عقب‌ماندگی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
عقب‌ماندگی در برابر توسعه است و زمانی می‌توان مدعی توسعه شد که تغییراتی اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی مردم، نهادهای ملی و نیز رشد اقتصادی و کاهش نابرابری و ریشه‌کن‌کردن فقر مطلق ایجاد شده باشد؛ به عبارتی، بر اساس سه ارزش اصلی تأمین معاش، افزایش آگاهی‌های عمومی و سطح آزادی افراد در جامعه مجموعه نظام اجتماعی از حالت نامطلوب به سطحی مطلوب رسیده باشد <ref>تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ۹۵ ـ ۹۷.</ref>. مقصود [[امام‌خمینی]] از مفهوم عقب‌ماندگی لزوماً مترادف با مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه ایشان با توجه به کاربردهای گوناگون واژه عقب‌ماندگی، آن را در عرصه‌های مختلف [[سیاست|سیاسی]]، [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[فرهنگ|فرهنگی]] به‌کار گرفته است.
عقب‌ماندگی در برابر توسعه است و زمانی می‌توان مدعی توسعه شد که تغییراتی اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی مردم، نهادهای ملی و نیز رشد اقتصادی و کاهش نابرابری و ریشه‌کن‌کردن فقر مطلق ایجاد شده باشد؛ به عبارتی، بر اساس سه ارزش اصلی تأمین معاش، افزایش آگاهی‌های عمومی و سطح آزادی افراد در جامعه مجموعه نظام اجتماعی از حالت نامطلوب به سطحی مطلوب رسیده باشد <ref>تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ۹۵ ـ ۹۷.</ref>. مقصود [[امام‌خمینی]] از مفهوم عقب‌ماندگی لزوماً مترادف با مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه ایشان با توجه به کاربردهای گوناگون واژه عقب‌ماندگی، آن را در عرصه‌های مختلف [[سیاست|سیاسی]]، [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[فرهنگ|فرهنگی]] به‌کار گرفته است.
==پیشینه==
==پیشینه==
در تاریخ [[اروپا]]، دوره میان قرن پنجم میلادی تا آخر [[جنگ‌های صلیبی]] (قرن ۱۵م) به «عصر تاریکی» معروف است. در این دوران، شرق با داشتن تمدنی شکوفا در دانش و فناوری، سرآمد مناطق دیگر محسوب می‌شد. با تسلط مسلمانان بر [[اسپانیا]] و جزایر دریای مدیترانه، تمدن پیشرفته شرق به کشورهای عقب‌مانده اروپایی معرفی شد <ref>کرباسیان، عقب‌ماندگی و توسعه، ۲۳۴.</ref>. در قرن چهاردهم میلادی، جرقه‌های پیشرفت از [[ایتالیا]] آغاز شد و در مدت سه قرن بعد در سراسر اروپا انتشار یافت و به دوره رنسانس معروف گشت. در این دوره پایه‌های اقتصادی، سیاسی، هنری، و علمی تمدن‌های کنونی غرب بنا نهاده شد <ref>جیمزآ، رنسانس، ۹.</ref>. پس از آن بود که اروپاییان برای یافتن منابع تولید و بازار فروش برای محصولاتشان راهی سرزمین‌های دیگر شدند. بازرگانان اروپایی که برای دستیابی به ثروت شرق از راه دریا راهی این کشورها شده بودند، با سیاست‌های حیله‌گرانه و دست‌زدن به قدرت نظامی، شرایط خود را بر کشورهای مورد تهاجم دیکته کردند <ref>الهی، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، ۱۰۱.</ref>. انتقال ثروت از شرق به غرب و توسعه تجارت از قرن ۱۶ ـ ۱۸م موجب پیشی‌گرفتن اروپا در دوران وقوع انقلاب صنعتی از دیگر کشورها شد <ref>الهی، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، ۶۸ ـ ۷۲.</ref> و مجموعه عواملی چون تخلیه منابع طبیعی، انسانی و سرمایه‌ای کشورهای غارت‌شده، تبدیل‌کردن آنها به مراکزی برای فروش مازاد تولید اروپا و تغییر ساختار اجتماعی این کشورها بر عقب‌ماندگی آنها دامن زد و عامل ایجاد شکاف عمیقی میان آنها و کشورهای پیشرفته شد <ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۷۴ ـ ۷۵.</ref> و سرآغاز ناتوانی اقتصادی، سیاسی و انسانی کشورهایی ازجمله [[ایران]] گردید <ref>حائری، ۲۳۱.</ref>.
در تاریخ [[اروپا]]، دوره میان قرن پنجم میلادی تا آخر [[جنگ‌های صلیبی]] (قرن ۱۵م) به «عصر تاریکی» معروف است. در این دوران، شرق با داشتن تمدنی شکوفا در دانش و فناوری، سرآمد مناطق دیگر محسوب می‌شد. با تسلط مسلمانان بر [[اسپانیا]] و جزایر دریای مدیترانه، تمدن پیشرفته شرق به کشورهای عقب‌مانده اروپایی معرفی شد <ref>کرباسیان، عقب‌ماندگی و توسعه، ۲۳۴.</ref>. در قرن چهاردهم میلادی، جرقه‌های پیشرفت از [[ایتالیا]] آغاز شد و در مدت سه قرن بعد در سراسر اروپا انتشار یافت و به دوره رنسانس معروف گشت. در این دوره پایه‌های اقتصادی، سیاسی، هنری، و علمی تمدن‌های کنونی غرب بنا نهاده شد <ref>جیمزآ، رنسانس، ۹.</ref>. پس از آن بود که اروپاییان برای یافتن منابع تولید و بازار فروش برای محصولاتشان راهی سرزمین‌های دیگر شدند. بازرگانان اروپایی که برای دستیابی به ثروت شرق از راه دریا راهی این کشورها شده بودند، با سیاست‌های حیله‌گرانه و دست‌زدن به قدرت نظامی، شرایط خود را بر کشورهای مورد تهاجم دیکته کردند <ref>الهی، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، ۱۰۱.</ref>. انتقال ثروت از شرق به غرب و توسعه تجارت از قرن ۱۶ ـ ۱۸م موجب پیشی‌گرفتن اروپا در دوران وقوع انقلاب صنعتی از دیگر کشورها شد <ref>الهی، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، ۶۸ ـ ۷۲.</ref> و مجموعه عواملی چون تخلیه منابع طبیعی، انسانی و سرمایه‌ای کشورهای غارت‌شده، تبدیل‌کردن آنها به مراکزی برای فروش مازاد تولید اروپا و تغییر ساختار اجتماعی این کشورها بر عقب‌ماندگی آنها دامن زد و عامل ایجاد شکاف عمیقی میان آنها و کشورهای پیشرفته شد <ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۷۴ ـ ۷۵.</ref> و سرآغاز ناتوانی اقتصادی، سیاسی و انسانی کشورهایی ازجمله [[ایران]] گردید <ref>حائری، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران، ۲۳۱.</ref>.


[[مسلمانان]] در چهار سده نخستین هجری در [[اخلاق]]، [[علم]] و تمدن پیشرفت بسیار کرده بودند و شهرهایی نظیر [[نیشابور]]، [[غزنین]]، [[بغداد]]، [[دمشق]] و [[قاهره]] در اوج شکوفایی قرار داشتند. پس از آن نشانه‌های ضعف در کشورهای اسلامی ظاهر شد. [[جنگ‌های صلیبی]]، حمله مغول <ref>حلبی، ۵ ـ ۷.</ref> و ستم [[ترکان عثمانی]] در کشورهایی که فتح کرده بودند، زمینه‌های افول [[تمدن اسلامی]] و عقب‌ماندگی [[کشورهای اسلامی]] را فراهم ساخت <ref>حلبی، ۸ ـ ۹.</ref>. عقب‌ماندگی در ایران نیز دارای فراز و نشیب‌های متعددی بود که یکی از مقاطع آن، [[حمله مغول]] به ایران بود (۶۱۶ ـ ۶۵۴ق). ایران همواره مورد هجوم اقوام و قبایل گوناگون بوده است <ref>گرانتوسکی، ۵۴؛ سایکس، ۲/۹۶.</ref> و سلسله‌های مختلف ایرانی با جنگ‌های گوناگون از رأس به زیر کشیده شده‌اند و این امر موجب عقب‌ماندگی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بوده است <ref>گرانتوسکی، ۷۰ و ۷۴.</ref>.
[[مسلمانان]] در چهار سده نخستین هجری در [[اخلاق]]، [[علم]] و تمدن پیشرفت بسیار کرده بودند و شهرهایی نظیر [[نیشابور]]، [[غزنین]]، [[بغداد]]، [[دمشق]] و [[قاهره]] در اوج شکوفایی قرار داشتند. پس از آن نشانه‌های ضعف در کشورهای اسلامی ظاهر شد. [[جنگ‌های صلیبی]]، حمله مغول <ref>حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی ـ سیاسی معاصر، ۵ ـ ۷.</ref> و ستم [[ترکان عثمانی]] در کشورهایی که فتح کرده بودند، زمینه‌های افول [[تمدن اسلامی]] و عقب‌ماندگی [[کشورهای اسلامی]] را فراهم ساخت <ref>حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی ـ سیاسی معاصر، ۸ ـ ۹.</ref>. عقب‌ماندگی در ایران نیز دارای فراز و نشیب‌های متعددی بود که یکی از مقاطع آن، [[حمله مغول]] به ایران بود (۶۱۶ ـ ۶۵۴ق). ایران همواره مورد هجوم اقوام و قبایل گوناگون بوده است <ref>گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان، ۵۴؛ سایکس، تاریخ ایران، ۲/۹۶.</ref> و سلسله‌های مختلف ایرانی با جنگ‌های گوناگون از رأس به زیر کشیده شده‌اند و این امر موجب عقب‌ماندگی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بوده است <ref>گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان، ۷۰ و ۷۴.</ref>.


عقب‌ماندگی ایران در دو حوزه عوامل خارجی و عوامل داخلی قابل بررسی است. در بعد خارجی جنگ‌های ایران با قدرت‌های بزرگ تأثیر بسزایی بر ضعف و عقب‌ماندگی ایران بر جای گذاشت. درگیری پیاپی ایران در [[زمان صفویه]] با [[امپراتوری عثمانی]] <ref>منشی قزوینی، ۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ پورگشتال، ۲/۸۵۴؛ ترکمان، ۱/۳۵۶ ـ ۳۵۸.</ref>، جنگ‌های [[نادرشاه افشار]] با عثمانی‌ها <ref>هنوی، ۱۶۳ ـ ۱۶۵؛ مروی، ۳/۱۱۸۱.</ref>، به‌ویژه جنگ اول (۱۸۱۳ ـ ۱۸۰۳م/ ۱۱۸۲ ـ ۱۱۹۲ش) <ref>شمیم، ۷۷.</ref> و جنگ‌های دوم ایران و [[روس]] در [[قاجاریه|دوران قاجار]] (۱۸۲۸ ـ ۱۸۲۵م/ ۱۲۰۴ ـ ۱۲۰۷ش) <ref>شمیم، ۸۶ ـ ۸۹.</ref> و امضای قراردادهای [[قرارداد گلستان|گلستان]] (۱۸۱۳م) <ref>مک لین، ۴۵.</ref> و [[قرارداد ترکمان‌چای|ترکمان‌چای]] (۱۸۲۸م/ ۱۲۰۶ش) <ref>مک لین، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> در پی دو جنگ یادشده، ازجمله موارد درگیری ایران با قدرت‌های خارجی بوده است. مداخله قدرت‌های بزرگ به‌خصوص در دوران قاجار و پهلوی در امور داخلی ایران به‌ویژه در مسائل سیاسی و اقتصادی از نشانه‌های آن به شمار می‌رود <ref>مدنی، ۱/۱۳۶؛ فولر، ۲۸۶ و ۱۶۷ ـ ۱۶۵.</ref>. در بعد داخلی نیز بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی حاکمان <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۲۰۰.</ref>، نبود ثبات در حکومت‌های محلی و درگیری میان طایفه‌ای در کشور <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۰.</ref>، [[استبداد]] حاکمان که منجر به جمع‌شدن قدرت در دست گروه حاکم و نادیده‌گرفتن مردم می‌شد، نظام فئودالی و قحطی ازجمله عوامل عقب‌ماندگی ایران بوده است <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۳.</ref>.
عقب‌ماندگی ایران در دو حوزه عوامل خارجی و عوامل داخلی قابل بررسی است. در بعد خارجی جنگ‌های ایران با قدرت‌های بزرگ تأثیر بسزایی بر ضعف و عقب‌ماندگی ایران بر جای گذاشت. درگیری پیاپی ایران در [[زمان صفویه]] با [[امپراتوری عثمانی]] <ref>منشی قزوینی، جواهر الاخبار، ۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ۲/۸۵۴؛ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۳۵۶ ـ ۳۵۸.</ref>، جنگ‌های [[نادرشاه افشار]] با عثمانی‌ها <ref>هنوی، زندگی نادرشاه، ۱۶۳ ـ ۱۶۵؛ مروی، عالم آرای نادری، ۳/۱۱۸۱.</ref>، به‌ویژه جنگ اول (۱۸۱۳ ـ ۱۸۰۳م/ ۱۱۸۲ ـ ۱۱۹۲ش) <ref>شمیم، ۷۷.</ref> و جنگ‌های دوم ایران و [[روس]] در [[قاجاریه|دوران قاجار]] (۱۸۲۸ ـ ۱۸۲۵م/ ۱۲۰۴ ـ ۱۲۰۷ش) <ref>شمیم، ۸۶ ـ ۸۹.</ref> و امضای قراردادهای [[قرارداد گلستان|گلستان]] (۱۸۱۳م) <ref>مک لین، شیخ‌شامل داغستانی، ۴۵.</ref> و [[قرارداد ترکمان‌چای|ترکمان‌چای]] (۱۸۲۸م/ ۱۲۰۶ش) <ref>مک لین، شیخ‌شامل داغستانی، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> در پی دو جنگ یادشده، ازجمله موارد درگیری ایران با قدرت‌های خارجی بوده است. مداخله قدرت‌های بزرگ به‌خصوص در دوران قاجار و پهلوی در امور داخلی ایران به‌ویژه در مسائل سیاسی و اقتصادی از نشانه‌های آن به شمار می‌رود <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۱۳۶؛ فولر، قبله عالم، ژئوپلتیک ایران، ۲۸۶ و ۱۶۷ ـ ۱۶۵.</ref>. در بعد داخلی نیز بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی حاکمان <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۲۰۰.</ref>، نبود ثبات در حکومت‌های محلی و درگیری میان طایفه‌ای در کشور <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۰.</ref>، [[استبداد]] حاکمان که منجر به جمع‌شدن قدرت در دست گروه حاکم و نادیده‌گرفتن مردم می‌شد، نظام فئودالی و قحطی ازجمله عوامل عقب‌ماندگی ایران بوده است <ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۳.</ref>.


در دوران صفویه و هم‌زمان با منازعات طولانی میان شاهان صفوی و ترکان عثمانی، ایرانیان با نمایندگان دربارهای اروپایی آشنا شدند و نظر ایرانیان به فناوری‌های علمی به‌ویژه نظامی جلب شد <ref>جکسون و لاکهارت، ۶/۸، قسمت ۳.</ref>. در دوران قاجار نیز تلاش‌هایی برای بیرون‌آوردن کشور از عقب‌ماندگی به همت افرادی چون [[عباس‌میرزا]] برای ایجاد نیروهای نظامی منظم <ref>آوری و دیگران، ۷/۱۲۴، قسمت۲.</ref> و [[امیرکبیر]] با ساختن [[دارالفنون]] <ref>آوری و دیگران، ۷/۱۲۵.</ref> و همچنین برخی علما و روشنفکران برای آگاهی‌بخشی به مردم و مقابله با تجاوزها و سیاست‌های امپریالیستی [[بیگانگان]] <ref>آوری و دیگران، ۷/۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref> انجام گرفت؛ ولی در اواخر حکومت قاجاریه بود که تماس و رفت ‌و آمدهای ایرانیان به [[غرب]] و برخورد آنان با تمدن و پیشرفت‌های غربی، باعث حیرت و شیفتگی فرنگ‌رفته‌ها شد <ref>حائری، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران، ۲۴۶، ۲۶۵ و ۲۸۰.</ref> {{ببینید|غرب‌زدگی}} و کم‌کم تفکر درباره چرایی عقب‌ماندگی ایران و پیشرفت غرب و [[اروپا]] در میان نخبگان ایرانی شکل گرفت <ref>زیباکلام، سنت و مدرنیته، ۴۹ ـ ۶۶.</ref>.
در دوران صفویه و هم‌زمان با منازعات طولانی میان شاهان صفوی و ترکان عثمانی، ایرانیان با نمایندگان دربارهای اروپایی آشنا شدند و نظر ایرانیان به فناوری‌های علمی به‌ویژه نظامی جلب شد <ref>جکسون و لاکهارت، ۶/۸، قسمت ۳.</ref>. در دوران قاجار نیز تلاش‌هایی برای بیرون‌آوردن کشور از عقب‌ماندگی به همت افرادی چون [[عباس‌میرزا]] برای ایجاد نیروهای نظامی منظم <ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۴، قسمت۲.</ref> و [[امیرکبیر]] با ساختن [[دارالفنون]] <ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۵.</ref> و همچنین برخی علما و روشنفکران برای آگاهی‌بخشی به مردم و مقابله با تجاوزها و سیاست‌های امپریالیستی [[بیگانگان]] <ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref> انجام گرفت؛ ولی در اواخر حکومت قاجاریه بود که تماس و رفت ‌و آمدهای ایرانیان به [[غرب]] و برخورد آنان با تمدن و پیشرفت‌های غربی، باعث حیرت و شیفتگی فرنگ‌رفته‌ها شد <ref>حائری، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران، ۲۴۶، ۲۶۵ و ۲۸۰.</ref> {{ببینید|غرب‌زدگی}} و کم‌کم تفکر درباره چرایی عقب‌ماندگی ایران و پیشرفت غرب و [[اروپا]] در میان نخبگان ایرانی شکل گرفت <ref>زیباکلام، سنت و مدرنیته، ۴۹ ـ ۶۶.</ref>.


تلاش‌ها در جهت حرکت به سوی نوگرایی و برون‌رفت از عقب‌ماندگی با اقدام‌های عباس‌میرزا آغاز و با افکار امیرکبیر سرعت بیشتری به خود گرفت. با شکست تفکرات نوگرایانه این افراد در نیمه دوم قرن سیزدهم خورشیدی، عده‌ای از روشنفکران آشنا با [[دموکراسی]] و [[مشروطه]]، عامل اصلی شکست این اقدام‌ها و عقب‌افتادگی ایران را [[استبداد]] تشخیص دادند <ref>غنی‌نژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰.</ref>. این اندیشه درون‌مایه فکری [[نهضت مشروطه]] در ایران گردید؛ اما جریان‌های [[تجددطلبی]] و آزادی‌خواهی در عمل به تجددطلبی اقتدارگرایانه تبدیل و منجر به بازگشت شیوه حکومت استبدادی [[رضاشاه پهلوی]] در لباس تجدد شد <ref>غنی‌نژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> و تقلید کورکورانه در جریان تجددطلبی حکومتی، گسترش عقب‌ماندگی در ایران را به همراه داشت <ref>بازرگان، مجموعه آثار، ۸/۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref>. آگاهی از عقب‌ماندگی احساس حقارتی را ایجاد کرد که باعث از خودبیگانگی و انفعال در برابر مظاهر غربی و عمیق‌ترشدن عقب‌ماندگی ایران گردید <ref>یوسفی، علل انحطاط مسلمین، ۴۲؛ مکارم شیرازی، اسرار عقب‌ماندگی شرق، ۱۱ ـ ۱۲.</ref>.
تلاش‌ها در جهت حرکت به سوی نوگرایی و برون‌رفت از عقب‌ماندگی با اقدام‌های عباس‌میرزا آغاز و با افکار امیرکبیر سرعت بیشتری به خود گرفت. با شکست تفکرات نوگرایانه این افراد در نیمه دوم قرن سیزدهم خورشیدی، عده‌ای از روشنفکران آشنا با [[دموکراسی]] و [[مشروطه]]، عامل اصلی شکست این اقدام‌ها و عقب‌افتادگی ایران را [[استبداد]] تشخیص دادند <ref>غنی‌نژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰.</ref>. این اندیشه درون‌مایه فکری [[نهضت مشروطه]] در ایران گردید؛ اما جریان‌های [[تجددطلبی]] و آزادی‌خواهی در عمل به تجددطلبی اقتدارگرایانه تبدیل و منجر به بازگشت شیوه حکومت استبدادی [[رضاشاه پهلوی]] در لباس تجدد شد <ref>غنی‌نژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> و تقلید کورکورانه در جریان تجددطلبی حکومتی، گسترش عقب‌ماندگی در ایران را به همراه داشت <ref>بازرگان، مجموعه آثار، ۸/۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref>. آگاهی از عقب‌ماندگی احساس حقارتی را ایجاد کرد که باعث از خودبیگانگی و انفعال در برابر مظاهر غربی و عمیق‌ترشدن عقب‌ماندگی ایران گردید <ref>یوسفی، علل انحطاط مسلمین، ۴۲؛ مکارم شیرازی، اسرار عقب‌ماندگی شرق، ۱۱ ـ ۱۲.</ref>.
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش