صلح: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ تیر ۱۴۰۲
جز
(ابرابزار)
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''صلح'''، آشتی و ترک مخاصمه میان اقوام، گروه‌ها و کشورها.
'''صلح'''، آشتی و ترک مخاصمه میان [[قومیت|اقوام]]، گروه‌ها و کشورها.
 
در طول تاریخ ستیزه‌جویی بشر و تلاش بعدی برای برقرای صلح و آشتی همواره وجود داشته است. از مهم‌ترین رسالت‌های پیامبران، تلاش برای برقراری صلح عادلانه جهانی ‌است. از سوی دیگر  در [[اسلام]] جهاد نیز برای دفاع از دین و جان و مال و ناموس مسلمانان واجب است.
 
[[امام‌خمینی]] ضمن آن‌که همه [[پیامبران(ع)|انبیای الهی(ع)]] را طرفدار صلح و آرامش جهانی معرفی می‌کرد و خود نیز خواهان آشتی میان همه کشورها بود، در برابر تحمیل جنگ به کشور، مقابله با تمام قوا را لازم می‌دانست.
 
از نظر امام‌خمینی صلح با دیگران دارای شرایطی است، مانند: رعایت حدود الهی، رعایت [[مصلحت]]، حفظ عزت و شرافت، پایداربودن و وفای به پیمان. چنین صلحی در صورت وقوع، نتایجی چون زندگی مسالمت‌آمیز، فراهم‌شدن زمینه آبادانی کشور و ایجاد برادری میان ملت‌های مسلمان خواهد داشت.
 
ایشان صلح‌طلبی [[حزب بعث عراق|رژیم عراق]] و [[رژیم اشغالگر قدس|اسرائیل]] را فریب و زمینه‌ای برای تجاوز بیشتر می‌دانست و به‌شدت با آن مخالف بود.  


== معنی ==
== معنی ==
صلح، واژه‌ای عربی، به معنای همسازبودن، سازش، آشتی و توافق است<ref>راغب، مفردات، ۴۸۹–۴۹۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۲/۵۱۶؛ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۲۴۸.</ref> و در [[قرآن کریم]]<ref>نساء، ۳۵ و ۱۲۸؛ حجرات، ۱۰.</ref> و [[روایات]]،<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۹، ۶۰ و ۷/۲۵۰.</ref> در معانی یادشده به‌کار رفته‌است. اصلاح نیز از ریشه صلح و به معنای آشتی<ref>انفال، ۱؛ حجرات، ۹.</ref> و ترک مخاصمه میان دو فرد یا میان زوجین،<ref>نساء، ۱۲۸.</ref> یا میان دو گروه از مسلمانان<ref>حجرات، ۹.</ref> و نیز سازش میان [[مسلمانان]] و [[کفار]]<ref>طوسی، التبیان، ۲/۱۸۵؛ ابوعبید، الاموال، ۲۲۵.</ref> به‌کار رفته‌است. همچنین واژه سلم، سلام و مسالمه در لغت،<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۲۸۷.</ref> قرآن<ref>بقره، ۲۰۸؛ انفال، ۶۱.</ref> و روایات<ref>کلینی، کافی، ۸/۵۲.</ref> به معنای آشتی و سازش آمده‌است. در عرف سیاسی صلح و مصالحه به پیمان عدم مخاصمه میان کشورهای در حال جنگ گفته می‌شود.<ref>طلوعی، فرهنگ جامع علوم سیاسی، ۶۰۲.</ref>
صلح، واژه‌ای عربی، به معنای همسازبودن، سازش، آشتی و توافق است<ref>راغب، مفردات، ۴۸۹–۴۹۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۲/۵۱۶؛ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۲۴۸.</ref> و در [[قرآن کریم]]<ref>نساء، ۳۵ و ۱۲۸؛ حجرات، ۱۰.</ref> و [[روایات]]،<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۹، ۶۰ و ۷/۲۵۰.</ref> در معانی یادشده به‌کار رفته‌است. اصلاح نیز از ریشه صلح و به معنای آشتی<ref>انفال، ۱؛ حجرات، ۹.</ref> و ترک مخاصمه میان دو فرد یا میان زوجین،<ref>نساء، ۱۲۸.</ref> یا میان دو گروه از مسلمانان<ref>حجرات، ۹.</ref> و نیز سازش میان [[مسلمانان]] و [[کفار]]<ref>طوسی، التبیان، ۲/۱۸۵؛ ابوعبید، الاموال، ۲۲۵.</ref> به‌کار رفته‌است. همچنین واژه سلم، سلام و مسالمه در لغت،<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۲۸۷.</ref> قرآن<ref>بقره، ۲۰۸؛ انفال، ۶۱.</ref> و روایات<ref>کلینی، کافی، ۸/۵۲.</ref> به معنای آشتی و سازش آمده‌است. در عرف سیاسی صلح و مصالحه به پیمان عدم مخاصمه میان کشورهای در حال جنگ گفته می‌شود.<ref>طلوعی، فرهنگ جامع علوم سیاسی، ۶۰۲.</ref>


صلح و مصالحه با اصطلاحات «اَمان» به معنای تأمین جانی، مالی و ناموسی،<ref>کلینی، کافی، ۵/۳۰–۳۱.</ref> «هُدنه» و «مهادنه» به معنای قرارداد آتش‌بس موقت<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۵۴–۳۵۵؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱/۱۰۳–۱۰۴.</ref> و «موادعه» و «معاهده» به معنای پیمان ترک جنگ و مخاصمه<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱–۵۶؛ حلی، شرائع الاسلام، ۱/۳۰۳؛ عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ۳/۳۷۰ و۴۵۰.</ref> در ارتباط است. در کتاب‌های فقهی،<ref>طوسی، النهایه، ۳۱۳.</ref> صلح بیشتر در ردیف «[[هبه]]» و «[[اجاره]]» از عقود<ref>حلی، شرائع الاسلام، ۲/۹۹؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۳۵–۵۳۶.</ref> و به معنای رضایت دو طرفه و سازش در معاملات<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ۳۴۲.</ref> به‌کار رفته‌است، اما این معنا در اینجا مورد بحث نیست.
صلح و مصالحه با اصطلاحات «اَمان» به معنای تأمین جانی، مالی و ناموسی،<ref>کلینی، کافی، ۵/۳۰–۳۱.</ref> «هُدنه» و «مهادنه» به معنای قرارداد آتش‌بس موقت<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۵۴–۳۵۵؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱/۱۰۳–۱۰۴.</ref> و «موادعه» و «معاهده» به معنای پیمان ترک جنگ و مخاصمه<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱–۵۶؛ حلی، شرائع الاسلام، ۱/۳۰۳؛ عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ۳/۳۷۰ و۴۵۰.</ref> در ارتباط است. در کتاب‌های [[فقه|فقهی]]،<ref>طوسی، النهایه، ۳۱۳.</ref> صلح بیشتر در ردیف «[[هبه]]» و «[[اجاره]]» از عقود<ref>حلی، شرائع الاسلام، ۲/۹۹؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۳۵–۵۳۶.</ref> و به معنای رضایت دو طرفه و سازش در معاملات<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ۳۴۲.</ref> به‌کار رفته‌است، اما این معنا در اینجا مورد بحث نیست.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
تاریخ بشر شاهد جنگ‌های فراوانی بوده‌است<ref>مسائلی و ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین‌الملل، ۱۷۱.</ref>؛ از این‌رو جلوگیری از وقوع جنگ و تلاش برای برقراری صلح از آغاز تاریخ زندگی جمعی بشر دغدغه اندیشمندان اجتماعی بوده‌است.<ref>افتخاری و محمدی‌سیرت، صلح و سلم در قرآن کریم، ۵۴.</ref> در قرآن به ماجرای هابیل و قابیل و گرایش [[قابیل]] به ستیزه‌جویی و قتل برادر و تلاش [[هابیل]] برای سازش و مصالحه اشاره شده<ref>مائده، ۲۷–۲۸.</ref> و در [[کتاب مقدس]] نیز مردم به صلح با یکدیگر<ref>کتاب مقدس، مرقس، ب۹، ۵۰.</ref> و با همه مردم در صورت توان<ref>کتاب مقدس، رومیان، ۱۲–۱۸.</ref> دعوت شده‌اند؛ چنان‌که از [[حضرت موسی(ع)]] خواسته شده که پس از آغاز [[جنگ]] با دشمنان، آنان را به صلح فرا بخواند<ref>کتاب مقدس، تثنیه، ب۲۰، ۱۰–۱۱.</ref> و از [[داود(ع)]] خواسته که صلح‌طلب باشد و برای تحقق آن بکوشد<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۴، ۱۴.</ref> و درمجموع از صلح‌طلبان ستایش شده‌است.<ref>کتاب مقدس، انجیل متی، ب۵، ۹.</ref>
تاریخ بشر شاهد جنگ‌های فراوانی بوده‌است<ref>مسائلی و ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین‌الملل، ۱۷۱.</ref>؛ از این‌رو جلوگیری از وقوع جنگ و تلاش برای برقراری صلح از آغاز تاریخ زندگی جمعی بشر دغدغه اندیشمندان اجتماعی بوده‌است.<ref>افتخاری و محمدی‌سیرت، صلح و سلم در قرآن کریم، ۵۴.</ref> در قرآن به ماجرای هابیل و قابیل و گرایش [[قابیل]] به ستیزه‌جویی و قتل برادر و تلاش [[هابیل]] برای سازش و مصالحه اشاره شده<ref>مائده، ۲۷–۲۸.</ref> و در [[کتاب مقدس]] نیز مردم به صلح با یکدیگر<ref>کتاب مقدس، مرقس، ب۹، ۵۰.</ref> و با همه مردم در صورت توان<ref>کتاب مقدس، رومیان، ۱۲–۱۸.</ref> دعوت شده‌اند؛ چنان‌که از [[حضرت موسی(ع)]] خواسته شده که پس از آغاز جنگ با [[دشمنان]]، آنان را به صلح فرا بخواند<ref>کتاب مقدس، تثنیه، ب۲۰، ۱۰–۱۱.</ref> و از [[داود(ع)]] خواسته که صلح‌طلب باشد و برای تحقق آن بکوشد<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۴، ۱۴.</ref> و درمجموع از صلح‌طلبان ستایش شده‌است.<ref>کتاب مقدس، انجیل متی، ب۵، ۹.</ref>


از سوی دیگر، قواعدی که یونانی‌ها برای اعمال محدودیت در [[جنگ]] و به‌کاربستن روش‌های سیاسی برای پایان‌بخشیدن به آن وضع کرده‌اند، از قدیمی‌ترین متون در این زمینه است.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بین‌الملل، ۷۶.</ref> دو امپراتوری بزرگ ایران و [[روم]] پیش از اسلام شاهد جنگ‌های طولانی بوده‌اند، در زمان [[انوشیروان]] پادشاه ساسانی پس از بیست سال جنگ و تلفات سنگین از دو طرف، پیمان صلح امضا شد؛ البته مدت‌ها پیش از آن نیز «پیمان صلح جاوید» میان ایران و روم به امضا رسیده بود که پایدار نمانده بود.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۸۳–۸۴.</ref> [[ابوالقاسم فردوسی|حکیم ابوالقاسم فردوسی]] در شاهنامه بارها از جنگ و صلح میان ایران و توران سخن گفته و صلح را وسیله ارتباط میان مردم و حاکمان دانسته و از آن ستایش کرده‌است.<ref>حکیمی و حسنی‌تبار، جهان‌بینی و حکمت فردوسی، ۲۶.</ref> همچنین پیش از اسلام جنگ‌های طولانی فراوانی در میان عرب‌های جاهلی وجود داشته‌است و آنان به پیروی از [[حضرت ابراهیم(ع)]] تنها در ماه‌های حرام ([[رجب]]، [[ذی‌القعده]]، [[ذی‌الحجه]] و [[محرم]]) از جنگ خودداری می‌کردند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۲/۱۴۷.</ref>؛ همچنین تیره‌های [[اوس و خزرج]] از قبایل [[مدینه]] سال‌ها شاهد جنگ‌ها و کشمکش‌های طولانی و نیز آشتی‌های پیاپی بوده‌اند که با آمدن اسلام درگیری‌های آنان پایان یافت و صلحی پایدار میانشان برقرار گردید.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۳۹۰–۳۹۲.</ref> اسلام آیین صلح و صفاست<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۸۱.</ref> و مسلمانان را به برادری و برقراری صلح دستور داده‌است.<ref>حجرات، ۱۰.</ref> در قرآن خانه خدا<ref>بقره، ۱۲۵.</ref> و [[مکه]]<ref>قصص، ۵۷؛ عنکبوت، ۶۷.</ref> محل اَمن معرفی شده‌است که در آنجا همه مردم احساس آرامش می‌کنند. پیامبر اکرم (ص) پیمان معروف [[صلح حدیبیه]] را با مشرکان امضا کرد<ref>واقدی، المغازی، ۲/۵۷۱–۶۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱.</ref> و [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] نیز برای مصالح اسلام و مسلمانان با [[معاویه]] صلح کرد.<ref>آل یاسین، صلح امام‌حسن (ع)، ۳۰–۳۵.</ref>
از سوی دیگر، قواعدی که یونانی‌ها برای اعمال محدودیت در جنگ و به‌کاربستن روش‌های سیاسی برای پایان‌بخشیدن به آن وضع کرده‌اند، از قدیمی‌ترین متون در این زمینه است.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بین‌الملل، ۷۶.</ref> دو امپراتوری بزرگ ایران و [[روم]] پیش از اسلام شاهد جنگ‌های طولانی بوده‌اند، در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی پس از بیست سال جنگ و تلفات سنگین از دو طرف، پیمان صلح امضا شد؛ البته مدت‌ها پیش از آن نیز «پیمان صلح جاوید» میان ایران و روم به امضا رسیده بود که پایدار نمانده بود.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۸۳–۸۴.</ref> [[ابوالقاسم فردوسی|حکیم ابوالقاسم فردوسی]] در شاهنامه بارها از جنگ و صلح میان ایران و توران سخن گفته و صلح را وسیله ارتباط میان مردم و حاکمان دانسته و از آن ستایش کرده‌است.<ref>حکیمی و حسنی‌تبار، جهان‌بینی و حکمت فردوسی، ۲۶.</ref> همچنین پیش از اسلام جنگ‌های طولانی فراوانی در میان عرب‌های جاهلی وجود داشته‌است و آنان به پیروی از [[حضرت ابراهیم(ع)]] تنها در ماه‌های حرام ([[رجب]]، [[ذی‌القعده]]، [[ذی‌الحجه]] و [[محرم]]) از جنگ خودداری می‌کردند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۲/۱۴۷.</ref>؛ همچنین تیره‌های [[اوس و خزرج]] از قبایل [[مدینه]] سال‌ها شاهد جنگ‌ها و کشمکش‌های طولانی و نیز آشتی‌های پیاپی بوده‌اند که با آمدن اسلام درگیری‌های آنان پایان یافت و صلحی پایدار میانشان برقرار گردید.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۳۹۰–۳۹۲.</ref> اسلام آیین صلح و صفاست<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۸۱.</ref> و مسلمانان را به برادری و برقراری صلح دستور داده‌است.<ref>حجرات، ۱۰.</ref> در قرآن خانه خدا<ref>بقره، ۱۲۵.</ref> و [[مکه]]<ref>قصص، ۵۷؛ عنکبوت، ۶۷.</ref> محل اَمن معرفی شده‌است که در آنجا همه مردم احساس آرامش می‌کنند. [[پیامبر اکرم (ص)]] پیمان معروف [[صلح حدیبیه]] را با مشرکان امضا کرد<ref>واقدی، المغازی، ۲/۵۷۱–۶۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱.</ref> و [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] نیز برای مصالح اسلام و مسلمانان با [[معاویه]] صلح کرد.<ref>آل یاسین، صلح امام‌حسن (ع)، ۳۰–۳۵.</ref>


در ایران در قرن‌های گذشته برای پایان‌دادن به مخاصمات، پیمان‌های متعددی مانند معاهده‌های «آماسیه» در سال ۱۵۵۵م/ ۹۳۴ش میان شاه‌طهماسب و سلطان‌سلیمان قانونی<ref>استانفورد، تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه جدید، ۱۹۷.</ref> و معاهده «زهاب» میان شاه‌صفی و سلطان‌مراد چهارم<ref>اعتمادالسلطنه، تاریخ منظم ناصری، ۲/۹۴۰؛ وحید قزوینی، عباسنامه، ۵۲–۵۵.</ref> با دولت عثمانی در دوره صفویه و پیمان‌های معروف «گلستان» در ۱۱۹۲ش/ ۱۸۱۳م و «ترکمنچای» در سال ۱۲۰۶ش/ ۱۸۲۸م با روسیه تزاری در دوره قاجار<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۸۰ و ۱۰۱.</ref> و نیز پیمان «الجزیره» در سال ۱۳۵۳ میان [[ایران]] و [[عراق]]<ref>اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۲۳۸.</ref> منعقد شده که برخی به زیان ایران بوده‌است.
در ایران در قرن‌های گذشته برای پایان‌دادن به مخاصمات، پیمان‌های متعددی مانند معاهده‌های «آماسیه» در سال ۱۵۵۵م/ ۹۳۴ش میان شاه‌طهماسب و سلطان‌سلیمان قانونی<ref>استانفورد، تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه جدید، ۱۹۷.</ref> و معاهده «زهاب» میان شاه‌صفی و سلطان‌مراد چهارم<ref>اعتمادالسلطنه، تاریخ منظم ناصری، ۲/۹۴۰؛ وحید قزوینی، عباسنامه، ۵۲–۵۵.</ref> با دولت عثمانی در دوره صفویه و پیمان‌های معروف «گلستان» در ۱۱۹۲ش/ ۱۸۱۳م و «ترکمنچای» در سال ۱۲۰۶ش/ ۱۸۲۸م با روسیه تزاری در دوره قاجار<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۸۰ و ۱۰۱.</ref> و نیز پیمان «الجزیره» در سال ۱۳۵۳ میان [[ایران]] و [[عراق]]<ref>اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۲۳۸.</ref> منعقد شده که برخی به زیان ایران بوده‌است.
خط ۱۸: خط ۲۶:
امام‌خمینی سازش میان جامعه ایمانی را از امور باارزش و از ویژگی‌های اهل آخرت شمرده<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۸.</ref> و از مردم خواسته‌است که اختلافات شخصی، عشیره‌ای و ملکی خود را کنار بگذارند و در رفع اختلاف بکوشند و میان دو طرف درگیری، آشتی برقرار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۴۶.</ref> ایشان در موردی به فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] هم سفارش کرد که میان دو نفر از دوستان آشتی برقرار کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳۹.</ref> ایشان در ضرورت اصلاح میان دو گروه از مسلمانان متخاصم به آیه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما»<ref>حجرات، ۹.</ref> و ضرورت مقابله با متجاوز برای واداشتن آن به قانون و حکم خدا استدلال کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۶.</ref>؛ چنان‌که به استناد برخی از روایات توفیق برقرارساختن صلح میان مؤمنان را از نعمت‌هایی دانسته‌است که باید برای آن سجده شکر بجا آورد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۳۷۴–۳۷۵.</ref>
امام‌خمینی سازش میان جامعه ایمانی را از امور باارزش و از ویژگی‌های اهل آخرت شمرده<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۸.</ref> و از مردم خواسته‌است که اختلافات شخصی، عشیره‌ای و ملکی خود را کنار بگذارند و در رفع اختلاف بکوشند و میان دو طرف درگیری، آشتی برقرار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۴۶.</ref> ایشان در موردی به فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] هم سفارش کرد که میان دو نفر از دوستان آشتی برقرار کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳۹.</ref> ایشان در ضرورت اصلاح میان دو گروه از مسلمانان متخاصم به آیه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما»<ref>حجرات، ۹.</ref> و ضرورت مقابله با متجاوز برای واداشتن آن به قانون و حکم خدا استدلال کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۶.</ref>؛ چنان‌که به استناد برخی از روایات توفیق برقرارساختن صلح میان مؤمنان را از نعمت‌هایی دانسته‌است که باید برای آن سجده شکر بجا آورد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۳۷۴–۳۷۵.</ref>


از سوی دیگر، در اسلام [[جهاد]] برای [[دفاع]] از [[دین]] و جان و مال و ناموس مسلمانان واجب است. به نظر امام‌خمینی دفاع ویژه مردان نیست و نیازی به اجازه از امام و حاکم اسلامی ندارد<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۴۹۲ و ۵۰۳.</ref>؛ ولی وجوب جهاد برای دعوت به دین (جهاد ابتدایی) که صلح دایمی در پیوند با آن معنا پیدا می‌کند، مورد گفتگوی فقهاست<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳؛ ابن‌قدامه، المغنی، ۱۰/۴۳۶.</ref> و عموم فقها آن را مشروط به حضور امام معصوم (ع) می‌دانند.<ref>ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۳–۴؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۸/۱۳–۱۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۱.</ref> امام‌خمینی با وجود پذیرش این نظر در کتاب فتوایی خود [[تحریر الوسیله]]،<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.</ref> در کتاب فقهی ابراز تأمل کرده و قابل بررسی دانسته‌است.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۴.</ref> مستند اصلی قائلان به جهاد ابتدایی، دستور قرآن به جهاد برای رفع فتنه است<ref>بقره، ۱۹۳؛ انفال، ۳۹.</ref> و فتنه نیز در نگاه آنان به معنای [[شرک]] است.<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۳۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۲۲۹.</ref> [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] فتنه را در آیه ۱۹۳ بقره به معنای شرک<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۶۱–۶۲.</ref> و آیه ۳۹ [[انفال]] به معنای جنگ و قتال معنا می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۷۵–۷۶.</ref> با اعتقاد به نظریه مشروعیت و وجوب [[جهاد]] با مشرکان، صلح دایمی با [[کفار]] به‌سبب تعطیل‌شدن مسئله جهاد<ref>شربینی، مغنی المحتاج، ۴/۲۶۰؛ ابن‌قدامه، المغنی، ۱۰/۴۳۶–۴۳۷؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱/۳۸۰–۳۸۱.</ref> پذیرفته نیست و قائلان به وجوب و مشروعیت جهاد ابتدایی برآن‌اند که آیات جهاد همه آیاتی را که دلالت بر صلح و سازش با کفار دارند، نسخ کرده‌اند<ref>ابن‌حزم، الناسخ و المنسوخ، ۴۰؛ طوسی، التبیان، ۵/۱۷۳–۱۷۴؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۸/۷۲–۷۳.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}}.
از سوی دیگر، در اسلام [[جهاد]] برای [[دفاع]] از [[دین]] و جان و مال و ناموس مسلمانان واجب است. به نظر امام‌خمینی دفاع ویژه مردان نیست و نیازی به اجازه از امام و حاکم اسلامی ندارد<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۴۹۲ و ۵۰۳.</ref>؛ ولی وجوب جهاد برای دعوت به دین (جهاد ابتدایی) که صلح دایمی در پیوند با آن معنا پیدا می‌کند، مورد گفتگوی فقهاست<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳؛ ابن‌قدامه، المغنی، ۱۰/۴۳۶.</ref> و عموم فقها آن را مشروط به حضور [[امام معصوم (ع)]] می‌دانند.<ref>ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۳–۴؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۸/۱۳–۱۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۱.</ref> امام‌خمینی با وجود پذیرش این نظر در کتاب فتوایی خود [[تحریر الوسیله]]،<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.</ref> در کتاب فقهی ابراز تأمل کرده و قابل بررسی دانسته‌است.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۴.</ref> مستند اصلی قائلان به [[جهاد ابتدایی]]، دستور قرآن به جهاد برای رفع فتنه است<ref>بقره، ۱۹۳؛ انفال، ۳۹.</ref> و فتنه نیز در نگاه آنان به معنای [[شرک]] است.<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۳۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۲۲۹.</ref> [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] فتنه را در آیه ۱۹۳ بقره به معنای شرک<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۶۱–۶۲.</ref> و آیه ۳۹ [[سوره انفال|انفال]] به معنای جنگ و قتال معنا می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۷۵–۷۶.</ref> با اعتقاد به نظریه [[مشروعیت]] و وجوب [[جهاد]] با مشرکان، صلح دایمی با [[کفار]] به‌سبب تعطیل‌شدن مسئله جهاد<ref>شربینی، مغنی المحتاج، ۴/۲۶۰؛ ابن‌قدامه، المغنی، ۱۰/۴۳۶–۴۳۷؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱/۳۸۰–۳۸۱.</ref> پذیرفته نیست و قائلان به وجوب و مشروعیت جهاد ابتدایی برآن‌اند که آیات جهاد همه آیاتی را که دلالت بر صلح و سازش با [[کافر|کفار]] دارند، نسخ کرده‌اند<ref>ابن‌حزم، الناسخ و المنسوخ، ۴۰؛ طوسی، التبیان، ۵/۱۷۳–۱۷۴؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۸/۷۲–۷۳.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}}.


برخی فقها و مفسران تنها جهاد دفاعی را مشروع می‌دانند و معتقدند جهاد ابتدایی نیز نوعی جهاد دفاعی است و پیغمبر اکرم (ص) در همه غزوه‌ها در حقیقت از مسلمانان دفاع می‌کرد.<ref>شمس‌الدین، جهاد الامه، ۲۰۵؛ رشید رضا المنار، ۲/۲۱۵.</ref> آنان فتنه را به معنای آزار و منع از دعوت دینی و جهاد ابتدایی را برای از میان‌بردن ظلم و ستم و رفع موانع دعوت دانسته‌اند<ref>رشید رضا المنار، ۲/۲۱۲.</ref> که در این نگاه صلح دایمی با مشرکانِ بی‌طرف، مشروع خواهد بود.
برخی فقها و مفسران تنها جهاد دفاعی را مشروع می‌دانند و معتقدند جهاد ابتدایی نیز نوعی جهاد دفاعی است و پیغمبر اکرم (ص) در همه غزوه‌ها در حقیقت از مسلمانان دفاع می‌کرد.<ref>شمس‌الدین، جهاد الامه، ۲۰۵؛ رشید رضا المنار، ۲/۲۱۵.</ref> آنان فتنه را به معنای آزار و منع از دعوت دینی و جهاد ابتدایی را برای از میان‌بردن ظلم و ستم و رفع موانع دعوت دانسته‌اند<ref>رشید رضا المنار، ۲/۲۱۲.</ref> که در این نگاه صلح دایمی با مشرکانِ بی‌طرف، مشروع خواهد بود.


از سوی دیگر، برخی معاصران ازجمله [[مرتضی مطهری]] برآن‌اند که اسلام نه صلح را به عنوان اصل اولی و ثابت پذیرفته‌است و نه از جنگ به عنوان اصل اولی و ثابت استقبال کرده‌است. به عقیده مطهری صلح و جنگ در همه جا تابع شرایط و آثار است و مسلمانان در همه زمان‌ها چه در زمان پیامبر اکرم (ص) و چه در زمان [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و چه در زمان [[امام‌حسن(ع)]] و [[امام‌حسین(ع)]] و روزگاران دیگر، باید به دنبال اسلام و حقوق مسلمانان باشند و این هدف گاه با جنگ حاصل می‌شود و گاه با ترک مخاصمه و با صلح.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۶۳۴.</ref>
از سوی دیگر، برخی معاصران ازجمله [[مرتضی مطهری]] برآن‌اند که اسلام نه صلح را به عنوان اصل اولی و ثابت پذیرفته‌است و نه از جنگ به عنوان اصل اولی و ثابت استقبال کرده‌است. به عقیده مطهری صلح و جنگ در همه جا تابع شرایط و آثار است و مسلمانان در همه زمان‌ها چه در زمان پیامبر اکرم (ص) و چه در زمان [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و چه در زمان [[امام حسن‌ مجتبی(ع)|امام‌حسن(ع)]] و [[امام‌حسین(ع)]] و روزگاران دیگر، باید به دنبال اسلام و حقوق مسلمانان باشند و این هدف گاه با جنگ حاصل می‌شود و گاه با ترک مخاصمه و با صلح.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۶۳۴.</ref>


[[امام‌خمینی]] همه انبیای الهی (ع) به‌ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] را طرفدار صلح و آرامش جهانی معرفی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶ و ۴۱۱.</ref> ایشان در تیر ۱۳۵۸ در پیامی به [[لئونید برژنف]] رئیس وقت [[اتحاد جماهیر شوروی]]، خواست اسلام و ملت ایران را برقراری صلح و آرامش در جهان برشمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۳.</ref> و در سخنی دیگر یادآور شد پیامبر اکرم (ص) همان‌گونه که با مؤمنان سر صلح و سازش داشت، با دیگر مردم جهان هم به جز مفسدان در صلح و صفا به‌سر می‌برد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۹–۳۸۰.</ref> ایشان تصریح کرده‌است که به پیروی از اسلام، خواهان آرامش میان همه کشورهاست و با جنگ مخالف است؛ اما اگر جنگ بر ملت ایران تحمیل شود با تمام قوا مقابله خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۶۱.</ref> به نظر ایشان ملت‌ها و دولت‌های مسلمان افزون بر ترک مخاصمه، باید در سایه صلح با همدیگر برادرانه رفتار کنند و صلح الهی، بدون هر گونه تزویر را پیشه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷.</ref>
[[امام‌خمینی]] همه [[پیامبران(ع)|انبیای الهی (ع)]] به‌ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] را طرفدار صلح و آرامش جهانی معرفی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶ و ۴۱۱.</ref> ایشان در تیر ۱۳۵۸ در پیامی به [[لئونید برژنف]] رئیس وقت [[اتحاد جماهیر شوروی]]، خواست اسلام و ملت ایران را برقراری صلح و آرامش در جهان برشمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۳.</ref> و در سخنی دیگر یادآور شد پیامبر اکرم (ص) همان‌گونه که با مؤمنان سر صلح و سازش داشت، با دیگر مردم جهان هم به جز مفسدان در صلح و صفا به‌سر می‌برد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۹–۳۸۰.</ref> ایشان تصریح کرده‌است که به پیروی از اسلام، خواهان آرامش میان همه کشورهاست و با جنگ مخالف است؛ اما اگر جنگ بر ملت ایران تحمیل شود با تمام قوا مقابله خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۶۱.</ref> به نظر ایشان ملت‌ها و دولت‌های مسلمان افزون بر ترک مخاصمه، باید در سایه صلح با همدیگر برادرانه رفتار کنند و صلح الهی، بدون هر گونه تزویر را پیشه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷.</ref>


امام‌خمینی با توجه به جنایت‌ها و خیانت‌های [[صدام حسین]] در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، از معنانداشتن صلح میان اسلام و [[کفر]] و سازش با امثال صدام حسین سخن به میان آورده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۸–۸۹ و۴۹۰.</ref>؛ زیرا سازش با متجاوز و ستمکار را نوعی مشروعیت‌دادن به اسلام‌ستیزی‌ها و جنایات وی دانسته‌است.<ref>تبرائیان، احیاگرحوزه نجف، ۶۶۴–۶۶۶.</ref> به عقیده ایشان فروش [[سلاح]] به دشمنان در حال جنگ با مسلمانان، بلکه در حال قطع رابطه (آتش‌بس) در صورتی که از آنان ترس بر مسلمانان باشد، حرام است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۲.</ref>؛ ولی در حال صلح یا در وقت جنگ کفار با یکدیگر این‌گونه نیست و تصمیم در فروش اسلحه به آنان با رعایت مصالح اسلام و مسلمانان و اقتضای روز، موکول به نظر ولیّ مسلمانان است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۲.</ref> {{ببینید|ابزار جنگی}}.
امام‌خمینی با توجه به جنایت‌ها و خیانت‌های [[صدام حسین]] در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، از معنانداشتن صلح میان اسلام و [[کفر]] و سازش با امثال صدام حسین سخن به میان آورده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۸–۸۹ و۴۹۰.</ref>؛ زیرا سازش با متجاوز و ستمکار را نوعی مشروعیت‌دادن به اسلام‌ستیزی‌ها و جنایات وی دانسته‌است.<ref>تبرائیان، احیاگرحوزه نجف، ۶۶۴–۶۶۶.</ref> به عقیده ایشان فروش [[سلاح]] به دشمنان در حال جنگ با مسلمانان، بلکه در حال قطع رابطه (آتش‌بس) در صورتی که از آنان ترس بر مسلمانان باشد، حرام است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۲.</ref>؛ ولی در حال صلح یا در وقت جنگ کفار با یکدیگر این‌گونه نیست و تصمیم در فروش اسلحه به آنان با رعایت مصالح اسلام و مسلمانان و اقتضای روز، موکول به نظر ولیّ مسلمانان است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۲.</ref> {{ببینید|ابزار جنگی}}.
خط ۳۲: خط ۴۰:


=== رعایت حدود الهی ===
=== رعایت حدود الهی ===
مشروعیت پیمان، اصلی بنیادین در هر صلح است. به نظر امام‌خمینی حدیث «جواز صلح میان مسلمانان جز صلحی که موجب حلیت [[حرام]] یا حرمت [[حلال]] گردد»،<ref>کلینی، کافی، ۵/۲۵۹.</ref> عام است و تعهد بر هر حرامی را باطل می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۱/۳۵۵.</ref> فقهای اسلام شرط مخالف [[کتاب]] و [[سنت]] در عقد صلح مانند شرط برگرداندن [[زنان]] مسلمان به اردوگاه کفر را باطل می‌دانند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳۰۰–۳۰۱؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۱۸/۱۶۵.</ref> در نگاه امام‌خمینی همه قراردادها که قهراً قرارداد صلح را نیز دربر می‌گیرد، باید بر قرآن عرضه شود و موافقِ قرآن را باید پذیرفت و مخالف آن را دور افکند.<ref>امام‌خمینی، البیع، تقریر طاهری خرم‌آبادی، ۶۰؛ امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۴۰۰.</ref> ایشان بارها تأکید کرده‌است که پیامبران (ع) جنگ و صلحشان برای رضای خدا بوده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۲.</ref> و صلح با انسان‌های شرور و مفسدی که در صدد شکست اسلام‌اند، برخلاف قرآن و اسلام و عقل و نظام انسانی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۵.</ref> ایشان کسانی را که دم از صلح با ستمکاران می‌زنند، بی‌خبر از دین می‌دانست و معتقد بود آنان ضربه‌ای به اسلام و قرآن می‌زنند که کلیسای قرون وسطا بر سر دین [[مسیح(ع)]] آورد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref>
مشروعیت پیمان، اصلی بنیادین در هر صلح است. به نظر امام‌خمینی حدیث «جواز صلح میان مسلمانان جز صلحی که موجب حلیت [[حرام]] یا حرمت [[حلال]] گردد»،<ref>کلینی، کافی، ۵/۲۵۹.</ref> عام است و تعهد بر هر حرامی را باطل می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۱/۳۵۵.</ref> فقهای اسلام شرط مخالف [[کتاب]] و [[سنت]] در عقد صلح مانند شرط برگرداندن [[زنان]] مسلمان به اردوگاه کفر را باطل می‌دانند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳۰۰–۳۰۱؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۱۸/۱۶۵.</ref> در نگاه امام‌خمینی همه قراردادها که قهراً قرارداد صلح را نیز دربر می‌گیرد، باید بر قرآن عرضه شود و موافقِ قرآن را باید پذیرفت و مخالف آن را دور افکند.<ref>امام‌خمینی، البیع، تقریر طاهری خرم‌آبادی، ۶۰؛ امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۴۰۰.</ref> ایشان بارها تأکید کرده‌است که پیامبران (ع) جنگ و صلحشان برای رضای خدا بوده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۲.</ref> و صلح با انسان‌های شرور و مفسدی که در صدد شکست اسلام‌اند، برخلاف قرآن و اسلام و [[عقل]] و نظام انسانی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۵.</ref> ایشان کسانی را که دم از صلح با ستمکاران می‌زنند، بی‌خبر از دین می‌دانست و معتقد بود آنان ضربه‌ای به اسلام و [[قرآن]] می‌زنند که کلیسای قرون وسطا بر سر دین [[مسیح(ع)]] آورد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref>


در آغاز [[نهضت اسلامی ایران]] در سال ۱۳۴۲ افرادی به امام‌خمینی پیشنهاد کردند با دولت مذاکره و سازش کند؛ ولی ایشان تأکید کرد داخل هیچ قسم مذاکره و مصالحه‌ای با دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] نخواهد شد؛ زیرا با توجه به رفتار زشت و خشونت‌آمیز عَلَم با انتقادات مسالمت‌آمیز [[روحانیت]]، تماس سران [[حوزه علمیه]] با وی به منزله انتحار روحانیت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> ایشان که محافل مخالف [[دین]] و بهایی‌های یهودی‌الاصل [[ایران]] و [[آمریکا]] را در پشت ماجرای «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و تجاوز به حریم دین و مذهب رسمی و استقلال ایران می‌دید،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> با رد شایعه به‌خطرافتادن حوزه علمیه در صورت ادامه [[مبارزه]] با رژیم، یادآور شد مصمم است مانند سیدالشهدا (ع) برای حفظ اصل دین، با دست‌اندرکاران دولت ظلم مبارزه کند و تا وقتی مأموران پهلوی از ستمگری و بازی با احکام الهی دست برندارند، ایشان نیز از مجاهده دست برنخواهد داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> {{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی}}.
در آغاز [[نهضت اسلامی ایران]] در سال ۱۳۴۲ افرادی به امام‌خمینی پیشنهاد کردند با دولت مذاکره و سازش کند؛ ولی ایشان تأکید کرد داخل هیچ قسم مذاکره و مصالحه‌ای با دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] نخواهد شد؛ زیرا با توجه به رفتار زشت و خشونت‌آمیز عَلَم با [[انتقاد|انتقادات]] مسالمت‌آمیز [[روحانیت]]، تماس سران [[حوزه علمیه]] با وی به منزله انتحار روحانیت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> ایشان که محافل مخالف [[دین]] و بهایی‌های یهودی‌الاصل [[ایران]] و [[آمریکا]] را در پشت ماجرای «[[انجمن‌های ایالتی و ولایتی]]» و تجاوز به حریم دین و مذهب رسمی و استقلال ایران می‌دید،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> با رد [[شایعه]] به‌خطرافتادن حوزه علمیه در صورت ادامه مبارزه با رژیم، یادآور شد مصمم است مانند [[سیدالشهدا (ع)]] برای حفظ اصل دین، با دست‌اندرکاران دولت ظلم مبارزه کند و تا وقتی مأموران پهلوی از ستمگری و بازی با احکام الهی دست برندارند، ایشان نیز از مجاهده دست برنخواهد داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳.</ref> {{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی}}.


