کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۱: خط ۲۱:


==دموکراسی در اسلام==
==دموکراسی در اسلام==
قرآن کریم، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند (یوسف، ۶۷) و دموکراسی به معنای حاکمیت محض مردم و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با اسلام سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد (مصباح یزدی، ۴۱)؛ از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد (طاهری، ۱۰۶ ـ ۱۰۷)؛ اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که امام‌خمینی بر آن تأکید دارد /۳۷۹؛ ۴/۷۳ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۵/۲۴۳ و ۱۲/۲۲) و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است (۴/۳۱۴).
قرآن کریم، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند (یوسف، ۶۷) و دموکراسی به معنای حاکمیت محض مردم و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با اسلام سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد (مصباح یزدی، ۴۱)؛ از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد (طاهری، ۱۰۶ ـ ۱۰۷)؛ اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که امام‌خمینی بر آن تأکید دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۳؛ ‏۷۳/۴ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۲۴۳/۵ و ۲۲/۱۲.</ref> و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است.<ref> امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۱۴./۴</ref>


در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند (حجت‌زاده، ۶۵)؛ چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد (خاتمی، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹). در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است (ابراهیم‌زاده آملی، ۱۶۹) (← مقاله مشروعیت).
در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند (حجت‌زاده، ۶۵)؛ چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد (خاتمی، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹). در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است (ابراهیم‌زاده آملی، ۱۶۹) (← مقاله مشروعیت).
خط ۲۸: خط ۲۸:


از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیین‌کننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا می‌کند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴). آن حضرت رضایت مردم در شکل‌گیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود (همان، ن۱، ۳۷۵). امام‌خمینی نیز مشارکت مردم در رأی‌دادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته (۴/۷۲) و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بی‌اعتبار شمرده‌است (۴/۳۵۹). قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعه‌ای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناخته‌است.
از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیین‌کننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا می‌کند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴). آن حضرت رضایت مردم در شکل‌گیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود (همان، ن۱، ۳۷۵). امام‌خمینی نیز مشارکت مردم در رأی‌دادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته (۴/۷۲) و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بی‌اعتبار شمرده‌است (۴/۳۵۹). قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعه‌ای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناخته‌است.
==ارزیابی و نقد دموکراسی==
==ارزیابی و نقد دموکراسی==
امام‌خمینی مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:
امام‌خمینی مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش