۲۱٬۲۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
امامخمینی دربارهٔ نوع کتابهایی که چاپ میشد بسیار حساس و تأکید داشت پیش از نشر کتاب باید یک گروه اهل علم و متخصص بر محتوای کتاب [[نظارت]] دقیق داشته باشند. کار این گروه علاوه بر ارزش زیاد، بسیار حساس است؛ زیرا لغزش آنان به نشر آثار انحرافی میانجامد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref> چنانکه به برخی کتابهایی که هیئتهای گزینش سراسر کشور به بهانه پرسشهای دینی و ایدئولوژی اسلامی منتشر کرده بودند و سرشار از پرسشهای غیر مربوط به اسلام و احیاناً مستهجن بود، شدیدآً اعتراض کرد و دستور جمعآوری آن کتابها و انحلال آن هیئتها را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.</ref> | امامخمینی دربارهٔ نوع کتابهایی که چاپ میشد بسیار حساس و تأکید داشت پیش از نشر کتاب باید یک گروه اهل علم و متخصص بر محتوای کتاب [[نظارت]] دقیق داشته باشند. کار این گروه علاوه بر ارزش زیاد، بسیار حساس است؛ زیرا لغزش آنان به نشر آثار انحرافی میانجامد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref> چنانکه به برخی کتابهایی که هیئتهای گزینش سراسر کشور به بهانه پرسشهای دینی و ایدئولوژی اسلامی منتشر کرده بودند و سرشار از پرسشهای غیر مربوط به اسلام و احیاناً مستهجن بود، شدیدآً اعتراض کرد و دستور جمعآوری آن کتابها و انحلال آن هیئتها را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.</ref> | ||
در نگاه امامخمینی معیار شناخت کتاب مضر آن است که جامعه را به سوی تباهی، غربزدگی و رشد [[دیکتاتوری]] میبرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۷۰.</ref> یا به تفرقه دینی میانجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۱.</ref> بهطور کلی ایشان «[[کتب ضلال]]» را کتابهای مضر به حال [[جامعه]] میدانست. فقیهان دربارهٔ «کتب ضلال» بحث کردهاند و نگهداری، مطالعه، تدریس و تکثیر آن را اجمالاً حرام دانستهاند.<ref>منتظر قائم، آزادیهای شخصی و فکری (از نظر امامخمینی و مبانی فقهی آن)، ۱۱۷.</ref> از نظر امامخمینی نگهداری کتب ضلال و نسخهبرداری و تکثیر و خواندن و درسگرفتن و تدریس آنها اگر هدف صحیحی در آن نباشد، حرام است؛<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> چنانکه روشنترین مصداق کتب ضلال، کتاب آیات شیطانی نوشته [[سلمان رشدی]] است که امامخمینی حکم به قتل وی را داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|سلمان رشدی}} | در نگاه امامخمینی معیار شناخت کتاب مضر آن است که جامعه را به سوی تباهی، غربزدگی و رشد [[دیکتاتوری]] میبرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۷۰.</ref> یا به تفرقه دینی میانجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۱.</ref> بهطور کلی ایشان «[[کتب ضلال]]» را کتابهای مضر به حال [[جامعه]] میدانست. فقیهان دربارهٔ «کتب ضلال» بحث کردهاند و نگهداری، مطالعه، تدریس و تکثیر آن را اجمالاً حرام دانستهاند.<ref>منتظر قائم، آزادیهای شخصی و فکری (از نظر امامخمینی و مبانی فقهی آن)، ۱۱۷.</ref> از نظر امامخمینی نگهداری کتب ضلال و نسخهبرداری و تکثیر و خواندن و درسگرفتن و تدریس آنها اگر هدف صحیحی در آن نباشد، حرام است؛<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> چنانکه روشنترین مصداق کتب ضلال، [[کتاب آیات شیطانی]] نوشته [[سلمان رشدی]] است که امامخمینی حکم به قتل وی را داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|سلمان رشدی}} | ||
امامخمینی از نظر مصداقی، غنیترین کتاب عالم در تعلیم و [[تربیت]] را کتاب قرآن میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵.</ref> زیرا در نگاه ایشان [[قرآن کریم]] کتاب زندگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸ و ۳۹۵.</ref> انسانسازی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰؛ ۴/۴۴۸؛ ۶/۴۲ و ۷/۴۱۵.</ref> تحرک و جنبش،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۸۷.</ref> حرکتبخش از طبیعت به غیب، از مادیت به معنویت و حرکتبخش در راه [[عدالت اجتماعی|عدالت]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱.</ref> است؛ به گونهای که عرب پیش از اسلام را به حرکت درآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۹.</ref> چنانکه [[نهج البلاغه]] نیز کتاب است که ایشان آن را از مفیدترین کتابها شمرده و آن را نازله روح [[امیرالمؤمنین(ع)]] برای تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منی و در [[حجب|حجاب]] خودخواهی و مجموعهای شفابخش برای دردهای فردی و اجتماعی شمردهاست و ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۸.</ref> [[صحیفه سجادیه]] نیز که در نگاه ایشان نمونه کامل قرآن صاعد و بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انسان است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹.</ref> و [[مفاتیح الجنان]] اثر [[شیخعباس قمی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲.</ref> نیز از کتابهای مورد اهتمام ایشان بودهاست.{{ببینید|قرآن}} | امامخمینی از نظر مصداقی، غنیترین کتاب عالم در تعلیم و [[تربیت]] را کتاب قرآن میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵.</ref> زیرا در نگاه ایشان [[قرآن کریم]] کتاب زندگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸ و ۳۹۵.</ref> انسانسازی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰؛ ۴/۴۴۸؛ ۶/۴۲ و ۷/۴۱۵.</ref> تحرک و جنبش،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۸۷.</ref> حرکتبخش از طبیعت به غیب، از مادیت به معنویت و حرکتبخش در راه [[عدالت اجتماعی|عدالت]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱.</ref> است؛ به گونهای که عرب پیش از اسلام را به حرکت درآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۹.</ref> چنانکه [[نهج البلاغه]] نیز کتاب است که ایشان آن را از مفیدترین کتابها شمرده و آن را نازله روح [[امیرالمؤمنین(ع)]] برای تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منی و در [[حجب|حجاب]] خودخواهی و مجموعهای شفابخش برای دردهای فردی و اجتماعی شمردهاست و ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۸.</ref> [[صحیفه سجادیه]] نیز که در نگاه ایشان نمونه کامل قرآن صاعد و بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انسان است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹.</ref> و [[مفاتیح الجنان]] اثر [[شیخعباس قمی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲.</ref> نیز از کتابهای مورد اهتمام ایشان بودهاست.{{ببینید|قرآن}} | ||
== وضع کمی و کیفی کتاب == | == وضع کمی و کیفی کتاب == | ||
بررسیها و آمارهای رسمی نشان میدهد در سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰، بهطور متوسط هفتصد عنوان کتاب در سال و در سالهای آغازین دهه ۱۳۵۰ بهطور متوسط ۲۷۰۰ عنوان کتاب در سال انتشار یافت؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۶.</ref> اما پس از [[انقلاب اسلامی]] (غیر از سال ۱۳۵۷) تا پایان دهه شصت که رویدادهایی چون [[جنگ تحمیلی]]، انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاهها، محدودیتهای فنی، چاپ و نشر کتاب را با فراز و نشیبهایی روبهرو کرد، آمارهای رسمی از روند رو به رشد انتشار کتاب سخن میگویند؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۷.</ref> چنانکه در سال ۱۳۷۰، ۷۵۱۶ عنوان کتاب منتشر شد،<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۱۴.</ref> در سال ۱۳۸۰ این رقم به ۳۱۶۱۳ عنوان<ref>پژوهشگاه فرهنگ، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، ۵.</ref> و در سال ۱۳۸۶ به ۵۴۶۱۱ عنوان افزایش یافت.<ref>رجبی، مروری کوتاه، ۵۸.</ref> همچنین در سال ۱۳۷۰، ۵۳۸ کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود داشت<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۲۱۲.</ref> که این رقم بر اساس اعلام پایگاه رسمی اینترنتی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سال ۱۳۹۳ به ۲۱۶۵ رسید. در مجموع طی آماری که در چهلمین سال | بررسیها و آمارهای رسمی نشان میدهد در سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰، بهطور متوسط هفتصد عنوان کتاب در سال و در سالهای آغازین دهه ۱۳۵۰ بهطور متوسط ۲۷۰۰ عنوان کتاب در سال انتشار یافت؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۶.</ref> اما پس از [[انقلاب اسلامی]] (غیر از سال ۱۳۵۷) تا پایان دهه شصت که رویدادهایی چون [[جنگ تحمیلی]]، انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاهها، محدودیتهای فنی، چاپ و نشر کتاب را با فراز و نشیبهایی روبهرو کرد، آمارهای رسمی از روند رو به رشد انتشار کتاب سخن میگویند؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۷.</ref> چنانکه در سال ۱۳۷۰، ۷۵۱۶ عنوان کتاب منتشر شد،<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۱۴.</ref> در سال ۱۳۸۰ این رقم به ۳۱۶۱۳ عنوان<ref>پژوهشگاه فرهنگ، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، ۵.</ref> و در سال ۱۳۸۶ به ۵۴۶۱۱ عنوان افزایش یافت.<ref>رجبی، مروری کوتاه، ۵۸.</ref> همچنین در سال ۱۳۷۰، ۵۳۸ کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود داشت<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۲۱۲.</ref> که این رقم بر اساس اعلام پایگاه رسمی اینترنتی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سال ۱۳۹۳ به ۲۱۶۵ رسید. در مجموع طی آماری که در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد، مجموع کتابهای چاپ اول دهه نخست ۲۲۴۸۴ عنوان، دهه دوم ۴۵۶۸۷ عنوان، دهه سوم ۱۹۵۶۴۷ عنوان و دهه چهارم ۴۰۳۴۲۶ عنوان کتاب در حوزههای مختلف است؛ در کنار تجدید چاپها که به همین نسبت افزایش داشتهاست.<ref>مهر، خبرگزاری، ۲۹/۸/۱۳۹۷.</ref> | ||
افزون بر رشد کمّی وضع کتاب و کتابخانهها در پس از انقلاب، محتوای کتابها نیز تغییر یافت. پس از انقلاب | افزون بر رشد کمّی وضع کتاب و کتابخانهها در پس از انقلاب، محتوای کتابها نیز تغییر یافت. پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، نه تنها بساط کتابهای فاسد و ضداسلام و قرآن برچیده شد، بلکه کتابهای زیادی با موضوعات گوناگون قرآنی، اخلاقی، اعتقادی، [[تاریخ اسلام]] و مسائل تربیتی و پرورشی چاپ و منتشر شد. چاپ دانشنامههای بزرگ از دیگر اقدامهایی بود که پس از انقلاب صورت گرفت.<ref>حری، دایرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، ۱/۸۲۳.</ref> از سوی دیگر، در زمینههای کتاب کودک تحول زیادی رخ داد و کتابهای اسلامی فراوانی در موضوعهای مختلف و فراخور نیاز کودکان، در قالب داستان و [[شعر]] تألیف و منتشر شد.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانههای نور، ۱/۴۷۹.</ref> | ||
یکی از اشکالات کلی امامخمینی به وضع نشر در دوره پهلوی نبود [[آزادی]] برای نشر کتاب سالم، بیتوجهی به کتاب و کمبود مراکز نشر و کتابخوانی، به گونهای که مراکز فساد و مشروبفروشی بیشتر از کتابفروشی و کتابخانه بود.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانههای نور، ۳/۴۰۴؛ ۴/۲۰۱، ۳۹۸ و ۶/۱۵.</ref> دیگر اینکه بر خلاف قانون اساسی و پشتیبانی دولت، نوشتههای گمراهکننده و مخالف با نص قرآن و دین مقدس منتشر میشد؛ ازجمله کتاب انتقاد که بر رد [[قرآن مجید]] نوشته شد؛ اما دولت کسی را بازخواست نکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref> | یکی از اشکالات کلی امامخمینی به وضع نشر در دوره پهلوی نبود [[آزادی]] برای نشر کتاب سالم، بیتوجهی به کتاب و کمبود مراکز نشر و کتابخوانی، به گونهای که مراکز فساد و مشروبفروشی بیشتر از کتابفروشی و کتابخانه بود.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانههای نور، ۳/۴۰۴؛ ۴/۲۰۱، ۳۹۸ و ۶/۱۵.</ref> دیگر اینکه بر خلاف [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] و پشتیبانی دولت، نوشتههای گمراهکننده و مخالف با نص قرآن و دین مقدس منتشر میشد؛ ازجمله کتاب [[انتقاد]] که بر رد [[قرآن مجید]] نوشته شد؛ اما دولت کسی را بازخواست نکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] بارها به کتابهایی که مروج فرهنگ غرب بودند، ازجمله کتاب منسوب به [[محمدرضا پهلوی]] به نام مأموریت برای وطنم انتقاد میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۳/۵۰۸ و ۴/۶۳، ۳۸۲.</ref> در این کتاب بهخصوص در چاپ ابتدایی که پس از مدتی جمع شد و با اصلاحاتی دوباره به چاپ رسید، وابستگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان بهخوبی از زبان خود او بیان شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۲۵.</ref> ایشان با انتقاد از رویکرد خودباختگی فرهنگی و [[غربگرایی]] در رژیم | [[امامخمینی]] بارها به کتابهایی که مروج فرهنگ غرب بودند، ازجمله کتاب منسوب به [[محمدرضا پهلوی]] به نام مأموریت برای وطنم انتقاد میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۳/۵۰۸ و ۴/۶۳، ۳۸۲.</ref> در این کتاب بهخصوص در چاپ ابتدایی که پس از مدتی جمع شد و با اصلاحاتی دوباره به چاپ رسید، وابستگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان بهخوبی از زبان خود او بیان شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۲۵.</ref> ایشان با انتقاد از رویکرد [[خودباختگی]] فرهنگی و [[غربگرایی]] در [[رژیم پهلوی]]، معتقد بود در حالیکه غربیان حاضر نیستند از زبان و لغت فارسی استفاده کنند، برخی نویسندگان در [[ایران]] برای نشر کتاب باید رویکرد غربی داشته باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰ و ۱۱/۲۲۷.</ref> :{{ببینید|غربزدگی}} | ||
محتوای کتابهای درسی نیز در دوران پیش از انقلاب مطلوب نبود، به گونهای که امامخمینی تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور داد کتابهای درسی در تمامی پایهها را تغییر اساسی دهند و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع [[استعمار]] و [[استبداد]] است تصفیه و دروس انقلابی و اسلامی که فرزندان کشور را بیدار و جوانان را مستقل و آزاده بار آورد، جایگزین آن کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴.</ref> ایشان برای نظارت بر محتوای کتابهای درسی به رئیس [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] وقت مأموریت داد تا برای جلوگیری از تحریف تاریخ بر تدوین کتابهای درسی نظارت کند و گزارش آن را به ایشان بدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref> | محتوای کتابهای درسی نیز در دوران پیش از انقلاب مطلوب نبود، به گونهای که امامخمینی تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور داد کتابهای درسی در تمامی پایهها را تغییر اساسی دهند و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع [[استعمار و استثمار|استعمار]] و [[استبداد]] است تصفیه و دروس انقلابی و اسلامی که فرزندان کشور را بیدار و جوانان را مستقل و آزاده بار آورد، جایگزین آن کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴.</ref> ایشان برای [[نظارت]] بر محتوای کتابهای درسی به رئیس [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] وقت مأموریت داد تا برای جلوگیری از تحریف تاریخ بر تدوین کتابهای درسی نظارت کند و گزارش آن را به ایشان بدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref> | ||
== سیره امامخمینی == | == سیره امامخمینی == | ||
همه کسانی که با امامخمینی ارتباط نزدیک داشتهاند از علاقه و جدیت ایشان در مطالعه سخن گفتهاند؛<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷، ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۵۵.</ref> چنانکه ایشان در زمان مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]] که مسئولیت [[رهبری]] مبارزه را نداشت، بسیاری از وقت خود را صرف مطالعه میکرد.<ref>ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۵۶–۵۷.</ref> ایشان در ۲۷سالگی نخستین کتاب خود با مضامین عرفانی را نگاشت<ref>فهری، ۵.</ref> و در ۴۲سالگی با وجود گرفتاریهای فراوان علمی، با اطلاع از انتشار [[کتاب اسرار هزارساله حکمیزاده]] در ردّ [[اسلام]] و [[تشیع]]، به مدت دو ماه تمام درسهای خود را تعطیل کرد و به نگارش کتاب کشف اسرار در رد ادعاهای این شخص پرداخت<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶.</ref> و پس از آن نیز کتابهای متعددی نگاشت. در مجموع آثار ایشان شامل تألیفات، تقریرات و شرحها (به غیر از مجموعه صحیفه امام) به ۴۴ عنوان میرسد.<ref>مؤسسه تنظیم، کتابشناسی، ۶۷–۶۸.</ref> | همه کسانی که با امامخمینی ارتباط نزدیک داشتهاند از علاقه و جدیت ایشان در مطالعه سخن گفتهاند؛<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷، ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۵۵.</ref> چنانکه ایشان در زمان مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]] که مسئولیت [[رهبری]] مبارزه را نداشت، بسیاری از وقت خود را صرف مطالعه میکرد.<ref>ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۵۶–۵۷.</ref> ایشان در ۲۷سالگی نخستین کتاب خود با مضامین عرفانی را نگاشت<ref>فهری، ۵.</ref> و در ۴۲سالگی با وجود گرفتاریهای فراوان علمی، با اطلاع از انتشار [[کتاب اسرار هزارساله حکمیزاده]] در ردّ [[اسلام]] و [[تشیع]]، به مدت دو ماه تمام درسهای خود را تعطیل کرد و به نگارش [[کشف اسرار (کتاب)|کتاب کشف اسرار]] در رد ادعاهای این شخص پرداخت<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶.</ref> و پس از آن نیز کتابهای متعددی نگاشت. در مجموع آثار ایشان شامل تألیفات، تقریرات و شرحها (به غیر از مجموعه [[صحیفه امام]]) به ۴۴ عنوان میرسد.<ref>مؤسسه تنظیم، کتابشناسی، ۶۷–۶۸.</ref> {{ببینید|شرح دعاء السحر|کشف اسرار|تألیفات و آثار امامخمینی}} | ||
امامخمینی | امامخمینی خود کتابخانهای را به نام کتابخانه ولیعصر (ع) برای مطالعه [[طلاب]] تأسیس کرده بود که روبهروی [[مدرسه حجتیه]] قرار داشت و بر لزوم استفاده طلاب از آن و عدم استفاده شخصی از آن تأکید داشت؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹۲.</ref> اما پس از تبعید ایشان [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، در سال ۱۳۴۶ در بازرسی از خانه ایشان تمام مدارک و کتابهای شخصی ایشان و نیز کتابهای این کتابخانه که کتابخانه ولیعصر (ع) نام داشت، شامل ۹۸ جعبه محتوی ۷۳۵۰ جلد کتاب چاپی، یک جعبه محتوی ۳۴ جلد کتاب خطی و سه جعبه چوبی و مقوایی، حاوی اوراق متفرقه و آلبوم عکس و نامه بود، ضبط و به ساواک منتقل کرد. ساواک در سال ۱۳۴۹، درخواست کرد این کتابها به کتابخانه دانشگاه تهران یا کتابخانه ملی، تحویل داده شود.<ref>امامخمینی، سیر مبارزات امام، ۱۶/ ۴۶۸–۴۹۱، ۵۴۳، ۶۵۰ و ۶۸۴.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۹ در گزارش اموال خود به [[قوه قضاییه]] برابر اصل ۱۴۲ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، به غارت کتابهای خود در [[رژیم پهلوی]] و اینکه نمیداند چه تعداد بوده اشاره کردهاست؛ همچنین به چند جلد محدود کتاب که در [[اقامتگاههای امامخمینی|تهران]] از سوی نویسنگان به ایشان هدیه شدهاست و اندک است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳–۵۲۴.</ref> | ||
امامخمینی به هدیهدادن کتاب نیز علاقه نشان میداد و کتاب [[آداب الصلاة]] را به [[سیدهفاطمه طباطبایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۰.</ref> و | امامخمینی بر ضرورت کتابخوانی تأکید<ref>امینزاده، قلمرو علم و دین و بینش امامخمینی، ۱/۵۱.</ref> و به اطرافیان نیز سفارش میکرد کتاب بخوانند؛<ref>ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۱۶۷.</ref> چنانکه خود ایشان در روز اطلاع از درگذشت فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] نیز ساعت مطالعه روزانه خود را تغییر نداد و طبق برنامه به مطالعه پرداخت.<ref>ستوده و برادری، جلوههای معلمی امامخمینی، ۵۸.</ref> [[سیداحمد خمینی]]، نیز از مطالعه امامخمینی و دامنه گسترده علایق ایشان از رمان و تاریخ تا کتابهای سیاسی سخن گفتهاست.<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷</ref> ازجمله کتابهایی که امامخمینی آنها را مطالعه و به دیگران نیز مطالعه آنها را توصیه کرد، میتوان به کتابهای [[سیدمحمدباقر صدر]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۸۰.</ref> کتابهای [[سهروردی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۴.</ref> و فصوص الحکمِ [[ابنعربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۷.</ref> و آثار [[مرتضی مطهری]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.</ref> اشاره کرد. افزون بر کتابهای رایج حوزوی از دیگر آثاری که امامخمینی به مطالعه آنها پرداخت و اینجا و آنجا ذکر شدهاست، میتوان به طهارة الاعراق ابنمسکویه،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.</ref> اثولوجیای ارسطاطالیس،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۳.</ref> اثر جامعهشناختی گوستاو لوبون، متفکر فرانسوی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۲.</ref> ستایش از موش و گربه عبید زاکانی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۴۱.</ref> کتابهای [[ابنسینا|ابوعلیسینا]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۳۲ و ۱۴/۳۶۱.</ref> و غربزدگی [[جلال آلاحمد|جلال آل احمد]]<ref>کیهان، روزنامه، ۳.</ref> اشاره کرد. ایشان در خرداد ۱۳۴۲ که در تهران در بازداشت بود، از دوست خود [[سیدمحمدصادق لواسانی]] دو کتاب مستدرک الوسائل (ج۳) و تاریخ مشروطیت [[سیداحمد کسروی]] را درخواست کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۵.</ref> و در اول مرداد این سال مجموعهای از کتابهای فقهی و اصولی خود را دریافت کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۷.</ref>{{ببینید|مرتضی مطهری|جلال آلاحمد}} | ||
امامخمینی همچنین بر نگهداری، تأسیس و گسترش کتابخانههایی نظیر کتابخانه [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|سیدشهابالدین مرعشی]] تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> و طی حکمی از نخستوزیر وقت، [[میرحسین موسوی]] خواست هرگونه امکانات لازم را برای ارتقای وضعیت این کتابخانه فراهم کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> ایشان گاهی از [[سهم امام (ع)]] برای نشر کتابهای مذهبی بودجهای اختصاص میداد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۹۶.</ref> | |||
امامخمینی به هدیهدادن کتاب نیز علاقه نشان میداد و کتاب [[آداب الصلاة]] را به [[سیدهفاطمه طباطبایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۰.</ref> و سیداحمد خمینی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۹.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] را به [[سیدعلی خمینی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۱۰.</ref> هدیه کرد. ایشان در وصیتنامه شخصی از وصی خود خواست تا در صورت بازگرداندن کتابهایی که رژیم پهلوی از کتابخانه و خانه ایشان غارت کرده، کتابهای اهدایی نجفی مرعشی به کتابخانه ایشان برگردانده شود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۲.</ref> و باقی کتابها را یا به همین کتابخانه یا دیگر کتابخانهها واگذار کنند. ایشان همچنین کتابهایی را که در [[اقامتگاههای امامخمینی|نجف]] داشت، به وصی خود سیداحمد و نوه خود [[سیدحسین خمینی|سیدحسین]] فرزند سیدمصطفی خمینی سپرد و از آنان خواست کتابهای مورد نیاز را استفاده و باقی را به کتابخانهای واگذار کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> ایشان بهرغم اینکه عادت به نوشتن تقریظ و مقدمه بر کتابهای دیگران نداشت، اما بر کتاب پیام خون که دربردارنده بخشی از وصایای شهداست و از سوی [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]] منتشر شده مقدمه کوتاهی نوشته و از آنان تجلیل کرده و خود را در برابر آنان شرمنده شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |