محمدعلی رحمانی
شناسنامه | |
---|---|
زادروز | ۱۳۳۲ش |
شهر تولد | قوچان |
کشور تولد | ایران |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | فرمانده بسیج مستضعفین، نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی ـ سیاسی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | امامخمینی، سیدابوالقاسم خوئی، سیداسدالله مدنی، حسین راستی کاشانی |
محمدعلی رحمانی، شاگرد امامخمینی، روحانی مبارز و فرمانده بسیج مستضعفین.
محمدعلی رحمانی در سال ۱۳۳۲ در قوچان به دنیا آمد و از یازده سالگی تحصیلات حوزوی را در قوچان و پس از آن مشهد انجام داد و از سال ۱۳۴۴ عازم حوزه علمیه نجف شد.
رحمانی از مبارزان نهضت امامخمینی بود و در نجف با سیدمصطفی و سیداحمد خمینی ارتباط داشت و پس از ممنوعالخروج شدن از ایران، در قم اقامت کرد و در تکثیر و انتشار اعلامیههای امامخمینی کوشا بود.
او از امامخمینی اجازه امور حسبیه داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مأموریتهایی از طرف امامخمینی به وی واگذار شد. او در سال ۱۳۶۴ به مسئولیت بسیج برگزیده شد و مسئولیت ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه نیز بر عهده او بوده است.
رحمانی همواره در دفتر امامخمینی در قم و تهران حضور داشت و پس از جنگ و با ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیتههای انقلاب اسلامی و تشکیل نیروی انتظامی، تا سال ۱۳۸۶ به مدت شانزده سال نماینده ولیفقیه و رئیس سازمان عقیدتی-سیاسی این نیرو بوده است.
زندگینامه و تحصیلات
محمدعلی رحمانی در سال ۱۳۳۲ در قوچان زاده شد. پدر او، محمد رحمانی، فردی مذهبی، مبارز و از کسبه سرشناس قوچان بود که به دلیل همراهی با نهضت امامخمینی به گنبد کاووس تبعید شد.[۱] تبعید وی موجب شد رحمانی که از یازدهسالگی، در حوزه علمیه قوچان و پس از آن در حوزه مشهد و مدرسه نواب (۱۳۴۲–۱۳۴۳)، تحصیل علوم دینی را آغاز کرده بود، در سال ۱۳۴۴ به سفارش پدر خود و پنهانی به نجف سفر کند.[۲] وی به هنگام ورود امامخمینی به نجف در مهر ۱۳۴۴،[۳] در نجف بود.[۴]
رحمانی در حوزه مشهد، ادبیات را نزد حجت هاشمی و در نجف، بخش عمده مقدمات را نزد عموی خود، رمضانعلی قوچانی خواند و درسهای سطح را از سیدباقر مصطفوی کاشانی، حسین راستی کاشانی، غلامرضا رضوانی و سیدتقی قمی فراگرفت. او در درس تفسیر و فلسفه از محمد صادقی تهرانی بسیار بهره برد و شرح منظومه را نزد عباس قوچانی و بیشتر نزد غلامرضا رضوانی خواند. وی در دوره درس خارج، مدتی در درس اصول سیدابوالقاسم خوئی و نیز میرزاباقر زنجانی شرکت کرد؛ همچنین در درس خارج فقه امامخمینی و در بحث خمس سیدعبدالاعلی سبزواری حضور یافت.[۵] وی در سالهای حضور در نجف، استادان دیگری مانند محمدعلی مدرس افغانی، سیدمحمدعلی ابطحی اصفهانی، محمدحسن قدیری، مجتبی لنکرانی و سیداسدالله مدنی نیز داشته است.[۶]
رحمانی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۲، در درس خارج اصول حسین وحید خراسانی و خارج فقه میرزاجواد تبریزی در حوزه علمیه قم حضور یافت[۷] و مقداری محدود نیز در درس سیدکاظم شریعتمداری نیز شرکت کرد که دلیل آن را بیشتر درامانماندن از پیگیری سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دانسته است.[۸] وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار در تهران، با وجود داشتنِ مسئولیتهای اجرایی، به تدریس در موضوعات فقهی و فلسفی نیز اشتغال داشته است.[۹]
مبارزه با حکومت پهلوی
مبارزه سیاسی رحمانی و آشنایی با روحانیان مبارز مانند سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم هاشمینژاد و عباس واعظ طبسی از مدرسه نواب مشهد، با توزیع اعلامیههای امامخمینی و خواندن آن برای مردم آغاز شد.[۱۰] او در دوران نهضت، در جمع مبارزان دفتر امامخمینی، در نجف و قم بود و در داخل و خارج کشور فعالیت میکرد.[۱۱] وی به دلیل ارتباط عموی خود رمضانعلی قوچانی با بیت امامخمینی، از آغاز با بیت ایشان ارتباط داشت و رفتوآمد سیدمصطفی خمینی به خانه قوچانی، از همان آغاز موجب آشنایی رحمانی با سیدمصطفی شد و با ورود سیداحمد خمینی به نجف، زمینه آشنایی با او نیز فراهم گردید.[۱۲] در سفر سیداحمد خمینی به نجف، (ببینید: سیداحمد خمینی) به پیشنهاد امامخمینی، مباحثه علمی رحمانی با سیداحمد خمینی شروع شد و این آشنایی علمی، به دوستی و صمیمیت دوجانبه انجامید و تا بازگشت سیداحمد به ایران و پس از آن ادامه یافت.[۱۳]
رحمانی در اواخر سال ۱۳۵۲[۱۴] در یک مأموریت از سوی سیدمصطفی خمینی و برای پیگیری برخی مسائل، به ایران برگشت.[۱۵] او در این سفر حامل امانتهایی از سوی امامخمینی بود؛ ازجمله چمدانی پر از کتاب و اعلامیه که باید به اکبر هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری میرساند.[۱۶] وی پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت به عراق به دلیل دستکاری در گذرنامه، دستگیر و ممنوعالخروج شد و به ناچار در ایران ماند.[۱۷] سندی از اسناد ساواک در تاریخ ۷/۱۱/۱۳۵۲، که نام رحمانی را محمدعلی رحمانی کوهدرهای ثبت کرده، از او به عنوان یکی از یاران و همراهان مجاهد امامخمینی در عراق نام برده است که چندی پیش در تهران دیده شده است. این سند، سفر او را به ایران غیرمجاز دانسته که احتمالاً با هدف انجام مأموریت است و بر همین اساس دستگیری و بازجویی از او را درخواست کرده است.[۱۸]
رحمانی پس از ممنوعالخروج شدن، با دریافت توصیه امامخمینی مبنی بر اقامت در قم یا مشهد، ماندن در قم را انتخاب کرد و به همراه خانواده، در خانهای که سیداحمد خمینی برای تکثیر اعلامیهها تهیه کرده بود، اقامت گزید تا ضمن ادامه تحصیل، در امور مربوط به انقلاب نیز مشارکت کند.[۱۹] او در این خانه با سیداحمد خمینی و محمود واحدی اصفهانی در تکثیر و توزیع اعلامیه و کتاب همکاری میکرد[۲۰] (ببینید: سیداحمد خمینی) و جزو گروه مسئول تنظیم و تکثیر کتابها و جزوات، اعلامیه و بیانیهها بود؛[۲۱] ازجمله یکبار اطلاعیههای مربوط به ۱۵ خرداد را به مشهد برد و به دست خامنهای، هاشمینژاد و طبسی رساند.[۲۲] وی یک بار در قم بازداشت شد، ولی ساواک به محل تکثیر اعلامیه دست نیافت.[۲۳] او مکاتباتی با امامخمینی داشت و ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۳[۲۴] و نیز اردیبهشت ۱۳۵۴،[۲۵] دربارهٔ وجوه شرعی به وی اجازهنامه داده است. در دی ۱۳۶۳ نیز در اجازهنامهای مطلق اجازه دریافت و صرف وجوه شرعی در موارد مقرر را به وی داده است.[۲۶]
فعالیتها و مسئولیتهای پس از انقلاب
امامخمینی چهار روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ چند نفر ازجمله رحمانی را مأمور کرد تا با سرکشی به مقرهای نظامی، نظامیان را به حضور در محل کار تشویق کنند.[۲۷] وی با سرزدن به ستاد ژاندارمری، سازمان مهندسی ارتش و پایگاه پارچین، به عنوان نماینده امامخمینی برخی از نظامیان حبسشده را آزاد کرد و پیام ایشان را مبنی بر اینکه فعلاً میتوانند با همان لباس فرم سابق بر سر کار برگردند ابلاغ کرد.[۲۸]
امامخمینی در ۴/۶/۱۳۵۸ در حکمی، رحمانی را با توجه به آشنایی او به وضع شهر قوچان، به عنوان نماینده خود به این شهر فرستاد تا با همکاری و مشورت علمای قوچان، در رفع مشکلات این شهر بکوشد و با آشناکردن مردم به وظیفه حساس در شرایط روز و دعوت به وحدت، آنان را از اختلاف و تفرقه برحذر دارد.[۲۹] وی که با دفتر امامخمینی همکاری میکرد، پس از استقرار ایشان در جماران، در تهران مستقر شد و در دوران جنگ، بارها به نمایندگی از طرف ایشان، راهی جبههها شد و در عملیات شرکت داشت.[۳۰]
در سال ۱۳۶۲ رحمانی برای مسئولیت سفارت در کشور قطر آماده دریافت استوارنامه از رئیسجمهور وقت سیدعلی خامنهای و سفر به این کشور بود، اما امامخمینی با توجه به نظر سپاه پاسداران مبنی بر تعیین مسئول جدید بسیج مستضعفین، از رحمانی خواست این مسئولیت را بپذیرد و او از سوی فرماندهی سپاه به این مسئولیت برگزیده شد و تا زمان حیات امامخمینی در این سمت بود.[۳۱] او معتقد است اندیشه تشکیل بسیج در ذهن امامخمینی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۵۱ در جریان طرحی از محمد منتظری، مطرح بوده است.[۳۲]
رحمانی در سازمان بسیج مستضعفین توانست در جنبههای مختلف اعم از جذب، سازماندهی و اعزام نیرو، تشکیل شاخههای مختلف صنفی بسیج، مانند بسیج کارگران و بسیج دانشآموزی، افزایش پایگاههای مقاومت بسیج از ششهزار پایگاه به بیستویک هزار پایگاه و سریعتر کردن آهنگ اعزام نیرو و بهویژه اعزام مشهور صدهزار نفری سپاه حضرت محمد(ص) موفق گردد.[۳۳] وی در مسئولیت بسیج، تأکید داشت این نهاد تنها برای مقابله با دشمن خارجی است و از گرایش به احزاب و جریانهای سیاسی داخلی، پرهیز میکرد؛[۳۴] چنانکه درخواست سیدمهدی هاشمی برای آموزش گروهی از مبارزان خارجی پذیرفت که پادگان امامعلی(ع) در تهران را در اختیار آنان بگذارد ولی با خواست هاشمی مبنی بر اینکه هیچکس حتی حسینعلی منتظری نباید از این خبر اطلاع یابد، از این کار امتناع و با او قطع رابطه کرد.[۳۵]
رحمانی همچنین مسئول ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهههای جنگ تحمیلی بود[۳۶] و آن زمان توانست بیش از ۱۲ میلیارد تومان از کمکهای مردم را به جبههها بفرستد.[۳۷] عضویت در کمیته ویژه عملیات برونمرزی علیه حزب بعث عراق و کشورهای کمککننده به این حزب، به همراه سیدمحمدباقر حکیم، از دیگر فعالیتهای او بوده است.[۳۸] وی همچنین مسئول شورای سرپرستی آوارگان عراقی بود.[۳۹] رحمانی که از امضاکنندگان نامه انشعاب از جامعه روحانیت مبارز تهران به امامخمینی و تشکیل مجمع روحانیون مبارز تهران است،[۴۰] از آغاز تأسیس این تشکل از اعضای اصلی شورای مرکزی این تشکل بوده است.[۴۱] (ببینید: مجمع روحانیون مبارز تهران)
امامخمینی پس از پایان جنگ تحمیلی، در نامهای به رحمانی، به عنوان مسئول بسیج مستضعفین و ستاد جمعآوری کمکهای مردمی، با تشکر از زحمات او و تمام نیروهای بسیجی در سراسر کشور و دستاندرکاران ستاد کمکهای مردمی که در دوران جنگ، خدمات ارزشمندی به اسلام، انقلاب و ایران کردهاند، از او خواست طی ششماه آنچه را در اختیار ستاد کمکهای مردمی است، در موارد مصرف آن صرف کند و کار ستاد را به پایان ببرد.[۴۲]
رحمانی که همواره در دفتر امامخمینی در قم و تهران حضور داشته و این حضور پس از رحلت ایشان نیز ادامه یافت،[۴۳] با ستایش از روح بلند و کمالات انسانی امامخمینی، ایشان را دارای ملکات روحی، صفات برجسته و معنویات فوقالعاده شمرده است. او تأکید کرده است امامخمینی ضمن دارابودن کمال علمی، چنانکه بسیاری از استادان برجسته فلسفه، فقه و اخلاق از شاگردان ایشان بودند، به دیگر صفات شایسته اخلاقی متصف بود و در مبارزه با مستکبران و حمایت از محرومان، شجاعت و شهامت داشت؛[۴۴] چنانکه هیچ تعلقی به دنیا نداشت و دیگران را به وابستهنبودن به دنیا سفارش میکرد.[۴۵]
رحمانی بر این باور است که امامخمینی با اعتقاد به اسلام ناب، در همه مراحل نهضت در اجرای درست آن کوشید و سخنان ایشان دربارهٔ اسلام، قلبها را متوجه خود میکرد.[۴۶] به باور وی نهضت امامخمینی، که جز در صدر اسلام در هیچیک از مقاطع تاریخی سابقه نداشته است، برای حکومتکردن یا هر منفعت شخصی و گروهی نبود؛ قیام ایشان برای دفاع از کیان مکتب اسلام بود که با چهره غیرواقعی به مردم معرفی شده بود یا در خطر نابودی به دست ابرقدرتها بود و ایشان جز برای انقلاب، دین اسلام و نظام اسلامی حاضر نبود به کسی امتیاز بدهد.[۴۷] امامخمینی در عین استقلال فکر، به رأی خود بسنده نمیکرد و از نظر مشورتیِ افراد و شخصیتهای مختلف در قشرهای گوناگون که اغلب از جوانان بودند، بهره میگرفت.[۴۸] به نظر وی، امامخمینی با استنباط حکم مصالح عمومی، گشایش بزرگی در حل بسیاری از مسائل فقهی و سیاسی کشور به وجود آورد و از این نگاه پویا، به اسلام ناب محمدی تعبیر کرد و مردم را از پایههای اصلی آن شمرد.[۴۹]
امامخمینی نیز رحمانی را از مبارزان باسابقه و از دوستان خود شمرده است.[۵۰] ایشان از رحمانی در مسئولیت بسیج مستضعفین خواست بسیج را معبد خود بداند و به قصد عبادت، کار کند تا از خطرها و آفات مصون بماند؛ زیرا تمام فعالیتهای او در بسیج عبادت است.[۵۱] عملکرد رحمانی در بسیج بهویژه اعزام صدهزارنفری به جبهه، موجب رضایت امامخمینی شد. ایشان با مشاهده صف طولانی کسانی که به جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اعزام میشدند، آن را مشت محکم بر دهان استکبار خواند و رحمانی را مایه عزت انقلاب و کشور دانست؛ همچنین تأکید کرد هر شب در نماز شب برای او دعا میکند.[۵۲]
پس از پایان جنگ تحمیلی و با ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیتههای انقلاب اسلامی و تشکیل نیروی انتظامی در سال ۱۳۷۰، رحمانی تا سال ۱۳۸۶ به مدت ۱۶ سال، نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی ـ سیاسی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بوده است[۵۳] و اینک به تدریس و تحقیق اشتغال دارد.
پانویس
- ↑ رحمانی، گفتگو؛ رحمانی، رسالت.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۸؛ رحمانی، حریم امام، ۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۱۶.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۶.
- ↑ رحمانی، گفتگو.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۸؛ رحمانی، رسالت.
- ↑ رحمانی، گفتگو.
- ↑ رحمانی، مصاحبه، تسنیم.
- ↑ رحمانی، مصاحبه، رسالت.
- ↑ رحمانی، امام برای منفعت شخصی انقلاب نکرد، ۴.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۹.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۶؛ رحمانی، تاریخ ایرانی.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۷–۲۷۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۴۴۷.
- ↑ رحمانی، تاریخ ایرانی.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۹؛ رحمانی، تاریخ ایرانی.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۴۴۷.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۰.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۹.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۱.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۱۲۶.
- ↑ رحمانی، جماران.
- ↑ رحمانی، جماران.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۴۸.
- ↑ رحمانی، جماران؛ رحمانی، رسالت.
- ↑ رحمانی، تاریخ ایرانی؛ رحمانی، جماران.
- ↑ رحمانی، تسنیم.
- ↑ رحمانی، رسالت؛ رحمانی، جماران.
- ↑ رحمانی، جماران.
- ↑ رحمانی، تسنیم.
- ↑ رحمانی، حریم امام، ۳؛ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۹.
- ↑ رحمانی، رسالت.
- ↑ رحمانی، رسالت.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات؛ سال ۱۳۶۷، ۷۵.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۲ و ۳۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۴۴.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۲.
- ↑ رحمانی، ۲۸۷؛ رحمانی، حریم امام، ۳–۴.
- ↑ رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۸–۲۸۹.
- ↑ رحمانی، حریم امام، ۴.
- ↑ رحمانی، حریم امام، ۳–۴.
- ↑ رحمانی، تاریخ ایرانی.
- ↑ رحمانی، جماران.
- ↑ ۲۱/۳۴۴.
- ↑ رحمانی، تاریخ ایرانی.
- ↑ رحمانی، رسالت.
- ↑ همو، جماران؛ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۱۴۵.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- رحمانی، محمدعلی، امام برای منفعت شخصی انقلاب نکرد، مجله حریم امام، شماره ۳۸۹، ۱۳۹۸ش.
- رحمانی، محمدعلی، گفتگوی حضوری، دانشنامه امامخمینی، ۳۰/۶/۱۳۹۹ش.
- رحمانی، محمدعلی، گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، تاریخ ایرانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۶/۹/۱۳۹۶ و ۵/۲/۱۳۹۷ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، خبرگزاری تسنیم، ۱۹/۳/۱۳۹۷ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، روزنامه رسالت، ۱۹/۱۰/۱۳۸۶ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون
- پروینسادات قوامی، محمدعلی رحمانی، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۷۵–۵۷۹.