وجود رابط

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۵ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)

وجود رابط، وجود وابسته و عین ربط در دانش‌های منطق، فلسفه و عرفان.

فیلسوفان اسلامی وجود معلول را وجود رابطی می‌دانستند و برای معلول، وجودی فی‌نفسه قائل بودند. این مطلب به صورت یک مسئله مستقل در فلسفه مطرح نبود. اصطلاح وجود رابطی تا پیش از میرداماد به صورت اشتراک لفظی در دو معنا به کار می‌رفت و کم‌توجهی در کاربرد این اصطلاح، باعث اشتباهات و مغالطه اشتراک لفظی می‌شد.

میرداماد با تفکیک این دو معنا زمینه اشتباه را از میان برد، بعدها ملاصدرا به پیروی از استاد خود میان رابط و رابطی فرق گذاشت. ملاصدرا اثبات وجود رابط به معنای اضافه اشراقی را از ابتکارات خود و از افتخارات حکمت متعالیه می‌داند.

امام‌خمینی نیز در مباحث اصولی، فلسفی و منطقی و عرفانی خود به بحث از وجود رابط توجه کرده و به بررسی و کاربرد آن در قضایا و مباحث ادبی پرداخته است. ایشان وجود رابطی را به معنای اضافه اشراقی می‌داند و از وجود ربطی به ظل منبسط و فقر ذاتی تعبیر می‌کند. ایشان در نظر نهایی خود، دایره بحث را از محدوده این موجودات امکانی گسترش می‌دهد و تنها واجب تعالی را وجود مستقل و غیر واجب تعالی را وجود رابط بلکه عین ربط می‌داند.

از نگاه امام خمینی تفسیر عرفانی وجود رابط، آثاری دارد ازجمله: ۱- تثبیت نظام تجلی و نفی نظام علی و معلولی ۲- نفی جعل در وجود ۳- وحدت شخصی وجود و کثرت ظهور ۴- جایگزین شدن تشکیک در مظاهر به جای تشکیک در وجود.

معنای لغوی و اصطلاحی

ربط به معنای بستن[۱] و وابستگی[۲] است. در اصطلاح منطقی نسبت میان دو امر که یکی موضوع و دیگری محمول باشد را ربط[۳] و آنچه سبب این نسبت شده است را رابط گویند.[۴] در اصطلاح فلسفه، وجود رابط، وجودی است که هویت و نقش آن، تنها ربط‌دادن است و هیچگونه استقلالی ندارد.[۵]

از واژگان مرتبط با وجود رابط، وجود رابطی و معنای حرفی است. وجود رابط در مقابل وجود محمولی (فی‌نفسه) قرار دارد؛ به این معنا که حقیقتی جز فی‌غیره‌بودن ندارد؛ اما وجود رابطی دارای وجود فی‌نفسه است که این نفسیت مانند اعراض در غیر متحقق است.[۶] معنای حرفی نیز با معنای وجود رابط مشابهت دارد؛ یعنی وابسته‌بودن وجود رابط به وجود مستقل، همانند وابستگی معنای حرفی به معنای اسمی است.[۷]

پیشینه

از مباحثی که در امور عامه فلسفه مطرح می‌شود، بحث تقسیم وجود به فی‌نفسه (وجود مستقل یا محمولی یا معنای اسمی) و فی‌غیره (وجود رابط یا حرفی) است. فیلسوفان اسلامی وجود معلول را وجود رابطی می‌دانستند و برای معلول، وجودی فی‌نفسه قائل بودند.[۸] این مسئله به صورت یک مسئله مستقل در فلسفه مطرح نبود، بلکه در مبحث مواد ثلاث به عنوان مقدمه و مدخل بررسی می‌شد.[۹] اصطلاح «وجود رابطی» تا پیش از میرداماد به صورت اشتراک لفظی در دو معنا به‌کار می‌رفت: یکی «وجود فی‌نفسه لغیره» و دیگری «وجود فی‌غیره»، و صرفاً با دقت در موارد کاربرد، این دو معنا از هم بازشناخته می‌شدند؛ چنان‌که کم توجهی در کاربرد این اصطلاح باعث اشتباهات و مغالطه اشتراک لفظی می‌شود؛ از این‌رو میرداماد با تفکیک این دو معنا از یکدیگر و قراردادن اصطلاحی خاص برای هر کدام، کوشید زمینه اشتباه و مغالطه را از میان بردارد. وی لفظ «رابط» یا وجود رابط را برای وجود فی‌غیره و لفظ «رابطی» را برای وجود فی‌نفسه لغیره قرار داد.[۱۰]

بعدها ملاصدرا به پیروی از استاد خود میرداماد، میان رابط و رابطی فرق گذاشت و اصطلاح «رابط» را به «وجود فی‌غیره» که مفاد کان ناقصه یا هلیّات مرکبه است و اصطلاح «رابطی» را به وجود محمولی که مفاد کان تامّه یا هلیّات بسیطه است، اختصاص داد. پس از آن، این دو اصطلاح در فلسفه معروف شدند،[۱۱] بنابراین مراد از وجود رابطی در اصطلاح صدرایی، «وجود فی‌نفسه لغیره» است که به اعتبار حیثیت فی‌نفسه خود، محکی مفهوم اسمی و مستقل قرار می‌گیرد و گاه از آن به وجود ناعتی نیز تعبیر می‌شود[۱۲] و مراد از وجود رابط، همان «وجود فی‌غیره» است که به دلیل نداشتن حیثیت «فی‌نفسه»، صرفاً به صورت ربط به غیر وجود دارد. این وجود رابط که فاقد ذات و حیثیت است، بر دو گونه است: یکی وجود رابط در قضایا[۱۳] و دیگری وجودهای رابط که صرفاً به یک طرف قیام دارند، مانند وجود معلول نسبت به علت خود.[۱۴] ملاصدرا اثبات وجود رابط (به معنای اضافه اشراقی) را از ابتکارات خود و از افتخارات حکمت متعالیه می‌داند،[۱۵] و به این نظریه اهمیت فراوانی می‌دهد[۱۶] و بر این باور است که با اثبات آن، فلسفه، کامل و حکمت، تام می‌شود.[۱۷]

از وجود رابط در دو جایگاه بحث می‌شود:

  1. وجود رابط در قضایا؛
  2. وجود رابط در مسائل فلسفی.

وجود رابط در قضایای منطقی جایگاه ویژه‌ای دارد. ارتباط و اتحاد موضوع و محمول در قضایای حملیه بدون رابط صورت نمی‌گیرد و هلیّات بسیطه و مرکبه با این دو نوع وجود تمایز می‌یابند. از طرف دیگر در فلسفه نیز از این دو اصطلاح بحث می‌شود[۱۸]؛ اما برخی تقسیم وجود به رابط و محمولی را مربوط به مفاهیم[۱۹] و برخی آن را بحثی فلسفی می‌دانند.[۲۰] بر این اساس وجود رابط در برابر وجود محمولی قرار دارد و در قضایا به کار می‌رود و مربوط به حوزه منطق است و با آن وجود رابط که در برابر وجود مستقل قرار دارد و یک بحث فلسفی به‌شمار می‌رود، متفاوت است؛ از این‌رو وجود رابط که ناشی از تحلیل اصل علیت است، بحثی منطقی نیست و یک بحث فلسفی است.

امام‌خمینی نیز در مباحث اصولی، فلسفی، منطقی و عرفانی خود به بحث از وجود رابط توجه کرده و با توجه به جایگاه ویژه وجود رابط در منطق و فلسفه به بررسی و کاربرد آن در قضایا پرداخته و با تبیین فلسفی و عرفانی آن، پیامدهایی را برای وجود رابط برشمرده است.[۲۱]

کاربرد و معانی وجود رابط

این اصطلاح در معانی متعددی به‌کار گرفته می‌شود:

  1. وجود رابط در قضایای حملیه موجبه: وجود رابط در قضایای حملیه از قبیل معانی حرفیه است و در برابر وجود محمولی در قضایای هلیه بسیطه قرار می‌گیرد.[۲۲] وجود رابط به معنای چیزی جز ثبوت شیء لشیء در قضایای هلیه مرکبه نیست که ارتباط میان دو مفهوم اسمی و مستقل (موضوع و محمول) را برقرار می‌سازد؛ ولی خود یک مفهوم حرفی غیر مستقل است[۲۳]؛ اما اینکه وجود رابط در خارج تحققی دارد، فیلسوفان بر سر آن اختلاف دارند. برخی وجود رابط را در عالم خارج پذیرفته‌اند؛ اما با همان شرایطی که در ذهن تحقق دارد؛ یعنی وجود آن در غیر است و وجود مستقلی از خود ندارد[۲۴] و گروهی چنین تحققی را نیز نمی‌پذیرند[۲۵] (ببینید: منطق و علم). امام‌خمینی با تقسیم قضایا به حملی و غیر حملی دربارهٔ وجود رابط در قضایا بر این باور است که قضایا در مقام عینیت و تحقق خارجی، فاقد وجود رابط‌اند؛ اما در احکام منطقی و تحلیل ذهنی هر قضیه‌ای دارای اجزایی است که رابط، یکی از آنهاست؛ زیرا بدون ربط تحقق قضیه امکان‌پذیر نیست[۲۶] (ببینید: منطق و علم).
  2. وجود رابط به معنای وجود لغیره: این معنا در برابر وجود لنفسه است،[۲۷] که همان وجود رابطی است. بیشتر حکما به وجود رابطی و ناعتی در خارج قائل‌اند.[۲۸] ملاصدرا معتقد است وجود رابطی در اصطلاح فلسفه به دو معنا به کار می‌رود: یکی در برابر وجود محمولی که در قضایای حملیه رایج است و دیگری وجود ناعتی که وجود فی‌نفسه لغیره دارد. میان وجود رابط در قسم اول و وجود محمولی اختلاف نوعی است[۲۹]؛ زیرا تعلقی‌بودن، عین ذات وجود رابط است و از دیگری جداشدنی نیست[۳۰]؛ در حالی‌که وجود محمولی، دارای استقلال مفهومی است و به همین جهت در قضیه می‌تواند محمول واقع شود[۳۱]؛ پس وجود رابط چیزی جز همان ربط و وابستگی نیست. از این‌رو حقیقت وجود رابط، تنها به صورت مفهوم حرفی در ذهن منعکس می‌شود؛ بر این اساس در وجود رابط، مفهوم اسمیِ وجود، از آن حاکی و بر آن صادق نیست[۳۲]؛ بلکه مفهوم حرفی وجود (کون ناقص) از آن حاکی است[۳۳]؛ همچنین مفهوم ماهوی یا مفهوم مستقل دیگری نیز از آن در ذهن منعکس نمی‌شود[۳۴] تا به حمل «هو هو» بر آن صادق باشد، بلکه با انواع مفاهیم حرفی به اقسام آن اشاره می‌شود و از همین‌رو موضوع یا محمول هیچ قضیه‌ای واقع نمی‌شود.[۳۵] وجود رابط در قسم اول، به لحاظ مفهوم وجود بررسی می‌شود و در قسم دوم، به لحاظ وجودات خارجی یعنی مصادیق و حقیقت وجود به کار می‌رود؛ بر این اساس قلمرو استفاده از این دو اصطلاح به‌طور کامل جدای از یکدیگر است. امام‌خمینی نیز وجود رابط به معنای وجود لغیره را همان وجود رابطی و محمولی می‌داند که دارای استقلال مفهومی و نفسیّت است و به همین جهت در قضیه می‌تواند محمول واقع شود و دارای مصداق عینی است؛ مانند اعراض، برخلاف وجود رابط که هیچ نفسیتی ندارد و عین ربط و نفس ربط است.[۳۶]
  3. وجود رابط به معنای ربطی: بر مبنای اصالت وجود، تقسیم سومی برای وجود رابط پدید می‌آید که عبارت است از وجود معلول‌ها که عین ربط و اضافه به علت خویش‌اند. این کاربرد از وجود رابط بیشتر در فضای حکمت متعالیه و از ابتکارات ملاصدراست، یعنی وجود معلول‌ها و ممکن‌ها، وجود فقری برشمرده می‌شوند و عین اضافه (اشراقیه) و ربط به علت خویش‌اند[۳۷]؛ بر همین مبنا این‌گونه وجودات را وجود ربطی می‌نامند، تا از دو اصطلاحِ وجود رابط در تقسیم‌بندی مفهومی وجود و وجود رابطی به معنای وجود ناعتی و وصفی که همان وجود اعراض باشد، تمییز داده شود.[۳۸] با پدیدآمدن نظریه ملاصدرا در این زمینه بسیاری از مباحث فلسفی دگرگون شدند، ازجمله علت و معلول[۳۹] و مناط احتیاج ممکن به علت.[۴۰]

از دیدگاه فلسفه هر ممکن بالذاتی وابسته و نیازمند به علت است[۴۱]؛ اما در چگونگی ارتباط معلول با علت اختلاف است.[۴۲] فلاسفه پیشین معتقدند هر معلولی نسبت به علت فاعلی خود، وجود رابطی است؛ بنابراین معلول در خارج، در عین ارتباط ذاتی و جداناشدنی به علت خود، واقعیتی فی‌نفسه و مغایر با علت خود دارد[۴۳]؛ اما ملاصدرا معتقد است که وجود معلول در برابر علت خود، از سنخ وجود رابط است نه رابطی؛ یعنی وجود معلول، پرتوی از وجود علت و عین ربط و وابستگی به آن است و در حقیقت معلول، اضافه اشراقیه وجود علت است و چیزی جز تعلق به علتش نیست.[۴۴] ایشان با بیان و تقریر موجودات ممکن در چند مرحله به دیدگاه نهایی خود که همان وحدت شخصی وجود است، می‌پردازد. در مرحله اول همه عالم را در مقایسه و نسبت با خداوند، رابطی برمی‌شمرد و تنها «وجود فی‌نفسه لغیره» برای ممکنات قائل می‌شود.[۴۵] او در مرحله بعدی همه موجودات ممکن را در مقایسه با حق‌تعالی، وجودهای ربطی می‌داند[۴۶] و در مرحله نهایی وجود رابط را از سنخ وجود بیرون می‌برد و قائل می‌شود وجود اساساً قسمت‌پذیر نیست و این همان کلام عرفا دربارهٔ وحدت شخصیه وجود است.[۴۷] طبق این نظر وجودهای امکانی، از سنخ وجود نیستند، بلکه ظهورات و شئونات آن وجود واجبی به‌شمار می‌آیند؛ بر این اساس در نگاه ملاصدرا آنچه در خارج به عنوان کثرت لحاظ می‌شود، در واقع ظهورات و شئونات حق‌تعالی است. بر مبنای این تفسیر، وجود یک واحد شخصی است و مابقی، ظهورات و تجلیات آن وجود واحدند.[۴۸]

امام‌خمینی نیز وجود ربطی را به معنای اضافه اشراقی (وجود ربطی) می‌داند[۴۹] و از وجود ربطی، به ظل منبسط، فیض مبسوط، فقر ذاتی، عین‌الربط، محض‌الربط، صرف ربط و محض فقر تعبیر می‌کند[۵۰]؛ اما ایشان در نظر نهایی خود، دایره بحث را از محدوده موجودات امکانی گسترش می‌دهد و تنها واجب‌تعالی را وجود مستقل و غیر واجب‌تعالی را وجود رابط بلکه عین ربط می‌داند[۵۱] و چون وجود تعلقی و ربطی در وجود، مستقل نیست و مانند معنای حرفی است که با قطع نظر از متعلق خود چیزی نیست، از این جهت هیچ حکمی ندارد؛ زیرا خودش در موضوعیت مستقل نیست تا موضوع احکامی قرار داده شود.[۵۲] (ببینید: علیت)

امام‌خمینی قائل است وجود مفاض (وجود منبسط) ماهیت ندارد و تنها ربط محض و صرف تعلق به واجب‌تعالی است. این وجود عام قابل اشاره نیست و هیچ حکمی نمی‌توان بر آن بار کرد؛ یعنی نه عین حق است و نه غیر حق، نه اسمای الهیه است و نه اعیان کونیه؛ زیرا صرف ربط و تعلق است.[۵۳] ایشان وجود منبسط را معلول می‌خواند و بر این عقیده است که وجود منبسط هیچ حیثیتی ورای حیثیت معلولی ندارد[۵۴]؛ بر این اساس وجود ربطی استقلالی ندارد تا بتوان احکامی بر آن مترتب کرد؛ بنابراین معلول حکم موجودیت را اولاً و بالذات نمی‌تواند پذیرا باشد و اگر حکم موجودیت بر آن می‌شود، تنها با در نظر گرفتن وابستگی‌اش به علت است؛ زیرا چیزی جز فقر نیست و جز در سایه نظر به علت نمی‌توان آن را چیزی دانست و اگر احکامی بر آنها حمل می‌شود، به واسطه حیثیت تقییدی علت است؛ یعنی چون علت وجود دارد، این احکام هستند؛ زیرا علت ذات معلول را تشکیل می‌دهد و موطن معلول را که موطنی منفصل نیست، پر می‌سازد.[۵۵] امام‌خمینی در بحث چگونگی تعلق نفس به بدن نیز از بحث وجود ربطی سخن به میان آورده و نظر ملاصدرا را که برترین نوع تعلق را تعلق ماهیت به وجود می‌داند[۵۶] نقد کرده و معتقد است بالاترین نوع تعلق، تعلق وجود منبسط به وجود مبدأ اعلی است که این وجود منبسط عین تعلق به صرف‌الوجود است،[۵۷] بلکه به‌کاربردن واژه «تعلق» در اینجا نیز از روی تسامح است؛ زیرا وجود منبسط صرف‌التعلق، عین‌التعلق و عین‌الربط است.[۵۸] ایشان بر این باور است که تعلق و ربط، جنبه تشکیکی دارند و بالاترین مرتبه وجود امکانی، بالاترین مرتبه تعلق و فقر را داراست و چون وجود صادر نخستین از وجودات دیگر قوی‌تر و شدیدتر است، پس تعلق آن و ربط‌بودنش به مبدأ نیز شدیدتر است.[۵۹]

آثار عرفانی وجود رابط

در حکمت متعالیه با توجه به مبانی عرفانی و وحدت شخصیه وجود، وجود رابط آثار عرفانی فراوانی را به دنبال دارد.[۶۰] از نگاه امام‌خمینی نیز تفسیر عرفانی وجود رابط، آثاری دارد، ازجمله:

  1. تثبیت نظام تجلی و نفی نظام علّی و معلولی: امام‌خمینی رابطه میان علت و معلول را اضافه اشراقی می‌داند[۶۱] و به پیروی از برخی فلاسفه، نیازمندی معلول به علت را امکان فقری یا ربط وجودی می‌داند که عبارت است از تعلق و وابستگی معلول به علت خود، به گونه‌ای که در برابر علت، هیچ‌گونه استقلالی ندارد و صرف ربط است[۶۲]؛ بر این اساس، علت امر حقیقی است و معلول جهتی از جهات آن امر حقیقی و شئون و ظهورات آن است[۶۳] (ببینید: علیت).
  2. نفی جعل در وجود: بنابر تفسیر عرفانی وجود رابط، جعل نمی‌تواند به معنای ایجاد و وجوددادن باشد؛ پس تعلق جعل به وجود باطل است، بلکه جعل به معنای ظهور و اظهار است؛ یعنی اعیان و ماهیات به منصه ظهور می‌رسند[۶۴] (ببینید: وجود).
  3. وحدت شخصی وجود و کثرت ظهورات: بنابر تفسیر عرفانی از وجود رابط، حقیقت وجود واحد شخصی است و وجودات امکانی در حقیقت وجود نیستند، بلکه ظهورات و شئونات آن وجود واجبی به‌شمار می‌آیند[۶۵]؛ یعنی آنچه در خارج به عنوان کثرات لحاظ می‌شود، در واقع ظهورات و شئونات حق‌تعالی است و برای انسان غیر از حق‌تعالی وجودی نیست، نه به صورت استقلالی و نه به صورت تعلقی، بلکه وجودات آنها جز تطورات و شئونات حق چیز دیگری نیستند. از این ظهورات گاهی به عالم و در مواردی به وجودات رابطی و گاهی به ماهیت تعبیر می‌شود.[۶۶]
  4. جایگزین‌شدن تشکیک در مظاهر به جای تشکیک در وجود: امام‌خمینی همسو با عرفا، بنابر وحدت شخصی وجود، تشکیک را در مظاهر و مجالی می‌داند[۶۷] و بر این باور است که در تشکیک خاصی، حق‌تعالی به منزله بالاترین مرتبه حقیقت واحده وجود، آغازگر سلسله تشکیکی وجود است و دیگر مراتب وجود با اختلافی که دارند در طول و عین ربط به اویند[۶۸]؛ ولی در وحدت شخصی وجود که حق‌تعالی وجودی صرف است، در طول یا عرض او وجود مستقل یا رابطی تصور نمی‌شود[۶۹] (ببینید: تشکیک در وجود).

پانویس

  1. راغب، مفردات، ۳۳۸؛ فیروزآبادی، القاموس، ۲/۵۴۹
  2. دهخدا، لغتنامه، ۷/۱۰۴۷۱ و ۱۰۲۷۳
  3. فارابی، المنطقیات، ۲/۳۶–۳۷؛ حلی، شرح الجوهر النضید، ۳۹
  4. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۲/۹۰۱
  5. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۲
  6. سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۴۰–۲۴۱
  7. سبزواری، تعلیقات، ۲/۷۹؛ ربانی، ایضاح الحکمه، ۱/۲۸۵
  8. ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۸–۸۲؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۶۹–۷۴
  9. ربانی، ایضاح الحکمه، ۱/۳۰۸–۳۰۹
  10. میرداماد، مصنفات، ۲/۱۱۵–۱۱۶
  11. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۸–۸۲؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۳۸–۲۴۱
  12. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۰–۸۲
  13. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹؛ حسن‌زاده آملی، الجعل و العمل، ۸۳–۸۴
  14. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۳۰
  15. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲/۲۹۲؛ عبودیت، ۱/۱۹۹
  16. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۴۶–۴۹
  17. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲/۲۹۲
  18. مطهری، مجموعه آثار، ۵/۳۵۳–۳۵۵ و ۱۰/۲۹–۳۱
  19. مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۷۱–۷۳
  20. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹–۸۲؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۲۱ و ۲۴۰؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱/۳۲۱–۳۲۲
  21. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۲/۲۵۹–۲۶۰؛ تهذیب الاصول، ۱/۴۷–۴۹؛ تقریرات، ۲/۲۰ و ۱۷۹–۱۸۰؛ آداب الصلاة، ۳۱۹؛ دعاء السحر، ۹۸–۹۹
  22. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹–۸۲ و ۳۲۸؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۳۸–۲۴۰
  23. سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۳۸–۲۴۰؛ سبزواری، تعلیقات، ۱/۷۹؛ شکر، اثبات وجود رابط، ۴–۱۰
  24. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۰–۸۱؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۸–۲۹؛ سلیمانی امیری، وجود رابط، ۱۲ و ۱۵–۱۷
  25. مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۷۱–۷۴؛ شکر، اثبات وجود رابط، ۴–۱۰
  26. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۶۹–۷۵؛ انوار الهدایه، ۲/۱۰۲
  27. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۲؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۴۰
  28. ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹–۸۲
  29. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹ و ۳۲۸–۳۳۰
  30. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۲
  31. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۱۴۳
  32. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۲؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۸–۳۰
  33. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۲
  34. طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۸–۳۰
  35. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۲۷–۳۲۸؛ سبزواری، تعلیقات، ۱/۱۴۳
  36. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۱/۱۳۸
  37. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹–۸۲ و ۳۲۹–۳۳۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۷۳–۷۴؛ امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، ۴۶
  38. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۹–۸۲؛ سبزواری، تعلیقات، ۱/۷۹–۸۲
  39. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲/۲۹۹ و ۳۰۰–۳۰۱
  40. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۰۶؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۱۳۵
  41. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۰۶–۲۱۵ و ۲/۲۰۲–۲۰۴
  42. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۳۰
  43. ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۳۰؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ۴/۳۹۴–۳۹۵
  44. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۳۰
  45. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸۰
  46. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۲۹–۳۳۰
  47. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۷۱؛ امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، ۴۸–۴۹
  48. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲/۳۰۵؛ امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، ۵۰
  49. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۹–۱۸۰
  50. ← امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱، ۹۵ و ۲۵۱؛ چهل حدیث، ۷۰
  51. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۷–۲۸۸
  52. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳
  53. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۷–۲۸۸
  54. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷–۱۷۸
  55. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۵، ۲۳۸ و ۳/۴۲۴
  56. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۳۲۵
  57. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۱–۶۶
  58. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۱–۶۶
  59. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۳–۶۴
  60. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲/۳۰۱–۳۰۵؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۰/۱۴۰؛ حسن‌زاده آملی، الجعل و العمل، ۱۹؛ امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، ۵۵–۵۹
  61. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۳
  62. امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۶–۴۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹–۳۲۰
  63. امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۲۹۶ و ۲/۲۹۸؛ تفسیر حمد، ۱۷۵–۱۸۴
  64. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵–۲۶
  65. امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، ۵۸
  66. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۷–۲۸۸؛ مصباح الهدایه، ۵۸ و ۶۶–۶۷
  67. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۷ و ۳/۴۷۱؛ دعاء السحر، ۱۰۴ و ۱۴۹
  68. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۲/۸۰؛ البیع، ۱/۱۵۱؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۰
  69. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۷–۲۸۸

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
  • امینی‌نژاد، تفسیر عرفانی، علی، تفسیر عرفانی وجود رابط و پیامدهای آن، مجله حکمت عرفانی، شماره ۶، ۱۳۹۲ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، تحقیق حمید پارسانیا، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، الجعل و العمل الضابط فی الرابطی و الراب، قم، قیام، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، شرح الجوهر النضید، چاپ‌شده در الجوهر النضید، تألیف خواجه‌نصیرالدین طوسی، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
  • دهخدا، لغتنامه، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح الحکمه، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • سبزواری، ملاهادی، تعلیقات چاپ‌شده در الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، تألیف ملاصدرا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹–۱۳۷۹ش.
  • سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • سلیمانی امیری، عسکری، وجود رابط و وجود محمولی از نظر آقا علی مدرس و علامه طباطبائی، مجله حکمت اسلامی، شماره ۳، ۱۳۹۵ش.
  • شکر، عبدالعلی، اثبات وجود رابط بر مبنای تحلیل رابطه علی و معلولی، مجله خردنامه صدرا، شماره ۶۳، ۱۳۸۹ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایة الحکمه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوازدهم، ۱۴۱۶ق.
  • فارابی، ابونصر، المنطقیات للفارابی، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • فیروزآبادی، محمدبن‌یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • مرتضی مطهری، مجموعه آثار، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۵، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۵ش.
  • مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
  • میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

پیوند به بیرون