۲۱٬۱۸۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
محسن (سبزوار) رضایی میرقائد در دهم شهریور سال ۱۳۳۳ در خانوادهای عشایری در روستای بنهوار از توابع شهر لالی مسجدسلیمان، در | محسن (سبزوار) رضایی میرقائد در دهم شهریور سال ۱۳۳۳ در خانوادهای عشایری در روستای بنهوار از توابع شهر لالی مسجدسلیمان، در استان خوزستان به دنیا آمد.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۱۳؛ رضایی، راه، ۱/۳۸؛ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۶.</ref> پدرش نجف رضایی میرقائد چوپان بود و مادرش بیبیزنان سراجالدین نام داشت.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۱۴ و ۱۶.</ref> وی تنها یک برادر داشت و از هشتسالگی وارد مدرسهای در مسجدسلیمان شد<ref>رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۳.</ref> و در دوره دبیرستان، با مسائل سیاسی روز و کتابهای [[مهدی بازرگان]]، [[علی شریعتی]] و [[مرتضی مطهری]] آشنا شد و در کلاسهای قرآنی و فرهنگی [[مسجد]] شرکت کرد. در این دوره او و دوستانش کتابخانه کوچکی نیز در مسجد برپا کردند.<ref>رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۵.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب == | == فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب == | ||
شرکت در جلسات مذهبی [[اهواز]] مانند انجمن دانشوران که در کنار مباحث معرفتی به موضوعات اجتماعی نیز میپرداخت، بهتدریج ذهن رضایی را وارد فضای سیاسی کرد؛ به این ترتیب از سال ۱۳۵۰ به بعد، فعالیتهای مذهبی به فعالیتهای سیاسی و عضویت در گروهی مسلحانه تبدیل شد.<ref>رضایی، راه، ۱/۸۱–۸۲؛ رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۵–۲۰۶.</ref> این گروه که مدتی بعد، با اتحاد شاخههای دیگر، گروه «منصورون» نام گرفت و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، یکی از شاخههای هفتگانه [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی|سازمان مجاهدین]] بود، بیشتر جنبه سیاسی، عقیدتی و چریکی داشت.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۱۹–۲۳.</ref> | شرکت در جلسات مذهبی [[اهواز]] مانند انجمن دانشوران که در کنار مباحث معرفتی به موضوعات اجتماعی نیز میپرداخت، بهتدریج ذهن رضایی را وارد فضای سیاسی کرد؛ به این ترتیب از سال ۱۳۵۰ به بعد، فعالیتهای مذهبی به فعالیتهای سیاسی و عضویت در گروهی مسلحانه تبدیل شد.<ref>رضایی، راه، ۱/۸۱–۸۲؛ رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۵–۲۰۶.</ref> این گروه که مدتی بعد، با اتحاد شاخههای دیگر، گروه «منصورون» نام گرفت و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، یکی از شاخههای هفتگانه [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی|سازمان مجاهدین]] بود، بیشتر جنبه سیاسی، عقیدتی و چریکی داشت.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۱۹–۲۳.</ref>{{ببینید|سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی}} | ||
رضایی در سال ۱۳۵۲ به همراه برخی اعضای دیگر منصورون بازداشت شد و شش ماه زندانی بود.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۵ و ۲۹–۳۳؛ رضایی، راه، ۱/۱۲۹ و ۱۴۹.</ref> او از سال ۱۳۵۴ تحصیلات خود را در کلاس شبانه دانشکده علم و صنعت تهران در رشته مهندسی مکانیک، پی گرفت؛ اما فعالیتهای مبارزاتی، ادامه تحصیل وی در آن مقطع را غیرممکن کرد.<ref>رضایی، راه، ۱/۱۶۶؛ رضایی، آشنای غریب، ۳۲–۳۳.</ref> او در این مدت در شرکتهای جنرال موتور، لاستیکسازی جاده کرج و تولید لوازم خانه ارج مشغول به کار شد.<ref>رضایی، راه، ۱/۱۶۶.</ref> او در سال ۱۳۵۵ در تهران ازدواج کرد و سه ماه بعد، با تعقیب [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] ([[ساواک]])، به زندگی مخفی در شهرهای مختلف مانند [[قم]]، دزفول و کاشان روی آورد.<ref>رضایی، راه، ۱/۱۷۶–۱۷۷، ۱۸۴ و ۱۹۲؛ رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۷–۲۰۹.</ref> فعالیت سیاسی پنهانی وی تا سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، ادامه داشت. در این دوره، مشاهده انحراف فکری سازمان مجاهدین خلق، موجب ارتباط و هماهنگی بیشتر گروه منصورون با روحانیان و [[امامخمینی]] شد.<ref>رضایی، سیاستمداران جوان، ۲۰۹؛ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۸.</ref>{{ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | |||
پس از انتشار [[مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات به امامخمینی]] در ۱۷/۱۰/۱۳۵۶، گروه منصورون به دو دسته تقسیم شدند: دستهای مخالف شیوه مبارزاتی امامخمینی و دسته دیگر که رضایی نیز با آنان همعقیده بود، موافق آن بودند.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۴۹.</ref> این گروه از این تاریخ، همت خود را دربرداشتن موانع و آسانکردن قیام مردمی به رهبری امامخمینی قرار داد.<ref>رضایی، راه، ۱/۲۰۹.</ref> پس از [[هفده شهریور ۱۳۵۷|فاجعه هفدهم شهریور ۱۳۵۷]] که گروههای مسلح بیشتر وارد مبارزه با [[رژیم پهلوی]] شدند، رضایی با [[محمد بروجردی]] از گروه صف ارتباط گرفت و همین آشنایی زمینهساز پیوندهای بعدی در تشکیل [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی|سازمان مجاهدین انقلاب]] شد.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۵۰.</ref> گروه منصورون به سرپرستی رضایی، برای شکستن جو ترس و خفقانِ گارد شرکت نفت در میان کارکنان اعتصابی این شرکت تلاش کرد و گروهی از جوانان ناشناس نیز در طول یک هفته و با اجرای چند عملیات، محاصره کارکنان شرکت را شکستند.<ref>محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۸.</ref>{{ببینید|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}} | |||
== آشنایی با امام خمینی == | == آشنایی با امام خمینی == | ||
سابقه آشنایی رضایی با | سابقه آشنایی رضایی با [[امامخمینی]]، از سال ۱۳۴۸ بود و به اعتقاد او مصونیت او از انحرافات احتمالی در مسیر مبارزه، تنها تحت تأثیر شخصیت و نفوذ امامخمینی بوده است.<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۳–۱۳۴.</ref> در آستانه پیروزی انقلاب و ورود امامخمینی به کشور، جمعیت منصورون به عنوان گروه چریکی طرفدار امامخمینی و [[روحانیت]]، به همراه گروههای دیگر ازجمله توحیدی صف و موحدین، وظیفه [[حفاظت از امامخمینی|حفاظت از جان امامخمینی]] را بر عهده گرفتند<ref>قاسملو و آقاجانپور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امامخمینی، ۶۹ و ۷۵.</ref> و نخستین دیدار حضوری رضایی با ایشان، هفدهم بهمن ۱۳۵۷ در [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه رفاه]] بود.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۵۷.</ref> | ||
== فعالیتها پس از انقلاب == | == فعالیتها پس از انقلاب == | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رضایی نخست با کمک محمد بروجردی، به تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب همت گماشت. بهدلیل تجربههای تاریخی، این سازمان نخست به شکل نیمهمخفی و نیمهعلنی آغاز به کار کرد تا اگر انقلاب با خطری چون کودتای ۲۸ مرداد روبهرو شد، تمام سرمایه خود را از دست ندهد.<ref>محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۹؛ سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۸۲.</ref> آمادگی اعضای این سازمان در مسائل نظامی، موجب شد نقش مؤثری در تشکیل کمیتهها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایفا کنند و رضایی نماینده این سازمان در سپاه بود. او در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده بود و چند ماه پس از شکلگیری سپاه، مسئول اداره اطلاعات سپاه شد.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۸۹؛ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۹؛ رضایی، آشنای غریب، ۲۵ و ۷۳.</ref> فضای سیاسی ایران در سال ۱۳۶۰ و برخی انتقادهای درونگروهی موجب شد رضایی در شهریور۱۳۶۰ از عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب استعفا کند.