مشروعیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دی ۱۴۰۱
خط ۹: خط ۹:
مشروعیت حکومت از قدیمی‌ترین بحث‌ها در نظام‌های سیاسی است و متفکران و صاحب‌نظران، از زمان افلاطون و ارسطو تاکنون به این مقوله توجه ویژه‌ای کرده‌اند و ضمن بیان انواع حکومت‌ها، به حکومت مشروع از دیدگاه خود پرداخته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، اخلاق ناصری، ۲۴۱–۲۵۷؛ کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱/۲۶۲–۲۶۸ و ۴۰۶؛ پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، ۱/۱۳۴ و ۲/۶۵۵، ۷۷۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۵۰.</ref> چنان‌که برخی پرسش از مشروعیت را نخستین پرسش در تبیین مسائل اجتماعی دانسته‌اند.<ref>معصومی، مبانی مشروعیت، ۲۱.</ref> کلمه مشروعیت هرچند در ادبیات مسلمانان [[صدر اسلام]] مطرح نشده، اما دست‌کم از زمان درگذشت [[پیامبر اکرم(ص)]] و انتخاب نخستین خلیفه در [[سقیفه بنی‌ساعده]] مضمون چنین موضوع و مفهومی در میان [[مسلمانان]] مطرح بوده‌است. [[امام‌علی(ع)]] و پیروان آن حضرت اقدام برخی از [[صحابه پیامبر اکرم(ص)]] را در انتخاب خلیفه، نامعتبر<ref>نهج البلاغه، خ۵، ۲۶–۲۷؛ جوهری بصری، احمدبن‌عبدالعزیز، السقیفة و فدک، ۴۶–۵۱؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۸/۴۱۶.</ref> و حق حاکمیت را به دلایل گوناگون از آنِ خداوند دانسته‌اند که به علی(ع) عطا شده‌است؛<ref>مجلسی، ۲۱/۳۸۷؛ ۲۸/۱۸۷؛ ۳۶/۳۰ و ۳۷/۱۱۵.</ref> بر همین اساس حکومت‌هایی که به دست [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] و بیشتر حکومت‌هایی که پس از آنها تشکیل شدند، از نگاه [[شیعه]] غیر مشروع بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۳۵.</ref> در کتاب‌های فقهی از این نوع حکومت‌ها با عنوان [[حکومت جائر]] یاد شده‌است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۹–۱۶۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۲۳–۳۷.</ref> برخی [[روایات]]، [[فقها]] را جانشینان [[معصومان(ع)]] در [[زمان غیبت]] معرفی کرده‌اند که در حوادث پیش‌آمده باید به آنان مراجعه کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۳۶–۱۴۰؛ ← نراقی، مستند الشیعه، ۵۳۱–۵۳۶.</ref>
مشروعیت حکومت از قدیمی‌ترین بحث‌ها در نظام‌های سیاسی است و متفکران و صاحب‌نظران، از زمان افلاطون و ارسطو تاکنون به این مقوله توجه ویژه‌ای کرده‌اند و ضمن بیان انواع حکومت‌ها، به حکومت مشروع از دیدگاه خود پرداخته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، اخلاق ناصری، ۲۴۱–۲۵۷؛ کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱/۲۶۲–۲۶۸ و ۴۰۶؛ پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، ۱/۱۳۴ و ۲/۶۵۵، ۷۷۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۵۰.</ref> چنان‌که برخی پرسش از مشروعیت را نخستین پرسش در تبیین مسائل اجتماعی دانسته‌اند.<ref>معصومی، مبانی مشروعیت، ۲۱.</ref> کلمه مشروعیت هرچند در ادبیات مسلمانان [[صدر اسلام]] مطرح نشده، اما دست‌کم از زمان درگذشت [[پیامبر اکرم(ص)]] و انتخاب نخستین خلیفه در [[سقیفه بنی‌ساعده]] مضمون چنین موضوع و مفهومی در میان [[مسلمانان]] مطرح بوده‌است. [[امام‌علی(ع)]] و پیروان آن حضرت اقدام برخی از [[صحابه پیامبر اکرم(ص)]] را در انتخاب خلیفه، نامعتبر<ref>نهج البلاغه، خ۵، ۲۶–۲۷؛ جوهری بصری، احمدبن‌عبدالعزیز، السقیفة و فدک، ۴۶–۵۱؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۸/۴۱۶.</ref> و حق حاکمیت را به دلایل گوناگون از آنِ خداوند دانسته‌اند که به علی(ع) عطا شده‌است؛<ref>مجلسی، ۲۱/۳۸۷؛ ۲۸/۱۸۷؛ ۳۶/۳۰ و ۳۷/۱۱۵.</ref> بر همین اساس حکومت‌هایی که به دست [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] و بیشتر حکومت‌هایی که پس از آنها تشکیل شدند، از نگاه [[شیعه]] غیر مشروع بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۳۵.</ref> در کتاب‌های فقهی از این نوع حکومت‌ها با عنوان [[حکومت جائر]] یاد شده‌است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۹–۱۶۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۲۳–۳۷.</ref> برخی [[روایات]]، [[فقها]] را جانشینان [[معصومان(ع)]] در [[زمان غیبت]] معرفی کرده‌اند که در حوادث پیش‌آمده باید به آنان مراجعه کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۳۶–۱۴۰؛ ← نراقی، مستند الشیعه، ۵۳۱–۵۳۶.</ref>


تنها در سده‌های اخیر، حاکمیت برخی از حاکمان شیعه [[صفویه]] و [[قاجاریه]] به شرط پیروی از [[فقیه جامع‌الشرایط|فقهای جامع شرایط]]، در سخن بعضی از فقهای برجسته این دوره همانند [[محقق کرکی]]<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱/۶۷.</ref> و [[کاشف‌الغطاء]] در برخی از کارهای حکومتی (۴/۳۳۳–۳۳۴)، مشروع شمرده شده‌اند. همچنین در [[نهضت مشروطه]] طبق اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، مشروعیت قانون‌گذاری مشروط به حضور پنج نفر از [[مجتهدان تراز اول]] که مراجع معرفی می‌کنند، شد تا قانون را تصویب نهایی کنند. [[امام‌خمینی]] هر گونه حاکمیتی ازجمله [[رژیم پهلوی]] را به جز حاکمیت فقیه جامع شرایط، فاقد [[اعتبار]] عقلی و دینی دانست و [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] را با محوریت [[ولایت فقیه]] تشکیل داد. ایشان بدون اینکه از این اصطلاح نامی ببرد، مضمون آن را در آثار گوناگون خود ازجمله [[کشف اسرار]]، [[الاجتهاد و التقلید]]، [[تحریر الوسیله]]، [[المکاسب المحرمه]]، [[کتاب البیع]]، [[کتاب ولایت فقیه|ولایت فقیه]] و نیز در سخنرانی‌های خود مطرح کرده‌است.<ref>ادامه مقاله.</ref>
تنها در سده‌های اخیر، حاکمیت برخی از حاکمان شیعه [[صفویه]] و [[قاجاریه]] به شرط پیروی از [[فقیه جامع‌الشرایط|فقهای جامع شرایط]]، در سخن بعضی از فقهای برجسته این دوره همانند [[محقق کرکی]]<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱/۶۷.</ref> و [[کاشف‌الغطاء]] در برخی از کارهای حکومتی<ref>کاشف‌الغطاء، کشف الغطاء، ۴/۳۳۳–۳۳۴</ref>، مشروع شمرده شده‌اند. همچنین در [[نهضت مشروطه]] طبق اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، مشروعیت قانون‌گذاری مشروط به حضور پنج نفر از [[مجتهدان تراز اول]] که مراجع معرفی می‌کنند، شد تا قانون را تصویب نهایی کنند. [[امام‌خمینی]] هر گونه حاکمیتی ازجمله [[رژیم پهلوی]] را به جز حاکمیت فقیه جامع شرایط، فاقد [[اعتبار]] عقلی و دینی دانست و [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] را با محوریت [[ولایت فقیه]] تشکیل داد. ایشان بدون اینکه از این اصطلاح نامی ببرد، مضمون آن را در آثار گوناگون خود ازجمله [[کشف اسرار]]، [[الاجتهاد و التقلید]]، [[تحریر الوسیله]]، [[المکاسب المحرمه]]، [[کتاب البیع]]، [[کتاب ولایت فقیه|ولایت فقیه]] و نیز در سخنرانی‌های خود مطرح کرده‌است.<ref>ادامه مقاله.</ref>


{{ببینید|نظام سلطنتی|ولایت فقیه}}
{{ببینید|نظام سلطنتی|ولایت فقیه}}
۱۵٬۲۵۶

ویرایش