۱۹٬۱۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''نظام سلطنتی'''، حکومت فردی و مبتنی بر وراثت و غلبه و زور. | '''نظام سلطنتی'''، حکومت فردی و مبتنی بر وراثت و غلبه و زور. | ||
نظام سلطنتی یا پادشاهی کهنترین شکل حکومت و به معنای حکومت یک فرد بر [[جامعه]] است که به صورت موروثی منتقل میشود. در ایران نخستین سلسلههای پادشاهی، از اواخر قرن هشتم پیش از میلاد آغاز و تا [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. | |||
[[امامخمینی]] با توجه به هر دو نوع نظام سلطنتی مطلقه و مشروطه، معتقد بود در سلطنت مطلقه، رئیس دولت، حاکمی مستبد و مسلط بر جان و مال [[مردم]] است که خودسرانه در اموال مردم دخل و تصرف میکند و در حکومت مشروطه نیز نمایندگان مردم به قانونگذاری میپردازند، در حالیکه قانونگذاری و تشریع تنها در اختیار خداست. | |||
از نگاه امامخمینی حکومت به شیوه سلطنت موجب [[مفاسد اجتماعی|فساد]] و [[ظلم]] و غارتگری است، بر خلاف حکومت به شیوه اسلامی که حاکم دارای صفات علم، [[عدالت (اخلاق)|عدالت]]، عقل و تدبیر است و در صورت تحقق این شیوه در جامعه، اثری از مفاسد و غارتگری نخواهد ماند. | |||
==مفهوم شناسی== | |||
نظام به تشکیلات، سیستم، شیوه روشمند، سنن و قواعدی که قوام و انتظام چیزی بر آن نهاده شده، معنا شده است.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۶۹۹؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۷۸۵۳.</ref> سلطنت نیز به معنای قدرت، غلبه، تسلط، ملک، پادشاهی، حکومتکردن و فرمانراندن آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۱۰۴؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۲۳۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۲۹۵–۲۹۶.</ref> در نظام سلطنتی، رئیس حکومت پادشاه یا ملکه یا معادل آن است، مانند قیصر، تزار، خاقان و شاهنشاه.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۰۱.</ref> [[ارسطو]] سلطنت را فرمانروایی یکنفره تعریف کرده و «دُژسالاری» (جباریت، استبداد) را صورت فاسد آن شمرده است.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۰۲ و ۲۰۱.</ref> این نوع حکومت، معمولاً موروثی است و با زور و غلبه شکل میگیرد و به صورت حکومتی جبار در میآید.<ref>نجفی، تأملات سیاسی، ۳/۴۷۲؛ بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ۸۸.</ref> مردم نیز به جهت ترس از خشونت، در برابر آن تسلیم میشوند.<ref>بروکر، رژیمهای غیر دموکراتیک، ۹۱.</ref> | نظام به تشکیلات، سیستم، شیوه روشمند، سنن و قواعدی که قوام و انتظام چیزی بر آن نهاده شده، معنا شده است.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۶۹۹؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۷۸۵۳.</ref> سلطنت نیز به معنای قدرت، غلبه، تسلط، ملک، پادشاهی، حکومتکردن و فرمانراندن آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۱۰۴؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۲۳۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۲۹۵–۲۹۶.</ref> در نظام سلطنتی، رئیس حکومت پادشاه یا ملکه یا معادل آن است، مانند قیصر، تزار، خاقان و شاهنشاه.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۰۱.</ref> [[ارسطو]] سلطنت را فرمانروایی یکنفره تعریف کرده و «دُژسالاری» (جباریت، استبداد) را صورت فاسد آن شمرده است.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۰۲ و ۲۰۱.</ref> این نوع حکومت، معمولاً موروثی است و با زور و غلبه شکل میگیرد و به صورت حکومتی جبار در میآید.<ref>نجفی، تأملات سیاسی، ۳/۴۷۲؛ بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ۸۸.</ref> مردم نیز به جهت ترس از خشونت، در برابر آن تسلیم میشوند.<ref>بروکر، رژیمهای غیر دموکراتیک، ۹۱.</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۵۲: | ||
== مفاسد نظام سلطنتی == | == مفاسد نظام سلطنتی == | ||
در نظر امامخمینی، ساختار و شکل | در نظر امامخمینی، ساختار و شکل [[حکومت]]، نقش چندانی در حفظ [[دموکراسی]] و تأمین آرمانهای انسانی [[ملت]] ندارد، بلکه مهم ویژگیهای حاکمان و کارگزاران حکومت و ضوابطی است که باید آنان رعایت کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۳۴.</ref>{{ببینید|کارگزاران}} در عین حال ایشان، «جمهوری» را که نقش مردم در آن برجستهتر است، در مقایسه با نظام سلطنتی که آن را غیر الهی، غیر توحیدی و طاغوتی میدانست، عاقلانهتر میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۴؛ ۸/۴۸۴ و ۱۱/۲۹۱، ۴۴۸.</ref>{{ببینید|دموکراسی| جمهوری اسلامی}} زیرا استمرار و دوام [[سلطنت]] بدون [[نظارت]] مردم، ناگزیر فسادآور است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۴.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است در نظامهای سلطنتی (مطلقه یا مشروطه)، سلطان یا نمایندگان مردم، به وضع قوانین دلخواه و تحمیل آن بر مردم میپردازند؛ در صورتی که در اسلام، قدرت مقننه و اختیار | امامخمینی معتقد است در نظامهای سلطنتی (مطلقه یا مشروطه)، سلطان یا نمایندگان مردم، به وضع قوانین دلخواه و تحمیل آن بر مردم میپردازند؛ در صورتی که در اسلام، قدرت مقننه و اختیار [[تشریع]]، به خداوند اختصاص دارد و [[شارع مقدس]]، یگانهقدرت مقننه است. هیچکس حق قانونگذاری ندارد و هیچ قانونی جز حکم [[شارع]] را نمیتوان به اجرا گذاشت.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۴.</ref> ایشان معتقد است حکومت به شیوه سلطنت که حاکمان بر جان و مال [[مردم]] مسلطاند و خودسرانه در آن دخل و تصرف میکنند، موجب [[فساد]] و [[ظلم]] و غارتگری است، بر خلاف حکومت به شیوه اسلامی که در آن حاکم دارای صفات [[علم]]، [[عدالت اجتماعی|عدالت]]، [[عقل]] و تدبیر است و در صورت تحقق این شیوه در جامعه، اثری از مفاسد و غارتگری نخواهد ماند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۶–۴۸.</ref> | ||
امامخمینی مخالفت با سلاطین و دربارهای فاسد و ظالم را سیره [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰ و ۲۱۶؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۵۰.</ref> و معتقد بود اصل تحمیل و مسلطشدن یک نفر بر مردم، بدون رضایت و اختیار آنان، امری کهنه، ارتجاعی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۰ و ۴۹۴.</ref> و مساوی با استبداد، قلدری و [[دیکتاتوری]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۷–۳۸ و ۴۰.</ref> و منشأ بدبختی و [[عقبماندگی]] جوامع<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۶۲، ۲۷۶–۲۷۷ و ۴۹۰.</ref> است. ایشان اساساً گردش قدرت در سلطنت بر مبنای توارث و تحمیل بر مردم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۷۳.</ref> بهویژه بر نسلهای آینده را، غیر منطقی و باطل میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۳–۴۹۴ و ۵۱۶.</ref> و شاه را دارای چنین حقی نمیدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۲.</ref> | امامخمینی مخالفت با سلاطین و دربارهای فاسد و ظالم را سیره [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰ و ۲۱۶؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۵۰.</ref> و معتقد بود اصل تحمیل و مسلطشدن یک نفر بر مردم، بدون رضایت و اختیار آنان، امری کهنه، ارتجاعی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۰ و ۴۹۴.</ref> و مساوی با استبداد، قلدری و [[دیکتاتوری]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۷–۳۸ و ۴۰.</ref> و منشأ بدبختی و [[عقبماندگی]] جوامع<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۶۲، ۲۷۶–۲۷۷ و ۴۹۰.</ref> است. ایشان اساساً گردش قدرت در سلطنت بر مبنای توارث و تحمیل بر مردم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۷۳.</ref> بهویژه بر نسلهای آینده را، غیر منطقی و باطل میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۳–۴۹۴ و ۵۱۶.</ref> و شاه را دارای چنین حقی نمیدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۲.</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۹۲: | ||
[[رده:مفاهیم سیاسی]] | [[رده:مفاهیم سیاسی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |