ثابتات ازلیه
ثابتات ازلیه، مفهومی در کلام اسلامی که گروهی از متکلمان معتزلی به آن قائل بودهاند که مطابق این مفهوم معدومات ممکن پیش از وجود یافتن، نحو تقرری دارند که به آن ثبوت گفته میشود.
اهمیت و جایگاه ثابتات
ثابتات ازلیه در اصطلاح کلامی، معدومات ممکنی هستند که پیش از وجود یافتن دارای ذواب، ثبوت و تقریر میباشند.[۱] برخی از متکلمان اسلامی قائل به ثبوت معدومات ممکنه یا همان ثابتات ازلیه شدهاند، نخستین کسی که این مفهوم را مطرح کرده، متکلم معتزلی ابویعقوب یوسفبناسحاق شحام است و پس از وی شاگردش ابوعلی جبائی به بسط و شرح مسئله ثابتات ازلیه پرداخت.[۲] در این زمینه متکلمان اشعری، فلاسفه و عرفای مسلمان به تحلیل و موضع گیریهای متفاوت در آثار خویش پرداختند.[۳] مهمترین موضع گیری را عرفا در مورد سخن معتزله و رابطه آن با اعیان ثابته دارند.[۴] امامخمینی نیز در آثار فلسفی، کلامی و عرفانی خویش به بحث ثابتات ازلیه توجه داشته و قول معتزله را در این زمینه باطل میداند.[۵]
چیستی ثابتات ازليه
متکلمان معتزلی بر این باورند که معدومات ممکن، پیش از وجود یافتن، دارای ذوات و اعیان و حقایقی هستند که ثبوت و تقرر دارند. این ذوات ازلی غیرمجعولاند. معتزله با نوعی خرق اجماع و با تغییر در قلمرو مفهوم کلماتی مانند وجود، عدم، ثبوت، شیئیت و نفی، مبنایی متفاوت بنا کردهاند. این گروه با ردّ تساوق و تساوی مفاهیم وجود و ثبوت، مفهوم ثبوت را اعم از وجود و عدم را اعم از نفی گرفتهاند و براین باورند ثبوت شامل وجود واجب، وجود ممکن و ممکن معدوم است و برای معدوم ممکن در همان حال عدم، شیئیت و ثبوت قائل هستند. در مقابل معنای نفی را نیز شامل معدوم ممتنع و معدوم ممکن دانستهاند. بر این اساس، دیگر وجود و عدم نقیض یکدیگر نیستند بلکه ثبوت و نفی نقیض هم دیگر میباشند.[۶]
امامخمینی نیز در بیان چیستی ثابتات اولیه بر این باور است که معتزله برای تصحیح علم ذات اقدس خداوند پیش از وجود به ممکنات و قِدم علم او، قائل به ثابتات ازلیه شدهاند تا علم به معدوم را تصحیح کنند.[۷] ایشان نظر معتزله را که میان ثابت و حال فرق نگذاشته و واسطهای میان وجود و عدم را قائلاند را نقد کرده است و معتقد است بر اساس اصالت وجود، چیزی که نور وجود به آن سرایت نکند در مرتبه عدم و ظلمت صرف باقی مانده و هیچ نحو تحققی ندارد، ازاینرو، قائل شدن به ثابتات ازلی امری غیرمعقول است، زیرا ثابت همان موجود است و ثبوت با وجود مرادف و غیر از وجود چیزی دیگر متحقق نیست.[۸]
رابطه اعیان ثابته و ثابتات ازلیه
برخی معتقدند بحث اعیان ثابته عرفا با ثابتات ازلیه معتزله، قرابت زیادی دارد؛ ثبوت معدومات ممکنه در مکتب اعتزال با شیئیت ثبوتی اعیان ثابته شبیه هم هستند؛ البته تفاوت در این است که معتزله ثبوت را خارجی میدانند؛ اما عرفا ثبوت اعیان ثابته را ثبوت علمی و در علم حقتعالی میدانند. بسیاری از حکما و عرفا بين بحث اعیان ثابته با ثابتات ازلیه تمایز گذاشته بر بطلان قول معتزله و صحت قول عرفا تأکید دارند و معتقدند قول معتزله با ادله عقلی بلکه با بداهت عقلی باطل است.[۹]
امامخمینی نیز میان اعیان ثابته عرفانی با ثابتات ازليه معتزله فرق قائل است و در این زمینه دو تفسیر دارد؛ ایشان در تفسیر اول با ارائه تحلیلی، مذهب عرفا را به مذهب معتزله ملحق میکند و معتقد است که نظر عرفا و متکلمان معتزلی نزدیک به هم میباشند، زیرا معتزله برای اینکه علم پیشین خداوند به اشیاء را موجه جلوه دهند؛ مدعی شدند که ماهیات اشیاء پیش از اینکه موجود بشوند، به نحو متمایز از هم ثبوت عینی و خارجی داشتند. عرفا نیز برای تصحیح متعلق علم پیشین حقتعالی بر این عقیدهاند که اشیاء پیش از این که وجود خارجی پیدا کنند، دارای ثبوت علمی هستند؛ بنابراین سخن عرفا از یک جهت به گفته معتزله است، زیرا معتزله، مثل عرفا به ثبوت ماهیات قائلند نه وجود آنها، پس با ابطال مذهب معتزله، مذهب عرفا هم باطل میشود؛ زیرا به عقیده عرفا، ثابتات و ماهیات در مرتبه واحدیت که مرتبه ظهور اسما و صفات است، میباشند بدون اینکه ثبوت آنها به وجود استناد داده شود. درحالیکه این گفته بنابر ادّله اصالت وجود باطل است، بنابر اصالت وجود چیزی که رائحه وجود را استشمام نکرده غیر از عدم و ظلمت چیزی نیست.[۱۰]
تفسیر دوم: امامخمینی در این تفسیر، گفته عرفا را درست و صحیح میداند و بر این باور است که حقتعالی پیش از ایجاد، علاوه بر علم به ذات خویش، به ممکنات و اشیاء در مرتبه واحدیت و عالم اعیان ثابته، علم دارد. اولینها مرتبه علم حق، علم در مرحله بطون است که مشتمل برعلم ذات به ذات در مرتبه احدیت و واحدیت میباشد. این علم اجمالی در عین کشف تفصیلی و شهود مفصل در مجمل است که از ظهور اسما و صفات و لوازم آن، یعنی اعمال ثابته به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی در حضرت واحدیت واقع میشود، بدون اینکه کثرت و ترکیبی لازم آید.[۱۱]
پانویس
- ↑ شهرستانی، نهاية الاقدام فی علم الكلام، ج۱، ص۱۵۱؛ فخر رازی، المباحث المشرقيه، ج۱، ص۴۵، حلی، انوار الملكوت فی شرح الياقوت، ج۱، ص۴۹.
- ↑ شهرستانی، نهاية الاقدام، ص۱۱۵ و ۱۵۱.
- ↑ باقلانی، تمهيد الاوايل و تلخيص الدلايل، ص۲۰۱؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبيه، ص۱۶۳ و ۴۷۹؛ الحكمة المتعاليه، ج۶، ص۱۸۱؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات الملكية، ج۴، ص۲۱۱؛ جهانگیری، ابنعربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، ص۳۷۸.
- ↑ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۸؛ ج۲، ص۱۵۰-۱۵۵؛ شرح چهل حدیث، ص۶۱۱؛ شرح دعای سحر، ص ۱۱۹.
- ↑ فخر رازى، المباحث المشرقيه، ج۱، ص۴۵؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ج۲۴۴ و ۲۴۷-۲۴۹؛ مطهری، ج۹، ص۴۵۳-۴۵۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۸؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۲۳۰.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۴؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۴۷۳.
- ↑ قونوی، المراسلات، ص۱۴۵ و ۱۶۵؛ جامی، نقد النصوص، ص۱۱۷؛ فناری، مصباح الانس، ص۸۰ و ۱۸۶؛ نوروزی، اعیان ثابته در عرفان اسلامی، ص۲۴-۲۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲؛ ۱۵۴-۱۵۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۱۱؛ شرح دعای سحر، ص۱۱۹؛ مصباح الهدايه، ص۵۸؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۴۷۶-۴۷۷.
منابع
- ابنعربی، محییالدين، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- باقلانی، محمدبنطيب، تمهید الاوایل و تلخیص الدلایل، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
- جامی، عبدالرحمان، نقد النصوص فی شرح نقش النصوص، تحقيق ویلیام چیتیک، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
- جهانگیری، محسن، ابنعربی چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ش.
- سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تهران، نشر ناب، ۱۳۸۴ش.
- شهرستانی، عبدالکریم، نهاية الاقدام فی علم الكلام، بيروت، دار الكتب العلمیه، ۱۴۲۵ق.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- علامه حلی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، قم، نشر الشریف الرضی، ۱۳۶۳ش.
- فخر رازی، محمدبنعمر، المباحث المشرقیه، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۱۱ق.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
- قونوی، صدرالدین، المراسلات، بیروت، بیجا، ۱۴۱۶ق.
- لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام، قم، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۲۵ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش.
- ملاصدرا محمدبنابراهيم، الشواهد الربوبيه فى المناهج السلوکیه، تصحيح سيدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحكمة المتعاليه فی الاسفار العقلية الاربعه، بيروت، دار احياء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- نوروزی، اصغر، اعیان ثابته در عرفان اسلامی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی، امامخمینی، ۱۳۹۰ش.
نویسنده: باقر صاحبی