=== رعایت مصلحت ===
=== رعایت مصلحت ===
صلح با دشمن، مشروط به داشتنِ منفعت و مصلحت است. این شرط مقتضای [[حکمت]] و [[عقل]] است و از مناسبت حکم و موضوع نیز استفاده می‌شود؛ زیرا آیات و روایاتِ نقل شده دربارهٔ جواز صلح، صلحِ بدون دلیل و مصلحت را دربر نمی‌گیرند.<ref>خامنه‌ای، مهادنه، ۹.</ref> به گفته [[محقق کرکی]]، امر به [[جهاد]] مقید به عدم هلاکت است و در صورت ضعف مسلمانان جایز است که صلح را بپذیرند<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۳/۴۶۷–۴۶۸.</ref>؛ همچنین مصالح و منافع دیگری چون تبلیغ مثبت به سود [[نظام اسلامی]] یا هراس از دشمن دیگر و بازداشتن وی از توطئه علیه نظام اسلامی، می‌تواند از مصالح مورد نظر امام مسلمانان باشد.<ref>خامنه‌ای، مهادنه، ۱۱.</ref> پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در مورد آتش‌بس با رژیم عراق از سوی امام‌خمینی به‌رغم تأکید همیشگی ایشان بر ادامه جنگ تا حصول شرایط ایران نشان‌دهنده لزوم پای‌بندی به این عنصر کلیدی در پذیرش و عدم پذیرش صلح است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲–۹۵.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}.
صلح با دشمن، مشروط به داشتنِ منفعت و [[مصلحت]] است. این شرط مقتضای [[حکمت]] و [[عقل]] است و از مناسبت حکم و موضوع نیز استفاده می‌شود؛ زیرا آیات و روایاتِ نقل شده دربارهٔ جواز صلح، صلحِ بدون دلیل و مصلحت را دربر نمی‌گیرند.<ref>خامنه‌ای، مهادنه، ۹.</ref> به گفته [[محقق کرکی]]، امر به [[جهاد]] مقید به عدم هلاکت است و در صورت ضعف مسلمانان جایز است که صلح را بپذیرند<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۳/۴۶۷–۴۶۸.</ref>؛ همچنین مصالح و منافع دیگری چون تبلیغ مثبت به سود [[نظام اسلامی]] یا هراس از دشمن دیگر و بازداشتن وی از توطئه علیه نظام اسلامی، می‌تواند از مصالح مورد نظر امام مسلمانان باشد.<ref>خامنه‌ای، مهادنه، ۱۱.</ref> پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد|قطعنامه ۵۹۸]] در مورد آتش‌بس با [[حزب بعث عراق|رژیم عراق]] از سوی امام‌خمینی به‌رغم تأکید همیشگی ایشان بر ادامه جنگ تا حصول شرایط ایران نشان‌دهنده لزوم پای‌بندی به این عنصر کلیدی در پذیرش و عدم پذیرش صلح است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲–۹۵.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}.


=== حفظ عزت و شرافت ===
=== حفظ عزت و شرافت ===
مفسران دعوت قرآن به صلح در آیه «وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ»<ref>محمد (ص)، ۳۵.</ref> را به صلح شرافتمندانه و به دور از ذلت و خواری و زبونی مسلمانان تفسیر کرده‌اند.<ref>طوسی، التبیان، ۹/۳۰۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۳۱؛ قمی، تفسیر کنز الدقائق، ۱۲/۲۵۱.</ref> امام‌خمینی در آغاز مبارزه با رژیم پهلوی، در نامه‌ای به واعظ مشهور [[محمدتقی فلسفی]]، با اشاره به نفی ذلت در سخن [[امام‌حسین(ع)]] «هیهات منا الذله»،<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۲/۳۰۰؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۲۴۹–۲۵۰.</ref> سازش با رژیم پهلوی را ذلت مسلمانان شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۶.</ref> ایشان از مقاومت عزتمندانه ملت ایران و ترجیح آن بر صلح و آسایش ذلت‌بار در برابر دشمنِ بعثی و تحمل سختی‌ها در دوران [[دفاع مقدس]] ستایش می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۷.</ref> و تأکید داشت ایران در پی صلح شرافتمندانه است؛ بنابراین باید متجاوز معلوم، و امنیت ایران تأمین شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹.</ref> ایشان تأکید داشت که اسلام، سازشی را که به حیثیت اسلام آسیب وارد کند، نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۲۱.</ref>
مفسران دعوت قرآن به صلح در آیه «وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ»<ref>محمد (ص)، ۳۵.</ref> را به صلح شرافتمندانه و به دور از ذلت و خواری و زبونی مسلمانان تفسیر کرده‌اند.<ref>طوسی، التبیان، ۹/۳۰۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۳۱؛ قمی، تفسیر کنز الدقائق، ۱۲/۲۵۱.</ref> امام‌خمینی در آغاز مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، در نامه‌ای به واعظ مشهور [[محمدتقی فلسفی]]، با اشاره به نفی ذلت در سخن [[امام‌حسین(ع)]] «هیهات منا الذله»،<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۲/۳۰۰؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۲۴۹–۲۵۰.</ref> سازش با رژیم پهلوی را ذلت مسلمانان شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۶.</ref> ایشان از مقاومت عزتمندانه ملت ایران و ترجیح آن بر صلح و آسایش ذلت‌بار در برابر دشمنِ بعثی و تحمل سختی‌ها در دوران [[دفاع مقدس]] ستایش می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۷.</ref> و تأکید داشت ایران در پی صلح شرافتمندانه است؛ بنابراین باید متجاوز معلوم، و [[امنیت]] ایران تأمین شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹.</ref> ایشان تأکید داشت که اسلام، سازشی را که به حیثیت اسلام آسیب وارد کند، نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۲۱.</ref>


=== پایداربودن ===
=== پایداربودن ===
[[امام‌خمینی]] صلحی را مشروع و پسندیده می‌داند که پایدار باشد و دشمن از تعدی و تجاوز خودداری کند؛ زیرا صلحی که دشمن بخواهد فرصت به دست بیاورد و از سر ناچاری بپذیرد، صلحی ناپایدار است؛ بنابراین هر زمان که قدرت پیدا کند، آن را نقض می‌کند و عقل چنین سازشی را نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹ و ۱۸/۳۸۵.</ref> ایشان بارها به افراد و هیئت‌های اعزامی از سوی سازمان‌های بین‌المللی برای صلح ایران و عراق تأکید می‌کرد در صورتی که متجاوز حق را بپذیرد، ایشان هم از صلح استقبال می‌کند و آن را می‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹.</ref>
[[امام‌خمینی]] صلحی را مشروع و پسندیده می‌داند که پایدار باشد و [[دشمن]] از تعدی و تجاوز خودداری کند؛ زیرا صلحی که دشمن بخواهد فرصت به دست بیاورد و از سر ناچاری بپذیرد، صلحی ناپایدار است؛ بنابراین هر زمان که قدرت پیدا کند، آن را نقض می‌کند و عقل چنین سازشی را نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹ و ۱۸/۳۸۵.</ref> ایشان بارها به افراد و هیئت‌های اعزامی از سوی سازمان‌های بین‌المللی برای صلح ایران و [[عراق]] تأکید می‌کرد در صورتی که متجاوز حق را بپذیرد، ایشان هم از صلح استقبال می‌کند و آن را می‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹.</ref>


== وفای به پیمان ==
== وفای به پیمان ==
[[وفای به عهد]] پس از انعقاد پیمان صلح واجب است و باید به آن عمل کرد؛ بنابراین تعرض به دشمن پس از امضای قرارداد صلح [[حرام]] است و خداوند پیمان‌شکنان را تهدید به مجازات کرده‌است.<ref>طوسی، التبیان، ۶/۴۲۰، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۸۰.</ref> به نظر امام‌خمینی آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»<ref>مائده، ۱.</ref> عام است و هر عقد و پیمانی ازجمله پیمان صلح را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۲۲۶.</ref>؛ همچنین «وفا» از نظر زمانی و افرادی نیز نامحدود و مستمر است و همه مسلمانان را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۲۳۰؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۲۶.</ref>؛ چنان‌که از آیه «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها»<ref>نحل، ۹۱.</ref> که دربارهٔ پیمان [[پیامبر اکرم(ص)]] با مشرکان نازل شده نیز وجوب وفا به معاهده برداشت می‌شود<ref>طوسی، التبیان، ۶/۴۲۰.</ref>؛ همچنین خداوند در آیه ۹۰ سوره نساء، مسلمانان را از جنگ با مشرکانی که متقاضی بی‌طرفی در جنگ‌اند، منع کرده و آنان را از پیمان‌شکنی برحذر داشته‌است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۸۰.</ref>؛ حدیثِ معروف پیامبر اکرم (ص) که «مسلمانان به شروط خود وفادارند»<ref>کلینی، کافی، ۵/۴۰۴.</ref> نیز دلیل دیگری بر وجوب وفای به پیمان است؛ بر همین اساس پیامبر اکرم (ص) در سال ششم هجری در [[حدیبیه]] با مشرکان [[قریش]] پیمان صلح بست<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۲۰/۳۵۲.</ref> و تا هنگامی که مشرکان پیمان را نقض نکردند، پایبند به آن بود؛ ولی پس از شکستن پیمان، تقاضای آنان را که با اظهار پشیمانی از کار خود در صدد تمدید صلح برآمدند، نپذیرفت<ref>واقدی، المغازی، ۲/۷۸۰–۷۹۴.</ref> و در سال هشتم هجری [[مکه]] را فتح کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۲/۷۸۰–۸۲۶؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۷/۲۶۷–۲۷۱.</ref>
[[وفای به عهد]] پس از انعقاد پیمان صلح واجب است و باید به آن عمل کرد؛ بنابراین تعرض به دشمن پس از امضای قرارداد صلح [[حرام]] است و خداوند پیمان‌شکنان را تهدید به [[مجازات]] کرده‌است.<ref>طوسی، التبیان، ۶/۴۲۰، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۸۰.</ref> به نظر امام‌خمینی آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»<ref>مائده، ۱.</ref> عام است و هر عقد و پیمانی ازجمله پیمان صلح را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۲۲۶.</ref>؛ همچنین «وفا» از نظر زمانی و افرادی نیز نامحدود و مستمر است و همه مسلمانان را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۲۳۰؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۲۶.</ref>؛ چنان‌که از آیه «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها»<ref>نحل، ۹۱.</ref> که دربارهٔ پیمان [[پیامبر اکرم(ص)]] با مشرکان نازل شده نیز وجوب وفا به معاهده برداشت می‌شود<ref>طوسی، التبیان، ۶/۴۲۰.</ref>؛ همچنین خداوند در آیه ۹۰ سوره نساء، مسلمانان را از جنگ با مشرکانی که متقاضی بی‌طرفی در جنگ‌اند، منع کرده و آنان را از پیمان‌شکنی برحذر داشته‌است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۸۰.</ref>؛ حدیثِ معروف پیامبر اکرم (ص) که «مسلمانان به شروط خود وفادارند»<ref>کلینی، کافی، ۵/۴۰۴.</ref> نیز دلیل دیگری بر وجوب وفای به پیمان است؛ بر همین اساس پیامبر اکرم (ص) در سال ششم هجری در [[حدیبیه]] با مشرکان [[قریش]] پیمان صلح بست<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۲۰/۳۵۲.</ref> و تا هنگامی که مشرکان پیمان را نقض نکردند، پایبند به آن بود؛ ولی پس از شکستن پیمان، تقاضای آنان را که با اظهار پشیمانی از کار خود در صدد تمدید صلح برآمدند، نپذیرفت<ref>واقدی، المغازی، ۲/۷۸۰–۷۹۴.</ref> و در سال هشتم هجری [[مکه]] را فتح کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۲/۷۸۰–۸۲۶؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۷/۲۶۷–۲۷۱.</ref>


