کاربر:Salehi/صفحه تمرین۱

از ویکی امام خمینی
< کاربر:Salehi
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۳۸ توسط Salehi (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام)

گناه، نافرمانی از دستورهای خداوند تعالی.

مفهوم‌شناسی

گناه به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است (دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶) که در زبان عربی با واژه‌‌هایی چون اثم، معصیت، خطیئه، سیئه (همان)، ذنب و جناح (فراهیدی، ۸/۱۹۰؛ ابن‌منظور، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰) هم‌معناست؛ اگرچه میان خود این واژه‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود دارد (← ادامه مقاله). در اصطلاح اخلاقی، به هر کردار، گفتار و فکری که خداوند نهی کرده است، گناه گفته می‌شود (خواجه‌نصیر، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، ۱/۸۲۷). در اصطلاح فقهی نیز گناه، مخالفت با اوامر و نواهی حق‌تعالی است (بحرانی، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، ۷/۳۲۴؛ امام‌خمینی، معتمد‌ الاصول، ۲/۸۶).

اثم به معنای کندی و تأخر است (ابن‌فارس، ۱/۶۰) و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کرده‌اند (ابن‌منظور، ۱۲/۵). ذنب به عملی می‌گویند که عاقبت آن شدید باشد (راغب، ۳۳۱) و یا به امری گفته می‌شود که سرزنش به دنبال داشته باشد (عسکری، ۲۲۸). به گناه از آن‌رو که سبب کندی حرکت انسان به سوی نیکی‌ها می‌شود، اثم و از آن‌رو که عاقبت بدی به ‌دنبال دارد، ذنب گفته می‌شود. همچنین خطیئه به آن دسته از بدی‌ها گفته می‌شود که بدون قصد از انسان سر بزند (همان، ۲۲۷). عصیان به معنای مخالفت با اطاعت و فرمانبرداری است (جوهری، ۶/۲۴۲۹؛ ابن‌منظور، ۱۵/۶۷) و سیئه کار زشت و متضاد حسنه است (راغب، ۴۴۱). جناح به معنای گناه و انحراف از حق است (جوهری، ۱/۳۶۰؛ ابن‌فارس، ۱/۴۸۴). فرق خطیئه با اثم و سیئه در این است که سیئه و اثم بر امری گفته می‌شود که مقصود اصلی و بالذات بوده و با تعمّد همراه است؛ اما در خطیئه غالباً مقصود از آن امر عرضی و تبعی است (عسکری، ۲۲۷؛ مدنی، ۵/۱۶۷).

پیشینه

هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزه‌های خود را بر نمی‌تابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات می‌داند (منسکی، ۱۰۴ ـ ۱۰۵)؛ برای مثال در آیین هندو صدمه‌رساندن به دیگران و دروغ‌گفتن نهی شده (هینلز، ۱/۵۲۹)، غسل در رودخانه گنگ، موجب کاهش گناه دانسته شده است (همان، ۱/۵۳۴). در آیین بودا، پرهیز از دزدی و بی‌عفتی و خودخواهی، جزو دستورهای او به حساب می‌آید (توفیقی، ۴۲). زردشتی‌ها نیز دروغگویان را گناهکارانی می‌دانند که جاودانه در جهنم مجازات می‌شوند (هیوم، ۲۸۹). همچنین، مخالفت و عصیان امر مولا عقلاً قبیح است (نایینی، ۴/۱۱۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲). در دین یهود به انواع زیادی از گناهان، اشاره شده، به توبه و صدقه برای جبران آن توصیه شده است (منسکی، ۲۹۹ ـ ۳۰۳). در مسیحیت، گناه، نقض عمدی دستورهای الهی شمرده شده که ناشی از غرور و اعجاب نفس است (مصاحب، ۲/۲۴۱۴). در میان ادیان الهی، اسلام، اهتمام ویژه‌ای به دوری از گناه دارد. در قرآن کریم از گناه با نام‌های گوناگونی همچون اثم (بقره، ۱۷۳ و ۱۸۲؛ حجرات، ۱۲)، خطیئه (نساء، ۱۱۲؛ بقره، ۸۱)، سیئه (بقره، ۸۱؛ غافر، ۴۰) و ذنب (آل عمران، ۳۱؛ فتح، ۲؛ الرحمن، ۳۹) تعبیر شده است. در کتاب‌های روایی، ابواب پرشماری به این مسئله اختصاص یافته است و به موضوعاتی همچون کوچک‌شمردن گناه، اقسام گناه، توبه از گناهان کبیره و پرهیزدادن انسان از اصرار بر گناه پرداخته شده است (کلینی، ۲/۲۶۸ و ۲۸۷؛ دیلمی، ۲۴۷؛ حر عاملی، ۱۵/۲۹۹ ـ ۳۳۸).

علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاک‌کننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کرده‌اند (فیض کاشانی، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، ۳/۴۷ ـ ۴۸) و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص داده‌اند (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، ۶۷۲ ـ ۶۷۴). متکلمان و فرقه‌های مختلف اسلامی، آرای گوناگونی درباره گناه بیان کرده‌اند؛ چنان‌که خوارج مسلمان مرتکب گناه کبیره را کافر (شهرستانی، ۱/۱۳۲) و معتزله آنها را نه کافر و نه مسلمان، بلکه فاسق (قاضی عبدالجبار، ۴۸۴) می‌دانند. اشاعره و امامیه نیز گناهکار را مسلمانی فاسق می‌دانند؛ چون از جهت عملی خدا را نافرمانی کرده است، اما از جهت باطنی و قلبی هنوز به خدا ایمان دارد (حلی، ۴۱۴ ـ ۴۱۵). فقها نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث عدالت، به این مسئله توجه کرده‌اند (شهید اول، ۲/۱۲۵؛ عاملی، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷).

امام‌خمینی در آثار اخلاقی خود به گناه و موضوعات مرتبط به آن پرداخته است (آداب الصلاة، ۷۱، ۸۴ و ۱۰۰؛ چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۸، ۲۷۹ ـ ۲۸۱ و ۳۳۷ ـ ۳۴۳؛ حدیث جنود، ۶۸، ۳۱۷، ۳۴۵ و ۴۱۵ ـ ۴۱۶؛ جهاد اکبر، ۳۳ ـ ۳۶). همچنین در آثار فقهی خود به اقسام گناه و احکام آن اشاره کرده (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸ ـ ۲۵۹؛ تعلیقه عروه، ۳۹۸ و ۴۴۲)، به‌ویژه در کتاب المکاسب المحرمه به بحث‌های استدلالی درباره شماری از گناهان پرداخته است(۱/۲۹۹، ۳۷۰ و ۲/۷، ۴۸، ۱۴۲).

اقسام و مراتب

در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیره (شوری، ۳۷) و صغیره (نساء، ۳۱؛ ← طباطبایی، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴) اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کرده‌اند (کلینی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷). در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمده‌اند (کلینی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷)؛ اگرچه هر گناهی ازآن‌رو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است (حر عاملی، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، ۷۴/۱۶۸) و صغیره یا کبیره‌بودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه (کلینی، ۲/۲۸۸)، کوچک‌شمردن گناه (حر عاملی، ۱۵/۳۱۲) و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه (آمدی، ۱۸۷) از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است.

فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمرده‌اند؛ در عین حال‌که بعضی گناهان را بزر‌گ‌تر از دیگر گناهان دانسته‌اند (طبرسی، ۳/۶۱؛ ← نجفی، ۱۳/۳۰۵). بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمرده‌اند (طبرسی، ۳/۶۱؛ شهید اول، ۲/۱۲۵). علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی می‌دانند که بر آن وعده عذاب داده شده (نراقی، مهدی، ۳/۷۴) و یا در قرآن به آن تصریح شده است (فیض کاشانی، ۷/۳۵)؛ همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمرده‌اند: ۱. اصرار بر گناه؛ ۲. کوچک‌شمردن آن؛ ۳. شادشدن در انجام گناه؛ ۴. اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛ ۵. شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیره‌ای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، ۶۹۱ ـ ۶۹۲).

امام‌خمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشاره‌هایی کرده است (مکاسب، ۲/۱۱۸؛ تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷). ایشان گناه کبیره را گناهی می‌داند که نصی بر کبیره‌بودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است (تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰). ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸). از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر (تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵)، زنا (استفتائات، ۳/۵۸۷)، ریا (تعلیقه عروه، ۳۳۱)، دروغ (استفتائات، ۲/۶۱۷) و غیبت (مکاسب، ۱/۳۷۰؛ چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹)، نیز اصرار بر گناهان صغیره (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹)، ازجمله گناهان کبیره به حساب می‌آیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دسته‌بندی می‌کند (جهاد اکبر، ۴۶؛ آداب الصلاة، ۲۹۰؛ چهل حدیث، ۱۲۱) که این تقسیم در سخنان دیگر ‌اندیشمندان دیده نشده است.

امام‌خمینی با استناد به روایات (مجلسی، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳)، بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنان‌که برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمی‌شود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده می‌شود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست (چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳). با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حق‌الله و یا حق‌الناس است، تقسیم می‌شود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها می‌گردد (کلینی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، ۶۸۷ ـ ۶۸۸). امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات (حر عاملی، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱)، گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدید‌تر می‌داند؛ ازآن‌رو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل می‌شود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد (چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹). ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید می‌کرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار می‌داد و به مناسبت‌های گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حق‌الناس سفارش می‌کرد (همان، ۳۰۷؛ صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳). به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیب‌اش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقه‌افکنی بین مسلمانان (صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تضعیف حکومت اسلامی (همان، ۲۰/۵۶)، رهاکردن سنگر علم دین و دنیا (همان، ۳/۳۲۷) و مسامحه در تربیت جوانان (همان، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸). ایشان اعمالی که منجر به صدمه‌زدن به اسلام می‌شود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی می‌داند (همان، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵).

اسباب گناه

علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله: ۱. تبعیت از هوای نفس؛ ۲. غلبه شهوات؛ ۳. تسلط شیطان (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، ۵/۴۹)؛ ۴. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛ ۵. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛ ۶. امیدواری بی‌حساب به عفو خداوند (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹).

امام‌خمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است: نخست، نقصان ایمان و یقین شخص است (چهل حدیث، ۵۵۲). به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود (جهاد اکبر، ۴۹)؛ از ‌این‌رو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند (چهل حدیث، ۵۵۲). دوم، حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است (آداب الصلاة، ۴۹؛ سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱) (← مقاله‌های حب دنیا؛ حب نفس). سوم، کوچک‌شمردن گناه است (چهل حدیث، ۷۱)؛ چهارم، مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است (حدیث جنود، ۳۹۱)؛ پنجم، وسوسه‌‌های شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوه‌دادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب می‌دهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت می‌کشاند (آداب الصلاة، ۳۵). ششم، تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز می‌زند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمی‌بیند (چهل حدیث، ۸۱) (← مقاله تکبّر).

راهکارهای پیشگیری و ترک

علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های علمی و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از، ۱. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛ ۲. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛ ۳. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛ ۴. یادآوری ضعیف‌بودن نفس و عاجز‌بودن آن از تحمل عذاب (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، ۷۰۱ ـ ۷۰۳). ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده (نراقی، احمد، ۶۷۴) و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است: اول، مشارطه که در هر شبانه‌روز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود. دوم، مراقبه است که در تمام شبانه‌روز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند. سوم، محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید. چهارم، معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهی‌ها، تنبیه کند (همان، ۶۹۷ ـ ۷۰۲).

امام‌خمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس (صحیفه، ۱۲/۳۵۸) و عمل‌کردن برخلاف ملکات زشت (چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶) می‌داند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کم‌کم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله می‌گیرد و حق‌تعالی در قلب ساکن می‌شود (همان). ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته می‌داند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورت‌های متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب می‌شود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمی‌شود (همان، ۲۷۵) (← مقاله تقوا).

آثار گناه

قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی (انعام، ۱۲۴)، از‌ میان‌رفتن حسنات (محمد(ص)، ۳۲؛ حجرات، ۲)، انتقال حسنات گناهکار به دیگری (نحل، ۲۵؛ عنکبوت، ۱۳) و تکذیب آیات الهی (بقره، ۳۹؛ اعراف، ۱۴۷) و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت (نساء، ۱۰) ذکر می‌کند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن اجل (کلینی، ۲/۴۴۸)، رواج زنا سبب زمین‌لرزه، نپرداختن زکات سبب از بین‌رفتن چهارپایان، قضاوت به‌ناحق سبب قطع باران و پیمان‌شکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان (صدوق، ۱/۲۴۲) می‌شود.

‌اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کرده‌اند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب (نراقی، احمد، ۶۸۰)، دوری از خداوند (فیض کاشانی، ۷/۹۹) و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن (طباطبایی، ۲/۱۷۲). به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورت‌هایی مناسب خود دارد (همان، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، ۱/۲۵۴)، این اعمال در هر نشئه‌ای از نشئه‌های عالم، به صورت خاص خود ظهور می‌یابد؛ چنان‌که اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر می‌شود (ملاصدرا، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، ۴/۲۰۴) (← مقاله تجسم اعمال).

امام‌خمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر می‌شود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار می‌شود و او را از معرفت الهی باز می‌دارد و چشم حقیقت‌بین او را کور می‌کند (جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳). به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناک‌اند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد می‌کنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر می‌شود و مقامات اولیا را نیز انکار می‌کند (همان، ۵۲ ـ ۵۳)؛ اگر گناه باعث ظاهرشدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور می‌شود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان می‌کند و در جهنم می‌افکند (حدیث جنود، ۶۸). ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن می‌داند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با ‌اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ می‌دهد؛ از این‌روست که در روایات (کلینی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲) از همنشینی با افراد فاسق و زشت‌خو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است (چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶).

از دیدگاه امام‌خمینی گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی می‌شود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده می‌شود (جهاد اکبر، ۳۵). ایشان یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن را از بین‌رفتن عزم و اراده انسان می‌شمارد که موجب می‌شود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود (چهل حدیث، ۸). نیز ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب می‌شود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر ‌اندازد (همان، ۲۷۳) (← مقاله توبه). ایشان ظهور گناهان در آخرت به صورت ملکوتی خود را نتیجه این اعمال در دنیا می‌داند که به صورت مناسب خود ظاهر می‌شوند؛ چنان‌که اعمال نیک و عبادات انسان به صورت جنت اعمال و بهشت جسمانی ظاهر می‌شوند (همان، ۴۳۷) (← مقاله تجسم اعمال).

جبران گناه

قرآن کریم از خداوند با عنوان بخشاینده گناهان، بارها (آل عمران، ۱۳۵؛ زمر، ۵۳) و تبدیل‌کننده سیئات به حسنات (فرقان، ۷۰) یاد کرده، در آیاتی دیگر به بازگشت به سوی حق و تدارک گناهان، دستورهایی داده است (هود، ۳، ۶۱ و ۹۰؛ تحریم، ۸). همچنین در دعاهای رسیده از اهل بیت(ع) نیز با بیان سعه رحمت حق و بزرگی خداوند و اعتراف به گناهان و قصورهایی که در بندگی و انجام وظایف شده، از خداوند طلب بخشش شده است (صحیفه سجادیه، ۱۳۹ ـ ۱۴۶؛ قمی، ۱۱۸) (← مقاله توبه). در برخی روایات، جبران گناه به پرداخت حقوق مخلوقات، انجام فرایض ترک‌شده، ذوب‌کردن گوشت‌هایی که از مال حرام بر بدن روییده و تحمیل عبادات بر جسم، منوط شده است (نهج البلاغه، ح۴۰۹، ۵۹۸). علمای اخلاق نیز بر لزوم تدارک فوری گناه تأکید کرده، تأخیر در آن را جایز ندانسته‌‌اند (غزالی، احیاء‌ علوم الدین، ۱۱/۱۵۹ ـ ۱۶۲؛ نراقی، احمد، ۶۷۹ ـ ۶۸۰) و جبران گناه در حق مردم را به ادای حقوق مالی و غیر مالی و به دست آوردن رضایت آنان منوط کرده‌اند؛ همچنین تدارک گناه در حق خداوند را به استغفار و توبه و انجام تکالیف فوت‌شده و پرداخت برخی کفارات دانسته‌اند (مکی، ۱/۳۳۲؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۶۹؛ فیض کاشانی، ۷/۲۹؛ نراقی، احمد، ۶۸۷ ـ ۶۸۸) (← مقاله توبه).

امام‌خمینی تدارک گناه را در اصلاح نفس، امری ضروری می‌داند؛ زیرا لذت گناه در نفس، تأثیر سوء بسیاری دارد و موجب فساد آن می‌شود (حدیث جنود، ۳۹۰). به اعتقاد ایشان، ازجمله اسباب تدارک گناه، توبه است و همان گونه که لباس، زشتی‌های ظاهر انسان را می‌پوشاند، توبه و پشیمانی از گناهان نیز باطن انسان را از زشتی‌ها پاک می‌کند (آداب الصلاة، ۹۹). از اسباب دیگر تدارک گناه، ریاضت و تحمل سختی عبادت بر نفس است (چهل حدیث، ۲۸۰). امام‌خمینی تأخیر در تدارک گناهان را باعث سنگین‌شدن بار گناه و سخت‌ترشدن کار گنهکار می‌داند (همان، ۲۷۹)؛ زیرا هر چه سن انسان بالاتر ‌رود، ریشه گناه در قلب او قوی‌تر، اراده‌اش ضعیف‌تر و قوایش ناتوان‌تر می‌گردد (جهاد اکبر، ۵۷ ـ ۵۸؛ آداب الصلاة، ۳۵)، و چه بسا اجل مهلت توبه ندهد و با بار گناهان از این دنیا منتقل شود که در این صورت، جبران آنها در آن عالم، کار آسانی نیست و تا انسان مشمول شفاعت گردد فشارها و عذاب‌هایی متحمل خواهد شد (چهل حدیث، ۲۷۳ ـ ۲۷۴) (← مقاله شفاعت).

پانویس

منابع

  • قرآن کریم.
  • آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، معتمد الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • بحرانی، یوسف‌بن‌احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، تهران، سمت ـ مؤسسه فرهنگی طه ـ مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام‌الخویی، التنقیح، الطهاره، تقریر میرزاعلی غروی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخویی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • دیلمی، حسن‌بن‌محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • شهرستانی، محمدبن‌عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد بدران، قم، شریف رضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
  • شهید اول، محمدبن‌مکی عاملی، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • صحیفه سجادیه، امام‌علی‌بن‌الحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم‌ الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • قاضی‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام‌الدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبن‌حسین، بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • قمی، عباس، مفاتیح الجنان، قم، اسوه، بی‌تا.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گنابادی، سلطان‌محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
  • مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، العرشیه، تصحیح غلامحسین آهنی، تهران، مولی، ۱۳۶۱ش.
  • منسکی ورنر و دیگران، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • نایینی، محمدحسین، فوائد الاصول، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامحمدمهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ورام، مسعودبن‌عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • هیوم، رابرت، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.

احمد فکور افشاگر