شریعت، طریقت و حقیقت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(ابرابزار)
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''شریعت، طریقت و حقیقت'''، اصطلاحات [[عرفان|عرفانی]] ناظر بر مراتب ظاهر و باطن [[دین]] و نسبت میان آنها.
'''شریعت، طریقت و حقیقت'''، اصطلاحات [[عرفان|عرفانی]] ناظر بر مراتب ظاهر و باطن [[دین]] و نسبت میان آنها.
بحث از شریعت، طریقت و حقیقت و ارتباط آنها با یکدیگر از جمله بحث‌های کلیدی [[عرفان|عرفان اسلامی]] است. در نگاه عارفان شریعت، پرستش خداوند و آموختنی، طریقت، طلب حق و جستجوی راه و حقیقت مشاهده حق‌­تعالی و یافتنی است.
عارفان اسلامی با استناد به برخی از روایات و با توجه به این نکته که شر، دارای [[ظهور و بطون|ظاهر و باطن]] است، سه سطح برای آن قائل شده‌­اند و معتقدند باطن شریعت، طریقت و باطن طریقت، حقیقت است.
[[امام‌خمینی|امام‌خمینی]] نیز در آثار خود به جنبه‌هایی از حیث ظاهر و باطن دین و ارتباط این سه سطح پرداخته و بر این باور است که ترک ظاهر، ابطال باطن و ظاهر شریعت است. ایشان رابطه میان شریعت، طریقت و حقیقت و رابطه ظهور و بطون و آن را طولی می‌داند و بر این اساس معتقد است شریعت، طریقت و حقیقت از یکدیگر جدا شدنی نیستند.
امام‌خمینی پیروی از شریعت و مراعات ظاهر آن را تنها راه رسیدن به طریقت به حقیقت می‌داند و معتقد است هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی‌شود مگر آنکه ظاهر شریعت مراعات شود و بدون اتصاف به ظاهر شریعت نمی‌توان به باطن دست یافت.


== معنی ==
== معنی ==
خط ۲۴: خط ۳۲:
بر اساس این دیدگاه، شریعت، طریقت و حقیقت سه نوع تعامل انسان با آموزه‌های دین است؛ شریعت حیث ابتدایی، طریقت حیث میانی و حقیقت حیث نهایی شرع است که مخاطب اولی از آن، عموم مردم، مخاطب دومی، متوسطان و مخاطب سومی واصلان‌اند.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۲۷۷؛ آملی، جامع الاسرار، ۳۴۴–۳۴۷ و ۳۵۳؛ آملی، انوار الحقیقه، ۱۵.</ref> این نگرش بر این اساس است که تکلیف هر طایفه را مرتبه آن مشخص می‌کند؛ زیرا اعتقاد هر طایفه به حسب مرتبه آن است؛ یعنی اگرچه شرع سخن واحدی را به صورت اجمال برای همه مخاطبان بیان می‌کند، به تفصیل و از حیث مراتب مخاطبان، سه گونه تعامل را می‌طلبد<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۱۳۸–۱۳۹.</ref>؛ از این‌رو [[نماز]] اهل شریعت اقامه [[احکام فقهی]] نماز است و نماز اهل طریقت اقامه نماز به همراه [[حضور قلب]] و نماز اهل حقیقت اقامه نماز به همراه مشاهده حق‌تعالی است. پس شریعت آن است که خدا را پرستش کند و طریقت آن است که خدا را حاضر بداند و حقیقت آن است که خدا را مشاهده کند.<ref>> آملی، انوار الحقیقه، ۵۸۷.</ref>
بر اساس این دیدگاه، شریعت، طریقت و حقیقت سه نوع تعامل انسان با آموزه‌های دین است؛ شریعت حیث ابتدایی، طریقت حیث میانی و حقیقت حیث نهایی شرع است که مخاطب اولی از آن، عموم مردم، مخاطب دومی، متوسطان و مخاطب سومی واصلان‌اند.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۲۷۷؛ آملی، جامع الاسرار، ۳۴۴–۳۴۷ و ۳۵۳؛ آملی، انوار الحقیقه، ۱۵.</ref> این نگرش بر این اساس است که تکلیف هر طایفه را مرتبه آن مشخص می‌کند؛ زیرا اعتقاد هر طایفه به حسب مرتبه آن است؛ یعنی اگرچه شرع سخن واحدی را به صورت اجمال برای همه مخاطبان بیان می‌کند، به تفصیل و از حیث مراتب مخاطبان، سه گونه تعامل را می‌طلبد<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۱۳۸–۱۳۹.</ref>؛ از این‌رو [[نماز]] اهل شریعت اقامه [[احکام فقهی]] نماز است و نماز اهل طریقت اقامه نماز به همراه [[حضور قلب]] و نماز اهل حقیقت اقامه نماز به همراه مشاهده حق‌تعالی است. پس شریعت آن است که خدا را پرستش کند و طریقت آن است که خدا را حاضر بداند و حقیقت آن است که خدا را مشاهده کند.<ref>> آملی، انوار الحقیقه، ۵۸۷.</ref>


امام‌خمینی از میان دو دیدگاه یادشده، دیدگاه دوم را می‌پذیرد و رابطه میان شریعت با طریقت و حقیقت را رابطه ظهور و بطون و آن را طولی می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> و بر این اساس معتقد است شریعت، طریقت و حقیقت، از یکدیگر جداشدنی نیستند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref>؛ زیرا نسبت میان ظاهر و باطن، نسبت مباین به مباین نیست، بلکه نسبت کمال و نقص و [[وحدت در کثرت]] و [[کثرت در وحدت]] است و تعبیر به ظاهریت و باطنیت، بهترین تعبیر برای بیان مباین‌نبودن ظاهر و باطن است<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۵۸.</ref>؛ به همین دلیل ایشان معتقد است همان‌گونه که از شدت اتصال و وحدت میان [[ظاهر و باطن]]، احکام هر یک به دیگری سرایت می‌کند، حقایق قلبی نیز یکی از ثمرات اعمال ظاهری است و اعمال ظاهری در شریعت، ظهور ملکات و اخلاق نفسانی و باطنی است و از این جهت اسلام بر حفظ ظاهر و صورت تأکید کرده و حتی به چگونگی نشستن و برخاستن اهمیت داده است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۵۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۹.</ref>
امام‌خمینی از میان دو دیدگاه یادشده، دیدگاه دوم را می‌پذیرد و رابطه میان شریعت با طریقت و حقیقت را رابطه ظهور و بطون و آن را طولی می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> و بر این اساس معتقد است شریعت، طریقت و حقیقت، از یکدیگر جداشدنی نیستند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref>؛ زیرا نسبت میان ظاهر و باطن، نسبت مباین به مباین نیست، بلکه نسبت کمال و نقص و [[وحدت و کثرت|وحدت در کثرت و کثرت در وحدت]] است و تعبیر به ظاهریت و باطنیت، بهترین تعبیر برای بیان مباین‌نبودن ظاهر و باطن است<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۵۸.</ref>؛ به همین دلیل ایشان معتقد است همان‌گونه که از شدت اتصال و وحدت میان [[ظاهر و باطن]]، احکام هر یک به دیگری سرایت می‌کند، حقایق قلبی نیز یکی از ثمرات اعمال ظاهری است و اعمال ظاهری در شریعت، ظهور ملکات و اخلاق نفسانی و باطنی است و از این جهت اسلام بر حفظ ظاهر و صورت تأکید کرده و حتی به چگونگی نشستن و برخاستن اهمیت داده است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۵۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۹.</ref>


امام‌خمینی معتقد است ارتباط میان ظاهر و باطن شریعت آن چنان است که بدون تمسک به ظاهر شریعت به باطن آن نمی‌توان رسید<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و تطهیر ظاهر مقدمه تطهیرِ باطن است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و جداکردن این مراتب از یکدیگر و به جانب افراط یا تفریط افتادن در این مسئله، مانع [[سیر و سلوک|سیر به سوی خداوند]] است و سالک و طالب حق باید خود را از افراط و تفریطِ کسانی که میان ظاهر شریعت و باطن آن جدایی قائل شده‌اند، دور کند تا سیر الی اللَّه برای او ممکن شود؛ زیرا کسانی که به جانب افراط افتاده‌اند، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام می‌دانند و کسانی که به جانب تفریط افتاده‌اند شریعت را به ظاهر و صورت محدود کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۹.</ref> ایشان معتقد است ظاهرِ شریعت، نخستین مرحله دین است که به دلیل عمومیت‌داشتنِ منافع آن برای همه طبقات مردم، از این جهت که با آن می‌توانند [[دنیا و آخرت]] خود را آباد کنند، در [[قرآن]] و کتاب‌های عالمان شریعت بیشتر به آن توجه و دعوت قرار گرفته است؛ اما آنچه مربوط به باطن و برای طبقه‌ای خاص مفید است، مانند آیات لقاءالله، به روش رمز و اشاره بیان شده است و اطلاع بر آن، جز از راه سلوک برهانی یا نور عرفانی ممکن نیست.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۰–۱۹۱.</ref>
امام‌خمینی معتقد است ارتباط میان ظاهر و باطن شریعت آن چنان است که بدون تمسک به ظاهر شریعت به باطن آن نمی‌توان رسید<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و تطهیر ظاهر مقدمه تطهیرِ باطن است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و جداکردن این مراتب از یکدیگر و به جانب افراط یا تفریط افتادن در این مسئله، مانع [[سیر و سلوک|سیر به سوی خداوند]] است و سالک و طالب حق باید خود را از افراط و تفریطِ کسانی که میان ظاهر شریعت و باطن آن جدایی قائل شده‌اند، دور کند تا سیر الی اللَّه برای او ممکن شود؛ زیرا کسانی که به جانب افراط افتاده‌اند، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام می‌دانند و کسانی که به جانب تفریط افتاده‌اند شریعت را به ظاهر و صورت محدود کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۹.</ref> ایشان معتقد است ظاهرِ شریعت، نخستین مرحله دین است که به دلیل عمومیت‌داشتنِ منافع آن برای همه طبقات مردم، از این جهت که با آن می‌توانند [[دنیا و آخرت]] خود را آباد کنند، در [[قرآن]] و کتاب‌های عالمان شریعت بیشتر به آن توجه و دعوت قرار گرفته است؛ اما آنچه مربوط به باطن و برای طبقه‌ای خاص مفید است، مانند آیات لقاءالله، به روش رمز و اشاره بیان شده است و اطلاع بر آن، جز از راه سلوک برهانی یا نور عرفانی ممکن نیست.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۰–۱۹۱.</ref>
خط ۶۰: خط ۶۸:
امام‌خمینی نیز پیروی از شریعت و مراعات ظاهر آن را تنها راه رسیدن به طریقت و حقیقت می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰.</ref> و معتقد است هیچ راهی در معارف الهی پیموده نمی‌شود، مگر آنکه ظاهر شریعت مراعات شود و بدون اتصاف به ظاهر شریعت نمی‌توان به باطن دست یافت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref>؛ همچنان‌که راه رسیدن به باطن اعمال شرعی و عبادات، مانند [[نماز]]، رعایت آداب شرعی در آن [[عبادت]] است و این امر راه مستقیم به اسرار ربوبیت و انوار غیبی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۵.</ref> ایشان علم شریعت را راهی مستقیم به اسرار و تجلیات الهی و اساس اعمال ظاهری و تکالیف الهی می‌داند<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref> و بر این اعتقاد است که نزدیک‌ترین راه وصول الی الله و [[صراط مستقیم]] اهل [[سیر و سلوک|سلوک]]، راه رسول خدا(ص) و [[اهل بیت(ع)]] اوست.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷.</ref>
امام‌خمینی نیز پیروی از شریعت و مراعات ظاهر آن را تنها راه رسیدن به طریقت و حقیقت می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰.</ref> و معتقد است هیچ راهی در معارف الهی پیموده نمی‌شود، مگر آنکه ظاهر شریعت مراعات شود و بدون اتصاف به ظاهر شریعت نمی‌توان به باطن دست یافت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref>؛ همچنان‌که راه رسیدن به باطن اعمال شرعی و عبادات، مانند [[نماز]]، رعایت آداب شرعی در آن [[عبادت]] است و این امر راه مستقیم به اسرار ربوبیت و انوار غیبی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۵.</ref> ایشان علم شریعت را راهی مستقیم به اسرار و تجلیات الهی و اساس اعمال ظاهری و تکالیف الهی می‌داند<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref> و بر این اعتقاد است که نزدیک‌ترین راه وصول الی الله و [[صراط مستقیم]] اهل [[سیر و سلوک|سلوک]]، راه رسول خدا(ص) و [[اهل بیت(ع)]] اوست.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷.</ref>


امام‌خمینی با این اعتقاد که دستور تربیت انسان در شرایع الهی وجود دارد،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ‏۲/۳۰۶.</ref> معتقد است کسی که با مداومت بر انجام اعمال ظاهری شریعت و تبعیت از [[تکالیف الهی]] به باطن دست نیابد، باید بداند آن‌گونه که شایسته و بایسته است بر انجام وظایف ظاهری قیام نکرده است<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> و در صورتی که سالک در [[ریاضت]] خود، طریق شریعت را در پیش نگیرد و به ریاضت‌های باطل روی آورد، [[نفس]] و [[شیطانِ]] درون او بر او تجلی می‌کند و به ادعاهای باطل و شطحیات مبتلا می‌شود و این در حقیقت از نقصان سلوک و بقای [[انانیت]] سالک است<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۰.</ref>؛ از این‌رو سالک لازم است در مسیر خود، معلم و مرشدی داشته باشد تا راه ریاضات شرعی را به او بیاموزد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸.</ref> به اعتقاد ایشان سالک پس از آنکه ملتزم به احکام شریعت شد و مشغول تهذیب باطن گردید، کم‌کم انوار غیبی الهی در آینه قلبش [[تجلی]] می‌کند و با جذبه‌های باطنی و [[عشق]] فطری ذاتی، مجذوب عالم غیب می‌شود و پس از گذر از این مراحل، [[سیر و سلوک|سلوک الی اللّه]] با دستگیری باطنی غیبی آغاز می‌شود و قلب، حق‌طلب و حق‌جو می‌شود و توجه [[قلب]] از طبیعت جداشده به حقیقت می‌رسد<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۳.</ref> {{ببینید|مقامات}}.
امام‌خمینی با این اعتقاد که دستور تربیت انسان در شرایع الهی وجود دارد،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ‏۲/۳۰۶.</ref> معتقد است کسی که با مداومت بر انجام اعمال ظاهری شریعت و تبعیت از [[تکالیف الهی]] به باطن دست نیابد، باید بداند آن‌گونه که شایسته و بایسته است بر انجام وظایف ظاهری قیام نکرده است<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> و در صورتی که سالک در [[ریاضت]] خود، طریق شریعت را در پیش نگیرد و به ریاضت‌های باطل روی آورد، [[نفس]] و شیطانِ درون او بر او تجلی می‌کند و به ادعاهای باطل و شطحیات مبتلا می‌شود و این در حقیقت از نقصان سلوک و بقای [[انانیت]] سالک است<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۰.</ref>؛ از این‌رو سالک لازم است در مسیر خود، معلم و مرشدی داشته باشد تا راه ریاضات شرعی را به او بیاموزد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸.</ref> به اعتقاد ایشان سالک پس از آنکه ملتزم به احکام شریعت شد و مشغول تهذیب باطن گردید، کم‌کم انوار غیبی الهی در آینه قلبش [[تجلی]] می‌کند و با جذبه‌های باطنی و [[عشق]] فطری ذاتی، مجذوب عالم غیب می‌شود و پس از گذر از این مراحل، [[سیر و سلوک|سلوک الی اللّه]] با دستگیری باطنی غیبی آغاز می‌شود و قلب، حق‌طلب و حق‌جو می‌شود و توجه [[قلب]] از طبیعت جداشده به حقیقت می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۳.</ref> {{ببینید|مقامات}}


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۳۸: خط ۱۴۶:
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد ششم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد ششم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:عرفان]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۷۲۱

ویرایش