۱۹٬۱۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''استقلال'''، رهایی کشور از سلطه [[بیگانگان]] در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی. | '''استقلال'''، رهایی کشور از سلطه [[بیگانگان]] در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی. | ||
استقلال در فرهنگهای سیاسی، در ارتباط با مفهوم [[حاکمیت]] و حاکمیت خارجی، به معنای زیرسلطهنبودن و در برابر [[استعمار و استثمار|استعمار]] است. اصل استقلال و پدیدهای به نام کشور مستقل، برای نخستینبار با قرارداد وستفالیا (۱۶۴۸م) در اروپا به رسمیت شناخته شد. | |||
در [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، یکی از مهمترین دغدغهها و شعارهای مردم –که از سالها وابستگی حاکمان [[قاجار]] و مقامات پهلوی به قدرتهای استعماری ناشی میشد- «استقلال» بود که پس از پیروزی انقلاب هم به عنوان یکی از اصول اساسی در [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی]] پیگیری شد. | |||
[[امامخمینی]] استقلال را از حقوق اولیه بشر و ارزش حیات او میدانست و کشتهشدن در راه کسب استقلال کشور را بالاترین افتخار خود میشمرد. ایشان اصل استقلال جامعه اسلامی را از بنیادهای اساسی [[اسلام]] میدانست که پذیرش هر گونه سلطه [[کفار]] را نهی کرده است. کسب استقلال کشور از نظر ایشان، تنها با قطع وابستگی در همۀ ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ممکن خواهد بود. | |||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
خط ۳۸: | خط ۴۴: | ||
=== استقلال سیاسی === | === استقلال سیاسی === | ||
از نظر روابط بینالملل، کشوری دارای استقلال تام سیاسی است که دو صفت داشته باشد: | از نظر روابط بینالملل، کشوری دارای استقلال تام سیاسی است که دو صفت داشته باشد: | ||
# آزادی در وضع قوانین و اجرای آن، به گونهای که در این امر با قدرت دیگر مشترک نباشد؛ | |||
# صلاحیت قبول تعهدات بینالمللی و آزادی عمل در انعقاد قراردادهای دوجانبه یا چندجانبه.<ref>علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۲۳.</ref> استقلال سیاسی در دو بعد داخلی و خارجی ظهور و بروز مییابد.<ref>عمار، رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی، ۱۲۲.</ref> بعد داخلی استقلال سیاسی، به معنای حاکمیت مطلق دولت درگرفتن تصمیم و ایجاد حق و تکلیف برای مردم است و بعد خارجی آن به معنای اختیار و ابتکار دولت در تعیین و اداره روابط با دیگر کشورهاست.<ref>عمار، رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی، ۱۲۲.</ref> امامخمینی اصل استقلال سیاسی و ملی جامعه اسلامی را یکی از قوانین بنیادی اسلام میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲–۲۴۳.</ref> و تأکید داشت که از اصول مهم اسلامی و قرآنی این است که مسلمانان نباید تحت سیطره [[کفار]] باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> و دفاع از کیان اسلام و مسلمانان و [[وحدت کلمه]] همه مسلمانان، از اصول مهم دستیابی به استقلال سیاسی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶ و ۱۸/۹۴.</ref> | |||
امامخمینی برای استقلال سیاسی دو مرحله قائل بود. مرحله نخست، رهایی و [[آزادی]] از حیطه حاکمیت و سلطه سیاسی تحمیل شده از سوی مستکبران بر ملتهای دیگر و مرحله دوم، به دستگرفتن سرنوشت سیاسی و اداره [[جامعه]] و رهبری آن به سوی آرمانهای پذیرفتهشده، بدون دخالت و سلطه بیگانگان.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸؛ ۹/۲۵ و ۱۸/۱۹۱؛ فوزی، ۱۹۳.</ref> ایشان که وابستگی را موجب ذلت و سرافکندگی ملت میدید و همواره برای رفع آن و رسیدن به استقلال توصیه میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۱؛ ۱۶/۲۴۰؛ ۱۸/۱۳۲ و ۱۹/۳۴۲.</ref> به لحاظ نظری، برای تحقق استقلال در جامعه اسلامی، [[اصل نه شرقی و نه غربی]] را به معنای نپذیرفتن سلطه هر قدرتی مطرح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸۹؛ ۱۷/۵۹ و ۲۱/۱۵۵؛ فوزی، ۱۹۳.</ref> از نظر ایشان استقلال، زمانی در جامعه تحقق مییابد که هیچ وابستگی فکری و عملی به بیگانگان نباشد و آنان نتوانند در مقدرات جامعه نقشی داشته باشند یا آسیبی به جامعه وارد کنند؛ ولی حفظ تمدن و ارتباط با بیگانگان تعارضی با استقلال ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۴ و ۱۰/۵۳؛ فوزی، ۱۹۷.</ref> از نگاه ایشان مهمترین اهداف استقلال ثبات کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۹۸.</ref> و عزت و اقتدار ملی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۰–۴۳۱ و ۱۷/۱۲۴–۱۲۵.</ref> است و رسیدن به استقلال هم تنها با قطع وابستگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۱۲/۱۹۰.</ref> اتحاد ملت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰–۱۹۱.</ref> [[خودباوری|خودباوری ملی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸؛ ۱۵/۳۱۰ و ۱۹/۲۲۲.</ref> و خروج از [[غربزدگی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲ و ۱۰/۳۹۰–۳۹۱.</ref> ممکن است. | امامخمینی برای استقلال سیاسی دو مرحله قائل بود. مرحله نخست، رهایی و [[آزادی]] از حیطه حاکمیت و سلطه سیاسی تحمیل شده از سوی مستکبران بر ملتهای دیگر و مرحله دوم، به دستگرفتن سرنوشت سیاسی و اداره [[جامعه]] و رهبری آن به سوی آرمانهای پذیرفتهشده، بدون دخالت و سلطه بیگانگان.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸؛ ۹/۲۵ و ۱۸/۱۹۱؛ فوزی، ۱۹۳.</ref> ایشان که وابستگی را موجب ذلت و سرافکندگی ملت میدید و همواره برای رفع آن و رسیدن به استقلال توصیه میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۱؛ ۱۶/۲۴۰؛ ۱۸/۱۳۲ و ۱۹/۳۴۲.</ref> به لحاظ نظری، برای تحقق استقلال در جامعه اسلامی، [[اصل نه شرقی و نه غربی]] را به معنای نپذیرفتن سلطه هر قدرتی مطرح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸۹؛ ۱۷/۵۹ و ۲۱/۱۵۵؛ فوزی، ۱۹۳.</ref> از نظر ایشان استقلال، زمانی در جامعه تحقق مییابد که هیچ وابستگی فکری و عملی به بیگانگان نباشد و آنان نتوانند در مقدرات جامعه نقشی داشته باشند یا آسیبی به جامعه وارد کنند؛ ولی حفظ تمدن و ارتباط با بیگانگان تعارضی با استقلال ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۴ و ۱۰/۵۳؛ فوزی، ۱۹۷.</ref> از نگاه ایشان مهمترین اهداف استقلال ثبات کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۹۸.</ref> و عزت و اقتدار ملی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۰–۴۳۱ و ۱۷/۱۲۴–۱۲۵.</ref> است و رسیدن به استقلال هم تنها با قطع وابستگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۱۲/۱۹۰.</ref> اتحاد ملت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰–۱۹۱.</ref> [[خودباوری|خودباوری ملی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸؛ ۱۵/۳۱۰ و ۱۹/۲۲۲.</ref> و خروج از [[غربزدگی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲ و ۱۰/۳۹۰–۳۹۱.</ref> ممکن است. | ||
خط ۹۳: | خط ۱۰۰: | ||
* سمیه تام، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/687/ استقلال]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۶۸۷–۶۹۴. | * سمیه تام، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/687/ استقلال]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۶۸۷–۶۹۴. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مفاهیم سیاسی]] | |||
[[رده:اندیشههای امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |