مهدی عراقی

از ویکی امام خمینی
مهدی عراقی
مهدی عراقی.gif
شناسنامه
نام کاملمحمدمهدی ابراهیم عراقی
زادروزفروردین ۱۳۰۹
شهر تولدپاچنار تهران
کشور تولدایران
تاریخ درگذشتچهارم شهریور ۱۳۵۸
شهر درگذشتتهران
کشور درگذشتایران
آرامگاهحرم فاطمه معصومه(س)
نام همسرعصمت ایجادی
فرزندانحسام
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هایار امام‌خمینی، عضو فداییان اسلام و هیئت مؤتلفه.

مهدی عراقی، یار امام‌خمینی، عضو فداییان اسلام و هیئت مؤتلفه.

محمدمهدی ابراهیم عراقی معروف به مهدی عراقی در فروردین ۱۳۰۹ در پاچنار تهران به دنیا آمد و پس از اتمام دوره تحصیلی دبیرستان در مدارس مروی و دارالفنون، شاگرد مغازه شد و بعدها شغل آجرپزی را اختیار کرد. او در جوانی مجذوب سیدمجتبی نواب­ صفوی شد و به تشکیلات فدائیان اسلام پیوست و به عضویت مرکزی آن درآمد. وی در سال ۱۳۳۱ در اعتراض به بازداشت نواب صفوی، دستگیر و شش ماه زندانی شد اما با بروز اختلاف در فدائیان اسلام به همراه گروهی از آن جدا شد و پس از شهادت نواب در سال ۱۳۳۴، از مبارزه سیاسی فاصله گرفت و با همکاری برخی از بازاریان هیئت مذهبی تشکیل داد.

او پس از وفات سیدحسین بروجردی به منزل امام­‌خمینی رفت و خود را مقلد ایشان معرفی کرد و پس از آغاز نهضت امام­‌خمینی از فعالان همراه ایشان بوده است. وی در سازماندهی تظاهرات پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش محوری داشت و پس از آزادی امام‌­خمینی در سال ۱۳۴۳، به همراه برخی اعضای هیئت­‌های مؤتلفه به مدت دو هفته وظیفه پذیرایی از میهمانان امام در منزلش را بر عهده داشت.

پس از ترور حسنعلی منصور، عراقی و بسیاری از اعضای هیئت­‌های مؤتلفه دستگیر و عراقی به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد. او در سال ۱۳۴۸ به دژ برازجان تبعید شد و پس از تحمل سیزده سال زندان آزاد شد.

عراقی پس از آزادی، گروه ندای اسلام را تشکیل داد و در مبارزه تلاش بسیار داشت. او پس از هجرت امام‌­خمینی به فرانسه، به دیدار ایشان شتافت و مدیریت تدارکات اقامتگاه امام‌­خمینی را بر عهده گرفت. پس از ورود امام‌­خمینی به ایران، او و دوستانش در حفاظت از امام‌­خمینی نقش زیادی داشتند. او همچنین سرپرست زندان قصر، عضو شورای مرکزی بنیاد مستضعفان و ریاست واحد اجرایی آن، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود.

عراقی که مورد علاقه و اعتماد امام‌­خمینی بود، سرانجام در چهارم شهریور۱۳۵۸ و در ۴۸ سالگی به دست گروه فرقان، همراه پسرخود حسام به شهادت رسید و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

محمدمهدی ابراهیم عراقی معروف به مهدی عراقی در فروردین ۱۳۰۹ در پاچنار تهران به دنیا آمد.[۱] پدر او غلامعلی در خدمت یکی از شاهزادگان قاجاریه بود و مادر او فرد مذهبی بود و جلسات قرآن و روضه‌خوانی در خانه برگزار می‌کرد.[۲] عراقی دوران دبستان را در مدرسه حافظ و دبیرستان را در مدارس مروی و دارالفنون سپری کرد؛ سپس شاگرد مغازه و مشغول به کار شد و بعدها شغل آجرپزی را اختیار کرد.[۳] وی در نوجوانی مجذوب شخصیت سیدمجتبی نواب صفوی، رهبر جمعیت فداییان اسلام و وارد این جمعیت شد و پس از مدت کوتاهی به عضویت مرکزی آن درآمد.[۴]

عراقی در یک دهه مبارزاتِ فداییان اسلام نقش فعالی داشت و همچون بازوی قدرتمند نواب صفوی در تحرکات تشکیلاتی و عملیاتی آن جمعیت به صورت مستقیم و غیر مستقیم مشارکت می‌کرد.[۵] وی در تصمیم فداییان اسلام دربارهٔ ترور سیداحمد کسروی و سه نخست‌وزیر رژیم پهلوی عبدالحسین هژیر و حاجی‌علی رزم‌آرا و حسنعلی منصور نقش اساسی داشت.[۶] وی در سال ۱۳۳۱ در اعتراض به بازداشت نواب صفوی به مدت شش ماه زندانی شد.[۷] او پس از آن بر اثر اختلاف فکری میان اعضای جمعیت فداییان اسلام با نواب صفوی، همراه گروهی دیگر از این جمعیت جدا شد و به روایتی نواب صفوی او را کنار گذاشت.[۸] در فضای اختناق ناشی از کودتای ۲۸ مرداد و پس از شهادت نواب در سال ۱۳۳۴ مهدی عراقی از مبارزه سیاسی فاصله گرفت؛ اما با همکاری برخی از بازاریان تهران اقدام به تشکیل هیئت مذهبی کرد. هدف از تأسیس این هیئت قرائت قرآن و بحث دربارهٔ مسائل دینی بود.[۹]

آشنایی با امام‌خمینی و مبارزات سیاسی

عراقی نخستین بار امام‌خمینی را در مجلس ختمی در امامزاده قاسم دید و از فداییان اسلام شنیده بود که ایشان از خط فکری فداییان اسلام در مبارزه علیه رژیم پهلوی حمایت می‌کند.[۱۰] به گفته عصمت ایجادی همسر عراقی، پس از فوت مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰، نام امام‌خمینی در میان مراجعی که دولت اعلام کرده بود نبود و عراقی به دلیل ویژگی‌هایی که دربارهٔ امام‌خمینی شنیده بود به خانه ایشان رفت و خود را مقلد ایشان اعلام کرد. امام‌خمینی در این دیدار به عراقی و همراهان وی تأکید کرد، آنان وظیفه دارند مردم را به مسائل اجتماعی آگاه کنند.[۱۱] پس از آن عراقی جذب شخصیت و شیوه مبارزاتی امام‌خمینی شد و رابطه عمیقی با ایشان برقرار کرد. از این پس دوره جدیدی از فعالیت‌های سیاسی عراقی با رهبری امام‌خمینی آغاز شد. وی با همفکران خود هیئت‌های مؤتلفه اسلامی و «جبهه مسلمانان آزاده» را پایه‌گذاری کرد.[۱۲]

با آغاز مبارزات امام‌خمینی و انتشار اعلامیه ایشان دربارهٔ لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، عراقی با همکاران خود در «جبهه مسلمانان آزاده» نخستین اعلامیه را همراه دوازده هیئت دیگر علیه رژیم پهلوی صادر کرد.[۱۳] عراقی در هنگام حمله نیروهای رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه سال ۱۳۴۲، تعدادی از دوستانش را به حفاظت از منبر و بلندگوی مسجد مدرسه فیضیه قرار داد و خودش با برخی دیگر، محافظت از علمای حاضر در مسجد ازجمله مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی را بر عهده گرفت.[۱۴] پس از حمله نیروهای رژیم پهلوی به مدرسه و به‌خطرافتادن امنیت خانه امام‌خمینی، مهدی عراقی محافظت و دفاع از خانه ایشان را عهده‌دار شد.[۱۵]

عراقی در تظاهرات و سازماندهی نهضت پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش فعال و محوری داشت. وی راهپیمایی باشکوه میدان تره‌بار تهران را در روز عاشورا با همکاری طیب حاج‌رضایی با تعطیل‌کردن میدان تره‌بار به راه انداخت.[۱۶] در عاشورای ۱۳۴۲ زمانی که مردم در جلوی کاخ گلستان به نفع محمد مصدق و علیه محمدرضا پهلوی شعار می‌دادند، عراقی با علما در ارتباط بود و از طریق تلفن به سیدمحمود طالقانی اطلاع داد که ممکن است افراد خرابکار به کمک سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در مسجد هدایت که در اختیار ایشان بود برنامه‌های وی را خراب کنند.[۱۷] در سیزدهم خرداد ۱۳۴۲، او در جلو دانشگاه تهران سخنرانی کرد و گفت مردم جهان خیلی زود حاکمیت اسلام را در این کشور خواهند دید.[۱۸] پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری امام‌خمینی و محصورکردن ایشان در خانه رضا روغنی زنجانی، عراقی به نام معمار و تعمیرکار به آنجا می‌رفت و ضمن دیدار با امام‌خمینی، اعلامیه‌ها و پیام‌های ایشان را به بیرون منتقل می‌کرد.[۱۹] وی پس از آزادی امام‌خمینی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، همراه برخی از اعضای هیئت‌های مؤتلفه به مدت دو هفته اداره امور خانه ایشان را برای پذیرایی از مهمانان بر عهده گرفت و در برگزاری جشن در مدرسه فیضیه به مناسبت آزادی امام‌خمینی نقش زیادی ایفا کرد.[۲۰] وی در بزرگداشت عاشورای ۱۳۴۲، برای دومین بار بازداشت و زندانی شد و پس از سه ماه آزاد گردید.[۲۱] پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، عراقی به کمک یکی از دوستانش در مجلس ملی، نسخه‌ای از صورت‌جلسه هر دو مجلس شورای ملی و سنا را کپی کرد و به امام‌خمینی رساند[۲۲] و اعلامیه ایشان را در محکومیت لایحه کاپیتولاسیون به تعداد ۲۵۰ هزار نسخه با همکاران خود در شهرهای تهران، مشهد، قم، شیراز و اصفهان از ساعت ده شب تا دوازده شب پخش کرد؛ بدون اینکه نیروهای امنیتی کسی را دستگیر کنند. این مسئله دستگاه رژیم را بیش از سخنرانی امام‌خمینی ناراحت کرد.[۲۳]

پس از تبعید امام‌خمینی، شاخه نظامی هیئت‌های مؤتلفه در سال ۱۳۴۳، طرح اعدام انقلابی حسنعلی منصور ـ عامل اجرای قانون کاپیتولاسیون و نخست‌وزیر رژیم پهلوی ـ را در دستور کار قرار داد.[۲۴] با ترور وی به دست محمد بخارایی در مقابل مجلس شورای ملی،[۲۵] بسیاری از اعضای تشکیلات ازجمله عراقی دستگیر شدند. وی نخست در ۲۵/۳/۱۳۴۴، به اعدام و سپس به حبس ابد با کار محکوم شد.[۲۶] عراقی در سال ۱۳۴۸ به دلیل اخلال در نظم و تمکین‌نکردن به مقررات داخلی زندان، به دژ برازجان تبعید و در سال ۱۳۴۹ به ندامتگاه مرکزی تهران[۲۷] منتقل شد.[۲۸] وی با پذیرش مسئولیت آشپزخانه زندان، اخبار زندانیان را از طریق سربازان وظیفه و دیدار با بستگان خود به بیرون و اخبار بیرون را به داخل منتقل می‌کرد.[۲۹] وی پس از تحمل سیزده سال حبس سرانجام در ۱۵/۱۱/۱۳۵۵ به مناسبت بزرگداشت پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی به همراه بقیه اعضای هیئت‌های مؤتلفه از زندان آزاد شد.[۳۰]

عراقی پس از آزادی، با تکثیر اعلامیه‌های امام‌خمینی و تشکیل گروه ندای اسلام با کمک دیگر زندانیان آزادشده مؤتلفه اسلامی و ایفای نقش در راهپیمایی عاشورای ۱۳۵۶، به مبارزه خود علیه رژیم ادامه داد.[۳۱] همچنین بر اساس گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در مهر ۱۳۵۶، نوعی همکاری و نزدیکی میان گروه‌های مذهبی و ملی در مبارزه علیه حکومت رژیم پهلوی ایجاد شد؛ از این‌رو عراقی و داریوش فروهر یکی از رهبران جبهه ملی طی دیداری به توافقاتی رسیدند؛ ازجمله اینکه جبهه ملی، امام‌خمینی را رهبر نهضت بداند و چنانچه بقیه اعضای جبهه ملی در پذیرش رهبری ایشان اهمال‌کاری کردند، فروهر اقدام لازم را انجام دهد؛ همچنین قرار شد هر اقدامی علیه حکومت با تصمیم عراقی و فروهر باشد.[۳۲]

پس از هجرت امام‌خمینی به فرانسه، عراقی نیز به دلیل علاقه‌ای که به امام‌خمینی داشت، به اقامتگاه ایشان در نوفل لوشاتو رفت و هنگام حضور نزد امام‌خمینی، با چشم‌های گریان، خود را روی قدم‌های ایشان انداخت[۳۳]؛ اما به دلیل تحمل رنج‌های زیاد زندان که موجب شده بود عراقی از نظر جسمی ضعیف و شکسته شود، امام‌خمینی وی را نشناخت و از شکسته‌شدن زیاد وی اظهار شگفتی کرد.[۳۴] عراقی سپس تدارکات اقامتگاه امام‌خمینی را در نوفل لوشاتو بر عهده گرفت[۳۵]؛ اما پس از یک ماه با کسب رهنمودهای امام‌خمینی با تعدادی کتاب، جزوه و عکس به تهران بازگشت.[۳۶] در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، وی مسئولیت تدارکات و آماده‌کردن بلندگوها را عهده‌دار شد[۳۷]؛ سپس به بهانه دیدار فرزند خود، امیر عراقی که در آمریکا به تحصیل مشغول بود، به فرانسه رفت و دوباره در اداره امور بیت امام‌خمینی مشغول شد و سخنرانی‌های ایشان را تکثیر و توزیع می‌کرد.[۳۸]

فعالیت‌ها پس از انقلاب

پس از بازگشت امام‌خمینی به کشور، عراقی و دوستانش نقش مهمی در اقامت ایشان در مدرسه رفاه و مدرسه علوی داشتند و ازجمله اقدامات آنان حفاظت از امام‌خمینی در هنگام زیارت از حرم عبدالعظیم حسنی(ع) بود.[۳۹] پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عراقی سرپرستی زندان قصر، عضویت در شورای مرکزی بنیاد مستضعفان و ریاست واحد اجرایی آن، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و مدیریت مالی روزنامه کیهان را عهده‌دار شد.[۴۰] امام‌خمینی به عراقی علاقه و اعتماد داشت. عراقی رابط ایشان با مبارزان و جمعیت مؤتلفه به‌شمار می‌رفت، تا آنجاکه امام‌خمینی برخی از برنامه‌ها را با وی مطرح می‌کرد؛ ازجمله تشکیل اجتماع عظیم و فراگیر مردمی در عاشورای حسینی ۱۳۴۲ در تهران که عراقی نقش مهمی ایفا کرد[۴۱]؛ به همین دلیل امام‌خمینی در شهریور ۱۳۶۲ تأکید کرد عراقی از آغاز نهضت با ایشان همراه بوده و او را می‌شناسد و وی عمرش را صرف خدمت به اسلام کرده‌است[۴۲]؛ چنان‌که او را مرد بسیار صالح و فداکار،[۴۳] بزرگوار و دوست دیرین خود[۴۴] خواند.

شهادت

گروه فرقان و سازمان مجاهدین خلق از نظر فکری در یک مسیر حرکت می‌کردند. گفته شده سازمان مجاهدین نام ۲۲ تن از روحانیان و ۱۵ تن از غیر روحانی‌ها را که مانع رسیدن به هدف خود می‌دانست، در فهرست ترور ذکر کرده بود. گروه فرقان نیز همان فهرست ازجمله نام مهدی عراقی را در فهرست ترور قرار داد.[۴۵] در چهارم شهریور ۱۳۵۸ در حالی‌که عراقی همراه پسر خود حسام از خانه به طرف محل کار می‌رفت، به دست گروه فرقان ترور شد و در ۴۸سالگی به شهادت رسید.[۴۶] پس از شهادت عراقی، به دستور امام‌خمینی پیکر وی و فرزندش به قم منتقل شد و جمع زیادی ازجمله امام‌خمینی به رغم اینکه نوعاً در مراسم تشییع شرکت نمی‌کرد آن دو را تشییع کردند و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد. ایشان در شهادت مهدی عراقی گریست و بر مزار وی نشست و دعا کرد.[۴۷] ایشان در جمع خانواده شهید عراقی، او را برادر و فرزند عزیز و خوب خود خواند و یادآوری کرد وی نه یک شخص بلکه به تنهایی بیست نفر بود، او یک شخص معمولی نبود که با مرگ عادی از دنیا برود و مرگ در بستر برای او کم بود و درگذشت عراقی گرچه برای ایشان سنگین است، اما آنچه موجب تسکین است شهادت او است.[۴۸]

پانویس

  1. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳.
  2. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳، ۲۳–۲۴.
  3. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۴–۲۵.
  4. عراقی، تاریخ شفاهی، ۴۷–۴۸.
  5. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵.
  6. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶؛ عراقی، یاران امام، ۱۴–۱۵.
  7. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۱۱/۹۱؛ اسلامی، طلایه‌داران آفتاب، ۱۵۵.
  8. ←عراقی، تاریخ شفاهی، ۷۴–۷۵.
  9. عراقی، تاریخ شفاهی، ۸۶–۹۱.
  10. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۳۷ و ۱۵۱؛ حسینی بهشتی، مصاحبه، ۴.
  11. عراقی، تاریخ شفاهی، ۹۸–۹۹؛ ایجادی، مصاحبه، ۱۰۰.
  12. عسکراولادی، مصاحبه، ۶–۷؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵.
  13. عراقی، تاریخ شفاهی، ۹۹ و ۱۰۱.
  14. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۰۲.
  15. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۰۳.
  16. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۱۴؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵ و ۱۸۴.
  17. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۸۲–۱۸۳.
  18. غرضی، مصاحبه، ۲۵۶–۲۵۷.
  19. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۳۲.
  20. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۹۸؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۳۶.
  21. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵.
  22. عراقی، ناگفته‌ها، ۲۰۷.
  23. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۷۰.
  24. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۵۸.
  25. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶ و ۲۱۲.
  26. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶ و ۲۱۲؛ عراقی، یاران امام، ۱۳۸–۱۳۹ و ۱۵۰.
  27. زندان قصر.
  28. عراقی، یاران امام، ۱۷۷ و ۱۹۰.
  29. عراقی، یاران امام، ۱۹۹ و ۲۰۵–۲۰۶.
  30. عراقی، یاران امام، ۲۵۲؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶.
  31. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۱۲–۲۱۳ و ۲۱۶؛ عراقچی، پرتو آفتاب، ۲۶۶.
  32. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۱۲/۲۵۶–۲۵۷ و ۵۱۱.
  33. فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۵۰.
  34. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۱؛ مهدیان، مصاحبه، ۹۸.
  35. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۲؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶.
  36. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۸؛ عراقی، یاران امام، ۳۷۰.
  37. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۸.
  38. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۴۰.
  39. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۴۷.
  40. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶؛ اسلامی، طلایه‌داران آفتاب، ۱۵۶.
  41. عراقی، تاریخ شفاهی، ۱۱۴.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۱.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۴–۱۲۵.
  45. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۶۷.
  46. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۱۰۷؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶.
  47. عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۷۱–۲۷۲.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۰.

منابع

  • اسلامی، مهدی، طلایه‌داران آفتاب، یادمان شهدای مرکزی مؤتلفه اسلامی، تهران، مهرتابان، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • ایجادی، عصمت، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۶، ۱۳۸۷ش.
  • توکلی‌بینا، ابوالفضل، دیدار در نوفل لوشاتو، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی ابوالفضل توکلی‌بینا، به کوشش فرامرز شعاع‌حسینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • حسینی بهشتی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۶، ۱۳۸۷ش.
  • روزی‌طلب، محمدحسن، ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • عراقچی، علی، پرتو آفتاب، خاطرات حضرت آیت‌الله حاج‌شیخ‌علی عراقچی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • عراقی، مهدی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید عراقی، تدوین امین عزیزی و مجتبی سلطانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • عراقی، مهدی، ناگفته‌ها، خاطرات شهید مهدی عراقی، پاریس ـ پاییز ۱۳۵۷، تدوین محمود مقدسی و دیگران، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • عراقی، مهدی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیش‌کسوت انقلاب شهید حاج‌مهدی عراقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • عسکراولادی، حبیب‌الله، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۶، ۱۳۸۷ش.
  • غرضی، سیدمحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد تهران، تدوین علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • مهدیان، حسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۶، ۱۳۸۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.

پیوند به بیرون