confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
(←پیشینه) |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== نگاه اسلامی == | == نگاه اسلامی == | ||
قرآن کریم بارها داستان جباران و حاکمان ستمگر و مستبد را روایت کرده که در آن پیامبران علاوه بر دعوت انسانها به یکتاپرستی و عبادت خدای یگانه، به مبارزه با آن حاکمان و دوری از طاغوت | قرآن کریم بارها داستان جباران و حاکمان ستمگر و مستبد را روایت کرده که در آن پیامبران علاوه بر دعوت انسانها به یکتاپرستی و عبادت خدای یگانه، به مبارزه با آن حاکمان و دوری از طاغوت میپرداختند،<ref> (نحل، ۳۶؛ بقره، ۲۵۸؛ طه، ۴۳)</ref> زیرا مستبدان با غرور ناشی از قدرت و موقعیت پوشالی خود، انسانها را مطیع هواهای نفسانی و شیطانی خود میکردند و آنان را با انواع شکنجههای روحی و جسمی آزار میدادند؛<ref> (بروج، ۴ ـ ۸؛ سبحانی، ۷۹ ـ ۸۱)؛</ref> برای نمونه خداوند فرعون را فردی متکبر، تجاوزگر و برتریجو و گردنکش میشمارد که خود و ارادهاش را بالاتر از همه میدانست.<ref> (یونس، ۷۵ و ۸۳؛ سبحانی، ۶۹ ـ ۷۰).</ref> از نگاه قرآن کریم حاکمی که خود را برتر از دیگران میداند، در پیشگاه خداوند سر به طغیان برمیآورد و عامل برپایی فساد در زمین است (یونس، ۹۰ ـ ۹۱؛ سبحانی، ۷۰ ـ ۷۱). فرد مستبد و خودرأی، به هیچ انتقاد و خیرخواهی ترتیب اثر نمیدهد و اعمال ناپسند در نظرش خوب جلوه میکند.<ref> (غافر، ۳۶ ـ ۳۷؛ سبحانی، ۷۲).</ref> همچنین فرد مستبد، انسانها را به اطاعت کورکورانه و همکاری در نظام ظلم و جور وادار میسازد.<ref> (زخرف، ۵۴؛ سبحانی ۷۲).</ref> | ||
در سیره پیامبر اکرم(ص) از استبداد و خودرأیی خبری نبود و آیاتی همچون «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» (آل عمران، ۱۵۹) و «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ» (شوری، ۳۸) زمینهساز مشارکت مردم در حکومت پیامبر(ص) شد؛ همچنین آموزه و وظیفه «نصیحت ائمه مسلمانان» از حقوقی بود که در محدودکردن قدرت سیاسی و نفی استبداد نقش پررنگی داشت | در سیره پیامبر اکرم(ص) از استبداد و خودرأیی خبری نبود و آیاتی همچون «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» (آل عمران، ۱۵۹) و «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ»<ref> (شوری، ۳۸)</ref> زمینهساز مشارکت مردم در حکومت پیامبر(ص) شد؛ همچنین آموزه و وظیفه «نصیحت ائمه مسلمانان» از حقوقی بود که در محدودکردن قدرت سیاسی و نفی استبداد نقش پررنگی داشت. {{ببینید|سروش محلاتی}} استبداد در آموزه امامعلی(ع) نیز موجب هلاکت و در نقطه برابر مشورت قرار دارد و به بیان آن حضرت کسی که تنها به نظر خودش متکی باشد، راه هلاکت را میپیماید و آن کس که با دیگران مشورت میکند، در خِرد دیگران سهیم است.<ref> (نهج البلاغه، ح۱۵۲، ۵۳۹).</ref> ایشان کارگزاران حکومتی را از اعمال استبداد و خودکامگی بازمیداشت و مردم را دارای حقوقی میدانست که باید حکومت، آن را برآورده سازد<ref> (نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸ ـ ۳۱۰)</ref> و خداوند، جبار مستبد را خوار و ذلیل خواهد ساخت.<ref> (نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۴ ـ ۴۵۵).</ref> | ||
برخلاف بسیاری از تفسیرهای سیاسی در غرب که پذیرش استبدادِ قدرتهای مطلقه با پذیرش خدا مساوی برشمرده میشد و بر همین اساس خواست آزادی اجتماعی مرادف با انکار خدا بود، از نظر فلسفه اجتماعی اسلام، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در برابر مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در برابر مردم مسئول میسازد و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرفی میکند (مطهری، ۱/۵۵۳ ـ ۵۵۴). در اسلام اساساً حکومت، وسیله تهذیب و تربیت متعالی انسان از طریق اجرای قوانین اسلامی و برقراری عدالت | برخلاف بسیاری از تفسیرهای سیاسی در غرب که پذیرش استبدادِ قدرتهای مطلقه با پذیرش خدا مساوی برشمرده میشد و بر همین اساس خواست آزادی اجتماعی مرادف با انکار خدا بود، از نظر فلسفه اجتماعی اسلام، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در برابر مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در برابر مردم مسئول میسازد و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرفی میکند.<ref> (مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۵۳ ـ ۵۵۴).</ref> در اسلام اساساً حکومت، وسیله تهذیب و تربیت متعالی انسان از طریق اجرای قوانین اسلامی و برقراری عدالت است؛<ref> (غنوشی، آزادیهای عمومی در حکومت اسلامی، ۲۹۸)؛</ref> بنابراین نمیتواند همچون سلاحی در دست طبقه یا گروه خاص قرار بگیرد. حدودِ حکومت اسلامی را قانون الهی و نه شخص یا اشخاص مشخص میکند و هیچ صاحب قدرتی حق ندارد از چارچوب آن خارج شود و دلبخواهانه رفتار کند.<ref> (غنوشی، آزادیهای عمومی در حکومت اسلامی، ۲۹۹).</ref> | ||
از نگاه امامخمینی نیز حکومت اسلامی بر شخص و فرد قائم نیست و آنچه بر مردم حکومت میکند، قانون الهی است که از خواستههای انسانی به دور است و میتواند عدالت را در میان انسانها محقق | از نگاه امامخمینی نیز حکومت اسلامی بر شخص و فرد قائم نیست و آنچه بر مردم حکومت میکند، قانون الهی است که از خواستههای انسانی به دور است و میتواند عدالت را در میان انسانها محقق سازد؛<ref> (امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۴؛ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۴۲۵ و ۱۱/۴۶۷)؛</ref> همچنین ایشان حکومت اسلامی را بر محور خدمتگزاری به مردم و نه فرمانروایی و استیلای دولت بر مردم تعریف کردهاست؛<ref> (امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۷۹؛ ۹/۱۱۸ ـ ۱۱۹ و ۱۳/۲۰۳)؛</ref> از اینرو بر اساس قوانین اسلامی حاکم نمیتواند دیکتاتور، مستبد و خودرأی باشد، به میل خود رفتار و به دلخواه در امور و اموال مردم دخل و تصرف کند؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) نیز چنین اختیاری نداشتند.<ref> (امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۳، ۴۶؛ فوزی، اندیشه سیاسی امامخمینی، ۱۰۸ ـ ۱۰۹).</ref> | ||
== نقد دیکتاتوری و استبداد == | == نقد دیکتاتوری و استبداد == |