کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


دموکراسی مفهومی واحد و جهان‌شمول است که برداشت‌های متعددی از آن امکان‌پذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفه‌های دموکراسی است (میراحمدی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵). این است که گفته شده این واژه، کلمه‌ای انعطاف‌پذیر است و تلقی‌ها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروه‌های فکری متفاوت با اندیشه‌های متضاد، از دموکراسی حمایت می‌کنند. سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، محافظه‌کاران و حتی فاشیست‌ها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم می‌دانند و مدل‌های مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشان‌دهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است (واعظی، ۲۳۹ ـ ۲۴۰).
دموکراسی مفهومی واحد و جهان‌شمول است که برداشت‌های متعددی از آن امکان‌پذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفه‌های دموکراسی است (میراحمدی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵). این است که گفته شده این واژه، کلمه‌ای انعطاف‌پذیر است و تلقی‌ها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروه‌های فکری متفاوت با اندیشه‌های متضاد، از دموکراسی حمایت می‌کنند. سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، محافظه‌کاران و حتی فاشیست‌ها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم می‌دانند و مدل‌های مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشان‌دهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است (واعظی، ۲۳۹ ـ ۲۴۰).
با وجود انتقادهای بسیاری که به این روشِ حکومت وارد است، آنچه دموکراسی را امروزه شیوه‌ای پذیرفتنی و قابل دفاع کرده‌است، کارآیی حکومت، تأمین آزادی‌های فردی، تأمین برابری، آموزش توده‌ها، تقویت میهن‌دوستی، تأمین ثبات حکومت، نظم و پیشرفت، ارزش مردم، حکومت متخصصان و نمایندگان مردم، آموزش شهروندان، شکل معقول حکومت و تکریم‌نکردن قدرت است (عالم، ۳۰۱ ـ ۳۰۴). در دموکراسی واقعی زمامداران با رأی مردم انتخاب می‌شوند و هر زمان که مردم خواستند، آنان بدون نیاز به قیام، شورش و توسل به زور یا نیرنگ کناره‌گیری می‌کنند (صحافیان، ۲۵).
با وجود انتقادهای بسیاری که به این روشِ حکومت وارد است، آنچه دموکراسی را امروزه شیوه‌ای پذیرفتنی و قابل دفاع کرده‌است، کارآیی حکومت، تأمین آزادی‌های فردی، تأمین برابری، آموزش توده‌ها، تقویت میهن‌دوستی، تأمین ثبات حکومت، نظم و پیشرفت، ارزش مردم، حکومت متخصصان و نمایندگان مردم، آموزش شهروندان، شکل معقول حکومت و تکریم‌نکردن قدرت است (عالم، ۳۰۱ ـ ۳۰۴). در دموکراسی واقعی زمامداران با رأی مردم انتخاب می‌شوند و هر زمان که مردم خواستند، آنان بدون نیاز به قیام، شورش و توسل به زور یا نیرنگ کناره‌گیری می‌کنند (صحافیان، ۲۵).
پیشینه: دموکراسی در دولت‌شهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم به‌جز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت می‌کردند و به نوبت، عهده‌دار امور اجرایی می‌شدند (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷). در جمهوری روم نیز جنبه‌هایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد (همان). در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکل‌گیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد (صحافیان، ۱۵). این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدم‌داشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازه‌ای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد (همان، ۱۵ ـ ۲۵).
==پیشینه==
دموکراسی در دولت‌شهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم به‌جز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت می‌کردند و به نوبت، عهده‌دار امور اجرایی می‌شدند (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷). در جمهوری روم نیز جنبه‌هایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد (همان). در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکل‌گیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد (صحافیان، ۱۵). این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدم‌داشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازه‌ای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد (همان، ۱۵ ـ ۲۵).
 
از سوی دیگر، توجه به دموکراسی در ایران، پیشینه‌ای در حدود صد سال دارد. در عصر قاجار، رویارویی با دنیای غرب، ایرانیان را با مفاهیمی چون حق حاکمیت مردم، آزادی، مساوات، عدالت و قانون آشنا کرد (آجودانی، ۷ ـ ۸) و ایران با انقلاب مشروطه، پا به دنیای جدید نهاد. جان‌مایه این نخستین طلیعه نیز اندیشه آزادی، دموکراسی، محدودیت قدرت مطلق و مشارکت مردم در عرصه سیاسی بود (غلامرضا کاشی، ۴۱ ـ ۴۲). از نگاه امام‌خمینی شکل‌گیری مشروطیت، حاصل تلاش علما برای رسیدن به آزادی و وضع قوانینی که استقلال کشور، منافع ملت و اسلام را تأمین می‌کردند بود (۱/۲۸۶). مهم‌ترین آرمان و خواسته در این دوره، رسیدن به دموکراسی دانسته می‌شد (غلامرضا کاشی، ۹۱). در واقع نهضت مشروطه برای تغییر نظام سیاسی از استبداد به مردم‌سالاری و حکومت قانون بود. از پیامدهای مشروطه‌خواهی می‌توان به تشکیل عدالتخانه، شکل‌گیری احزاب سیاسی، تدوین قانون اساسی و متمم آن و تأسیس مجلس شورای ملی اشاره کرد (امین، ۸) (← مقاله نهضت مشروطه).
از سوی دیگر، توجه به دموکراسی در ایران، پیشینه‌ای در حدود صد سال دارد. در عصر قاجار، رویارویی با دنیای غرب، ایرانیان را با مفاهیمی چون حق حاکمیت مردم، آزادی، مساوات، عدالت و قانون آشنا کرد (آجودانی، ۷ ـ ۸) و ایران با انقلاب مشروطه، پا به دنیای جدید نهاد. جان‌مایه این نخستین طلیعه نیز اندیشه آزادی، دموکراسی، محدودیت قدرت مطلق و مشارکت مردم در عرصه سیاسی بود (غلامرضا کاشی، ۴۱ ـ ۴۲). از نگاه امام‌خمینی شکل‌گیری مشروطیت، حاصل تلاش علما برای رسیدن به آزادی و وضع قوانینی که استقلال کشور، منافع ملت و اسلام را تأمین می‌کردند بود (۱/۲۸۶). مهم‌ترین آرمان و خواسته در این دوره، رسیدن به دموکراسی دانسته می‌شد (غلامرضا کاشی، ۹۱). در واقع نهضت مشروطه برای تغییر نظام سیاسی از استبداد به مردم‌سالاری و حکومت قانون بود. از پیامدهای مشروطه‌خواهی می‌توان به تشکیل عدالتخانه، شکل‌گیری احزاب سیاسی، تدوین قانون اساسی و متمم آن و تأسیس مجلس شورای ملی اشاره کرد (امین، ۸) (← مقاله نهضت مشروطه).
در دوران مشروطه سبک حکومت با روش استبدادیِ دوره پیش از آن فرق چندانی نداشت. پی‌ریزی دولت درونی به دست رضاشاه پهلوی، به بهای سرکوبی پیشرفت سیاسی و تمام مظاهر آرمان‌های دموکراتیک انجام شد. در این دوره چنین تصور می‌شد که نوسازی کشور تنها از راه خودکامگی و سرکوب نهادهای دموکراتیک دست‌یافتنی است (عظیمی، ۱۲ ـ ۱۳). امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که در آن دوران مطبوعات آزاد از میان رفتند، آزادی عقیده ممنوع شد و خفقان کامل شکل گرفت (۴/۱۱۵). از آغاز دهه بیست تا مرداد ۱۳۳۲ محدودیت‌های ناشی از قانون اساسی، قدرت بیش از اندازه مجلس، اختیارات و امتیازات نهاد سلطنت و ضعف و بی‌ثباتی کابینه‌ها، مانع پیدایش و تکامل دموکراسی پایدار در ایران گردید (عظیمی، ۵).
در دوران مشروطه سبک حکومت با روش استبدادیِ دوره پیش از آن فرق چندانی نداشت. پی‌ریزی دولت درونی به دست رضاشاه پهلوی، به بهای سرکوبی پیشرفت سیاسی و تمام مظاهر آرمان‌های دموکراتیک انجام شد. در این دوره چنین تصور می‌شد که نوسازی کشور تنها از راه خودکامگی و سرکوب نهادهای دموکراتیک دست‌یافتنی است (عظیمی، ۱۲ ـ ۱۳). امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که در آن دوران مطبوعات آزاد از میان رفتند، آزادی عقیده ممنوع شد و خفقان کامل شکل گرفت (۴/۱۱۵). از آغاز دهه بیست تا مرداد ۱۳۳۲ محدودیت‌های ناشی از قانون اساسی، قدرت بیش از اندازه مجلس، اختیارات و امتیازات نهاد سلطنت و ضعف و بی‌ثباتی کابینه‌ها، مانع پیدایش و تکامل دموکراسی پایدار در ایران گردید (عظیمی، ۵).
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا پهلوی سیاست تمرکز قدرت را پی گرفت و ارکان حکومت خود یعنی ارتش، بوروکراسی و دربار را به‌شدت تقویت کرد (آبراهامیان، ۵۱۵ ـ ۵۱۷). برخی از دلایل اصلی نبودِ دموکراسی در دوران پهلوی را می‌توان، ضعف مالکیت خصوصی و نبود طبقات مستقل و نیرومند به عنوان پایگاه اجتماعی، شکل‌گیری دستگاه دولتی متمرکز، نبود احزاب سیاسی مستقل دانست (کاتوزیان، ۲۳۳ ـ ۲۳۴)؛ بنابراین با توجه به ساخت قدرت مطلقه حکومت پهلوی، بحران مشارکت و رقابت سیاسی به سرعت پدیدار شد که این خود از عوامل عمده بی‌ثباتی سیاسی، فروپاشی نظام پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی بود (بشیریه، ۱۱۳).
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا پهلوی سیاست تمرکز قدرت را پی گرفت و ارکان حکومت خود یعنی ارتش، بوروکراسی و دربار را به‌شدت تقویت کرد (آبراهامیان، ۵۱۵ ـ ۵۱۷). برخی از دلایل اصلی نبودِ دموکراسی در دوران پهلوی را می‌توان، ضعف مالکیت خصوصی و نبود طبقات مستقل و نیرومند به عنوان پایگاه اجتماعی، شکل‌گیری دستگاه دولتی متمرکز، نبود احزاب سیاسی مستقل دانست (کاتوزیان، ۲۳۳ ـ ۲۳۴)؛ بنابراین با توجه به ساخت قدرت مطلقه حکومت پهلوی، بحران مشارکت و رقابت سیاسی به سرعت پدیدار شد که این خود از عوامل عمده بی‌ثباتی سیاسی، فروپاشی نظام پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی بود (بشیریه، ۱۱۳).
با نگاهی به صحیفه امام‌خمینی به دست می‌آید که ایشان بیش از ۲۰۰ مورد از واژه دموکراسی و دموکراتیک، به گونه‌ای مثبت و ایجابی، نفی و رد دموکراسی و نیز به شکل جدلی استفاده کرده‌است (← ادامه مقاله).
با نگاهی به صحیفه امام‌خمینی به دست می‌آید که ایشان بیش از ۲۰۰ مورد از واژه دموکراسی و دموکراتیک، به گونه‌ای مثبت و ایجابی، نفی و رد دموکراسی و نیز به شکل جدلی استفاده کرده‌است (← ادامه مقاله).
دموکراسی در اسلام: قرآن کریم، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند (یوسف، ۶۷) و دموکراسی به معنای حاکمیت محض مردم و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با اسلام سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد (مصباح یزدی، ۴۱)؛ از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد (طاهری، ۱۰۶ ـ ۱۰۷)؛ اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که امام‌خمینی بر آن تأکید دارد (۳/۳۷۹؛ ۴/۷۳ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۵/۲۴۳ و ۱۲/۲۲) و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است (۴/۳۱۴).
==دموکراسی در اسلام==
قرآن کریم، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند (یوسف، ۶۷) و دموکراسی به معنای حاکمیت محض مردم و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با اسلام سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد (مصباح یزدی، ۴۱)؛ از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد (طاهری، ۱۰۶ ـ ۱۰۷)؛ اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که امام‌خمینی بر آن تأکید دارد (۳/۳۷۹؛ ۴/۷۳ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۵/۲۴۳ و ۱۲/۲۲) و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است (۴/۳۱۴).
 
در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند (حجت‌زاده، ۶۵)؛ چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد (خاتمی، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹). در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است (ابراهیم‌زاده آملی، ۱۶۹) (← مقاله مشروعیت).
در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند (حجت‌زاده، ۶۵)؛ چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد (خاتمی، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹). در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است (ابراهیم‌زاده آملی، ۱۶۹) (← مقاله مشروعیت).
فرهنگ اسلامی نشان داده‌است که ضمن حفظ ارزش‌های اساسی دین، توان گسترده‌ای برای تولید و انطباق‌پذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردم‌سالاری دارد (فیرحی، ۱/۳۱۰). در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها می‌توان مبانی «مردم‌سالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو قرآن کریم با دستور به پیامبر اکرم(ص) برای مشورت با مردم (آل عمران، ۱۵۹) و اینکه مشورت روش و رویه‌ای ستوده در میان مؤمنان است (شوری، ۳۸)، بر این اصل تأکید کرده و پیامبر اسلام(ص) آن را یکی از عواملی دانسته‌است که انسان را شایسته زندگی می‌کند (ابن‌شعبه، ۳۶). امام‌خمینی نیز حق تعیین سرنوشت خویش را یک اصل همیشگی و غیر قابل خدشه می‌داند و رأی ملت و اتکای حکومت بر آرای مردم را از اصول دموکراسی برمی‌شمرد (۵/۴۳۶).
فرهنگ اسلامی نشان داده‌است که ضمن حفظ ارزش‌های اساسی دین، توان گسترده‌ای برای تولید و انطباق‌پذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردم‌سالاری دارد (فیرحی، ۱/۳۱۰). در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها می‌توان مبانی «مردم‌سالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو قرآن کریم با دستور به پیامبر اکرم(ص) برای مشورت با مردم (آل عمران، ۱۵۹) و اینکه مشورت روش و رویه‌ای ستوده در میان مؤمنان است (شوری، ۳۸)، بر این اصل تأکید کرده و پیامبر اسلام(ص) آن را یکی از عواملی دانسته‌است که انسان را شایسته زندگی می‌کند (ابن‌شعبه، ۳۶). امام‌خمینی نیز حق تعیین سرنوشت خویش را یک اصل همیشگی و غیر قابل خدشه می‌داند و رأی ملت و اتکای حکومت بر آرای مردم را از اصول دموکراسی برمی‌شمرد (۵/۴۳۶).
از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیین‌کننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا می‌کند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴). آن حضرت رضایت مردم در شکل‌گیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود (همان، ن۱، ۳۷۵). امام‌خمینی نیز مشارکت مردم در رأی‌دادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته (۴/۷۲) و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بی‌اعتبار شمرده‌است (۴/۳۵۹). قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعه‌ای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناخته‌است.
از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیین‌کننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا می‌کند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴). آن حضرت رضایت مردم در شکل‌گیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود (همان، ن۱، ۳۷۵). امام‌خمینی نیز مشارکت مردم در رأی‌دادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته (۴/۷۲) و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بی‌اعتبار شمرده‌است (۴/۳۵۹). قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعه‌ای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناخته‌است.
ارزیابی و نقد دموکراسی: امام‌خمینی مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:
==ارزیابی و نقد دموکراسی==
۱. دموکراسی منفی غرب: بنیان‌های فکری امام‌خمینی درباره دموکراسی به عنوان یک ایدئولوژی، با آموزه‌های غربی همسو نبود و دموکراسی غربی را منفی تلقی می‌کرد. دموکراسیِ غربی از این فکر نشئت می‌گیرد که اراده و عقل انسان تنها ملاک تشخیص، خیر و صلاح امور زندگی و اداره آن است (خالقی، ۳۰) و بر اساس این رهیافت، آزادی به معنای بی‌بند و باری را نیز مجاز می‌شمرد (۸/۶۵)؛ در حالی‌که امام‌خمینی آزادی غربی را سبب تباهی جامعه و جوانان می‌دانست (۱۰/۲۲۷). ایشان باوجود جنجال و هیاهوی غرب در داشتن دموکراسی، این تبلیغات را خالی از واقعیت می‌دانست و معتقد بود حکومت‌های غربی از محتوای دموکراسی واقعی بی‌بهره‌اند (۸/۸۹) و در همه کشورهای مدعی دموکراسی، اعم از شرق و غرب، دیکتاتوری حاکمیت دارد (۶/۴۹۴)؛ زیرا مؤلفه‌های مردم‌سالاری و حاکمیت مردم در آنها کم‌رنگ شده و دموکراسی دستاویزی در دست صاحبان زور و قدرت است (محمدی، ۱/۴۴۷) و به نام دموکراسی، دیدگاه‌ها و گرایش‌های نفسانی عده‌ای بر سراسر جامعه تحمیل می‌شود (افروغ، ۱۰۸)؛ چنان‌که محمدرضا پهلوی ادعای دموکراسی داشت و در عین حال مخالفان خود را به‌شدت سرکوب می‌کرد و مانع آزادی بیان می‌شد و روزنامه‌ها را با دستگاه امنیتی اداره و کنترل می‌کرد؛ از این‌رو امام‌خمینی برای نخستین بار در ۲۰/۴/۱۳۵۴ با استفاده از واژه دموکراسی، به معیار دموکراسی پهلوی که با نبود آزادی و سرکوب مخالفان سازگار است، انتقاد کرد (۳/۱۰۱).
امام‌خمینی مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:
۲. دموکراسی جدلی: امام‌خمینی در بسیاری از موارد، دموکراسی نامطلوب را به صورت جدلی و در محکوم‌کردن مدعیان دموکراسی در کشورهای قدرتمند و بزرگ و همچنین دعاوی مخالفان داخلی، استفاده می‌کرد (قادری، ۳۱۹). ایشان بر این عقیده بود که غربی‌ها، وجوه منفی اندیشه‌ها و دستاوردهای تمدنی خود را با تبلیغات فراوان به کشورهای جهان سوم صادر می‌کنند که نمونه آن آزادی و دموکراسی وارداتی است؛ به این معنی که آنان خواستار جریان دموکراسی و آزادی حقیقی در این کشورها ازجمله ایران نیستند؛ زیرا باوجود ادعاهای دموکراتیک، از رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی حمایت می‌کردند و در حالی از آزادی دم می‌زدند که یک قلم و روزنامه آزاد به معنای حقیقی کلمه در ایران وجود نداشت؛ اما آزادی به معنای بی‌بند و باری ترویج می‌شد و از آن حمایت می‌شد (۱۰/۲۲۷ ـ ۲۲۸) و دموکراسی موجود در غرب و شرق عالم، به دلیل طرفداری از سرمایه‌داران بزرگ و ابرقدرت‌ها و در خفقان‌نگه‌داشتن مردم، فاسد است (۶/۴۶۳).
 
۳. دموکراسی مثبت: امام‌خمینی معتقد بود شکل مطلوب دموکراسی، در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؛ زیرا مردم نقش تعیین‌کننده‌ای در آن دارند (۴/۴۱۰ ـ ۴۱۱ و ۵/۳۱۱). ایشان با بیان مثال‌هایی از تاریخ صدر اسلام و رعایت حقوق مردم از سوی پیامبر اکرم(ص) و امام‌علی(ع) و خلیفه دوم، روش حکومت اسلامی را برتر از دموکراسی‌های موجود و مصداق حقیقی دموکراسی می‌شمرد (۴/۳۲۵ ـ ۳۲۸) و دموکراسی را در کنار عدل و قواعد و قوانین اسلام، یکی از مبانی حکومت اسلامی می‌دانست (۵/۱۳۳) و معتقد بود ویژگی عدل برای دموکراسی اسلامی، آن را کامل‌تر از دموکراسی غربی می‌کند (۴/۳۱۴). از نظر ایشان آنچه مربوط به مفاهیم، اهداف، راهکارها و ساختارهای مطلوب و مثبت دموکراسی است و هر صلاح، خیر و فضیلت انسانی که در جهت سعادت بشر قرار دارد، در اسلام وجود دارد (حجت‌زاده، ۶۷) و حکومت اسلامی، اصول دموکراسی را به کامل‌ترین شکل در درون خود دارد و با دموکراسی ادعایی غربی‌ها متفاوت است (۴/۴۱۸). اگر به‌درستی به اسلام عمل نشود و کشور تحت پرچم اسلام قرار نگیرد، رسیدن به دموکراسی نیز ممکن نخواهد بود (۸/۸۹).
۱. '''دموکراسی منفی غرب''': بنیان‌های فکری امام‌خمینی درباره دموکراسی به عنوان یک ایدئولوژی، با آموزه‌های غربی همسو نبود و دموکراسی غربی را منفی تلقی می‌کرد. دموکراسیِ غربی از این فکر نشئت می‌گیرد که اراده و عقل انسان تنها ملاک تشخیص، خیر و صلاح امور زندگی و اداره آن است (خالقی، ۳۰) و بر اساس این رهیافت، آزادی به معنای بی‌بند و باری را نیز مجاز می‌شمرد (۸/۶۵)؛ در حالی‌که امام‌خمینی آزادی غربی را سبب تباهی جامعه و جوانان می‌دانست (۱۰/۲۲۷). ایشان باوجود جنجال و هیاهوی غرب در داشتن دموکراسی، این تبلیغات را خالی از واقعیت می‌دانست و معتقد بود حکومت‌های غربی از محتوای دموکراسی واقعی بی‌بهره‌اند (۸/۸۹) و در همه کشورهای مدعی دموکراسی، اعم از شرق و غرب، دیکتاتوری حاکمیت دارد (۶/۴۹۴)؛ زیرا مؤلفه‌های مردم‌سالاری و حاکمیت مردم در آنها کم‌رنگ شده و دموکراسی دستاویزی در دست صاحبان زور و قدرت است (محمدی، ۱/۴۴۷) و به نام دموکراسی، دیدگاه‌ها و گرایش‌های نفسانی عده‌ای بر سراسر جامعه تحمیل می‌شود (افروغ، ۱۰۸)؛ چنان‌که محمدرضا پهلوی ادعای دموکراسی داشت و در عین حال مخالفان خود را به‌شدت سرکوب می‌کرد و مانع آزادی بیان می‌شد و روزنامه‌ها را با دستگاه امنیتی اداره و کنترل می‌کرد؛ از این‌رو امام‌خمینی برای نخستین بار در ۲۰/۴/۱۳۵۴ با استفاده از واژه دموکراسی، به معیار دموکراسی پهلوی که با نبود آزادی و سرکوب مخالفان سازگار است، انتقاد کرد (۳/۱۰۱).
ویژگی‌های دموکراسی مطلوب: امام‌خمینی برای دموکراسی آرمانی و مطلوب، مؤلفه‌های روشنی بیان کرده‌است:
 
۱. نفی استبداد و دیکتاتوری: امام‌خمینی به دلیل تناسب‌نداشتن استبداد با دموکراسی و آزادی، رژیم پهلوی را ناتوان از گرایش به آزادمنشی می‌شمرد (۳/۳۷۵) و هدف از مبارزه خود را مقابله با دیکتاتوری پهلوی و جایگزین‌کردن دموکراسی واقعی اعلام می‌کرد (۳/۳۷۹). ایشان معتقد بود با خیزش انقلابی ملت، محمدرضا پهلوی خواهد رفت و حکومت دموکراسی برقرار خواهد شد (۴/۲۴۴).
۲. '''دموکراسی جدلی''': امام‌خمینی در بسیاری از موارد، دموکراسی نامطلوب را به صورت جدلی و در محکوم‌کردن مدعیان دموکراسی در کشورهای قدرتمند و بزرگ و همچنین دعاوی مخالفان داخلی، استفاده می‌کرد (قادری، ۳۱۹). ایشان بر این عقیده بود که غربی‌ها، وجوه منفی اندیشه‌ها و دستاوردهای تمدنی خود را با تبلیغات فراوان به کشورهای جهان سوم صادر می‌کنند که نمونه آن آزادی و دموکراسی وارداتی است؛ به این معنی که آنان خواستار جریان دموکراسی و آزادی حقیقی در این کشورها ازجمله ایران نیستند؛ زیرا باوجود ادعاهای دموکراتیک، از رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی حمایت می‌کردند و در حالی از آزادی دم می‌زدند که یک قلم و روزنامه آزاد به معنای حقیقی کلمه در ایران وجود نداشت؛ اما آزادی به معنای بی‌بند و باری ترویج می‌شد و از آن حمایت می‌شد (۱۰/۲۲۷ ـ ۲۲۸) و دموکراسی موجود در غرب و شرق عالم، به دلیل طرفداری از سرمایه‌داران بزرگ و ابرقدرت‌ها و در خفقان‌نگه‌داشتن مردم، فاسد است (۶/۴۶۳).
۲. تکیه بر مردم: امام‌خمینی معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با رأی مردم تعیین شود (۴/۲۴۸). ایشان مهم‌ترین ضابطه در حکومت اسلامی را متکی‌بودن بر رأی مردم و نقش یکایک مردم در انتخاب مسئولان و زمامداران حکومت اعلام می‌کرد (۵/۴۳۶)؛ البته دخالت مردم در سرنوشت خویش در نظام اسلامی، با انتخاب رئیس‌جمهور و نمایندگان مجلس پایان نمی‌یابد، بلکه با نظارت بر عملکرد آنان و در صورت لزوم با عزل آنان ادامه پیدا می‌کند (فراتی، ۱۰۳). به اعتقاد امام‌خمینی زمامداران در اسلام باید دارای شرایط ویژه‌ای در تمام دوران مسؤولیت خود باشند، در غیر این صورت خود به خود برکنار می‌شوند و مردم نیز می‌بایست آنان را برکنار کنند (۴/۳۹) (← مقاله انتخابات).
 
۳. تأمین آزادی: آزادی معیار اصلی جوامع و حکومت‌های مردم‌سالار است (رنجبر، ۳/۴۶۷). امام‌خمینی آزادی عقیده، اندیشه و آزادی در انتخاب شغل و مسکن و غیره را از لوازم حکومت اسلامی شمرده و معتقد است همه امتیازهای دموکراسی در اسلام وجود دارد (۱۰/۹۴)، بلکه دموکراسیِ مورد نظر اسلام در هیچ نظام دیگری یافت نمی‌شود (۶/۴۹۴). با این حال، در دموکراسی مطلوب ایشان، آزادی تا آنجا به رسمیت شناخته می‌شود که منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده دشمنان جمهوری اسلامی نشود (اخوان کاظمی، ۱/۶۴) و آزادی در بیان افکار عقاید و در رفتار تا آنجا که با توطئه همراه نباشد و موجب انحراف مردم نگردد، پذیرفته‌شده‌است (۵/۴۶۸) (← مقاله آزادی).
۳. '''دموکراسی مثبت''': امام‌خمینی معتقد بود شکل مطلوب دموکراسی، در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؛ زیرا مردم نقش تعیین‌کننده‌ای در آن دارند (۴/۴۱۰ ـ ۴۱۱ و ۵/۳۱۱). ایشان با بیان مثال‌هایی از تاریخ صدر اسلام و رعایت حقوق مردم از سوی پیامبر اکرم(ص) و امام‌علی(ع) و خلیفه دوم، روش حکومت اسلامی را برتر از دموکراسی‌های موجود و مصداق حقیقی دموکراسی می‌شمرد (۴/۳۲۵ ـ ۳۲۸) و دموکراسی را در کنار عدل و قواعد و قوانین اسلام، یکی از مبانی حکومت اسلامی می‌دانست (۵/۱۳۳) و معتقد بود ویژگی عدل برای دموکراسی اسلامی، آن را کامل‌تر از دموکراسی غربی می‌کند (۴/۳۱۴). از نظر ایشان آنچه مربوط به مفاهیم، اهداف، راهکارها و ساختارهای مطلوب و مثبت دموکراسی است و هر صلاح، خیر و فضیلت انسانی که در جهت سعادت بشر قرار دارد، در اسلام وجود دارد (حجت‌زاده، ۶۷) و حکومت اسلامی، اصول دموکراسی را به کامل‌ترین شکل در درون خود دارد و با دموکراسی ادعایی غربی‌ها متفاوت است (۴/۴۱۸). اگر به‌درستی به اسلام عمل نشود و کشور تحت پرچم اسلام قرار نگیرد، رسیدن به دموکراسی نیز ممکن نخواهد بود (۸/۸۹).
۴. عدالت و نفی تبعیض: امام‌خمینی برپایی حکومت اسلامی برای گسترش عدالت در جامعه را ضروری و از اهداف انبیا(ع) می‌دانست (۱۵/۲۱۷ و ۴۳۵؛ پورفرد، ۲۷۸). ایشان هدف از مبارزه با رژیم پهلوی را برچیدن نظام ستمکار پهلوی و برپایی نظامی بر پایه عدالت و دموکراسی می‌خواند (۵/۱۲۱) و نظام سیاسی ایران را حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی معرفی می‌کرد و بر آن بود که در نظام اسلامی با اجرای قوانین اسلام، عدالت اجتماعی محقق خواهد شد و این نظام، مفاسد دیگر نظام‌های موجود را نخواهد داشت (۵/۷۱ ـ ۷۲).
==ویژگی‌های دموکراسی مطلوب==
دموکراسی در جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن، افزون بر رعایت ضوابط و خصوصیت‌های دموکراسی، اهداف و ارزش‌های متعالی دین نیز پیگیری و اجرا می‌شود (کدیور، ۵۸۴ ـ ۵۸۵ و ۵۹۲)؛ از این‌رو چنان‌که امام‌خمینی متذکر شده‌است عنوان «جمهوری»، بیان‌کننده شکل حکومت و مستلزم نوعی دموکراسی است (۴/۳۳۴؛ مطهری، ۲۴/۳۲۹ ـ ۳۳۰)؛ به این معنا که مردم حق دارند سرنوشت خود را در دست بگیرند (امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۳؛ مطهری، ۲۴/۳۳۱) و عنوان «اسلامی» محتوای آن را تعیین می‌کند (مطهری، ۲۴/۳۳۰ ـ ۳۳۱). برپایی نظام دموکراتیک به معنای نفی ایدئولوژی نیست؛ بنابراین اسلامی‌بودن نظام، با اصول دموکراسی منافات ندارد و احزاب دنیا وابسته به یک مکتب و ایدئولوژی‌اند و به آن افتخار می‌کنند (همان، ۲۴/۳۳۲).
امام‌خمینی برای دموکراسی آرمانی و مطلوب، مؤلفه‌های روشنی بیان کرده‌است:
۱. '''نفی استبداد و دیکتاتوری''': امام‌خمینی به دلیل تناسب‌نداشتن استبداد با دموکراسی و آزادی، رژیم پهلوی را ناتوان از گرایش به آزادمنشی می‌شمرد (۳/۳۷۵) و هدف از مبارزه خود را مقابله با دیکتاتوری پهلوی و جایگزین‌کردن دموکراسی واقعی اعلام می‌کرد (۳/۳۷۹). ایشان معتقد بود با خیزش انقلابی ملت، محمدرضا پهلوی خواهد رفت و حکومت دموکراسی برقرار خواهد شد (۴/۲۴۴).
 
۲. '''تکیه بر مردم''': امام‌خمینی معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با رأی مردم تعیین شود (۴/۲۴۸). ایشان مهم‌ترین ضابطه در حکومت اسلامی را متکی‌بودن بر رأی مردم و نقش یکایک مردم در انتخاب مسئولان و زمامداران حکومت اعلام می‌کرد (۵/۴۳۶)؛ البته دخالت مردم در سرنوشت خویش در نظام اسلامی، با انتخاب رئیس‌جمهور و نمایندگان مجلس پایان نمی‌یابد، بلکه با نظارت بر عملکرد آنان و در صورت لزوم با عزل آنان ادامه پیدا می‌کند (فراتی، ۱۰۳). به اعتقاد امام‌خمینی زمامداران در اسلام باید دارای شرایط ویژه‌ای در تمام دوران مسؤولیت خود باشند، در غیر این صورت خود به خود برکنار می‌شوند و مردم نیز می‌بایست آنان را برکنار کنند (۴/۳۹) (← مقاله انتخابات).
 
۳. '''تأمین آزادی''': آزادی معیار اصلی جوامع و حکومت‌های مردم‌سالار است (رنجبر، ۳/۴۶۷). امام‌خمینی آزادی عقیده، اندیشه و آزادی در انتخاب شغل و مسکن و غیره را از لوازم حکومت اسلامی شمرده و معتقد است همه امتیازهای دموکراسی در اسلام وجود دارد (۱۰/۹۴)، بلکه دموکراسیِ مورد نظر اسلام در هیچ نظام دیگری یافت نمی‌شود (۶/۴۹۴). با این حال، در دموکراسی مطلوب ایشان، آزادی تا آنجا به رسمیت شناخته می‌شود که منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده دشمنان جمهوری اسلامی نشود (اخوان کاظمی، ۱/۶۴) و آزادی در بیان افکار عقاید و در رفتار تا آنجا که با توطئه همراه نباشد و موجب انحراف مردم نگردد، پذیرفته‌شده‌است (۵/۴۶۸) (← مقاله آزادی).
 
۴. '''عدالت و نفی تبعیض''': امام‌خمینی برپایی حکومت اسلامی برای گسترش عدالت در جامعه را ضروری و از اهداف انبیا(ع) می‌دانست (۱۵/۲۱۷ و ۴۳۵؛ پورفرد، ۲۷۸). ایشان هدف از مبارزه با رژیم پهلوی را برچیدن نظام ستمکار پهلوی و برپایی نظامی بر پایه عدالت و دموکراسی می‌خواند (۵/۱۲۱) و نظام سیاسی ایران را حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی معرفی می‌کرد و بر آن بود که در نظام اسلامی با اجرای قوانین اسلام، عدالت اجتماعی محقق خواهد شد و این نظام، مفاسد دیگر نظام‌های موجود را نخواهد داشت (۵/۷۱ ـ ۷۲).
==دموکراسی در جمهوری اسلامی==
جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن، افزون بر رعایت ضوابط و خصوصیت‌های دموکراسی، اهداف و ارزش‌های متعالی دین نیز پیگیری و اجرا می‌شود (کدیور، ۵۸۴ ـ ۵۸۵ و ۵۹۲)؛ از این‌رو چنان‌که امام‌خمینی متذکر شده‌است عنوان «جمهوری»، بیان‌کننده شکل حکومت و مستلزم نوعی دموکراسی است (۴/۳۳۴؛ مطهری، ۲۴/۳۲۹ ـ ۳۳۰)؛ به این معنا که مردم حق دارند سرنوشت خود را در دست بگیرند (امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۳؛ مطهری، ۲۴/۳۳۱) و عنوان «اسلامی» محتوای آن را تعیین می‌کند (مطهری، ۲۴/۳۳۰ ـ ۳۳۱). برپایی نظام دموکراتیک به معنای نفی ایدئولوژی نیست؛ بنابراین اسلامی‌بودن نظام، با اصول دموکراسی منافات ندارد و احزاب دنیا وابسته به یک مکتب و ایدئولوژی‌اند و به آن افتخار می‌کنند (همان، ۲۴/۳۳۲).
 
پس از پیروزی انقلاب و مطرح‌شدن مسئله تشکیل حکومت اسلامی، برخی «جمهوری دموکراتیک» را پیشنهاد کردند که از نگاه امام‌خمینی، معادل جمهوری غربی و نافی جمهوری اسلامی و مستلزم بازگشت به دوران طاغوت به شکلی دیگر بود (۶/۳۵۳). ایشان معتقد بود نظامی که مردم قبول دارند و از آن پشتیبانی می‌کنند، همان جمهوری اسلامی است (۶/۲۶۵) و رأی به قانون اساسی را از نشانه‌های دموکراسی در جمهوری اسلامی دانست (۱۲/۲۲) و همگان را به پایبندی به قانون اساسی به عنوان برایند رأی مردم فرا خواند (۱۴/۳۷۷). طبق قانون اساسی، امور کشور در جمهوری اسلامی، باید به اتکای آرای عمومی و از راه انتخابات: انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و همانند این‌ها اداره شود (اصل ششم). این قانون بر اساس دستور قرآن کریم «وَ شاوِرْهُمْ فِی الأمْر» و «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ»، نهادهای شورایی مانند مجلس شورای اسلامی، شورای استان و شهر را از ارکان تصمیم‌گیری اداره امور کشور معرفی می‌کند (اصل هفتم)؛ از همین‌رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی و نفی حکومت استبدادی، مردم ایران عملاً با شرکت در انتخابات متعدد، دخالت در تدبیر امور سیاسی اجتماعی خود و تعیین مسئولان در همه رده‌های حکومتی، جلوه‌هایی از مردم‌سالاری را به نمایش گذاشتند (← مقاله جمهوری اسلامی).
پس از پیروزی انقلاب و مطرح‌شدن مسئله تشکیل حکومت اسلامی، برخی «جمهوری دموکراتیک» را پیشنهاد کردند که از نگاه امام‌خمینی، معادل جمهوری غربی و نافی جمهوری اسلامی و مستلزم بازگشت به دوران طاغوت به شکلی دیگر بود (۶/۳۵۳). ایشان معتقد بود نظامی که مردم قبول دارند و از آن پشتیبانی می‌کنند، همان جمهوری اسلامی است (۶/۲۶۵) و رأی به قانون اساسی را از نشانه‌های دموکراسی در جمهوری اسلامی دانست (۱۲/۲۲) و همگان را به پایبندی به قانون اساسی به عنوان برایند رأی مردم فرا خواند (۱۴/۳۷۷). طبق قانون اساسی، امور کشور در جمهوری اسلامی، باید به اتکای آرای عمومی و از راه انتخابات: انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و همانند این‌ها اداره شود (اصل ششم). این قانون بر اساس دستور قرآن کریم «وَ شاوِرْهُمْ فِی الأمْر» و «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ»، نهادهای شورایی مانند مجلس شورای اسلامی، شورای استان و شهر را از ارکان تصمیم‌گیری اداره امور کشور معرفی می‌کند (اصل هفتم)؛ از همین‌رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی و نفی حکومت استبدادی، مردم ایران عملاً با شرکت در انتخابات متعدد، دخالت در تدبیر امور سیاسی اجتماعی خود و تعیین مسئولان در همه رده‌های حکومتی، جلوه‌هایی از مردم‌سالاری را به نمایش گذاشتند (← مقاله جمهوری اسلامی).
==پانویس==
==پانویس==
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش