۲۱٬۱۷۵
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُعلم''' [[مسئولیت]] و نقش تربیتی | '''مُعلم''' [[مسئولیت]] و نقش تربیتی مربی و آموزگار. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
معلم به معانی تعلیمدهنده، آموزنده، آگاهکننده، آموزگار، مدرس، استاد و شیخ آمده است.<ref>دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۳/۱۸۷۰۰؛ معین، فرهنگ معین، ۳/۴۲۳۸–۴۲۳۹.</ref> در کاربردهای کنونی به کسی که در | معلم به معانی تعلیمدهنده، آموزنده، آگاهکننده، آموزگار، مدرس، استاد و شیخ آمده است.<ref>دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۳/۱۸۷۰۰؛ معین، فرهنگ معین، ۳/۴۲۳۸–۴۲۳۹.</ref> در کاربردهای کنونی به کسی که در دبستان، دبیرستان یا آموزشگاه تدریس میکند معلم میگویند.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۱۷۴.</ref> در گذشته نیز به برخی از دانشمندان و فیلسوفانی که جامع علوم عصر خود و واضع بخشی از دانشها بودند معلم گفته میشد.<ref>حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۹/۴۹۸–۴۹۹؛ ادامه مقاله.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
در ایران باستان از روزگار زرتشت تا | در ایران باستان از روزگار زرتشت تا هخامنشیان، مغان یا موبدان زرتشتی وظیفه معلمی را بر عهده داشتند. بعدها هخامنشیان آموزشگاهها را گسترش دادند و طبقه آموزگاران که دانشمند خطاب میشدند در کنار موبدان وظیفه آموزش و پرورش را عهدهدار شدند.<ref>حکمت، آموزش و پرورش در ایران باستان، ۳۷۱.</ref> شواهد تاریخی نشان میدهد در ایران پیش از [[اسلام]] آموزش همگانی به معنای امروزی وجود نداشت؛ بلکه آموزش مخصوص طبقه اشراف بود.<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۲۷.</ref> آموزگاری در دوران ساسانیان به صورت یک شغل رسمی به مغان و موبدان اختصاص داشت<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۳۱.</ref> و کسب دانش تنها برای افراد خاص مانند فرزندان بزرگان و بازرگانان امکانپذیر بود.<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۸/۸۵۹.</ref> | ||
پس از ورود اسلام، آموزگاران در آغاز، [[مساجد]] را به مراکز اساسی و اصلی آموزش همگانی درآوردند.<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۶۴.</ref> با گسترش محصلان، آموزش کودکان بهتدریج از مساجد جدا شد و معلمان در مکتبخانهها به | پس از ورود اسلام، آموزگاران در آغاز، [[مساجد]] را به مراکز اساسی و اصلی آموزش همگانی درآوردند.<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۶۴.</ref> با گسترش محصلان، آموزش کودکان بهتدریج از مساجد جدا شد و معلمان در مکتبخانهها به تعلیم پرداختند.<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۶۸.</ref> پس از آن در قرن چهارم در ایران مکانهای خاصی برای آموزش علوم دینی و ادبی به نام مدرسه به وجود آمد.<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۷۶.</ref> در این دوره با رونق مدارس و بیتالحکمه، معلمان به تعلیم [[فلسفه]] نیز پرداختند.<ref>گوتاس، تفکر یونانی، فرهنگ عربی، ۱۲۵.</ref> در سطح فلاسفه، [[فارابی]] یکی از مهمترین معلمان قرن چهارم بوده و به سبب شرح آثار ارسطو، وی را [[معلم ثانی]] خواندهاند. لقب معلم اول را [[مسلمانان]] به ارسطو دادهاند.<ref>نصر، سنتهای عقلانی اسلامی در ایران، ۱۲۱–۱۲۶.</ref> | ||
شیوه آموزش برای قرنها در ایران [[توسعه]] و تحول زیادی پیدا نکرد؛ ولی در زمان [[سلسله قاجار]] و با آشناشدن ایرانیان با دانش و معارف جدید، نخستین مدارس به سبک اروپایی دایر شدند.<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۳۶.</ref> در دورههای پیش از آن، تحصیل بیشتر برای پسران بود،<ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۹۴.</ref> اما [[میرزامحمدتقی امیرکبیر]] به دنبال گسترش علوم و بسط مدارس دولتی در | شیوه آموزش برای قرنها در ایران [[توسعه]] و تحول زیادی پیدا نکرد؛ ولی در زمان [[سلسله قاجار]] و با آشناشدن ایرانیان با دانش و معارف جدید، نخستین مدارس به سبک اروپایی دایر شدند.<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۳۶.</ref> در دورههای پیش از آن، تحصیل بیشتر برای پسران بود،<ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۹۴.</ref> اما [[میرزامحمدتقی امیرکبیر]] به دنبال گسترش علوم و بسط مدارس دولتی در اروپا و برای اقتباس از تمدن و فرهنگ جدید اروپایی، مقدمات ایجاد نظام آموزشی را فراهم کرد.<ref>علاقهبند، جامعهشناسی آموزش و پرورش، ۶۳.</ref> پس از وی، [[ناصرالدینشاه]] با هفت معلم اتریشی و چند مترجم و در حدود ۱۵۰ نفر دانشآموز در سال ۱۲۲۸ [[دارالفنون]] را افتتاح کرد. دانشآموختگان دارالفنون نخستین معلمان کشور بودند و متناسب با توانایی و مقتضیات عصر خود، مشغول به آموزش و خدمت میشدند.<ref>الماسی، تاریخ مختصر تحول تعلیم و تربیت در اسلام و ایران، ۱۶۳.</ref> | ||
در سال ۱۲۹۷ دارالمعلمین مرکزی تهران تأسیس شد و در دو سطح ابتدایی و عالی مشغول به پرورش معلمان برای دورههای ابتدایی و دبیرستان شد. سال ۱۲۹۹ نیز دارالمعلمین عالی را وزارت فرهنگ ایجاد کرد که وظیفه آموزش معلمان را در دو رشته علمی و ادبی بر عهده گرفت.<ref>سرکارآرانی، اصلاحات آموزشی و مدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش ایران و ژاپن، ۳۶۰.</ref> در دوران [[رضاشاه پهلوی]] با اجرای سیاستهای غربگرایانه وی، در آموزش نیز وابستگی به غرب تشدید شد.<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۲۷.</ref> از سال ۱۳۰۴ که مدارس جدید رو به گسترش نهادند، [[روحانیان]] با عنوان آموزگاران سنتی از آموزش رسمی حذف شدند؛ زیرا کسانی میتوانستند به کار معلمی بپردازند که از لباس [[روحانیت]] خارج میشدند و ضوابط وزارت فرهنگ را میپذیرفتند. در آن سالها کشور با مشکل کمبود آموزگار روبهرو شد<ref>آوری، تاریخ معاصر ایران، از تأسیس پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ۴۸ و ۶۰.</ref> قانون تربیت معلم در سال ۱۳۱۲ در [[مجلس شورای ملی]] تصویب شد.<ref>سرکارآرانی، اصلاحات آموزشی و مدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش ایران و ژاپن، ۳۶۰.</ref> در سال ۱۳۱۳ مراکز تربیت معلم یکساله تأسیس شد که شرط ورود به آن داشتن دیپلم بود.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۱۱۳.</ref> | در سال ۱۲۹۷ دارالمعلمین مرکزی تهران تأسیس شد و در دو سطح ابتدایی و عالی مشغول به پرورش معلمان برای دورههای ابتدایی و دبیرستان شد. سال ۱۲۹۹ نیز دارالمعلمین عالی را وزارت فرهنگ ایجاد کرد که وظیفه آموزش معلمان را در دو رشته علمی و ادبی بر عهده گرفت.<ref>سرکارآرانی، اصلاحات آموزشی و مدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش ایران و ژاپن، ۳۶۰.</ref> در دوران [[رضاشاه پهلوی]] با اجرای سیاستهای غربگرایانه وی، در آموزش نیز وابستگی به غرب تشدید شد.<ref>درّانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۲۷.</ref> از سال ۱۳۰۴ که مدارس جدید رو به گسترش نهادند، [[روحانیان]] با عنوان آموزگاران سنتی از آموزش رسمی حذف شدند؛ زیرا کسانی میتوانستند به کار معلمی بپردازند که از لباس [[روحانیت]] خارج میشدند و ضوابط وزارت فرهنگ را میپذیرفتند. در آن سالها کشور با مشکل کمبود آموزگار روبهرو شد<ref>آوری، تاریخ معاصر ایران، از تأسیس پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ۴۸ و ۶۰.</ref> قانون تربیت معلم در سال ۱۳۱۲ در [[مجلس شورای ملی]] تصویب شد.<ref>سرکارآرانی، اصلاحات آموزشی و مدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش ایران و ژاپن، ۳۶۰.</ref> در سال ۱۳۱۳ مراکز تربیت معلم یکساله تأسیس شد که شرط ورود به آن داشتن دیپلم بود.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۱۱۳.</ref> | ||
در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز سیاست جذب و آموزش معلمان به سوی غربگرایی مضاعف و فرار از | در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز سیاست جذب و آموزش معلمان به سوی غربگرایی مضاعف و فرار از فرهنگ اسلامی و ملی متمایل بود.<ref>طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، تهران، ۱۷۷.</ref> یکی از برنامههای اقتباسی [[رژیم پهلوی]] از غرب ایجاد سپاه دانش بود که به عنوان یکی از لوایح [[انقلاب سفید]] تصویب و پیگیری شد. به موجب این برنامه فارغالتحصیلان (دختر و پسر) دوره متوسطه به جای خدمت سربازی ضمن آموزش نظامی با روش تدریس آشنا میشدند و دوره خدمت خود را به کار معلمی میپرداختند.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۱۱۳.</ref> این لوایح در سال ۱۳۴۱ تصویب و در سال ۱۳۴۲ اجرایی شد.<ref>ابراهیمی، سپاه دانش، ۳۱۲–۳۱۳.</ref> در سال ۱۳۴۹ به منظور تأمین نیازهای مدارس راهنمایی، دانشسراهای راهنمایی تأسیس شدند. معلمان به مدت دو سال مشغول به تحصیل در علوم ریاضی، تجربی، ادبیات و علوم انسانی، زبان خارجه و حرفهوفن میشدند و مدرک فوق دیپلم میگرفتند. پس از آن در سال ۱۳۵۱ به جای دانشسرای عالی، دانشگاه تربیت معلم تأسیس شد.<ref>سرکارآرانی، اصلاحات آموزشی و مدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش ایران و ژاپن، ۳۶۱.</ref> در این دوره با وجود افزایش درآمد رژیم پهلوی از طریق فروش نفت، وضعیت معیشتی معلمان نابسامان بود.<ref>عیوضی، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، ۱۹۱–۱۹۲.</ref>{{ببینید|انقلاب سفید}} | ||
{{ببینید|انقلاب سفید}} | |||
پس از [[انقلاب اسلامی ایران]] تعلیم و [[تربیت]] معطوف به تربیت اسلامی شد.<ref>آل حسینی، فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران و تحقق معلم پژوهنده، ۷.</ref> به معلمان به سبب نقش تربیتیشان توجه شد و رشد میزان تحصیلات، بهبود وضعیت معیشتی، پیشرفت در کار باعث افزایش رضایتمندی آنان گردید.<ref>زکی، بررسی نقش عوامل اجتماعی مؤثر بر انگیزش و رضایت شغلی معلمان، ۷۰–۷۵.</ref> [[امامخمینی]] افزون بر توجه به نقش آموزندگی معلمان، تأکید بسیاری بر نقش مهم تربیتی و [[تهذیب]] نوجوانان در ابعاد مختلف، خصوصاً دینی داشت که در سخنان ایشان مشهود است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲؛ ۱۰/۸۸ و ۱۵/۲۴۴.</ref> پس از شهادت [[مرتضی مطهری]] در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ به منظور بزرگداشت معلمان، این روز «روز معلم» نامگذاری شد.<ref>جوانمرد، رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی، تهران، ۲۶۸.</ref> | پس از [[انقلاب اسلامی ایران]] تعلیم و [[تربیت]] معطوف به تربیت اسلامی شد.<ref>آل حسینی، فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران و تحقق معلم پژوهنده، ۷.</ref> به معلمان به سبب نقش تربیتیشان توجه شد و رشد میزان تحصیلات، بهبود وضعیت معیشتی، پیشرفت در کار باعث افزایش رضایتمندی آنان گردید.<ref>زکی، بررسی نقش عوامل اجتماعی مؤثر بر انگیزش و رضایت شغلی معلمان، ۷۰–۷۵.</ref> [[امامخمینی]] افزون بر توجه به نقش آموزندگی معلمان، تأکید بسیاری بر نقش مهم تربیتی و [[تهذیب]] نوجوانان در ابعاد مختلف، خصوصاً دینی داشت که در سخنان ایشان مشهود است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲؛ ۱۰/۸۸ و ۱۵/۲۴۴.</ref> پس از شهادت [[مرتضی مطهری]] در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ به منظور بزرگداشت معلمان، این روز «روز معلم» نامگذاری شد.<ref>جوانمرد، رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی، تهران، ۲۶۸.</ref> | ||
== جایگاه و ارزش == | == جایگاه و ارزش == | ||
دانش و معرفت در اسلام از ارزش بسیار والایی دارد و صاحبان آن بر دیگران برتری دارند<ref>زمر، ۹.</ref> تا با بهرهمندی از علم و معرفت، به بندگی و عبودیتی که شایسته آن است دست یابند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۳/۸۳.</ref> معلم اصلی بشر خداوند تبارک و تعالی است که پس از خلقت انسان، او را به زیور علم آراست؛<ref>الرحمن، ۳–۴.</ref> همچنانکه به [[حضرت آدم(ع)]] تمامی اسما را تعلیم کرد.<ref>بقره، ۳۱.</ref> پس از آن [[پیامبران الهی(ع)]] و جانشینان آنان نخستین و برترین آموزگاران انسان بهشمار میروند. [[پدر]] و [[مادر]] نیز در | دانش و معرفت در اسلام از ارزش بسیار والایی دارد و صاحبان آن بر دیگران برتری دارند<ref>زمر، ۹.</ref> تا با بهرهمندی از علم و معرفت، به بندگی و عبودیتی که شایسته آن است دست یابند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۳/۸۳.</ref> معلم اصلی بشر خداوند تبارک و تعالی است که پس از خلقت انسان، او را به زیور علم آراست؛<ref>الرحمن، ۳–۴.</ref> همچنانکه به [[حضرت آدم(ع)]] تمامی اسما را تعلیم کرد.<ref>بقره، ۳۱.</ref> پس از آن [[پیامبران الهی(ع)]] و جانشینان آنان نخستین و برترین آموزگاران انسان بهشمار میروند. [[پدر]] و [[مادر]] نیز در تعلیم و تربیت انسان، نقش بسیار حساسی را دارند و بالاترین الگوی رفتاری فرزنداناند و آنچنانکه در برخی [[روایات]] آمده، اگر در تربیت فرزندان کوتاهی کنند، مؤاخذه خواهند شد<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۱۹.</ref> سومین گروه از معلمان، علما و فرزانگاناند؛ کسانی که وارثان انبیا(ع) هستند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۲.</ref> چنانکه هر کس چیزی به انسان بیاموزد، به همان میزان معلمِ او بهشمار میرود.<ref>داوودی، نقش معلم در تربیت دینی، ۱۰۳–۱۰۴.</ref> | ||
در روایات نیز به ارجنهادن به مقام معلم توجه شده است؛ ازجمله آنکه [[پیامبر اکرم(ص)]] برای معلمان از خداوند طلب آمرزش و عمر طولانی کرده است<ref>عجلونی، کشف الخفاء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس، ۱/۴۸.</ref> و خطاب به [[امامعلی(ع)]] تعلیمدهندگان به بندگان خدا را ازجمله زندهکنندگان سنت خویش برشمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۵.</ref> ایشان معلمان را به ستارگان آسمان تشبیه کرده است که مردم به کمک آنان راه خود را مییابند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۵.</ref> | در روایات نیز به ارجنهادن به مقام معلم توجه شده است؛ ازجمله آنکه [[پیامبر اکرم(ص)]] برای معلمان از خداوند طلب آمرزش و عمر طولانی کرده است<ref>عجلونی، کشف الخفاء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس، ۱/۴۸.</ref> و خطاب به [[امامعلی(ع)]] تعلیمدهندگان به بندگان خدا را ازجمله زندهکنندگان سنت خویش برشمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۵.</ref> ایشان معلمان را به ستارگان آسمان تشبیه کرده است که مردم به کمک آنان راه خود را مییابند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۵.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
معلمان مظهر ضعف یا قدرت [[عقل]] و [[روح]] و [[اخلاق]] اجتماعاند؛ زیرا این قشر سازنده قالبی است که نسل [[جوان]] را در آن قالب به هر شکل و صورت که بخواهد میپروراند.<ref>افتخارزاده، نقش معلم در تمدن جهان، ۷۰.</ref> امامخمینی مهمترین و حساسترین وظیفه معلمان را تربیت نسل جوان میدانست و معتقد بود اگر تربیت خوبی انجام شود، مملکت پیشرفت خواهد کرد و نقش تربیتی معلمان مسئولیت بزرگی است که نباید دست کم گرفته شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۶ و ۷/۴۲۷–۴۲۸.</ref> زیرا مقدرات مملکت و کلید تمامی [[سعادت]]ها و شقاوتهای یک ملت در دستان معلمان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸ و ۴۲۹.</ref> | معلمان مظهر ضعف یا قدرت [[عقل]] و [[روح]] و [[اخلاق]] اجتماعاند؛ زیرا این قشر سازنده قالبی است که نسل [[جوان]] را در آن قالب به هر شکل و صورت که بخواهد میپروراند.<ref>افتخارزاده، نقش معلم در تمدن جهان، ۷۰.</ref> امامخمینی مهمترین و حساسترین وظیفه معلمان را تربیت نسل جوان میدانست و معتقد بود اگر تربیت خوبی انجام شود، مملکت پیشرفت خواهد کرد و نقش تربیتی معلمان مسئولیت بزرگی است که نباید دست کم گرفته شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۶ و ۷/۴۲۷–۴۲۸.</ref> زیرا مقدرات مملکت و کلید تمامی [[سعادت]]ها و شقاوتهای یک ملت در دستان معلمان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸ و ۴۲۹.</ref> | ||
از نظر امامخمینی معلم متدین و خوشاخلاق در تربیت و شخصیت فرزندان دخالت تام و تمام دارد و چه بسا نقشه سعادت و شقاوت آنان با تزریقات ذهنی معلم ترسیم شود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۶.</ref> ایشان ضمن تصریح به نقش اساسی و تعیینکننده معلمان در شکلگیری شخصیت دانشآموزان معتقد بود آنان امانتدار انساناند؛ امانتی که متمایز از همه امانتهاست و اگر به آن | از نظر امامخمینی معلم متدین و خوشاخلاق در تربیت و شخصیت فرزندان دخالت تام و تمام دارد و چه بسا نقشه سعادت و شقاوت آنان با تزریقات ذهنی معلم ترسیم شود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۶.</ref> ایشان ضمن تصریح به نقش اساسی و تعیینکننده معلمان در شکلگیری شخصیت دانشآموزان معتقد بود آنان امانتدار انساناند؛ امانتی که متمایز از همه امانتهاست و اگر به آن خیانت شود، به ملت و جامعه و بالاتر از آن به اسلام خیانت شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۱–۲۹۲ و ۱۴/۳۵.</ref> ایشان محققشدن رسالت عظیم تربیتی معلمان را با پرورش افرادی مهذب، مستقل، متعهد، آزاد، معتمد به نفس و آگاه به مسائل روز میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۷ و ۱۵/۱۰۷.</ref> تا در سایه آن مملکت اصلاح گردد و زمینه خیانت در حق خداوند تعالی و [[انبیا(ع)]] فراهم نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۶ و ۱۴/۳۵.</ref> | ||
== معلم نمونه == | == معلم نمونه == | ||
معلم نمونه، اعتقادات الهی و معنویت را همراه دیگر علوم به دانشآموزان انتقال میدهد.<ref>رجایی، سخنان شهید رجایی پیرامون تربیت معلم، ۱۶.</ref> به همین علت لازم است پیش از هر چیز به اصلاح نفس خود بپردازد و شرایط اسلامی و مناسبی را برای احراز مقام شریف معلمی در خود ایجاد کند.<ref>نوری، محمداسماعیل، جایگاه رفیع معلم در اسلام، ۱۳۱.</ref> امامخمینی، انبیا(ع) و اولیا(ع) را نمونههای کاملی از معلمان الهی معرفی میکرد که با رسالت عظیم خود به انسانها حیات مادی و معنوی بخشیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۱؛ ۹/۲۹۱ و ۱۳/۱۷۴.</ref> ایشان معتقد بود معلمان باید با الگوگیری از آنان، ادامهدهنده این راه باشند و با وجود تمامی مشکلات سعی کنند بهخوبی از عهده تکلیف خود برآیند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۴.</ref> و با وقف خود در راه خدا، از فرزندان مملکت، انسانهایی به تمام معنا بسازند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸ و ۱۵/۴۴۷.</ref> | معلم نمونه، اعتقادات الهی و معنویت را همراه دیگر علوم به دانشآموزان انتقال میدهد.<ref>رجایی، سخنان شهید رجایی پیرامون تربیت معلم، ۱۶.</ref> به همین علت لازم است پیش از هر چیز به اصلاح نفس خود بپردازد و شرایط اسلامی و مناسبی را برای احراز مقام شریف معلمی در خود ایجاد کند.<ref>نوری، محمداسماعیل، جایگاه رفیع معلم در اسلام، ۱۳۱.</ref> امامخمینی، انبیا(ع) و اولیا(ع) را نمونههای کاملی از معلمان الهی معرفی میکرد که با رسالت عظیم خود به انسانها حیات مادی و معنوی بخشیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۱؛ ۹/۲۹۱ و ۱۳/۱۷۴.</ref> ایشان معتقد بود معلمان باید با الگوگیری از آنان، ادامهدهنده این راه باشند و با وجود تمامی مشکلات سعی کنند بهخوبی از عهده تکلیف خود برآیند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۴.</ref> و با وقف خود در راه خدا، از فرزندان مملکت، انسانهایی به تمام معنا بسازند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸ و ۱۵/۴۴۷.</ref> | ||
امامخمینی از برخی از شخصیتهای معاصر مانند [[مرتضی مطهری]] با عنوان «معلم» یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.</ref> ایشان مطهری را الگوی معلمی در علم و اخلاق و پاره تن و حاصل عمر خود میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸ و ۱۴/۱۶۹.</ref> چنانکه ایشان پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر و بنتالهدی صدر ـ خواهر آموزگار وی ـ به دست [[رژیم بعثی عراق]]، با قدردانی از شخصیت و رفتار این دو شهید آنان را نمونهای از معلمان دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۳.</ref> و شهیدان محراب؛ سیداسدالله مدنی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵.</ref> و سیدعبدالحسین دستغیب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.</ref> و همچنین شهیدان دیگر مانند محمدعلی رجایی (رئیسجمهور وقت)، محمدجواد باهنر (نخستوزیر وقت)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> و مصطفی چمران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸.</ref> را معلمان اخلاق و مهذبان نفوس و متعهدان به اسلام خواند. | امامخمینی از برخی از شخصیتهای معاصر مانند [[مرتضی مطهری]] با عنوان «معلم» یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.</ref> ایشان مطهری را الگوی معلمی در علم و اخلاق و پاره تن و حاصل عمر خود میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸ و ۱۴/۱۶۹.</ref> چنانکه ایشان پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر و بنتالهدی صدر ـ خواهر آموزگار وی ـ به دست [[رژیم بعثی عراق]]، با قدردانی از شخصیت و رفتار این دو شهید آنان را نمونهای از معلمان دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۳.</ref> و شهیدان محراب؛ سیداسدالله مدنی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵.</ref> و سیدعبدالحسین دستغیب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.</ref> و همچنین شهیدان دیگر مانند محمدعلی رجایی (رئیسجمهور وقت)، محمدجواد باهنر (نخستوزیر وقت)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> و مصطفی چمران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸.</ref> را معلمان اخلاق و مهذبان نفوس و متعهدان به اسلام خواند.{{ببینید|مرتضی مطهری|سیدمحمدباقر صدر|سیداسدالله مدنی|سیدعبدالحسین دستغیب|محمدعلی رجایی|محمدجواد باهنر|مصطفی چمران}} | ||
{{ببینید|مرتضی مطهری|سیدمحمدباقر صدر|سیداسدالله مدنی|سیدعبدالحسین دستغیب|محمدعلی رجایی|محمدجواد باهنر|مصطفی چمران}} | |||
== توصیهها و هشدارها == | == توصیهها و هشدارها == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۲: | ||
== سیره عملی امامخمینی == | == سیره عملی امامخمینی == | ||
در سیره عملی امامخمینی تواضعی وصفناشدنی در برابر استادان خود به چشم میخورد. ایشان در برابر استادان خود بسیار مؤدبانه رفتار میکرد؛<ref>شاهآبادی، نصرالله، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۳۱؛ شاهآبادی، محمدصادق، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۳۲.</ref> چنانکه همیشه منظم و به موقع سر جلسات درس استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] حاضر میشد.<ref>بنیفضل، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۲۴.</ref> ایشان از استادانش و دیگر | در سیره عملی امامخمینی تواضعی وصفناشدنی در برابر استادان خود به چشم میخورد. ایشان در برابر استادان خود بسیار مؤدبانه رفتار میکرد؛<ref>شاهآبادی، نصرالله، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۳۱؛ شاهآبادی، محمدصادق، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۳۲.</ref> چنانکه همیشه منظم و به موقع سر جلسات درس استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] حاضر میشد.<ref>بنیفضل، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۲۴.</ref> ایشان از استادانش و دیگر علما با احترام فراوان یاد میکرد.<ref>زمانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امامخمینی به روایت جمعی از فضلا، ۵/۸۴.</ref> استادان ایشان نقش مهمی در شخصیت علمی او داشتند، بهویژه شاهآبادی که امامخمینی ایشان را [[عارف]] و استادی میدانست که حق حیات بر امامخمینی داشته است؛ به گونهای که از عهده شکر زحمات وی برنمیآید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۷.</ref> و شاهآبادی نیز در مقام تکریم امامخمینی، ایشان را روح خدا و مورد اعتماد خویش میدانست.<ref>تجریشی، خاطرات اسدالله تجریشی، ۱۹.</ref>{{ببینید|استادان امامخمینی|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
{{ببینید|استادان امامخمینی|اخلاق و سیره امامخمینی}} | |||
امامخمینی، خود نمونه یک معلم [[متعهد]] و ملتزم به [[اسلام]] بود، به گونهای که رفتار متعالی و آمیخته با اصول تربیتی ایشان، دل و جان شاگردان و مخاطبان خویش را متحول میکرد و حیات دوبارهای بدانها میبخشید.<ref>حسنی، اهمیت و ضرورت تربیت دینی از منظر امامخمینی، ۷۵–۷۶.</ref> مرتضی مطهری امامخمینی را روح قدسی الهی مینامد و بیان میکند درس اخلاق پایان هفته ایشان بدون هیچ اغراق و مبالغهای چنان او را سرمست میکرد که تا هفته بعد خود را شدیداً تحت تأثیر آن مییافت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴۱.</ref> ایشان با وجود اینکه در هوش و ذکاوت علمی بر دیگران برتری داشت و از استادان علمی [[حوزه علمیه|حوزه]] بهشمار میآمد، همیشه با فروتنی همچون یک [[طلبه]] معمولی رفتار میکرد و هیچگاه دنبال شهرت و پست و مقام نبود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۴۱؛ امینی، چاپشده در آیین دانشوری در سیره امامخمینی، ۳۸.</ref> | امامخمینی، خود نمونه یک معلم [[تعهد و تخصص|متعهد]] و ملتزم به [[اسلام]] بود، به گونهای که رفتار متعالی و آمیخته با اصول تربیتی ایشان، دل و جان شاگردان و مخاطبان خویش را متحول میکرد و حیات دوبارهای بدانها میبخشید.<ref>حسنی، اهمیت و ضرورت تربیت دینی از منظر امامخمینی، ۷۵–۷۶.</ref> مرتضی مطهری امامخمینی را روح قدسی الهی مینامد و بیان میکند درس اخلاق پایان هفته ایشان بدون هیچ اغراق و مبالغهای چنان او را سرمست میکرد که تا هفته بعد خود را شدیداً تحت تأثیر آن مییافت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴۱.</ref> ایشان با وجود اینکه در هوش و ذکاوت علمی بر دیگران برتری داشت و از استادان علمی [[حوزه علمیه|حوزه]] بهشمار میآمد، همیشه با فروتنی همچون یک [[طلبه]] معمولی رفتار میکرد و هیچگاه دنبال شهرت و پست و مقام نبود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۴۱؛ امینی، چاپشده در آیین دانشوری در سیره امامخمینی، ۳۸.</ref> | ||
{{ببینید|تدریس امامخمینی}} | {{ببینید|تدریس امامخمینی}} | ||
از امتیازها و جلوههای معلمی امامخمینی میتوان به این موارد اشاره کرد: اهتمام ویژه ایشان به تشکیل جلسات درسی خلاق، پویا و فعال و پرهیزدادن شاگردان از سکوت و تقلید و اقتباس، جهت پرورش | از امتیازها و جلوههای معلمی امامخمینی میتوان به این موارد اشاره کرد: اهتمام ویژه ایشان به تشکیل جلسات درسی خلاق، پویا و فعال و پرهیزدادن شاگردان از سکوت و تقلید و اقتباس، جهت پرورش مجتهدانی صاحبنظر و [[شجاع]] و متفکر و در عین حال دوری از جلساتی که خودنمایی و [[غرور]] در آن بروز میکرد،<ref>(مؤمن، خاطرات، چاپشده در صحیفه دل، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> در نظر گرفتن جنبههای معنوی و روحانی در جلسه درس و توصیه به مخاطبان جهت [[تزکیه]] و [[تهذیب نفس]] به جهت سرآمددانستن علم اخلاق بر همه علوم،<ref>(حقشناس، خاطرات، چاپشده در جلوههای معلمی امامخمینی، ۴۸–۴۹؛ گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امامخمینی، ۱۹۳.</ref> سادهزیستی نظم و آرامش،<ref>زمانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امامخمینی به روایت جمعی از فضلا، ۵/۸۳ و ۹۰.</ref> برخورد محترمانه و محبتآمیز با شاگردان،<ref>گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امامخمینی، ۱۹۶؛ خلخالی، خاطرات، چاپشده در صحیفه دل، ۵۹؛ عمید زنجانی، خاطرات، چاپشده در صحیفه دل، ۱۰۶.</ref> بیان افکار سیاسی و انقلابی خود در میان مباحث درس و اشاره به مسائل اجتماعی و سیاسی کشور.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی از آغاز تا تبعید، ۱/۱۰۳.</ref>{{ببینید|سادهزیستی|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
{{ببینید|سادهزیستی|اخلاق و سیره امامخمینی}} | |||
== پانویس == | == پانویس == |