علی‌بن‌الحسین، امام‌سجاد(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام چهارم(ع).

امام‌سجاد(ع)
سجاد(ع).jpeg
نامعلی بن حسین
کنیهابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبدالله
زادروز۵ شعبان یا ۱۵ جمادی الثانی، ۳۸ق.
زادگاهمدینه
درگذشت۱۲ یا ۲۵ محرم سال ۹۴ یا ۹۵ق
مدفنقبرستان بقیع
محل زندگیمدینه
لقب(ها)سجاد، زین‌العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات
پدرامام حسین(ع)
مادرشهربانو
همسر(ان)ام عبدالله
فرزند(ان)محمد، عبدالله، حسن، حسین اکبر، زید، عمر، حسین اصغر، عبدالرحمن، سلیمان، علی، خدیجه، محمد اصغر، فاطمه، علّیه، ام کلثوم
طول عمر۵۷ سال
امامزادگان مشهور
حضرت عباس، زینب کبری، حضرت معصومه(س)سید محمد، شاهچراغ

معرفی

امام ابوالحسن علی‌بن‌الحسین، ملقب به زین‌العابدین، سیدالساجدین، سجاد و سیدالعابدین[۱] در پنجم شعبان ۳۸ق در مدینه به دنیا آمد.[۲] پدر ایشان حسین‌بن‌علی(ع) است و بنابر نظر مشهور اسم مادر ایشان، شهربانویه،[۳] یا شاه‌زنان، دختر یزدگرد،[۴] آخرین شاه ساسانی ایران بود.[۵] امام‌سجاد(ع) دو سال از دوره امامت جد خود امیرالمؤمنین(ع) و یازده سال از امامت عموی خود امام‌حسن(ع) و ده سال از امامت پدر خود را درک کرد و در زمان شهادت پدر در کربلا ۲۳ساله بود.[۶] ایشان در دوران امامت با پنج تن از خلفای آل زبیر و بنی‌امیه معاصر بود.[۷]

جایگاه و ویژگی‌ها

علی‌بن‌حسین(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیاری بود؛ ازجمله در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت است (ببینید: اهل بیت(ع)). ایشان در علم و عمل بهترینِ مردم زمان خود بود[۸] و بر اساس حدیث رسول خدا(ص)[۹] و امیرالمؤمنین(ع)[۱۰] و وصیت پدر خود امام‌حسین(ع) به عنوان امام پس از ایشان معرفی شد[۱۱] و امام‌حسین(ع) در روز عاشورا اسم اعظم و مواریث انبیا را به ایشان سپرد.[۱۲] دانشمندانی بنام و متقدم از اهل سنت، مانند محمدبن‌شهاب زهری، سفیان‌بن‌عیینه و ابن‌ادریس شافعی که معاصر حضرت بودند، ایشان را فقیه‌ترینِ مردم مدینه[۱۳] و بهترین فرد از اهل بیت پیامبر(ص) در زمان خود[۱۴] شمرده‌اند. به تصریح شمس‌الدین ذهبی، جلالت، شرافت، سیادت، علم، خدامحوری و کمال عقل، ایشان را شایسته امامت و رهبری امت اسلامی قرار داده بود.[۱۵] ایشان مورد احترام مردم بود؛ چنان‌که در اوج شلوغی در اطراف کعبه، برای بوسیدن حجرالاسود برای حضرت راه باز می‌کردند و این کار سبب شگفتی و حسادت هشام‌بن‌عبدالملک خلیفه اموی شد.[۱۶]

امام‌خمینی امام‌سجاد(ع) را از بزرگ‌ترین نعمت‌های ذات مقدس خداوند بر بندگان شمرده و یادآور شده است حق‌تعالی آن سرور را از عالم قرب و قدس برای معرفی راه‌های بندگی خود به بندگان به امامت برگزید. ایشان با گواه‌گرفتن آیه آخر سوره تکاثر دربارهٔ پرسش خداوند از نعمت‌های خود، نعمت وجود امام‌سجاد(ع) را از نعمت‌های مورد پرسش خدا از مردم خوانده است[۱۷] و با استناد به روایات[۱۸] روز سه‌شنبه را متعلق به امام‌سجاد(ع) و امام‌باقر(ع) و امام‌صادق(ع) دانسته و مناسب شمرده است نمازگزار در تعقیب نماز صبح برای در امان‌ماندن از دام مهیب شیطان به آن بزرگواران متوسل شود و با شفاعت آن مقربانِ درگاه قدس، از خداوند رفع شرّ شیطان و نفس اماره را طلب کند و در قبول عبادات و مناسک، آن بزرگان واسطه قرار داده شوند.[۱۹]

امام‌سجاد(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود.[۲۰] در علم و تقوا، عبادت، خیرخواهی، رفع گرفتاری از مردم و خدمت به آنان، عفو و نیز بخشش به نیازمندان نمونه بود و دوست و دشمن را تحت تأثیر جذبه و روحانیت خود قرار می‌داد. برخی از هم‌عصران امام‌سجاد(ع)، ایشان را برترین هاشمی و پارساترین و خداترس‌ترینِ مردم روزگار خود شمرده‌اند.[۲۱]

امام‌خمینی نیز با اشاره به گوشه‌ای از معارف بلند اعتقادی و قرآنی در سخنان امام‌سجاد(ع)،[۲۲] یادآور شده است ایشان در مرتبه اعلای ایمان و یقین قرار داشت و همه ائمه(ع) ازجمله امام‌سجاد(ع) از بندگان کامل خدا و در ضیافت حق بلکه در مرتبه مافوق ضیافت و حضور حق قرار دارند و از اینکه دایماً حضور در مقابل حق و کاملاً از غیر او منقطع‌اند، توجه به مظاهر و ملکوت در نظر آنان غرور است و گناهی نابخشودنی.[۲۳] ایشان همچنین یادآور شده است حضرت دارای شجاعت معنوی و شیفته شهادت بود.[۲۴] ایشان با استناد به روایت[۲۵] خاطرنشان کرده امام‌سجاد(ع) به تلاوت قرآن و تدبر در معانی آن توجه ویژه داشت، قرآن را با صدای خوش تلاوت می‌کرد، چنان‌که رهگذران با شنیدن صدای حضرت متوقف می‌شدند و برخی از نیکویی صدای حضرت بی‌هوش می‌شدند.[۲۶] ایشان با تکیه بر روایت[۲۷] خاطرنشان کرده است علم و فقاهت امام‌سجاد(ع) مانند امیرالمؤمنین علی(ع) بود.[۲۸]

امام‌زین‌العابدین(ع) در عبادت نیز زبانزد بود[۲۹] تا جایی که ایشان را «علیّ خیر» و «علیّ عابد» می‌نامیدند[۳۰] و به سبب بسیاری سجده و سجده‌های طولانی[۳۱] به «سجاد»[۳۲] شهرت یافته بود. در هنگام وضو رنگ ایشان از خشیت خداوند زرد می‌شد و در حال نماز می‌لرزید.[۳۳]

امام‌خمینی به استناد روایات[۳۴] یادآور شده است امام‌سجاد(ع) از ترس خدا می‌گریست و در حال نماز رنگش زرد می‌شد و در پاسخ پرسش مردم دراین‌باره، حضور در پیشگاه خداوند را دلیل آن ذکر می‌کرد[۳۵]؛ آن حضرت شیفته عبادت بود و در حال نماز غرق عبادت می‌شد.[۳۶] ایشان اهل ذکر و سجده‌های طولانی بود؛ به گونه‌ای که به سیدالساجدین مشهور شده بود.[۳۷] امام‌خمینی با استناد به منابع روایی[۳۸] یادآور شده است امام‌باقر(ع) از دیدن حالت پدر به گریه افتاد؛ زیرا رنگ امام‌سجاد(ع) از بی‌خوابی زرد و چشمان ایشان از زیادی گریه مجروح و پیشانی و بینی حضرت از زیادی سجده شکاف برداشته و ساق پاهای ایشان ورم کرده بود و با این حال، عبادت‌های خود را در برابر عبادت‌های جد خود امیرالمؤمنین(ع) ناچیز می‌شمرد و می‌فرمود چه کسی طاقت دارد همانند علی(ع) عبادت کند.[۳۹] ایشان یادآورشده است که گریه و زاری و مناجات و عجز و ناله‌های امام‌سجاد(ع) دل را به درد می‌آورد[۴۰] و گریه‌های آن حضرت در درگاه خداوند برای تعلیم دیگران نبود،[۴۱] بلکه آن نیایش‌ها و گریه‌ها نشان‌دهنده حالت خشوع و خشیت از خدا بود.[۴۲] ایشان با استناد به منابع روایی[۴۳] یادآور شده است امام‌سجاد(ع) شب تا به صبح از خداوند می‌خواست تا آمادگی برای مرگ را روزی ایشان کند.[۴۴]

امام‌سجاد(ع) فردی ساده‌زیست بود و جامه ساده به تن می‌کرد. امام‌باقر(ع) پدر خود را در ساده‌زیستی شبیه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) شمرده است.[۴۵] امام‌خمینی نیز افزون بر اشعار خود که امام‌سجاد(ع) را به زهد و ساده‌زیستی ستوده است،[۴۶] به استناد روایات بر ساده‌زیستی و شباهت ایشان به علی(ع) دراین‌باره تأکید کرده است.[۴۷] ایشان با استناد به روایات[۴۸] یادآور شده است امام‌سجاد(ع)، شیعیان خود را به امانتداری سفارش می‌کرد و با سوگند به خدا یادآور می‌شد اگر کشنده امام‌حسین(ع) نیز ایشان را بر شمشیری که با آن پدر ایشان را کشتند، امین قرار دهد، آن را به وی بازخواهد گرداند.[۴۹] ایشان تأکید کرده است که امام‌زین‌العابدین(ع) دلسوز همگان بود و در پی آن بود که گمراهان نیز به راه حق باز آیند و حتی به یزیدبن‌معاویه قاتل سیدالشهدا(ع) نیز پیشنهاد کرد از کرده خود توبه کند و راه توبه را نیز نشان داد و در پاسخ پرسش حضرت زینب(س) دراین‌باره، قلب یزید را مهرخورده خواند که موفق به توبه نخواهد شد.[۵۰]

واقعه عاشورا

امام‌سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روز شهادت امام‌حسین(ع) و یارانش به‌شدت بیمار بود؛ به گونه‌ای که وقتی امویان می‌خواستند آن حضرت را به قتل برسانند،[۵۱] عده‌ای گفتند او را همین بیماری کفایت می‌کند.[۵۲] امام‌حسین(ع) پیش از شهادت پس از اشاره به وقایع عاشورا علی‌بن‌حسین(ع) را در جمع خاندان جانشین خود خواند و به وی سفارش کرد به یتیمان آرامش بخشد و سلام ایشان را به شیعیان برساند و به آنان ابلاغ کند که پدرش غریب و با شهادت از دنیا رفته و بر ایشان گریه کنند.[۵۳] امام‌سجاد(ع) همراه زنان و کودکانِ اسیر ازجمله بانوان بنی‌هاشم به کوفه[۵۴] و سپس به شام نزد یزید[۵۵] برده شد. ایشان در طول سفر با سخنان حکیمانه با تجلیل از جایگاه عمه خود زینب(س) او را راهنمایی می‌کرد.[۵۶] امویان با تبلیغات شدید علیه اهل بیت(ع)[۵۷] به‌ویژه امام‌حسین(ع)،[۵۸] فضای جامعه اسلامی را علیه خاندان پیامبر(ص) مسموم می‌کردند.[۵۹] امام‌خمینی یادآور شده است مردم شام بر اثر همین تبلیغات، افزون بر توهین به خاندان رسالت از اذیت و آزار جسمی آنان نیز دریغ نداشتند.[۶۰]

امام‌سجاد(ع) در اسارت نیز به وظیفه خود عمل کرد[۶۱] و با سخنان آگاهی‌بخش، در کوفه[۶۲] و شام،[۶۳] جایگاه و مظلومیت خاندان پیامبر(ص) را روشن کرد.[۶۴] ایشان در کوفه با صراحت در برابر عبیدالله‌بن‌زیاد موضع‌گیری کرد و به گفته‌های طعنه‌آمیز وی[۶۵] و دیگر مخالفان[۶۶] پاسخ داد و در شام در مجلس یزید به سخنان سخنران مجلس در ستایش معاویه و یزید و نکوهش امام‌علی(ع) و امام‌حسین(ع)، اعتراض کرد و در خطبه‌ای که بر منبر خواند، خود و خاندان پیامبر(ص) را معرفی کرد و با شمردن فضایل آنان جنایات یزیدبن‌معاویه علیه آنان را در کربلا فاش ساخت.[۶۷] ایشان همچنین در شام در برابر پیرمرد شامی ناآگاهی که از پیروزی یزید و اسارت اسرای کربلا، ابراز خرسندی می‌کرد، با تلاوت آیه تطهیر[۶۸] به وی فهماند اسیران از اهل بیت(ع) پیامبرند و او را به سوی اهل بیت(ع) جذب کرد، به گونه‌ای که پیرمرد از گفته‌های خود توبه کرد.[۶۹] امام‌سجاد(ع) در پاسخ منهال‌بن‌عمرو که حال او را پرسیده بود، اهل بیت پیامبر(ص) را مانند بنی‌اسرائیل شمرد که آل فرعون مردان آنان را می‌کشتند و زنانشان را به خدمت می‌گرفتند.[۷۰]

امام‌خمینی در راستای نکات یادشده یادآور شده است امام‌حسین(ع) در میدان مبارزه فداکاری کرد و امام‌سجاد(ع) در خارج میدان و به میزانی که فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) باارزش و کارآمد بود، فداکاری امام‌سجاد(ع) با آن حالت نقاهت و بیماری، تأثیر داشت و به مردم فهماند که زنان و مردان در برابر حکومت ستمگر نباید بترسند و صحبت‌هایی که حضرت در میان راه و در کوفه کرد و خطابه‌ای که در شام داشت، اهل بیت را معرفی کرد و روشن ساخت که برخلاف تبلیغات منفی یزیدیان، اهل بیت پیامبر(ص) را بد جلوه داده‌اند.[۷۱] در واقع امام‌سجاد(ع) با افشاگری‌های خود صحنه را به سود اسلام و اهل بیت(ع) دگرگون کرد و با موضع‌گیری‌های خود یزید را رسوا ساخت.[۷۲]

دوران امامت

امامت امام‌سجاد(ع) با شهادت امام‌حسین(ع) در دهم محرم ۶۱ هجری آغاز شد[۷۳] و تا زمان شهادت به مدت ۳۴[۷۴] یا ۳۵ سال[۷۵] ادامه داشت. ایشان در دوره امامت خود با یزیدبن‌معاویه (۶۱–۶۴ق)، عبدالله‌بن‌زبیر حاکم مستقل حجاز (۶۱–۷۳ق)، معاویةبن‌یزید (چند ماه از سال ۶۴ق)، مروان‌بن‌حکم (نه ماه از سال ۶۵ق)، عبدالملک‌بن‌مروان (۶۵–۸۶ق) و ولیدبن‌عبدالملک ((۸۶–۹۶ق) هم‌زمان بود.[۷۶] در دوره حکومت آل زبیر نیز خاندان پیامبر(ص) در فشار بودند[۷۷] و ابن‌زبیر با اهل بیت(ع) دشمنی می‌ورزید[۷۸]؛ چنان‌که در خطبه‌های نماز جمعه به سبب دشمنی با فرزندان علی(ع) حتی از گفتن نام پیامبر(ص) نیز خودداری می‌کرد.[۷۹] عبدالملک نیز حاکمی مستبد بود.[۸۰] از سوی دیگر، انحطاط فکری و تشکیک در مبانی دین و فساد اخلاقی، ناشی از بی‌توجهی به آموزه‌های دین و مهجورشدن سنت پیامبر(ص) در سراسر دنیای اسلام راه یافته بود.[۸۱] با همه این شرایط پیروان اهل بیت(ع) به فعالیت‌های تشکیلاتی خود ادامه دادند[۸۲] و امام‌سجاد(ع) رسالت خود را پنهانی و همراه با تقیه دنبال می‌کرد.[۸۳]

امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی و روایی[۸۴] یادآور شده است مردم از وحشت جرئت نزدیک‌شدن و پرسش از خاندان پیامبر(ص) را نیز از دست داده بودند[۸۵] و به مردم القا شده بود که حسین(ع) در برابر خلیفه پیامبر(ص) ایستاده است.[۸۶] امام‌سجاد(ع) برای شکستن این فضا و انجام رسالت، تلاش‌های بسیاری کرد. نشر تفکر اصیل اسلامی در جامعه یعنی توحید، نبوت، آرمان‌های معنوی و انسانی، آشناکردن مردم با مکتب اهل بیت و حقانیت کسانی که باید حکومت در دست آنان باشد، در دستور کار حضرت بود.[۸۷] آن حضرت در مسجد پیامبر(ص) برای مردم حدیث می‌گفت و برای یاران و شیعیان، مجالس و دستورالعمل‌های ویژه داشت.[۸۸] برخی ۱۷۳ تن[۸۹] و برخی ۲۳۷ تن[۹۰] از اصحاب امام‌سجاد(ع) را در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. ایشان در این فرصت در تربیت افراد ممتازی از مفسران و محدثانی مانند جابربن‌عبدالله انصاری، عامربن‌وائله کنانی، سعیدبن‌مسیب، سعیدبن‌جبیر، ابوخالد کابلی، قاسم‌بن‌عوف، ابان‌بن‌تغلب، ابوحمزه ثمالی و یحیی‌بن‌ام‌طویل تلاش کرد.[۹۱] امام‌خمینی نیز خاطرنشان کرده است امام‌سجاد(ع) مردم را به توحید و تهذیب نفس و رویگردانی از دنیا و مناجات با خداوند دعوت کرد و از راه دعوت به معنویات مصالح مسلمانان را سامان داد.[۹۲]

امام‌سجاد(ع) روایت‌های پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) را برای مردم نقل می‌کرد[۹۳] و مردم را موعظه می‌کرد و آنان را می‌گریاند،[۹۴] معارف و تفسیر آیات قرآن[۹۵] و حقانیت علی(ع) را برای مردم روشن می‌ساخت،[۹۶] مکتب فقهی اهل بیت(ع) را به مردم معرفی می‌کرد،[۹۷] سنت‌های فراموش‌شده اسلام و پیامبر(ص) ازجمله شعار «حی علی خیرالعمل» در اذان را به آنان یادآور می‌شد[۹۸] و نیز با غلو دربارهٔ امامان(ع) مبارزه می‌کرد[۹۹] و بدین ترتیب اینک بیش از ۱۶۰۰ حدیث از امام‌سجاد(ع) در مسانید ثبت شده است.[۱۰۰] تربیت بردگان و آشناکردن آنان با مکتب اهل بیت و سپس آزادکردن آنان، از دیگر اقدام‌های امام‌سجاد(ع) در جهت هدایت مردم بود.[۱۰۱] زنده نگه‌داشتن پیام کربلا از راه یادآوری واقعه و نیز عزاداری برای امام‌حسین(ع)[۱۰۲] از دیگرکارهای امام‌سجاد(ع) بود.

امام‌سجاد(ع) پس از واقعه کربلا تا پایان عمر آشکارا بر شهادت پدر می‌گریست، به گونه‌ای که آب و غذا با اشک چشمش در هم می‌آمیخت و یادآور می‌شد فرزند رسول خدا(ص) گرسنه و تشنه کشته شد[۱۰۳] و هدف ایشان از گریه در مناسبت‌های گوناگون زنده نگه‌داشتن حادثه کربلا بود تا مردم از یاد نبرند که امام‌حسین(ع) چرا قیام کرد و چه کسانی او را کشتند.[۱۰۴] از نگاه امام‌خمینی نیز گریه‌های امام‌سجاد(ع) در اوج قدرت امویان از سوی کسی که همه چیزش را درکربلا از دست داده است، برای روشن‌شدن مظلومیت خاندان پیامبر و تبیین اهداف نهضت کربلا برای مردم مؤثر بود[۱۰۵] و خدمت امام‌زین‌العابدین(ع) به پیشبرد و تبلیغ دین از خدمات امام‌صادق(ع) کمتر نبود.[۱۰۶]

شیعیان پس از حادثه کربلا برای مبارزه با یزیدبن‌معاویه قیام‌های خونینی مانند نهضت توابین و قیام مختاربن‌ابی‌عبیده را سامان دادند. گزارشی از حمایت آشکار امام‌سجاد(ع) از این قیام‌ها به ثبت نرسیده است؛ ولی شواهد نشان می‌دهند ایشان از قیام شیعیان علیه امویان به‌ویژه قیام مختار رضایت داشت.[۱۰۷] امام‌سجاد(ع) با خلفای اموی همچون عبدالملک برخوردهایی گاه تند و گاه ملایم داشت و نیز با عالمان وابسته به دستگاه‌های حاکم مانند محمدبن‌شهاب زهری نیز برخوردهایی داشت و سعی می‌کرد آنان را از دربار امویان جدا کند.[۱۰۸] به گزارشی در زمان عبدالملک، سکه با نشان ویژه مسیحیت در سرزمین‌های اسلامی رواج داشت و عبدالملک تصمیم به جلوگیری از آن گرفت که با تهدید پادشاه روم مبنی بر توهین به پیامبر اسلام(ص) با رواج سکه جدید روبه‌رو گردید. عبدالملک دراین‌باره با امام‌سجاد(ع) مشورت کرد و امام(ع) با پیشنهاد به جریان‌انداختن سکه‌ای جدید با شعار اسلامی از مسلمانان رفع خطر کرد.[۱۰۹] رفتار عبدالملک با امام‌سجاد(ع) در آغاز حکومت مسالمت‌جویانه بود[۱۱۰]؛ ولی در ادامه شیعیان را در فشار و شکنجه قرار داد.[۱۱۱] فعالیت‌های آگاهی‌بخش امام‌سجاد(ع) و احساس خطر عبدالملک از سوی امام‌سجاد(ع) برای کیان سلطنت امویان[۱۱۲] موجب شد عبدالملک یک‌بار ایشان را بازداشت و دست‌بسته به شام، مرکز خلافت امویان بفرستد.[۱۱۳]

با وجود این شرایط ناگوار، امام‌سجاد(ع) توانست فضای وحشت اموی را بشکند و به تعبیر امام‌خمینی آن‌چنان‌که فرزدق از هواداران امام‌سجاد(ع) در برابر مردم در مسجدالحرام زبان به ستایش ایشان گشود و شعر معروف «هذا الذی تعرف البطحاء وطأته»[۱۱۴] را در وصف امام‌سجاد(ع) سرود.[۱۱۵] امام‌خمینی خاطرنشان کرده است با وجود ستمکاری و غصب حقوق اهل بیت(ع) به دست امویان،[۱۱۶] امام‌سجاد(ع) به حفظ کیان اسلام و عزت و مصالح مسلمانان توجه داشت[۱۱۷] و دربارهٔ سپاهیان اسلام و افراد مشغول به پاسداری در مرزهای جغرافیایی مسلمانان با کفار، دغدغه داشت و در دعای خود از خداوند می‌خواست مرزبانان اسلام را در پناه خود حفظ و حامیان دین را قوت دهد و بر توان فکری و جسمی و تعداد آنان بیفزاید.[۱۱۸]

امام‌خمینی با یادکرد از سیره امام‌سجاد(ع) و دشواری‌هایی که حضرت در راه هدایت جامعه متحمل گردید، مردم را به تبعیت از ایشان دعوت کرده[۱۱۹] و در شرح مصائب ایشان یادآور شده است در کربلا خیمه‌های سیدالشهدا(ع) را سوزاندند و به اسیران کربلا به‌ویژه امام‌سجاد(ع) ستم‌ها کردند.[۱۲۰] ایشان برای تقویت مبارزان علیه رژیم پهلویِ ستمکار، از مبارزه و زندان‌شدن و بستن دستان امام‌سجاد(ع) به دست یزیدیان یاد کرده و دربارهٔ از منبر منع‌شدنِ یکی از واعظان قم به دلیل حمایت از نهضت اسلامی یادآور شده است روحانیون برتر از حسین‌بن‌علی(ع) و امام‌سجاد(ع) نیستند.[۱۲۱] ایشان خاطرنشان ساخته امامان معصوم(ع) به همگان درس ایستادگی و مقاومت آموخته‌اند و ازجمله حضرت زینب(س) با رفتار خود یزید را تحقیر کرد و امام‌سجاد(ع) در شام بدون ترس در حضور یزید حقایق را آشکار ساخت و زنان و مردان انقلابی نیز در برابر قدرت‌ها و سازمان‌های وابسته به آنها باید استقامت کنند.[۱۲۲] ایشان شجاعت و ایثار خانواده‌های شهدا و ایثارگران را یادآور شجاعت و فداکاری امام‌سجاد(ع) و زینب(س) شمرده، آنان را ستوده است.[۱۲۳]

دعاها و آثار

ازجمله روایات برجای مانده از امام‌سجاد(ع) رساله حقوق است که امام‌خمینی نیز به بندهایی از آن استناد کرده است.[۱۲۴] همچنین دعاهای گوناگونی همانند دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه ثمالی و زیارت امین‌الله از ایشان مانده است.[۱۲۵] از نگاه امام‌خمینی دعاهای امام‌سجاد(ع) دعوت به توحید، تزکیه نفس و ساختن مردم برای رسیدن به کمال و دعوت به خلوت‌کردن با خدا بود[۱۲۶] و ایشان در قالب دعاهای لطیف، آداب عبودیت را به بندگان خدا آموزش می‌داد[۱۲۷] که افزون بر ابعاد معنوی دربردارنده مسائل مرتبط با حکومت و مبارزه با ظلم نیز بود[۱۲۸]؛ چنان‌که مناجات‌های حضرت نوعی تبلیغ بود؛ زیرا مردم از آنها در نیمه‌های شب استفاده می‌کردند و این دعاها برای همگان نیز پندآموز است.[۱۲۹] امام‌خمینی به گروه‌ها و افرادی که دعا و نیایش را موجب رکود و عقب‌ماندگی می‌دانستند،[۱۳۰] یادآور شده است در صورتی که مخالفان دعا، به قدرت آن در آن فضای پرخفقان و از سوی مردی که همه چیزش را در کربلا از دست داده، پی می‌بردند، از مخالفت دست برمی‌داشتند.[۱۳۱] ایشان به طلاب توصیه می‌کرد دعای ابوحمزه ثمالی، یادگار امام‌سجاد(ع) را با دقت و تأمل بخوانند و در معانی آن تدبر کنند.[۱۳۲]

صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه در اصل شامل ۷۵ دعا به املای امام‌سجاد(ع) با خط امام‌باقر(ع) و زیدبن‌علی(ع) و با تأیید امام‌صادق(ع) بوده است و صحیفه موجود ۵۴ دعا از آن مجموعه است[۱۳۳] و در موضوعات مختلف، بخشی از معارف در قالب دعا بیان شده است.

امام‌خمینی در وصیت‌نامه خود صحیفه سجادیه را زبور آل محمد(ص) خوانده و به تعلق آن به شیعیان افتخار کرده است.[۱۳۴] ایشان از این کتاب شریف به صحیفه نورانیه الهیه و نشئت‌گرفته از آسمان عرفانی عارف باللَّه و نازل‌شده از عقل نورانی سید ساجدین و لطیفه الهی تعبیر کرده است که برای خلاص بندگان خدا از زندان طبیعت و فهماندن ادب عبودیت و قیام در خدمت ربوبیت، سودمند است.[۱۳۵] ایشان در یادداشت اهدای یک نسخه از این کتاب به نوه خود، سیدعلی خمینی خاطرنشان کرده است صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد و از بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست بشری از رسیدن به برکات آن کوتاه است؛ کتابی‌که از سرچشمه نور خدا منشأ گرفته است و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم‌الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‌آموزد؛ کتابی شریف که سبک معارف الهی را به سبک قرآن کریم بدون تکلف برای تشنگان معارف الهی بیان می‌کند و بسان قرآن سفره‌ای است که در آن انواع نعمت‌ها موجود است و افراد به قدر استعداد معنوی خود از آن استفاده می‌کنند. ایشان افزوده است این کتاب همچون قرآن کریم قطراتی از دقیق‌ترین معارف غیبی حاصل از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و بالاتر از آن را به شیوه خاص بر دل‌ها می‌چشاند[۱۳۶]؛ البته ایشان از نگاه فقهی دربارهٔ امکان استناد به یک‌یک جملات صحیفه سجادیه ملاحظه ویژه‌ای دارد[۱۳۷] (ببینید: حدیث)

امام‌سجاد(ع) دارای پانزده فرزند شامل یازده پسر ازجمله امام‌محمدباقر(ع) و چهار دختر بود.[۱۳۸] ایشان در دوازدهم محرم[۱۳۹] سال ۹۴ یا ۹۵ق[۱۴۰] در مدینه به دست ولیدبن‌عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید[۱۴۱] و در کنار امام‌حسن مجتبی(ع) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۱۴۲] مرقد آن حضرت که قبر امام‌باقر(ع) و امام‌صادق(ع) نیز در جوار آن قرار گرفت، در قرن‌های بعد دارای بارگاه، خادم و وسایل پذیرایی از زائران گردید[۱۴۳]؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش،[۱۴۴] به دست گروه‌های وهابیِ حاکم ویران شد. امام‌خمینی نفهمی و کج‌روی را از انگیزه‌های این جنایت شمرده است.[۱۴۵] ایشان در پیام به زائران خانه خدا از مردم خواسته است در مدینه افزون بر مزار پیامبر(ص)، قبر فاطمه زهرا(س) و امامان بقیع(ع) را زیارت کنند.[۱۴۶]

پانویس

  1. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۷۵؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۵–۸۵۶.
  2. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۳–۸۵۵.
  3. کلینی، کافی، ۱/۴۶۶–۴۶۷؛ قمی، تاریخ قم، ۱۹۶.
  4. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷.
  5. ابن‌خلکان، وفیات الأعیان، ۳/۲۶۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۱.
  6. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۵/۱۶۳؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.
  7. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۷۵–۱۷۶.
  8. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.
  9. مجلسی، بحارالانوار، ۳۶/۱۹۲–۲۰۳.
  10. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸–۱۳۹.
  11. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸–۱۳۹؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵–۲۹۶.
  12. کلینی، کافی، ۱/۳۰۳–۳۰۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۷.
  13. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۵۹؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۸۷–۳۸۹.
  14. مفید، الارشاد، ۱۴۱ و ۱۴۴.
  15. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۸.
  16. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۶۹–۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۷–۳۹۸؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۶۹–۸۷۲.
  17. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.
  18. صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲۴/۲۳۹.
  19. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹؛ چهل حدیث ۴۷۹.
  20. اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۲۴ و ۳۱.
  21. ←اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۱–۳۹۲.
  22. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۴.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.
  25. کلینی، کافی، ۲/۶۱۶.
  26. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.
  27. مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱–۱۴۲.
  28. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۴۲.
  29. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۴۸–۱۴۹.
  30. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۳.
  31. ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۸.
  32. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۶۷؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۷/۲۱.
  33. مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲–۱۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۲.
  34. مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲–۱۴۳؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۴۹.
  35. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.
  36. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.
  37. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۵.
  38. مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲.
  39. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۴۲–۴۴۳.
  40. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۴.
  41. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۷.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۸.
  43. مجلسی، بحارالانوار، ۹۵/۶۳.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.
  45. مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱–۱۴۲.
  46. امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
  47. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۴۲–۴۴۳.
  48. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۹/۷۶.
  49. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۱۵.
  51. مفید، الارشاد، ۲/۱۱۲–۱۱۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۸۷–۳۸۸.
  52. مفید، الارشاد، ۲/۱۱۳.
  53. حائری، معالی السبطین، ۴۴۴–۴۴۵.
  54. ابن‌طاووس، اللهوف، ۸۴–۸۶.
  55. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۰۱–۱۰۲.
  56. مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۶۴.
  57. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۳۵.
  58. مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۹.
  59. ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۰۳–۱۹۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۸–۱۲۹.
  60. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۴.
  61. ابن‌طاووس، اللهوف، ۸۶.
  62. امام‌خمینی، تقریرات، ۸۶–۸۸.
  63. طبرسی، احمدبن‌علی، ۲/۳۱۰–۳۱۱؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۶۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷–۱۳۹.
  64. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۶۸؛ عطاردی، مسند، ۲/۱۶۸.
  65. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۵۸.
  66. مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۷۷.
  67. مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷–۱۳۹.
  68. احزاب، ۳۳.
  69. ابن‌اعثم، الفتوح، ۵/۱۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۲۹.
  70. ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۱۲.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴–۵۶.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.
  73. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۳۱.
  74. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.
  75. کلینی، کافی، ۱/۴۶۸.
  76. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۱–۱۷۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲–۱۳.
  77. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰/۱۲۸–۱۲۹.
  78. مجلسی، بحارالانوار، ۴/۶۲؛ یعقوبی، تاریخ، ۲/۲۶۲.
  79. بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۳۱۷ و ۷/۱۳۳.
  80. سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۳۵۹–۳۶۰.
  81. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۱۲–۲۱۴.
  82. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۰۸–۲۰۹.
  83. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸.
  84. مفید، الاختصاص، ۶۴؛ ابن‌حمدون، التذکرة الحمدونیه، ۹/۲۲۴.
  85. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.
  87. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۲۹–۲۳۰.
  88. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۴۹؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۰۰.
  89. طوسی، رجال، ۱۰۹–۱۲۰.
  90. عطاردی، مسند، ۲/۴۱۶–۵۱۰.
  91. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۷۶–۱۷۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۴۳–۱۴۴.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.
  93. عطاردی، مسند، ۱/۲۵۳.
  94. کلینی، کافی، ۸/۱۴؛ عطاردی، مسند، ۲/۳۱۵–۳۲۲.
  95. عطاردی، مسند، ۱/۳۷۶–۴۳۳.
  96. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۴/۱۰۲.
  97. عطاردی، مسند، ۲/۱۷۸–۳۱۰؛ جلالی، جهاد الامام‌السجاد(ع)، ۱۳۱–۱۳۲.
  98. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ۲/۲۶.
  99. فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۲۱۸.
  100. ←عطاردی، مسند، ۲/۴۱۳.
  101. سیّد الاهل، زین‌العابدین علی‌بن‌الحسین(ع)، ۷ و ۴۷.
  102. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۶۵–۱۶۶؛ طبرسی، حسن‌بن‌فضل، ۳۱۶.
  103. ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۴۹.
  104. مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۳۳–۳۴.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶–۳۴۷.
  106. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.
  107. مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۳۸۶–۳۸۷؛ عطاردی، مسند، ۱/۱۴۹–۱۵۰.
  108. عطاردی، مسند، ۱/۱۴۵–۱۴۷؛ خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۲۳–۲۲۵.
  109. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۹/۱۰۴؛ دخیل، ائمتنا، ۱/۳۸۶؛ عاملی، دراسات و بحوث، ۱/۱۴۱–۱۴۴.
  110. مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۸–۲۹ و ۱۱۹.
  111. ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسه، ۲/۴۰ و ۶۰–۶۱؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۱/۴۴.
  112. جلالی، جهاد الامام‌السجاد(ع)، ۲۱۲.
  113. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۳.
  114. مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۱–۱۲۲.
  115. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۰۴–۵۰۵.
  116. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۷؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۸۲.
  117. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.
  118. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۲۶.
  119. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۳.
  120. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۴.
  121. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۳.
  122. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷ ‏/۵۴–۵۶.
  123. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.
  124. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۰.
  125. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۳۹–۴۰؛ ابن‌مشهدی، المزار الکبیر، ۲۸۲–۲۸۴؛ عطاردی، مسند، ۱/۴۳۳–۴۷۸ و ۲/۳–۱۴۴.
  126. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.
  127. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.
  128. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۶.
  129. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.
  130. ← امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۸؛ کسروی، یکم دی‌ماه، ۴–۷.
  131. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶–۳۴۷.
  132. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲.
  133. صحیفه سجادیه، ۱۰–۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۷/۵۱–۱۶۵.
  134. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶–۳۹۷.
  135. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳–۱۷۴.
  136. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹–۲۱۰.
  137. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۴۸۱–۴۸۲.
  138. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۵.
  139. ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۳–۸۷۴.
  140. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۷۵–۱۷۶.
  141. ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.
  142. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۱۷۶.
  143. نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع، ۸۸–۱۰۱.
  144. دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.
  145. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.
  146. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۳.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌ابی‌شیبه، عبدالله‌بن‌محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تصحیح سعید اللّحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌اعثم کوفی، احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌حمدون، محمدبن‌حسن، التذکرة الحمدونیه، تحقیق احسان عباس و بکر عباس، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بی‌تا.
  • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمدبن‌علی، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، تحقیق سامی الغریری، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌طاووس، علی‌بن‌موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌قتیبه دینوری، عبدالله‌بن‌مسلم، الامامة و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، بی‌جا، حلبی، بی‌تا.
  • ابن‌قولویه، جعفربن‌محمد، کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، نجف، دارالمرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌مشهدی، محمدبن‌جعفر، المزار الکبیر، تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
  • بلاذری، احمدبن‌یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
  • جلالی، محمدرضا، جهاد الامام‌السجاد(ع)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • حائری، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین(ع)، قم، صبح صادق، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
  • دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
  • ذهبی، محمدبن‌احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارناووط، بیروت، الرساله، چاپ دهم، ۱۴۱۴ق.
  • سیّد الاهل، عبدالعزیز، زین‌العابدین علی‌بن‌الحسین(ع)، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۹۶۱م.
  • سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، تحقیق محمد غسان نصوح، قطر، وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، طبع دوم، ۱۴۳۴ق.
  • صحیفه سجادیه، امام‌علی‌بن‌الحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
  • طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، حسن‌بن‌فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • طبری، محمدبن‌جریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • عاملی، سیدجعفر مرتضی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام‌السجاد(ع)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • فتّال نیشابوری، محمدبن‌احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • قمی، حسن‌بن‌محمد، تاریخ قم، تحقیق سیدجلال‌الدین ارموی، تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • کسروی، سیداحمد، یکم دی‌ماه، گزارش همایش کتابسوزان، تهران، چاپخانه پیمان، ۱۳۲۲ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مسعودی، علی‌بن‌حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع، تهران، مشعر، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
  • یعقوبی، احمدبن‌ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون