مبارزه مسلحانه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
در [[اندیشه فقهی‌سیاسی امام‌خمینی]]، ولایت و حکومت حق اختصاصی خداوند و افرادی است که از جانب او اذن دارند و هر حکومتی غیر از این، ستمگر و نامشروع و تصرف آن در جان و مال مردم، ظالمانه است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰.</ref> از نظر ایشان حاکمان ستمگر، غاصبان حکومت‌اند و مبارزه با حکومت ستم، واجب و [[تکلیف شرعی]] است؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۴۹-۱۵۳</ref>. البته ایشان در سال‌های دهه بیست و پیش از اوج مبارزه زمینه یا نیازی به [[ولایت]] و حکومت مستقیم [[فقیه]] نمی‌دید و به اصلاح حکومت از راه انتخاب یک پادشاه عادل از سوی جمعی از [[فقیه جامع الشرایط|فقهای جامع شرایط]] که خود [[حق حاکمیت]] دارند، می‌اندیشید؛<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۸۵.</ref> اما پس از تشخیص ممکن‌نبودن اصلاح رژیم پهلوی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۲۳۲ و ج۳، ص۴۶۸؛ روحانی، ج۱، ص۱۱-۱۳.</ref> برای برپایی [[حکومت اسلامی]] و تحقق [[احکام اسلام]]، از سال ۱۳۴۱ش، پا به میدان مبارزه آشکار سیاسی گذاشت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۷-۲۹ و ص۷۹-۹۴؛ امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳ و ص۲۰۲.</ref>
در [[اندیشه فقهی‌سیاسی امام‌خمینی]]، ولایت و حکومت حق اختصاصی خداوند و افرادی است که از جانب او اذن دارند و هر حکومتی غیر از این، ستمگر و نامشروع و تصرف آن در جان و مال مردم، ظالمانه است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰.</ref> از نظر ایشان حاکمان ستمگر، غاصبان حکومت‌اند و مبارزه با حکومت ستم، واجب و [[تکلیف شرعی]] است؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۴۹-۱۵۳</ref>. البته ایشان در سال‌های دهه بیست و پیش از اوج مبارزه زمینه یا نیازی به [[ولایت]] و حکومت مستقیم [[فقیه]] نمی‌دید و به اصلاح حکومت از راه انتخاب یک پادشاه عادل از سوی جمعی از [[فقیه جامع الشرایط|فقهای جامع شرایط]] که خود [[حق حاکمیت]] دارند، می‌اندیشید؛<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۸۵.</ref> اما پس از تشخیص ممکن‌نبودن اصلاح رژیم پهلوی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۲۳۲ و ج۳، ص۴۶۸؛ روحانی، ج۱، ص۱۱-۱۳.</ref> برای برپایی [[حکومت اسلامی]] و تحقق [[احکام اسلام]]، از سال ۱۳۴۱ش، پا به میدان مبارزه آشکار سیاسی گذاشت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۷-۲۹ و ص۷۹-۹۴؛ امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳ و ص۲۰۲.</ref>


در نگاه [[امام‌خمینی]] مبارزات به دو دسته [[مبارزه مشروع]] و [[قیام برای خدا]] و مبارزه نامشروع و قیام برای هوای نفس تقسیم می‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۲۱-۲۲ و ج۵، ص۳۴-۳۵ و ص۴۱-۴۲ و ج۶، ص۱۰۵-۱۰۶؛ قاضی‌زاده، اندیشه‌های فقهی-سیاسی امام خمینی، ص۲۵۹.</ref> ایشان معتقد بود قیام برای خدا در چارچوب وظیفه مهم و حیاتی [[امر به معروف و نهی از منکر]] انجام می‌شود<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۹؛ امام خمینی، صحیفه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> و این امر دارای مراتب خاص خود است و مرتبه انکار قلبی تا اقدام عملی را دربر می‌گیرد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۹.</ref> و در مراتب بالا ممکن است قیام مسلحانه (جرح و قتل) را نیز شامل شود<ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ۴۵۷-۴۵۸؛ امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۲۳۵.</ref> و [[اسلام]] برای حفظ پایه‌های دین و مصالح امت، در شرایط و زمان لازم، قیام مسلحانه را مجاز می‌داند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۵۴.</ref> اما تا زمانی که مراحل پایین‌ترِ امر به معروف و نهی از منکر ممکن است، نوبت به مراحل بالا نمی‌رسد؛<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳.</ref> در عین حال، از آنجاکه امام‌خمینی بر مبارزه فرهنگی و آگاه‌سازی مردم از جنایات رژیم پهلوی، تأکید می‌کرد، <ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۱۳۴.</ref> مبارزه مسلحانه یا حذف فیزیکی مهره‌های رژیم را کارساز نمی‌دانست؛ بر همین اساس با آنکه پس از [[سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد]]، برخی گروه‌های سیاسی، تنها راهبرد مبارزه را در جنگ چریکی و قیام مسلحانه می‌دیدند<ref>زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ص۲۴۷.</ref> و ایشان نیز به این نتیجه رسیده بود که زبان نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر و منطق و قانون در رژیم پهلوی کارساز نیست، اما مبارزه مسلحانه را به عنوان آخرین راهکاری که قابلیت اجرا دارد، قبول داشت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۲-۳؛ خسروی، بررسی استراتژی امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، ص۲۳۶-۲۳۹.</ref> حتی به‌رغم حسن‌ظنی که به سیدمجتبی نواب صفوی داشت و برای نجات وی از اعدام تلاش کرد، اما اقدامات گروه «فدائیان اسلام» را «آدمکشی» می‌دانست و از ستایش آنان جلوگیری کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۵.</ref> {{ببینید|مقاله روحانی، سیدحمید}}
