۱۹٬۱۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{دیگر کاربردها|عدالت (ابهامزدایی)}} | {{دیگر کاربردها|عدالت (ابهامزدایی)}} | ||
'''عدل الهی'''، از [[اسما و صفات|صفات خداوند متعال]] به معنای دادگری در افعال و تنزّه از فعل قبیح. | '''عدل الهی'''، از [[اسما و صفات|صفات خداوند متعال]] به معنای دادگری در افعال و تنزّه از فعل قبیح. | ||
عدل در نظام تکوین و تشریع دارای جایگاه ویژهای است و [[انسانشناسی|انسان]] بر اساس [[فطرت]] خود متمایل به [[عدالت (ابهامزدایی)|عدالت]] است. در ادیان الهی بر عدل الهی در داوریها تأکید شده است. براساس آیات و روایات، آسمان و زمین و نظام الهی بر پایه عدل استوار است. | |||
عدل مانند دیگر [[اسما و صفات|صفات الهی]] است، اما به جهت اهمیت آن امامیه و معتزله آن را از اصول دین یا مذهب قرار دادهاند. متکلمان اسلامی در عدل الهی از مباحثی چون [[خیر و شر]]، آفات و بلاها و تفاوت افراد در دنیا بحث کردهاند. اهل معرفت نیز عدل را یکی از اسمای الهی میدانند که بر اسمای دیگر حکومت میکند و میان آنها اعتدال و توازن پدید میآورد. | |||
[[امامخمینی]] عدالت را از صفات کمالی میداند که خداوند بر اساس آن نظام عالم را بنا کرده است. ایشان با اشاره به اقسام عدل الهی و با تأکید بر عدالت در تشریع خاطر نشان ساخته که مقتضای عدالت این است که [[دین]] در بیان احکام و قوانین و بیان معارف و حقایق که مقصد اصلی ادیان الهی است، در اوج کمال خود باشد؛ در غیر این صورت نقص در [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] و خلاف عدل الهی است. | |||
امامخمینی به برخی شبهات در مورد عدل الهی پاسخ داده است ازجمله این شبهات: ۱-شرور و بلایا ۲-تفاوت انسانها ۳-[[سعادت و شقاوت]] ۴-تطابق اعمال با جزاء ۵-[[شفاعت]] ۶-عفو الهی. | |||
== معنی == | == معنی == | ||
خط ۸: | خط ۱۶: | ||
عدل در نظام تکوین و تشریع دارای جایگاه ویژهای است و انسان بر اساس [[فطرت]] خود متمایل به عدالت است.<ref>جمیل حمود، الفوائد البهیة، ۲/۲۳۷.</ref> عدل الهی از مسائلی است که از دیرباز خداباوران به آن توجه کردهاند. با مشاهده بلاها و شروری که در عالم واقع میشدهاست، این پرسش برای آنان مطرح بوده که این امور چگونه با عدل الهی سازگارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۸۶.</ref> برخی مذاهب و فرقهها برای رهایی از این پرسشها شرور را به ظلمت و اهرمن نسبت دادهاند و خداوند را از آن منزه دانستهاند؛ از این جهت به ثنویت معتقد شدند.<ref>بغدادی، الملل و النحل، ۹۴؛ بغدادی، اصول الایمان، ۷۰.</ref> در [[ادیان الهی]] بر عدل الهی در داوریها تأکید شدهاست.<ref>کتاب مقدس، تورات، کتاب دانیال، ۴، ۳۷؛ کتاب مقدس، انجیل، مکاشفه یوحنا، ۱۶، ۷.</ref> در [[قرآن کریم]] ظلم از خداوند نفی شده<ref>آل عمران، ۱۸۲؛ انفال، ۵۱.</ref> و از عدالت خداوند در پاداش و [[مجازات|کیفر]] سخن به میان آمدهاست.<ref>انبیاء، ۴۷.</ref> بر اساس آیات<ref>الرحمن، ۷؛ انعام، ۱۱۵.</ref> و [[حدیث|روایات]]<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۱۰۷.</ref> آسمان و زمین و نظام تکوین و تشریع بر پایه عدل استوار است.<ref>←مطهری، مجموعه آثار، ۱/۶۰ و ۷۹.</ref> عدل مانند دیگر [[اسما و صفات|صفات الهی]] است؛ اما به جهت اهمیت آن امامیه و [[معتزله]] آن را از اصول دین یا مذهب قرار دادهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۸۶–۸۷.</ref> این اصل به عنوان یک اصل اعتقادی در [[شیعه|مذهب تشیع]] مطرح شد<ref>خواجهنصیر، رسائل، ۴۶۶.</ref> و دلیل آن، این است که گروهی از مسلمانان، مانند برخی [[اشاعره]]، [[آزادی]] و اختیار انسان را انکار کردند. آنان با انکار ادراک حسن و قبح ذاتی و اصل علیت، عدالت الهی را به گونهای توجیه کردند که با هر عملی انطباق مییافت. به عقیده آنان انسان قدرت شناخت عدالت را ندارد و هر آنچه خداوند انجام دهد عدل است و فعل خداوند معیار عدالت است و [[ظلم]] برای او معنا ندارد.<ref>کاشفالغطاء، اصل الشیعة و اصولها، ۷۶.</ref> این مسئله دستاویزی برای حاکمان جور شد تا افعال خود را توجیه کنند و آن را مطابق با حکم خداوند بدانند<ref>جمشیدی، نظریه عدالت، ۲۰۸–۲۰۹.</ref>؛ اما عموم [[شیعه]] و معتزله با دلایل قطعی عقلی و نقلی عدل الهی را اثبات کردند و نفی اختیار را منافی اصل عدل شمردند و به «عدلیه» معروف شدند.<ref>شبر، حقالیقین، ۱/۸۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴–۴۵ و ۲/۱۴۹–۱۵۰.</ref> | عدل در نظام تکوین و تشریع دارای جایگاه ویژهای است و انسان بر اساس [[فطرت]] خود متمایل به عدالت است.<ref>جمیل حمود، الفوائد البهیة، ۲/۲۳۷.</ref> عدل الهی از مسائلی است که از دیرباز خداباوران به آن توجه کردهاند. با مشاهده بلاها و شروری که در عالم واقع میشدهاست، این پرسش برای آنان مطرح بوده که این امور چگونه با عدل الهی سازگارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۸۶.</ref> برخی مذاهب و فرقهها برای رهایی از این پرسشها شرور را به ظلمت و اهرمن نسبت دادهاند و خداوند را از آن منزه دانستهاند؛ از این جهت به ثنویت معتقد شدند.<ref>بغدادی، الملل و النحل، ۹۴؛ بغدادی، اصول الایمان، ۷۰.</ref> در [[ادیان الهی]] بر عدل الهی در داوریها تأکید شدهاست.<ref>کتاب مقدس، تورات، کتاب دانیال، ۴، ۳۷؛ کتاب مقدس، انجیل، مکاشفه یوحنا، ۱۶، ۷.</ref> در [[قرآن کریم]] ظلم از خداوند نفی شده<ref>آل عمران، ۱۸۲؛ انفال، ۵۱.</ref> و از عدالت خداوند در پاداش و [[مجازات|کیفر]] سخن به میان آمدهاست.<ref>انبیاء، ۴۷.</ref> بر اساس آیات<ref>الرحمن، ۷؛ انعام، ۱۱۵.</ref> و [[حدیث|روایات]]<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۱۰۷.</ref> آسمان و زمین و نظام تکوین و تشریع بر پایه عدل استوار است.<ref>←مطهری، مجموعه آثار، ۱/۶۰ و ۷۹.</ref> عدل مانند دیگر [[اسما و صفات|صفات الهی]] است؛ اما به جهت اهمیت آن امامیه و [[معتزله]] آن را از اصول دین یا مذهب قرار دادهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۸۶–۸۷.</ref> این اصل به عنوان یک اصل اعتقادی در [[شیعه|مذهب تشیع]] مطرح شد<ref>خواجهنصیر، رسائل، ۴۶۶.</ref> و دلیل آن، این است که گروهی از مسلمانان، مانند برخی [[اشاعره]]، [[آزادی]] و اختیار انسان را انکار کردند. آنان با انکار ادراک حسن و قبح ذاتی و اصل علیت، عدالت الهی را به گونهای توجیه کردند که با هر عملی انطباق مییافت. به عقیده آنان انسان قدرت شناخت عدالت را ندارد و هر آنچه خداوند انجام دهد عدل است و فعل خداوند معیار عدالت است و [[ظلم]] برای او معنا ندارد.<ref>کاشفالغطاء، اصل الشیعة و اصولها، ۷۶.</ref> این مسئله دستاویزی برای حاکمان جور شد تا افعال خود را توجیه کنند و آن را مطابق با حکم خداوند بدانند<ref>جمشیدی، نظریه عدالت، ۲۰۸–۲۰۹.</ref>؛ اما عموم [[شیعه]] و معتزله با دلایل قطعی عقلی و نقلی عدل الهی را اثبات کردند و نفی اختیار را منافی اصل عدل شمردند و به «عدلیه» معروف شدند.<ref>شبر، حقالیقین، ۱/۸۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴–۴۵ و ۲/۱۴۹–۱۵۰.</ref> | ||
متکلمان اسلامی در عدل الهی از مباحثی چون [[خیر و شر]]، آفات و بلاها و تفاوت افراد در دنیا بحث کردهاند.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۶۹؛ فاضل مقداد، الاعتماد، ۷۵.</ref> اهل معرفت نیز عدل را یکی از اسمای الهی میدانند که بر اسمای دیگر حکومت میکند و میان آنها اعتدال و توازن پدیدمیآورد.<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۶۳۳؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۶۷.</ref> امامخمینی نیز در بحث از اسما و صفات الهی در [[مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة (کتاب)|مصباح الهدایه]] و تعلیقات فصوص از حَکَمیت عدل و توازن میان [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] سخن گفتهاست | متکلمان اسلامی در عدل الهی از مباحثی چون [[خیر و شر]]، آفات و بلاها و تفاوت افراد در دنیا بحث کردهاند.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۶۹؛ فاضل مقداد، الاعتماد، ۷۵.</ref> اهل معرفت نیز عدل را یکی از اسمای الهی میدانند که بر اسمای دیگر حکومت میکند و میان آنها اعتدال و توازن پدیدمیآورد.<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۶۳۳؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۶۷.</ref> امامخمینی نیز در بحث از اسما و صفات الهی در [[مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة (کتاب)|مصباح الهدایه]] و تعلیقات فصوص از حَکَمیت عدل و توازن میان [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] سخن گفتهاست. همچنین ایشان در آثار خود از اقسام عدالت الهی<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰۶؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۸۴.</ref> و شبهاتی که دربارهٔ آن مطرح شده<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۸۱.</ref> بحث کردهاست. | ||
== اقسام عدل الهی == | == اقسام عدل الهی == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۹: | ||
=== تطابق اعمال با جزا === | === تطابق اعمال با جزا === | ||
بر اساس آیات فراوان [[قرآن کریم]]<ref>جن، ۲۳؛ نساء، ۹۳؛ زمر، ۷۲.</ref> برخی از [[کفار]] و اهل گناهان بزرگ مانند | بر اساس آیات فراوان [[قرآن کریم]]<ref>جن، ۲۳؛ نساء، ۹۳؛ زمر، ۷۲.</ref> برخی از [[کفار]] و اهل گناهان بزرگ مانند قتل انسان بیگناه، در [[جهنم]] جاودانهاند، در حالیکه اعمال انسان محدود است و در زمان محدودی واقع شدهاند، پس چگونه این اعمال میتوانند سبب خلود و جزای غیر متناهی شوند.<ref>←مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۷۲.</ref> برخی متکلمان دلیل خلود اهل جهنم را [[نیت]] آنان در انجام دایمی [[گناهان]] و مخالفت با حقتعالی میدانند که این نیت مستلزم طینت و صفات زشتی است و سبب استحقاق خلود این افراد در آتش است.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۸/۱۰۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] مانند برخی حکما<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۸.</ref> معتقد است این شبهه با تجسمیافتن عین عمل و اتحاد آن با نفس که زوال آن ممکن نیست، حل میشود. به اعتقاد ایشان انسان با کسب رذیلتها میتواند به یک موجود مجرد شیطانی تبدیل شود؛ همچنانکه با کسب فضلیتها میتواند به مرتبه کامل [[تجرد]] عقلانی برسد و این حقیقت و هویت او را تشکیل خواهد داد و از بینرفتنی نیست و بر همان حال، خلود خواهد داشت.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۷–۷۸.</ref> در حقیقت انسانها بنابر برخی آیات<ref>کهف، ۴۹؛ زلزال، ۷.</ref> در آخرت صورت و باطن عمل خود را | [[امامخمینی]] مانند برخی [[حکما]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۸.</ref> معتقد است این شبهه با تجسمیافتن عین عمل و اتحاد آن با نفس که زوال آن ممکن نیست، حل میشود. به اعتقاد ایشان انسان با کسب رذیلتها میتواند به یک موجود مجرد شیطانی تبدیل شود؛ همچنانکه با کسب فضلیتها میتواند به مرتبه کامل [[تجرد]] عقلانی برسد و این حقیقت و هویت او را تشکیل خواهد داد و از بینرفتنی نیست و بر همان حال، خلود خواهد داشت.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۷–۷۸.</ref> در حقیقت انسانها بنابر برخی آیات<ref>کهف، ۴۹؛ زلزال، ۷.</ref> در آخرت صورت و باطن عمل خود را مشاهده میکنند و جزای آنان منطبق بر اعمالشان است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲–۳؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۴.</ref>؛ البته ممکن است نور فطرت [[توحید]] در شخص ظهور کند و آن آتش ملکات را از اثر بیندازد که در این صورت ممکن است در نهایت مشمول [[عفو]] و [[رحمت الهی]] قرار گیرد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۶.</ref> و اگر این نور [[فطرت]] نیز خاموش شود، شخص راه نجاتی نمییابد و در جهنم جاودان خواهد ماند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵.</ref> {{ببینید|تجسم اعمال|معاد}}. | ||
=== شفاعت === | === شفاعت === | ||
مسئله شفاعت شافعان از برخی گنهکاران و [[مغفرت]] آنان در [[روز قیامت]]، چنانکه امامخمینی نیز بیان کرده،<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۷۹–۸۵.</ref> این پرسش را به وجود آوردهاست که چگونه با عدالت الهی سازگار است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۴۵.</ref> اصل شفاعت از ناحیه خداوند در [[اسلام]] ریشه در [[قرآن]]<ref>انبیاء، ۲۸؛ نجم، ۲۶.</ref> و [[روایات]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴–۱۸۵.</ref> دارد و اندیشمندان شیعی در این مسئله ادعای اجماع کردهاند<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۳۰۵؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶.</ref>؛ اما تفسیر محدوده آن مورد اختلاف است {{ببینید|شفاعت}} | مسئله شفاعت شافعان از برخی گنهکاران و [[مغفرت]] آنان در [[روز قیامت]]، چنانکه امامخمینی نیز بیان کرده،<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۷۹–۸۵.</ref> این پرسش را به وجود آوردهاست که چگونه با [[عدالت الهی]] سازگار است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۴۵.</ref> اصل شفاعت از ناحیه خداوند در [[اسلام]] ریشه در [[قرآن]]<ref>انبیاء، ۲۸؛ نجم، ۲۶.</ref> و [[روایات]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴–۱۸۵.</ref> دارد و اندیشمندان شیعی در این مسئله ادعای [[اجماع]] کردهاند<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۳۰۵؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶.</ref>؛ اما تفسیر محدوده آن مورد اختلاف است.{{ببینید|شفاعت}} | ||
از دیدگاه امامخمینی شفاعت همراهشدن نور شافعان به نور مؤمن است و شفاعت شافعان بدون ملاک و میزان نیست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.</ref> و شفاعتْ ظهور نور [[هدایت]] است و هر اندازه افراد از این نور هدایت در [[دین]] استفاده کرده باشند، در [[آخرت]] از شفاعت بهره میبرند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰–۱۵۱.</ref> شفاعت بدون تناسب میان شفاعتکننده و شفاعتشونده ممکن نیست<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> و لطف و رحمتی از ناحیه پروردگار است که بیحساب شامل هر کس نمیشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰۹.</ref> شفاعت با عدل الهی ناسازگاری ندارد؛ زیرا تفاوتی در این مسئله میان افراد نیست و هر کس در این عالم از هدایت [[رسول خدا(ص)]] و دیگر شافعان استفاده کند، به همان میزان از شفاعت آنان در آن عالم بهرهمند خواهند شد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.</ref> | از دیدگاه امامخمینی شفاعت همراهشدن نور شافعان به نور مؤمن است و [[شفاعت]] شافعان بدون ملاک و میزان نیست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.</ref> و شفاعتْ ظهور نور [[هدایت]] است و هر اندازه افراد از این نور هدایت در [[دین]] استفاده کرده باشند، در [[آخرت]] از شفاعت بهره میبرند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰–۱۵۱.</ref> شفاعت بدون تناسب میان شفاعتکننده و شفاعتشونده ممکن نیست<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> و لطف و رحمتی از ناحیه پروردگار است که بیحساب شامل هر کس نمیشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰۹.</ref> شفاعت با عدل الهی ناسازگاری ندارد؛ زیرا تفاوتی در این مسئله میان افراد نیست و هر کس در این عالم از هدایت [[رسول خدا(ص)]] و دیگر شافعان استفاده کند، به همان میزان از شفاعت آنان در آن عالم بهرهمند خواهند شد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.</ref> | ||
=== عفو الهی === | === عفو الهی === | ||
برخی | برخی [[عفو]] و بخشش خداوند را که به عمل اندکی گناهان بیشماری را میبخشد، خلاف عدل الهی تصور کردهاند. امامخمینی این تصور را ناروا میداند؛ زیرا عفو و بخشش الهی در صورتی که از حقوق دیگران صرف نظر کند، خلاف عدالت است؛ در حالیکه خداوند از [[حقوق مردم]] بر یکدیگر نمیگذرد مگر اینکه خود افراد از حقوق خودشان صرف نظر کنند. در حقیقت عفو الهی شامل کسانی است که [[حقوق الهی]] را زیر پا گذاشتهاند و از روی جهالت یا عمد گناهانی مرتکب شدهاند<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۸۱.</ref> {{ببینید|عفو}}. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۹: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* سیدعلی احمدی امیری، [https://books.khomeini.ir/10007 | * سیدعلی احمدی امیری، [https://books.khomeini.ir/books/10007/237/ عدل الهی]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۷، ص۲۳۷–۲۴۴. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:کلام]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |