کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(خالی کردن صفحه تمرین)
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱: خط ۱:
 
قدیری، محمدحسن، شاگرد و عضو هیئت استفتای امام‌خمینی.
محمدحسن قدیری فرزند علی در سال 1315 در خانواده‌ای روحانی در اصفهان متولد شد (آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و قرآن و نهج البلاغه را در مکتبخانه خواند. او دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان هراتی اصفهان گرفت و هم‌زمان با تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت (میرزاده، 26 ـ 27/124). وی دروس مقدماتی و متوسطه حوزه را نزد پدر خویش و استادان حوزه اصفهان فرا گرفت و برای ادامه تحصیل در سال 1337 به نجف رفت (همان). قدیری دروس سطوح عالی را نزد سیدمرتضی خلخالی و سیدمحمدباقر محلاتی، فلسفه را نزد صدرا بادکوبه‌ای و تفسیر را نزد سیداسدالله مدنی آموخت و در درس خارج فقه میرزاباقر زنجانی و سیدمحسن حکیم شرکت کرد (همان، 26 ـ 27/128). او هجده ‌سال در درس سیدابوالقاسم خویی حضور یافت و از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرد (همان، 26 ـ 27/125، 128 و 140). وی همچنین از حدود ده‌ تن از مراجع و استادان حوزه اجازه اجتهاد و روایت و اجازه در امور حسبیه دریافت کرد. وی هم‌زمان با تحصیل در نجف به تدریس فقه و اصول نیز پرداخت (همان، 26 ـ 27/133 و 140).
ارتباط محمدحسن قدیری با امام‌خمینی به سال‌های 1338 و 1339 بر می‌گردد که وی به مدت کوتاهی در قم در درس خارج مکاسب محرمه امام‌خمینی شرکت ‌کرد و پس از آن به نجف بازگشت. او که به واسطه پدرش به امام‌خمینی معرفی شده بود، تحت تأثیر عظمت و شخصیت ایشان قرار گرفت (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141). پس از ورود امام‌خمینی از ترکیه به عراق در سال 1344، بار دیگر سیدمصطفی خمینی، قدیری را به امام‌خمینی معرفی کرد (همان). قدیری سپس در نجف در حلقه شاگردان و یاران امام‌خمینی درآمد و به مدت دوازده سال از محضر ایشان بهره برد (میرزاده، 26 ـ 27/125) و به نظر او درک محضر امام‌خمینی برای وی از الطاف الهی بود (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141). قدیری پس از بازگشت به ایران در سال 1356، به مدت بیست‌ سال در حوزه علمیه قم به تدریس مکاسب، کفایه و خارج فقه و اصول پرداخت (میرزاده، 26 ـ 27/133).
فعالیت‌های سیاسی قدیری پیش از انقلاب مخالفت‌ با جشن‌های تاجگذاری محمدرضا پهلوی و ردکردن قرآن نفیسی بود که دربار چاپ کرده بود و در نجف به واسطه کنسولگری ایران به قدیری و جمعی از طلاب هدیه شد. این تصمیم قدیری و طلاب موجب خرسندی امام‌خمینی از آنان شد (همان؛ قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/146). وی در نجف هنگام سفر امام‌خمینی به سامرا، کاظمین و کربلا ایشان را همراهی می‌کرد (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141).
به عقیده قدیری رمز موفقیت امام‌خمینی در تربیت دانشمندان و محققان، خلوص نیت ایشان بود که برای خدا درس می‌گفت و در برابر شاگردان خود فروتن بود و برخورد پدرانه داشت و به‌ کار بردن القاب تشریفاتی را دوست نداشت (همان، 5/141 ـ 142). وی، امام‌خمینی را از اولیای خدا می‌دانست که همیشه متوجه به خدا بود و همه چیز را از خدا می‌دانست؛ حتی حرکات دست، قیام، قعود و نگاه‌های امام‌خمینی بر اساس عدالت بود. هرکس به قدر خدمتش به اسلام نزد ایشان گرامی بود. دوست نداشت درهمی نابجا مصرف شود. در شجاعت تکیه‌گاه مبارزان و در تقوا و ورع تالی معصوم(ع) بود (قدیری، پایگاه اطلاع‌رسانی)؛ چنان‌که رویه امام‌خمینی موجب علاقه‌ بیشتر و حضور جدی‌تر وی در درس ایشان شد (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/145 ـ 146؛ رحیمیان، 38).
قدیری در سال 1346 از امام‌خمینی اجازه در امور حسبیه گرفت (1/468) و در موردی نیز معرف دیگران برای گرفتن اجازه از امام‌خمینی بود (1/471). وی همچنین در سال 1350، به عضویت هیئت استفتائات امام‌خمینی در نجف درآمد (میرزاده، 26 ـ 27/129 و 133). در سال 1355 امام‌خمینی طی نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده سفارش کرد به قدیری کمک مالی کند (3/154). وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر شورای استفتائات امام‌خمینی در قم مشغول به همکاری شد (میرزاده، 26 ـ 27/129؛ آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و امام‌خمینی طی نامه‌ای تأیید انتشار رساله توضیح‌المسائل خود را به این شورا واگذار کرد (19/314)؛ سپس بر اساس دعوت اهالی کوهپایه (رویدشت) اصفهان در تیر 1359، امام‌خمینی از وی خواست با عزیمت به منطقه به امور مذهبى و مسائل شرعى مردم منطقه رسیدگى کرده و در رفع نابسامانی‌ها و کمبودها سعى کافى مبذول دارد. همچنین وی را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب کرد تا برای حفظ وحدت و همبستگى اهالى این فریضه بزرگ الهى را اقامه کرده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى خود آشنا سازد (12/473). وی مسجدی در بازار و حسینیه‌ای به دستور امام‌خمینی ساخت (میرزاده، 26 ـ 27/129).
پس از صدور فتوای امام‌خمینی در 19/6/1367، در حلال‌بودن بازی شطرنج (← مقاله شطرنج) و همچنین عدم اشکال خرید و فروش آلات مشترک (← مقاله قمار) مانند ابزار موسیقی به قصد منافع حلال (امام‌خمینی، 21/129)، قدیری با رویکرد فقهی به شیوه سنتی و معمول حوزه در 2/7/1367، طی نامه‌ای به امام‌خمینی، درباره فتوای ایشان سؤال‌هایی مطرح کرده، اظهار داشت اگر ساحت قدس ایشان از این گونه مسائل به دور باشد بهتر است و ضرورتى در نشر این گونه فتاوی دیده نمى‏شود. امام‌خمینی در پاسخ با گشودن باب جدیدی در فقه و طرح برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات، از برداشت او از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کرده، آن را مایه از بین‌رفتن کلی تمدن جدید و موجب کوخ‏نشینی و صحرانشینی مردم دانست و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمت‏کشیده‏اى مانند او توقع نداشته این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهد. ایشان در پایان به ایشان نصیحت پدرانه کرد سعى کند تنها خدا را در نظر بگیرد و تحت تأثیر مقدس‏نماها و آخوندهاى بیسواد واقع نشود؛ زیرا اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیت کسی نزد مقدس‏نماهاى احمق و آخوندهاى بیسواد صدمه‏اى بخورد، هر چه بیشتر صدمه بخورد بهتر است (همان، 21/149 ـ 152).
قدیری در نامه دیگری در هفتم مهر 1367 ضمن بیان سرافرازی از پاسخ ایشان، هدف خود از نامه نخست را استفاده علمی بیان کرد (میرزاده، 26 ـ 27/138 ـ 139). امام‌خمینی در دوازدهم مهر 1367، ضمن دعاى خیر و آرزوى موفقیت برای وی، نامه اول و جواب آن را در حال و هواى درس و بحث طلبگی دانست و اذعان کرد وی را مجتهد و صاحب‌نظر در فقه می‌داند. ایشان در این نامه، قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند که در حل مشکلات کشور می‌تواند مفید باشد. ایشان به قدیری خاطرنشان کرد باید تلاش شود حصارهای جهل و خرافه از بین برود تا اسلام ناب احیا گردد و نجات اسلام قربانی می‌خواهد و آرزو کرد‌ ای‌کاش خود ایشان در راه نجات آن قربانی گردد (21/160). قدیری پاسخ دوم امام‌خمینی را نیز حاکی از حسن اعتماد ایشان به خود دانست و سند افتخار برای خویش خواند (میرزاده، 26 ـ 27/139).
قدیری از سال 1380 تا 1387 در شمار فقهای شورای نگهبان قانون اساسی بود (آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و در 25/7/1387 در 72سالگی درگذشت و در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد (میرزاده، 26 ـ 27/141). وی کتاب‌ها و رساله‌های چندی نگاشته است؛ ازجمله یک جلد تقریرات بحث بیع امام‌خمینی در نجف که منتشر شده است. رسالة فی الوضع و الاستعمال، الاجاره، المباحث فی ‌علم الاصول، مناسک حج و حاشیه بر العروة الوثقی از دیگر آثار اوست (همان، 26 ـ 27/133).
منابع: آدمی ابرقویی، علی و حسین عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ رحیمیان، محمدحسن، یادها و یادداشتهایی از زندگی امام‌خمینی، تهران، شاهد، چاپ دهم، 1388ش؛ قدیری، محمدحسن، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله قدیری، 10/12/1398ش؛ همو، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، 1380ش؛ میرزاده اسفراینی، محمد، آیت‌الله محمدحسن قدیری، چاپ‌شده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، 1389ش.
سیداحمد حسینی

نسخهٔ ‏۲۱ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۰۰

قدیری، محمدحسن، شاگرد و عضو هیئت استفتای امام‌خمینی. محمدحسن قدیری فرزند علی در سال 1315 در خانواده‌ای روحانی در اصفهان متولد شد (آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و قرآن و نهج البلاغه را در مکتبخانه خواند. او دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان هراتی اصفهان گرفت و هم‌زمان با تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت (میرزاده، 26 ـ 27/124). وی دروس مقدماتی و متوسطه حوزه را نزد پدر خویش و استادان حوزه اصفهان فرا گرفت و برای ادامه تحصیل در سال 1337 به نجف رفت (همان). قدیری دروس سطوح عالی را نزد سیدمرتضی خلخالی و سیدمحمدباقر محلاتی، فلسفه را نزد صدرا بادکوبه‌ای و تفسیر را نزد سیداسدالله مدنی آموخت و در درس خارج فقه میرزاباقر زنجانی و سیدمحسن حکیم شرکت کرد (همان، 26 ـ 27/128). او هجده ‌سال در درس سیدابوالقاسم خویی حضور یافت و از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرد (همان، 26 ـ 27/125، 128 و 140). وی همچنین از حدود ده‌ تن از مراجع و استادان حوزه اجازه اجتهاد و روایت و اجازه در امور حسبیه دریافت کرد. وی هم‌زمان با تحصیل در نجف به تدریس فقه و اصول نیز پرداخت (همان، 26 ـ 27/133 و 140). ارتباط محمدحسن قدیری با امام‌خمینی به سال‌های 1338 و 1339 بر می‌گردد که وی به مدت کوتاهی در قم در درس خارج مکاسب محرمه امام‌خمینی شرکت ‌کرد و پس از آن به نجف بازگشت. او که به واسطه پدرش به امام‌خمینی معرفی شده بود، تحت تأثیر عظمت و شخصیت ایشان قرار گرفت (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141). پس از ورود امام‌خمینی از ترکیه به عراق در سال 1344، بار دیگر سیدمصطفی خمینی، قدیری را به امام‌خمینی معرفی کرد (همان). قدیری سپس در نجف در حلقه شاگردان و یاران امام‌خمینی درآمد و به مدت دوازده سال از محضر ایشان بهره برد (میرزاده، 26 ـ 27/125) و به نظر او درک محضر امام‌خمینی برای وی از الطاف الهی بود (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141). قدیری پس از بازگشت به ایران در سال 1356، به مدت بیست‌ سال در حوزه علمیه قم به تدریس مکاسب، کفایه و خارج فقه و اصول پرداخت (میرزاده، 26 ـ 27/133). فعالیت‌های سیاسی قدیری پیش از انقلاب مخالفت‌ با جشن‌های تاجگذاری محمدرضا پهلوی و ردکردن قرآن نفیسی بود که دربار چاپ کرده بود و در نجف به واسطه کنسولگری ایران به قدیری و جمعی از طلاب هدیه شد. این تصمیم قدیری و طلاب موجب خرسندی امام‌خمینی از آنان شد (همان؛ قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/146). وی در نجف هنگام سفر امام‌خمینی به سامرا، کاظمین و کربلا ایشان را همراهی می‌کرد (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/141). به عقیده قدیری رمز موفقیت امام‌خمینی در تربیت دانشمندان و محققان، خلوص نیت ایشان بود که برای خدا درس می‌گفت و در برابر شاگردان خود فروتن بود و برخورد پدرانه داشت و به‌ کار بردن القاب تشریفاتی را دوست نداشت (همان، 5/141 ـ 142). وی، امام‌خمینی را از اولیای خدا می‌دانست که همیشه متوجه به خدا بود و همه چیز را از خدا می‌دانست؛ حتی حرکات دست، قیام، قعود و نگاه‌های امام‌خمینی بر اساس عدالت بود. هرکس به قدر خدمتش به اسلام نزد ایشان گرامی بود. دوست نداشت درهمی نابجا مصرف شود. در شجاعت تکیه‌گاه مبارزان و در تقوا و ورع تالی معصوم(ع) بود (قدیری، پایگاه اطلاع‌رسانی)؛ چنان‌که رویه امام‌خمینی موجب علاقه‌ بیشتر و حضور جدی‌تر وی در درس ایشان شد (قدیری، پابه‌پای آفتاب، 5/145 ـ 146؛ رحیمیان، 38). قدیری در سال 1346 از امام‌خمینی اجازه در امور حسبیه گرفت (1/468) و در موردی نیز معرف دیگران برای گرفتن اجازه از امام‌خمینی بود (1/471). وی همچنین در سال 1350، به عضویت هیئت استفتائات امام‌خمینی در نجف درآمد (میرزاده، 26 ـ 27/129 و 133). در سال 1355 امام‌خمینی طی نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده سفارش کرد به قدیری کمک مالی کند (3/154). وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر شورای استفتائات امام‌خمینی در قم مشغول به همکاری شد (میرزاده، 26 ـ 27/129؛ آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و امام‌خمینی طی نامه‌ای تأیید انتشار رساله توضیح‌المسائل خود را به این شورا واگذار کرد (19/314)؛ سپس بر اساس دعوت اهالی کوهپایه (رویدشت) اصفهان در تیر 1359، امام‌خمینی از وی خواست با عزیمت به منطقه به امور مذهبى و مسائل شرعى مردم منطقه رسیدگى کرده و در رفع نابسامانی‌ها و کمبودها سعى کافى مبذول دارد. همچنین وی را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب کرد تا برای حفظ وحدت و همبستگى اهالى این فریضه بزرگ الهى را اقامه کرده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى خود آشنا سازد (12/473). وی مسجدی در بازار و حسینیه‌ای به دستور امام‌خمینی ساخت (میرزاده، 26 ـ 27/129). پس از صدور فتوای امام‌خمینی در 19/6/1367، در حلال‌بودن بازی شطرنج (← مقاله شطرنج) و همچنین عدم اشکال خرید و فروش آلات مشترک (← مقاله قمار) مانند ابزار موسیقی به قصد منافع حلال (امام‌خمینی، 21/129)، قدیری با رویکرد فقهی به شیوه سنتی و معمول حوزه در 2/7/1367، طی نامه‌ای به امام‌خمینی، درباره فتوای ایشان سؤال‌هایی مطرح کرده، اظهار داشت اگر ساحت قدس ایشان از این گونه مسائل به دور باشد بهتر است و ضرورتى در نشر این گونه فتاوی دیده نمى‏شود. امام‌خمینی در پاسخ با گشودن باب جدیدی در فقه و طرح برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات، از برداشت او از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کرده، آن را مایه از بین‌رفتن کلی تمدن جدید و موجب کوخ‏نشینی و صحرانشینی مردم دانست و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمت‏کشیده‏اى مانند او توقع نداشته این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهد. ایشان در پایان به ایشان نصیحت پدرانه کرد سعى کند تنها خدا را در نظر بگیرد و تحت تأثیر مقدس‏نماها و آخوندهاى بیسواد واقع نشود؛ زیرا اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیت کسی نزد مقدس‏نماهاى احمق و آخوندهاى بیسواد صدمه‏اى بخورد، هر چه بیشتر صدمه بخورد بهتر است (همان، 21/149 ـ 152). قدیری در نامه دیگری در هفتم مهر 1367 ضمن بیان سرافرازی از پاسخ ایشان، هدف خود از نامه نخست را استفاده علمی بیان کرد (میرزاده، 26 ـ 27/138 ـ 139). امام‌خمینی در دوازدهم مهر 1367، ضمن دعاى خیر و آرزوى موفقیت برای وی، نامه اول و جواب آن را در حال و هواى درس و بحث طلبگی دانست و اذعان کرد وی را مجتهد و صاحب‌نظر در فقه می‌داند. ایشان در این نامه، قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند که در حل مشکلات کشور می‌تواند مفید باشد. ایشان به قدیری خاطرنشان کرد باید تلاش شود حصارهای جهل و خرافه از بین برود تا اسلام ناب احیا گردد و نجات اسلام قربانی می‌خواهد و آرزو کرد‌ ای‌کاش خود ایشان در راه نجات آن قربانی گردد (21/160). قدیری پاسخ دوم امام‌خمینی را نیز حاکی از حسن اعتماد ایشان به خود دانست و سند افتخار برای خویش خواند (میرزاده، 26 ـ 27/139). قدیری از سال 1380 تا 1387 در شمار فقهای شورای نگهبان قانون اساسی بود (آدمی ابرقویی و عطوف، 231) و در 25/7/1387 در 72سالگی درگذشت و در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد (میرزاده، 26 ـ 27/141). وی کتاب‌ها و رساله‌های چندی نگاشته است؛ ازجمله یک جلد تقریرات بحث بیع امام‌خمینی در نجف که منتشر شده است. رسالة فی الوضع و الاستعمال، الاجاره، المباحث فی ‌علم الاصول، مناسک حج و حاشیه بر العروة الوثقی از دیگر آثار اوست (همان، 26 ـ 27/133). منابع: آدمی ابرقویی، علی و حسین عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ رحیمیان، محمدحسن، یادها و یادداشتهایی از زندگی امام‌خمینی، تهران، شاهد، چاپ دهم، 1388ش؛ قدیری، محمدحسن، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله قدیری، 10/12/1398ش؛ همو، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، 1380ش؛ میرزاده اسفراینی، محمد، آیت‌الله محمدحسن قدیری، چاپ‌شده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، 1389ش. سیداحمد حسینی