در نگاه [[امام‌خمینی]] مبارزات به دو دسته [[مبارزه مشروع]] و [[قیام برای خدا]] و مبارزه نامشروع و قیام برای هوای نفس تقسیم می‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۲۱-۲۲ و ج۵، ص۳۴-۳۵ و ص۴۱-۴۲ و ج۶، ص۱۰۵-۱۰۶؛ قاضی‌زاده، اندیشه‌های فقهی-سیاسی امام خمینی، ص۲۵۹.</ref> ایشان معتقد بود قیام برای خدا در چارچوب وظیفه مهم و حیاتی [[امر به معروف و نهی از منکر]] انجام می‌شود<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۹؛ امام خمینی، صحیفه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> و این امر دارای مراتب خاص خود است و مرتبه انکار قلبی تا اقدام عملی را دربر می‌گیرد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۹.</ref> و در مراتب بالا ممکن است قیام مسلحانه (جرح و قتل) را نیز شامل شود<ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ۴۵۷-۴۵۸؛ امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۲۳۵.</ref> و [[اسلام]] برای حفظ پایه‌های دین و مصالح امت، در شرایط و زمان لازم، قیام مسلحانه را مجاز می‌داند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۵۴.</ref> اما تا زمانی که مراحل پایین‌ترِ امر به معروف و نهی از منکر ممکن است، نوبت به مراحل بالا نمی‌رسد؛<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳.</ref> در عین حال، از آنجاکه امام‌خمینی بر مبارزه فرهنگی و آگاه‌سازی مردم از جنایات رژیم پهلوی، تأکید می‌کرد، <ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۱۳۴.</ref> مبارزه مسلحانه یا حذف فیزیکی مهره‌های رژیم را کارساز نمی‌دانست؛ بر همین اساس با آنکه پس از [[سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد]]، برخی گروه‌های سیاسی، تنها راهبرد مبارزه را در جنگ چریکی و قیام مسلحانه می‌دیدند<ref>زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ص۲۴۷.</ref> و ایشان نیز به این نتیجه رسیده بود که زبان نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر و منطق و قانون در رژیم پهلوی کارساز نیست، اما مبارزه مسلحانه را به عنوان آخرین راهکاری که قابلیت اجرا دارد، قبول داشت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۲-۳؛ خسروی، بررسی استراتژی امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، ص۲۳۶-۲۳۹.</ref> حتی به‌رغم حسن‌ظنی که به سیدمجتبی نواب صفوی داشت و برای نجات وی از اعدام تلاش کرد، اما اقدامات گروه «فدائیان اسلام» را «آدمکشی» می‌دانست و از ستایش آنان جلوگیری کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۵.</ref> {{ببینید|سیدحمید روحانی}}


امام‌خمینی در دوره شتاب [[انقلاب اسلامی]] میان سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش، نیز بر راهبرد مبارزه مردمی پای می‌فشرد و تغییر روش مبارزه به مبارزه مسلحانه را در حد بررسی و امکان و اجازه در صورت اجبار مطرح می‌کرد و می‌گفت در صورتی که مجبور شود آن را تجویز خواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۵۴ و ج۵، ص۲۹۵.</ref> این روش حتی پس از افزایش زمان حکومت‌نظامی در [[۲۱ بهمن ۱۳۵۷ش]]، ادامه داشت و امام‌خمینی ضمن نیرنگ و خلاف شرع‌دانستن اعلامیه حکومت‌نظامی، تنها اخطار کرد که اگر دست از برادرکشی برندارند، تصمیم آخر را خواهد گرفت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> البته ایشان برخلاف برخی از گروه‌های سیاسی، در صورت نیاز به قیام مسلحانه، آن را منحصر به طبقه خاصی نمی‌دانست و مشارکت تمام اقشار ملت را در آن مورد نظر داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>
امام‌خمینی در دوره شتاب [[انقلاب اسلامی]] میان سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش، نیز بر راهبرد مبارزه مردمی پای می‌فشرد و تغییر روش مبارزه به مبارزه مسلحانه را در حد بررسی و امکان و اجازه در صورت اجبار مطرح می‌کرد و می‌گفت در صورتی که مجبور شود آن را تجویز خواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۵۴ و ج۵، ص۲۹۵.</ref> این روش حتی پس از افزایش زمان حکومت‌نظامی در [[۲۱ بهمن ۱۳۵۷ش]]، ادامه داشت و امام‌خمینی ضمن نیرنگ و خلاف شرع‌دانستن اعلامیه حکومت‌نظامی، تنها اخطار کرد که اگر دست از برادرکشی برندارند، تصمیم آخر را خواهد گرفت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> البته ایشان برخلاف برخی از گروه‌های سیاسی، در صورت نیاز به قیام مسلحانه، آن را منحصر به طبقه خاصی نمی‌دانست و مشارکت تمام اقشار ملت را در آن مورد نظر داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش