایی است که در بخش‌های مختلف اجتماعی، فکری، راهبردی و هر نوع راهکاری که به کار می‌رود، باید آن را شناخت[۷] شناخت دقیق ویژگی‌های اندیشه و عمل امام‌خمینی، در جایگاه رهبر انقلاب و بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، مهم‌ترین عامل تداوم حرکت در مسیر دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی است. از این‌رو باید تلاش کرد تا خط امام‌خمینی به‌درستی شناخته شود و راه ایشان همواره زنده بماند و انعکاس فریاد ایشان در جهان اسلام حفظ شود تا مسلمانان و مستضعفان جهان بتوانند مسیر حرکت خود را بر اساس آن تنطیم کنند[۸] خط امام‌خمینی، خط اسلام راستین در همه ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است[۹] و ویژگی‌های این خط تنها مربوط به گذشته نیست، بلکه از این به بعد هم مردم باید به این ویژگی‌ها توجه کنند[۱۰] نوع نگرش و نگاه امام‌خمینی به مسائل مختلف برخاسته از جهان‌بینی توحیدی بود که حوادث سیاسی را جزئی از نظام هستی و عرصه تقابل حق و باطل می‌دانست و خداوند تعالی را حاضر و ناظر و دست قدرتش را یاری‌گر اهل حق و ایمان در همه جبهه‌های حق علیه باطل می‌دید[۱۱] ایشان برای انجام وظیفه، امر به معروف و نهی از منکر را قیام به قسط، اقامه عدل و داد و دفاع از اسلام و مسلمین می‌دانست و تلاش می‌کرد آرمان‌های حاکمیت اسلامی در زمان حیاتش تحقق یابد. ایشان همواره بر اساس تکلیف الهی عمل می‌کرد و موفقیت خود را تابعی از عملکرد و تدابیر خویش یا مردمی که از او پیروی می‌کنند، نمی‌دانست و معتقد بود که همه این امور بسته به مشیت و تقدیر الهی است[۱۲]

شاخصه‌های فکری خط امام

خط امام‌خمینی در همه زمینه‌ها و ابعاد، ویژگی‌ها و برجستگی‌هایی داشت که به‌روشنی خط مشی ایشان را از دیگر مسئولان و رهبران متمایز می‌ساخت، ولی توجه اصلی در اینجا بر جنبه‌های سیاسی و اجتماعی است که به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

محوریت ارزش‌های اسلامی

خط امام‌خمینی نفی هر گونه نظام غیر از نظام اسلام است؛ زیرا در پرتو اسلام و نظام اسلامی است که هم استقلال و نفی استعمار و استثمار حاصل می‌شود و هم آزادی و نفی استبداد[۱۳] امام‌خمینی اسلام را ضامن استقلال و آزادی کشور و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت می‌داند و حفاظت از آن را بر تک‌تک ملت واجب و لازم می‌شمارد[۱۴] ایشان با تأکید بر اسلام ناب محمدی در برابر اسلام امریکایی که اسلام سکولار و اسلام متحجر است[۱۵]، معتقد است باید اسلام را در تمام شئون حکومت وارد کرد و حکومتی با محوریت اسلام و ارزش‌های اسلامی تشکیل داد[۱۶]؛ از همین‌رو به استقرار کامل نظام جمهوری اسلامی[۱۷] و الگوقراردادن آن برای مسلمانان جهان[۱۸]، اعتقاد کامل داشت و در این راه تلاش کرد[۱۹] (← مقاله اسلام ناب محمدی).

جدایی‌ناپذیری دین از سیاست

امام‌خمینی که سیاست را عبارت از روابط حکومت با ملت، روابط میان حاکم با دیگر حکومت‌ها و جلوگیری از مفاسد تعریف می‌کرد (امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷)، براین باور است که دین اسلام، در همه ابعاد، حتی احکام عبادی‌اش، سیاسی است[۲۰] و قرآن، جامعه را در همه شئون تربیت می‌کند؛ دستورهای پیغمبر اکرم(ص) در جنگ‌ها و نامه امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر[۲۱]، حکم جهاد و قتال با کفار و مشرکان و ستمگران، اجتماع بزرگ حج در مکه، منا، مشعر و عرفات و نیز برپایی اجتماع برای نماز جماعت و جمعه و لزوم خواندن خطبه در نماز جمعه، همه امور سیاسی است[۲۲] از نظر ایشان به تعدادی که در بخش سیاست، آیه و روایت وارد شده، در بخش عبادات وارد نشده است. از پنجاه و چند کتاب که در فقه وجود دارد، تنها حدود هفت یا هشت کتاب آن درباره عبادات است و بقیه مربوط به مسائل سیاسی، اجتماعی، معاشرتی و امور دیگر است[۲۳] از سویی، حکومت که به تمام معنا سیاست است، به امر خداوند و به دست پیامبر اکرم(ص)، به امیرالمؤمنین علی(ع) واگذار شد تا نماز و روزه و حج و همه معارف اسلام را اقامه کند[۲۴] از همین‌رو، تربیت سیاسی در جامعه، در کنار تربیت علمی و عبادی ضروری است و همه قشرهای مردم باید در سیاست دخالت کنند[۲۵]

امام‌خمینی معتقد است کسی که دین را از سیاست جدا بداند، به حکم عقل موافق با قرآن و احادیثِ «مجاری الامور بید العلماء بالله»[۲۶] و «اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»[۲۷] و مانند آنها توجه نکرده یا با تأویل نادرست، در عمل، خدا، پیامبر(ص) و امامان(ع) را تکذیب کرده است[۲۸] ایشان جدایی دین از سیاست را توطئه غرب و بزرگ‌ترین جرمی می‌داند که استعمارگران و حکومت‌های طاغوتی مرتکب شدند و با همه توان در صدد القای آن به مردم و روحانیون برآمدند و تلاش کردند از دخالت روحانیان در سیاست جلوگیری کنند[۲۹] آنان با تزویر و نیرنگ به گونه‌ای این مسئله را در محیط‌های دینی تبلیغ کردند که در حوزه‌ها «آخوند سیاسی» یک فحش بود و باور برخی از علما هم بر جدایی دین از سیاست قرار گرفت[۳۰] (← مقاله‌های دین و سیاست؛ حکومت اسلامی).

محوریت ولایت فقیه

تأکید بر حاکمیت ولایت فقیه یکی دیگر از اصول بنیادی خط مشی امام‌خمینی است[۳۱] ایشان ولایت فقیه را ازجمله احکام اولیه اسلام و تکذیب و مخالفت با آن را تکذیب ائمه(ع) و تکذیب اسلام می‌داند[۳۲] و معتقد است با وجود ولایت فقیه آسیبی به کشور وارد نمی‌شود و حضور ولی فقیه در رأس حکومت، از دیکتاتوری جلوگیری می‌کند[۳۳] در نگاه ایشان ولایت فقیه از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و از جهت اختیارات حکومتی، با ولایت رسول خدا(ص) برابر است[۳۴]؛ بنابراین اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است [۳۵] به عقیده ایشان اگر حکومت بر مبنای ولایت فقیه شکل نگیرد، حکومت طاغوتی است و رئیس‌جمهور نیز اگر با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع و طاغوتی است و اطاعت از وی حرام است[۳۶] (← مقاله‌های ولایت فقیه(۱)؛ مشروعیت).

تفکر و مشی انقلابی

امام‌خمینی انقلابی بود و انقلابی عمل می‌کرد و با نشان‌دادن معیارها و شاخص‌ها، هدف را مشخص می‌کرد[۳۷] ایشان در رابطه با کشورهای بیگانه و قدرت‌های پرتوان استعمارگر، مخالف هر نوع سازش با دشمن بود و معتقد بود انتظار خیر و کمک داشتن از دشمن ساده‌اندیشی و ساده‌لوحی است[۳۸] رویارویی ایشان با قدرت استبدادی رژیم پهلوی و حامی قدرتمند آن، امریکا، که با هدف نجات امت اسلامی و مردم مسلمان ایران انجام شد، در تاریخ مبارزات سیاسیِ منهای پیامبران، کاری کم‌سابقه بود[۳۹]

امام‌خمینی برنامه‌ها و اقدامات رژیم پهلوی را خطری برای اسلام و کیان اسلام می‌دید؛ بنابراین ساکت‌نشستن و «تقیه»کردن در برابر آن را حرام می‌دانست و همه علما و روحانیان را به مبارزه با رژیم پهلوی فرامی‌خواند؛ هرچند هزینه سنگینی داشته باشد[۴۰]؛ زیرا معتقد بود در مبارزه فکری و مخالفت با ظلم و ستم، تقیه جایگاهی ندارد و باید با روشنگری و شرح اصول انقلابی دین و افشای نقشه‌های دشمن تلاش کرد تا بدعت‌ها ریشه‌کن شود[۴۱]؛ بر همین اساس ایشان ترک مبارزه با رژیم پهلوی را به این بهانه که او شیعه است، ناشی از تحجر و واپس‌گرایی مقدس‌مآبان می‌دانست[۴۲] و معتقد بود لازم است همه اقشار ملت با اتحاد کلمه و بدون هراس از قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها، هدف اسلامی خود را تعقیب و با قاطعیت و جدیت به سوی هدف پیش روند[۴۳]

باور به فرهنگ ایثار و شهادت

امام‌خمینی ایثار در راه خدا را موجب سرفرازی و شهادت و کشته‌شدن در راه حق و اهداف الهی را افتخاری بزرگ و جاودانه می‌داند[۴۴] و چنان‌که قرآن، شهادت را برای انسان رستگاری بزرگ می‌داند[۴۵]، شهادت را موجب حیات جاویدان و عامل پیروزی می‌شمرد[۴۶] ایشان افتخار شهادت و رستگاری عظیم را مخصوص مؤمنانی می‌داند که از روی اعتقاد و ایمان، جان محبوس در کالبد مادی را فدا می‌کنند و جانی الهی، آزاد و محیط بر همه‌چیز دریافت می‌کنند و چنین خواستنی، تنها با مبادی معنوی امکان‌پذیر است (امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۵۱۰)؛ از همین‌رو شهادت و سعادت ابدی را از خدا طلب می‌کرد و از مردم نیز می‌خواست تا برای توفیق دستیابی ایشان به این سعادت دعا کنند[۴۷] (← مقاله شهادت).

شاخصه‌های عملی خط امام

از نگاه عملی نیز خط امام دارای شاخصه‌های چندی است؛ ازجمله:

محوریت مردم

امام‌خمینی به توانایی مردم ایمان داشت و از همان آغاز، مبارزه خود را با اعتماد و تکیه بر کمک و حمایت قشرهای گسترده مردم آغاز کرد[۴۸] ایشان که تکیه بر مردم را از مبانی و محورهای اصلی در نظام جمهوری اسلامی می‌دانست و در همه بخش‌ها به اراده و نیروی مردم اعتماد داشت[۴۹]، از بندوبست‌های سیاسی رویگردان بود، هرگز به سراغ احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی نرفت و به انگیزه‌های آنان در مبارزه، با چشم تردید می‌نگریست[۵۰]؛ بر همین اساس، تکیه بر حمایت و مشارکت همه توده‌های مردم را از اصول انقلابی می‌دانست و همواره در طول دوران مبارزه و نیز در سال‌های پس از پیروزی بر آن تأکید می‌کرد[۵۱] ایشان معتقد بود در مسائل و مشکلات کشور باید از مردم کمک گرفت و صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و از آنان کمک خواست[۵۲]

امام‌خمینی بر این باور بود که اگر نظام و حکومتی مردمی باشد، مخالفت تمام قدرت‌های جهان نیز نمی‌تواند آن را سرنگون کند[۵۳] و اساساً اگر تحولی هم صورت بگیرد، به دست مردم خواهد بود (۱/۱۲۲، ۲۳۸ و ۲۷۴) و تغییراتی که به دست مردم ایجاد شود، غیر قابل شکست خواهد بود[۵۴]؛ از همین‌رو در انتخابات مختلف و نیز در جریان تدوین و تصویب قانون اساسی، میزان را رأی ملت می‌دانست[۵۵] (← مقاله انتخابات) و به مسئولان سفارش می‌کرد همواره با مردم و به فکر آنان باشند و از آنان جدا نشوند[۵۶] (← مقاله‌های جمهوری اسلامی؛ مردم؛ حکومت اسلامی). پیشنهاد نظام جمهوری اسلامی برای ایران نیز برهمین اساس بود[۵۷]؛ زیرا از نظر ایشان، «جمهوریت» و رأی و نظر مردم، متضمن آزادی و استقلال[۵۸] و زمینه‌ساز اتکای حکومت بر مردم[۵۹] است. ایشان با تأکید بر «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»[۶۰]، گرایش به نظام‌هایی مانند جمهوری، جمهوری دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک اسلامی را رد می‌کرد[۶۱] (← مقاله‌های جمهوری اسلامی؛ دموکراسی).

تأکید بر وحدت اسلامی و ملی

حفظ وحدت و اتحاد اسلامی از خصوصیات و شاخصه‌های مهم خط امام‌خمینی است؛ از این‌رو ایشان بارها بر ضرورت حفظ وحدت در میان ملت و مسئولان کشور و دعوت همه مسلمانان جهان به اتحاد تأکید می‌کرد[۶۲] و از سوی دیگر، مبارزه با تفرقه و اختلاف‌افکنی از سوی دشمنان و بدخواهان را ضروری می‌دانست[۶۳] ایشان وحدت کلمه را رمز پیروزی انقلاب اسلامی می‌داند و تداوم آن را برای دستیابی به اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی لازم می‌شمارد[۶۴]؛ همچنین حفظ وحدت را وظیفه‌ای شرعی می‌داند (امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۰) و همواره بر لزوم وحدت همه ملت، وحدت حوزه و دانشگاه[۶۵]، ارتش و سپاه[۶۶]، دولت و ملت، مسئولان و مدیران کشور و نیز وحدت میان همه اقشار ملت و گرایش‌های سیاسی با یکدیگر[۶۷] و نیز وحدت میان همه مسلمانان و مستضعفان عالم[۶۸] تأکید می‌کرد (← مقاله وحدت).

تأکید بر عدالت اجتماعی و حقوق مردم

با پیروزی انقلاب اسلامی، حمایت از فقرا و نیازمندان در صدر برنامه‌های نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت[۶۹] امام‌خمینی براساس اهداف انبیا(ع) و اولیای الهی که همان برقرارساختن عدالت اجتماعی در جامعه، اقامه قسط و عدل و رعایت حقوق مردم است، به‌معنای واقعی کلمه، طرفدار عدالت اجتماعی و مخالف اشرافیت و نابرابری اقتصادی بود[۷۰] ایشان به‌صراحت کسانی را که از حمایت محرومان، دوری می‌کردند،روی‌گردان از عدالت اجتماعی اسلام معرفی می‌کند و معتقد است مسئولان در هر شرایطی باید خود را عهده‌دار مسئولیت بزرگ حمایت از حقوق محرومان بدانند و در صورت کوتاهی، خیانت‌کار به اسلام و مسلمانان‌اند[۷۱] به عقیده ایشان آنچه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) و همه پیامبران(ع) برای آن کوشش می‌کردند، تشکیل حکومت برای بسط عدالت اجتماعی در جهت حمایت از محرومان و مستضعفان و جلوگیری از ظلم و ستم به آنان بود[۷۲] (← مقاله عدالت اجتماعی).

حمایت از محرومان و مستضعفان=

اصل ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی ایران را مؤظف می‌داند تا از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت کند. امام‌خمینی حمایت از طبقات فقیر و محروم جامعه و کمک به اقشار مستضعف و محروم را سرلوحه مبارزات خود قرار داد[۷۳] ایشان مستضعفان و محرومان را صاحبان انقلاب و کشور[۷۴] و حمایت از پابرهنگان را مهم‌ترین عنصر در پیروزی‌های ملت[۷۵] می‌دانست و با تأکید بر اینکه محرومان و مستضعفان ولی نعمت همه مسئولان‌اند[۷۶]، همواره به مناسبت‌های مختلف به دولت‌مردان و مسئولان کشور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی سفارش می‌کرد که به فکر محرومان و مستضعفان باشند و از آنان حمایت کنند[۷۷]

به نظر امام‌خمینی، تاریخ ۱۴۰۰ساله اسلام، تأییدکننده حمایت و پیروی همیشگی محرومان و مستضعفان از انبیا و اولیای الهی است و در طول تاریخ، مستضعفان به کمک انبیا(ع) برخاسته‌اند و مستکبران را به جای خود نشانده‌اند. پیامبر اکرم(ص) نیز از میان محرومان و مستضعفان برخاست و به کمک آنان مستکبران زمان خودش را شکست داد؛ از این‌رو آنان به گردن اسلام و بلکه همه ادیان حق دارند و نهضت اسلامی ایران نیز به همت همین طبقات مستضعف و فقیر پیش رفت و به پیروزی رسید[۷۸] پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل نهادها و سازمان‌هایی مانند کمیته امداد امام‌خمینی[۷۹] (← مقاله کمیته امداد امام‌خمینی)، جهاد سازندگی[۸۰] (← مقاله جهاد سازندگی)، بنیاد مستضعفان[۸۱] (← مقاله بنیاد مستضعفان)، بنیاد پانزده خرداد[۸۲] (← مقاله بنیاد پانزده خرداد) و بنیاد مسکن[۸۳] (← مقاله بنیاد مسکن) به دستور امام‌خمینی و برای خدمت‌رسانی بهتر به همین طبقه بود.

سیاست نه شرقی نه غربی

اصل احترام متقابل و دخالت‌نکردن در امور داخلی یکدیگر، یکی از مبانی و اصول خط امام‌خمینی است. ایشان معتقد است در این نوع رابطه، دولت اسلامی نه تسلیم زورگویی حکومت‌های مستکبر می‌شود و نه به کسی یا دولتی ظلم می‌کند و در تمام زمینه‌ها و قراردادها تنها بر اساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام و ملت مسلمان عمل می‌کند[۸۴] هر گونه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری ممنوع است و ایستادگی در برابر استکبار و سلطه‌گری وظیفه‌ای همگانی است[۸۵] در حقیقت خط امام‌خمینی در سیاست خارجی را می‌توان در اصل معروف «نه شرقی و نه غربی» و طرفداری از ملت‌ها و مقابله با ابرقدرت‌ها تعریف کرد[۸۶]

بر اساس خط مشی امام‌خمینی دولت جمهوری اسلامی ایران به سود هیچ ابرقدرتی، با ابرقدرت دیگر متحد نمی‌شود، با هر قدرت و حکومتی که بخواهد ملت‌ها را اسیر کند و به زنجیر بکشد، مبارزه و مقابله خواهد کرد و در سیاست خارجی، حامی همه جنبش‌هایی که علیه ظلم و بیداد مجاهدت و فداکاری می‌کنند، خواهد بود[۸۷]؛ بنابراین برقراری روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها، بر اساس مبانی اسلامی و انسانی است[۸۸] تا ملت‌های غیر مسلمان نیز از آموزه‌های سیاسی اسلام آگاهی یابند[۸۹] امام‌خمینی خود را برادر ایمانی تمام ملت‌های مسلمان و کشورهای مختلف از حیث فرهنگ و روابط انسانی می‌دانست و خواهان صلح و زندگانی مسالمت‌آمیز با تمام دولت‌ها و ملت‌ها بود[۹۰] (← مقاله استقلال).

ایستادگی در برابر استکبار

امام‌خمینی دشمن‌شناسی را یکی از ویژگی‌های نیروهای مومن و انقلابی می‌دانست[۹۱] و خود با تبیین درست روش‌های سیاسی و تبلیغاتی دشمنان، ایستادگی در برابر آنان را ضروری می‌شمرد[۹۲] ایشان امریکا را دولتی ظالم، استکباری و متجاوز می‌دانست که با تبلیغات گسترده به کمک صهیونیسم بین‌الملل، مردم مظلوم جهان را استثمار می‌کند و با نیروهای مرموز و خیانتکارش، خون مردم بی‌پناه را می‌مکد؛ چنان‌که گویی در جهان هیچ‌کس جز امریکا و اقمارش حق حیات ندارند[۹۳] (← مقاله‌های امریکا؛ استکبار).

امام‌خمینی معتقد بود استقلال کشور و بیداری ملت، برای استکبار و در رأس آن امریکا قابل قبول نیست[۹۴] و آنان به هر شیوه‌ای که بتوانند با انقلاب اسلامی دشمنی می‌کنند (← مقاله‌های ابرقدرت‌ها؛ دشمن)؛ از این‌رو به گویندگان، روشنفکران، متفکران، دانشگاهیان و دانشمندان تأکید می‌کرد همه توان خود را صرف قطع امید دشمن کنند؛ زیرا با وجود سلطه دشمنِ قدرتمندی مثل امریکا برای جامعه اسلامی چیزی باقی نخواهد ماند[۹۵] (← مقاله امریکا)؛ همچنین ایشان از گذشته دور به مبارزه با رژیم اشغالگر اسرائیل توجه ویژه داشت[۹۶] (← مقاله رژیم اشغالگر قدس) و پیوسته خطر آن رژیم برای کشورهای اسلامی و عربی را گوشزد می‌کرد[۹۷]؛ اعلام روز جهانی قدس نیز برای اعلام انزجار از رژیم اسرائیل و تلاش برای آزادسازی قدس شریف و ملت فلسطین، با همین هدف بود[۹۸] (← مقاله روز جهانی قدس). ایشان یکی از اصول غیر قابل گذشت برای ملت‌های مسلمان را مسئله مبارزه با صهیونیست‌ها می‌دانست[۹۹]

زنده‌کردن هویت اسلامی

امام‌خمینی زنده‌کردن هویت اسلامی را برای همه کشورهای اسلامی لازم می‌دانست[۱۰۰] و امیدوار بود با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان در بسیاری از کشورها بیدار شوند و برای مبارزه با استبداد و استعمار به‌پا خیزند تا شر حکومت‌های خودکامه را از سر مسلمانان کوتاه کنند[۱۰۱] (← مقاله صدور انقلاب)؛ در این صورت با اتحاد همه مسلمانان جهان[۱۰۲]، پیروزی بر دشمنان اسلام به دست خواهد آمد[۱۰۳] (← مقاله استعمار و استثمار).

امام‌خمینی که کنگره عظیم حج را از جهت احیای هویت اسلامی مسلمانان مهم می‌داند، بهره‌گیری نادرست از این کنگره را برای رفع مشکلات مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام، تأسف‌بار می‌شمارد[۱۰۴] و معتقد است اعلان «برائت از مشرکان» لازمه حج ابراهیمی است و لازم است حاجیان در مراسم حج ندای برائت از مشرکان که در قرآن کریم آمده است، سر دهند و با اعلام برائت به آیه شریف «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ»[۱۰۵] عمل کنند (← مقاله حج ابراهیمی).

پانویس

  1. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۲۷۷۴ ـ ۲۷۷۵؛ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۱۴۲۷.
  2. آقابخشی و افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ۵۱۴.
  3. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۳۵۶.
  4. صادقی اردستانی، ۱۳۷ ـ ۱۴۶.
  5. حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴؛ تقوی، خط امام، ۱۱.
  6. دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران ، ۵۷ ـ ۵۸؛ نوازنی، درس‌هایی از وصیت نامه امام‌خمینی، ۱۱۳ ـ ۱۱۴.
  7. حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴.
  8. خامنه‌ای، حدیث ولایت، ۱۲/۳/۱۳۷۲.
  9. تقوی، خط امام، ۴۵.
  10. بهشتی حسینی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۴۵.
  11. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۳۵۶ ـ ۳۵۹.
  12. (فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۳۵۶ ـ ۳۵۹.
  13. حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۸.
  14. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۳۵۱ ـ ۳۵۲ و ۵۲۳.
  15. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۱، ۸۷، ۱۲۰ و ۱۴۳.
  16. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۵۳۳ و ۵۴۳ و ۸/۱۲۰، ۲۵۷، ۲۸۱، ۴۲۱.
  17. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۲، ۷۷، ۱۲۴، ۲۰۸ و ۲۱۸.
  18. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱۴۵ و ۸/۳۶۲.
  19. خامنه‌ای، مقدمه صحیفه امام، ۱/نه ـ ده.
  20. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵ و ۱۱/۴۶۳.
  21. نهج البلاغه، ترجمه دین‌پرور، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۷۴.
  22. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷؛ ۶/۴۱ ـ ۴۳ و ۱۰/۱۶.
  23. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷ و ۶/۴۳.
  24. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۱۳ ـ ۱۱۵.
  25. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۳ و ۱۰/۱۵.
  26. مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۸۰.
  27. مجلسی، بحارالانوار، ۲/۹۰.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴ و ۲۰/۱۱۳ ـ ۱۱۵.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۲؛ ۸/۱۸۷ و ۱۰/۱۵.
  30. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱ و ۸/۱۸۷.
  31. منظمة الاعلام الاسلامی، خط الامام‌الخمینی، ۱۱۱.
  32. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲.
  33. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۸، ۷۲، ۳۵۲، ۴۱۰ و ۴۱۱.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۰۸.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۶۴.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۲۲۱.
  37. خامنه‌ای، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۴/۳/۱۳۹۵.
  38. حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴ ـ ۲۵۶.
  39. خامنه‌ای، مقدمه صحیفه امام، ۱/نه؛ فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۳۵۷.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۷۸.
  41. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۳۵۸.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۷۸.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۱.
  44. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۱ ـ ۳۵۲ و ۵/۷۸.
  45. نساء، ۷۳.
  46. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱۹۱ و ۸/۴۴.
  47. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۳۱۱ ـ ۳۱۲.
  48. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۸ و ۴/۳.
  49. منظمة الاعلام الاسلامی، ۶۹.
  50. خامنه‌ای، مقدمه صحیفه امام، ۱/نه.
  51. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۰.
  52. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۳۱۱ و ۸/۱۷۹.
  53. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۴۴ ـ ۴۴۷.
  54. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۵۵ و ۱۲۰.
  55. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۲ ـ ۱۷۳.
  56. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۲۰ ـ ۳۲۱ و ۱۵/۲۷۳.
  57. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۰؛ ۵/۳۸۵، ۳۹۱، ۳۹۶ و ۶/۵۸.
  58. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۵۵.
  59. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۴ و ۵/۱۴۴، ۱۵۵.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵ ـ ۲۶۶ و ۳۵۳.
  61. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۶.
  62. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۸۸؛ ۷/۶۴ و ۸/۳۰۷، ۱۴.
  63. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۴۶، ۳۴۵ و ۱۹/۲۸، ۲۳۸.
  64. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۰، ۲۵۶؛ ۷/۱۹۱، ۳۴۲؛ ۸/۴۴۶ و ۱۵/۳۹۹.
  65. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۱؛ ۸/۳۱۱؛ ۱۳/۴۱۲ و ۱۴/۱۸۶.
  66. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۰۳؛ ۱۳/۴۰۰، ۵۴۳ و ۱۸/۳۴۸.
  67. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۱، ۲۴۳، ۳۹۱، ۵۴۳ و ۱۴/۷۳، ۹۰.
  68. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۳؛ ۱۵/۴۵۵؛ ۱۸/۹۱ و ۲۰/۳۲۲.
  69. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۶۸۱.
  70. خامنه‌ای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.
  71. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۹ ـ ۱۰۰.
  72. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۶ ـ ۴۰۷.
  73. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۲ و ۲۲۸؛ شفیعی، ۶۳.
  74. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۰۲ ـ ۴۰۳ و ۱۸/۱۵۲.
  75. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۹۲ ـ ۲۹۳.
  76. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۷۳؛ ۱۶/۲۵؛ ۱۷/۴۲۷ و ۱۸/۳۸.
  77. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۴ ـ ۲۵؛ ۱۸/۲۸۰ و ۲۱/۴۱۲.
  78. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۷.
  79. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۳۶۷.
  80. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۹.
  81. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۷۴.
  82. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۹۵.
  83. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۵۱۸.
  84. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۸.
  85. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۹؛ ۴/۹۱؛ ۸/۱۰۳ و ۹/۵۱.
  86. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۰۹.
  87. مظفری، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، ۳۰۱.
  88. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۲۰.
  89. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱۶۴ و ۸/۲۴۷.
  90. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۷ ـ ۴۸.
  91. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۳۴۶ و ۲/۱۴، ۳۳.
  92. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۷ و ۱۲/۲۳۳، ۲۳۷.
  93. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۲.
  94. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۴۱۰ و ۱۰/۵۱۹.
  95. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۱.
  96. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۸ و ۲۳۰.
  97. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱۰ و ۷/۶۶.
  98. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸ ـ ۸۰.
  99. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸ ـ ۸۰.
  100. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹۲؛ ۸/۴۱؛ ۹/۲۷۵ و ۱۳/۲۱۲.
  101. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۸۵، ۳۰۷، ۳۴۹؛ ۹/۴۲ و ۲۱/۹۱.
  102. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۸۸، ۳۰۷ و ۳۵۸.
  103. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۳۹ و ۱۹/۳۰.
  104. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵۸ و ۱۳/۳۲۴.
  105. توبه، ۳.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقابخشی، علی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • تقوی دامغانی، سیدرضا، خط امام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا.
  • حسینی بهشتی، سیدمحمد، او به تنهایی یک امت بود، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۴/۳/۱۳۷۸؛ ۱۴/۳/۱۳۹۵ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، مقدمه کتاب صحیفه امام امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، نرم‌افزار حدیث ولایت، ۱۲/۳/۱۳۷۲ش.
  • دلدم، اسکندر، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، تهران، عطایی، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • شفیعی مازندرانی، محمّد، درس‌هایی از وصیت نامه امام‌خمینی، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • صادقی اردستانی، احمد، زندگینامه محمد منتظری، قم، محمد، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • فارسی، جلال‌الدین، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مظفری، آیت‏، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری‏، تهران، زمزم هدایت، ‏چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
  • منظمة الاعلام الاسلامی، خط الامام‌الخمینی، عرض للمبادی العامه، تهران، مرکز الاسلام للدراسات الاسلامیه، بی‌تا.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷ ـ ۱۳۸۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

سیدمحمد مکتبی