انقلاب سفید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مبارزات امام خمینی]]
[[رده:مبارزات امام‌خمینی]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]

نسخهٔ ‏۱۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۷

انقلاب سفید
انقلاب سفید.jpg
شرح ماجرابرنامه اصلاحات اقتصادی، اجتماعی
زماننوزدهم دی ۱۳۴۱
دورهپهلوی
علتبنای ایرانی نو و مترقی، بر پایه اصولی مستحکم
اهدافانتقال مراکز سنتی قدرت به شاه و رژیم پهلوی
عاملانمحمدرضا پهلوی
پیامدهاپیامدهای ناهمگون و تشنج‌آفرین از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای رژیم پهلوی
واکنش‌هاواکنش امام‌خمینی و دیگر علما


انقلاب سفید، برنامه اصلاحات اقتصادی، اجتماعی محمدرضا پهلوی، بر پایه سیاست‌های آمریکا در منطقه، بهمن ۱۳۴۱.

معرفی اجمالی

پیروزی جان اف کِنِدی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در ۱۹۶۰م/ آبان ۱۳۳۹، که مدعی تغییر سیاست‌ها و رویکردهای جدید به موضوعاتی چون «خطر کمونیسم»، «جهان سوم»، «مبارزه برای آزادی» و «ضرورت فقرستیزی» بود، بسیاری از روندهای سیاسی بین‌المللی را تغییر داد.[۱] در زمانی که جهان شاهد رشد جنبش‌های مردمی، مانند قیام جمال عبدالناصر در مصر، انقلاب مردم الجزایر، انقلاب کوبا و مبارزات آزادی‌بخش مردم ویتنام بود و ملت‌ها به‌ویژه مسلمانان، انقلاب را تنها راه رفع مشکلات جامعه می‌پنداشتند،[۲] دولت آمریکا تلاش می‌کرد در مقابله با اتحاد جماهیر شوروی، با تغییر سیاست آمریکا و برای پیشگیری از انقلاب خشونت‌بار از پایین، اصلاحات مسالمت‌آمیز از بالا را تشویق کند. پیامد این سیاست، تقلیل کمک‌های نظامی و جایگزینی کمک‌های اقتصادی به کشورهای جهان سوم، ازجمله ایران بود.[۳]

مهم‌ترین نظریه‌پرداز این عرصه، «والت ویتمن روستو» بود که بر پایه مدل رشد پنج‌مرحله‌ای خود (جامعه سنتی، شرایط مقدماتی برای خیز، خیز، حرکت به سمت بلوغ و جامعه مصرف انبوه)، به یک راه حل ممکن و عملی برای ارتقای نوسازی در جهان سوم دست یافته بود.[۴] به اعتقاد روستو، کشورهای جهان سوم، در مرحله شرایط مقدماتی برای خیز، به دلیل کاهش نرخ مرگ و میر و افزایش ناگهانی جمعیت، با مشکل مواجه‌اند و برای فراتررفتن از این مرحله مقدماتی، به یک نیروی محرکه یا انقلاب سیاسی نیاز دارند.[۵] بر پایه این نظریه، راه حل مشکلات این کشورها، تأمین کمک خارجی در قالب سرمایه، فناوری و دانش فنی خواهد بود.[۶]

انقلاب سفید، ادامه اصلاحات ارضی و برنامه جامع اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ایران بود که محمدرضا پهلوی در چهارمین سفر خود به آمریکا در دیدار با نمایندگان آمریکا در فروردین ۱۳۴۱، شخصاً اجرای آن را تعهد کرد. نماینده کِنِدی رئیس‌جمهور آمریکا در اواخر اسفند ۱۳۳۹، ضرورت اجرای بدون تأخیر اصلاحات اجتماعی در ایران را به او یادآور شده بود. این طرح، همان «اتحاد برای پیشرفت» وی بود که با هدف جلوگیری از قیام‌های مردمی در جهان سوم بر ضد آمریکا برنامه‌ریزی شد.[۷]

محمدرضا پهلوی در این سفر با اشاره به تهدید کمونیسم، تلاش کرد نظر آمریکا در حمایت از دولت علی امینی را (که پیش از این مسئول اجرای طرح اصلاحات ارضی بود) (ببینید: اصلاحات ارضی و علی امینی) تغییر دهد و اجرای اصلاحات را شخصاً متعهد گردد.[۸] پذیرش آمریکا و کناره‌گیری امینی در تیر ۱۳۴۱[۹] زمینه اجرای اصلاحات داخلی مورد نظر آمریکا را با عنوان «انقلاب سفید» فراهم کرد.[۱۰] تحول اساسی و عمیق در همه شئون اقتصادی و اجتماعی به دموکراتیک‌ترین شکل ممکن و بدون ذره‌ای خونریزی، دلیل نام‌گذاری انقلاب، به «انقلاب سفید» از نظر محمدرضا پهلوی بود.[۱۱]

مهم‌ترین هدف پهلوی از اعلام اصول انقلاب سفید، اگرچه در ظاهر تأمین رفاه اجتماعی اعلام شد، در واقع انتقال مراکز سنتی قدرت به شخص او و رژیم پهلوی بود.[۱۲] وی می‌خواست چنین وانمود کند که فرهنگ، رفاه و امنیتی که او برای مردم به ارمغان آورده است، هیچ شخص یا گروه دیگری قادر به تأمین آن نبوده است.[۱۳] لیندون جانسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا نیز در سفر به ایران در مرداد ۱۳۴۱، با تشویق پهلوی به اجرای برنامه رفورم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به او اطمینان داد آمریکا از وی حمایت خواهد کرد.[۱۴] امریکایی‌بودن این طرح و تأمین منافع آمریکا و غرب، دلیل مهم مخالفت امام‌خمینی با آن بود؛ چنان‌که ایشان انقلاب سفید پهلوی را «انقلاب سیاه»، «انقلاب سرخ» و «انقلاب آمریکایی شاه» نامید.[۱۵]

اصول و اهداف

در نوزدهم دی ۱۳۴۱، محمدرضا پهلوی در نخستین کنگره ملی شرکت‌های تعاونی روستایی ایران در تهران، طرح انقلاب سفید را ارائه کرد. این طرح که در سال‌های بعد تا نوزده اصل افزایش یافت، در آغاز شش اصل را شامل می‌شد. وی پس از اعلام اصول شش‌گانه، به استناد اصل ۲۶ متمم قانون اساسی که قوای مملکت را ناشی از ملت می‌داند، استقرار این اصلاحات را از طریق مراجعه مستقیم به آرای عمومی ملت، پیش از انتخابات دو مجلس تقاضا کرد.[۱۶]

