نقاشی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''نقاشی'''، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه فقهی. ==مفهوم شناسی== نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در زبان فارسی هر گونه نقشی است که واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود؛ خواه بر روی دیوار یا کاغذ باشد یا انگشتر و هر چیز دیگر<ref> دهخدا، ل...» ایجاد کرد)
 
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''نقاشی'''، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه فقهی.
'''نقاشی'''، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه [[فقه|فقهی]].


==مفهوم شناسی==
نقاشی؛ تصویر و هر گونه نقشی؛ واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود.


نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در [[زبان فارسی]] هر گونه نقشی است که واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود؛ خواه بر روی دیوار یا کاغذ باشد یا انگشتر و هر چیز دیگر<ref> دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۲۰۰۴۲ ـ ۲۰۰۴۳؛ معین، فرهنگ فارسی، ۴/۴۷۸۲.</ref>.
درباره نقاشی، سه [[فتوا]] وجود دارد: یک) نقاشی موجودات دارای روح و  فاقد روح [[حرام]] است. دو) نقاشی جانداران حرام است. سه) نقاشی حیوانات جایز است.  


==پیشینه==
[[امام‌خمینی]] با فتوای سوم موافق است. ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه می‌گیرد پاره‌ای از [[حدیث|روایات]] که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن می‌باشند، مربوط به جریان [[بت‌پرستی]] هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد [[مجسمه|مجسمه‌سازی]] را ندارند. البته از نظر ایشان تهیه نقاشی برای اهداف نامشروع مانند بت‌پرستی، حرام است.


نقاشی از گذشته‌های بسیار دور مورد توجه بوده، کاربردهای فراوانی مانند تزیین، آرایش محل سکونت، یادبود افراد، بیان افکار، [[عقاید]] و آرزوها و سحر و جادو داشته است<ref> دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref>. نقاشی برای قرن‌های طولانی پیش از پیدایش خط و حتی پس از آن وسیله‌ای برای انتقال پیام‌ها بوده است. در برخی دوره‌ها و نزد بسیاری از ملل، نقاشی همچون تندیس ـ ولی نه به اندازه آن ـ دارای ارزش دینی و حتی پرستش بوده است. در کلیساها برای تزیین مراسم عبادی از نقاشی‌ها همانند تندیس بهره می‌بردند؛ تا آنجاکه [[پاپ]] مخالفان این عمل را [[تکفیر]] کرد<ref> ‌ناس، ۶۴۵ ـ ۶۴۶.</ref>. امروزه نقاشی در سبک‌های مختلف و با مواد گوناگونی انجام می‌شود و کاربردهای علمی، آموزشی و هنری فراوانی دارد و رشته‌های مختلف آن در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. اگرچه همچنان به عنوان نماد دینی در بسیاری از مناطق جهان استفاده می‌شود، ولی کاربرد هنری آن نمود بیشتری دارد.
از فقیهانی که نقاشی جانداران را حرام دانسته‌اند؛ برخی [[عکاسی]] را حرام و برخی جایز دانسته‌اند. با توجه به مبنای امام‌خمینی مبنی بر جواز نقاشی از جانداران، روشن می‌شود، عکاسی نیز جایز است.  


از آنجاکه نقاشی‌ها کمتر از تندیس‌ها پرستش شده‌اند، برخورد ادیان توحیدی با آنها از شدت کمتری برخوردار بوده است. در قرآن کریم نمی‌توان آیه‌ای یافت که به طور مستقیم از نقاشی منع کرده باشد؛ البته مبارزه با آثار [[شرک و کفر]] همیشه مورد تأکید قرآن بوده است<ref> انعام، ۷۴ ـ ۸۰؛ ابراهیم، ۳۵.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] خود را موظف به عمل به آن می‌دانست؛ چنان‌که در برخی موارد دستور داد نقاشی‌ها را نیز محو کنند<ref> حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۵۷۹؛ ابن‌حجر، فتح الباری, ۱۰/۳۲۵ ـ ۳۲۹.</ref>. در پاره‌ای [[روایات]]، به طور مستقیم به برخی کاربردهای نقاشی؛ مانند نقاشی بر پرده یا دیوار و فرش، به طور عمومی یا هنگام نماز توجه شده است<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۰، ۳۰۳ و ۳۰۸.</ref>. با توجه به این احادیث، فقیهان شیعه حکم نقاشی را بررسی کرده، مسائل و فروع مربوط به آن را در کنار بحث مجسمه‌سازی مطرح کرده‌اند و از باب آنکه می‌تواند ابزار کسب درآمد باشد، در [[مکاسب محرمه]] بررسی شده است<ref>انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳، خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۴۴.</ref>. امام‌خمینی نیز همانند بسیاری از فقها این مسائل را به طور مبسوط در المکاسب المحرمه بررسی کرده است<ref>امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۵۵ ـ ۲۶۹.</ref>.
== مفهوم‌شناسی ==
نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در زبان فارسی هر گونه نقشی است که واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود؛ خواه بر روی دیوار یا کاغذ باشد یا انگشتر و هر چیز دیگر.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۲۰۰۴۲–۲۰۰۴۳؛ معین، فرهنگ فارسی، ۴/۴۷۸۲.</ref>


==حکم شرعی==
== پیشینه ==
نقاشی از گذشته‌های بسیار دور مورد توجه بوده، کاربردهای فراوانی مانند تزیین، آرایش محل سکونت، یادبود افراد، بیان افکار، عقاید و آرزوها و سحر و جادو داشته است.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۷–۱۲۸.</ref> نقاشی برای قرن‌های طولانی پیش از پیدایش خط و حتی پس از آن وسیله‌ای برای انتقال پیام‌ها بوده است. در برخی دوره‌ها و نزد بسیاری از ملل، نقاشی همچون تندیس ـ ولی نه به اندازه آن ـ دارای ارزش دینی و حتی پرستش بوده است. در کلیساها برای تزیین مراسم عبادی از نقاشی‌ها همانند تندیس بهره می‌بردند؛ تا آنجاکه پاپ مخالفان این عمل را [[تکفیر]] کرد.<ref>ناس، ۶۴۵–۶۴۶.</ref> امروزه نقاشی در سبک‌های مختلف و با مواد گوناگونی انجام می‌شود و کاربردهای علمی، آموزشی و هنری فراوانی دارد و رشته‌های مختلف آن در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. اگرچه همچنان به عنوان نماد دینی در بسیاری از مناطق جهان استفاده می‌شود، ولی کاربرد هنری آن نمود بیشتری دارد.


درباره حکم نقاشی، سه نظریه میان [[فقها]] وجود دارد که از نظر تاریخی، این آرا به موازات هم مطرح شده است. منشأ این اختلافات در برداشت فقها از روایات تحریم تصویرگری است. از ظاهر کلام برخی از فقهای گذشته چنین بر می‌آید که تصویرگری به صورت مطلق ممنوع است؛ به گونه‌ای که تصاویر موجودات فاقد روح را نیز دربر می‌گیرد<ref> حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۸۱؛ ابن‌برّاج، المهذب، ۱/۳۴۴.</ref>، ولی به تصریح جمعی از فقها، حکم حرمت، به تصویرگری از جانداران اختصاص دارد؛ خواه به صورت مجسمه باشد یا به صورت نقاشی و حکاکی و مانند آن<ref> طوسی، النهایة، ۳۶۳؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۲۱۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۸/۵۵؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳ ـ ۱۸۴.</ref>. به باور آنان، روایاتی که از نقش حیوان بر روی انگشتر و یا تزیین خانه‌ها با تصاویر و تماثیل نهی می‌کنند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۳ و ۱۷/۲۹۷.</ref>، در ممنوع‌بودن نقاشی از جانداران صراحت دارد؛ افزون بر این، روایاتی که از ساخت تمثال روحانی نهی می‌کنند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۲۹۶.</ref> و یا می‌گویند صورتگران در قیامت مجبور خواهند شد در ساخته‌های خود روح بدمند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref>، مطلق بوده، شامل نقاشی نیز می‌شوند و قرینه‌ای بر اختصاص به مجسمه وجود ندارد<ref> نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۰۸؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۴.</ref>.
از آنجاکه نقاشی‌ها کمتر از تندیس‌ها پرستش شده‌اند، برخورد ادیان توحیدی با آنها از شدت کمتری برخوردار بوده است. در قرآن کریم نمی‌توان آیه‌ای یافت که به‌طور مستقیم از نقاشی منع کرده باشد؛ البته مبارزه با آثار [[شرک]] و [[کفر]] همیشه مورد تأکید [[قرآن]] بوده است<ref>انعام، ۷۴–۸۰؛ ابراهیم، ۳۵.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] خود را موظف به عمل به آن می‌دانست؛ چنان‌که در برخی موارد دستور داد نقاشی‌ها را نیز محو کنند.<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۵۷۹؛ ابن‌حجر، فتح الباری، ۱۰/۳۲۵–۳۲۹.</ref> در پاره‌ای [[روایات]]، به‌طور مستقیم به برخی کاربردهای نقاشی؛ مانند نقاشی بر پرده یا دیوار و فرش، به‌طور عمومی یا هنگام نماز توجه شده است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۰، ۳۰۳ و ۳۰۸.</ref> با توجه به این احادیث، فقیهان شیعه حکم نقاشی را بررسی کرده، مسائل و فروع مربوط به آن را در کنار بحث [[مجسمه‌سازی]] مطرح کرده‌اند و از باب آنکه می‌تواند ابزار کسب درآمد باشد، در مکاسب محرمه بررسی شده است.<ref>انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳، خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۴۴.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز همانند بسیاری از فقها این مسائل را به‌طور مبسوط در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|المکاسب المحرمه]] بررسی کرده است.<ref>امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۵۵–۲۶۹.</ref>


با این همه، به بیشتر فقها نسبت داده‌اند<ref> طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۲.</ref> که نقاشی از جانداران را جایز دانسته‌اند<ref> فاضل مقداد، التنقیح، ۲/۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴۲.</ref>. امام‌خمینی نیز با این نظریه موافق است<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵، ۲۶۱ و ۲۶۷.</ref>. ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه می‌گیرد پاره‌ای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن می‌باشند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۲۰۸؛ نوری، ۱۳/۲۱۰.</ref>، مربوط به جریان بت‌پرستی هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد [[مجسمه‌سازی]] را ندارند<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۸.</ref>. روایات دیگری که به جریان بت‌پرستی مربوط نیستند نیز نمی‌توانند حرمت نقاشی را اثبات کنند و تنها بر تحریم ساخت تندیس دلالت می‌کنند. علت این حکم، آن است که بیشتر روایات مورد اشاره، دارای دو واژه تصویر و تمثیل هستند و این دو واژه بر اشیای دارای حجم صدق می‌کنند، نه بر نقاشی<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>؛ افزون بر این، امر به قطع‌کردن و شکستن در برخی روایات<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۳.</ref> و یا دستور به دمیدن روح در پاره‌ای دیگر<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref>، شاهدی بر این مدعاست که تحریم، به ساخت مجسمه اختصاص دارد<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۱ و ۲۸۹.</ref>{{ببینید|مجسمه}}
== حکم شرعی ==
دربارهٔ حکم نقاشی، سه نظریه میان فقها وجود دارد که از نظر تاریخی، این آرا به موازات هم مطرح شده است. منشأ این اختلافات دربرداشت فقها از روایات تحریم تصویرگری است. از ظاهر کلام برخی از فقهای گذشته چنین بر می‌آید که تصویرگری به صورت مطلق ممنوع است؛ به گونه‌ای که تصاویر موجودات فاقد روح را نیز دربر می‌گیرد،<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۸۱؛ ابن‌برّاج، المهذب، ۱/۳۴۴.</ref> ولی به تصریح جمعی از فقها، حکم حرمت، به تصویرگری از جانداران اختصاص دارد؛ خواه به صورت مجسمه باشد یا به صورت نقاشی و حکاکی و مانند آن.<ref>طوسی، النهایة، ۳۶۳؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۲۱۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۸/۵۵؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳–۱۸۴.</ref> به باور آنان، روایاتی که از نقش حیوان بر روی انگشتر یا تزیین خانه‌ها با تصاویر و تماثیل نهی می‌کنند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۳ و ۱۷/۲۹۷.</ref> در ممنوع‌بودن نقاشی از جانداران صراحت دارد؛ افزون بر این، روایاتی که از ساخت تمثال روحانی نهی می‌کنند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۲۹۶.</ref> یا می‌گویند صورتگران در قیامت مجبور خواهند شد در ساخته‌های خود روح بدمند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref> مطلق بوده، شامل نقاشی نیز می‌شوند و قرینه‌ای بر اختصاص به مجسمه وجود ندارد.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۰۸؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۴.</ref>


البته روایتی که در آن از ایجاد نقش حیوان بر روی انگشتر نهی شده است ـ اگرچه گفته شده بهترین روایت از نظر دلالت بر حرمت نقاشی است ـ به نظر امام‌خمینی افزون بر [[ضعف سند]]، از نظر دلالت نیز مخدوش است؛ زیرا آنچه در آن نهی شده، کشیدن تصاویر حیوانات بر انگشتر است؛ نه مطلق نقاشی‌کردن بر چیزهای دیگر، که آن هم به سبب حرمت تصویر نیست، بلکه احتمال دارد به سبب خصوصیتی باشد که در نقاشی‌کردن بر روی انگشتر وجود دارد؛ مانند تزیین [[مساجد]] که از آن نهی شده است<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۴ ـ ۲۶۵.</ref>. از سوی دیگر، از نظر ایشان تهیه نقاشی‌هایی که از آنها برای اهداف نامشروع مانند بت‌پرستی استفاده می‌شود، حرام است و حتی نگهداری آثار شرک و بت‌پرستی برای فخر‌فروشی و علاقه به باقی‌ماندن آثار [[شرک و کفر]]، جایز نیست، اما اگر برای حفظ عتیقه‌جات باشد، جایز است<ref> امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.</ref>.
با این همه، به بیشتر فقها نسبت داده‌اند<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۲.</ref> که نقاشی از جانداران را جایز دانسته‌اند.<ref>فاضل مقداد، التنقیح، ۲/۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴۲.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز با این نظریه موافق است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵، ۲۶۱ و ۲۶۷.</ref> ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه می‌گیرد پاره‌ای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن می‌باشند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۲۰۸؛ نوری، ۱۳/۲۱۰.</ref> مربوط به جریان [[بت‌پرستی]] هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد [[مجسمه‌سازی]] را ندارند.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۸.</ref> روایات دیگری که به جریان بت‌پرستی مربوط نیستند نیز نمی‌توانند حرمت نقاشی را اثبات کنند و تنها بر تحریم ساخت تندیس دلالت می‌کنند. علت این حکم، آن است که بیشتر روایات مورد اشاره، دارای دو واژه تصویر و تمثیل هستند و این دو واژه بر اشیای دارای حجم صدق می‌کنند، نه بر نقاشی<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵–۲۵۶.</ref>؛ افزون بر این، امر به قطع‌کردن و شکستن در برخی روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۳.</ref> یا دستور به دمیدن روح در پاره‌ای دیگر،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref> شاهدی بر این مدعاست که تحریم، به ساخت مجسمه اختصاص دارد<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۱ و ۲۸۹.</ref>{{ببینید|مجسمه}}


==عکاسی==
البته روایتی که در آن از ایجاد نقش حیوان بر روی انگشتر نهی شده است ـ اگرچه گفته شده بهترین روایت از نظر دلالت بر حرمت نقاشی است ـ به نظر امام‌خمینی افزون بر ضعف سند، از نظر دلالت نیز مخدوش است؛ زیرا آنچه در آن نهی شده، کشیدن تصاویر حیوانات بر انگشتر است؛ نه مطلق نقاشی‌کردن بر چیزهای دیگر، که آن هم به سبب حرمت تصویر نیست، بلکه احتمال دارد به سبب خصوصیتی باشد که در نقاشی‌کردن بر روی انگشتر وجود دارد؛ مانند تزیین [[مساجد]] که از آن نهی شده است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۴–۲۶۵.</ref> از سوی دیگر، از نظر ایشان تهیه نقاشی‌هایی که از آنها برای اهداف نامشروع مانند بت‌پرستی استفاده می‌شود، حرام است و حتی نگهداری آثار شرک و بت‌پرستی برای فخرفروشی و علاقه به باقی‌ماندن آثار [[شرک]] و [[کفر]]، جایز نیست، اما اگر برای حفظ عتیقه‌جات باشد، جایز است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۸–۲۶۹.</ref>


از مباحث مربوط به نقاشی، حکم عکاسی نیز روشن می‌شود. بر اساس نظر فقهایی که تنها ساخت مجسمه جانداران را حرام می‌دانند، هر نوع عکاسی جایز است؛ اما فقیهانی که نقاشی از جانداران را حرام دانسته‌اند؛ درباره عکاسی اختلاف نظر دارند. برخی از ایشان بر این باورند که ملاک حرمت درباره عکاسی نیز وجود دارد<ref> یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/١٩.</ref>؛ اما به اعتقاد برخی دیگر، عکاسی جایز است؛ زیرا از دلایل تحریم تنها این نکته به دست می‌آید که ایجاد تصویر حرام است؛ در حالی‌که عکاسی، ایجاد صورت نیست؛ زیرا در عکاسی تنها سایه‌ای از اشیا دریافت شده، سپس با مواد شیمیایی حفظ می‌شود<ref> خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۶۲ ـ ۳۶۳.</ref>. با توجه به مبنای امام‌خمینی مبنی بر [[جواز نقاشی از جانداران]]<ref> امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ۲/۱۹.</ref>، روشن می‌شود عکاسی نیز جایز است. بنا بر نظریه تحریم نقاشی، مسائل دیگری مانند حکم نقاشی ناقص و کامل، نقاشی گروهی و نگهداری و مانند آن پیش می‌آید؛ اما طبق دیدگاه امام‌خمینی این مباحث تنها در تندیس مطرح است{{ببینید|مجسمه}}
== عکاسی ==
 
از مباحث مربوط به نقاشی، حکم عکاسی نیز روشن می‌شود. بر اساس نظر فقهایی که تنها ساخت مجسمه جانداران را حرام می‌دانند، هر نوع عکاسی جایز است؛ اما فقیهانی که نقاشی از جانداران را حرام دانسته‌اند؛ دربارهٔ عکاسی اختلاف نظر دارند. برخی از ایشان بر این باورند که ملاک حرمت دربارهٔ عکاسی نیز وجود دارد<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/١٩.</ref>؛ اما به اعتقاد برخی دیگر، عکاسی جایز است؛ زیرا از دلایل تحریم تنها این نکته به دست می‌آید که ایجاد تصویر حرام است؛ در حالی‌که عکاسی، ایجاد صورت نیست؛ زیرا در عکاسی تنها سایه‌ای از اشیا دریافت شده، سپس با مواد شیمیایی حفظ می‌شود.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۶۲–۳۶۳.</ref> با توجه به مبنای امام‌خمینی مبنی بر جواز نقاشی از جانداران،<ref>امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ۲/۱۹.</ref> روشن می‌شود عکاسی نیز جایز است. بنا بر نظریه تحریم نقاشی، مسائل دیگری مانند حکم نقاشی ناقص و کامل، نقاشی گروهی و نگهداری و مانند آن پیش می‌آید؛ اما طبق دیدگاه [[امام‌خمینی]] این مباحث تنها در تندیس مطرح است{{ببینید|مجسمه}}
==پانویس==


== پانویس ==
  {{پانویس|۲}}
  {{پانویس|۲}}
==منابع==


== منابع ==
  {{منابع}}
  {{منابع}}
*ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
*ابن‌براج، قاضی عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
* ابن‌براج، قاضی عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
*ابن‌حجر عسقلانی، احمدبن‌علی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* ابن‌حجر عسقلانی، احمدبن‌علی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
*انصاری، ‌مرتضی، کتاب ‌المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*حلبی، تقی‌الدین‌بن‌نجم‌الدین، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* حلبی، تقی‌الدین‌بن‌نجم‌الدین، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
*حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
*خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الإمام‌الخویی، مصباح الفقاهه، ج۳۵، تقریر محمدعلی توحیدی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الإمام‌الخویی، مصباح الفقاهه، ج۳۵، تقریر محمدعلی توحیدی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
*دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
* دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
*شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
* طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*طوسی، محمدبن‌حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
* طوسی، محمدبن‌حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
*فاضل مقداد، مقدادبن‌عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوه‌کمره‌ای، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* فاضل مقداد، مقدادبن‌عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوه‌کمره‌ای، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
*معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
*ناس، جان‌بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
* ناس، جان‌بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
*نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
*نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
*یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
* یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
== پیوند به بیرون ==
احمد مهدی‌زاده آری، [https://books.khomeini.ir/books/10010/87/ نقاشی] دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱۰، ص۸۷-۸۹.
*احمد مهدی‌زاده آری، [https://books.khomeini.ir/books/10010/87/ نقاشی]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱۰، ص۸۷–۸۹.
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه]]
[[رده:فقه]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:هنر و رسانه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۴

نقاشی، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه فقهی.

نقاشی؛ تصویر و هر گونه نقشی؛ واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود.

درباره نقاشی، سه فتوا وجود دارد: یک) نقاشی موجودات دارای روح و  فاقد روح حرام است. دو) نقاشی جانداران حرام است. سه) نقاشی حیوانات جایز است.

امام‌خمینی با فتوای سوم موافق است. ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه می‌گیرد پاره‌ای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن می‌باشند، مربوط به جریان بت‌پرستی هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد مجسمه‌سازی را ندارند. البته از نظر ایشان تهیه نقاشی برای اهداف نامشروع مانند بت‌پرستی، حرام است.

از فقیهانی که نقاشی جانداران را حرام دانسته‌اند؛ برخی عکاسی را حرام و برخی جایز دانسته‌اند. با توجه به مبنای امام‌خمینی مبنی بر جواز نقاشی از جانداران، روشن می‌شود، عکاسی نیز جایز است.

مفهوم‌شناسی

نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در زبان فارسی هر گونه نقشی است که واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود؛ خواه بر روی دیوار یا کاغذ باشد یا انگشتر و هر چیز دیگر.[۱]

پیشینه

نقاشی از گذشته‌های بسیار دور مورد توجه بوده، کاربردهای فراوانی مانند تزیین، آرایش محل سکونت، یادبود افراد، بیان افکار، عقاید و آرزوها و سحر و جادو داشته است.[۲] نقاشی برای قرن‌های طولانی پیش از پیدایش خط و حتی پس از آن وسیله‌ای برای انتقال پیام‌ها بوده است. در برخی دوره‌ها و نزد بسیاری از ملل، نقاشی همچون تندیس ـ ولی نه به اندازه آن ـ دارای ارزش دینی و حتی پرستش بوده است. در کلیساها برای تزیین مراسم عبادی از نقاشی‌ها همانند تندیس بهره می‌بردند؛ تا آنجاکه پاپ مخالفان این عمل را تکفیر کرد.[۳] امروزه نقاشی در سبک‌های مختلف و با مواد گوناگونی انجام می‌شود و کاربردهای علمی، آموزشی و هنری فراوانی دارد و رشته‌های مختلف آن در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. اگرچه همچنان به عنوان نماد دینی در بسیاری از مناطق جهان استفاده می‌شود، ولی کاربرد هنری آن نمود بیشتری دارد.

از آنجاکه نقاشی‌ها کمتر از تندیس‌ها پرستش شده‌اند، برخورد ادیان توحیدی با آنها از شدت کمتری برخوردار بوده است. در قرآن کریم نمی‌توان آیه‌ای یافت که به‌طور مستقیم از نقاشی منع کرده باشد؛ البته مبارزه با آثار شرک و کفر همیشه مورد تأکید قرآن بوده است[۴] و پیامبر اکرم(ص) خود را موظف به عمل به آن می‌دانست؛ چنان‌که در برخی موارد دستور داد نقاشی‌ها را نیز محو کنند.[۵] در پاره‌ای روایات، به‌طور مستقیم به برخی کاربردهای نقاشی؛ مانند نقاشی بر پرده یا دیوار و فرش، به‌طور عمومی یا هنگام نماز توجه شده است.[۶] با توجه به این احادیث، فقیهان شیعه حکم نقاشی را بررسی کرده، مسائل و فروع مربوط به آن را در کنار بحث مجسمه‌سازی مطرح کرده‌اند و از باب آنکه می‌تواند ابزار کسب درآمد باشد، در مکاسب محرمه بررسی شده است.[۷] امام‌خمینی نیز همانند بسیاری از فقها این مسائل را به‌طور مبسوط در المکاسب المحرمه بررسی کرده است.[۸]

حکم شرعی

دربارهٔ حکم نقاشی، سه نظریه میان فقها وجود دارد که از نظر تاریخی، این آرا به موازات هم مطرح شده است. منشأ این اختلافات دربرداشت فقها از روایات تحریم تصویرگری است. از ظاهر کلام برخی از فقهای گذشته چنین بر می‌آید که تصویرگری به صورت مطلق ممنوع است؛ به گونه‌ای که تصاویر موجودات فاقد روح را نیز دربر می‌گیرد،[۹] ولی به تصریح جمعی از فقها، حکم حرمت، به تصویرگری از جانداران اختصاص دارد؛ خواه به صورت مجسمه باشد یا به صورت نقاشی و حکاکی و مانند آن.[۱۰] به باور آنان، روایاتی که از نقش حیوان بر روی انگشتر یا تزیین خانه‌ها با تصاویر و تماثیل نهی می‌کنند،[۱۱] در ممنوع‌بودن نقاشی از جانداران صراحت دارد؛ افزون بر این، روایاتی که از ساخت تمثال روحانی نهی می‌کنند[۱۲] یا می‌گویند صورتگران در قیامت مجبور خواهند شد در ساخته‌های خود روح بدمند،[۱۳] مطلق بوده، شامل نقاشی نیز می‌شوند و قرینه‌ای بر اختصاص به مجسمه وجود ندارد.[۱۴]

با این همه، به بیشتر فقها نسبت داده‌اند[۱۵] که نقاشی از جانداران را جایز دانسته‌اند.[۱۶] امام‌خمینی نیز با این نظریه موافق است.[۱۷] ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه می‌گیرد پاره‌ای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن می‌باشند،[۱۸] مربوط به جریان بت‌پرستی هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد مجسمه‌سازی را ندارند.[۱۹] روایات دیگری که به جریان بت‌پرستی مربوط نیستند نیز نمی‌توانند حرمت نقاشی را اثبات کنند و تنها بر تحریم ساخت تندیس دلالت می‌کنند. علت این حکم، آن است که بیشتر روایات مورد اشاره، دارای دو واژه تصویر و تمثیل هستند و این دو واژه بر اشیای دارای حجم صدق می‌کنند، نه بر نقاشی[۲۰]؛ افزون بر این، امر به قطع‌کردن و شکستن در برخی روایات[۲۱] یا دستور به دمیدن روح در پاره‌ای دیگر،[۲۲] شاهدی بر این مدعاست که تحریم، به ساخت مجسمه اختصاص دارد[۲۳] (ببینید: مجسمه)

البته روایتی که در آن از ایجاد نقش حیوان بر روی انگشتر نهی شده است ـ اگرچه گفته شده بهترین روایت از نظر دلالت بر حرمت نقاشی است ـ به نظر امام‌خمینی افزون بر ضعف سند، از نظر دلالت نیز مخدوش است؛ زیرا آنچه در آن نهی شده، کشیدن تصاویر حیوانات بر انگشتر است؛ نه مطلق نقاشی‌کردن بر چیزهای دیگر، که آن هم به سبب حرمت تصویر نیست، بلکه احتمال دارد به سبب خصوصیتی باشد که در نقاشی‌کردن بر روی انگشتر وجود دارد؛ مانند تزیین مساجد که از آن نهی شده است.[۲۴] از سوی دیگر، از نظر ایشان تهیه نقاشی‌هایی که از آنها برای اهداف نامشروع مانند بت‌پرستی استفاده می‌شود، حرام است و حتی نگهداری آثار شرک و بت‌پرستی برای فخرفروشی و علاقه به باقی‌ماندن آثار شرک و کفر، جایز نیست، اما اگر برای حفظ عتیقه‌جات باشد، جایز است.[۲۵]

عکاسی

از مباحث مربوط به نقاشی، حکم عکاسی نیز روشن می‌شود. بر اساس نظر فقهایی که تنها ساخت مجسمه جانداران را حرام می‌دانند، هر نوع عکاسی جایز است؛ اما فقیهانی که نقاشی از جانداران را حرام دانسته‌اند؛ دربارهٔ عکاسی اختلاف نظر دارند. برخی از ایشان بر این باورند که ملاک حرمت دربارهٔ عکاسی نیز وجود دارد[۲۶]؛ اما به اعتقاد برخی دیگر، عکاسی جایز است؛ زیرا از دلایل تحریم تنها این نکته به دست می‌آید که ایجاد تصویر حرام است؛ در حالی‌که عکاسی، ایجاد صورت نیست؛ زیرا در عکاسی تنها سایه‌ای از اشیا دریافت شده، سپس با مواد شیمیایی حفظ می‌شود.[۲۷] با توجه به مبنای امام‌خمینی مبنی بر جواز نقاشی از جانداران،[۲۸] روشن می‌شود عکاسی نیز جایز است. بنا بر نظریه تحریم نقاشی، مسائل دیگری مانند حکم نقاشی ناقص و کامل، نقاشی گروهی و نگهداری و مانند آن پیش می‌آید؛ اما طبق دیدگاه امام‌خمینی این مباحث تنها در تندیس مطرح است (ببینید: مجسمه)

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۲۰۰۴۲–۲۰۰۴۳؛ معین، فرهنگ فارسی، ۴/۴۷۸۲.
  2. دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۷–۱۲۸.
  3. ناس، ۶۴۵–۶۴۶.
  4. انعام، ۷۴–۸۰؛ ابراهیم، ۳۵.
  5. حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۵۷۹؛ ابن‌حجر، فتح الباری، ۱۰/۳۲۵–۳۲۹.
  6. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۰، ۳۰۳ و ۳۰۸.
  7. انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳، خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۴۴.
  8. امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۵۵–۲۶۹.
  9. حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۸۱؛ ابن‌برّاج، المهذب، ۱/۳۴۴.
  10. طوسی، النهایة، ۳۶۳؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۲۱۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۸/۵۵؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳–۱۸۴.
  11. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۳ و ۱۷/۲۹۷.
  12. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۲۹۶.
  13. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.
  14. نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۰۸؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۴.
  15. طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۲.
  16. فاضل مقداد، التنقیح، ۲/۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴۲.
  17. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵، ۲۶۱ و ۲۶۷.
  18. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۲۰۸؛ نوری، ۱۳/۲۱۰.
  19. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۸.
  20. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵–۲۵۶.
  21. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۳.
  22. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.
  23. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۱ و ۲۸۹.
  24. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۴–۲۶۵.
  25. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۸–۲۶۹.
  26. یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/١٩.
  27. خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۶۲–۳۶۳.
  28. امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ۲/۱۹.

منابع

  • ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌براج، قاضی عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمدبن‌علی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلبی، تقی‌الدین‌بن‌نجم‌الدین، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الإمام‌الخویی، مصباح الفقاهه، ج۳۵، تقریر محمدعلی توحیدی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
  • فاضل مقداد، مقدادبن‌عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوه‌کمره‌ای، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
  • ناس، جان‌بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.

پیوند به بیرون