کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
imported>H.Ahmadi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>H.Ahmadi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، مرجع تقلید و مؤسس کتابخانه بزرگ مرعشی نجفی و از دوستان و همراهان امامخمینی در نهضت اسلامی. | |||
سیدشهابالدین مرعشی نجفی در سال 1276 در نجف اشرف متولد شد (بدوی، 34؛ رفیعی، شهاب شریعت، 121 ـ 122). پدر او سیدشمسالدین محمود مرعشی از علما و فقهای نجف بود که جمعی از مشاهیر فقه و اصول، از وی اجازه اجتهاد دارند و در تألیف و تصنیف فردی فعال و پرکار بود (رفیعی، شهاب شریعت، 101 و 103 ـ 104؛ گلی زواره، نگاهی به زندگی، 29). مادر وی فرزند سیدابوالقاسم حسینی خویی، از علمای نجف، بود. نسب مرعشی به امامسجاد(ع) میرسد. سیدقوامالدین مرعشی نجفی از اجداد سیدشهابالدین، مؤسس سلسله مرعشیه در طبرستان و ترکتبار بود (بدوی، 31 ـ 32؛ رفیعی، شهاب شریعت، 82). | |||
مرعشی نجفی دروس مقدماتی را نزد پدر و مادر و جده پدری خود فرا گرفت (رفیعی، شهاب شریعت، 133) و پس از آن بهمدت پنج سال به مدارس جدید فرستاده شد که با علوم ریاضی، هندسه، طب و جغرافیا آشنا گردید (همان، 134 ـ 139؛ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/یازده ـ دوازده). سیدمحمدرضا موسوی بحرانی، محمدحسین شیرازی و سیدهبةالدین شهرستانی، استادان او در علم انساب و تفسیر قرآن بودهاند (رفیعی، شهاب شریعت، 143 ـ 145). مرعشی به علم انساب علاقه زیادی داشت و بعدها تألیفاتی در این علم از خود به یادگار گذاشت (حافظیان، 14). وی در درس خارج فقه، شاگرد آقاضیاءالدین عراقی و محمدحسین کاشفالغطاء بود و در علم کلام، از حوزه درسی محمدجواد بلاغی و محمداسماعیل محلاتی بهره گرفت. وی نزد استادان زیدیه و اهل سنت نیز علمالحدیث را فرا گرفت (رفیعی، شهاب شریعت، 159، 165 ـ 166 و 172 ـ 173). | |||
مرعشی نجفی در محرم 1342ق/ شهریور 1302 از نجف برای دیدار با نزدیکان به تبریز رفت و همان سال، پس از سفر کوتاهی به مشهد کرد در 21 جمادیالثانی به تهران سفر کرد و از دروس استادانی چون آقاحسین نجمآبادی و میرزامهدی آشتیانی استفاده کرد (همان، 192 ـ 193). وی در شعبان 1343ق/ بهار 1303 به قم سفر کرد و به امر عبدالکریم حائری یزدی در این شهر اقامت گزید و در جلسات درسِ حائری، مهدی حکمی قمی، میرسیدعلی یثربی کاشانی و علیاکبر مدرس یزدی شرکت کرد؛ سپس به تدریس مشغول گردید (همان، 193 و 195). وی در 27سالگی به درجه اجتهاد رسید. مشایخ و استادان متعدد مرعشی، مقام علمی و فقهی وی را ستوده و اجازه اجتهاد و روایات به او دادهاند (همان، 175؛ همو، بر ستیغ نور، 24 ـ 26). هشت تن از مراجع به مرعشینجفی اجازه اجتهاد و 41 نفر از مشایخ شیعه، ازجمله سیده نصرتبیگم امین اصفهانی و شماری از مشایخ اهل سنت و زیدیه و اسماعیلیه، به وی اجازه روایت دادهاند (همو، شهاب شریعت، 184 ـ 188؛ ناظمزاده قمی، 4). مرعشی نجفی در آغاز به تدریس دوره سطح پرداخت. وی علاوه بر فقه و اصول، منطق، کلام، تفسیر، فلسفه، رجال، درایه و علم انساب را تدریس میکرد. درس فقه ایشان بر اساس کتاب شرائع الاسلام بود که طی آن به مباحث ادبی، اخلاقی، تاریخی و رجال نیز میپرداخت (رفیعی، شهاب شریعت، 199). طی هفتاد سال تدریس، فضلای زیادی در درس او حاضر شدند که سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، سیدمحمود طالقانی، سیدمصطفی خمینی، مرتضی مطهری، محمد مفتح و محمد صدوقی از آن جملهاند (همان، 201). وی از کسانی بود که از سیدحسین بروجردی دعوت کرد تا به قم سفر کند و زعامت حوزه علمیه را بر عهده بگیرد (← مقاله بروجردی، سیدحسین). وی پس از رحلت بروجردی به عنوان یکی از مراجع شناخته شد و در جلسه تقسیم وظایف مراجع، عهدهدار کمک به هزینه طلاب گردید (همان، 207). مرعشی از آغاز ورود به شهر قم، با امامخمینی آشنا شد. نخستین سند ارتباط وی با امامخمینی اجازهنامه حدیثی است که در سال 1348ق/ 1308ش برای امامخمینی صادر کرد. وی در آن اجازهنامه ایشان را با القاب و الفاظ علمی و اخلاقی بلندی مانند شمس فلک السیاده، بدر سماء السعاده، جامعالمحاسن و المفاخر ستوده است (بدوی، 41 ـ 42؛ رفیعی، دویار دیرین، 10). | |||
همگامی مرعشی نجفی با قیام امامخمینی از مخالفت با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. مرعشی در این مسئله با صدور اطلاعیههای مشترک و گاه مستقل، نظر خویش را بیان میکرد و با تلگرامهای متعدد به محمدرضا پهلوی و اسدالله علم، نخستوزیر وقت، اعتراض خود را اعلام میکرد (مرکز اسناد، 1/29، 47 و 51). اعلامیهها و تلگرامهای اعتراضآمیز وی در کنار دیگر علما و مراجع، تصویب لایحه یادشده را خنثی کرد و پس از عقبنشینی دولت، وی با صدور اطلاعیهای از عموم طبقات که در این حرکت بزرگ نقش داشتند، تشکر کرد (دوانی، 163 ـ 164؛ فلسفی، 152 ـ 158). در بهمن 1341 نیز که پهلوی قصد برگزاری همهپرسی انقلاب سفید را داشت، مرعشی در کنار امامخمینی و دیگر مراجع مبارز، اعتراض خود را درباره غیر شرعیبودن این عمل اعلام کرد و از رژیم خواست از اجرای آن صرف نظر کند (مرکز اسناد، 1/71). در ادامه این سیاست، امامخمینی با اعلام عزا در نوروز از مراجع تقلید خواست که به این موضوع توجه کنند، تا اینکه رژیم پهلوی فاجعه حمله مدرسه فیضیه را به وجود آورد (← مقاله حمله به مدرسه فیضیه). به دنبال آن مرعشی در اطلاعیهای به افشاگری علیه حکومت پرداخت (بدوی، 71 ـ 74؛ مرکز اسناد، 1/93 و 99). | |||
همراه با اوجگیری مبارزات مردم علیه استبداد و استعمار به رهبری امامخمینی که نقطه عطف آن قیام 15 خرداد 1342 بود و همگام با سخنرانیها و اعلامیههای ایشان، مرعشی نجفی که یکی از پایههای مقاومت بود، از ایشان دفاع و به بازداشت وی اعتراض کرد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/391 و 433؛ مرکز اسناد، 1/126 و 163). او با سخنرانیها و بیانیههایی با لحن تند، خواستار آزادی امامخمینی گردید و در اعلامیهای اعلام کرد خون او رنگینتر از خون «برادر عزیزش آیتالله خمینی» نیست، مادامی که ایشان صحیح و سالم برنگردد، دست از مبارزه برنمیدارد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و پنج؛ مرکز اسناد، 1/119 و 126 ـ 127). | |||
مرعشی نجفی در پاسخ به پرسش برخی از اصناف و تاجران و طلاب درباره مقام علمی و تقوای امامخمینی، شأن ایشان را والاتر از چنین پرسشهایی دانست و بر مقام بالای علمی و اخلاقی و تأثیر ایشان بر تحکیم مبانی اسلام تأکید و از مجاهدتهای خداپسندانه ایشان ستایش کرد (مرکز اسناد، 1/147 و 157). وی که دوست بسیار صمیمی امامخمینی بود (غیاثی، 10) و به ایشان علاقه خاصی داشت، در دهه چهل در پاسخ به نامه گروهی از طلاب اظهار کرد، بارها عقیده خود را به ایشان اظهار کرده و باز هم تأکید میکند که ایشان یکی از مراجع تقلید عالم تشیع، از استوانههای روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع است (ناظمزاده قمی، 4). وی که ازجمله امضاکنندگان مرجعیت امامخمینی در سال 1342 برای مصونیت ایشان از احتمال اعدام به دست رژیم پهلوی بود، در تیر همین سال همراه با دیگر علمای مبارز، برای آزادی امامخمینی، به تهران مهاجرت کرد و پس از آزادی ایشان در مجالس جشنی که در قم به همین مناسبت تشکیل شد، شرکت فعال داشت (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8؛ مؤسسه تنظیم، 2/126 ـ 127 و 3/219). مرعشی همچنین در فروردین 1343 در پاسخ به استفتای گروهی از اهالی آذربایجان، درباره تکلیف شرعی مردم برای ادامه مقابله با رژیم فاسد، تأکید کرد چنانکه در اعلامیههای پیشین نیز گوشزد کرده، وظیفه شرعی قاطبه مسلمین، استقامت و نهی از منکرات است و این وظیفه تا حصول نتیجه قطعی ادامه خواهد داشت. وی با اشاره به مطلب چاپشده در روزنامه اطلاعات 18/1/1343 که علیه روحانیت بود، دستگاه اطلاعات را دروغپرداز و مطلب چاپشده را دروغ محض خواند و از مقامات خواست تا در مقام تکذیب و توبه برآمده و خود را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار ندهند (مؤسسه تنظیم، 9/127). | |||
پس از بازداشت امامخمینی و تبعید ایشان به ترکیه در 13 آبان 1343، سیدمصطفی خمینی برای انجام مذاکره به خانه مرعشی نجفی رفت؛ ولی مأموران رژیم پهلوی از همراهی وی با امامخمینی مطلع شدند و به خانه او هجوم بردند و پس از اهانت به او، سیدمصطفی خمینی را بازداشت و به ترکیه تبعید کردند (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و شش). مرعشی طی تلگرامی به امامخمینی، تبعید ایشان را موجب تأثر عمیق خود دانست (مرکز اسناد، 1/271). امامخمینی نیز در پاسخ، ضمن تشکر از وی صلاح را در تقدیر الهی دانست و از خداوند تعالى توفیق رضا به قضاى الهى را خواستار شد (1/433). وی پس از تبعید امامخمینی به ترکیه و سپس نجف نامهها و تلگرامهای بسیاری به ایشان نوشته است؛ حتی برای امامخمینی شیرینی فرستاده است و امامخمینی نیز به وی پاسخ داده و از محبت و تفقد وی سپاسگزاری کرده است (← ازجمله: 21/541، 546، 547، 550، 559، 560، 562، 564، 569، 571 و...)؛ چنانکه فرزند بزرگ وی سیدمحمود مرعشی نیز جداگانه به ایشان نامه نوشته و پاسخ دریافت کرده است (21/563 و 570). | |||
مرعشی نجفی پس از انتقال امامخمینی به عراق از طریق فرزند خود سیدمحمود مرعشی که در استقبال از ایشان در کربلا نیز حضور داشت و عکسی از آن موجود است (← مقاله شیرازی، سیدمحمد)، طی نامهای به امامخمینی جویای حال ایشان شد و امامخمینی در پاسخ با تشکر از وی و همه مراجع و علماى اعلام و افاضل گرامی حوزههاى علمیه، اظهار داشت اگر چه حضور در اعتاب مقدسه و حوزه علمیه نجف فوز بزرگی میباشد اما اهمیت حضور در ایران ایجاب مىکند که در صورت رفع منع از ایشان که خود را خدمتگزار به ملت و استقلال مملکت خوانده است، در نخستین فرصت برگردد و در غم و شادى مردم و علمای ایران شریک باشد (2/2). مرعشی همچنین طی تلگرامهای جداگانه به سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و سیدابوالقاسم خویی، از آنان خواست که با رهبر قیام، همدردی و به طور شایسته از او استقبال کنند (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/511 ـ 513؛ مرکز اسناد، 1/295 ـ 297). وی در سال 1356 با سخنرانی، انتشار اعلامیه و اعلام مواضع به مقاومتهای مردم، شور و نشاط بخشید؛ ازجمله مجلس ترحیم سیدمصطفی خمینی را در حسینیه خود برگزار و علیه اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی اطلاعیه صادر کرد. وی در این اطلاعیه، خواستار مجازات عاملان حمله به طلاب شد (همان، 1/پنجاه و هفت ـ پنجاه و هشت؛ مرکز اسناد، 1/413)؛ چنانکه پس از اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی، مرعشی نجفی در جمع طلاب و روحانیان معترض که به حسینیه وی رفته بودند، درباره اهانت به ایشان اظهار تأسف کرد و افزود روحانیت در هر مسلک و مرامی مورد احترام مردم و حکومت هستند، اما چرا حرمت روحانیت شیعه شکسته میشود. وی امامخمینی را فرزند حوزه شمرد و اهانت به ایشان را اهانت به حوزه دانست (مرتضوی، 152 ـ 135) و در پی حادثه نوزده دی قم نیز، طلاب به خانه مرعشی نجفی رفتند (عابدینی، 144؛ وافی، 203 ـ 204) (← مقاله نوزده دی). | |||
در سال 1357 مرعشی نجفی هنگام هجرت امامخمینی به فرانسه طی نامهای وضعیت ایشان را جویا شد و ایشان در پاسخ، هجرت خود را به واسطه فشار دولت عراق و با تصویب محمدرضا پهلوی دانست و همگان را موظف دانست تا سقوط رژیم پهلوى از پا ننشینند (3/501). وی همچنین به رئیسجمهور وقت فرانسه تلگرامی فرستاد و هشدار داد هر گونه گزندی به رهبر انقلاب، با واکنش همه مسلمانان و ایرانیان همراه خواهد بود (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و هشت). ایشان در روزهای بازگشت امامخمینی به ایران، نامهای به ایشان نوشت و مسئولیت هدایت مستقیم همه مردم را از آن ایشان اعلام کرد و خود را تابع اهداف ایشان دانست (رفیعی، بر ستیغ نور، 55 ـ 56). پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرعشی نجفی در تابستان 1358، در پاسخ به درخواست عمومی، دیدگاههای اصلاحی خود را درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی، به صورت مکتوب ارائه و نظام جمهوری اسلامی را یاری کرد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، نظرات اصلاحی، 1/32). | |||
مرعشی نجفی هنگام بیماری امامخمینی در بهمن 1358 به دیدار ایشان رفت و با برپایی مجالس دعا و نیایش برای سلامتی ایشان، اوج علاقه خود را نشان داد (بدوی، 22). او همچنین در اسفند 1358، در تلگرامی خطاب به امامخمینی، خبر مرخصشدن ایشان از بیمارستان را خبری خوشحالکننده خواند و بهبودى ایشان و ترک بیمارستان قلب را باعث شادى و شعف بسیار در قلوب دوستان، مخصوصاً خود دانست و آن را هدیه بزرگ از جانب خداوند در آستانه سال نو شمرد و امامخمینی نیز در پاسخ از وی تشکر کرد (← امامخمینی، 12/171)؛ چنانکه با نصیحت به سیدکاظم شریعتمداری در تأکید بر همراهی با امامخمینی، تصریح کرده است ایشان از نظر سیاسی خیلی برجسته است و آنان به اندازه ایشان دانش سیاسی ندارند (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8). | |||
مرعشی نجفی خاطرنشان کرده است علیرغم ارادت به همه علما، برای هیچیک از مراجع کلمه «آیتالله العظمی» استفاده نکرده است؛ ولی امامخمینی را «آیتالله العظمی» خطاب میکند؛ زیرا اسلام در وجود ایشان مجسّم شده است؛ همانگونه که کفر در قالب امریکا تجسم یافته است. وی که هیچ اعتراضی را به امامخمینی برنمیتافت، هر نوع تضعیف ایشان را به منزله ضربهزدن به اسلام میدانست (موسیانی، 12). وی در پی رحلت امامخمینی، ضمن ابراز تأثر شدید قلبی، آن را ضایعه جبرانناپذیر و مصیبت بزرگ شمرد (بدوی، 694)؛ همچنین در چهلمین روز رحلت ایشان همراه با سیدمحمدرضا گلپایگانی در صحن حرم فاطمه معصومه(س) مراسم بزرگداشت گرفت (همان، 696 ـ 698). | |||
امامخمینی نیز برای مرعشی نجفی احترام زیادی قائل بود (موسیانی، 195/12). ایشان پیش از تبعید در نماز جماعت مرعشی نجفی که در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار میشد، حضور مییافت و به وی اقتدا میکرد (بدوی، 42) و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد؛ ازجمله در سال 1341 برای جلوگیرى از انتشار تلگرام نخستوزیر وقت درباره لغو لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى، پیش از لغو رسمی مصوبه در هیئت دولت، خطاب به وی اظهار کرد انتشار تلگرام نخستوزیر بر خلاف صلاح اسلام و حوزه علمیه است و به ایشان پیشنهاد کرد از طبع و انتشار آن خودداری کند تا خود دولت، رسماً خبر لغو آن را انتشار دهد (← امامخمینی، 1/100؛ روحانی، 1/215). | |||
امامخمینی راهنماییهای مرعشی نجفی را برای مسلمانان مفید دانسته (12/196) و در جواب تلگرامها و نامههای ایشان که به مناسبتهای گوناگون از زمان آغاز نهضت تا استقرار نظام جمهوری اسلامی و در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خطاب به امامخمینی فرستاده بود، به تکریم و تجلیل از وی پرداخته است (3/81؛ 12/196، 218؛ 13/216، 245؛ 14/260 و 15/205، 232). امامخمینی همان گونه که از مواضع تأییدآمیز مرعشی نجفی تشکر میکرد (12/196، 218؛ 13/245 و 16/249)، به گلایههای وی نیز توجه داشت (13/216). در مهر 1358 نیز که شایعه محدودشدن دیدارهای امامخمینی و عدم امکان ملاقات اقشار مختلف ازجمله مرعشی نجفی منتشر شد، این تهمت با واکنش شدید امامخمینی روبهرو شد. امامخمینی تأکید کرد هیچ کانال خاصى و هیچ اصحابى نداشته و با همه مردم و همه قشرها ملاقات مىکند و از حضور مرعشی نجفى در شب پیش از شایعه، حدود یکساعت در نزد خود خبر داد و بر جایگاه والای وی تأکید کرد. امامخمینی ضمن رد چنین شایعات غیر اخلاقی و نصیحت به شایعهسازان، چنین شایعاتی را توهین به شخصیت مرعشی نجفی برشمرد (10/303 ـ 304). | |||
از | سیدشهابالدین مرعشی نجفی در چهارشنبه، هفتم صفر 1411ق/ هفتم شهریور 1369 در 96سالگی درگذشت. پیکر او طبق وصیتش (رفیعی، شهاب شریعت، 368)، پس از تشییعی باشکوه در شهر قم، در ورودی کتابخانهای که خود در شهر قم تأسیس کرده بود (← ادامه مقاله) به خاک سپرده شد (همو، بر ستیغ نور، 100 ـ 102). | ||
از مرعشی نجفی در کنار خدمات حوزوی و اجتماعی آثار علمی چندی نیز باقیمانده است ازجمله آثار علمی وی الغایة القصوی لمن اراد التمسک بالعروة الوثقی، مناهج المؤمنین، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر رسائل، المشاهد و المزارات، الرد علی مدعی التحریف، طبقات النسابین و شرح و حاشیه بر عمدة الطالب است (رفیعی، شهاب شریعت، 236 ـ 239؛ ناظمزاده قمی، 4)؛ همچنین موسوعه بزرگ ملحقات احقاق الحق در دهها جلد که با بنیانگذاری و نظارت وی تألیف و منتشر شده است (ناظمزاده قمی، 4؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8). | |||
با | مرعشی نجفی دارای هشت فرزند؛ چهار پسر و چهار دختر است. پسران وی سیدمحمود که سرپرستی کتابخانه را به عهده دارد، سیدمحمدکاظم، سیدمحمدجواد و سیدامیرحسین هستند (گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، 27). عباسعلی عمید زنجانی از شاگردان امامخمینی، داماد مرعشی نجفی بود (← ادامه مقاله). | ||
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی: معروفترین فعالیت فرهنگی مرعشی نجفی، کتابخانه وی در شهر قم است که در جهان اسلام شهرت فوقالعادهای دارد و در کنار سایر فعالیتهای حوزوی نجفی مرعشی از آثار ماندگار وی میباشد. مرعشی از همان آغاز حضور در نجف، به فکر گردآوری کتاب و آثار بزرگان جهان اسلام بود. او برای به دست آوردن کتاب و نسخههای خطی، شبها در کارخانه شالیکوبی کار میکرد و روزها روزه استیجاری میگرفت و نماز استیجاری بهجا میآورد. وی بیشتر وقتها برای تهیه کتابها، یک وعده غذای خود را حذف میکرد و گاهی عبا یا قبای خود را گرو میگذاشت تا یک اثر نفیس را از دست ندهد. در تهیه آثار خطی، گاهی دلالان خریدِ چنین آثاری که برای انگلیسیها میخریدند، مرعشی نجفی را تهدید میکردند (رفیعی، شهاب شریعت، 237 ـ 239؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، 100/5). | |||
امامخمینی | امامخمینی نیز به کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی اعتنا و اهتمام داشت؛ چنانکه در یکی از وصیتنامههای شخصی خود سفارش کرده بود اگر رژیم پهلوی کتابهایی را که از کتابخانه و خانه ایشان به غارت برده، برگرداند، همه کتابهای اهدایی مرعشی نجفی به کتابخانه وی برگردد (3/292). همچنین ایشان طی نامهای به میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت در 24 اسفند 1367 ضمن اشاره به کمنظیربودن کتابخانه مرعشی و منحصربودن منابع غنی آن در فرهنگ اسلام، دولت را موظف کرد تا بنایی درخور اسلام و انقلاب و محیطی برای مشتاقان کتاب احداث کند (21/320؛ دفتر روابط عمومی، 8)؛ همچنین ایشان در نامهای به مرعشی نجفی، از موظفکردن فرزند خود، سیداحمد خمینی و جهاد سازندگی قم، جهت احداث ساختمان درخور شأن، به وی اطمینان داد (21/346). سیدمحمود پسر بزرگ مرعشی نجفی نیز از دیدار خود با امامخمینی که به دعوت خود ایشان و با واسطه سیداحمد خمینی صورت گرفته بود، خبر داده و به سفارش ایشان درباره تأسیس ساختمان مناسب اشاره کرده است (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 100/7). | ||
عباسعلی عمید زنجانی: عباسعلی عمید زنجانی، در فروردین 1316 در زنجان متولد شد. او همزمان با تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم دینی روی آورد (عمید زنجانی، 21 و 23) و در اواخر سال 1330 به قم رفت (همان، 26 ـ 27). وی تا سال 1341 در قم ماند و از نزد استادانی چون ابوالفضل اردبیلی، علی مشکینی، محمد مجاهد تبریزی، سیدحسین بروجردی، محمدعلی اراکی، سیدمحمد محقق داماد، سیدمحمدحسین طباطبایی و نیز امامخمینی بهره برد (همان، 33 ـ 34، 36، 53 و 63). عمید زنجانی که در قم در درس بیع امامخمینی شرکت میکرد و تقریرات آن را نگاشته است، در سال 1341 به نجف رفت و از آغاز ورود امامخمینی از ترکیه به عراق در سال 1344، به حلقه یاران ایشان پیوست (مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران). او که از نخستین کسانی بود که در کاظمین به استقبال امامخمینی رفت، پس از استقرار ایشان در نجف، با گروهی دیگر از فضلای حوزه نجف، با اصرار ایشان را راضی به شروع تدریس در آن حوزه کردند (عمید زنجانی، 63، 73 ـ 74، 82). وی در حدود سال 1344 ـ 1345، به توصیه امامخمینی، کتاب تحریر الوسیله ایشان را خلاصه و آماده چاپ کرد (همان، 87) که به نام زبدة الاحکام منتشر شده است. سیدابوالقاسم خویی و میرزاباقر زنجانی ازجمله استادان دیگر وی در نجف بودند (همان، 66 و 70). وی، چنانکه خود نوشته است، تقریر ادامه بحث بیع امامخمینی در نجف را نیز به صورت خلاصه نوشته است (مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران). | |||
عمید زنجانی در سال 1348 به ایران بازگشت و با دختر مرعشی نجفی ازدواج کرد (عمید زنجانی، 147). او در سال 1350، به دعوت اهالی مسجد لرزاده، به تهران رفت و امامت جماعت این مسجد را پذیرفت. وی در این مسجد، جلسات دانشجویی در نقد مارکسیسم تشکیل داد و کتابخانه مسجد را به کانون ارشاد اسلامی تبدیل کرد (همان، 151، 154 ـ 163)؛ او همچنین عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود و در تدوین اساسنامه این جامعه، مشارکت کرد (همان، 242 ـ 246). فعالیتهای سیاسی او، احضار و دستگیری از سوی ساواک در قم و تهران را در پی داشت (همان، 152 ـ 153، 172، 188 ـ 190). | |||
پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، عمید زنجانی در نامهای به امامخمینی تسلیت گفت و ایشان در پاسخ با تشکر از دلجویی او، برای کسب توفیق الهی و طی راه پرخطر همراه با سلامت نفس دعا کرد (3/285). امامخمینی در تاریخ 9/9/1350 و 2/2/1357، برای عمید زنجانی، اجازهنامه شرعی در امور حسبیه صادر کرده است (3/365 و 21/606)؛ همچنین در تاریخ 5/7/1357، در پاسخ به نامهای از عمید زنجانی، نسبت به او ابراز لطف کرده و با آرزوی سلامت و توفیق برای او، از وی طلب دعای خیر کرده است (3/ 480). | |||
عباسعلی عمید زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضویت در کمیتههای انقلاب اسلامی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد (عمید زنجانی، 17). وی مدتی ریاست دانشگاه تهران را نیز بر عهده داشت و در تاریخ 8 آبان 1390 در 74سالگی به علت نارسایی قلبی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(ع) در قم به خاک سپرده شد. | |||
منابع: امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ بدوی، محمدباقر، مرزبان حماسهها، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1383ش؛ حافظیان، ابوالفضل، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ دفتر روابط عمومی و بینالمللی کتابخانه، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی در یک نگاه، قم، چاپ دوم، 1372ش؛ دوانی، علی، نهضت دوماهه روحانیون ایران به منظور دفاع از اصول مقدس اسلام، قم، حکمت، 1341ش؛ رفیعی، علامرودشتی، علی، بر ستیغ نور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1373ش؛ همو، دویار دیرین نگاهی به روابط امامخمینی و آیتالله العظمی مرعشی، مجله میراث شهاب، شماره 15، 1378ش؛ همو، شهاب شریعت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1373ش؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، 1381ش؛ عابدینی، عبدالکریم، مصاحبه چاپشده در حماسه 19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش؛ عمید زنجانی، عباسعلی، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380 ش؛ غیاثی، قربانعلی، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ فلسفی، محمدتقی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، زبان گویای اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1378ش؛ گلی زواره، غلامرضا، جامع فضل و فضیلت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1389ش؛ همو، نگاهی به زندگی خانوادگی، تربیتی و اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی، مجله پیام زن، شماره 150، 1382ش؛ مرتضوی، سیدضیا، مصاحبه چاپشده در حماسه 19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش؛ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزرارت اطلاعات، چاپ اوّل، 1388ش؛ همو، نظرات اصلاحی حضرت آیتالله العظمی آقای سیدشهابالدین مرعشی نجفی درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم، چاپخانه مهر، 1358ش؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 100، 1392ش؛ همو، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1374ش؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ موسیانی، عبد الله، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پایگاه اطلاعرسانی، 2/11/1398ش؛ ناظمزاده قمی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ وافی، حسین، مصاحبه چاپشده در حماسه19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش. | |||
امامخمینی | |||
نسخهٔ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۴
مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، مرجع تقلید و مؤسس کتابخانه بزرگ مرعشی نجفی و از دوستان و همراهان امامخمینی در نهضت اسلامی. سیدشهابالدین مرعشی نجفی در سال 1276 در نجف اشرف متولد شد (بدوی، 34؛ رفیعی، شهاب شریعت، 121 ـ 122). پدر او سیدشمسالدین محمود مرعشی از علما و فقهای نجف بود که جمعی از مشاهیر فقه و اصول، از وی اجازه اجتهاد دارند و در تألیف و تصنیف فردی فعال و پرکار بود (رفیعی، شهاب شریعت، 101 و 103 ـ 104؛ گلی زواره، نگاهی به زندگی، 29). مادر وی فرزند سیدابوالقاسم حسینی خویی، از علمای نجف، بود. نسب مرعشی به امامسجاد(ع) میرسد. سیدقوامالدین مرعشی نجفی از اجداد سیدشهابالدین، مؤسس سلسله مرعشیه در طبرستان و ترکتبار بود (بدوی، 31 ـ 32؛ رفیعی، شهاب شریعت، 82). مرعشی نجفی دروس مقدماتی را نزد پدر و مادر و جده پدری خود فرا گرفت (رفیعی، شهاب شریعت، 133) و پس از آن بهمدت پنج سال به مدارس جدید فرستاده شد که با علوم ریاضی، هندسه، طب و جغرافیا آشنا گردید (همان، 134 ـ 139؛ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/یازده ـ دوازده). سیدمحمدرضا موسوی بحرانی، محمدحسین شیرازی و سیدهبةالدین شهرستانی، استادان او در علم انساب و تفسیر قرآن بودهاند (رفیعی، شهاب شریعت، 143 ـ 145). مرعشی به علم انساب علاقه زیادی داشت و بعدها تألیفاتی در این علم از خود به یادگار گذاشت (حافظیان، 14). وی در درس خارج فقه، شاگرد آقاضیاءالدین عراقی و محمدحسین کاشفالغطاء بود و در علم کلام، از حوزه درسی محمدجواد بلاغی و محمداسماعیل محلاتی بهره گرفت. وی نزد استادان زیدیه و اهل سنت نیز علمالحدیث را فرا گرفت (رفیعی، شهاب شریعت، 159، 165 ـ 166 و 172 ـ 173). مرعشی نجفی در محرم 1342ق/ شهریور 1302 از نجف برای دیدار با نزدیکان به تبریز رفت و همان سال، پس از سفر کوتاهی به مشهد کرد در 21 جمادیالثانی به تهران سفر کرد و از دروس استادانی چون آقاحسین نجمآبادی و میرزامهدی آشتیانی استفاده کرد (همان، 192 ـ 193). وی در شعبان 1343ق/ بهار 1303 به قم سفر کرد و به امر عبدالکریم حائری یزدی در این شهر اقامت گزید و در جلسات درسِ حائری، مهدی حکمی قمی، میرسیدعلی یثربی کاشانی و علیاکبر مدرس یزدی شرکت کرد؛ سپس به تدریس مشغول گردید (همان، 193 و 195). وی در 27سالگی به درجه اجتهاد رسید. مشایخ و استادان متعدد مرعشی، مقام علمی و فقهی وی را ستوده و اجازه اجتهاد و روایات به او دادهاند (همان، 175؛ همو، بر ستیغ نور، 24 ـ 26). هشت تن از مراجع به مرعشینجفی اجازه اجتهاد و 41 نفر از مشایخ شیعه، ازجمله سیده نصرتبیگم امین اصفهانی و شماری از مشایخ اهل سنت و زیدیه و اسماعیلیه، به وی اجازه روایت دادهاند (همو، شهاب شریعت، 184 ـ 188؛ ناظمزاده قمی، 4). مرعشی نجفی در آغاز به تدریس دوره سطح پرداخت. وی علاوه بر فقه و اصول، منطق، کلام، تفسیر، فلسفه، رجال، درایه و علم انساب را تدریس میکرد. درس فقه ایشان بر اساس کتاب شرائع الاسلام بود که طی آن به مباحث ادبی، اخلاقی، تاریخی و رجال نیز میپرداخت (رفیعی، شهاب شریعت، 199). طی هفتاد سال تدریس، فضلای زیادی در درس او حاضر شدند که سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، سیدمحمود طالقانی، سیدمصطفی خمینی، مرتضی مطهری، محمد مفتح و محمد صدوقی از آن جملهاند (همان، 201). وی از کسانی بود که از سیدحسین بروجردی دعوت کرد تا به قم سفر کند و زعامت حوزه علمیه را بر عهده بگیرد (← مقاله بروجردی، سیدحسین). وی پس از رحلت بروجردی به عنوان یکی از مراجع شناخته شد و در جلسه تقسیم وظایف مراجع، عهدهدار کمک به هزینه طلاب گردید (همان، 207). مرعشی از آغاز ورود به شهر قم، با امامخمینی آشنا شد. نخستین سند ارتباط وی با امامخمینی اجازهنامه حدیثی است که در سال 1348ق/ 1308ش برای امامخمینی صادر کرد. وی در آن اجازهنامه ایشان را با القاب و الفاظ علمی و اخلاقی بلندی مانند شمس فلک السیاده، بدر سماء السعاده، جامعالمحاسن و المفاخر ستوده است (بدوی، 41 ـ 42؛ رفیعی، دویار دیرین، 10). همگامی مرعشی نجفی با قیام امامخمینی از مخالفت با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. مرعشی در این مسئله با صدور اطلاعیههای مشترک و گاه مستقل، نظر خویش را بیان میکرد و با تلگرامهای متعدد به محمدرضا پهلوی و اسدالله علم، نخستوزیر وقت، اعتراض خود را اعلام میکرد (مرکز اسناد، 1/29، 47 و 51). اعلامیهها و تلگرامهای اعتراضآمیز وی در کنار دیگر علما و مراجع، تصویب لایحه یادشده را خنثی کرد و پس از عقبنشینی دولت، وی با صدور اطلاعیهای از عموم طبقات که در این حرکت بزرگ نقش داشتند، تشکر کرد (دوانی، 163 ـ 164؛ فلسفی، 152 ـ 158). در بهمن 1341 نیز که پهلوی قصد برگزاری همهپرسی انقلاب سفید را داشت، مرعشی در کنار امامخمینی و دیگر مراجع مبارز، اعتراض خود را درباره غیر شرعیبودن این عمل اعلام کرد و از رژیم خواست از اجرای آن صرف نظر کند (مرکز اسناد، 1/71). در ادامه این سیاست، امامخمینی با اعلام عزا در نوروز از مراجع تقلید خواست که به این موضوع توجه کنند، تا اینکه رژیم پهلوی فاجعه حمله مدرسه فیضیه را به وجود آورد (← مقاله حمله به مدرسه فیضیه). به دنبال آن مرعشی در اطلاعیهای به افشاگری علیه حکومت پرداخت (بدوی، 71 ـ 74؛ مرکز اسناد، 1/93 و 99). همراه با اوجگیری مبارزات مردم علیه استبداد و استعمار به رهبری امامخمینی که نقطه عطف آن قیام 15 خرداد 1342 بود و همگام با سخنرانیها و اعلامیههای ایشان، مرعشی نجفی که یکی از پایههای مقاومت بود، از ایشان دفاع و به بازداشت وی اعتراض کرد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/391 و 433؛ مرکز اسناد، 1/126 و 163). او با سخنرانیها و بیانیههایی با لحن تند، خواستار آزادی امامخمینی گردید و در اعلامیهای اعلام کرد خون او رنگینتر از خون «برادر عزیزش آیتالله خمینی» نیست، مادامی که ایشان صحیح و سالم برنگردد، دست از مبارزه برنمیدارد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و پنج؛ مرکز اسناد، 1/119 و 126 ـ 127). مرعشی نجفی در پاسخ به پرسش برخی از اصناف و تاجران و طلاب درباره مقام علمی و تقوای امامخمینی، شأن ایشان را والاتر از چنین پرسشهایی دانست و بر مقام بالای علمی و اخلاقی و تأثیر ایشان بر تحکیم مبانی اسلام تأکید و از مجاهدتهای خداپسندانه ایشان ستایش کرد (مرکز اسناد، 1/147 و 157). وی که دوست بسیار صمیمی امامخمینی بود (غیاثی، 10) و به ایشان علاقه خاصی داشت، در دهه چهل در پاسخ به نامه گروهی از طلاب اظهار کرد، بارها عقیده خود را به ایشان اظهار کرده و باز هم تأکید میکند که ایشان یکی از مراجع تقلید عالم تشیع، از استوانههای روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع است (ناظمزاده قمی، 4). وی که ازجمله امضاکنندگان مرجعیت امامخمینی در سال 1342 برای مصونیت ایشان از احتمال اعدام به دست رژیم پهلوی بود، در تیر همین سال همراه با دیگر علمای مبارز، برای آزادی امامخمینی، به تهران مهاجرت کرد و پس از آزادی ایشان در مجالس جشنی که در قم به همین مناسبت تشکیل شد، شرکت فعال داشت (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8؛ مؤسسه تنظیم، 2/126 ـ 127 و 3/219). مرعشی همچنین در فروردین 1343 در پاسخ به استفتای گروهی از اهالی آذربایجان، درباره تکلیف شرعی مردم برای ادامه مقابله با رژیم فاسد، تأکید کرد چنانکه در اعلامیههای پیشین نیز گوشزد کرده، وظیفه شرعی قاطبه مسلمین، استقامت و نهی از منکرات است و این وظیفه تا حصول نتیجه قطعی ادامه خواهد داشت. وی با اشاره به مطلب چاپشده در روزنامه اطلاعات 18/1/1343 که علیه روحانیت بود، دستگاه اطلاعات را دروغپرداز و مطلب چاپشده را دروغ محض خواند و از مقامات خواست تا در مقام تکذیب و توبه برآمده و خود را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار ندهند (مؤسسه تنظیم، 9/127). پس از بازداشت امامخمینی و تبعید ایشان به ترکیه در 13 آبان 1343، سیدمصطفی خمینی برای انجام مذاکره به خانه مرعشی نجفی رفت؛ ولی مأموران رژیم پهلوی از همراهی وی با امامخمینی مطلع شدند و به خانه او هجوم بردند و پس از اهانت به او، سیدمصطفی خمینی را بازداشت و به ترکیه تبعید کردند (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و شش). مرعشی طی تلگرامی به امامخمینی، تبعید ایشان را موجب تأثر عمیق خود دانست (مرکز اسناد، 1/271). امامخمینی نیز در پاسخ، ضمن تشکر از وی صلاح را در تقدیر الهی دانست و از خداوند تعالى توفیق رضا به قضاى الهى را خواستار شد (1/433). وی پس از تبعید امامخمینی به ترکیه و سپس نجف نامهها و تلگرامهای بسیاری به ایشان نوشته است؛ حتی برای امامخمینی شیرینی فرستاده است و امامخمینی نیز به وی پاسخ داده و از محبت و تفقد وی سپاسگزاری کرده است (← ازجمله: 21/541، 546، 547، 550، 559، 560، 562، 564، 569، 571 و...)؛ چنانکه فرزند بزرگ وی سیدمحمود مرعشی نیز جداگانه به ایشان نامه نوشته و پاسخ دریافت کرده است (21/563 و 570). مرعشی نجفی پس از انتقال امامخمینی به عراق از طریق فرزند خود سیدمحمود مرعشی که در استقبال از ایشان در کربلا نیز حضور داشت و عکسی از آن موجود است (← مقاله شیرازی، سیدمحمد)، طی نامهای به امامخمینی جویای حال ایشان شد و امامخمینی در پاسخ با تشکر از وی و همه مراجع و علماى اعلام و افاضل گرامی حوزههاى علمیه، اظهار داشت اگر چه حضور در اعتاب مقدسه و حوزه علمیه نجف فوز بزرگی میباشد اما اهمیت حضور در ایران ایجاب مىکند که در صورت رفع منع از ایشان که خود را خدمتگزار به ملت و استقلال مملکت خوانده است، در نخستین فرصت برگردد و در غم و شادى مردم و علمای ایران شریک باشد (2/2). مرعشی همچنین طی تلگرامهای جداگانه به سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و سیدابوالقاسم خویی، از آنان خواست که با رهبر قیام، همدردی و به طور شایسته از او استقبال کنند (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/511 ـ 513؛ مرکز اسناد، 1/295 ـ 297). وی در سال 1356 با سخنرانی، انتشار اعلامیه و اعلام مواضع به مقاومتهای مردم، شور و نشاط بخشید؛ ازجمله مجلس ترحیم سیدمصطفی خمینی را در حسینیه خود برگزار و علیه اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی اطلاعیه صادر کرد. وی در این اطلاعیه، خواستار مجازات عاملان حمله به طلاب شد (همان، 1/پنجاه و هفت ـ پنجاه و هشت؛ مرکز اسناد، 1/413)؛ چنانکه پس از اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی، مرعشی نجفی در جمع طلاب و روحانیان معترض که به حسینیه وی رفته بودند، درباره اهانت به ایشان اظهار تأسف کرد و افزود روحانیت در هر مسلک و مرامی مورد احترام مردم و حکومت هستند، اما چرا حرمت روحانیت شیعه شکسته میشود. وی امامخمینی را فرزند حوزه شمرد و اهانت به ایشان را اهانت به حوزه دانست (مرتضوی، 152 ـ 135) و در پی حادثه نوزده دی قم نیز، طلاب به خانه مرعشی نجفی رفتند (عابدینی، 144؛ وافی، 203 ـ 204) (← مقاله نوزده دی). در سال 1357 مرعشی نجفی هنگام هجرت امامخمینی به فرانسه طی نامهای وضعیت ایشان را جویا شد و ایشان در پاسخ، هجرت خود را به واسطه فشار دولت عراق و با تصویب محمدرضا پهلوی دانست و همگان را موظف دانست تا سقوط رژیم پهلوى از پا ننشینند (3/501). وی همچنین به رئیسجمهور وقت فرانسه تلگرامی فرستاد و هشدار داد هر گونه گزندی به رهبر انقلاب، با واکنش همه مسلمانان و ایرانیان همراه خواهد بود (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1/پنجاه و هشت). ایشان در روزهای بازگشت امامخمینی به ایران، نامهای به ایشان نوشت و مسئولیت هدایت مستقیم همه مردم را از آن ایشان اعلام کرد و خود را تابع اهداف ایشان دانست (رفیعی، بر ستیغ نور، 55 ـ 56). پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرعشی نجفی در تابستان 1358، در پاسخ به درخواست عمومی، دیدگاههای اصلاحی خود را درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی، به صورت مکتوب ارائه و نظام جمهوری اسلامی را یاری کرد (مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، نظرات اصلاحی، 1/32). مرعشی نجفی هنگام بیماری امامخمینی در بهمن 1358 به دیدار ایشان رفت و با برپایی مجالس دعا و نیایش برای سلامتی ایشان، اوج علاقه خود را نشان داد (بدوی، 22). او همچنین در اسفند 1358، در تلگرامی خطاب به امامخمینی، خبر مرخصشدن ایشان از بیمارستان را خبری خوشحالکننده خواند و بهبودى ایشان و ترک بیمارستان قلب را باعث شادى و شعف بسیار در قلوب دوستان، مخصوصاً خود دانست و آن را هدیه بزرگ از جانب خداوند در آستانه سال نو شمرد و امامخمینی نیز در پاسخ از وی تشکر کرد (← امامخمینی، 12/171)؛ چنانکه با نصیحت به سیدکاظم شریعتمداری در تأکید بر همراهی با امامخمینی، تصریح کرده است ایشان از نظر سیاسی خیلی برجسته است و آنان به اندازه ایشان دانش سیاسی ندارند (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8). مرعشی نجفی خاطرنشان کرده است علیرغم ارادت به همه علما، برای هیچیک از مراجع کلمه «آیتالله العظمی» استفاده نکرده است؛ ولی امامخمینی را «آیتالله العظمی» خطاب میکند؛ زیرا اسلام در وجود ایشان مجسّم شده است؛ همانگونه که کفر در قالب امریکا تجسم یافته است. وی که هیچ اعتراضی را به امامخمینی برنمیتافت، هر نوع تضعیف ایشان را به منزله ضربهزدن به اسلام میدانست (موسیانی، 12). وی در پی رحلت امامخمینی، ضمن ابراز تأثر شدید قلبی، آن را ضایعه جبرانناپذیر و مصیبت بزرگ شمرد (بدوی، 694)؛ همچنین در چهلمین روز رحلت ایشان همراه با سیدمحمدرضا گلپایگانی در صحن حرم فاطمه معصومه(س) مراسم بزرگداشت گرفت (همان، 696 ـ 698). امامخمینی نیز برای مرعشی نجفی احترام زیادی قائل بود (موسیانی، 195/12). ایشان پیش از تبعید در نماز جماعت مرعشی نجفی که در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار میشد، حضور مییافت و به وی اقتدا میکرد (بدوی، 42) و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد؛ ازجمله در سال 1341 برای جلوگیرى از انتشار تلگرام نخستوزیر وقت درباره لغو لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى، پیش از لغو رسمی مصوبه در هیئت دولت، خطاب به وی اظهار کرد انتشار تلگرام نخستوزیر بر خلاف صلاح اسلام و حوزه علمیه است و به ایشان پیشنهاد کرد از طبع و انتشار آن خودداری کند تا خود دولت، رسماً خبر لغو آن را انتشار دهد (← امامخمینی، 1/100؛ روحانی، 1/215). امامخمینی راهنماییهای مرعشی نجفی را برای مسلمانان مفید دانسته (12/196) و در جواب تلگرامها و نامههای ایشان که به مناسبتهای گوناگون از زمان آغاز نهضت تا استقرار نظام جمهوری اسلامی و در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خطاب به امامخمینی فرستاده بود، به تکریم و تجلیل از وی پرداخته است (3/81؛ 12/196، 218؛ 13/216، 245؛ 14/260 و 15/205، 232). امامخمینی همان گونه که از مواضع تأییدآمیز مرعشی نجفی تشکر میکرد (12/196، 218؛ 13/245 و 16/249)، به گلایههای وی نیز توجه داشت (13/216). در مهر 1358 نیز که شایعه محدودشدن دیدارهای امامخمینی و عدم امکان ملاقات اقشار مختلف ازجمله مرعشی نجفی منتشر شد، این تهمت با واکنش شدید امامخمینی روبهرو شد. امامخمینی تأکید کرد هیچ کانال خاصى و هیچ اصحابى نداشته و با همه مردم و همه قشرها ملاقات مىکند و از حضور مرعشی نجفى در شب پیش از شایعه، حدود یکساعت در نزد خود خبر داد و بر جایگاه والای وی تأکید کرد. امامخمینی ضمن رد چنین شایعات غیر اخلاقی و نصیحت به شایعهسازان، چنین شایعاتی را توهین به شخصیت مرعشی نجفی برشمرد (10/303 ـ 304). سیدشهابالدین مرعشی نجفی در چهارشنبه، هفتم صفر 1411ق/ هفتم شهریور 1369 در 96سالگی درگذشت. پیکر او طبق وصیتش (رفیعی، شهاب شریعت، 368)، پس از تشییعی باشکوه در شهر قم، در ورودی کتابخانهای که خود در شهر قم تأسیس کرده بود (← ادامه مقاله) به خاک سپرده شد (همو، بر ستیغ نور، 100 ـ 102). از مرعشی نجفی در کنار خدمات حوزوی و اجتماعی آثار علمی چندی نیز باقیمانده است ازجمله آثار علمی وی الغایة القصوی لمن اراد التمسک بالعروة الوثقی، مناهج المؤمنین، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر رسائل، المشاهد و المزارات، الرد علی مدعی التحریف، طبقات النسابین و شرح و حاشیه بر عمدة الطالب است (رفیعی، شهاب شریعت، 236 ـ 239؛ ناظمزاده قمی، 4)؛ همچنین موسوعه بزرگ ملحقات احقاق الحق در دهها جلد که با بنیانگذاری و نظارت وی تألیف و منتشر شده است (ناظمزاده قمی، 4؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، 195/8). مرعشی نجفی دارای هشت فرزند؛ چهار پسر و چهار دختر است. پسران وی سیدمحمود که سرپرستی کتابخانه را به عهده دارد، سیدمحمدکاظم، سیدمحمدجواد و سیدامیرحسین هستند (گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، 27). عباسعلی عمید زنجانی از شاگردان امامخمینی، داماد مرعشی نجفی بود (← ادامه مقاله). کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی: معروفترین فعالیت فرهنگی مرعشی نجفی، کتابخانه وی در شهر قم است که در جهان اسلام شهرت فوقالعادهای دارد و در کنار سایر فعالیتهای حوزوی نجفی مرعشی از آثار ماندگار وی میباشد. مرعشی از همان آغاز حضور در نجف، به فکر گردآوری کتاب و آثار بزرگان جهان اسلام بود. او برای به دست آوردن کتاب و نسخههای خطی، شبها در کارخانه شالیکوبی کار میکرد و روزها روزه استیجاری میگرفت و نماز استیجاری بهجا میآورد. وی بیشتر وقتها برای تهیه کتابها، یک وعده غذای خود را حذف میکرد و گاهی عبا یا قبای خود را گرو میگذاشت تا یک اثر نفیس را از دست ندهد. در تهیه آثار خطی، گاهی دلالان خریدِ چنین آثاری که برای انگلیسیها میخریدند، مرعشی نجفی را تهدید میکردند (رفیعی، شهاب شریعت، 237 ـ 239؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، 100/5). امامخمینی نیز به کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی اعتنا و اهتمام داشت؛ چنانکه در یکی از وصیتنامههای شخصی خود سفارش کرده بود اگر رژیم پهلوی کتابهایی را که از کتابخانه و خانه ایشان به غارت برده، برگرداند، همه کتابهای اهدایی مرعشی نجفی به کتابخانه وی برگردد (3/292). همچنین ایشان طی نامهای به میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت در 24 اسفند 1367 ضمن اشاره به کمنظیربودن کتابخانه مرعشی و منحصربودن منابع غنی آن در فرهنگ اسلام، دولت را موظف کرد تا بنایی درخور اسلام و انقلاب و محیطی برای مشتاقان کتاب احداث کند (21/320؛ دفتر روابط عمومی، 8)؛ همچنین ایشان در نامهای به مرعشی نجفی، از موظفکردن فرزند خود، سیداحمد خمینی و جهاد سازندگی قم، جهت احداث ساختمان درخور شأن، به وی اطمینان داد (21/346). سیدمحمود پسر بزرگ مرعشی نجفی نیز از دیدار خود با امامخمینی که به دعوت خود ایشان و با واسطه سیداحمد خمینی صورت گرفته بود، خبر داده و به سفارش ایشان درباره تأسیس ساختمان مناسب اشاره کرده است (مرعشی نجفی، سیدمحمود، 100/7). عباسعلی عمید زنجانی: عباسعلی عمید زنجانی، در فروردین 1316 در زنجان متولد شد. او همزمان با تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم دینی روی آورد (عمید زنجانی، 21 و 23) و در اواخر سال 1330 به قم رفت (همان، 26 ـ 27). وی تا سال 1341 در قم ماند و از نزد استادانی چون ابوالفضل اردبیلی، علی مشکینی، محمد مجاهد تبریزی، سیدحسین بروجردی، محمدعلی اراکی، سیدمحمد محقق داماد، سیدمحمدحسین طباطبایی و نیز امامخمینی بهره برد (همان، 33 ـ 34، 36، 53 و 63). عمید زنجانی که در قم در درس بیع امامخمینی شرکت میکرد و تقریرات آن را نگاشته است، در سال 1341 به نجف رفت و از آغاز ورود امامخمینی از ترکیه به عراق در سال 1344، به حلقه یاران ایشان پیوست (مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران). او که از نخستین کسانی بود که در کاظمین به استقبال امامخمینی رفت، پس از استقرار ایشان در نجف، با گروهی دیگر از فضلای حوزه نجف، با اصرار ایشان را راضی به شروع تدریس در آن حوزه کردند (عمید زنجانی، 63، 73 ـ 74، 82). وی در حدود سال 1344 ـ 1345، به توصیه امامخمینی، کتاب تحریر الوسیله ایشان را خلاصه و آماده چاپ کرد (همان، 87) که به نام زبدة الاحکام منتشر شده است. سیدابوالقاسم خویی و میرزاباقر زنجانی ازجمله استادان دیگر وی در نجف بودند (همان، 66 و 70). وی، چنانکه خود نوشته است، تقریر ادامه بحث بیع امامخمینی در نجف را نیز به صورت خلاصه نوشته است (مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران). عمید زنجانی در سال 1348 به ایران بازگشت و با دختر مرعشی نجفی ازدواج کرد (عمید زنجانی، 147). او در سال 1350، به دعوت اهالی مسجد لرزاده، به تهران رفت و امامت جماعت این مسجد را پذیرفت. وی در این مسجد، جلسات دانشجویی در نقد مارکسیسم تشکیل داد و کتابخانه مسجد را به کانون ارشاد اسلامی تبدیل کرد (همان، 151، 154 ـ 163)؛ او همچنین عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود و در تدوین اساسنامه این جامعه، مشارکت کرد (همان، 242 ـ 246). فعالیتهای سیاسی او، احضار و دستگیری از سوی ساواک در قم و تهران را در پی داشت (همان، 152 ـ 153، 172، 188 ـ 190). پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، عمید زنجانی در نامهای به امامخمینی تسلیت گفت و ایشان در پاسخ با تشکر از دلجویی او، برای کسب توفیق الهی و طی راه پرخطر همراه با سلامت نفس دعا کرد (3/285). امامخمینی در تاریخ 9/9/1350 و 2/2/1357، برای عمید زنجانی، اجازهنامه شرعی در امور حسبیه صادر کرده است (3/365 و 21/606)؛ همچنین در تاریخ 5/7/1357، در پاسخ به نامهای از عمید زنجانی، نسبت به او ابراز لطف کرده و با آرزوی سلامت و توفیق برای او، از وی طلب دعای خیر کرده است (3/ 480). عباسعلی عمید زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضویت در کمیتههای انقلاب اسلامی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد (عمید زنجانی، 17). وی مدتی ریاست دانشگاه تهران را نیز بر عهده داشت و در تاریخ 8 آبان 1390 در 74سالگی به علت نارسایی قلبی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(ع) در قم به خاک سپرده شد. منابع: امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ بدوی، محمدباقر، مرزبان حماسهها، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1383ش؛ حافظیان، ابوالفضل، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ دفتر روابط عمومی و بینالمللی کتابخانه، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی در یک نگاه، قم، چاپ دوم، 1372ش؛ دوانی، علی، نهضت دوماهه روحانیون ایران به منظور دفاع از اصول مقدس اسلام، قم، حکمت، 1341ش؛ رفیعی، علامرودشتی، علی، بر ستیغ نور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1373ش؛ همو، دویار دیرین نگاهی به روابط امامخمینی و آیتالله العظمی مرعشی، مجله میراث شهاب، شماره 15، 1378ش؛ همو، شهاب شریعت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1373ش؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، 1381ش؛ عابدینی، عبدالکریم، مصاحبه چاپشده در حماسه 19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش؛ عمید زنجانی، عباسعلی، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380 ش؛ غیاثی، قربانعلی، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ فلسفی، محمدتقی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، زبان گویای اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1378ش؛ گلی زواره، غلامرضا، جامع فضل و فضیلت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1389ش؛ همو، نگاهی به زندگی خانوادگی، تربیتی و اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی، مجله پیام زن، شماره 150، 1382ش؛ مرتضوی، سیدضیا، مصاحبه چاپشده در حماسه 19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش؛ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزرارت اطلاعات، چاپ اوّل، 1388ش؛ همو، نظرات اصلاحی حضرت آیتالله العظمی آقای سیدشهابالدین مرعشی نجفی درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم، چاپخانه مهر، 1358ش؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 100، 1392ش؛ همو، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1374ش؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ موسیانی، عبد الله، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پایگاه اطلاعرسانی، 2/11/1398ش؛ ناظمزاده قمی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره 195، 1394ش؛ وافی، حسین، مصاحبه چاپشده در حماسه19دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.