جنبش غیر متعهدها: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « '''جنبش غیر متعهدها'''، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به بلوک شرق و غرب. ==مقدمه== جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت امری...» ایجاد کرد) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات سازمان | |||
| عنوان = جنبش غیر متعهدها | |||
| تصویر = جنبش غیر متعهدها.jpg | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| سرشناسی = تشکلی از دولتهای غیر وابسته به بلوک شرق و غرب | |||
| نامهای دیگر = | |||
| تأسیس = پس از جنگ جهانی دوم | |||
| بنیانگذار = | |||
| وابسته به = | |||
| رویکرد = چارچوب سیاست بیطرفی مثبت | |||
| نوع فعالیت = | |||
| گستره فعالیت = | |||
| اهداف = جلوگیری از تبدیل بلوکبندیهای قدرت به کشمکش آشکار نظامی و برهمزدن توازن دلخواهی بود که قدرتهای بزرگ | |||
| فعالیتها = | |||
| وظایف = احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی، خودمختاری، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با نژادپرستی و استعمار و امپریالیسم | |||
| مکان = | |||
| دبیرکل = | |||
| رئیس = | |||
| جانشین = | |||
| ساختار = | |||
| وضعیت = | |||
| انحلال = | |||
| فعالیت به زبان= | |||
| مراکز وابسته = | |||
| شعار = | |||
| جوایز = | |||
| منابع مالی = | |||
| آثار = | |||
| مرتبط = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''جنبش | |||
'''جنبش غیرمتعهدها'''، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به [[بلوک شرق و غرب]]. | |||
جنبش | |||
جنبش عدم تعهد با سیاست بیطرفی مثبت، واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود. تغییر [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی ایران]] پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] زمینه عضویت ایران را در جنبش غیرمتعهدها فراهم کرد (۱۳۵۸). | |||
[[دولت موقت]] ادامهدهنده سیاست موازنه منفی [[محمد مصدق]] در سیاست خارجی بود، اما پس از [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|اشغال سفارت امریکا]]، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت. [[امامخمینی]] بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هریک از [[ابرقدرتها|قدرتهای شرق و غرب]] را خودباختگی و خیانت به اسلام میدانست. | |||
امام برخلاف موافقت اجمالی با اصول و شعارهای جنبش، منتقد مواضع انفعالی آن، بهویژه در برابر [[ابرقدرتها|قدرتهای بزرگ]] بود. از نظر امامخمینی عدم تعهد نظامی به بلوک قدرت کافی نیست و کشور غیر متعهد باید در پی گسستن تمام بندهای وابستگی به شرق و غرب باشد. | |||
== مقدمه == | |||
جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از [[جنگ جهانی دوم]] و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت [[آمریکا]] و [[شوروی]]، برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی را به این نتیجه رساند که با خروج از بلوکبندیهای نظام دو قطبی و تأسیس این جنبش، خود را از مناقشات دو قطب رها سازند؛ از اینرو هدف اصلی از تشکیل آن را کنارهگیری از دستهبندیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک و دوری از وابستگی به بلوک شرق و غرب و اتخاذ سیاست مستقل و واقعبینانه در روابط بینالملل بدون ایجاد بلوک جدید اعلام کردهاند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۱.</ref> تشکیل این جنبش در واقع واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref>{{سخ}} | |||
جنبش عدم تعهد در چارچوب سیاست بیطرفی مثبت شکل گرفت. این سیاست مبتنی بر شرکت فعال در سیاست بینالملل برای کاهش بحرانها و جلوگیری از نظام دوقطبی جهان بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۳۰.</ref> راهبرد عدم تعهد، زمانی امکانپذیر است که ساختار نظام بینالملل مبتنی بر پراکندگی قدرت یا بلوکبندی باشد.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۵.</ref> هدف نهایی جنبش غیر متعهدها جلوگیری از تبدیل بلوکبندیهای قدرت به کشمکش آشکار نظامی<ref>استلی، فرهنگ اندیشه نو، ۵۴۵.</ref> و برهمزدن توازن دلخواهی بود که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آن بودند؛<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> چنانکه موفقیت آن در گرو فاصلهگرفتن از زمینههای اصلی برخورد بینالمللی و دفاع از [[استقلال]] و تمامیت ارضی بود.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۷.</ref>{{سخ}} | |||
اندیشه و مبانی شکلگیری جنبش عدم تعهد پس از کنفرانس روابط آسیایی دهلینو (۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش) و کنفرانس باندونگ (۱۹۵۵م/ ۱۳۳۴ش) که با حضور ۲۹ کشور جهان سوم برپا شده بود، پایهریزی شد<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۲۱؛ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref> و در بلگراد (۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش) شکل گرفت.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴؛ بندرفسکی و سوفینسکی، جنبش عدم تعهد دوستان و دشمنان آن در سیاست جهان، ۵۶.</ref> مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند، [[جمال عبدالناصر]] رئیسجمهور مصر و احمد سوکارنو رئیسجمهوری اندونزی از شخصیتهای تأثیرگذار در شکلگیری جنبش عدم تعهد بودند.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۱۵.</ref>{{سخ}} | |||
پایبندی به ارکان این جنبش یعنی احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی، خودمختاری، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با نژادپرستی و [[استعمار]] و [[امپریالیسم]] شرطِ ورود به این سازمان است.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> این سازمان از ۱۱۸ کشور جهان سومی تشکیل شدهاست.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref>{{سخ}} | |||
اصل سیاست عدم تعهد در ایران به دوران صدارت [[امیرکبیر]] بازمیگردد که حکومت ایران با تکیه بر اصل بیطرفی به دنبال حفظ استقلال خود در برابر [[انگلیس]] و [[روسیه]] بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹–۶۰.</ref> موازنه عدمی [[سیدحسن مدرس]] نیز همسو با سیاست عدم تعهد به [[ابرقدرتها]] و نفی سلطه آنان ارزیابی میشود. این سیاست مبتنی بر این بود که به دلیل ترس از سلطه یک ابرقدرت به ابرقدرت دیگر نباید گرایش پیدا کرد.<ref>ترکمان، آراء، اندیشهها و فلسفه سیاسی مدرس، ۱۰۰–۱۰۱.</ref> [[محمد مصدق]] نیز سیاست موازنه منفی را در هماهنگی با راهبرد عدم تعهد مطرح کرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۹.</ref>{{سخ}} | |||
این سیاست مبتنی بر نوعی سختگیری در چارچوب سیاست خارجی بود که حکومت تواناییهای خود را در جهت مقاصد و منافع حکومتهای دیگر به کار نمیگیرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> ایران در [[دوران پهلوی]] به دلیل عضویت در پیمان «بغداد» و «سنتو» و گرایشهایی که در سیاست خارجی داشت، نتوانست به جنبش بپیوندد؛<ref>تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.</ref> اما با پیروزی [[انقلاب اسلامی]] و تغییر رویکرد [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی کشور]]، زمینه برای ورود و فعالیت ایران در جنبش عدم تعهد فراهم آمد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳–۳۵۴.</ref> | |||
== سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران == | |||
نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی [[محمدرضا پهلوی]] شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با آمریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری [[امامخمینی]] از سیاست خارجی پهلوی بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.</ref>{{سخ}} | |||
آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و [[نفی سبیل|قاعده نفی سبیل]] که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه [[کافر|کفار]] بر [[مسلمانان]] شود، رد میکند؛{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}} در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.</ref> اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.</ref> عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.</ref> سیاست نه شرقی، نه غربی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.</ref> و نفی [[ظلم]] و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref>{{سخ}} | |||
ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> البته ایشان اصول سیاست خارجی و روابط با سایر کشورها را نه در پیروی از جنبش غیرمتعهدها، بلکه بر مبنای موازین [[اسلام]] و شریعت مطرح میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref>{{سخ}} | |||
==منابع== | پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برای خروج از نفوذ دو قطب بینالمللی قدرت، بر مبنای اندیشه شریعت اسلامی و رهبری دینی، موجب رویارویی ایران با غرب و شرق گردید؛<ref>ایزدی، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۹۶–۹۷.</ref> اما جنبه دینی آن در سیاست رسمی نخستین [[دولت جمهوری اسلامی ایران]] انعکاس مقبولی نیافت؛ در واقع دولت موقت ادامهدهنده سیاست موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی بود و این امر موجب شد تا سیاست عدم تعهدِ شکلگرفته در آن دوران بیشتر خصلتِ ملیگرایانه به خود بگیرد.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹–۶۰.</ref>؛ ولی با سیاست مداخلهجویانه آمریکا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> و به دنبال آن، [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸]] و کنارهگیری دولت موقت، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت و به نوعی سیاست عدم تعهد سازشکارانه دولت موقت به سیاست مواجههجویانه و استقلالطلبانه مبدل گشت.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۲.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هر یک از قدرتهای شرق و غرب را [[خودباختگی]] و خیانت به اسلام و مسلمانان میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.</ref> ضمن اینکه در تمام دوران زعامت خویش با تأکید بر این اصل، آن را برخاسته از آموزههای اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹ و ۱۶/۲۵۰.</ref> و برای داشتن تمدنی بر پایه شرافت و انسانیت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۰/۳۱۹.</ref> میشمرد و این به نوعی نشاندهنده همخوانی سیاست خارجی ایران با اصول عدم تعهد و مبتنی بر جنبههای سلبی و ثبوتی در نفی هر گونه سازش و پذیرش سلطه شرق و غرب بر مبنای نظام ارزشی اسلام بود.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۴.</ref> اما این اصول، فرقهایی هم با اصول حاکم بر جنبش عدم تعهد داشت؛ حالت تهاجمی و فعال سیاست خارجی ایران علیه سلطهگران و سیاست تدافعی و انفعالیتر عدم تعهد و پذیرش نظام بینالملل به عنوان یک واقعیت و حفظ استقلال و موجودیت خود با خودداری از ورود به دستهبندیهای قدرتهای بزرگ و تکیه بر بیطرفی مثبت در سیاست عدم تعهد این فرقها را آشکار میساخت. فرق دیگر [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی جمهوری اسلامی]] با جنبش عدم تعهد از نگاه امامخمینی، در اندیشه [[صدور انقلاب|صدور انقلاب اسلامی]] برای بیداری ملتها و مبارزه با [[ابرقدرتها|قدرتهای بزرگ]] و حکومتهای فاسد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶ و ۱۲/۲۰۲–۲۰۳.</ref>{{سخ}} | |||
این اندیشه، برخاسته از عقیده جهانشمولی دین اسلام بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۴.</ref> که با بیطرفی مثبت در جهت کاهش تنشها در عدم تعهد همخوانی نداشت.{{ببینید|متن=ببینید|صدور انقلاب}} سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران در [[قانون اساسی]] نیز انعکاس یافت؛ اصل ۱۵۲ قانون اساسی مبتنی بر نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر است که خود بیانگر پیروی این قانون از مواضع امامخمینی در اتخاذ سیاست عدم تعهد است. | |||
== عضویت جمهوری اسلامی ایران == | |||
تغییر سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی زمینه عضویت ایران را در جنبش غیر متعهدها فراهم کرد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.</ref> درخواست رسمی عضویت ایران در خرداد ۱۳۵۸ به ریاست وقت جنبش داده شد که در اجلاس دفتر هماهنگی جنبش به تصویب رسید و در شهریور همان سال در کنفرانس هاوانا مورد تأیید نهایی اعضای جنبش قرار گرفت.<ref>تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳–۳۵۴.</ref>{{سخ}} | |||
جمهوری اسلامی ایران با وجود عضویت در جنبش عدم تعهد، تا سال ۱۳۶۰، عملاً نقش فعال و حضور چشمگیری در جنبش نداشت و در هشت اجلاس آن شرکت نکرد، اما از همان آغاز عضویت، در مخالفت با روند حاکم و مغایر با اهداف جنبش، خواستار اخراج مصر از جنبش به دلیل نقض اصول جنبش عدم تعهد و انعقاد پیمان «[[پیمان کمپ دیوید|کمپ دیوید]]» شد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۴.</ref>{{سخ}} | |||
[[حمله نظامی عراق به ایران]] موجب بحرانی در جنبش شد؛ چون دو کشور درگیر در آن عضویت داشتند. جنبش در برابر این واقعه، کمیته حسن نیت تشکیل داد تا به نوعی به جنگ پایان دهد؛ اما مخالفت [[صدام حسین]] با این کمیته به بهانه حضور [[الجزایر]] در گروه حسن نیت و اعلام ایران مبنی بر نپذیرفتن آتشبس تا زمان حضور نیروهای عراقی در خاک ایران باعث شد تلاش کمیته به نتیجه نرسد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۲؛ ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق، ۹۰–۹۱.</ref> در ادامه، جنبش در موضعی انفعالی قرار گرفت و در بیانیههایی خواهان پایان جنگ شد. [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] خواهان حضور فعال جنبش در این مسئله، اخراج رژیم عراق از جنبش عدم تعهد و تلاش در جهت رفع تجاوز از ایران شد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۲–۳۷۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}{{سخ}} | |||
مسئلهای که در این دوران اعتراضاتِ ایران را شدت بخشید و موضعگیری امامخمینی علیه جنبش را در پی داشت، انتخاب عراق به میزبانی کنفرانس در سال ۱۹۸۲م بود.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۱.</ref> امامخمینی ضمن [[انتقاد]] و اعتراض به این مسئله هدف از انتخاب عراق و سپردن ریاست کنفرانس به صدام حسین را احیا و تطهیر وی دانست و این کنفرانس را لکه ننگی برای اعضای آن شمرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۰.</ref> در ضمن با توجه به مواضع کشورهای عضو جنبش در قبال مسئله جنگ، کشورهای حامی عراق را متعهد به منافع آمریکا و صرفاً مدعی اسلام در لفظ و کوبنده آن در عمل معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۲–۳۱۳.</ref>{{سخ}} | |||
ایشان خاطرنشان کرد این خطر وجود دارد که صدام با [[ترور]] شخصیتهای شرکتکننده در اجلاس بخواهد ایران را عامل این ترورها معرفی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۲.</ref> سرانجام با فعالیتهای ایران و ناامنشدن بغداد، با همت رزمندگان اسلام، سبب سپردن میزبانی کنفرانس به دهلینو شد.<ref>شاهد یاران، جنبش عدم تعهد سازمانی، ۸۴–۹۰.</ref> | |||
== مواضع انفعالی جنبش عدم تعهد == | |||
مواضع انفعالی و بیتحرکی جنبش غیر متعهدها در درگیریهای اعضای جنبش مانند [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، اختلاف دیدگاه اعضای جنبش در خصوص رویدادهای گوناگون بینالمللی، ناهمگونی و واگرایی اعضای جنبش از اهداف و حضور برخی از کشورهای وابسته به شرق و غرب در میان اعضا و… بهتدریج موجبات ناکارآمدی آن را فراهم آورد. این مسئله ناشی از اصول و معیارهای ناکافی و ناقص جنبش در احراز صلاحیت عضویت در آن بود؛<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۶–۱۵۷.</ref> ضمن اینکه نبود ضمانت اجرا برای قطعنامهها و مصوبات جنبش و نفوذ قدرتهای بزرگ بر ناکامی بیشتر آن میافزود.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۷–۱۵۸؛ قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۸.</ref>{{سخ}} | |||
مجموعه این عوامل موجب شد امامخمینی علیرغم موافقت اجمالی با اصول و شعارها و برنامههای جنبش و حتی تأیید تعهد بسیار سران اولیه جنبش به اسلام و کشور خود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱.</ref> منتقد اوضاع حاکم بر آن باشد؛ چنانکه ایشان معتقد بود در شرایط حاکم بر عرصه روابط بینالملل، کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد نیز استقلال کامل در برابر دو بلوک ندارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸۹ و امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱–۳۶۲.</ref> ایشان ترکیب اعضای جنبش را با توجه به عملکرد برخی از اعضای آن، نامأنوس با اهداف و شعارهای آن میدانست و در این چارچوب، اقدامات [[مصر]]، [[مراکش]] و [[اردن]] را در مغایرت کامل با جنبش میدید و معتقد بود اگر اینگونه کشورها را غیر متعهد شمرده شوند، دیگر کشور متعهدی باقی نمیماند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲–۳۶۳.</ref>{{سخ}} | |||
از نظر امامخمینی، یکی از نشانههای انحرافِ جنبش طرفداری آمریکا از آن بود؛ زیرا اساساً برآیند کنفرانسهای جنبش عدم تعهد به زیان منافع آمریکا نبود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲–۳۶۳.</ref> ایشان معتقد بود تمام شعارهای جنبش نباید در عدم تعهد نظامی به دو بلوک قدرت خلاصه شود، بلکه عدم تعهد باید شامل صنعت، فکر، [[فرهنگ]]، [[اقتصاد]] و تمام احتیاجات غیر متعهدها باشد، به شکلی که بتواند استقلال آنان را در همه عرصهها فراهم آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۳–۳۶۴.</ref> ایشان در اردیبهشت ۱۳۶۴ برای ارائه الگو به کشورهای غیر متعهد از جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب به عنوان نمونه واقعی یک کشور غیر متعهد نام برد که به دنبال گسستن تمام بندهای وابستگی به شرق و غرب است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۴.</ref>{{سخ}} | |||
انتقادهای امامخمینی به جنبش در مواضع نماینده جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس دهلینو نیز ظهور پیدا کرد. نماینده ایران بیتوجهی به چگونگی و توجه به کمیّت اعضا، ظاهریبودن ملاک انتخاب اعضا و شرایط عضویت و عدم توفیق در اتخاذ سیاست عملی مشترک در جنبش را ازجمله انتقادهای کلی ایران به جنبش اعلام کرد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۸–۳۷۹.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش. | * آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش. | ||
* ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) | * ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* استلی برسن، الیور و آلن بولک، فرهنگ اندیشه نو، ترجمه احمد بیرشک، تهران، مازیار، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش. | * استلی برسن، الیور و آلن بولک، فرهنگ اندیشه نو، ترجمه احمد بیرشک، تهران، مازیار، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
خط ۳۲: | خط ۸۴: | ||
* تقیزاده، محمود، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی (ویژه جهان سوم)، تهران، گستره، چاپ اول، ۱۳۶۹ش. | * تقیزاده، محمود، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی (ویژه جهان سوم)، تهران، گستره، چاپ اول، ۱۳۶۹ش. | ||
* رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | * رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* شاهد یاران، مجله، جنبش عدم تعهد سازمانی که اهدافش را فراموش کرد، شماره | * شاهد یاران، مجله، جنبش عدم تعهد سازمانی که اهدافش را فراموش کرد، شماره ۹۶–۹۷، ۱۳۹۲ش. | ||
* عبدالرشیدی، علیاکبر، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال ۱۹۸۵، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۵ش. | * عبدالرشیدی، علیاکبر، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال ۱۹۸۵، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۵ش. | ||
* قوام، سیدعبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش. | * قوام، سیدعبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش. | ||
خط ۳۹: | خط ۹۱: | ||
* هالستی، کی. جی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارمسری، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * هالستی، کی. جی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارمسری، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
* اسماعیل رضوانیفر، دانشنامه | == پیوند به بیرون == | ||
[[رده:مقالههای | * اسماعیل رضوانیفر،[https://books.khomeini.ir/books/10004/142/ «جنبش غیر متعهدها»]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۴، ص۱۴۲–۱۴۶. | ||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:سازمانهای بینالمللی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۸
جنبش غیرمتعهدها، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به بلوک شرق و غرب.
جنبش عدم تعهد با سیاست بیطرفی مثبت، واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود. تغییر سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی زمینه عضویت ایران را در جنبش غیرمتعهدها فراهم کرد (۱۳۵۸).
دولت موقت ادامهدهنده سیاست موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی بود، اما پس از اشغال سفارت امریکا، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت. امامخمینی بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هریک از قدرتهای شرق و غرب را خودباختگی و خیانت به اسلام میدانست.
امام برخلاف موافقت اجمالی با اصول و شعارهای جنبش، منتقد مواضع انفعالی آن، بهویژه در برابر قدرتهای بزرگ بود. از نظر امامخمینی عدم تعهد نظامی به بلوک قدرت کافی نیست و کشور غیر متعهد باید در پی گسستن تمام بندهای وابستگی به شرق و غرب باشد.
مقدمه
جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی، برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی را به این نتیجه رساند که با خروج از بلوکبندیهای نظام دو قطبی و تأسیس این جنبش، خود را از مناقشات دو قطب رها سازند؛ از اینرو هدف اصلی از تشکیل آن را کنارهگیری از دستهبندیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک و دوری از وابستگی به بلوک شرق و غرب و اتخاذ سیاست مستقل و واقعبینانه در روابط بینالملل بدون ایجاد بلوک جدید اعلام کردهاند.[۱] تشکیل این جنبش در واقع واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود.[۲]
جنبش عدم تعهد در چارچوب سیاست بیطرفی مثبت شکل گرفت. این سیاست مبتنی بر شرکت فعال در سیاست بینالملل برای کاهش بحرانها و جلوگیری از نظام دوقطبی جهان بود.[۳] راهبرد عدم تعهد، زمانی امکانپذیر است که ساختار نظام بینالملل مبتنی بر پراکندگی قدرت یا بلوکبندی باشد.[۴] هدف نهایی جنبش غیر متعهدها جلوگیری از تبدیل بلوکبندیهای قدرت به کشمکش آشکار نظامی[۵] و برهمزدن توازن دلخواهی بود که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آن بودند؛[۶] چنانکه موفقیت آن در گرو فاصلهگرفتن از زمینههای اصلی برخورد بینالمللی و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی بود.[۷]
اندیشه و مبانی شکلگیری جنبش عدم تعهد پس از کنفرانس روابط آسیایی دهلینو (۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش) و کنفرانس باندونگ (۱۹۵۵م/ ۱۳۳۴ش) که با حضور ۲۹ کشور جهان سوم برپا شده بود، پایهریزی شد[۸] و در بلگراد (۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش) شکل گرفت.[۹] مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند، جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر و احمد سوکارنو رئیسجمهوری اندونزی از شخصیتهای تأثیرگذار در شکلگیری جنبش عدم تعهد بودند.[۱۰]
پایبندی به ارکان این جنبش یعنی احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی، خودمختاری، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با نژادپرستی و استعمار و امپریالیسم شرطِ ورود به این سازمان است.[۱۱] این سازمان از ۱۱۸ کشور جهان سومی تشکیل شدهاست.[۱۲]
اصل سیاست عدم تعهد در ایران به دوران صدارت امیرکبیر بازمیگردد که حکومت ایران با تکیه بر اصل بیطرفی به دنبال حفظ استقلال خود در برابر انگلیس و روسیه بود.[۱۳] موازنه عدمی سیدحسن مدرس نیز همسو با سیاست عدم تعهد به ابرقدرتها و نفی سلطه آنان ارزیابی میشود. این سیاست مبتنی بر این بود که به دلیل ترس از سلطه یک ابرقدرت به ابرقدرت دیگر نباید گرایش پیدا کرد.[۱۴] محمد مصدق نیز سیاست موازنه منفی را در هماهنگی با راهبرد عدم تعهد مطرح کرد.[۱۵]
این سیاست مبتنی بر نوعی سختگیری در چارچوب سیاست خارجی بود که حکومت تواناییهای خود را در جهت مقاصد و منافع حکومتهای دیگر به کار نمیگیرد.[۱۶] ایران در دوران پهلوی به دلیل عضویت در پیمان «بغداد» و «سنتو» و گرایشهایی که در سیاست خارجی داشت، نتوانست به جنبش بپیوندد؛[۱۷] اما با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر رویکرد سیاست خارجی کشور، زمینه برای ورود و فعالیت ایران در جنبش عدم تعهد فراهم آمد.[۱۸]
سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران
نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی محمدرضا پهلوی شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با آمریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری امامخمینی از سیاست خارجی پهلوی بود.[۱۹]
آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و قاعده نفی سبیل که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه کفار بر مسلمانان شود، رد میکند؛ (ببینید: نفی سبیل) در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،[۲۰] اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت،[۲۱] عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،[۲۲] سیاست نه شرقی، نه غربی[۲۳] و نفی ظلم و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،[۲۴]
ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کردهاست.[۲۵] البته ایشان اصول سیاست خارجی و روابط با سایر کشورها را نه در پیروی از جنبش غیرمتعهدها، بلکه بر مبنای موازین اسلام و شریعت مطرح میکرد.[۲۶]
پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برای خروج از نفوذ دو قطب بینالمللی قدرت، بر مبنای اندیشه شریعت اسلامی و رهبری دینی، موجب رویارویی ایران با غرب و شرق گردید؛[۲۷] اما جنبه دینی آن در سیاست رسمی نخستین دولت جمهوری اسلامی ایران انعکاس مقبولی نیافت؛ در واقع دولت موقت ادامهدهنده سیاست موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی بود و این امر موجب شد تا سیاست عدم تعهدِ شکلگرفته در آن دوران بیشتر خصلتِ ملیگرایانه به خود بگیرد.[۲۸]؛ ولی با سیاست مداخلهجویانه آمریکا[۲۹] و به دنبال آن، تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و کنارهگیری دولت موقت، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت و به نوعی سیاست عدم تعهد سازشکارانه دولت موقت به سیاست مواجههجویانه و استقلالطلبانه مبدل گشت.[۳۰]
امامخمینی بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هر یک از قدرتهای شرق و غرب را خودباختگی و خیانت به اسلام و مسلمانان میدانست؛[۳۱] ضمن اینکه در تمام دوران زعامت خویش با تأکید بر این اصل، آن را برخاسته از آموزههای اسلام[۳۲] و برای داشتن تمدنی بر پایه شرافت و انسانیت[۳۳] میشمرد و این به نوعی نشاندهنده همخوانی سیاست خارجی ایران با اصول عدم تعهد و مبتنی بر جنبههای سلبی و ثبوتی در نفی هر گونه سازش و پذیرش سلطه شرق و غرب بر مبنای نظام ارزشی اسلام بود.[۳۴] اما این اصول، فرقهایی هم با اصول حاکم بر جنبش عدم تعهد داشت؛ حالت تهاجمی و فعال سیاست خارجی ایران علیه سلطهگران و سیاست تدافعی و انفعالیتر عدم تعهد و پذیرش نظام بینالملل به عنوان یک واقعیت و حفظ استقلال و موجودیت خود با خودداری از ورود به دستهبندیهای قدرتهای بزرگ و تکیه بر بیطرفی مثبت در سیاست عدم تعهد این فرقها را آشکار میساخت. فرق دیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی با جنبش عدم تعهد از نگاه امامخمینی، در اندیشه صدور انقلاب اسلامی برای بیداری ملتها و مبارزه با قدرتهای بزرگ و حکومتهای فاسد بود.[۳۵]
این اندیشه، برخاسته از عقیده جهانشمولی دین اسلام بود.[۳۶] که با بیطرفی مثبت در جهت کاهش تنشها در عدم تعهد همخوانی نداشت. (ببینید: صدور انقلاب) سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی نیز انعکاس یافت؛ اصل ۱۵۲ قانون اساسی مبتنی بر نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر است که خود بیانگر پیروی این قانون از مواضع امامخمینی در اتخاذ سیاست عدم تعهد است.
عضویت جمهوری اسلامی ایران
تغییر سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی زمینه عضویت ایران را در جنبش غیر متعهدها فراهم کرد.[۳۷] درخواست رسمی عضویت ایران در خرداد ۱۳۵۸ به ریاست وقت جنبش داده شد که در اجلاس دفتر هماهنگی جنبش به تصویب رسید و در شهریور همان سال در کنفرانس هاوانا مورد تأیید نهایی اعضای جنبش قرار گرفت.[۳۸]
جمهوری اسلامی ایران با وجود عضویت در جنبش عدم تعهد، تا سال ۱۳۶۰، عملاً نقش فعال و حضور چشمگیری در جنبش نداشت و در هشت اجلاس آن شرکت نکرد، اما از همان آغاز عضویت، در مخالفت با روند حاکم و مغایر با اهداف جنبش، خواستار اخراج مصر از جنبش به دلیل نقض اصول جنبش عدم تعهد و انعقاد پیمان «کمپ دیوید» شد.[۳۹]
حمله نظامی عراق به ایران موجب بحرانی در جنبش شد؛ چون دو کشور درگیر در آن عضویت داشتند. جنبش در برابر این واقعه، کمیته حسن نیت تشکیل داد تا به نوعی به جنگ پایان دهد؛ اما مخالفت صدام حسین با این کمیته به بهانه حضور الجزایر در گروه حسن نیت و اعلام ایران مبنی بر نپذیرفتن آتشبس تا زمان حضور نیروهای عراقی در خاک ایران باعث شد تلاش کمیته به نتیجه نرسد.[۴۰] در ادامه، جنبش در موضعی انفعالی قرار گرفت و در بیانیههایی خواهان پایان جنگ شد. جمهوری اسلامی ایران خواهان حضور فعال جنبش در این مسئله، اخراج رژیم عراق از جنبش عدم تعهد و تلاش در جهت رفع تجاوز از ایران شد.[۴۱] (ببینید: قطعنامه ۵۹۸)
مسئلهای که در این دوران اعتراضاتِ ایران را شدت بخشید و موضعگیری امامخمینی علیه جنبش را در پی داشت، انتخاب عراق به میزبانی کنفرانس در سال ۱۹۸۲م بود.[۴۲] امامخمینی ضمن انتقاد و اعتراض به این مسئله هدف از انتخاب عراق و سپردن ریاست کنفرانس به صدام حسین را احیا و تطهیر وی دانست و این کنفرانس را لکه ننگی برای اعضای آن شمرد؛[۴۳] در ضمن با توجه به مواضع کشورهای عضو جنبش در قبال مسئله جنگ، کشورهای حامی عراق را متعهد به منافع آمریکا و صرفاً مدعی اسلام در لفظ و کوبنده آن در عمل معرفی میکرد.[۴۴]
ایشان خاطرنشان کرد این خطر وجود دارد که صدام با ترور شخصیتهای شرکتکننده در اجلاس بخواهد ایران را عامل این ترورها معرفی کند.[۴۵] سرانجام با فعالیتهای ایران و ناامنشدن بغداد، با همت رزمندگان اسلام، سبب سپردن میزبانی کنفرانس به دهلینو شد.[۴۶]
مواضع انفعالی جنبش عدم تعهد
مواضع انفعالی و بیتحرکی جنبش غیر متعهدها در درگیریهای اعضای جنبش مانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اختلاف دیدگاه اعضای جنبش در خصوص رویدادهای گوناگون بینالمللی، ناهمگونی و واگرایی اعضای جنبش از اهداف و حضور برخی از کشورهای وابسته به شرق و غرب در میان اعضا و… بهتدریج موجبات ناکارآمدی آن را فراهم آورد. این مسئله ناشی از اصول و معیارهای ناکافی و ناقص جنبش در احراز صلاحیت عضویت در آن بود؛[۴۷] ضمن اینکه نبود ضمانت اجرا برای قطعنامهها و مصوبات جنبش و نفوذ قدرتهای بزرگ بر ناکامی بیشتر آن میافزود.[۴۸]
مجموعه این عوامل موجب شد امامخمینی علیرغم موافقت اجمالی با اصول و شعارها و برنامههای جنبش و حتی تأیید تعهد بسیار سران اولیه جنبش به اسلام و کشور خود،[۴۹] منتقد اوضاع حاکم بر آن باشد؛ چنانکه ایشان معتقد بود در شرایط حاکم بر عرصه روابط بینالملل، کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد نیز استقلال کامل در برابر دو بلوک ندارند.[۵۰] ایشان ترکیب اعضای جنبش را با توجه به عملکرد برخی از اعضای آن، نامأنوس با اهداف و شعارهای آن میدانست و در این چارچوب، اقدامات مصر، مراکش و اردن را در مغایرت کامل با جنبش میدید و معتقد بود اگر اینگونه کشورها را غیر متعهد شمرده شوند، دیگر کشور متعهدی باقی نمیماند.[۵۱]
از نظر امامخمینی، یکی از نشانههای انحرافِ جنبش طرفداری آمریکا از آن بود؛ زیرا اساساً برآیند کنفرانسهای جنبش عدم تعهد به زیان منافع آمریکا نبود.[۵۲] ایشان معتقد بود تمام شعارهای جنبش نباید در عدم تعهد نظامی به دو بلوک قدرت خلاصه شود، بلکه عدم تعهد باید شامل صنعت، فکر، فرهنگ، اقتصاد و تمام احتیاجات غیر متعهدها باشد، به شکلی که بتواند استقلال آنان را در همه عرصهها فراهم آورد.[۵۳] ایشان در اردیبهشت ۱۳۶۴ برای ارائه الگو به کشورهای غیر متعهد از جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب به عنوان نمونه واقعی یک کشور غیر متعهد نام برد که به دنبال گسستن تمام بندهای وابستگی به شرق و غرب است.[۵۴]
انتقادهای امامخمینی به جنبش در مواضع نماینده جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس دهلینو نیز ظهور پیدا کرد. نماینده ایران بیتوجهی به چگونگی و توجه به کمیّت اعضا، ظاهریبودن ملاک انتخاب اعضا و شرایط عضویت و عدم توفیق در اتخاذ سیاست عملی مشترک در جنبش را ازجمله انتقادهای کلی ایران به جنبش اعلام کرد.[۵۵]
پانویس
- ↑ قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۱.
- ↑ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.
- ↑ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۳۰.
- ↑ هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۵.
- ↑ استلی، فرهنگ اندیشه نو، ۵۴۵.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.
- ↑ هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۷.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۲۱؛ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.
- ↑ قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴؛ بندرفسکی و سوفینسکی، جنبش عدم تعهد دوستان و دشمنان آن در سیاست جهان، ۵۶.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۱۵.
- ↑ قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴–۱۶۵.
- ↑ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.
- ↑ رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹–۶۰.
- ↑ ترکمان، آراء، اندیشهها و فلسفه سیاسی مدرس، ۱۰۰–۱۰۱.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۹.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.
- ↑ تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳–۳۵۴.
- ↑ رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.
- ↑ ایزدی، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۹۶–۹۷.
- ↑ رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹–۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.
- ↑ رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹ و ۱۶/۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۰/۳۱۹.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶ و ۱۲/۲۰۲–۲۰۳.
- ↑ رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۴.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.
- ↑ تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳–۳۵۴.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۴.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۲؛ ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق، ۹۰–۹۱.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۲–۳۷۳.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۲–۳۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۲.
- ↑ شاهد یاران، جنبش عدم تعهد سازمانی، ۸۴–۹۰.
- ↑ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۶–۱۵۷.
- ↑ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۷–۱۵۸؛ قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸۹ و امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱–۳۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲–۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲–۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۳–۳۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۴.
- ↑ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۸–۳۷۹.
منابع
- آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
- ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
- استلی برسن، الیور و آلن بولک، فرهنگ اندیشه نو، ترجمه احمد بیرشک، تهران، مازیار، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایزدی، بیژن، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- بندرفسکی، گ و سوفینسکی، جنبش عدم تعهد دوستان و دشمنان آن در سیاست جهان، ترجمه ه. انوشه، تهران، ابوریحان، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
- ترکمان، محمد، آراء، اندیشهها و فلسفه سیاسی مدرس، تهران، هزاران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- تقیزاده، محمود، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی (ویژه جهان سوم)، تهران، گستره، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شاهد یاران، مجله، جنبش عدم تعهد سازمانی که اهدافش را فراموش کرد، شماره ۹۶–۹۷، ۱۳۹۲ش.
- عبدالرشیدی، علیاکبر، جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال ۱۹۸۵، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۵ش.
- قوام، سیدعبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش.
- کاظمی، علیاصغر، نظریه همگرایی در روابط بینالملل (تجربه جهان سوم)، تهران، قومس، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- ولایتی، علیاکبر و دیگران، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- هالستی، کی. جی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارمسری، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
پیوند به بیرون
- اسماعیل رضوانیفر،«جنبش غیر متعهدها»، دانشنامه امامخمینی، ج۴، ص۱۴۲–۱۴۶.