۲۱٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
آزادی به حریت، [[اختیار]]، خلاف بندگی و قدرت عمل یا ترک عمل، معنا شده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۷۷.</ref> و رفتار و کنشی را که انسان بر اساس خواسته برآمده از میل و اراده خود محقق میکند، آزادی گویند.<ref>محمدرضایی، آزادی از دیدگاه کانت، ۱۲۴.</ref> این وصف گاهی به توانایی فرد در رهایی از دخالت دیگران برای انجام عمل یا احتراز از آن تعلق میگیرد<ref>لاک، تحقیق در فهم بشر، ۱۴۷؛ آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ۸۴.</ref> که در این صورت به برداشت فلسفی از مفهوم [[قدرت]]، یعنی صدور آگاهانه و اختیاری فعل از سوی فاعل، <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۰۷ ۳۰۸؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۹۷ ۲۹۸.</ref> بسیار نزدیک است؛ اما گاهی به فقدان مانع در انجام خواستههای خردورزانه و هدفمند و دارای غایت ارزشی نظر دارد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۶۶ ۲۶۷؛ واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۱۹ ۱۲۰.</ref> که از این منظر، آزادی در محدودهای از هنجارها و قوانین قرار میگیرد<ref>کانت، درسهای فلسفه اخلاق، ۵۶؛ واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۱۶.</ref> و با برپایی حکومت، پیوند مییابد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۷۲.</ref>؛ بدین ترتیب، برای تعریف مفهوم آزادیِ فرد<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲.</ref> باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود.<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۳۶۳.</ref> اندیشمندان معتقدند فهم معنای آزادی و به تبع آن ارائه تعریف جامع و مانع از آن، بسیار دشوار یا ناممکن است.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷ ۱۱۸.</ref> در متون سیاسی، آزادی، حق افراد جامعه برای شرکت در امور [[حکومت]] و تعیین سرنوشت است. این آزادیها در قالب آزادی انتخاب حاکم، حکومت، مجلس، [[آزادی احزاب]] و مانند آن تحقق مییابد.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۲۵۳ ۲۵۴.</ref> | آزادی به حریت، [[اختیار]]، خلاف بندگی و قدرت عمل یا ترک عمل، معنا شده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۷۷.</ref> و رفتار و کنشی را که انسان بر اساس خواسته برآمده از میل و اراده خود محقق میکند، آزادی گویند.<ref>محمدرضایی، آزادی از دیدگاه کانت، ۱۲۴.</ref> این وصف گاهی به توانایی فرد در رهایی از دخالت دیگران برای انجام عمل یا احتراز از آن تعلق میگیرد<ref>لاک، تحقیق در فهم بشر، ۱۴۷؛ آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ۸۴.</ref> که در این صورت به برداشت فلسفی از مفهوم [[قدرت]]، یعنی صدور آگاهانه و اختیاری فعل از سوی فاعل، <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۰۷ ۳۰۸؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۹۷ ۲۹۸.</ref> بسیار نزدیک است؛ اما گاهی به فقدان مانع در انجام خواستههای خردورزانه و هدفمند و دارای غایت ارزشی نظر دارد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۶۶ ۲۶۷؛ واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۱۹ ۱۲۰.</ref> که از این منظر، آزادی در محدودهای از هنجارها و قوانین قرار میگیرد<ref>کانت، درسهای فلسفه اخلاق، ۵۶؛ واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۱۶.</ref> و با برپایی حکومت، پیوند مییابد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۷۲.</ref>؛ بدین ترتیب، برای تعریف مفهوم آزادیِ فرد<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲.</ref> باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود.<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۳۶۳.</ref> اندیشمندان معتقدند فهم معنای آزادی و به تبع آن ارائه تعریف جامع و مانع از آن، بسیار دشوار یا ناممکن است.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷ ۱۱۸.</ref> در متون سیاسی، آزادی، حق افراد جامعه برای شرکت در امور [[حکومت]] و تعیین سرنوشت است. این آزادیها در قالب آزادی انتخاب حاکم، حکومت، مجلس، [[آزادی احزاب]] و مانند آن تحقق مییابد.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۲۵۳ ۲۵۴.</ref> | ||
در آموزههای اسلامی، مفهوم آزادی و [[بندگی]] با هم ارتباط دارند و نخستین مبنای آزادی و [[خداشناسی]] و بندگی خدا، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۱۳۹.</ref> دوری از «بندگی دیگران» است.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۲۳.</ref> در واقع یکتاپرستی، | در آموزههای اسلامی، مفهوم آزادی و [[بندگی]] با هم ارتباط دارند و نخستین مبنای آزادی و [[خداشناسی]] و بندگی خدا، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۱۳۹.</ref> دوری از «بندگی دیگران» است.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۲۳.</ref> در واقع یکتاپرستی، انسان را از سرسپردگی در برابر هر موجود دیگری میرهاند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۱۷۵ ۱۷۶؛ فاضل قانع، ظرفیتهای تمدنی اسلام، ۱۳۴.</ref> آزادی در [[اسلام]]، علاوه بر رهایی از آمریت دنیایی دیگران، شامل رهایی از تمنیات درونی و وسوسههای مادی و در یک کلام رهایی از هرچه رنگ تعلق داشته باشد نیز میشود<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۵۶ ۱۶۸؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۷ ۳۰۹.</ref>؛ زیرا آدمی تنها در پرتو آزادیِ نفسانی و درونی بر حفظ انسانیت خویش توانا خواهد بود<ref>صدر، نقش پیشوایان شیعه در بازسازی جامعه اسلامی و آزادی در قرآن، ۲۴.</ref> و از این رهگذر، زمینهساز آزادی پایدار اجتماعی میگردد؛ از اینرو گرایش به سوی رهایی مطلق و نبود مانع در برابر خواستههای نفسانی در آموزههای [[قرآن کریم]] نکوهش شده است<ref>قیامت، ۵؛ جاثیه، ۲۳.</ref>؛ زیرا چنین رویکردی، بردگی انسان را در پی خواهد داشت<ref>جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۸۹ ۱۹۰.</ref>؛ به همین دلیل در آموزههای اسلامی هم بر جهت و غایت آزادی<ref>دهر، ۳؛ اسراء، ۱۸ ۲۰.</ref> و هم بر رفع موانع درونی به کمک پرهیزگاری و خویشتنداری<ref>انفال، ۲۹؛ تغابن، ۱۶.</ref> تاکید شده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۲ ۴۴۳.</ref> رهاورد این بنیانِ معرفتی آن است که آزادی از دیدگاه اسلام نه یک هدف نهایی، بلکه یک کمال ابزاری است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۶.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در تعریف آزادی، این مفهوم را تنها در قلمرو تعیینشده اسلامی معتبر میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۸۷ و ۱۲/۲۸۳.</ref> و همین را آزادی حقیقی مینامید<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۲ و ۱۵/۱۶۸ ۱۶۹.</ref> که تلاش برای دستیابی به آن، ضرورت دارد و باید به بهترین وجه فراهم گردد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.</ref> | [[امامخمینی]] در تعریف آزادی، این مفهوم را تنها در قلمرو تعیینشده اسلامی معتبر میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۸۷ و ۱۲/۲۸۳.</ref> و همین را آزادی حقیقی مینامید<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۲ و ۱۵/۱۶۸ ۱۶۹.</ref> که تلاش برای دستیابی به آن، ضرورت دارد و باید به بهترین وجه فراهم گردد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
آزادی از بزرگترین نعمتهای زندگی و از گرانبهاترین سرمایههای سعادت مادی و معنوی انسان است. میل به آزادی در سرشت بشر درآمیخته است و از گواراترین خواستههای طبیعی آدمی است.<ref>اسحاقی، آزادی در اسلام و غرب، ۵۲.</ref> آزادی از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده اند و انسانها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده اند.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷.</ref> | آزادی از بزرگترین نعمتهای زندگی و از گرانبهاترین سرمایههای سعادت مادی و معنوی انسان است. میل به آزادی در سرشت بشر درآمیخته است و از گواراترین خواستههای طبیعی آدمی است.<ref>اسحاقی، آزادی در اسلام و غرب، ۵۲.</ref> آزادی از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده اند و انسانها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده اند.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷.</ref> | ||
پیشینه آزادی | پیشینه آزادی در اندیشه دینی [[مسلمانان]] با مفهوم امروزی آن همسان نیست<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امامخمینی، آزادی در اندیشه امامخمینی، ۱۲۴.</ref>؛ زیرا مسلمانان بر بنیان [[معرفتشناسی]] و [[انسانشناسی دینی]] و در امتداد مسئله کلامی ـ فلسفی [[جبر و اختیار]]، گفتمان ویژه خود را درباره آزادی پدید آورده اند<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، ۱۰۱؛ عماره، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیه، ۱۷ ۲۹؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۵ ۵۲۷.</ref> که تمایز روششناختی آشکاری با رویکرد جامعهشناختی درباره آزادی دارد<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۹.</ref>؛ از اینرو توجه به زمینههای اجتماعی و پیامدهای سیاسیِ مفهوم آزادی اگرچه در برخی از آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده میشود، <ref>قاضیعبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۸/۳.</ref> اما این رویکرد تا سدههای میانی، از اقبال چندانی برخوردار نبود.<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۲۲۱.</ref> در این چارچوب، آن دسته از اندیشمندان مسلمان که تمام افعال انسان را به خدا نسبت میدهند و قدرت انسان را در انجام عمل، بیاثر میپندارند، <ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۹۷.</ref> [[انسان]] را موجودی بیاختیار و فاقد آزادی میدانند؛ اما اندیشمندانی که فعل گزینشی انسان را در طول [[مشیت خدا]] میبینند، انسان را موجودی مختار دانسته اند که آزادی خویش را نیز از ناحیه اراده خداوند دریافت کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۷۱ ۳۷۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۲۷.</ref> در قالب همین رویکرد، اندیشمندان مسلمان ازجمله [[امامخمینی]] از موضوعاتی مانند طلب و اراده، [[عدالت]]، [[حسن و قبح عقلی]]، [[اصل برائت]] و [[اباحه]]، [[قاعده نفی ضرر]] و [[قاعده عدم سلطه]] در حوزههای کلامی، فلسفی و فقهی و در ارتباط با «[[حریت]]» و آزادی بحث کرده اند.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار| الطلب و الاراده}} همچنین آزادی به معنای رهایی انسان از تعلقات دنیوی، سابقهای طولانی در اندیشه [[عرفان|عرفانی]] مسلمانان داشته است.<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امامخمینی، ۱۲۴.</ref> | ||
در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از جوامع، مطالبه آن را در برابر گرایش به [[دین]] و [[مذهب]] قرار داده است. در جامعه مسلمان ایران نیز [[نهضت مشروطه]]، آوردگاه این تقابل بود.<ref>نجفی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹ ۱۰۰.</ref> در یک سو، برخی از روشنفکران برای دفاع از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیر دینی)، ۳۵۹ ۳۷۰.</ref> تا جایی که [[شیخفضلالله نوری]] (۱۲۵۹-۱۳۲۷ق) در برابر افراط آنان در آزادیخواهی و خروج از دایره مسلمانی هشدار داد<ref>نجفی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹.</ref> و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادیِ مورد نظر اسلام، این وضعیت را دگرگون<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۷۰ ۷۲ و ۸۴ ۸۵.</ref> و سازگاری آموزههای اسلامی با آزادیهای سیاسی و مدنی را تبیین | در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از جوامع، مطالبه آن را در برابر گرایش به [[دین]] و [[مذهب]] قرار داده است. در جامعه مسلمان ایران نیز [[نهضت مشروطه]]، آوردگاه این تقابل بود.<ref>نجفی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹ ۱۰۰.</ref> در یک سو، برخی از روشنفکران برای دفاع از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیر دینی)، ۳۵۹ ۳۷۰.</ref> تا جایی که [[شیخفضلالله نوری]] (۱۲۵۹-۱۳۲۷ق) در برابر افراط آنان در آزادیخواهی و خروج از دایره مسلمانی هشدار داد<ref>نجفی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹.</ref> و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادیِ مورد نظر اسلام، این وضعیت را دگرگون<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۷۰ ۷۲ و ۸۴ ۸۵.</ref> و سازگاری آموزههای اسلامی با آزادیهای سیاسی و مدنی را تبیین کنند.<ref>منصورنژاد، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۱/۶۵.</ref> در امتداد تاریخی بحران آزادیخواهی در ایران، [[انقلاب اسلامی]] پاسخی روزآمد به این خواسته فراگیر اجتماعی بود<ref>صالحی، جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امامخمینی، ۴۱۹.</ref> که خاستگاه الهی آزادی و همراهی آن با مسئولیتپذیری و تکلیفمحوری انسان را نهادینه کرد.<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام ۱۰۲.</ref> | ||
==خاستگاه آزادی== | ==خاستگاه آزادی== | ||
آزادی یکی از | آزادی یکی از والاترین ارزشهای انسانی<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۱۱۷.</ref> و از لوازم حیات و زندگی بشر<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۳۵.</ref> است و بدون آزادی، حیات اجتماعی بشر ادامه پیدا نمیکند<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۴۴۲.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو بهرهمندی از چنین موهبتی، انسان میتواند به حقوق طبیعی خویش دست یابد.<ref>غروی، مبانی حقوق در اسلام، ۳۲۴.</ref> آزادی انسان، اگرچه امری تکوینی و طبیعی است، اما بهرهمندی از آن بر بنیانهای معرفتی درباره هستی و انسان استوار است و نیازمند وجود اسبابی مانند ظرفیتها و زمینههای اجتماعی در قالب هنجار و قانون است تا آدمی را در رسیدن به غایت مطلوب یاری کند<ref>لاک، نامهای در باب تساهل، ۱۷۱؛ برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۵۱.</ref>؛ زیرا آزادی به معنای رهایی انسان و وانهادگی مطلق او، مطلوب نیست<ref>واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۲۰.</ref> و آدمی در بهرهمندی از آزادی، نیازمند هدایت است. | ||
در [[هستیشناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی که جهان، آفریده خدا معرفی میشود<ref>اعراف، ۵۴.</ref> و قدرتی برتر از خداوند به رسمیت شناخته نمیشود، <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰۹ و ۱۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> آزادی انسان نیز در پرتو اصل [[توحید]] و با هدایت این آموزه، معنا مییابد.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۹۲.</ref> امامخمینی با تکیه بر اصل توحید به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید کرده است که انسان نباید سرسپرده هیچ موجود دیگری جز خدا باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و هیچ فردی حق ندارد که آزادی دیگران را محدود کند و روابط آنان را بر پایه خواستههای خود تنظیم کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷ ۳۸۸.</ref> | در [[هستیشناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی که جهان، آفریده خدا معرفی میشود<ref>اعراف، ۵۴.</ref> و قدرتی برتر از خداوند به رسمیت شناخته نمیشود، <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰۹ و ۱۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> آزادی انسان نیز در پرتو اصل [[توحید]] و با هدایت این آموزه، معنا مییابد.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۹۲.</ref> امامخمینی با تکیه بر اصل توحید به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید کرده است که انسان نباید سرسپرده هیچ موجود دیگری جز خدا باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و هیچ فردی حق ندارد که آزادی دیگران را محدود کند و روابط آنان را بر پایه خواستههای خود تنظیم کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷ ۳۸۸.</ref> | ||
در [[انسانشناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی نیز انسان موجودی است که خداوند او را آزاد آفریده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref>؛ بر این اساس، آزادی از حقوق طبیعی و فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۹۳.</ref> و او میتواند در پرتو این آزادی تکوینی و از روی آگاهی، آنچه را که میخواهد انجام دهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref> این مبنای انسانشناختی، در اندیشه کلامی [[شیعیان]] جایگاهی میانه [[جبر و تفویض]] مییابد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵ ۱۶۰.</ref> و آنان با پذیرش بدیهیبودن اصل آزادی انسان، <ref>طباطبایی، اصول فلسفه، ۳/۱۵۲.</ref> آن را در طول اراده خداوند تعالی میدانند. انسان که موجودی امکانی است، | در [[انسانشناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی نیز انسان موجودی است که خداوند او را آزاد آفریده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref>؛ بر این اساس، آزادی از حقوق طبیعی و فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۹۳.</ref> و او میتواند در پرتو این آزادی تکوینی و از روی آگاهی، آنچه را که میخواهد انجام دهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref> این مبنای انسانشناختی، در اندیشه کلامی [[شیعیان]] جایگاهی میانه [[جبر و تفویض]] مییابد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵ ۱۶۰.</ref> و آنان با پذیرش بدیهیبودن اصل آزادی انسان، <ref>طباطبایی، اصول فلسفه، ۳/۱۵۲.</ref> آن را در طول اراده خداوند تعالی میدانند. انسان که موجودی امکانی است، همان گونه که در اصل وجود خویش، مستقل از خداوند نیست، در طلب و [[اراده]] خود نیز مستقل از خدا نمیتواند باشد<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۶.</ref> و شریعت الهی، گرایش و کنش انسان را جهت میبخشد. | ||
==قلمرو آزادی== | ==قلمرو آزادی== | ||
زیست اجتماعی بشر، خواه برآمده از اقتضای طبیعت او باشد، <ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۵۴ ۵۵.</ref> خواه یک قرارداد اجتماعی برآمده از انتخاب یا اضطرار انگاشته شود، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۲ ۳۳۳.</ref> از آنجاکه به بهرهگیری متقابل انسانها می انجامد<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه، ۲/۱۹۷.</ref> نیازمند ساماندهی است. این سامان اجتماعی در پیروی از قانون و نظم به دست میآید<ref>جوادی آملی، جامعه در قرآن، ۴۰ ۴۶.</ref> که آزادیهای فردی و اجتماعی را به مرزهای مشخصی محدود میکند، <ref>طباطبایی، آزادی از دیدگاه علامه، ۹۴؛ کانت، فلسفه حقوق، ۶۶ ۶۷.</ref> تا آزادی دیگران پایمال نشود<ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۷۱.</ref>؛ از اینرو جامعه با ابزار قانون، هم آزادی اعضای خود را پاس میدارد و هم مرزهای آن را تعیین میکند<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲ ۲۳؛ جمشیدی، اندیشه سیاسی امامخمینی، ۲۶۴؛ تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون | زیست اجتماعی بشر، خواه برآمده از اقتضای طبیعت او باشد، <ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۵۴ ۵۵.</ref> خواه یک قرارداد اجتماعی برآمده از انتخاب یا اضطرار انگاشته شود، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۲ ۳۳۳.</ref> از آنجاکه به بهرهگیری متقابل انسانها می انجامد<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه، ۲/۱۹۷.</ref> نیازمند ساماندهی است. این سامان اجتماعی در پیروی از قانون و نظم به دست میآید<ref>جوادی آملی، جامعه در قرآن، ۴۰ ۴۶.</ref> که آزادیهای فردی و اجتماعی را به مرزهای مشخصی محدود میکند، <ref>طباطبایی، آزادی از دیدگاه علامه، ۹۴؛ کانت، فلسفه حقوق، ۶۶ ۶۷.</ref> تا آزادی دیگران پایمال نشود<ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۷۱.</ref>؛ از اینرو جامعه با ابزار قانون، هم آزادی اعضای خود را پاس میدارد و هم مرزهای آن را تعیین میکند<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲ ۲۳؛ جمشیدی، اندیشه سیاسی امامخمینی، ۲۶۴؛ تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۹۷.</ref>؛ اما دیدگاه سنت فردگرای لیبرالیستی<ref>واعظی، امامخمینی و مبحث آزادی، ۱۱۷. تمیمی</ref> که بر خوببودن همیشگی مداخلهنکردن در انتخاب افراد و بدبودن همیشگیِ هر گونه اجبار، تاکید دارد، <ref>ساندل، لیبرالیسم و منتقدان آن، ۳۴.</ref> با وجود گسترش ظاهری دایره آزادی، موجب شکنندگی فزاینده تمکین افراد در برابر قواعد و هنجارهای اجتماعی میشود.<ref>لاک، تحقیق در فهم بشر، ۲۹۷؛ منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۳۶ ۳۳۷.</ref> | ||
امامخمینی اصل آزادی بشر را مبتنی بر آموزههای اسلامی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> و آن را حق ابتدایی بشر به شمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۱۴.</ref> که قانون، وظیفه تامین بهینه آن را بر عهده دارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۵۳۵.</ref> و قلمرو آن را در جامعه مسلمان تعیین میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۲۰ و ۹/۱۵۰.</ref> | امامخمینی اصل آزادی بشر را مبتنی بر آموزههای اسلامی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> و آن را حق ابتدایی بشر به شمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۱۴.</ref> که قانون، وظیفه تامین بهینه آن را بر عهده دارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۵۳۵.</ref> و قلمرو آن را در جامعه مسلمان تعیین میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۲۰ و ۹/۱۵۰.</ref> | ||
از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین [[شریعت]] و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۵۰۲.</ref>؛ به بیان دیگر، از نظر امامخمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که با مصلحت در تغایر نباشد. مصلحت اسلام، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۲.</ref> [[مصلحت نظام]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۴.</ref> و مصلحت مردم، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳ ۴۵۴ و ۴۶۲.</ref> سه مصداق اصلی اند که در اندیشه امامخمینی به عنوان محدوده آزادی، به آنها توجه شده است؛ البته تشخیص درست این مصالح و موضوعات آن برای محدودکردن دایره آزادیهای فردی و اجتماعی، چنانکه [[امامخمینی]] تاکید کرده است، نیازمند دقت نظر است و تنها در پرتو کارشناسیهای دقیق امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۲.</ref> در همین راستا امامخمینی محدودهای از زندگی خصوصی انسانها را چنان محفوظ میداند که حتی دستگاههای قانونی نیز اجازه ورود به آن را ندارد، مگر درباره گروههای [[محارب]] و تروریست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۴۰ ۱۴۲.</ref> و دامنه [[ولایت فقیه]] نیز دربرگیرنده این حریم خصوصی نخواهد بود.<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۵۴ ۶۵۵؛ فقیه، حریم خصوصی شهروندان با تاکید بر فرمان هشت مادهای امامخمینی، ۱۰۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای|تجسس}} | از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین [[شریعت]] و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۵۰۲.</ref>؛ به بیان دیگر، از نظر امامخمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که با مصلحت در تغایر نباشد. مصلحت اسلام، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۲.</ref> [[مصلحت نظام]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۴.</ref> و مصلحت مردم، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳ ۴۵۴ و ۴۶۲.</ref> سه مصداق اصلی اند که در اندیشه امامخمینی به عنوان محدوده آزادی، به آنها توجه شده است؛ البته تشخیص درست این مصالح و موضوعات آن برای محدودکردن دایره آزادیهای فردی و اجتماعی، چنانکه [[امامخمینی]] تاکید کرده است، نیازمند دقت نظر است و تنها در پرتو کارشناسیهای دقیق امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۲.</ref> در همین راستا امامخمینی محدودهای از زندگی خصوصی انسانها را چنان محفوظ میداند که حتی دستگاههای قانونی نیز اجازه ورود به آن را ندارد، مگر درباره گروههای [[محارب]] و تروریست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۴۰ ۱۴۲.</ref> و دامنه [[ولایت فقیه]] نیز دربرگیرنده این حریم خصوصی نخواهد بود.<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۵۴ ۶۵۵؛ فقیه، حریم خصوصی شهروندان با تاکید بر فرمان هشت مادهای امامخمینی، ۱۰۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای|تجسس}} | ||
آزادی را در یک دستهبندی کلان میتوان به [[آزادی فردی]] و [[آزادی اجتماعی|اجتماعی]] تقسیم کرد؛ آزادیهای فردی اگرچه بنیان آزادیهای اجتماعی به شمار میروند، <ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون | آزادی را در یک دستهبندی کلان میتوان به [[آزادی فردی]] و [[آزادی اجتماعی|اجتماعی]] تقسیم کرد؛ آزادیهای فردی اگرچه بنیان آزادیهای اجتماعی به شمار میروند، <ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۱۵۲.</ref> اما انسان در هیچ جامعهای، آزادی مطلق ندارد و مقدار محدودیت افراد در جوامع به کم و زیاد بودن قوانین مرسوم آن جوامع باز میگردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۳۵۲.</ref> در اصول ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۲۳، ۲۴، ۲۸، ۳۳ و ۴۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز بر بنیان آزادیهای فردی مانند آزادی بیان، اندیشه، کسب و کار و محل اقامت، آزادیهای اجتماعی مانند آزادیهای مذاهب اسلامی، اقلیتهای دینی و [[قومیت|اقوام]] و قبایل ایرانی، در پیوند با پیامدهای اجتماعی آن توجه شده است. برخی از مهمترین مصادیق آزادی به شرح زیر است: | ||
===آزادی اندیشه=== | ===آزادی اندیشه=== | ||
[[آزادی اندیشه|آزادی در اندیشه]] از مهمترین جلوههای | [[آزادی اندیشه|آزادی در اندیشه]] از مهمترین جلوههای آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در گزینش هر اندیشه و باوری است که آن را درست میدانند.<ref>طباطبایی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ۶۵.</ref> آزادی عقیده برای انسان امروز، یک معمای حلشده و از حقوق مسلم بشر است که اسناد بینالمللی حقوقی بر آن گواهی میدهد. از ویژگیهای دنیای مدرن آن است که حق [[انسان]] را برای قبول یا انکار هر عقیده و اظهار آن به رسمیت میشناسد و عقیده و مذهب را خارج از حیطه دخالت دولت میداند.<ref>سروش محلاتی، اندیشه و ایمان در آزادی، ۱۱.</ref> از نگاه امامخمینی، اصل آزادی عقیده، از اصول مورد احترام در آموزههای اسلامی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۱؛ ۴/۴۳۵؛ ۶/۲۶۲ و ۱۴/۹۳.</ref> و اسلام، مکتب تحمیل نیست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و [[استبداد]] می انجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۹۱.</ref> ایشان معتقد است در [[جامعه اسلامی]]، [[مردم]] در اندیشه و باور خویش آزادند و الزامی وجود ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۴.</ref> | ||
===آزادی بیان=== | ===آزادی بیان=== | ||
اندیشه انسان در قالب بیانِ گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوهگر میشود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۵۹۰.</ref> آموزههای اسلام که بر | اندیشه انسان در قالب بیانِ گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوهگر میشود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۵۹۰.</ref> آموزههای اسلام که بر بنیان اندیشه و خردورزی استوار است، مخالفان فکری خویش را به هماوردی و رویارویی اندیشهها فرا خوانده، <ref>طور، ۳۴؛ قصص، ۴۹؛ اسراء، ۸۸.</ref> و هیچگاه مانعی در برابر بیان اندیشهها ایجاد نکرده است.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۰۳.</ref> اساساً هر مکتبی که به [[ایدئولوژی]] خود باور داشته باشد، طرفدار آزادی اندیشه است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۲۳.</ref> این رویکرد از سوی امامخمینی چنین تبیین شده است که آیین اسلام «مستند به برهان» و «متکی به منطق» است؛ بنابراین از [[آزادی بیان]] و قلم نمیهراسد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۸۱.</ref>؛ از همینرو ایشان [[مطبوعات]] و رسانههای نوشتاری را از مهمترین مصادیق بیان افکار و اندیشهها میدانست که میتوانند آرمانهای مردم و جامعه را منعکس کنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۳.</ref> و به همین دلیل باید در نشر واقعیتهای جامعه، مستقل و آزاد باشند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۲۶۶.</ref> و همهگونه انتقاد را با کمال بیطرفی منتشر سازند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.</ref> ایشان در عین حال مطبوعات را به رفتارِ بر اساس موازین مطبوعاتی و خدمت به [[ملت]] سفارش میکرد و تاکید میکرد معنای آزادی بیان و قلم، نوشتن بر ضد مصالح کشور و توطئه علیه انقلاب نیست و نمیتوان برای چنین مطبوعاتی احترام قائل شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۰.</ref> همچنین از نظر ایشان احزاب سیاسی در چارچوب نظام اسلامی و بر اساس قوانین، اجازه فعالیت دارند و آزادی عمل آنها برقرار است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۵۲۰ و ۱۴/۳۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مطبوعات|حزب و تشکل}} | ||
===آزادی سیاسی=== | ===آزادی سیاسی=== | ||
از نظر امامخمینی یکی دیگر از جلوهها و مصادیق آزادی آن است که همه مردم بر اساس اندیشه و باور خویش و بدون هیچگونه فشار، زور، تهدید و تطمیع، حق مشارکت سیاسی و انتخاب زمامدار و نوع حکومت را دارند؛ این حق به هیچوجه اختصاص به نخبگان ندارد و نخبگان جامعه تنها در حد مرجع مشورتی میتوانند اعمال نفوذ کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۳۶ و ۲۱/۱۰.</ref> به همین دلیل ایشان همواره از مشارکت تمام ملت در [[انتخابات]] حمایت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۶.</ref>؛ زیرا انتخابات مهمترین مصداق بهرهمندی مردم از حق تعیین سرنوشت خویش در جامعه است و نقش نظارتی مردم بر عملکرد مسئولان و زمامداران را نیز پوشش میدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۷۲ و ۱۸/۳۶۷.</ref> ایشان همچنین از [[آزادی احزاب]] و تجمعات قانونی، مادامی که اقدامی به ضرر کشور نکنند و تنها در چارچوب قانون، حمایت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۲؛ ۷/۴۸۷؛ ۹/۲۹۷، ۳۴۱ و ۱۰/۹۷، ۱۸۶.</ref>؛ در عین حال برگزاری راهپیماییهای متعدد را که از سوی گروههای مختلف و با اغراض متفاوت برنامهریزی میشد، در شرایط حساس ابتدای انقلاب، نادرست و خلاف مصالح کشور ارزیابی میکرد و به آن هشدار میداد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۹۰؛ ۱۱/۴۴۵ و ۱۲/۶۳.</ref> | از نظر امامخمینی یکی دیگر از جلوهها و مصادیق آزادی آن است که همه مردم بر اساس اندیشه و باور خویش و بدون هیچگونه فشار، زور، تهدید و تطمیع، حق مشارکت سیاسی و انتخاب زمامدار و نوع حکومت را دارند؛ این حق به هیچوجه اختصاص به نخبگان ندارد و نخبگان جامعه تنها در حد مرجع مشورتی میتوانند اعمال نفوذ کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۳۶ و ۲۱/۱۰.</ref> به همین دلیل ایشان همواره از مشارکت تمام ملت در [[انتخابات]] حمایت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۶.</ref>؛ زیرا انتخابات مهمترین مصداق بهرهمندی مردم از حق تعیین سرنوشت خویش در جامعه است و نقش نظارتی مردم بر عملکرد مسئولان و زمامداران را نیز پوشش میدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۷۲ و ۱۸/۳۶۷.</ref> ایشان همچنین از [[آزادی احزاب]] و تجمعات قانونی، مادامی که اقدامی به ضرر کشور نکنند و تنها در چارچوب قانون، حمایت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۲؛ ۷/۴۸۷؛ ۹/۲۹۷، ۳۴۱ و ۱۰/۹۷، ۱۸۶.</ref>؛ در عین حال برگزاری راهپیماییهای متعدد را که از سوی گروههای مختلف و با اغراض متفاوت برنامهریزی میشد، در شرایط حساس ابتدای انقلاب، نادرست و خلاف مصالح کشور ارزیابی میکرد و به آن هشدار میداد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۹۰؛ ۱۱/۴۴۵ و ۱۲/۶۳.</ref> | ||
==رابطه آزادی با قدرت و عدالت== | ==رابطه آزادی با قدرت و عدالت== | ||
انسان اگرچه به صورت ذاتی از آزادی برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴.</ref> و آزادی گوهر انسان است و او به آزادی علاقه زیادی دارد، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۶.</ref> اما به دلیل آنکه همه آدمیان در بهرهمندی از این نعمت، برابرند عقل آدمی، او را به [[عدالت]] و قانونمندی در بهرهگیری از آزادی فرا میخواند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۰۴.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو [[قانون]] است که آزادی مجال ظهور مییابد.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۴۳۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۶۲۰ و ۲۲/۱۷۶.</ref> سازوکار اجرایی برای تامین این هدف، برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن است.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۳۵.</ref> وظیفه حکومت آن است که با اجرای عادلانه قوانین در پرتو هنجارهای اجتماعی، حافظ آزادی و تامینکننده منافع مدنی همگان باشد.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون | انسان اگرچه به صورت ذاتی از آزادی برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴.</ref> و آزادی گوهر انسان است و او به آزادی علاقه زیادی دارد، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۶.</ref> اما به دلیل آنکه همه آدمیان در بهرهمندی از این نعمت، برابرند عقل آدمی، او را به [[عدالت]] و قانونمندی در بهرهگیری از آزادی فرا میخواند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۰۴.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو [[قانون]] است که آزادی مجال ظهور مییابد.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۴۳۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۶۲۰ و ۲۲/۱۷۶.</ref> سازوکار اجرایی برای تامین این هدف، برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن است.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۳۵.</ref> وظیفه حکومت آن است که با اجرای عادلانه قوانین در پرتو هنجارهای اجتماعی، حافظ آزادی و تامینکننده منافع مدنی همگان باشد.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۴۰.</ref> هرچند برای تامین این منافع همگانی، بخشی از گستره آزادی طبیعی افراد که با نظم اجتماعی و برخورداری همگانی ناسازگار است، از دست میرود، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۴۱ ۴۲.</ref> اما این راهبردی عادلانه است؛ زیرا همگان در آن سهیم اند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۷۲.</ref> و بهای نفع حضور در [[جامعه]] را میپردازند.<ref>میل، رساله درباره آزادی، ۱۹۱ ۱۹۲.</ref> | ||
از آنجاکه «طبیعت انسان چنان است که بدون رضایت او نمیتوان چیزی را از او گرفت»، <ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۹۲.</ref> اقتضای عقل و عدل آن است که تشکیل حکومت بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد و هیچ انسانی نمیتواند آزادی دیگران را محدود کند.<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۶۶ ۱۶۷.</ref> امامخمینی خاطرنشان ساخته است که پدران و گذشتگان نیز نمیتوانند نظام حکومتی برگزیده خود را بر فرزندان و آیندگان تحمیل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۷ ۱۹۸.</ref> همچنین در نظام حکومتیای که مردم برگزیده اند، اراده [[مردم]] همواره حاکم است و قدرت زمامدار مطلق و بیحد نیست؛ زیرا قدرت و اختیار مطلق با ماهیت یک اجتماع سیاسی سازگار نیست<ref>جونز، | از آنجاکه «طبیعت انسان چنان است که بدون رضایت او نمیتوان چیزی را از او گرفت»، <ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۹۲.</ref> اقتضای عقل و عدل آن است که تشکیل حکومت بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد و هیچ انسانی نمیتواند آزادی دیگران را محدود کند.<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۶۶ ۱۶۷.</ref> امامخمینی خاطرنشان ساخته است که پدران و گذشتگان نیز نمیتوانند نظام حکومتی برگزیده خود را بر فرزندان و آیندگان تحمیل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۷ ۱۹۸.</ref> همچنین در نظام حکومتیای که مردم برگزیده اند، اراده [[مردم]] همواره حاکم است و قدرت زمامدار مطلق و بیحد نیست؛ زیرا قدرت و اختیار مطلق با ماهیت یک اجتماع سیاسی سازگار نیست<ref>جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ۲/۹۸۳.</ref> و با هدف انسانها از تشکیل اجتماع و تفویض قدرت به [[حکومت]] در تناقض خواهد بود.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۵۲.</ref> حکومتی که با تمرکز قدرت و پاسخگونبودن به مردم، به فساد گراید، در تامین آزادی و [[عدالت اجتماعی]] نیز ناتوان خواهد بود<ref>سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ۲۷۸.</ref>؛ از اینرو جوامعی که مردم آن برخوردار از حکومتی عادل باشند و خودکامگی را از دامان زمامداران خویش زدوده باشند، بیش از دیگران از نعمت آزادی بهره میبرند. این رویکرد به مبنای فکری امامخمینی که برآمده از آموزههای اسلامی است، بسیار نزدیک است. ایشان عدالت را که آموزهای قرآنی است، <ref>نساء، ۱۳۵.</ref> یک اصل مهم و شاخص اساسی برای تحقق بسیاری از ارزشها مانند آزادی در [[جامعه]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۱۵؛ انصاری و نظری، نسبت عدالت با آزادی در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۲۱.</ref>؛ اما برپایی عدالت در گستره جامعه و تامین حقوق اجتماعی مردم نیازمند سازوکاری است که در قالب حکومت جلوهگر میشود.<ref>آشوری، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، ۲۰۷؛ کیخا، مفهوم و سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی در جامعه، ۱۶۸ ۱۷۲.</ref> | ||
حکومت مورد نظر امامخمینی، ابزاری برای بسط عدالت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۸.</ref> و برقراری نظام عادلانه اسلامی<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> است که در آن، قوانین و احکام حوزههای گوناگون اداره جامعه، با روشی عادلانه و آسان تشریع میگردد.<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ۶۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} قوانین موضوعه چنین حکومتی، آزادی را در دسترس مردم قرار میدهد<ref>اخترشهر، الزامات عدالت و آزادی در اندیشه امامخمینی، ۱۸۱.</ref> و جلب رضایت مردم، باعث دوام آن خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۵۱۱ ۵۱۲.</ref> امامخمینی حکومت ظالمان و شاهان مستبد را که ناقض آزادی مردم بود، بهشدت نکوهش میکرد و موجب روسیاهی تاریخ میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۳ و ۵/۱۷۳.</ref> و بر این باور بود که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۳۷.</ref> جز در سایه حکومت عدل الهی به دست نمیآید.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۵۵ و ۵/۵۱۸.</ref> ایشان با واردکردن [[فقه]] به عرصه [[سیاست]]، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳ و ۲۱/۱۷۷، ۲۸۹، ۴۰۵ ۴۰۶.</ref> [[دموکراسی اسلامی]] را کاملتر از دموکراسیهای دیگر میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴.</ref> | حکومت مورد نظر امامخمینی، ابزاری برای بسط عدالت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۸.</ref> و برقراری نظام عادلانه اسلامی<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> است که در آن، قوانین و احکام حوزههای گوناگون اداره جامعه، با روشی عادلانه و آسان تشریع میگردد.<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ۶۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} قوانین موضوعه چنین حکومتی، آزادی را در دسترس مردم قرار میدهد<ref>اخترشهر، الزامات عدالت و آزادی در اندیشه امامخمینی، ۱۸۱.</ref> و جلب رضایت مردم، باعث دوام آن خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۵۱۱ ۵۱۲.</ref> امامخمینی حکومت ظالمان و شاهان مستبد را که ناقض آزادی مردم بود، بهشدت نکوهش میکرد و موجب روسیاهی تاریخ میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۳ و ۵/۱۷۳.</ref> و بر این باور بود که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۳۷.</ref> جز در سایه حکومت عدل الهی به دست نمیآید.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۵۵ و ۵/۵۱۸.</ref> ایشان با واردکردن [[فقه]] به عرصه [[سیاست]]، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳ و ۲۱/۱۷۷، ۲۸۹، ۴۰۵ ۴۰۶.</ref> [[دموکراسی اسلامی]] را کاملتر از دموکراسیهای دیگر میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴.</ref> | ||
==آسیبشناسی آزادی== | ==آسیبشناسی آزادی== | ||
تامین آزادیهای فردی و اجتماعی و پاسداشت آن نیازمند سازوکارهای مناسب است تا بتواند از آسیبها و آفتهای احتمالی، پیشگیری کند. در این راستا باید | تامین آزادیهای فردی و اجتماعی و پاسداشت آن نیازمند سازوکارهای مناسب است تا بتواند از آسیبها و آفتهای احتمالی، پیشگیری کند. در این راستا باید مهمترین آسیبهای آزادی را در ابعاد فردی و اجتماعی آن شناسایی کرد: | ||
===فساد درونی=== | ===فساد درونی=== | ||
مهمترین آسیبی که در بعد فردی متوجه نعمت آزادی است، فساد درونی و نفسانی است که بهویژه صاحبان قدرت را گرفتار میکند. بر این اساس، [[امامخمینی]] تاکید میکند قدرت اگرچه خودش کمال است، اگر در دست افراد فاسد قرار بگیرد، همین کمال را به فساد میکشانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۰۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} در برابر، پرهیزگاری که همان [[آزادی معنوی]] است، به مثابه یک ابزار نظارتی درونی میتواند انسان آزاده و آزاداندیش را به ثمر بنشاند، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۳.</ref> تا در جایگاه زمامدار، حافظ حقوق و آزادیهای عمومی و اجتماعی باشد. شخصی که در این جایگاه قرار میگیرد، چنانکه امامخمینی خاطرنشان ساخته، مانند هر انسان غیر معصومِ دیگری، مصون از اشتباه نیست و در معرض خطاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۷ و ۱۴/۳۶۸ ۳۶۹.</ref>؛ بنابراین بر رفتار و کردار او نیز باید نظارت شود. در حکومتی که زمامدار را نه صاحب قدرت، بلکه تنها عامل قدرت میداند، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۶۳ ۶۴.</ref> قدرت سیاسی جامعه به وسیله چند نهاد که در عرض یکدیگر قرار دارند اعمال میشود، <ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۹۸ ۴۱۱.</ref> تا از این طریق، قدرت مهار و کنترل شود. امامخمینی نیز با هدف کنترل قدرت، با تکیه بر بنیان [[معرفت دینی]]، اِشراف فقیه عادل و منتخب مردم را بر نهادهای قانونی، ضامن رعایت آزادیهای مردم و مانع شکلگیری استبداد در جامعه میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶ و ۱۱/۲۲.</ref>؛ البته چنین فقیه عادلی، تنها زمانی در این جایگاه قرار میگیرد که آگاهی و عمل او در ابعاد گوناگون اخلاقی، دینی و ملی مورد شناخت و تایید جامعه قرار گرفته باشد و مردم آن را برگزیده باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶.</ref> | مهمترین آسیبی که در بعد فردی متوجه نعمت آزادی است، فساد درونی و نفسانی است که بهویژه صاحبان قدرت را گرفتار میکند. بر این اساس، [[امامخمینی]] تاکید میکند قدرت اگرچه خودش کمال است، اگر در دست افراد فاسد قرار بگیرد، همین کمال را به فساد میکشانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۰۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} در برابر، پرهیزگاری که همان [[آزادی معنوی]] است، به مثابه یک ابزار نظارتی درونی میتواند انسان آزاده و آزاداندیش را به ثمر بنشاند، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۳.</ref> تا در جایگاه زمامدار، حافظ حقوق و آزادیهای عمومی و اجتماعی باشد. شخصی که در این جایگاه قرار میگیرد، چنانکه امامخمینی خاطرنشان ساخته، مانند هر انسان غیر معصومِ دیگری، مصون از اشتباه نیست و در معرض خطاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۷ و ۱۴/۳۶۸ ۳۶۹.</ref>؛ بنابراین بر رفتار و کردار او نیز باید نظارت شود. در حکومتی که زمامدار را نه صاحب قدرت، بلکه تنها عامل قدرت میداند، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۶۳ ۶۴.</ref> قدرت سیاسی جامعه به وسیله چند نهاد که در عرض یکدیگر قرار دارند اعمال میشود، <ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۹۸ ۴۱۱.</ref> تا از این طریق، قدرت مهار و کنترل شود. امامخمینی نیز با هدف کنترل قدرت، با تکیه بر بنیان [[معرفت دینی]]، اِشراف فقیه عادل و منتخب مردم را بر نهادهای قانونی، ضامن رعایت آزادیهای مردم و مانع شکلگیری استبداد در جامعه میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶ و ۱۱/۲۲.</ref>؛ البته چنین فقیه عادلی، تنها زمانی در این جایگاه قرار میگیرد که آگاهی و عمل او در ابعاد گوناگون اخلاقی، دینی و ملی مورد شناخت و تایید جامعه قرار گرفته باشد و مردم آن را برگزیده باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶.</ref> | ||
===قانونگریزی=== | ===قانونگریزی=== | ||
در بدنه اجتماع نیز اگر همگان به آزادی در چارچوب قانون باور داشته باشند، سوء | در بدنه اجتماع نیز اگر همگان به آزادی در چارچوب قانون باور داشته باشند، سوء استفاده از آزادی به مثابه یک ناهنجاری اجتماعی نکوهش میشود. در این زمینه، مهمترین نقش را [[قانون اساسی]] ایفا میکند.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۳۰۷.</ref> امامخمینی معتقد است قانون اساسی به مثابه یک بیانیه قانونی، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۶۲.</ref> حقوق اساسی، عمومی و طبیعی مردم را تبیین میکند و حافظ این حقوق و ضامن آزادیهای مرتبط با آنهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۱۰ و ۱۴/۴۱۴.</ref> مجری آن نیز حکومتی است که اقتدار خود را از قانون کسب کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۲.</ref> ایشان با تاکید بر نقش قانون، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۶ ۴۰۷.</ref> آن را یک آموزه سازگار با اسلام میداند و مفهوم حکومت را به «تبعیت از قانون» پیوند میزند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۴ ۴۵؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۹۴ ۲۹۵.</ref> ایشان پس از بیان مصادیق آزادی غیر قانونی مانند مخالفت با [[اسلام]]، مخالفت با مصالح کشور و مخالفت با [[عفت عمومی]]، درباره پیامدهای زیانبار آن، بهویژه هرج و مرج اجتماعی هشدار میدهد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۱۷.</ref> و از مطبوعات، رسانهها و احزاب میخواهد مراقب باشند تا مصالح کلی، شئون اسلام و جامعه مسلمان را به خطر نیندازند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۴؛ ۱۰/۲۱۳ ۲۱۴ و ۱۲/۲۹۰ ۲۹۳.</ref> | ||
===نبود نظارت بر دولتمردان=== | ===نبود نظارت بر دولتمردان=== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==آزادی در دوره پهلوی== | ==آزادی در دوره پهلوی== | ||
[[سلطنت پهلوی]] که در سال ۱۳۰۴ تاسیس شد، مانند هر حکومت دیگری تلاش میکرد بر پایه بنیانهای ایدئولوژیک و نوع خاصی از فرهنگ سیاسی، مشروعیت خود را تامین کند<ref>اسماعیلی، فرهنگ سیاسی هیئت حاکم در دوره پهلوی، ۲۷ ۲۸.</ref>؛ بهویژه در دوره [[محمدرضا پهلوی]]، با نفوذ تدریجی ارزشهای لیبرال دموکراسی در جامعه، وی تلاش کرد با بهرهبرداری شکلی از مفاهیمی چون آزادی، حکومت مردم، تساوی حقوق زن و مرد، ایدههای محافظهکارانه خود را مشروعیت بخشد. این در حالی بود که در روند مدرنیزاسیون رژیم، هر ایده یا جریان مخالف در مواجهه با دستگاه سیاسی قرار میگرفت.<ref>اسماعیلی، فرهنگ سیاسی هیئت حاکم در دوره پهلوی، ۳۲.</ref> برداشت پهلوی از [[دموکراسی]] و حکومت مردم بر مردم، مانند همه دیکتاتورها بود و آزادی و دموکراسی را در هر دوره، به شیوهای جدید تعبیر میکرد. تکیهگاه وی بهخصوص در ۱۵ سال آخر سلطنت، با استفاده از پشتیبانی [[امریکا]] و متحدان غربی، بر روی چهار عنصر بود: نیروهای مسلح، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) و سازمانهای اطلاعاتی، دربار و حامیان رژیم و [[حزب رستاخیز]].<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست | [[سلطنت پهلوی]] که در سال ۱۳۰۴ تاسیس شد، مانند هر حکومت دیگری تلاش میکرد بر پایه بنیانهای ایدئولوژیک و نوع خاصی از فرهنگ سیاسی، مشروعیت خود را تامین کند<ref>اسماعیلی، فرهنگ سیاسی هیئت حاکم در دوره پهلوی، ۲۷ ۲۸.</ref>؛ بهویژه در دوره [[محمدرضا پهلوی]]، با نفوذ تدریجی ارزشهای لیبرال دموکراسی در جامعه، وی تلاش کرد با بهرهبرداری شکلی از مفاهیمی چون آزادی، حکومت مردم، تساوی حقوق زن و مرد، ایدههای محافظهکارانه خود را مشروعیت بخشد. این در حالی بود که در روند مدرنیزاسیون رژیم، هر ایده یا جریان مخالف در مواجهه با دستگاه سیاسی قرار میگرفت.<ref>اسماعیلی، فرهنگ سیاسی هیئت حاکم در دوره پهلوی، ۳۲.</ref> برداشت پهلوی از [[دموکراسی]] و حکومت مردم بر مردم، مانند همه دیکتاتورها بود و آزادی و دموکراسی را در هر دوره، به شیوهای جدید تعبیر میکرد. تکیهگاه وی بهخصوص در ۱۵ سال آخر سلطنت، با استفاده از پشتیبانی [[امریکا]] و متحدان غربی، بر روی چهار عنصر بود: نیروهای مسلح، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) و سازمانهای اطلاعاتی، دربار و حامیان رژیم و [[حزب رستاخیز]].<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۸۸ ۴۸۹.</ref> | ||
آن آزادی که حکومت پهلوی تبلیغ میکرد، از نظر امامخمینی آزادی وارداتی و استعماری بود که افراد خائن در کشورهای مسلمان ترویج میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۴۵۲ ۴۵۳.</ref> ایشان معتقد بود جوامع غربی برای کشورهای جهان سوم، تنها گونهای از آزادی را ترویج میکنند که وابستگی فزاینده این جوامع را به دنبال دارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۴۲ ۳۴۵.</ref>؛ اما مصادیق واقعی آزادی مانند آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی | آن آزادی که حکومت پهلوی تبلیغ میکرد، از نظر امامخمینی آزادی وارداتی و استعماری بود که افراد خائن در کشورهای مسلمان ترویج میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۴۵۲ ۴۵۳.</ref> ایشان معتقد بود جوامع غربی برای کشورهای جهان سوم، تنها گونهای از آزادی را ترویج میکنند که وابستگی فزاینده این جوامع را به دنبال دارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۴۲ ۳۴۵.</ref>؛ اما مصادیق واقعی آزادی مانند آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی رسانه در آن دیده نمیشود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵ ۶.</ref>؛ به همین دلیل امامخمینی یکی از شاخصهای اصلی نامشروعبودن رژیم دستنشانده پهلوی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۱۸.</ref> را تضییع و سلب حقوق و آزادیهای مردم میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۳۰.</ref> و سکوت مجامع و نهادهای مدعی دفاع از حقوق بشر در برابر نقض آزادی مردم ایران به دست [[حکومت پهلوی]] را نکوهش میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۱۷.</ref>؛ همچنین در برابر حکومت پهلوی که مدعی اعطای آزادی به مردم بود، این آزادی اعطایی را به سخره گرفت و اعلام کرد که «آزادی مال مردم است».<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰۶ ۴۰۷.</ref> ایشان در جریان نهضت اسلامی مردم ایران بر وجه تکوینی آزادی تکیه میکرد و به عنوان یک «حق اولیه»، <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۰.</ref> همگان را برای دستیابی به آن، ترغیب میکرد؛ بنابراین در سیر [[انقلاب اسلامی ایران]]، شعار «آزادیخواهی» در کنار دیگر شعارهای مهم انقلاب، از اهمیت ویژهای برخوردار بود.{{ببینید|متن=ببینید|شعار}} ایشان به نقش اثرگذار رسانههای آزاد و همچنین گستره وسیع و فراگیر مخاطبان آنها در جهان امروز<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۹۹.</ref> بهخوبی واقف بود<ref>مروی، جایگاه ارتباطات اجتماعی از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۹؛ هیکل، ایران روایتی که ناگفته ماند، ۲۸۳؛ تافلر، جابجایی در قدرت: دانایی و ثروت و خشونت در قرن بیست و یکم، ۶۰۸.</ref> و خود نیز به شایستگی از آن بهره میگرفت.<ref>پارسونز، غرور و سقوط، ۱۳۶.</ref> | ||
==آزادی در دوره جمهوری اسلامی== | ==آزادی در دوره جمهوری اسلامی== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
* پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه حسنپاشا شریفی، تهران، راه نو، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | * پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه حسنپاشا شریفی، تهران، راه نو، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | ||
* تافلر، الوین، جابجایی در قدرت: دانایی و ثروت و خشونت در قرن بیست و یکم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، تهران، نشر نو، چاپ سیزدهم، ۱۳۹۵ش. | * تافلر، الوین، جابجایی در قدرت: دانایی و ثروت و خشونت در قرن بیست و یکم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، تهران، نشر نو، چاپ سیزدهم، ۱۳۹۵ش. | ||
* تمیمی، رقیه، بررسی مفهوم آزادی و قانون | * تمیمی، رقیه، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشههای امامخمینی جان لاک و منتسکیو، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. | ||
* جعفری، محمدتقی، حکمت اصول سیاسی اسلام، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * جعفری، محمدتقی، حکمت اصول سیاسی اسلام، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امامخمینی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | * جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امامخمینی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، تحقیق مصطفی خلیلی، قم، اسرا، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش. | * جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، تحقیق مصطفی خلیلی، قم، اسرا، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش. | ||
* همو، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۹ش. | * همو، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۹ش. | ||
* جونز، ویلیام تامس، | * جونز، ویلیام تامس، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامین، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* رجایی، فرهنگ، در آزادی، به بهانه درگذشت آیزیا برلین، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۱۲۵-۱۲۶، ۱۳۷۶ش. | * رجایی، فرهنگ، در آزادی، به بهانه درگذشت آیزیا برلین، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۱۲۵-۱۲۶، ۱۳۷۶ش. | ||
* روحانی، حسن، اندیشههای سیاسی اسلام (مبانی نظری)، تهران، | * روحانی، حسن، اندیشههای سیاسی اسلام (مبانی نظری)، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
* روزنتال، فرانس، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * روزنتال، فرانس، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* ساندل، مایکل، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | * ساندل، مایکل، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | ||
* سجادی، سیدعبدالقیوم، مبانی تحزب | * سجادی، سیدعبدالقیوم، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | ||
* سروش محلاتی، محمد، اندیشه و ایمان در آزادی، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۹۵ش. | * سروش محلاتی، محمد، اندیشه و ایمان در آزادی، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۹۵ش. | ||
* سیدباقری، سیدکاظم، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. | * سیدباقری، سیدکاظم، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
* میل، جان استوارت، رساله درباره آزادی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول، ۱۳۴۹ش. | * میل، جان استوارت، رساله درباره آزادی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول، ۱۳۴۹ش. | ||
* نایینی، میرزامحمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه المله، تصحیح و تحقیق سیدجواد ورعی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | * نایینی، میرزامحمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه المله، تصحیح و تحقیق سیدجواد ورعی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
* نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست | * نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش. | ||
* نجفی، موسی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، به کوشش علیاکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | * نجفی، موسی، شیخفضلالله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، به کوشش علیاکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. |