Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
(اصلاح ارقام) برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
«روش» به معنای راه، راه روشن، هنجار و شیوه (دهخدا، ۸/۱۰۹۰۴) و «تفسیر» از ریشه «فسر» به معنای بیان و روشنکردن است (ابنفارس، ۴/۵۰۴) | «روش» به معنای راه، راه روشن، هنجار و شیوه<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۰۹۰۴)</ref> و «تفسیر» از ریشه «فسر» به معنای بیان و روشنکردن است.<ref>(ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۵۰۴)</ref> در اصطلاح علم تفسیر، روش تفسیر قرآن را میتوان شیوه و خط و مشیی دانست که مفسر برای چگونگی شناخت معنا و کشف مقصود قرآن به کار میگیرد و آن با استفاده از ابزارها و منابع مربوط، برای رسیدن به مراد متکلم از ظواهر لفظ است.<ref>(اسعدی، آسیبشناسی جریانهای تفسیری، ۱/۱۰۰)</ref> روش تفسیری با گرایش و سبک تفسیری، فرق میکند. مراد از گرایش تفسیری، جهتگیریها و رویکردهای ویژه علمی یا اعتقادی است که ذهن و روان مفسران را در تعامل با شرایط زمان یا علوم تخصصی آنها، به خود معطوف ساخته است؛ همچون گرایشهای فلسفی، کلامی، فقهی، اخلاقی و عرفانی<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۲ ـ ۲۳)</ref> و مراد از سبک تفسیری، سبکهای تنظیم و بیان مطالب تفسیری، نظیر تفسیر ترتیبی، تفسیر موضوعی، تفسیر منظوم، تفسیر مزجی و مانند آن است؛<ref>(شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۵۱)</ref> اما روش تفسیری، چگونگی کشف و استخراج معانی و مقاصد آیات قرآنی (رضایی، درسنامه، ۲۱ ـ ۲۲) و راهکارهایی است که به فهم آیات و استخراج پیام کلام، کمک میکند.<ref>(ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۵۱ ـ ۲۵۲)</ref> | ||
:{{ببینید|تفسیر}} | |||
روش تفسیری با ابزارها، اصول و مبادیاش، تعیینکننده نمای کلی، ابعاد و نشانههای یک کار تفسیری بوده، میزان درستی یا انحراف صواب یا خطابودن یک کار تفسیری نیز در پرتوی همین ابزارها و اصول و قواعد تعیین میشود (زینالعابدین، ۲۹۰) و اختلاف در آن، موجب اختلاف در کل تفسیر | روش تفسیری با ابزارها، اصول و مبادیاش، تعیینکننده نمای کلی، ابعاد و نشانههای یک کار تفسیری بوده، میزان درستی یا انحراف صواب یا خطابودن یک کار تفسیری نیز در پرتوی همین ابزارها و اصول و قواعد تعیین میشود<ref>(زینالعابدین، روش تفسیری امامخمینی، ۲۹۰)</ref> و اختلاف در آن، موجب اختلاف در کل تفسیر میگردد؛<ref>(دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۵۵)</ref> مانند روش تفسیر قرآن به قرآن، روش روایی، روش عقلی، روش شهودی، روش اجتهادی و مانند آن.<ref>(دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۸۸؛ رضایی، روششناسی، ۶)</ref> چنانکه روشها بر چگونگی کشف معنا و مقصود آیه استوار است؛<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۳)</ref> اما در گرایش، بیشتر باورها، پیشفرضها و جهتگیری شخص مفسر است که به تفسیر جهت میدهد و متنی متناسب با آنها پدید میآید.<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۳؛ علویمهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ۲۱۵)</ref> در بیان روشهای تفسیری، گاهی میان روش مفسر و گرایشهای مذهبی و سلیقههای او اشتباه میشود؛ در حالیکه روش تفسیری امری فراگیر است که مفسر آن را در همه آیات قرآن به کار میگیرد و اختلاف در آن، باعث اختلاف در کل تفسیر میشود و آن چیزی جزو منابع، مستندات، شیوهها و راهبرد استنباط استخراج معانی از آیات قرآن نیست.<ref>(شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۵ ـ ۴۶)</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
بحث روشهای تفسیری، از مباحث جدید علوم قرآن است. ازجمله کتابهای نوشته شده درباره بررسی و تحلیل روش تفسیر، کتاب مذاهب التفسیر الاسلامی گلدزیهر (۱۹۲۱م) است. وی روش تفاسیر را به «تفسیر مأثور» و «تفسیر به رأی» تقسیم کرده، به تفسیر کلامی، تفسیر اشاریِ صوفیانه و نیز روش فرقههای مختلف پرداخته است. پس از آن، کتاب التفسیر و المفسرون ذهبی (۱۳۹۷ق) است که به روشهای تفسیری پرداخته است. برخی روشهای تفسیری قرآن، از زمان پیامبر(ص) آغاز شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) گاهی در تفسیر قرآن از قرآن کمک میگرفت. پس از ایشان اهل بیت(ع) و صحابه افزون بر این روش، از روش تفسیر روایی نیز استفاده کردند (رضایی، درسنامه، ۲۴) | بحث روشهای تفسیری، از مباحث جدید علوم قرآن است. ازجمله کتابهای نوشته شده درباره بررسی و تحلیل روش تفسیر، کتاب مذاهب التفسیر الاسلامی گلدزیهر (۱۹۲۱م) است. وی روش تفاسیر را به «تفسیر مأثور» و «تفسیر به رأی» تقسیم کرده، به تفسیر کلامی، تفسیر اشاریِ صوفیانه و نیز روش فرقههای مختلف پرداخته است. پس از آن، کتاب التفسیر و المفسرون ذهبی (۱۳۹۷ق) است که به روشهای تفسیری پرداخته است. برخی روشهای تفسیری قرآن، از زمان پیامبر(ص) آغاز شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) گاهی در تفسیر قرآن از قرآن کمک میگرفت. پس از ایشان اهل بیت(ع) و صحابه افزون بر این روش، از روش تفسیر روایی نیز استفاده کردند.<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۴)</ref> در قرنهای سوم و چهارم، تفسیرهایی همچون تفسیر عیاشی، تفسیر قمی و تفسیر طبری، تفاسیری برگرفته از روایات بودند.<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۵)</ref> در قرنهای چهارم تا هفتم هجری، تفاسیر اجتهادی، مانند التبیان طوسی، مجمع البیان طبرسی، احکام القرآن قرطبی و انوار التنزیل بیضاوی بروز یافتند.<ref>(← معرفت، تفسیر و مفسران، ۲/۲۴۶ ـ ۲۹۵)</ref> در قرنهای دهم تا سیزدهم هجری نیز تفاسیر روایی دیگری چون نور الثقلین حویزی، تفسیر البرهان بحرانی و الدرّ المنثور سیوطی نگارش یافت؛<ref>(رضایی، درسنامه، ۲۵؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۱۷۹ ـ ۱۸۷)</ref> همچنین تفاسیری مانند تفسیر ابنکثیر، معالم التنزیل بغوی و تفسیر الصافی فیض کاشانی از تفاسیر روایی شمرده میشوند که در بیان معنای آیه از روایات یاری گرفتهاند؛ ولی مؤلفان آنها در تفسیر آیات اجتهاد هم داشتهاند؛ بنابراین نوعی تفسیر اجتهادی نیز به شمار میروند.<ref>(بابایی، مکاتیب تفسیری، ۲/۱۰۸)</ref> پیشینه روش عرفانی نیز به تفسیر سهل تستری، از مفسران قرن سوم میرسد و در قرنهای بعد، شخصیتهای عرفانی دیگر مانند سلمی، قشیری، میبدی، ابنعربی، روزبهان بقلی شیرازی و ملاصدرا با این روش به تفسیر قرآن پرداختند.<ref>(معرفت، تفسیر و مفسران، ۲/۳۸۳، ۳۸۷، ۳۹۷، ۴۰۰، ۴۱۰ و ۴۲۶ ـ ۴۲۸)</ref> | ||
امامخمینی در آثار خود از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده است: گاهی از سیاق کلام استفاده میکند، گاهی آیههای دیگر را بر معنایی شاهد میآورد یا از سنت و حدیث بهره گرفته، یا از نشانههای عقلی و قرینه لبّی استفاده میکند. البته استفاده ایشان از این روشها به دلیل جهتگیری خاص ایشان در تفسیر، سمت و سوی خاصی به این استفاده میبخشد (ایازی، ۱/۲۵۵) | امامخمینی در آثار خود از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده است: گاهی از سیاق کلام استفاده میکند، گاهی آیههای دیگر را بر معنایی شاهد میآورد یا از سنت و حدیث بهره گرفته، یا از نشانههای عقلی و قرینه لبّی استفاده میکند. البته استفاده ایشان از این روشها به دلیل جهتگیری خاص ایشان در تفسیر، سمت و سوی خاصی به این استفاده میبخشد.<ref>(ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۵۵)</ref> ایشان باور دارد کتاب تفسیر باید روشنگر جهات عرفانی، اخلاقی و جهات دیگری که تأمینکننده سعادت انسان است، باشد.<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳)</ref> همچنین ایشان درباره گرایشهای تفسیری، به گرایشهای برخی مفسران در تفسیرها اشاره کرده، باور دارد هر یک از مفسران به فراخور توان علمی خویش، به تفسیر قرآن پرداخته، پرده از جهاتی از آن برداشتهاند؛<ref>(امامخمینی، تفسیر حمد، ۹۱ ـ ۹۳)</ref> اما روش خود ایشان در مواردی که یک سوره را به صورت کامل تفسیر میکند، روش سیر و سلوکی، تهذیب باطن و تربیتی است.<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۱ و ۳۰۸)</ref> | ||
مباحث تفسیری امامخمینی در بُعد عرفان نظری بیشتر در کتابهای مصباح الهدایه (۶۱ و ۷۱) و تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس (۹۴) و شرح دعاء السحر (۵۲ و ۹۸) آمده، در بُعد عرفان عملی و نکات تربیتی، بیشتر در کتابهای سرّ الصلاة (۳۵ ـ ۳۶ و۶۰) و آداب الصلاة (۱۸۸ و ۲۰۲) بیان شده است. در کتابهایی مانند شرح چهل حدیث (۹۹، ۵۹۸ و ۶۵۷) نیز به هر دو مطلب اشاره کرده است (ایازی، ۱/۳۲۲ ـ ۳۲۵). در برخی آثار ایشان، مانند مصباح الهدایه، سرّ الصلاة، و شرح دعاء السحر، مباحث دشوار عرفانی در قالب الفاظ و عبارات سنگین بیان شدهاند؛ از اینرو به دقت بسیار نیاز دارد (همان، ۱/۳۲۲ ـ ۳۲۳). | مباحث تفسیری امامخمینی در بُعد عرفان نظری بیشتر در کتابهای مصباح الهدایه<ref>(امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۱ و ۷۱)</ref> و تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس (امامخمینی، ۹۴) و شرح دعاء السحر (امامخمینی، ۵۲ و ۹۸) آمده، در بُعد عرفان عملی و نکات تربیتی، بیشتر در کتابهای سرّ الصلاة (امامخمینی، ۳۵ ـ ۳۶ و۶۰) و آداب الصلاة (امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۸ و ۲۰۲) بیان شده است. در کتابهایی مانند شرح چهل حدیث (امامخمینی، ۹۹، ۵۹۸ و ۶۵۷) نیز به هر دو مطلب اشاره کرده است (ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۲۲ ـ ۳۲۵). در برخی آثار ایشان، مانند مصباح الهدایه، سرّ الصلاة، و شرح دعاء السحر، مباحث دشوار عرفانی در قالب الفاظ و عبارات سنگین بیان شدهاند؛ از اینرو به دقت بسیار نیاز دارد (همان، ۱/۳۲۲ ـ ۳۲۳). | ||
==جایگاه و اهمیت== | ==جایگاه و اهمیت== | ||
بهکارگیری روش درست در تفسیر قرآن کریم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. روش تفسیر، از ارکان اساسی هر نوع پژوهش تفسیری است؛ زیرا انتخاب روش درست تفسیری، مفسِّر را از خطا در تفسیر باز میدارد (ذهبی، ۱/۱۱) و اگر او بر اساس مبانی و قواعد صحیح تفسیر، روش مناسب تفسیر را بشناسد و ابزارها و منابع آن را به گونه درست و در جای مناسب خود به کار گیرد، میتواند به نتیجه مطلوب که همان فهم دقیق معانی و مقصود آیات قرآن است، دست یابد (اسعدی، ۱/۹۷). از اینرو، پیمودن روش صحیح تفسیر، اهمیت داشته، شناخت روشهای تفسیری برای هر مفسری لازم است (شاکر، ۴۳ ـ ۴۴). | بهکارگیری روش درست در تفسیر قرآن کریم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. روش تفسیر، از ارکان اساسی هر نوع پژوهش تفسیری است؛ زیرا انتخاب روش درست تفسیری، مفسِّر را از خطا در تفسیر باز میدارد (ذهبی، ۱/۱۱) و اگر او بر اساس مبانی و قواعد صحیح تفسیر، روش مناسب تفسیر را بشناسد و ابزارها و منابع آن را به گونه درست و در جای مناسب خود به کار گیرد، میتواند به نتیجه مطلوب که همان فهم دقیق معانی و مقصود آیات قرآن است، دست یابد (اسعدی، آسیبشناسی جریانهای تفسیری، ۱/۹۷). از اینرو، پیمودن روش صحیح تفسیر، اهمیت داشته، شناخت روشهای تفسیری برای هر مفسری لازم است (شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۳ ـ ۴۴). | ||
نگاهی به تاریخ تفسیر و مفسران، گویای این حقیقت است که معمولاً مفسرانی که از پیش، روش تفسیری خود را شناخته و معرفی کردهاند، در تفسیر قرآن از دیگران موفقتر بودهاند (رضایی، درسنامه، ۲۲). البته داشتن روش خاص در تفسیر، از گرایش فکری، فرهنگی، دینی و علایق فردی مفسر بر میخیزد (همان، ۳۵ ـ ۳۶). در گرایشهای تفسیری، گستردگی مسایل قرآن و دربرگرفتن علوم مختلف و ظهور اندیشههای گوناگون عقلی، نقلی، کلامی، عرفانی و حتی حسی، سبب تنوع بسیاری در تفسیرها شده است (ریعان، ۱۶۱) و این گرایشهای تفسیری، همچنین استفاده از منابع مختلف تفسیری، زمینه ظهور روشها و مکاتب تفسیری پرشماری را مهیا کرده است (شاکر، ۴۵ ـ ۴۸ و ۹۵)؛ همانند روش تفسیر قرآن به اثری و عقلی که خود دارای اقسامی است (← ادامه مقاله). | نگاهی به تاریخ تفسیر و مفسران، گویای این حقیقت است که معمولاً مفسرانی که از پیش، روش تفسیری خود را شناخته و معرفی کردهاند، در تفسیر قرآن از دیگران موفقتر بودهاند (رضایی، درسنامه، ۲۲). البته داشتن روش خاص در تفسیر، از گرایش فکری، فرهنگی، دینی و علایق فردی مفسر بر میخیزد (همان، ۳۵ ـ ۳۶). در گرایشهای تفسیری، گستردگی مسایل قرآن و دربرگرفتن علوم مختلف و ظهور اندیشههای گوناگون عقلی، نقلی، کلامی، عرفانی و حتی حسی، سبب تنوع بسیاری در تفسیرها شده است (ریعان، ۱۶۱) و این گرایشهای تفسیری، همچنین استفاده از منابع مختلف تفسیری، زمینه ظهور روشها و مکاتب تفسیری پرشماری را مهیا کرده است (شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۵ ـ ۴۸ و ۹۵)؛ همانند روش تفسیر قرآن به اثری و عقلی که خود دارای اقسامی است (← ادامه مقاله). | ||
==روش و گرایش امامخمینی در تفسیر== | ==روش و گرایش امامخمینی در تفسیر== | ||
روش تفسیر قرآن در کل، به تفسیر اثری یا مأثور و تفسیر عقلی یا اجتهادی تقسیم میشود؛ زیرا مستند در تفسیر یا نقل است یا عقل، و هر کدام از این دو خود اقسامی دارند. تفسیر مأثور، شامل تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به روایت و قرآن به قول صحابی و تابعی است (مؤدب، ۱۶۵ ـ ۱۶۷). در روش عقلی، مفسر بر اساس گرایش و دیدگاههای خود، به تفسیر میپردازد. ادیبان، فقیهان، متکلمان، فلاسفه و عرفا هر کدام با گرایش خود به تفسیر قرآن میپردازند. در برخی از این تفاسیر (تفاسیر اجتهادی) به یک جنبه و گرایش نگریسته شده، اما برخی دیگر همراه با جنبهها و گرایشهای گوناگون است (همان، ۲۱۲ ـ ۲۱۴). برخی نیز روشهای تفسیر قرآن را به تفسیر مأثور، قرآن به قرآن، شهودی (فیضی ـ اشراقی)، ظاهری، باطنی، عقلی و اجتهادی تقسیم کردهاند (شاکر، ۴۷). البته این تقسیمبندیها به معنای انحصار تفسیر قرآن در یکی از این روشها نیست؛ زیرا روش انحصاری همواره با رکود و جمود همراه است (علویمهر، ۶۳). امامخمینی در روش تفسیری خود از قرآن، روایت، عنصر شهود عرفانی و تدبر عقلی و اجتهادی بهره برده است: | روش تفسیر قرآن در کل، به تفسیر اثری یا مأثور و تفسیر عقلی یا اجتهادی تقسیم میشود؛ زیرا مستند در تفسیر یا نقل است یا عقل، و هر کدام از این دو خود اقسامی دارند. تفسیر مأثور، شامل تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به روایت و قرآن به قول صحابی و تابعی است (مؤدب، ۱۶۵ ـ ۱۶۷). در روش عقلی، مفسر بر اساس گرایش و دیدگاههای خود، به تفسیر میپردازد. ادیبان، فقیهان، متکلمان، فلاسفه و عرفا هر کدام با گرایش خود به تفسیر قرآن میپردازند. در برخی از این تفاسیر (تفاسیر اجتهادی) به یک جنبه و گرایش نگریسته شده، اما برخی دیگر همراه با جنبهها و گرایشهای گوناگون است (همان، ۲۱۲ ـ ۲۱۴). برخی نیز روشهای تفسیر قرآن را به تفسیر مأثور، قرآن به قرآن، شهودی (فیضی ـ اشراقی)، ظاهری، باطنی، عقلی و اجتهادی تقسیم کردهاند (شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۷). البته این تقسیمبندیها به معنای انحصار تفسیر قرآن در یکی از این روشها نیست؛ زیرا روش انحصاری همواره با رکود و جمود همراه است (علویمهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ۶۳). امامخمینی در روش تفسیری خود از قرآن، روایت، عنصر شهود عرفانی و تدبر عقلی و اجتهادی بهره برده است: | ||
# بهرهگیری از قرآن: ازجمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است؛ مانند آیه «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ» (انفال، ۱۷) که با استفاده از آیات دیگر (کهف، ۷۹ ـ ۸۲؛ زمر، ۴۲؛ نحل، ۹۳؛ رعد، ۷)، مقام «امر بین الامرین» را در مسئله جبر و اختیار بیان میکند (چهل حدیث، ۵۸۶). ایشان برای بهرهگیری از این روش، به دو گونه عمل کرده است (ایازی، ۱/۲۵۶ ـ ۲۵۷): الف) برای فهم کلام و کشف مراد آیه، از آیهای دیگر کمک میگیرد (آداب الصلاة، ۲۰۲ و ۳۴۰)؛ ب) برای شناخت موضوع در یک آیه، از آیه دیگر بهره میگیرد (چهل حدیث، ۶۵۴)؛ | # بهرهگیری از قرآن: ازجمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است؛ مانند آیه «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ» (انفال، ۱۷) که با استفاده از آیات دیگر (کهف، ۷۹ ـ ۸۲؛ زمر، ۴۲؛ نحل، ۹۳؛ رعد، ۷)، مقام «امر بین الامرین» را در مسئله جبر و اختیار بیان میکند (چهل حدیث، ۵۸۶). ایشان برای بهرهگیری از این روش، به دو گونه عمل کرده است (ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۵۶ ـ ۲۵۷): الف) برای فهم کلام و کشف مراد آیه، از آیهای دیگر کمک میگیرد (آداب الصلاة، ۲۰۲ و ۳۴۰)؛ ب) برای شناخت موضوع در یک آیه، از آیه دیگر بهره میگیرد (چهل حدیث، ۶۵۴)؛ | ||
# بهرهگیری از سنت: روایات در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند (صحیفه، ۱۷/۴۳۲). البته ایشان باور دارد روایات در اثبات اعتقادات، مانند اثبات صانع، اثبات نبوت و معاد، حجیت ندارند؛ بلکه باید از ادله عقلی برای این امور استفاده کرد (آداب الصلاة، ۲۰۰؛ دیاری، ۷۱). روش ایشان در بهرهگیری از آیات، اصل قراردادن آیات محکم قرآن و عرضه روایات بر آنهاست؛ برای نمونه ایشان روایات پرشماری را که در فقه در بحث حیلههای ربا آمده و راه گریز از ربا و حرمت آن را میآموزد (حر عاملی، ۱۸/۱۷۹)، با استفاده از آیات قرآن مردود میشمارد و آنها را از مصادیق مخالفت قرآن میداند (البیع، ۲/۵۴۰ ـ ۵۴۱)؛ | # بهرهگیری از سنت: روایات در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند (صحیفه، ۱۷/۴۳۲). البته ایشان باور دارد روایات در اثبات اعتقادات، مانند اثبات صانع، اثبات نبوت و معاد، حجیت ندارند؛ بلکه باید از ادله عقلی برای این امور استفاده کرد (آداب الصلاة، ۲۰۰؛ دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۷۱). روش ایشان در بهرهگیری از آیات، اصل قراردادن آیات محکم قرآن و عرضه روایات بر آنهاست؛ برای نمونه ایشان روایات پرشماری را که در فقه در بحث حیلههای ربا آمده و راه گریز از ربا و حرمت آن را میآموزد (حر عاملی، ۱۸/۱۷۹)، با استفاده از آیات قرآن مردود میشمارد و آنها را از مصادیق مخالفت قرآن میداند (البیع، ۲/۵۴۰ ـ ۵۴۱)؛ | ||
# تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی این روش را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی و غیر قرآنی قطعی، بهکار میگیرد و باور دارد حجیت معنای ظاهری کلام با عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده، بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است (انوار الهدایه، ۱/۲۳۹ ـ ۲۴۹)؛ ظاهر آیات نیز در صورتی که دلیل عقلی قطعی بر خلاف آن وجود داشته باشد، حجت نیست؛ مانند آیاتی که ظهور در وجود مکان و محل استقرار خداوند (طه، ۵) یا ظهور در آمدن خداوند به صورت عینی و شخصی در قیامت دارند (فجر، ۲۲؛ آداب الصلاة، ۲۰۰؛ تقریرات، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹)؛ | # تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی این روش را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی و غیر قرآنی قطعی، بهکار میگیرد و باور دارد حجیت معنای ظاهری کلام با عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده، بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است (انوار الهدایه، ۱/۲۳۹ ـ ۲۴۹)؛ ظاهر آیات نیز در صورتی که دلیل عقلی قطعی بر خلاف آن وجود داشته باشد، حجت نیست؛ مانند آیاتی که ظهور در وجود مکان و محل استقرار خداوند (طه، ۵) یا ظهور در آمدن خداوند به صورت عینی و شخصی در قیامت دارند (فجر، ۲۲؛ آداب الصلاة، ۲۰۰؛ تقریرات، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹)؛ | ||
# استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی در تفسیرهای خود، افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد (آداب الصلاة، ۶۳ و ۲۴۰ ـ ۲۴۴) و باور دارد عارف با تهذیب باطن و سیر و سلوک، اشاراتی از قرآن مییابد و هرچه تنزه و پاکی او بیشتر باشد، تجلی و بهره او از قرآن بیشتر میشود (دعاء السحر، ۵۹؛ ← ایازی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۷۴ و ۲۷۷). از اینرو ارباب معرفت و اهل یقین با شنیدن بعضی از آیات، به اهتزاز ملکوتی و انبساطی الهی میرسند که قابل بیان و تحمل نیست (چهل حدیث، ۶۵۷). به باور ایشان، قرآن سرشار از مضامین بلند عرفانی و معنوی است که تنها با مبانی عرفانی قابل تفسیر است (سرّ الصلاة، ۳۸؛ صحیفه، ۱۷/۴۵۷) و سخنان عارفان، شرح گفتههای قرآن و حدیث است (سرّ الصلاة، ۳۸)؛ البته عارفان در سخنان خود، زبان و اصطلاحهای ویژهای دارند و انکار سخن آنان، گاه به سبب بیتوجهی به این زبان است (تفسیر حمد، ۱۷۵ ـ ۱۷۷). | # استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی در تفسیرهای خود، افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد (آداب الصلاة، ۶۳ و ۲۴۰ ـ ۲۴۴) و باور دارد عارف با تهذیب باطن و سیر و سلوک، اشاراتی از قرآن مییابد و هرچه تنزه و پاکی او بیشتر باشد، تجلی و بهره او از قرآن بیشتر میشود (دعاء السحر، ۵۹؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۷۴ و ۲۷۷). از اینرو ارباب معرفت و اهل یقین با شنیدن بعضی از آیات، به اهتزاز ملکوتی و انبساطی الهی میرسند که قابل بیان و تحمل نیست (چهل حدیث، ۶۵۷). به باور ایشان، قرآن سرشار از مضامین بلند عرفانی و معنوی است که تنها با مبانی عرفانی قابل تفسیر است (سرّ الصلاة، ۳۸؛ صحیفه، ۱۷/۴۵۷) و سخنان عارفان، شرح گفتههای قرآن و حدیث است (سرّ الصلاة، ۳۸)؛ البته عارفان در سخنان خود، زبان و اصطلاحهای ویژهای دارند و انکار سخن آنان، گاه به سبب بیتوجهی به این زبان است (تفسیر حمد، ۱۷۵ ـ ۱۷۷). | ||
در این روش، گاهی از تطبیق استفاده میشود که پیامها و اشارات عرفانی، با حالات و شرایط روحی یا رویدادهای معنوی و سیر و سلوکی تطبیق داده میشود (← ایازی، ۱/۲۹۲ ـ ۲۹۷). به اعتقاد امامخمینی نکات موجود در داستانهای انبیای الهی(ع)، نه تنها بر اعمال سالک، بلکه بر اندیشه، معارف و احوال قلوب او نیز باید بازتاب یابد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد، و در این صورت است که قرآن میزان تشخیص سعادت و شقاوت سالک و استقامت و اعوجاج او خواهد بود (آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹). ایشان شیوه تطبیق را در سویه نظری نیز جاری میداند؛ چنانکه در تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در سوره توحید، حالات سالک را بر آیه منطبق میداند که لازم است سالک در هر یک از این مقامات، با رهاکردن تعینات اسمائی و صفاتی و استهلاک در هر یک از این مقامات، به قرائت آیه بپردازد (سرّ الصلاة، ۹۳). در سویه عملی نیز با بهرهگیری از روش تطبیق، آنچه مربوط به قصه حضرت ابراهیم(ع) در مورد بیزاری او از ستارهپرستی، ماهپرستی و خورشیدپرستی است، به اصلاح نفس سالک و ترک خودپرستی وی تفسیر میکند (آداب الصلاة، ۱۸۸). | در این روش، گاهی از تطبیق استفاده میشود که پیامها و اشارات عرفانی، با حالات و شرایط روحی یا رویدادهای معنوی و سیر و سلوکی تطبیق داده میشود (← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۹۲ ـ ۲۹۷). به اعتقاد امامخمینی نکات موجود در داستانهای انبیای الهی(ع)، نه تنها بر اعمال سالک، بلکه بر اندیشه، معارف و احوال قلوب او نیز باید بازتاب یابد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد، و در این صورت است که قرآن میزان تشخیص سعادت و شقاوت سالک و استقامت و اعوجاج او خواهد بود (آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹). ایشان شیوه تطبیق را در سویه نظری نیز جاری میداند؛ چنانکه در تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در سوره توحید، حالات سالک را بر آیه منطبق میداند که لازم است سالک در هر یک از این مقامات، با رهاکردن تعینات اسمائی و صفاتی و استهلاک در هر یک از این مقامات، به قرائت آیه بپردازد (سرّ الصلاة، ۹۳). در سویه عملی نیز با بهرهگیری از روش تطبیق، آنچه مربوط به قصه حضرت ابراهیم(ع) در مورد بیزاری او از ستارهپرستی، ماهپرستی و خورشیدپرستی است، به اصلاح نفس سالک و ترک خودپرستی وی تفسیر میکند (آداب الصلاة، ۱۸۸). | ||
امامخمینی در آثار تفسیری خود، اگرچه از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده، اما وجه غالب شیوه ایشان، استفاده از مبانی عرفانی و شهودی در تفسیر آیات است (ایازی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۸۰). با این همه به باور ایشان تفسیر قرآن باید جامع باشد و تفاسیر موجود که هر یک به بعضی از ابعاد قرآن، مانند جهات عرفانی، فقهی و یا ادبی آن میپردازند، تمام حقیقت قرآن را نشان نمیدهند؛ همچنانکه روش تفسیری عارفان که تمام معارف قرآن را به امور معنوی بر میگردانند، صحیح نیست؛ بلکه قرآن در برگیرنده همه جهات سعادت بشری، ازجمله ابعاد اجتماعی، تربیتی، فلسفی و نظامی است (آداب الصلاة، ۱۹۳ ـ ۱۹۴؛ صحیفه، ۳/۲۲۱ و ۲۰/۹۲ ـ ۹۳) (← مقاله جامعیت قرآن). | امامخمینی در آثار تفسیری خود، اگرچه از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده، اما وجه غالب شیوه ایشان، استفاده از مبانی عرفانی و شهودی در تفسیر آیات است (ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۸۰). با این همه به باور ایشان تفسیر قرآن باید جامع باشد و تفاسیر موجود که هر یک به بعضی از ابعاد قرآن، مانند جهات عرفانی، فقهی و یا ادبی آن میپردازند، تمام حقیقت قرآن را نشان نمیدهند؛ همچنانکه روش تفسیری عارفان که تمام معارف قرآن را به امور معنوی بر میگردانند، صحیح نیست؛ بلکه قرآن در برگیرنده همه جهات سعادت بشری، ازجمله ابعاد اجتماعی، تربیتی، فلسفی و نظامی است (آداب الصلاة، ۱۹۳ ـ ۱۹۴؛ صحیفه، ۳/۲۲۱ و ۲۰/۹۲ ـ ۹۳) (← مقاله جامعیت قرآن). | ||
گرایش امامخمینی در تفسیر آیات نیز بیشتر عرفانی است؛ زیرا باور دارد با چنین نگرشی میتوان به هدف و مقصود قرآن و منظور اصلی فروفرستادن کتابهای آسمانی و برانگیختن پیامبران دست یافت (آداب الصلاة، ۱۹۳). با توجه به دیدگاههای نظری و عملی امامخمینی در ابعاد گوناگون عرفانی، کلامی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، بیشترین رویکردهای تفسیری ایشان، در چهار چیز خلاصه میشود: الف) رویکرد یا بُعد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است که بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله سوره حمد، توحید و قدر که سرشار از نکتههای عرفانی است؛ ب) رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به بعضی اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده، به بعضی آیات (نساء، ۵۹؛ نمل، ۱۶؛ مریم، ۵ ـ ۶) تمسک میکند (کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۱۵؛ ← ایازی، ۱/۲۸۵ ـ ۲۸۶)؛ ج) رویکرد اجتماعی: این رویکرد در تفسیر امامخمینی به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم بر میگردد و طرح مباحثی چون حکومت، سیاست، اقامه عدل، جنگ و صلح، ازجمله موضوعاتی است که ایشان در این رویکرد به آنها توجه داشته است (ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۲؛ صحیفه، ۴/۳۱۸، ۴۴۹ و ۱۷/۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ ایازی، ۱/۲۸۱ ـ ۲۸۴)؛ د) رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد امامخمینی برگرفته از اندیشه ایشان درباره مقاصد و مطالب قرآن کریم است که آن را کتاب تهذیب نفس و خودسازی میداند (آداب الصلاة، ۱۸۶؛ صحیفه، ۷/۲۸۵ و ۱۵/۵۰۴). | گرایش امامخمینی در تفسیر آیات نیز بیشتر عرفانی است؛ زیرا باور دارد با چنین نگرشی میتوان به هدف و مقصود قرآن و منظور اصلی فروفرستادن کتابهای آسمانی و برانگیختن پیامبران دست یافت (آداب الصلاة، ۱۹۳). با توجه به دیدگاههای نظری و عملی امامخمینی در ابعاد گوناگون عرفانی، کلامی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، بیشترین رویکردهای تفسیری ایشان، در چهار چیز خلاصه میشود: الف) رویکرد یا بُعد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است که بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله سوره حمد، توحید و قدر که سرشار از نکتههای عرفانی است؛ ب) رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به بعضی اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده، به بعضی آیات (نساء، ۵۹؛ نمل، ۱۶؛ مریم، ۵ ـ ۶) تمسک میکند (کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۱۵؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۸۵ ـ ۲۸۶)؛ ج) رویکرد اجتماعی: این رویکرد در تفسیر امامخمینی به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم بر میگردد و طرح مباحثی چون حکومت، سیاست، اقامه عدل، جنگ و صلح، ازجمله موضوعاتی است که ایشان در این رویکرد به آنها توجه داشته است (ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۲؛ صحیفه، ۴/۳۱۸، ۴۴۹ و ۱۷/۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۸۱ ـ ۲۸۴)؛ د) رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد امامخمینی برگرفته از اندیشه ایشان درباره مقاصد و مطالب قرآن کریم است که آن را کتاب تهذیب نفس و خودسازی میداند (آداب الصلاة، ۱۸۶؛ صحیفه، ۷/۲۸۵ و ۱۵/۵۰۴). | ||
==فرق روش شهودی با تفسیر به رأی== | ==فرق روش شهودی با تفسیر به رأی== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ویژگیهای تفسیری امامخمینی== | ==ویژگیهای تفسیری امامخمینی== | ||
روش تفسیری امامخمینی دارای ویژگیهای چندی است: ۱. امامخمینی در تفسیر یک سوره به صورت کامل، از مباحث لغوی و اسباب نزول بحث کرده است؛ اما از بعضی مباحث ادبی به سبب آنکه در تفاسیر دیگر آمده، صرف نظر کرده و تنها به مواردی که ذکری از آنها به میان نیامده یا ناقص آمده، بسنده کرده است (آداب الصلاة، ۲۵۷)؛ ۲. امامخمینی با گستردن مفهوم کلمه و قراردادن مراتب طولی و عرضی برای آن، میان معنای ظاهری و باطنی آیه، رابطه برقرار کرده است؛ برای مثال «ظلم» در قرآن به معنای مخالفت با اوامر الهی (بقره، ۳۵) و کفر (همان، ۲۵۴) آمده است؛ اما ایشان در تفسیر آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» (احزاب، ۷۲)، ظلومبودن انسان را گذرکردن انسان از همه تعینات تفسیر کرده است (مصباح الهدایه، ۵۶؛ ← ایازی، ۱/۳۲۳)؛ ۳. امامخمینی در تفسیرهای خود تلاش کرده است مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به مرتبه عمل بکشاند و پیامها، موعظهها و تهدیدهای قرآن را در نفوس انسانها جای دهد و در ضمن درمانیابی، در صدد درمان باشد. به باور ایشان، مفسرانی که تنها به بحثهای علمی و ادبی قرآن پرداختهاند، از مقصود اصلی قرآن دور شدهاند (حدیث جنود، ۱۳؛ ← دیاری، ۱۳۶)؛ ۴. یکی از روشهای امامخمینی در تفسیر، استفاده از تطبیق است که در آن، پیامهای عرفانی قرآن را با حالات و شرایط روحی نفس سالک، تطبیق میکند (آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ ایازی، ۱/۳۹۱ ـ ۳۹۵). ایشان بر این روش در تفسیر، تأویل و قرائت قرآن تأکید کرده است (دیاری، ۱۳۶). | روش تفسیری امامخمینی دارای ویژگیهای چندی است: ۱. امامخمینی در تفسیر یک سوره به صورت کامل، از مباحث لغوی و اسباب نزول بحث کرده است؛ اما از بعضی مباحث ادبی به سبب آنکه در تفاسیر دیگر آمده، صرف نظر کرده و تنها به مواردی که ذکری از آنها به میان نیامده یا ناقص آمده، بسنده کرده است (آداب الصلاة، ۲۵۷)؛ ۲. امامخمینی با گستردن مفهوم کلمه و قراردادن مراتب طولی و عرضی برای آن، میان معنای ظاهری و باطنی آیه، رابطه برقرار کرده است؛ برای مثال «ظلم» در قرآن به معنای مخالفت با اوامر الهی (بقره، ۳۵) و کفر (همان، ۲۵۴) آمده است؛ اما ایشان در تفسیر آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» (احزاب، ۷۲)، ظلومبودن انسان را گذرکردن انسان از همه تعینات تفسیر کرده است (مصباح الهدایه، ۵۶؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۲۳)؛ ۳. امامخمینی در تفسیرهای خود تلاش کرده است مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به مرتبه عمل بکشاند و پیامها، موعظهها و تهدیدهای قرآن را در نفوس انسانها جای دهد و در ضمن درمانیابی، در صدد درمان باشد. به باور ایشان، مفسرانی که تنها به بحثهای علمی و ادبی قرآن پرداختهاند، از مقصود اصلی قرآن دور شدهاند (حدیث جنود، ۱۳؛ ← دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶)؛ ۴. یکی از روشهای امامخمینی در تفسیر، استفاده از تطبیق است که در آن، پیامهای عرفانی قرآن را با حالات و شرایط روحی نفس سالک، تطبیق میکند (آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۹۱ ـ ۳۹۵). ایشان بر این روش در تفسیر، تأویل و قرائت قرآن تأکید کرده است (دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶). | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |