کاربر:Alipour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
imported>Alipour بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Alipour بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==از نگاه امام خمینی== | ==از نگاه امام خمینی== | ||
... | امام به شدّت برخورد و از بسط و رشد آن جلوگیری میکردند. موارد بسیاری بود که برخی افراد ادعا میکردند که با امام زمان ارتباط دارند و خدمت آقا میرسند. امام به شدّت با اینگونه ادعاها برخورد میکرد و قبول نمیکرد. امام ارادت فوقالعادهای به امام زمان داشت و بنابر توصیه ایشان که به نائبآخرشان فرموده بودند: «از این به بعد کسی مرا نمیبیند و هرکس ادعای رؤیت مرا کرد، او را تکذیب کنید و آنانی که میگویند فلان سال من میآیم، دروغ میگویند ...» عمل میکردند.<ref>سید محمد موسوی بجنوردی در مصاحبه با مدرسی، فرید، «[https://ensani.ir/fa/article/50787/%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D9%87 مرز دین و خرافه]»، شهروند، شماره ۶۵، ۱۳۸۷ش. از سایت پرتال جامع علوم انسانی.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۴۵
خرافات
تعریف
خبر یا تبیینی که در صحت آن تردیدهای بسیار هست و غالبآ نمیتوان آن را به مقتضای قوانین ساختهشده طبیعت یا برحسب مقایسه با دیگر اخبار مقبول، پذیرفت. باورها و رفتارهای عامیانهای که نسل به نسل منتقل شده و جزو عناصر هویتِ سنّتیِ کسانی درآمده است که توانِ توجیه و معقولسازی آنها را در برابر نگاه پرسشگر و انتقادآمیز ناظران بیرونی ندارند. بخشی از باورها و رفتارهای تثبیت شده در شیوه دینورزیِ عامیانه مردم که نه ریشه در آموزههای دست اول و اصیل دینیِ ایشان دارد و نه علما و نخبگان دینی آن را قبول دارند.[۱]
نگرش انتقادی به خرافات از صدر اسلام وجود داشته است. در جریان غزوه حنین، وقتی برخی مسلمانان از پیامبر اکرم خواستند که بنابر سنّت جاهلی، برایشان درختی همچون ذات أنواط تعیین کند تا بر آن گرد آیند و عبادت کنند، ایشان سخت از این کار نهی کردند و مسلمانان را از دنبال کردن رسوم شرکآلود عرب جاهلی بازداشتند (رجوع کنید به ابنهشام، قسم2، ص442؛ مقریزی، ج2، ص10ـ 11). همچنین پیامبر اکرم در ماجرای کسوفی که به هنگام مرگ پسرش، ابراهیم، رخ داد و مردم آن را به این رویداد نسبت داده بودند، اینگونه باورها را مردود اعلام کرد (رجوع کنید به ابنسعد، ج1، ص118). عمر، خلیفه دوم، نیز وقتی شنید برخی از مسلمانان در کنار شجره رضوان (درختی که در جریان غزوه حدیبیه، بیعت رضوان میان پیامبر و مسلمانان در زیر آن انجام گرفت) نماز میگزارند، بهقطع آن درخت دستور داد (رجوع کنید به همان، ج 2، ص96). علی علیهالسلام نیز وقتی عازم جنگ نهروان بود، در واکنش به سخن منجمی که ساعت را برای جنگ نامساعد تشخیص داده بود، اعلام کرد که پیشگویی با آموزههای قرآنی ناسازگار است و مسلمانان را از اینگونه اقدامات نهی کرد (رجوع کنید به نهجالبلاغة، خطبه 79؛ برای تفصیل رجوع کنید به ابنابیالحدید، ج 6، ص 199ـ213؛ قس فخررازی، ج 29، ص 173 که این نهی از پیشگویی را از قول پیامبر اکرم آورده است). بهعلاوه، علی علیهالسلام در نهجالبلاغه (حکمت 400)، هرچند بر چشمزخم، سحر و فال، صحه نهاده، اما تطیّر (فال بد زدن) را مردود اعلام کرده است.[۲]
علاوه بر پیشوایان دین، نخبگان سیاسی و اجتماعی و علمی نیز در ادوار مختلف تاریخ اسلام، گاه در قبال برخی از باورها و رفتارها که از نظر ایشان خرافههایی بیش نبود، مواضعی انتقادی اتخاذ میکردند. گاه این نقد تاریخی با رویکرد اصلاحگرانه اعتقادی همراه میشد. مثلا میرزاحسین نوری طبرسی در 1319 با تألیف کتاب لؤلؤ و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضهخوانان و سیدمحسن امین عاملی در 1346 با تألیف التنزیه فی اعمال الشبیه، در صدد خرافهزدایی از سنّتهای روضهخوانی و عزاداری شیعیان برآمدهاند.[۳]
عواملی چون: سودجویی، دفاع از مذهب موردعلاقۀ خود و سست نشان دادن عقاید مخالفان، افسادگری در دین و استبداد دینی. گاه نیز براثر ضعف باورهای دینی افراد، خرافاتی مانند بدعت، تحریف، قیاسگرایی، پیروی از متشابهات و یا اشتباهات عمدی یا سهوی ناقل یا شنونده شکلگرفته است. حتی گاهی افراطوتفریط در مسائلی مانند عقلگرایی یا نقل گرایی یا تسامح در دین یا بزرگنمایی افراد برای اسطورهسازی، از علل به وجود آمدن خرافات دینی به شمار میآید.[۴]
از نگاه امام خمینی
امام به شدّت برخورد و از بسط و رشد آن جلوگیری میکردند. موارد بسیاری بود که برخی افراد ادعا میکردند که با امام زمان ارتباط دارند و خدمت آقا میرسند. امام به شدّت با اینگونه ادعاها برخورد میکرد و قبول نمیکرد. امام ارادت فوقالعادهای به امام زمان داشت و بنابر توصیه ایشان که به نائبآخرشان فرموده بودند: «از این به بعد کسی مرا نمیبیند و هرکس ادعای رؤیت مرا کرد، او را تکذیب کنید و آنانی که میگویند فلان سال من میآیم، دروغ میگویند ...» عمل میکردند.[۵]
پانویس
- ↑ موسیپور، ابراهیم، «خرافات»، ۱۳۹۳ش، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ موسیپور، ابراهیم، «خرافات»، ۱۳۹۳ش، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ موسیپور، ابراهیم، «خرافات»، ۱۳۹۳ش، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ تابان، جعفر، و دیگران، «علل زمینه ساز خرافه گرایی دینی از دیدگاه قرآن کریم با محوریت تفاسیر اجتماعی نمونه و فی ظلال القرآن»، پژوهش های تفسیر تطبیقی، شماره ۱، ۱۴۰۱ش، ص۱۳۹.
- ↑ سید محمد موسوی بجنوردی در مصاحبه با مدرسی، فرید، «مرز دین و خرافه»، شهروند، شماره ۶۵، ۱۳۸۷ش. از سایت پرتال جامع علوم انسانی.