پس از پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] در ۲۷/۴/۱۳۶۷ از سوی ایران، رژیم عراق با شرارت‌هایی در صدد هجوم دوباره به خاک ایران بود؛ ولی امام‌خمینی در سخنانی بر پایبندی ایران به صلح با عراق در چارچوپ قطعنامه [[شورای امنیت]] و پیش‌قدم‌نشدن در تضعیف آن تأکید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۴.</ref> ایشان در نامه‌ای به فرماندهان [[جنگ]]، پذیرش قطعنامه را تاکتیکی ندانست و به آنان فرمان داد که به خاک [[عراق]] حمله نکنند و بر پایبندی خود به قطعنامه تا زمانی که دشمن به آن پایبند است، تأکید کرد.<ref>مختاری، پذیرش قطعنامه تاکتیکی نیست، ۲۵.</ref>
پس از پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] در ۲۷/۴/۱۳۶۷ از سوی ایران، رژیم عراق با شرارت‌هایی در صدد هجوم دوباره به خاک ایران بود؛ ولی امام‌خمینی در سخنانی بر پایبندی ایران به صلح با عراق در چارچوپ قطعنامه شورای امنیت و پیش‌قدم‌نشدن در تضعیف آن تأکید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۴.</ref> ایشان در نامه‌ای به فرماندهان جنگ، پذیرش قطعنامه را تاکتیکی ندانست و به آنان فرمان داد که به خاک عراق حمله نکنند و بر پایبندی خود به قطعنامه تا زمانی که دشمن به آن پایبند است، تأکید کرد.<ref>مختاری، پذیرش قطعنامه تاکتیکی نیست، ۲۵.</ref>


== آثار و نتایج صلح ==
== آثار و نتایج صلح ==
هدف اصلی جنگ با [[کفار]] و با مسلمانانِ شورشی علیه [[نظام اسلامی]] دفع فتنه<ref>بقره، ۱۹۳.</ref> یا رهایی مستضعفان از ستم کفار<ref>نساء، ۷۵.</ref> است و مسلمانان با صلح و مصالحه به این هدف نزدیک می‌شوند. امیرالمؤمنین علی (ع) در عهدنامه خود به [[مالک اشتر]] امنیت شهرها و رهایی از دغدغه و آسایش نظامیان را از حکمت‌های صلح شمرده‌است<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۷۱.</ref>؛ چنان‌که گاهی صلح و برقراری آتش موجب رغبت بیشتر دشمنان به اسلام می‌شود.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۲۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] در پرتو صلح با مشرکان قریش در سال ششم هجری فرصت یافت رسالت جهانی خود را اعلام و جهانیان را دعوت به اسلام کند<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲/۲۰۷–۲۰۸.</ref> و امام‌صادق (ع) صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در حدیبیه را بزرگ‌ترین برکت برای اسلام شمرده‌است.<ref>کلینی، کافی، ۸/۳۲۶.</ref> بیشتر مفسران برآن‌اند [[سوره فتح]] که خبر از فتح بزرگ پیامبر (ص) می‌دهد، دربارهٔ [[صلح حدیبیه]] نازل شده‌است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۹–۱۰.</ref>
هدف اصلی جنگ با [[کفار]] و با مسلمانانِ شورشی علیه [[نظام اسلامی]] دفع فتنه<ref>بقره، ۱۹۳.</ref> یا رهایی [[مستضعفان]] از ستم کفار<ref>نساء، ۷۵.</ref> است و مسلمانان با صلح و مصالحه به این هدف نزدیک می‌شوند. [[امیرالمؤمنین علی (ع)]] در عهدنامه خود به [[مالک اشتر]] امنیت شهرها و رهایی از دغدغه و آسایش نظامیان را از حکمت‌های صلح شمرده‌است<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۷۱.</ref>؛ چنان‌که گاهی صلح و برقراری آتش موجب رغبت بیشتر دشمنان به اسلام می‌شود.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۲۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] در پرتو صلح با مشرکان قریش در سال ششم هجری فرصت یافت رسالت جهانی خود را اعلام و جهانیان را دعوت به اسلام کند<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲/۲۰۷–۲۰۸.</ref> و امام‌صادق (ع) صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در حدیبیه را بزرگ‌ترین برکت برای اسلام شمرده‌است.<ref>کلینی، کافی، ۸/۳۲۶.</ref> بیشتر مفسران برآن‌اند [[سوره فتح]] که خبر از فتح بزرگ پیامبر (ص) می‌دهد، دربارهٔ [[صلح حدیبیه]] نازل شده‌است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۹–۱۰.</ref>


از سوی دیگر، از طریق صلح و سازش، زمینه مناسب برای گرایش به اسلام به وجود می‌آید و غیر مسلمانان می‌توانند در پرتو صلح از نزدیک اسلام را بشناسند و به اسلام گرایش پیدا کنند<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲/۲۰۰–۲۰۴.</ref> و مشرکان برای شنیدن سخن خدا و مطالعه دربارهٔ اسلام که قرآن آن را تجویز کرده، فرصت مناسب بیابند.<ref>توبه، ۶.</ref> امام‌خمینی زندگی مسالمت‌آمیز،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۳.</ref> فراهم‌شدن زمینه برای بازسازی و عمران و آبادانی کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۴۳.</ref> و ایجاد برادری میان ملت‌های مسلمان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷.</ref> را از آثار و نتایج صلح شمرده‌است.
از سوی دیگر، از طریق صلح و سازش، زمینه مناسب برای گرایش به اسلام به وجود می‌آید و غیر مسلمانان می‌توانند در پرتو صلح از نزدیک اسلام را بشناسند و به اسلام گرایش پیدا کنند<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲/۲۰۰–۲۰۴.</ref> و مشرکان برای شنیدن سخن خدا و مطالعه دربارهٔ اسلام که قرآن آن را تجویز کرده، فرصت مناسب بیابند.<ref>توبه، ۶.</ref> امام‌خمینی زندگی مسالمت‌آمیز،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۳.</ref> فراهم‌شدن زمینه برای بازسازی و عمران و آبادانی کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۴۳.</ref> و ایجاد برادری میان ملت‌های مسلمان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷.</ref> را از آثار و نتایج صلح شمرده‌است.


== صلح جهانی ==
== صلح جهانی ==
[[اسلام]] دین زندگیِ مسالمت‌آمیز جهانی است و با جامع‌نگری، خط مشی [[سیاست داخلی]] و [[سیاست خارجی|خارجی]] را بیان کرده و حکم اصیل آن صلح و زیست مسالمت‌آمیز است. زندگی مسالمت‌آمیز و نیکی‌کردن و عادل‌بودن با کافرانِ غیر معاند که خواهان صلح و سلامت‌اند، محبوب خداست.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۲۰/۱۰۳.</ref> [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز چنان‌که امام‌خمینی تأکید کرده‌است خواهان زندگی مسالمت‌آمیز با همه کشورهای جهان است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۸۳.</ref>؛ بر همین اساس مایل است با همه دولت‌ها به‌ویژه دولت‌های همجوار با صلح و آرامش زندگی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۹۶.</ref> امام‌خمینی رسیدن به صلح را در گروی چند چیز می‌داند که رعایت و احترام به استقلال ملت‌ها، دخالت نکردن در امور یکدیگر، مراعات حفظ تمامیت ارضی کشورها از آن جمله است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۳.</ref> همچنین به عقیده ایشان رفع سلطه [[مستکبران]] بر [[مستضعفان]] از دیگر شرایط تحقق صلح در جهان است و تا سلطه‌طلبان در زمین [[حکومت]] می‌کنند، مستضعفان به حقوق الهی خود نخواهند رسید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۴–۱۴۵.</ref> ایشان شعار صلح‌طلبی از سوی قدرت‌های جهانی به‌ویژه سازمان‌های منتسب به حقوق بشر را فریب و دروغ و ابزاری در دست مستکبران شمرده و معتقد است تا دنیا مبتلا به این طرفدارانِ غیر واقعی حقوق بشر است، روی صلح و آرامش را نخواهد دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۶–۳۰۷.</ref>
[[اسلام]] دین زندگیِ مسالمت‌آمیز جهانی است و با جامع‌نگری، خط مشی سیاست داخلی و خارجی را بیان کرده و حکم اصیل آن صلح و زیست مسالمت‌آمیز است. زندگی مسالمت‌آمیز و نیکی‌کردن و عادل‌بودن با کافرانِ غیر معاند که خواهان صلح و سلامت‌اند، محبوب خداست.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۲۰/۱۰۳.</ref> [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز چنان‌که امام‌خمینی تأکید کرده‌است خواهان زندگی مسالمت‌آمیز با همه کشورهای جهان است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۸۳.</ref>؛ بر همین اساس مایل است با همه دولت‌ها به‌ویژه دولت‌های همجوار با صلح و آرامش زندگی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۹۶.</ref> امام‌خمینی رسیدن به صلح را در گروی چند چیز می‌داند که رعایت و احترام به استقلال ملت‌ها، دخالت نکردن در امور یکدیگر، مراعات حفظ تمامیت ارضی کشورها از آن جمله است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۳.</ref> همچنین به عقیده ایشان رفع سلطه [[مستکبران]] بر [[مستضعفان]] از دیگر شرایط تحقق صلح در جهان است و تا سلطه‌طلبان در زمین حکومت می‌کنند، مستضعفان به حقوق الهی خود نخواهند رسید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۴–۱۴۵.</ref> ایشان شعار صلح‌طلبی از سوی قدرت‌های جهانی به‌ویژه سازمان‌های منتسب به [[حقوق بشر]] را فریب و دروغ و ابزاری در دست مستکبران شمرده و معتقد است تا دنیا مبتلا به این طرفدارانِ غیر واقعی حقوق بشر است، روی صلح و آرامش را نخواهد دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۶–۳۰۷.</ref>


== صلح با رژیم عراق ==
== صلح با رژیم عراق ==
[[رژیم بعثی عراق]] در ۲۶/۶/۱۳۵۹ قرارداد صلح الجزایر را که در سال ۱۳۵۳ش/ ۱۹۷۵م میان ایران و عراق بسته شده بود، لغو و [[صدام حسین]] رئیس‌جمهور وقت عراق در سخنانی در مجلس ملی عراق آن را پاره کرد<ref>هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۱/۵۴۸؛ شیخ‌الاسلام، مصاحبه، ۲۹.</ref> و چند روز بعد در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ از زمین، هوا و دریا به [[ایران]] حمله کرد و بخش‌هایی از مناطق جنوب و غرب کشور ازجمله چند شهر و تعداد زیادی روستا را به اشغال خود درآورد.<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۷۸.</ref> تحولات سال اول جنگ با توجه به نبود آمادگی لازم برای مقابله با متجاوزان و بی‌تدبیری [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] رئیس‌جمهور وقت ایران به سود عراق پیش رفت،<ref>صیاد شیرازی، ناگفته‌های جنگ، ۱۹۵–۱۹۷؛ خامنه‌ای، اطلاعات.</ref> با عزل وی از ریاست‌جمهوری ایران در خرداد ۱۳۶۰، شرایط در جبهه‌ها به صورت محسوسی تغییر کرد و نیروهای ایران در چندین عملیات توانستند [[شکست حصر آبادان|محاصره آبادان]] را بشکنند و بسیاری از مناطق اشغال‌شده را آزاد کنند<ref>صیاد شیرازی، ناگفته‌های جنگ، ۲۰۱–۲۰۳؛ درودیان، جنگ، بازیابی ثبات، ۲/۱۶۰–۱۶۱.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}}.
[[رژیم بعثی عراق]] در ۲۶/۶/۱۳۵۹ قرارداد صلح الجزایر را که در سال ۱۳۵۳ش/ ۱۹۷۵م میان ایران و عراق بسته شده بود، لغو و [[صدام حسین]] رئیس‌جمهور وقت عراق در سخنانی در مجلس ملی عراق آن را پاره کرد<ref>هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۱/۵۴۸؛ شیخ‌الاسلام، مصاحبه، ۲۹.</ref> و چند روز بعد در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ از زمین، هوا و دریا به [[ایران]] حمله کرد و بخش‌هایی از مناطق جنوب و غرب کشور ازجمله چند شهر و تعداد زیادی روستا را به اشغال خود درآورد.<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۷۸.</ref> تحولات سال اول جنگ با توجه به نبود آمادگی لازم برای مقابله با متجاوزان و بی‌تدبیری [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] رئیس‌جمهور وقت ایران به سود عراق پیش رفت،<ref>صیاد شیرازی، ناگفته‌های جنگ، ۱۹۵–۱۹۷؛ خامنه‌ای، اطلاعات.</ref> با عزل وی از ریاست‌جمهوری ایران در خرداد ۱۳۶۰، شرایط در جبهه‌ها به صورت محسوسی تغییر کرد و نیروهای ایران در چندین عملیات توانستند [[شکست حصر آبادان|محاصره آبادان]] را بشکنند و بسیاری از مناطق اشغال‌شده را آزاد کنند<ref>صیاد شیرازی، ناگفته‌های جنگ، ۲۰۱–۲۰۳؛ درودیان، جنگ، بازیابی ثبات، ۲/۱۶۰–۱۶۱.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}}.


پس از آغاز جنگ، مجامع بین‌المللی در هیئت‌های صلح بدون توجه به درخواست ایران برای عقب‌نشینی عراق از مناطق اشغالی و معرفی متجاوز و پرداخت غرامت به ایران، تنها بر اجرای آتش‌بس تأکید می‌کردند.<ref>درودیان، پرسش‌های اساسی، ۲۰۶–۲۰۷.</ref> امام‌خمینی به هیئت‌های میانجی اعلام کرد ملت ایران به فرمان قرآن از خود دفاع می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> و از آنان خواست با حاکم قراردادن قرآن، متجاوز را معرفی کنند و با استناد به [[قرآن کریم]] که در صورت عدم بازگشت متجاوز به [[اطاعت از خدا]] و [[عدالت]]<ref>حجرات، ۹.</ref> با وی بجنگند؛ زیرا رژیم عراق به ایران تجاوز کرده و نیروهای عراقی هنوز بخش‌هایی از خاک ایران را در اشغال خود دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۷–۱۰۸.</ref> به نظر امام‌خمینی هیئت‌های میانجی وقتی برای پایان‌دادن به جنگ دست به کار شدند که احساس کردند ادامه جنگ برای آمریکا زیانمند است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> ایشان تعیین متجاوز، جبران خسارت‌های وارده به ایران،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> خروج عراق از خاک ایران و پذیرش جرم و تجاوز در صحنه سیاسی را از شرایط خاتمه جنگ مطرح کرد و یادآور شد صلح با عراق بدون این شرایط، باعث افزایش جسارت متجاوز و گسترش [[ظلم]] و [[فساد]] در منطقه و موجب هجوم دوباره رژیم عراق خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۸–۳۱۹.</ref>
پس از آغاز جنگ، مجامع بین‌المللی در هیئت‌های صلح بدون توجه به درخواست ایران برای عقب‌نشینی عراق از مناطق اشغالی و معرفی متجاوز و پرداخت غرامت به ایران، تنها بر اجرای آتش‌بس تأکید می‌کردند.<ref>درودیان، پرسش‌های اساسی، ۲۰۶–۲۰۷.</ref> امام‌خمینی به هیئت‌های میانجی اعلام کرد ملت ایران به فرمان قرآن از خود دفاع می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> و از آنان خواست با حاکم قراردادن قرآن، متجاوز را معرفی کنند و با استناد به [[قرآن کریم]] که در صورت عدم بازگشت متجاوز به اطاعت از خدا و [[عدالت]]<ref>حجرات، ۹.</ref> با وی بجنگند؛ زیرا رژیم عراق به ایران تجاوز کرده و نیروهای عراقی هنوز بخش‌هایی از خاک ایران را در اشغال خود دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۷–۱۰۸.</ref> به نظر امام‌خمینی هیئت‌های میانجی وقتی برای پایان‌دادن به جنگ دست به کار شدند که احساس کردند ادامه جنگ برای آمریکا زیانمند است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> ایشان تعیین متجاوز، جبران خسارت‌های وارده به ایران،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۸.</ref> خروج عراق از خاک ایران و پذیرش جرم و تجاوز در صحنه سیاسی را از شرایط خاتمه جنگ مطرح کرد و یادآور شد صلح با عراق بدون این شرایط، باعث افزایش جسارت متجاوز و گسترش [[ظلم]] و فساد در منطقه و موجب هجوم دوباره رژیم عراق خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۸–۳۱۹.</ref>


امام‌خمینی کسانی را که در داخل بدون توجه به این مسائل صحبت از صلح با [[صدام حسین]] می‌کردند، افرادی ضعیف‌القلب یا خیانتکار و دنیاطلب و بی‌اعتنا به مصالح اسلام و مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۸.</ref> و صلح با صدام حسین را مانند [[صلح امام‌علی(ع)]] و [[صلح امام‌حسن(ع)]] با [[معاویه]]، که با فشار مقدسان و دیگر گروه‌ها صورت پذیرفت، صلحی تحمیلی می‌دانست و معتقد بود همان‌طور که معاویه به پیمان خود وفا نکرد، صدام نیز به عهد خود وفادار نیست؛ زیرا وی قرارداد صلح میان ایران و [[عراق]] را که خودش در الجزایر امضا کرده بود، پاره کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲ و ۲۰/۱۱۸.</ref>
امام‌خمینی کسانی را که در داخل بدون توجه به این مسائل صحبت از صلح با [[صدام حسین]] می‌کردند، افرادی ضعیف‌القلب یا خیانتکار و دنیاطلب و بی‌اعتنا به مصالح اسلام و مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۸.</ref> و صلح با صدام حسین را مانند صلح امام‌علی(ع) و [[صلح امام‌حسن(ع) با معاویه]]، که با فشار مقدسان و دیگر گروه‌ها صورت پذیرفت، صلحی تحمیلی می‌دانست و معتقد بود همان‌طور که معاویه به پیمان خود وفا نکرد، صدام نیز به عهد خود وفادار نیست؛ زیرا وی قرارداد صلح میان ایران و [[عراق]] را که خودش در الجزایر امضا کرده بود، پاره کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲ و ۲۰/۱۱۸.</ref>


در جریان [[جنگ تحمیلی]] و پس از [[آزادسازی خرمشهر]]، برخی افراد و احزاب سیاسی مانند نهضت آزادی خواستار پایان جنگ و برقراری آتش‌بس شدند<ref>درودیان، پرسش‌های اساسی، ۱۳۳.</ref>؛ ولی امام‌خمینی کنارآمدن با کسانی را که هیچ اعتقادی به اسلام و ارزش‌های اخلاقی ندارند، صلح آمریکایی و به معنای حضور [[آمریکا]] در ایران دانست،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۸–۶۹.</ref> ایشان در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی و هوانیروز در ۱/۶/۱۳۶۲ اعلام کرد کنارزدن صدام با صلح آمریکایی به معنای واردشدن مستشارهای آمریکایی به کشور است و ایران اسلامی اگر می‌خواست تن به صلح آمریکایی بدهد، از اول با آمریکا قطع رابطه نمی‌کرد و جاسوس‌های آنان را از کشور بیرون نمی‌راند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۸–۶۹.</ref> ایشان بعضی از افراد دعوت‌کننده به صلح با آمریکا را که به دروغ ادعای اسلام و ملی‌گرایی و دلسوزی برای کشور می‌کنند و سر تا قدمشان آمریکایی است، از نیروهای رژیم پهلوی دانست و خاطرنشان کرد جمهوری اسلامی خواهان صلح اسلامی است که متضمن مجازات متجاوز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۹.</ref> ایشان با اشاره به نظر دنیاگرایان و ملت‌پرستان دربارهٔ صلح و سازش با ملحدان و ظالمان اعلام کرد اندیشه مادی و [[ملی‌گرایی]]، خلود در ارض و فراموش‌کردن مصالح مسلمانان و مخالفت با قرآن و احادیث رسول خدا (ص) و [[ائمه معصوم(ع)]] و سیره مستمر پیامبران بزرگ و اولیای بزرگوار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷–۸۸.</ref>
در جریان [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] و پس از [[آزادسازی خرمشهر]]، برخی افراد و احزاب سیاسی مانند نهضت آزادی خواستار پایان جنگ و برقراری آتش‌بس شدند<ref>درودیان، پرسش‌های اساسی، ۱۳۳.</ref>؛ ولی امام‌خمینی کنارآمدن با کسانی را که هیچ اعتقادی به اسلام و ارزش‌های اخلاقی ندارند، صلح آمریکایی و به معنای حضور [[آمریکا]] در ایران دانست،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۸–۶۹.</ref> ایشان در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی و هوانیروز در ۱/۶/۱۳۶۲ اعلام کرد کنارزدن [[صدام حسین|صدام]] با صلح آمریکایی به معنای واردشدن مستشارهای آمریکایی به کشور است و ایران اسلامی اگر می‌خواست تن به صلح آمریکایی بدهد، از اول با آمریکا قطع رابطه نمی‌کرد و جاسوس‌های آنان را از کشور بیرون نمی‌راند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۸–۶۹.</ref> ایشان بعضی از افراد دعوت‌کننده به صلح با آمریکا را که به دروغ ادعای اسلام و ملی‌گرایی و دلسوزی برای کشور می‌کنند و سر تا قدمشان آمریکایی است، از نیروهای رژیم پهلوی دانست و خاطرنشان کرد جمهوری اسلامی خواهان صلح اسلامی است که متضمن [[مجازات]] متجاوز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۹.</ref> ایشان با اشاره به نظر دنیاگرایان و ملت‌پرستان دربارهٔ صلح و سازش با ملحدان و ظالمان اعلام کرد اندیشه مادی و [[ملی‌گرایی]]، خلود در ارض و فراموش‌کردن مصالح مسلمانان و مخالفت با قرآن و احادیث رسول خدا (ص) و [[ائمه معصوم(ع)]] و سیره مستمر پیامبران بزرگ و اولیای بزرگوار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷–۸۸.</ref>


از سوی دیگر، با توجه به حضور نیروهای دشمن در داخل خاک ایران پیش از تصویب قطعنامه ۵۹۸ [[شورای امنیت سازمان ملل متحد]]، هیچ راه حل شرافتمندانه‌ای برای پایان جنگ وجود نداشت<ref>ولایتی، حرفی از هزاران، ۵۹۵–۵۹۶.</ref>؛ ولی پس از صدور قطعنامه در ۲۷/۵/۱۳۶۶، با توجه به افزایش حمایت‌های آمریکا و کشورهای دیگر از رژیم عراق و نیز حملات گسترده شیمیایی، در جلسه‌ای که در ۲۳/۴/۱۳۶۷ با حضور امام‌خمینی و دست‌اندرکاران جنگ تشکیل شده بود، به ایشان پیشنهاد شد قطعنامه را بپذیرد<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۱۰؛ درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۱۴.</ref> و ایشان هم برای حفظ مصالح نظام و منافع ملی از نظر خود در مورد ادامه جنگ بازگشت<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۳۰.</ref> و با صدور پیامی که در آن مقطع به علت وجود مسائل نظامی از رسانه‌ها پخش نشد، خود مسئولیت پایان [[جنگ]] را بر عهده گرفت<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۱۴–۲۱۸ و ۲۲۱.</ref>؛ سپس در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ قرارداد آتش‌بس ایران و عراق به امضا رسید.<ref>درودیان، روند پایان جنگ، ۲۶۸.</ref> به گفته کارشناسان در قطعنامه ۵۹۸ بیشتر خواسته‌ها و شرایط ایران که مهم‌ترین آنها معرفی کشور متجاوز و آغازگر جنگ بود وجود داشت<ref>رضایی، آشنای غریب، ۸۵.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}.
از سوی دیگر، با توجه به حضور نیروهای دشمن در داخل خاک ایران پیش از تصویب [[قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد]]، هیچ راه حل شرافتمندانه‌ای برای پایان جنگ وجود نداشت<ref>ولایتی، حرفی از هزاران، ۵۹۵–۵۹۶.</ref>؛ ولی پس از صدور قطعنامه در ۲۷/۵/۱۳۶۶، با توجه به افزایش حمایت‌های آمریکا و کشورهای دیگر از رژیم عراق و نیز حملات گسترده شیمیایی، در جلسه‌ای که در ۲۳/۴/۱۳۶۷ با حضور [[امام‌خمینی]] و دست‌اندرکاران جنگ تشکیل شده بود، به ایشان پیشنهاد شد قطعنامه را بپذیرد<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۱۰؛ درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۱۴.</ref> و ایشان هم برای حفظ مصالح نظام و منافع ملی از نظر خود در مورد ادامه جنگ بازگشت<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۳۰.</ref> و با صدور پیامی که در آن مقطع به علت وجود مسائل نظامی از رسانه‌ها پخش نشد، خود مسئولیت پایان جنگ را بر عهده گرفت<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۱۴–۲۱۸ و ۲۲۱.</ref>؛ سپس در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ قرارداد آتش‌بس ایران و عراق به امضا رسید.<ref>درودیان، روند پایان جنگ، ۲۶۸.</ref> به گفته کارشناسان در قطعنامه ۵۹۸ بیشتر خواسته‌ها و شرایط ایران که مهم‌ترین آنها معرفی کشور متجاوز و آغازگر جنگ بود وجود داشت<ref>رضایی، آشنای غریب، ۸۵.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}.


== صلح با رژیم اشغالگر قدس ==
== صلح با رژیم اشغالگر قدس ==
اسرائیل رژیمی جعلی است که به دست یهودیان و با کمک [[ابرقدرت‌ها]] به‌ویژه [[امپریالیسم غرب]]<ref>حاجی یوسفی، ایران و رژیم صهیونیستی، ۱۰۵.</ref> و با [[قتل]] و غارت و تهاجم و تجاوز به مردم [[فلسطین]] و بر اساس ایده تصرف نیل تا فرات و خصومت قلبی با [[اسلام]]<ref>مدنی، ایران اسلامی در برابر صهیونیسم، ۶.</ref> در منطقه تأسیس شده‌است {{ببینید|رژیم اشغالگر قدس}}. امام‌خمینی بارها بر مشروع‌نبودن رژیم اسرائیل تأکید کرده و مسلمانان را به مقابله و مبارزه با آن فرا خوانده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱–۷ و ۱۶/۳۷۸–۳۸۲.</ref> ایشان بر همین اساس قرارداد [[صلح کمپ دیوید]] را که در سال ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۹م به دست [[محمد انور سادات]] رئیس‌جمهور [[مصر]] و مناخیم بگین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به امضا رسیده بود، قاطعانه محکوم کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱–۲.</ref>؛ همچنین در فروردین ۱۳۵۸ با صدور اعلامیه‌ای قرارداد کمپ دیوید را [[خیانت]] به اسلام و مسلمانان شمرد و بر مخالفت و مقاومت در برابر آن تأکید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۰.</ref> در سال ۱۳۶۱ نیز که اسرائیل پس از حمله به [[لبنان]] و کشتن و مجروح‌کردن هزاران تن از مردم و اشغال بخش‌هایی از سرزمین لبنان،<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۲۱.</ref> تقاضای صلح کرده بود، [[امام‌خمینی]] صلح‌طلبیِ آنان را فریب و زمینه‌ای برای ادامه تجاوز خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹–۳۰.</ref>
اسرائیل رژیمی جعلی است که به دست یهودیان و با کمک [[ابرقدرت‌ها]] به‌ویژه [[امپریالیسم غرب]]<ref>حاجی یوسفی، ایران و رژیم صهیونیستی، ۱۰۵.</ref> و با [[قتل]] و غارت و تهاجم و تجاوز به مردم [[فلسطین]] و بر اساس ایده تصرف نیل تا فرات و خصومت قلبی با [[اسلام]]<ref>مدنی، ایران اسلامی در برابر صهیونیسم، ۶.</ref> در منطقه تأسیس شده‌است {{ببینید|رژیم اشغالگر قدس}}. امام‌خمینی بارها بر مشروع‌نبودن رژیم اسرائیل تأکید کرده و مسلمانان را به مقابله و مبارزه با آن فرا خوانده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱–۷ و ۱۶/۳۷۸–۳۸۲.</ref> ایشان بر همین اساس قرارداد [[صلح کمپ دیوید]] را که در سال ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۹م به دست [[محمد انور سادات]] رئیس‌جمهور [[مصر]] و مناخیم بگین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به امضا رسیده بود، قاطعانه محکوم کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱–۲.</ref>؛ همچنین در فروردین ۱۳۵۸ با صدور اعلامیه‌ای قرارداد کمپ دیوید را خیانت به اسلام و مسلمانان شمرد و بر مخالفت و [[استقامت|مقاومت]] در برابر آن تأکید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۰.</ref> در سال ۱۳۶۱ نیز که اسرائیل پس از حمله به [[لبنان]] و کشتن و مجروح‌کردن هزاران تن از مردم و اشغال بخش‌هایی از سرزمین لبنان،<ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۲۱.</ref> تقاضای صلح کرده بود، [[امام‌خمینی]] صلح‌طلبیِ آنان را فریب و زمینه‌ای برای ادامه تجاوز خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹–۳۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۶۵: خط ۱۷۳:


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
* بیتا سلگی ـ سیدعباس رضوی، [https://books.khomeini.ir/10007/books/22/ صلح]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۷، ص۲۲–۳۱.
* بیتا سلگی ـ سیدعباس رضوی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/22/ صلح]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۷، ص۲۲–۳۱.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۷۲۱

ویرایش