اصول شش‌گانه عبارت بود از:

  1. الغای رژیم ارباب-رعیتی: با تصویب طرح اصلاحات ارضی ایران بر اساس لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب ۱۳۴۰/۱۰/۱۹ و ملحقات آن، رژیم ارباب-رعیتی در ایران لغو شد. (ببینید: اصلاحات ارضی) این لایحه پس از اصلاح، از اسفند ۱۳۴۳ به اجرا درآمد.[۱۷]
    1. تصویب لایحه ملی‌کردن جنگل‌ها در سراسر کشور: طبق این لایحه، همه جنگل‌ها و مراتع کشور اگرچه افرادی آنها را تصرف کرده و سند مالکیت داشته باشند، به دولت تعلق می‌گرفت. این لایحه پس از همه‌پرسی ششم بهمن، در ۲۷ بهمن ۱۳۴۱، به تصویب دولت نیز رسید.[۱۸]
    2. تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی: این اصل به عنوان مکمل اصل نخست و با هدف تأمین اعتبارات لازم برای اجرای قانون اصلاحات ارضی شکل گرفت. مشارکت مردم در امور تولیدی و اقتصادی از طریق خرید سهام، هدف دیگر این اصل بود.[۱۹]
    3. تصویب لایحه سهیم‌کردن کارگران در منافع کارگاه‌های تولیدی و صنعتی: به موجب این قانون کارفرمایان مکلف شدند تا خرداد ۱۳۴۲، از راه پیمان‌های دسته‌جمعی برای افزایش درآمد کارگران اقدام کنند. این قانون در خرداد ۱۳۴۲ اصلاح و بر اساس تجارب عملی تکمیل شد.[۲۰]
    4. لایحه اصلاحی قانون انتخابات: اصلاح قانون انتخابات با هدف تسهیل شرایط برای ورود نمایندگان همه طبقات کشور به مرکز قانون‌گذاری و نیز ورود بانوان به عرصه انتخابات بود. همه‌پرسی ششم بهمن ۱۳۴۱ و تصویب‌نامه شانزدهم اسفند همان سال این اهداف را عملی می‌ساخت.[۲۱]
    5. لایحه ایجاد سپاه دانش برای اجرای تعلیمات عمومی و اجباری: این اصل که محمدرضا پهلوی آن را از پرافتخارترین اصول انقلاب سفید و مترقی‌ترین اصل آن می‌شمرد.[۲۲] در چهارم آبان و دوازدهم آذر ۱۳۴۱، با دو لایحه مصوبه دولت، به صورت قانونی درآمد و در ششم بهمن، به آرای عمومی گذاشته شد.[۲۳]

اصول دیگری که در سال‌های بعد، به‌تدریج به این اصول اضافه شد عبارت بودند از:

  1. سپاه بهداشت؛
    1. سپاه ترویج و آبادانی؛
    2. خانه‌های انصاف در روستاها؛
    3. ملی‌کردن تمام منابع آب‌های زیرزمینی کشور؛
    4. نوسازی شهرها و روستاها؛
    5. انقلاب اداری و آموزشی؛
    6. تأمین امکان فروش سهام واحدهای بزرگ صنعتی به کارگران؛
    7. مبارزه با تورم و گران‌فروشی؛
    8. آموزش رایگان و اجباری در هشت سال نخست تحصیل؛
    9. تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدارس؛
    10. گسترش بیمه‌های اجتماعی به همه ایرانیان؛
    11. مبارزه با معاملات سوداگرانه اراضی و اموال غیرمنقول؛
    12. مبارزه با فساد.[۲۴]

اصول انقلاب سفید غیرقابل تغییر، اما در فروع و شیوه اجرای آن، با شرایط جامعه قابل تطبیق اعلام شد.[۲۵] پهلوی هدف از اجرای انقلاب سفید را بنای ایرانی نو و مترقی، بر پایه اصولی مستحکم اعلام کرد؛ چنان‌که ادامه پیشرفت آن منوط به شخص خاص نباشد.[۲۶]

اعلام همه‌پرسی و واکنش‌به آن

تجربه شکست لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در آغاز سال ۱۳۴۱ پهلوی را واداشت تا با اعمال قدرت و مقابله جدی با حرکت‌های مخالف، اصلاحات مد نظر خود را از طریق کسب آرای ملت، قانونی جلوه دهد و مخالفان را با عمل انجام‌شده روبه‌رو سازد.[۲۷] در فاصله نوزده دی تا ششم بهمن ۱۳۴۱ (تاریخ برگزاری همه‌پرسی)، تبلیغات گسترده‌ای در رسانه‌های دولتی، برای حضور مردم در همه‌پرسی صورت گرفت. ازجمله این تبلیغات، برگزاری تجمعات در شهرهای مختلف ایران، در حمایت از همه‌پرسی بود که تجمع قم با سخنرانی غلامعلی اویسی از امرای ارتش، یکی از این تجمعات بود.[۲۸]

حمایت کمیته مرکزی حزب مردم

کمیته مرکزی حزب مردم، با حمایت از انقلاب سفید، اصول شش‌گانه را یک اقدام فوق‌العاده برای ساختن زیربنای کشور شمرد و تصویب آن از سوی ملت ایران را جهت استقرار دایمی اصول مزبور، لازم و واجب دانست.[۲۹] در برابر، جبهه ملی و نهضت آزادی ایران در مخالفت با همه‌پرسی انقلاب سفید، به نقد ابعاد آن پرداختند. (ببینید: جبهه ملی و نهضت آزادی ایران)

اعلامیه جبهه ملی و اعلام تظاهرات در اعتراض به برگزاری همه‌پرسی، موجب بازداشت اعضای شورای مرکزی جبهه شد. همچنین شورای مرکزی نهضت آزادی روز سوم بهمن ۱۳۴۱، اعلامیه‌ای با عنوان «ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ» منتشر کرد. در این اعلامیه، اقدام «شاهِ غیرمسئول» در برگزاری همه‌پرسی، در محیط ارعاب و تهدید، برخلاف قانون اساسی، فریبکارانه، به توصیه آمریکا و پدیده‌ای نوظهور شمرده شد. انتشار این اعلامیه نیز بازداشت سران این حزب ازجمله سیدمحمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی و محکومیت آنان به زندان‌های طولانی را در پی داشت. افزون بر این گروهی از بازاریان و تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران نیز بازداشت شدند.[۳۰]

بیانیه نهضت آزادی

بیانیه نهضت آزادی، مهم‌ترین نتایج فوری همه‌پرسی انقلاب سفید را چنین اعلام کرد:

  1. بی‌اعتبارشدن قانون و نظام حقوقی کشور به دلیل اجرای همه‌پرسی، برخلاف موازین قانونی کشور و به صرف اوامر شخصی محمدرضا پهلوی و به زور سرنیزه؛
    1. ناامیدی از آینده و سرمایه‌گذاری، به دلیل سلب ناگهانی مالکیت در بخش کشاورزی و وعده سهیم‌کردن کارگران در بخش صنعت؛
    2. تحکیم حکومت فردی پهلوی؛
    3. فتح باب خطرناک همه‌پرسی و نگرانی از تکرار آن در موضوعات دیگر، در شرایطی که هیچ‌گونه نظارت ملی و ضمانت اجرایی برای مردم، در رعایت آزادی و مقررات قانونی وجود ندارد.[۳۱]

موضع کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم امریکا

کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا نیز، در نامه‌ای به سفارت ایران، همه‌پرسی انقلاب سفید را تجاوز تازه‌ای به حقوق اساسی ملت و فرمایشی خواند و ضمن درخواست منع آن، انجام فوری انتخابات آزاد مجلس شورای ملی و آزادی احزاب و اجتماعات را خواستار شد.[۳۲]

موضع علما

این در حالی بود که علما و روحانیان حوزه علمیه قم در واکنش به ترفند جدید دولت، نخست با تشکیل جلسه و دعوت از یکی از رجال سیاسی، هدف محمدرضا پهلوی از این اقدامات را جویا شدند؛ اما مذاکره آنان با نماینده دولت (سلیمان بهبودی)، نتیجه‌بخش نبود،[۳۳] بنابراین روح‌الله کمالوند از روحانیان برجسته لرستان و از مدرسان حوزه علمیه قم با درخواست دولت، به دیدار محمدرضا پهلوی رفت؛ اما از این مذاکرات هم نتیجه‌ای به دست نیامد و پهلوی با وجود مخالفت جدی علما، بر اجرای این اصول تأکید کرد.[۳۴] وی در این دیدار ضمن انتقاد از روحانیان، آنان را با علمای اهل سنت مقایسه کرد که همواره با دولت‌های خود همراهی و همگامی دارند؛ برخلاف اینان که پیوسته برای دولت مانع ایجاد می‌کنند.[۳۵] در پی بی‌نتیجه‌ماندن مذاکرات، علما اعلامیه صادر و همه‌پرسی را تحریم کردند.[۳۶] اعتراض به غیرقانونی‌بودن همه‌پرسی موجب شد محمدرضا پهلوی به جای «رفراندوم»، عبارت «تصویب ملی» را جایگزین کند و روزنامه‌ها هم با پیروی از این امر، در تبلیغات خود عبارت تصویب ملی را به کار بردند.[۳۷]

موضع امام‌خمینی

امام‌خمینی در پایان دی ۱۳۴۱، در جمع علمای حوزه علمیه قم، با بیان ارتباط اجرای برنامه اصلاحی محمدرضا پهلوی با ادامه حیات سلطنت وی، در مورد برگزاری همه‌پرسی هشدار داد و ضمن متفاوت‌خواندن موضوع لوایح شش‌گانه با غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی، این همه‌پرسی را توطئه حساب‌شده‌ای دانست که با ورود شخص پهلوی علیه اسلام و استقلال ملت ایران، برنامه‌ریزی شده است و نباید مانند تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی انتظار عقب‌نشینی دولت را داشت؛ زیرا در صورت عقب‌نشینی، به قیمت نابودی سلطنت پهلوی تمام خواهد شد.[۳۸] ایشان برنامه‌های اصلاحی پهلوی را دام فریبنده استعمار خواند که اگر به هشدار و آگاه‌ساختن مردم اقدام نشود، ملتِ اسلام و روحانیت در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.[۳۹]

امام‌خمینی همچنین در اعلامیه‌ای که بامداد دوم بهمن ۱۳۴۱، در تهران و شهرستان‌ها منتشر شد.[۴۰] به کاربرد عبارت «تصویب ملی» به جای «رفراندوم» به منظور رفع برخی اشکالات اشاره کرد و با تأکید بر بی‌ارزش‌بودن رفراندوم یا تصویب ملی در مقابل اسلام، اساساً شرط صحت تصویب ملی را عدم تهدید و تطمیع و درک درست ملت از رفراندوم دانست و دلایل مخالفت خود با آن را ذکر کرد.

مهم‌ترین این دلایل عبارت بودند از:

  1. طبق قوانین ایران همه‌پرسی پیش‌بینی نشده و تاکنون سابقه نداشته است، جز یک بار که آن هم از طرف مقامات، غیرقانونی اعلام شد و جمعی به جرم شرکت در آن گرفتار و محروم از حقوق اجتماعی خود شدند؛
    1. در قانون معلوم نشده چه کسی صلاحیت برگزاری همه‌پرسی را دارد؛
    2. در صورت قانونی‌بودن همه‌پرسی، شرط درستی آن ایجاد شرایط و فرصت زمانی برای بحث و تبادل نظر ملت دربارهٔ یک یک مواد قانون مورد نظر است؛
    3. معلومات رأی‌دهندگان باید به حدی باشد که بدانند به چه چیزی رأی می‌دهند؛
    4. همه‌پرسی باید در محیط آزاد و بدون هیچ‌گونه زور و ارعاب و تهدید و تطمیع برگزار شود.

ایشان در این اعلامیه، وجود شرایط ذکرشده دربارهٔ همه‌پرسی را در ایران عملی ندانست و همه‌پرسی اجباری را مقدمه‌ای برای از میان‌بردن مواد مربوط به مذهب و نیز راهی برای لوث‌شدن تخلفات قانونی قابل تعقیب برشمرد.[۴۱]

پس از انتشار اعلامیه امام‌خمینی در تهران و اجتماع مردم، سیداحمد خوانساری، از مراجع تقلید وقت و سیدمحمد بهبهانی، از علمای سرشناس تهران با صدور اعلامیه و همراهی با مردم در اجتماع مسجد سیدعزیزالله تهران، همه‌پرسی را تحریم کردند. این اجتماع واکنش نیروهای نظامی رژیم و درگیری میان آنها و تظاهرکنندگان را در پی داشت. خوانساری شرکت در همه‌پرسی را حرام و در حکم مبارزه با امام زمان(ع)، دانست.[۴۲] بازار قم نیز روز دوم بهمن ۱۳۴۱ تعطیل شد و بازاریان با تجمع در خانه علما، برای مقابله با همه‌پرسی، از آنان کسب تکلیف کردند.[۴۳] امام‌خمینی در این دیدار، با تشریح عملکرد علمای قم در اعلام نارضایتی خود از اجرای این رفراندوم به سلیمان بهبودی، نماینده محمدرضا پهلوی، حسن ارسنجانی را که پیگیر اجرای این طرح بود، فردی کمونیست و توده‌ای خواند که علیه مصالح دین، مردم، کشور و سلطنت کوشش می‌کند. ایشان همچنین به مردم توصیه کرد تا با حفظ آرامش و نظم، نسبت به توطئه‌های رژیم هوشیار باشند.[۴۴]

تعطیلی شهر و تظاهرات مردم قم در اعتراض به همه‌پرسی، روز سوم بهمن (یک روز پیش از سفر محمدرضا پهلوی به قم) نیز ادامه یافت و به درگیری و مقابله مأموران رژیم با مردم و روحانیان و نیز حمله گروهی از مأموران به مدرسه فیضیه منجر شد.[۴۵] در پی این درگیری‌ها، اسدالله علم، نخست‌وزیر اعلام کرد دولت نیروهای مخرب را به‌شدت سرکوب خواهد کرد؛ افزون بر این اعلام شد کشاورزان و دهقانان حامی اصول شش‌گانه، با تظاهرات در تهران و قم، برای مقابله با مخالفان، اعلام آمادگی کرده‌اند که با ممانعت دولت روبه‌رو شده‌اند.[۴۶]

امام‌خمینی با اعتراض به برخورد خشن رژیم با معترضان و رد هر گونه تفاهم با دستگاه حاکم، نخست‌وزیر را مجرم اصلی شناخت و برکناری وی را درخواست کرد.[۴۷] سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدابوالقاسم خویی، دو تن از مراجع تقلید وقت، نیز با موضع‌گیری در برابر برگزاری همه‌پرسی شاهانه، مراجعه به افکار عمومی در قبال احکام شرعی را بی‌مورد و موجب نگرانی علمای دین و مسلمانان شمردند و برخورد رژیم با معترضان را موجب تأثر خواندند.[۴۸] جامعه روحانیت تهران نیز با صدور بیانیه‌ای با عنوان «جامعه روحانیت مرکز»، مخالفت خود با همه‌پرسی و عملکرد رژیم در برخورد با اعتراضات را اعلام کردند.[۴۹]

پافشاری رژیم پهلوی

هم‌زمان با اعتراض‌های عمومی، محمدرضا پهلوی در سفر خود به قم در ۱۳۴۱/۱۱/۴ که با هدف تقسیم اسناد مالکیت زارعان به نمایندگان آنان انجام شد، ضمن اینکه اقدامات اصلاحی خود را عین عدالت اجتماعی خواند، پیشرفت کشور را موجب شگفتی دنیا دانست. وی در عین حال به مخالفان مذهبی و میلیون به‌شدت حمله کرد و آنان را مرتجعان سیاه و افراد بدنیت و بدون درک خواند.[۵۰] سرانجام همه‌پرسی در ۱۳۴۱/۱۱/۶ با تبلیغات فراوان برگزار شد و تصویب لوایح شش‌گانه، با نتیجه شش میلیون رأی موافق در برابر چند هزار رأی مخالف اعلام شد.[۵۱] بنابر گفته دولت، ۹۹/۹ درصد واجدان شرایط، به لوایح شش‌گانه رأی مثبت دادند.[۵۲] ولی با وجود تبلیغات شدید رسانه‌ای و فشارهای امنیتی تنها تعداد معدودی در پای صندوق‌های رای حاضر شدند و محل‌های رأی‌گیری کاملاً خلوت بود.[۵۳]

پس از اجرای همه‌پرسی، پهلوی در پیامی به ملت ایران، ضمن ابراز شادی از حسن تشخیص ملت و پاسخ مثبت به ندای وی، این انقلاب را تحول اجتماعی و ملی بزرگی خواند که هم قانونی و هم مقدس است.[۵۴] او در ۱۳۴۱/۱۲/۸ در نطق افتتاحیه کنفرانس اقتصادی در تهران، مواد شش‌گانه پیشنهادی را در حکم قانون اساسی جدید دانست که باید به‌طور کامل اجرا گردد.[۵۵] عَلَم، نخست‌وزیر نیز لوایح انقلاب سفید را در یازدهم اسفند ۱۳۴۱، به تمام استانداران و فرمانداران سراسر کشور ابلاغ کرد و اجرای آن را به عنوان قانون اساسی جدید لازم شمرد.[۵۶] پهلوی همچنین در دومین سالگرد همه‌پرسی در ۱۳۴۳/۱۱/۶ انقلاب سفید را «انقلاب شاه و مردم»، و مخالفان این انقلاب را «مرتجعین سیاه» و «مخربین بی‌وطن سرخ» نامید.[۵۷]

واکنش پس از همه‌پرسی

این همه‌پرسی واکنش‌هایی را در پی داشت.

واکنش کشورهای خارجی

جان اف کندی طراح اصلی اصلاحات، نخستین کسی بود که پیروزی پهلوی را به وی تبریک گفت.[۵۸] در پی تبریک وی، سردنیس رایت، سفیر انگلستان نیز در دیدار با عَلَم، رضایت ملکه انگلستان از تصویب لوایح شش‌گانه و پیروزی پهلوی در همه‌پرسی را اعلام کرد.[۵۹] در این میان رادیو مسکو هم، برنامه‌های اصلاحی پهلوی را ستود و مخالفان آن را عوامل غربی و ارتجاعی نامید. روزنامه‌های وابسته به دو قطب کمونیسم و سرمایه‌داری، یک‌صدا به تأیید و پشتیبانی از انقلاب سفید پرداختند و مطبوعات شوروی که تا تابستان ۱۳۴۱ رژیم شاهنشاهی را رژیمی فاسد می‌خواندند، با تغییر لحن ناگهانی، به تجلیل از پهلوی پرداختند. این امر موجب سردرگمی بیشتر حزب توده در ایران، در مقابله با همه‌پرسی انقلاب سفید شد.[۶۰]

از سوی دیگر، واکنش مراجع تقلید و گروه‌ها و احزاب مختلف در برابر همه‌پرسی متفاوت بود. مخالفت امام‌خمینی با همه‌پرسی انقلاب سفید، دو بعد شکلی و محتوایی داشت. افزون بر غیرقانونی‌بودن همه‌پرسی، صلاحیت نداشتن رژیم و شتاب در برگزاری آن، ارعاب و تطمیع مردم برای شرکت در انتخابات و عدم حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رأی، ازجمله ایرادهای شکلی وارد بر همه‌پرسی از نگاه ایشان بود.[۶۱] از نظر محتوایی نیز ایشان با اشاره به اهداف سیاسی رژیم پهلوی از این اصلاحات، آن را مغایر با احکام شریعت اسلامی دانست. ایشان تأکید می‌کرد برنامه‌های اصلاحی رژیم از جانب آمریکا و اسرائیل توصیه شده و تأمین‌کننده منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت آنان است؛ بنابراین با تضییع حقوق عمومی مردم و منافع ملی ایران، استقلال کشور را خدشه‌دار می‌سازد.[۶۲]

اعلامیه نُه‌امضایی

پس از برگزاری همه‌پرسی و به‌ویژه تصویب لایحه دولت دربارهٔ شرکت زنان در انتخابات (بند ۵ لوایح)، نُه نفر از علمای حوزه علمیه قم، با انتشار اعلامیه‌ای مبسوط که به اعلامیه «نُه‌امضایی» معروف شد، به تشریح سیاست‌های روز رژیم پهلوی پرداختند و با استناد به متن قانون اساسی، تصویبنامه مذکور را از نظر شرع، بی‌اعتبار و از نظر قانون اساسی، لغو دانستند. آنان افزون بر نقد استناد این طرح به مقدمه قانون اساسی اشکالات چندی بر آن وارد کردند. امضاکنندگان این اعلامیه مشترک، امام‌خمینی، سیدمرتضی حسینی لنگرودی، سیداحمد حسینی زنجانی، سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمد موسوی یزدی (محقق داماد)، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، میرزاهاشم آملی و مرتضی حائری یزدی بودند.[۶۳]

امام‌خمینی همچنین در سخنانی، همه‌پرسی پهلوی را شکست‌خورده دانست و با تأکید بر بی‌اثربودن زور و سرنیزه در مقابله با مردم و روحانیان، دولت را به تجدید نظر در سیاست خود فرا خواند.[۶۴] ایشان در دیدار با گروهی از مردم تهران و اعضای جبهه ملی در روز عید فطر ۱۳۴۱، بار دیگر به انتقاد از اصلاحات فرمایشی پهلوی پرداخت و با پیش‌بینی نتایج ناگوار این اصلاحات برای مردم به‌ویژه کارگران و کشاورزان، این رفراندوم و شیوه اجرای آن را نشانه ضعف حکومت در برابر کشورهای قدرتمند و مستعمره‌بودن ایران تفسیر کرد و از مردم خواست بی‌واهمه از سرنیزه‌های پوسیده، به مبارزات خود ادامه دهند.[۶۵] تشدید سرکوب و خفقان و نیز تأکید بر ادامه سیاست‌های اعلام‌شده توسط رژیم، تشدید اقدامات روحانیان در مخالفت با رژیم و تحریم عید نوروز را در پی داشت.[۶۶]

موضع‌گیری امام‌خمینی

افزون بر این، امام‌خمینی خود در پیامی در ۲۲ اسفند ۱۳۴۱، با اعتراض به زیرپاگذاشتن احکام ضروری اسلام و قرآن از سوی رژیم، هدف دولت و اقدامات آن را شکستن سد قرآن و روحانیت ارزیابی کرد و عید نوروز را برای جامعه مسلمانان عزا اعلام کرد. ایشان از علمای دیگر نیز خواست تا با در پیش‌گرفتن همین رویه، مسلمانان را از خطرهایی که برای قرآن در پیش است، آگاه کنند. ایشان با ابراز نگرانی دربارهٔ وقوع انقلاب سیاه یا انقلاب از پایین، سوء تدبیر دولت را عامل وقوع آن دانست و دولت مستبد را به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی، به کناره‌گیری فرا خواند.[۶۷] یک روز بعد شریعتمداری در نامه‌ای مشابه، خطاب به علمای روحانی، عید نوروز را برای مردم ایران عزای عمومی اعلام کرد. روحانیان تهران و دیگر نقاط کشور هم از خواست امام‌خمینی پیروی کردند.[۶۸] برخورد خشونت‌آمیز رژیم با معترضان، که در حمله به مدرسه فیضیه به اوج رسید. (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه) زمینه موضع‌گیری جدی‌تر و تند امام‌خمینی در برابر رژیم را فراهم کرد. ایشان در اعلامیه‌ای خطاب به علمای تهران، با اشاره به نبودِ مرجعِ باصلاحیت برای شکایت در کشور و به نام ملت، از عَلَم به عنوان «شاغل نخست‌وزیری»، توضیح خواست و اقدامات وی بر ضد قانون اساسی کشور را سرزنش کرد. ایشان همه‌پرسی را امر شخصی محمدرضا پهلوی خواند و بر همین اساس برگزاری آن را با هزینه بیت‌المال و به وسیله مأمورانی که از بیت‌المال حقوق می‌گیرند، بدون مجوز شمرد و دربارهٔ آن سؤال کرد.[۶۹] ایشان همچنین در سخنان بعدی خود، همه‌پرسی انقلاب سفید را «رفراندوم رسوا و مفتضح شاه»[۷۰] «غیرقانونی»، «قلابی» و «سند عقب‌افتادگی ملت»[۷۱] خواند و با اشاره به ادعای رژیم در شرکت اکثر مردم ایران در این همه‌پرسی و اعتراض‌های جمع بسیاری از ملت، بر دروغ‌بودن این ادعا تأکید کرد.[۷۲]

امام‌خمینی، در پایان فروردین ۱۳۴۲، در دیدار با یکی از طلاب اهل سنت هم مبارزه علیه رفراندوم انقلاب سفید را با هدف حمایت از دین اسلام شمرد و تأکید کرد چنان‌که علمای سنی و شیعه در این امر متحد بودند، قطعاً پیروزی به دست می‌آمد؛ اما به دلیل وجود اختلافات شیعه و سنی که ریشه همه بدبختی‌های مسلمانان است، و به‌رغم حمایت محمود شلتوت رئیس جامع الازهر از مبارزات اخیر علمای شیعه ایران، سایر علمای اهل سنت از وی پیروی نکردند.[۷۳] برخی دیگر از علما مانند سیدعبدالله شیرازی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدهادی میلانی هم در مورد قوانین مورد نظر، ازجمله شرکت زنان در انتخابات موضع گرفتند و آن را برخلاف قانون شرع دانستند.[۷۴]

همچنین نهضت آزادی ایران، در بیانیه‌ای ضمن وصف همه‌پرسی شاهانه به رسوایی بزرگ رژیم، انقلاب تبلیغاتی سفید را شکست‌خورده خواند و بر ادامه مبارزه تا سقوط حکومت استبدادی تأکید کرد.[۷۵] دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز در اعتراض به همه‌پرسی فرمایشی انقلاب سفید، در برابر سفارتخانه‌های ایران در آمریکا و اروپا تظاهرات و تحصن کردند. این اعتراض‌ها در مطبوعات اروپایی، انعکاس وسیعی یافت.[۷۶] گروه‌های مختلف دیگر مانند سازمان فداییان خلق، سازمان مجاهدین خلق و جامعه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا نیز علیه برنامه اصلاحی انقلاب سفید موضع گرفتند و ماهیت آن را افشا کردند.[۷۷]

موافقان لوایح انقلاب سفید

در برابر مخالفت‌های سراسری، لوایح انقلاب سفید در میان روحانیان، موافقانی مانند میرزامحمدباقر کمره‌ای، محمد مردوخ کردستانی و افراد دیگری از اعضای هیئت علمیه تهران نیز داشت.[۷۸] کمره‌ای که پیش از این نیز سلسله مقالاتی دربارهٔ جواز بلکه لزوم رأی‌دادن بانوان نوشته بود، پس از پیشنهاد لوایح شش‌گانه از سوی پهلوی، با وجود مخالفت بیشتر روحانیان، از آن دفاع کرد و به جز سخنرانی دربارهٔ انقلاب سفید که از رادیو پخش شد، کتابی ۵۳ صفحه‌ای دربارهٔ لوایح شش‌گانه نیز با نام «دفاع از حق ملت مسلمان ایران» نگاشت و منتشر کرد.[۷۹] وی در این کتاب، با تشریح و تطبیق یک‌یک لوایح شش‌گانه با احکام اسلام، این لوایح را مطابق با اصول اسلامی شمرد و مخالفت با تقسیم اراضی و حق رأی بانوان را موجب دوری بخش بزرگ جامعه از اسلام و به زیان مذهب جعفری در شرایط روز ارزیابی کرد. وی معتقد بود حتی در صورت تشخیص موافق‌نبودن این اصول با اسلام هم، سکوت و تقیه در وضعیت فعلی جایزتر از اظهار علنی مخالفت است.[۸۰]

از قول برخی یاران امام‌خمینی نقل شده است که ایشان تشخیص کمره‌ای دربارهٔ انقلاب سفید و نفع مردم و کشاورزان از آن را اشتباه می‌دانست و آگاه‌نبودن وی از مسائل پشت پرده را دلیل اظهار نظر وی می‌شمرد.[۸۱] ایشان در اظهارنظر دیگری که در گزارش ساواک آمده است، به تبلیغات رژیم روی دو نفر از روحانیون موافق انقلاب سفید، اشاره کرد که یکی به سبب داشتن بالای ۹۰ یا ۱۲۰ سال سن، از تشخیص درست در مسائل، ناتوان شده و دیگری ساخته و پرداخته خود رژیم است.[۸۲]

نتایج و پیامدها

محمدرضا پهلوی تحقق انقلاب سفید در ایران و تحول اجتماعی عظیم، بدون ذره‌ای خونریزی و آسیب اجتماعی و فردی را معجزه‌ای بی‌سابقه دانست که امکان استفاده از تمام شرایط موجود به نفع پیشرفت مادی و اجتماعی ایران را فراهم می‌آورد و کشور را به کانون ثبات و امنیت سیاسی تبدیل می‌کند.[۸۳] هم‌زمان با اعلام انقلاب سفید، ظاهراً همه چیز بر وفق مراد پهلوی بود. افزون بر کسب حمایت آمریکا و بهبود روابط با دولت شوروی، از لحاظ نظامی و سیاسی نیز در موضع استواری قرار داشت و همه نیروهای مخالف به جز روحانیان و جامعه مذهبی را از صحنه خارج کرده بود.[۸۴]

اجرای انقلاب سفید با حمایت آمریکا، در شرایطی که همه محدودیت‌های مربوط به اختیارات شاه طبق قانون اساسی، کنار گذاشته شد و موضوع غیرمسئول‌بودن پهلوی مسکوت مانده بود، به بهای پانزده سال حکومت «خودکامه» برای ملت ایران تمام شد. دولت آمریکا نیز با رضایت کامل از تحولات ایران، بیش از پیش از محمدرضا پهلوی به عنوان «دیکتاتور مصلح»، حمایت کرد،[۸۵] اما برخلاف انتظار پهلوی، در سال ۱۳۴۲ نه تنها موقعیت رژیم استوار نشد، بلکه درگیری و تشنج در آغاز این سال در سراسر کشور، موجی از نارضایتی را در مردم پدیدآورد.[۸۶] با وجود وعده محمدرضا پهلوی دربارهٔ قرارگرفتن ایران در زمره یکی از پنج کشور پیشرفته صنعتی جهان در پایان قرن بیستم، آنچه در یک دهه تحت عنوان مدرنیزاسیون صورت گرفت، نه پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بود و نه مدرنیسم، بلکه شبه‌مدرنیسمی بود که تنها به پشتوانه عواید نفت بستگی داشت و به جای فناوری پیشرفته، بر واردات تسلیحات متمرکز شد. در زمینه بهداشت و فرهنگ، در سال‌های ۱۳۴۳–۱۳۵۳، ایران همچنان از لحاظ کمبود پزشک و امکانات درمانی و نیز درصد افراد باسواد یکی از کشورهای عقب‌مانده خاورمیانه به‌شمار می‌رفت و برنامه‌هایی مانند سهیم‌کردن کارگران در سود سهام مؤسسات و کارخانه‌ها، تغذیه رایگان، آموزش همگانی رایگان و مبارزه با بی‌سوادی، برخلاف پیگیری پرسروصدای تبلیغاتی، به هدف‌های اعلام‌شده نرسید.[۸۷] ده سال آخر حکومت پهلوی، اگرچه درآمد ملی کشور روند صعودی داشت، نابرابری اجتماعی نیز افزایش یافت. فساد با ابعاد وسیعی در ارکان مملکت، همگام با استبداد پیش رفت و خیلی زود از استبداد پیشی گرفت.[۸۸] از آنجاکه اصول کلیدی و مهم انقلاب سفید، اصلاحات ارضی یا به گونه‌ای مربوط به آن بود، مهم‌ترین نتایج اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب سفید هم ناشی از همین اصول بود. حذف مالکان بزرگ، تقسیم و پاره‌پاره‌شدن زمین‌های کشاورزی، کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی، مهاجرت بی‌رویه از روستا به شهر، شکاف بزرگ میان سطح درآمد شهری و روستایی و مانند آن عامل مشکلات بزرگ اجتماعی و فرهنگی بود.[۸۹] (ببینید: اصلاحات ارضی)

افزون بر این، یکی از عوامل اساسی شکست انقلاب سفید، سیاست اصلاحات توأم با سرکوب بود.[۹۰] در واقع دولت کندی، طرح اصلاحات در کشورهای جهان سوم را، تنها با هدف برقرارماندن وضع سیاسی موجود اجرا کرد و به همین دلیل با تجهیز این کشورها به نیروی ضد شورش، آمیزه‌ای از اصلاح و سرکوبی را بهترین روش مبارزه با کمونیسم و حفظ وضع موجود ارزیابی کرد.[۹۱] پیامد درازمدت این‌گونه اصلاحاتِ هدایت‌شده که به گونه‌ای نامؤثر و آن هم به عنوان حفاظت از وضع موجود سیاسی به اجرا درآمد و هیچ‌گونه مشارکت اصیل مردمی در آن راه نداشت، نهایتاً به وخیم‌ترشدن اوضاع انجامید.[۹۲] با مرگ کندی و ریاست‌جمهوری لیندون جانسون، سیاست خارجی آمریکا بدان‌گونه که محمدرضا پهلوی طالب آن بود، چرخش یافت و دوران تازه‌ای از سلطنت وی با سیاست سرکوب آغاز شد.[۹۳]

امام‌خمینی نیز با وصف انقلاب سفید به نمایشی مبتذل که با هدف غارت منابع ایران و نیز پیشگیری از انقلاب داخلی علیه رژیم پهلوی اجرا شد.[۹۴] این انقلاب را ننگین و از خون‌بارترین انقلاب‌ها نامید که پیامدی جز گرسنگی و فقر بیشتر مردم، تباه‌شدن زندگی روستاییان و زارعان، نقض قوانین شرع و کشور، فراهم‌کردن بازار برای استعمار نو و چپاول ذخایر مملکت، اختناق، قتل‌عام مردم، اعدام‌های غیرقانونی و انباشتن زندان‌ها از علما و مردم، هتک مقدسات اسلام، حمله به مدرسه فیضیه و کشتار پانزده خرداد ۱۳۴۲، نفوذ فساد در سراسر کشور، مسلط‌کردن آمریکا و اسرائیل بر همه شئون نظامی، سیاسی و تجاری کشور و گسترش مخالفت مردم ثمری نداشت.[۹۵]

به‌طور کلی اجرای انقلاب سفید اگرچه برای شخص محمدرضا پهلوی دارای دستاوردهای تبلیغاتی کوتاه‌مدت و کسب وجهه جهانی بود، لیکن نتایج و پیامدهای ناهمگون و تشنج‌آفرین آن از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به زیان رژیم پهلوی تمام شد و موجبات خیزش سیاسیاجتماعی مردم ایران را فراهم ساخت. گسترش امواج مخالفت مردم و وقوع قیام پانزده خرداد، پیامد عینی و مهم آن بود.[۹۶] (ببینید: پانزده خرداد) امری که در نهایت به انقلاب سراسری سال ۱۳۵۷ و سرنگونی رژیم شاهنشاهی انجامید؛ انقلابی که امام‌خمینی آن را «انقلاب سفید» واقعی و انقلاب سفید شاه را «انقلاب شاهنشاهی» نامید.[۹۷]

پانویس

  1. همان، ۲۷۵؛ امینی، بر بال بحران (زندگی سیاسی علی امینی)، ۲۰۸.
  2. خلجی، اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد، ۱۳۸.
  3. امینی، بر بال بحران (زندگی سیاسی علی امینی)، ۲۱۷.
  4. سو، تغییر اجتماعی و توسعه، ۴۵.
  5. سو، تغییر اجتماعی و توسعه، ۴۴.
  6. سو، تغییر اجتماعی و توسعه، ۴۵.
  7. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۲۷۶ و ۲۷۹–۲۸۰.
  8. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۱۹۳؛ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۲۷۹.
  9. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۱۹۴.
  10. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۲۷۹.
  11. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۶۹۴–۶۹۷؛ میرزاصفی، انقلاب سفید شاهنشاه، ۲۱۸.
  12. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۱۳.
  13. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۱۳.
  14. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۰۱–۲۰۲؛ سفری، قلم و سیاست، ۲/۴۶۹–۴۷۰.
  15. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۴ و ۳۰۰.
  16. اطلاعات، ۱۹/۱۰/۱۳۴۱، ۱، ۱۳ و ۱۶؛ میرزاصفی، انقلاب سفید شاهنشاه، ۲۷–۴۴.
  17. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۲۰–۷۲۱؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۲۱.
  18. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۵۰.
  19. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۶۰–۷۶۱.
  20. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۸۰–۷۸۱.
  21. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۹۱.
  22. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۸۰۵ و ۸۱۴.
  23. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۸۱۴.
  24. ثابتی، در دامگه حادثه بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی (گفتگو با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک)، ۱۲۵.
  25. ← پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۰۰.
  26. پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۱/۷۰۶.
  27. منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۳۳۶–۳۳۷.
  28. منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۳۳۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴۷۵؛ ← روزنامه‌های این دوره.
  29. اطلاعات، ۳/۱۱/۱۳۴۱، ۱.
  30. بازرگان، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، ۱/۳۸۷–۳۹۰، ۴۰۵؛ نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱/۲۰۳–۲۲۴؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۱۴–۲۱۶.
  31. نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱/۲۱۴–۲۱۵.
  32. نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱/۲۶۲–۲۶۳.
  33. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱۴–۲۱۵؛ طاهری خرم‌آبادی، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، ۱/۱۵۲؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۲–۱۸۳.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۲۷۰.
  35. شاهدی، مردی برای تمامی فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، ۴۱۸؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۳.
  36. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۵–۱۸۹.
  37. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۳–۱۸۴؛ اطلاعات، ۳/۱۱/۱۳۴۱، ۱، ۱۴ و ۱۶.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳–۱۳۴.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۴.
  40. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۲۴؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۶۱.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۵–۱۳۷.
  42. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، ۱/۱۵۴–۱۵۵؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۵۸–۵۹.
  43. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۴۱–۱۴۲ و ۱۴۴–۱۴۵.
  44. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۴۵.
  45. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۷۶–۲۷۷.
  46. اطلاعات، ۳/۱۱/۱۳۴۱، ۱۶ و ۴/۱۱/۱۳۴۱، ۱، ۲، ۱۴.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۲–۱۴۳.
  48. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۵۷–۶۲.
  49. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۹–۱۹۱.
  50. اطلاعات، ۴/۱۱/۱۳۴۱، ۱ و ۱۳؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۲۴–۲۲۵؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۰۰–۲۰۲.
  51. میرزاصفی، انقلاب سفید شاهنشاه، ۵۶–۵۷؛ اطلاعات، ۶/۱۱/۱۳۴۱، ۱ و ۷/۱۱/۱۳۴۱، ۱، ۱۶.
  52. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۲۱.
  53. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۹۴.
  54. میرزاصفی، انقلاب سفید شاهنشاه، ۵۸–۵۹.
  55. اطلاعات، ۸/۱۲/۱۳۴۱، ۱.
  56. اطلاعات، ۱۱/۱۲/۱۳۴۱، ۱۶.
  57. میرزاصفی، انقلاب سفید شاهنشاه، ۲۱۸.
  58. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۳۰۴؛ سفری، قلم و سیاست، ۲/۴۸۶.
  59. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۳۰۳–۳۰۴؛ شاهدی، مردی برای تمامی فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، ۴۲۱.
  60. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۳۰۴؛ اطلاعات، ۷/۱۱/۱۳۴۱، ۱، ۱۴ و ۱۶.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۵–۱۳۷ و ۲۱۴–۲۱۵.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۳–۱۵۴؛ ۲/۴۸۳–۴۸۴ و ۳/۷۱–۷۴.
  63. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵–۱۵۰.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۱–۱۵۲.
  65. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۵۸–۱۶۱.
  66. منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۳۵۵؛ منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، سند شماره ۱۱۸/۳ و ۱۱۹/۳.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۳–۱۵۴.
  68. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۲۲ و ۲۲۴–۲۲۸.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷–۱۷۹.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱۴ و ۲۴۴.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱۵ و ۲۴۴.
  73. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۲۸۱.
  74. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۷۰–۷۲.
  75. نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱/۲۲۵–۲۲۸.
  76. نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱/۲۵۹–۲۶۱.
  77. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۴۱۶ و ۴۶۲.
  78. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۷۰۳؛ مسعودی خمینی، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ۱۲۶.
  79. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۷۰۲–۷۰۳.
  80. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۷۰۴–۷۰۸.
  81. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۷۰۶–۷۰۷.
  82. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۶۰.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۶۷۷ و ۸۶۸.
  84. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۲۲۲ و ۲۲۵؛ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۲۸۰.
  85. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، ۲۸۰–۲۸۱.
  86. سفری، قلم و سیاست، ۲/۵۲۶.
  87. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۳۴۵–۳۴۶ و ۲/۳۹.
  88. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۳۴۸ و ۲/۴۸۷.
  89. خلجی، اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد، ۱۶۰–۱۶۲؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۱۴.
  90. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۳۲۰.
  91. بیل، شیر و عقاب (روابط بدفرجام ایران و آمریکا)، ۲۱۱–۲۱۲.
  92. بیل، شیر و عقاب (روابط بدفرجام ایران و آمریکا)، ۲۱۲.
  93. بیل، شیر و عقاب (روابط بدفرجام ایران و آمریکا)، ۲۱۳؛ سفری، قلم و سیاست، ۲/۵۴۷.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۸.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۵–۳۲۶، ۴۴۹–۴۵۰، ۴۸۳–۴۸۴ و ۳/۷۱–۷۴، ۲۶۷، ۳۵۳، ۳۸۶–۳۸۷، ۳۹۰، ۴۲۲.
  96. خلجی، اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد، ۱۶۲–۱۶۳.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵۶ و ۱۰/۱۰۸.

منابع

  • اطلاعات، روزنامه، ۱۳۴۱/۱۰/۱۹؛ ۳، ۴، ۶ و ۱۳۴۱/۱۱/۷؛ ۸ و ۱۳۴۱/۱۲/۱۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امینی، ایرج، بر بال بحران (زندگی سیاسی علی امینی)، تهران، ماهی، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.
  • بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تدوین غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • بیل، جیمز. ا، شیر و عقاب (روابط بدفرجام ایران و آمریکا)، ترجمه فروزنده جهانشاهی، تهران، فاخته، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، تدوین دفتر فرهنگی و مطبوعاتی وزارت دربار شاهنشاهی، تهران، کیهان، چاپ دوم، ۱۳۴۸ش.
  • ثابتی، پرویز، در دامگه حادثه بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی (گفتگو با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک)، لس‌آنجلس، شرکت کتاب، چاپ اول، ۲۰۱۲م/ ۱۳۹۰ش.
  • جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، قم، مورخ، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش.
  • خلجی، عباس، اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • سفری، محمدعلی، قلم و سیاست، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • سو، آلوین. ی، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • شاهدی، مظفر، مردی برای تمامی فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مسعودی خمینی، علی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • میرزاصفی، عبدالله، انقلاب سفید شاهنشاه، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۵۳ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.

پیوند به بیرون