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۱۳۷–۱۴۰ و ۲۹۴.</ref> | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رضایی نخست با کمک محمد بروجردی، به تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب همت گماشت. بهدلیل تجربههای تاریخی، این سازمان نخست به شکل نیمهمخفی و نیمهعلنی آغاز به کار کرد تا اگر انقلاب با خطری چون کودتای ۲۸ مرداد روبهرو شد، تمام سرمایه خود را از دست ندهد.<ref>محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۹؛ سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۸۲.</ref> آمادگی اعضای این سازمان در مسائل نظامی، موجب شد نقش مؤثری در تشکیل [[کمیته انقلاب اسلامی|کمیتهها]] و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] ایفا کنند و رضایی نماینده این سازمان در سپاه بود. او در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده بود و چند ماه پس از شکلگیری سپاه، مسئول اداره اطلاعات سپاه شد.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۸۹؛ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۹؛ رضایی، آشنای غریب، ۲۵ و ۷۳.</ref> فضای سیاسی ایران در سال ۱۳۶۰ و برخی انتقادهای درونگروهی موجب شد رضایی در شهریور۱۳۶۰ از عضویت در [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی|سازمان مجاهدین انقلاب]] استعفا کند.<ref>سعیدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از تأسیس تا انحلال (۱۳۵۸–۱۳۶۵)، ۱۳۷–۱۴۰ و ۲۹۴.</ref> | ||
پس از برکناری [[سیدابوالحسن بنیصدر]] از [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرماندهی کل قوا]] در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۲۰.</ref> با وجود اینکه امامخمینی حکم مرتضی رضایی، فرمانده سپاه را که منصوب بنیصدر بود تأیید کرد، عملاً اطاعت از فرمانده سپاه، با مشکلاتی روبهرو شد. امامخمینی با اعلام آمادگی محسن رضایی برای فرماندهی سپاه،<ref>رضایی، راه، ۱/۴۸۲–۴۸۳.</ref> در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰، وی را به سمت فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جایگزین مرتضی رضایی منصوب کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۲۴.</ref> صدور حکم فرماندهی رضایی به اسم مستعارش «محسن»، موجب شد با گرفتن شناسنامه المثنی، رسماً نام خود را از «سبزوار» به محسن تغییر دهد.<ref>رضایی، آشنای غریب، ۱۶.</ref> امامخمینی در این حکم، تعهد، مسئولیتپذیری و هماهنگی با دیگر قوا را در انجام وظایف درخواست کرد و پاسداران را موظف به تبعیت از فرماندهی در حفظ [[استقلال]] و نظمبخشی به کشور دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۲۴.</ref> آغاز فرماندهی رضایی بر سپاه پاسداران، با آغاز پیروزیهای [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ]] و بازپس گرفتن مناطق اشغالی همراه بود.<ref>محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۲۷۹.</ref>{{ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر}} | |||
پس از ترور پیاپی شخصیتهای سیاسی و روحانیِ نظام که از تابستان ۱۳۶۰ آغاز شد و ادامه یافت، امامخمینی در ۱۵/۴/ ۱۳۶۱ در حکمی به رضایی، شبهه ایجادشده دربارهٔ محافظان این شخصیتها بهویژه محافظان [[محمد صدوقی]] را که در یازدهم تیر ۱۳۶۱ در محراب [[نماز جمعه]] به دست یکی از عوامل [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] به [[شهادت]] رسید یادآور شد و با تأکید بر لزوم بررسی دقیقِ سوابق محافظان و ارائه گزارش در این زمینه، بهکارگیری افراد متعهد و آزموده برای پاسداری از مسئولان نظام را ضروری دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۴.</ref>{{ببینید|محمد صدوقی}} | |||
امامخمینی همچنین در ۸/۴/۱۳۶۲ در حکم انتصاب [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] بهسمت نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران، با تأیید رضایی بهعنوان فرمانده سپاه و ابراز علاقه به وی، اطاعت از فرماندهی سپاه و دیگر فرماندهان را بر اساس سلسلهمراتب و مقررات، وظیفهای شرعی و قانونی خواند و تبعیت از نماینده خود در مسائل مربوط به ایشان را نیز به وزیر و فرمانده سپاه توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۵۱۰–۵۱۱.</ref> از دیگر احکام امامخمینی خطاب به رضایی، صدور مجوز برای اجرای مقررات انضباطی و برخورد با متخلفان سپاه در عین رعایت احتیاط کامل در ۱۳/۶/۱۳۶۲.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۹۹.</ref> موافقت و تأکید بر ضرورت ادامه فعالیت نیروهای اطلاعاتی سپاه تا تشکیل وزارت اطلاعات در ۲۹/۱۲/۱۳۶۲،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۳۹۲.</ref> موافقت با درخواست وی در لزوم همکاری دادستانی انقلاب اسلامی تهران با اطلاعات سپاه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۹۸.</ref> تشکیل نیروهای سهگانه زمینی، دریایی و هوایی در سپاه پاسداران در شهریور ۱۳۶۴،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۸۶.</ref> موافقت با تشکیل ستاد برای نیروهای سهگانه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۷.</ref> موافقت با استفاده سپاه پاسداران از بعضی امکانات ارتش<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۳۲.</ref> و موافقت با انتصاب سرپرست حفاظت اطلاعات ستاد کل سپاه پاسداران،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲۳۶.</ref> بود. ایشان همچنین در موارد متعددی، خطاب به رضایی و دیگر فرماندهان، پیروزیهای به دستآمده در جنگ را تبریک گفت و از تلاش آنان در این مسیر ستایش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۵۴، ۳۹۴–۳۹۵، ۴۲۰؛ ۱۶/۱۴۹–۱۵۱ و ۲۰/۵۰۱–۵۰۲.</ref>{{ببینید|سیدحسن طاهری خرمآبادی}} | |||
از سوی دیگر، در ۲۴ فروردین ۱۳۶۵، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، فرمانده جنگ، رضایی را به جانشینی فرمانده و [[علی صیاد شیرازی]]، فرمانده نیروی زمینی ارتش را به معاونت وی برگزید.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۵۹.</ref> بهطور کلی راهبرد جنگ، از سال دوم و حضور رضایی، تفاوت اساسی با سال اول داشت. طرحهای عملیاتی که در این سال با همکاری رضایی و صیاد شیرازی به تصویب میرسید نسبت به طرحهای سال اول بیعیب و نقص بود و [[دشمن]] را در برابر راهکارهای جدید رزم، غافلگیر میکرد.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۵–۱۶.</ref> گفته شده در سال دوم، فرمانده سپاه، با ایجاد سازمان رزمی یکپارچه، راهبرد نظامی مشخص و دقیقی را تعقیب میکرد. حضور دایم و مؤثر فرماندهی کل سپاه قبل و هنگام نبرد نیز، بسیار راهگشا بود.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۶.</ref> وی حضوری دایمی در جبهههای جنگ داشت؛ جلسات نظامی را با استدلال و منطق نظامی قوی اداره میکرد و معمولاً طرحهایی تازه و ابتکاری داشت که گاه تشخیصهای او بر اطلاعاتیترین فرماندهان نیز غلبه میکرد.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۷.</ref> بهویژه یکی از طرحهای مهمی که در سرنوشت جنگ، تأثیر بهسزایی داشت و مایه قدرت [[جمهوری اسلامی ایران]] شد، طرح [[آزادسازی خرمشهر]] و تغییر تاکتیکی طرح در مرحله نهایی عملیات بود که رضایی و صیاد شیرازی با همفکری هم ارائه کردند و موجب پیروزی عملیات شد.<ref>صیاد شیرازی، ناگفتههای جنگ (خاطرات علی صیاد شیرازی)، ۳۰۰–۳۰۹.</ref> همراهی این دو فرمانده، نقش قابل توجهی در هماهنگی [[ارتش جمهوری اسلامی ایران|ارتش]] و [[سپاه]] و پیشبرد اهداف جنگ در مراحل مختلف داشت.<ref>صیاد شیرازی، ناگفتههای جنگ (خاطرات علی صیاد شیرازی)، ۲۱۵ و ۳۰۱.</ref>{{ببینید|علی صیاد شیرازی|آزادسازی خرمشهر}} | |||
از سوی دیگر، در ۲۴ فروردین ۱۳۶۵، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، فرمانده جنگ، رضایی را به جانشینی فرمانده و [[علی صیاد شیرازی]]، فرمانده نیروی زمینی ارتش را به معاونت وی برگزید.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۵۹.</ref> بهطور کلی راهبرد جنگ، از سال دوم و حضور رضایی، تفاوت اساسی با سال اول داشت. طرحهای عملیاتی که در این سال با همکاری رضایی و صیاد شیرازی به تصویب میرسید نسبت به طرحهای سال اول بیعیب و نقص بود و دشمن را در برابر راهکارهای جدید رزم، غافلگیر میکرد.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۵–۱۶.</ref> گفته شده در سال دوم، فرمانده سپاه، با ایجاد سازمان رزمی یکپارچه، راهبرد نظامی مشخص و دقیقی را تعقیب میکرد. حضور دایم و مؤثر فرماندهی کل سپاه قبل و هنگام نبرد نیز، بسیار راهگشا بود.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۶.</ref> وی حضوری دایمی در جبهههای جنگ داشت؛ جلسات نظامی را با استدلال و منطق نظامی قوی اداره میکرد و معمولاً طرحهایی تازه و ابتکاری داشت که گاه تشخیصهای او بر اطلاعاتیترین فرماندهان نیز غلبه میکرد.<ref>رشید، مقدمه کتاب جنگ به روایت فرمانده، ۱۷.</ref> بهویژه یکی از طرحهای مهمی که در سرنوشت جنگ، تأثیر بهسزایی داشت و مایه قدرت [[جمهوری اسلامی ایران]] شد، طرح [[آزادسازی خرمشهر]] و تغییر تاکتیکی طرح در مرحله نهایی عملیات بود که رضایی و صیاد شیرازی با همفکری هم ارائه کردند و موجب پیروزی عملیات شد.<ref>صیاد شیرازی، ناگفتههای جنگ (خاطرات علی صیاد شیرازی)، ۳۰۰–۳۰۹.</ref> همراهی این دو فرمانده، نقش قابل توجهی در هماهنگی [[ارتش جمهوری اسلامی ایران|ارتش]] و [[سپاه]] و پیشبرد اهداف جنگ در مراحل مختلف داشت.<ref>صیاد شیرازی، ناگفتههای جنگ (خاطرات علی صیاد شیرازی)، ۲۱۵ و ۳۰۱.</ref> | |||
رضایی در | رضایی در دوره تصدی فرماندهی کل سپاه، سازمان رزم سپاه را طرحریزی کرد و با تجهیز سه نیروی زمینی، دریایی و هوایی، سپاه را در قالب پنج نیرو سازماندهی کرد.<ref>رضایی، جنگ به روایت، ۲۱.</ref> او در اردیبهشت ۱۳۶۶، بهدلیل آنچه مشکلات اداره سپاه و عدم هماهنگی با ارتش ذکر کرد، از سمت فرماندهی سپاه استعفا کرد؛ اما [[امامخمینی]] استعفای وی را نپذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ۹۰.</ref> ایشان در ۲۷ اسفند ۱۳۶۶ در نامهای خطاب به رضایی، با قدردانی از دلاوریهای [[رزمندگان]]، جوانان غیرتمند را به رفتن به سوی جبهههای جنگ و مجالندادن به دشمن برای تجدید سازمان تشویق کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۵۰۱–۵۰۲.</ref> | ||
رضایی در اوایل تیر ۱۳۶۷ در نامهای به هاشمی رفسنجانی، جانشین [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرمانده کل قوا]]، تمامی نیازهای جبهه و شروط موفقیت در جنگ را توضیح داد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۸۴.</ref> ناممکنبودن تأمین نیازهای ادامه جنگ در مذاکره سران [[قوای سهگانه|قوا]] با فرماندهان سپاه و ارتش، بهویژه پس از نامه فرمانده سپاه و نیز ارائه گزارش مسئولان نظامی و اقتصادی و بررسی جوانب امر در حضور [[امامخمینی]] در جلسه ۲۳/۴/۱۳۶۷، موجب صدور فرمان ایشان برای تشکیل جلسه تصمیمگیری دربارهٔ ادامه [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ]] با حضور شخصیتهای مهم کشوری شد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۸؛ تابناک، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> این جلسه که ۲۵ و ۲۶/۴/۱۳۶۷ تشکیل شد، با استناد به نامه امامخمینی، دربارهٔ پایان جنگ و پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد|قطعنامه ۵۹۸]]، تصمیمگیری کرد<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۹؛ درودیان، پایان جنگ (سیری در جنگ ایران و عراق)، ۱۶۲–۱۶۳.</ref> و همین امر موجب پذیرش قطعنامه شد امامخمینی پس از پذیرش قطعنامه در ۳۱/۴/۱۳۶۷ در نامهای خطاب به رضایی، بر واگذاری مسائل سیاسی جنگ به وزارت امور خارجه و حضور هوشیارانه [[رزمندگان]] در جبهه تا پذیرش قطعنامه از سوی [[عراق]] تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۰۱.</ref> ایشان همچنین در دی ۱۳۶۷ در نامهای به وی، از زحمات سپاه در حراست از هواپیماها و برخورد با هواپیماربایان سپاسگزاری کرد و همچنان این وظیفه را بر عهده سپاه دانست. ایشان در چگونگی اجرای این وظیفه، خواستار هماهنگی سپاه با نخستوزیر، [[میرحسین موسوی]] شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۱۵.</ref>{{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}} | |||
== دیدگاه دربارهٔ امام خمینی == | == دیدگاه دربارهٔ امام خمینی == | ||
رضایی امامخمینی را شخصیتی استثنایی میدانست که ملت [[ایران]] برای تحول و رشد خود، سخت به آن نیازمند بود. وی خاطرنشان کرده که مردم بیش از نیاز به فناوری و | رضایی امامخمینی را شخصیتی استثنایی میدانست که ملت [[ایران]] برای تحول و رشد خود، سخت به آن نیازمند بود. وی خاطرنشان کرده که مردم بیش از نیاز به فناوری و [[تولید و صنعت|صنعت]]، به بیداری روح و همت والا نیاز داشتند و این همه تنها از امامخمینی که هدیهای از جانب [[خداوند]] و الگویی بیبدیل برای نجات مردم زجرکشیده ایران بود، انتظار میرفت.<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۳.</ref> وی که همه وجود و شخصیت خود را مدیون و متأثر از امامخمینی دانسته، معتقد است به دلیل روح باز، حسن نظر و توجه ایشان به رزمندگان، ارتباطی عمیق میان آنان برقرار بود و تمام تلاش [[سپاه پاسداران]] و شخص او، به دست آوردن رضایت امامخمینی بود.<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۳–۱۳۴.</ref> به باور وی امامخمینی ضمن حفظ و تقویت فضای معنوی در نیروهای نظامی سپاه، رعایت سلسلهمراتب و فرمانبری را نیز از نظر دور نمیداشت<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۴.</ref> و از آغاز جنگ با روحیهای قوی و با اشراف کامل، به پیگیری مسائل جنگ میپرداخت و در جلسات شرکت فعال میداشت؛ با این حال، جز در موارد استثنایی، تصمیمگیری نهایی را به فرماندهان نظامی وامیگذاشت. در واقع ایشان تنها از نظر راهبردی به مسائل جنگ وارد میشد و مباحث تاکتیکی آن را به متخصصان وامینهاد؛<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۴–۱۳۵ و ۱۳۷.</ref> چنانکه خونسردی و [[توکل]] ایشان در شرایط بحرانی [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]]، مایه تقویت روحی نظامیان و فرماندهان بود.<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۸–۱۳۹.</ref> آخرین دیدار رضایی با امامخمینی، حدود سه ماه پیش از درگذشت ایشان بود. وی در خاطرات خود از این دیدار، امامخمینی را آرام و فارغ از همه دردسرها و مشغلههای نظامی و سیاسی شمرده که تنها در مؤمنان خاص دیده میشود.<ref>رضایی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۴۶.</ref> | ||
== تألیفات == | == تألیفات == | ||
رضایی افزون بر فعالیتهای نظامی و سیاسی تألیفاتی هم دارد، ازجمله آیین فتح، بهدنبال خورشید، پاسخ به چند پرسش دربارهٔ جنگ ایران و عراق، تشکیل سپاه بدر، حقوق متهم در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران، رویارویی سوم و جهاد اقتصادی، جنگ به روایت فرمانده محسن رضایی و آشنای غریب (خاطرات).<ref>رضایی، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> او همچنین در دوره فرماندهی خود بر سپاه، اقدام با تأسیس دو دانشگاه امامحسین(ع) و بقیةالله(ع) کرد.<ref>رضایی، جنگ به روایت، ۲۱.</ref> وی پس از رحلت امامخمینی و جداشدن از فعالیت نظامی در سپاه، از سوی | رضایی افزون بر فعالیتهای نظامی و سیاسی تألیفاتی هم دارد، ازجمله آیین فتح، بهدنبال خورشید، پاسخ به چند پرسش دربارهٔ جنگ ایران و عراق، تشکیل سپاه بدر، حقوق متهم در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران، رویارویی سوم و جهاد اقتصادی، جنگ به روایت فرمانده محسن رضایی و آشنای غریب (خاطرات).<ref>رضایی، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> او همچنین در دوره فرماندهی خود بر سپاه، اقدام با تأسیس دو دانشگاه امامحسین(ع) و بقیةالله(ع) کرد.<ref>رضایی، جنگ به روایت، ۲۱.</ref> وی پس از [[ارتحال امامخمینی|رحلت امامخمینی]] و جداشدن از فعالیت نظامی در سپاه، از سوی رهبری نظام سالها دبیر [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] بوده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |