Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
روش تفسیر قرآن در کل، به تفسیر اثری یا مأثور و تفسیر عقلی یا اجتهادی تقسیم میشود؛ زیرا مستند در تفسیر یا نقل است یا [[عقل]]، و هر کدام از این دو خود اقسامی دارند. تفسیر مأثور، شامل تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به روایت و قرآن به قول صحابی و تابعی است.<ref>مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۱۶۵ ـ ۱۶۷.</ref> در روش عقلی، مفسر بر اساس گرایش و دیدگاههای خود، به تفسیر میپردازد. [[ادیبان]]، [[فقیهان]]، [[متکلمان]]، [[فلاسفه]] و [[عرفا]] هر کدام با گرایش خود به تفسیر قرآن میپردازند. در برخی از این تفاسیر (تفاسیر اجتهادی) به یک جنبه و گرایش نگریسته شده، اما برخی دیگر همراه با جنبهها و گرایشهای گوناگون است.<ref>مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۲۱۲ ـ ۲۱۴.</ref> برخی نیز روشهای تفسیر قرآن را به تفسیر مأثور، قرآن به قرآن، شهودی (فیضی ـ اشراقی)، ظاهری، باطنی، عقلی و اجتهادی تقسیم کردهاند.<ref>شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۷.</ref> البته این تقسیمبندیها به معنای انحصار تفسیر قرآن در یکی از این روشها نیست؛ زیرا روش انحصاری همواره با رکود و جمود همراه است.<ref>علویمهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ۶۳.</ref> امامخمینی در روش تفسیری خود از قرآن، [[روایت]]، عنصر شهود عرفانی و تدبر عقلی و اجتهادی بهره برده است: | روش تفسیر قرآن در کل، به تفسیر اثری یا مأثور و تفسیر عقلی یا اجتهادی تقسیم میشود؛ زیرا مستند در تفسیر یا نقل است یا [[عقل]]، و هر کدام از این دو خود اقسامی دارند. تفسیر مأثور، شامل تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به روایت و قرآن به قول صحابی و تابعی است.<ref>مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۱۶۵ ـ ۱۶۷.</ref> در روش عقلی، مفسر بر اساس گرایش و دیدگاههای خود، به تفسیر میپردازد. [[ادیبان]]، [[فقیهان]]، [[متکلمان]]، [[فلاسفه]] و [[عرفا]] هر کدام با گرایش خود به تفسیر قرآن میپردازند. در برخی از این تفاسیر (تفاسیر اجتهادی) به یک جنبه و گرایش نگریسته شده، اما برخی دیگر همراه با جنبهها و گرایشهای گوناگون است.<ref>مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۲۱۲ ـ ۲۱۴.</ref> برخی نیز روشهای تفسیر قرآن را به تفسیر مأثور، قرآن به قرآن، شهودی (فیضی ـ اشراقی)، ظاهری، باطنی، عقلی و اجتهادی تقسیم کردهاند.<ref>شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۴۷.</ref> البته این تقسیمبندیها به معنای انحصار تفسیر قرآن در یکی از این روشها نیست؛ زیرا روش انحصاری همواره با رکود و جمود همراه است.<ref>علویمهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ۶۳.</ref> امامخمینی در روش تفسیری خود از قرآن، [[روایت]]، عنصر شهود عرفانی و تدبر عقلی و اجتهادی بهره برده است: | ||
# بهرهگیری از قرآن: ازجمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است؛ مانند آیه «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ»<ref>انفال، ۱۷.</ref> که با استفاده از آیات دیگر،<ref>کهف، ۷۹ ـ ۸۲؛ زمر، ۴۲؛ نحل، ۹۳؛ رعد، ۷.</ref> مقام «امر بین الامرین» را در مسئله [[جبر و اختیار]] بیان میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.</ref> ایشان برای بهرهگیری از این روش، به دو گونه عمل کرده است:<ref>ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۵۶ ـ ۲۵۷.</ref> الف) برای فهم کلام و کشف مراد آیه، از آیهای دیگر کمک میگیرد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲ و ۳۴۰.</ref> ب) برای شناخت موضوع در یک آیه، از آیه دیگر بهره میگیرد؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۵۴.</ref> | # بهرهگیری از قرآن: ازجمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است؛ مانند آیه «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ»<ref>انفال، ۱۷.</ref> که با استفاده از آیات دیگر،<ref>کهف، ۷۹ ـ ۸۲؛ زمر، ۴۲؛ نحل، ۹۳؛ رعد، ۷.</ref> مقام «امر بین الامرین» را در مسئله [[جبر و اختیار]] بیان میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.</ref> ایشان برای بهرهگیری از این روش، به دو گونه عمل کرده است:<ref>ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۵۶ ـ ۲۵۷.</ref> الف) برای فهم کلام و کشف مراد آیه، از آیهای دیگر کمک میگیرد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲ و ۳۴۰.</ref> ب) برای شناخت موضوع در یک آیه، از آیه دیگر بهره میگیرد؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۵۴.</ref> | ||
# بهرهگیری از سنت: روایات در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۲.</ref> البته ایشان باور دارد روایات در اثبات اعتقادات، مانند اثبات صانع، اثبات [[نبوت]] و [[معاد]]، حجیت ندارند؛ بلکه باید از ادله عقلی برای این امور استفاده کرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰؛ دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۷۱.</ref> روش ایشان در بهرهگیری از آیات، اصل قراردادن آیات محکم قرآن و عرضه [[روایات]] بر آنهاست؛ برای نمونه ایشان روایات پرشماری را که در فقه در بحث حیلههای ربا آمده و راه گریز از ربا و حرمت آن را میآموزد،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۷۹.</ref> با استفاده از آیات قرآن مردود میشمارد و آنها را از مصادیق مخالفت قرآن میداند؛<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۵۴۰ ـ ۵۴۱.</ref> | # بهرهگیری از سنت: روایات در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۲.</ref> البته ایشان باور دارد روایات در اثبات اعتقادات، مانند اثبات صانع، اثبات [[نبوت]] و [[معاد]]، حجیت ندارند؛ بلکه باید از ادله عقلی برای این امور استفاده کرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰؛ دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۷۱.</ref> روش ایشان در بهرهگیری از آیات، اصل قراردادن آیات محکم قرآن و عرضه [[روایات]] بر آنهاست؛ برای نمونه ایشان روایات پرشماری را که در فقه در بحث حیلههای ربا آمده و راه گریز از [[ربا]] و حرمت آن را میآموزد،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۷۹.</ref> با استفاده از آیات قرآن مردود میشمارد و آنها را از مصادیق مخالفت قرآن میداند؛<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۵۴۰ ـ ۵۴۱.</ref> | ||
# تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی این روش را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی و غیر قرآنی قطعی، بهکار میگیرد و باور دارد حجیت معنای ظاهری کلام با عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده، بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است ؛<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۳۹ ـ ۲۴۹.</ref> ظاهر آیات نیز در صورتی که دلیل عقلی قطعی بر خلاف آن وجود داشته باشد، حجت نیست؛ مانند آیاتی که ظهور در وجود مکان و محل استقرار خداوند<ref>طه، ۵.</ref> یا ظهور در آمدن خداوند به صورت عینی و شخصی در قیامت دارند.<ref>فجر، ۲۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref> | # تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی این روش را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی و غیر قرآنی قطعی، بهکار میگیرد و باور دارد حجیت معنای ظاهری کلام با عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده، بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است ؛<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۳۹ ـ ۲۴۹.</ref> ظاهر آیات نیز در صورتی که دلیل عقلی قطعی بر خلاف آن وجود داشته باشد، حجت نیست؛ مانند آیاتی که ظهور در وجود مکان و محل استقرار [[خداوند]]<ref>طه، ۵.</ref> یا ظهور در آمدن خداوند به صورت عینی و شخصی در [[قیامت]] دارند.<ref>فجر، ۲۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref> | ||
# استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی در تفسیرهای خود، افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۳ و ۲۴۰ ـ ۲۴۴.</ref> و باور دارد عارف با تهذیب باطن و سیر و | # استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی در تفسیرهای خود، افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق [[اهل معرفت]] نیز در تفسیر آیات بهره میبرد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۳ و ۲۴۰ ـ ۲۴۴.</ref> و باور دارد [[عارف]] با تهذیب باطن و [[سیر و سلوک]]، اشاراتی از قرآن مییابد و هرچه تنزه و پاکی او بیشتر باشد، تجلی و بهره او از قرآن بیشتر میشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۹؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۷۴ و ۲۷۷.</ref> از اینرو ارباب معرفت و [[اهل یقین]] با شنیدن بعضی از آیات، به اهتزاز ملکوتی و انبساطی الهی میرسند که قابل بیان و تحمل نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۵۷.</ref> به باور ایشان، قرآن سرشار از مضامین بلند عرفانی و معنوی است که تنها با مبانی عرفانی قابل تفسیر است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۷.</ref> و سخنان عارفان، شرح گفتههای [[قرآن]] و [[حدیث]] است؛<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> البته عارفان در سخنان خود، زبان و اصطلاحهای ویژهای دارند و انکار سخن آنان، گاه به سبب بیتوجهی به این زبان است.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۵ ـ ۱۷۷.</ref> | ||
در این روش، گاهی از تطبیق استفاده میشود که پیامها و اشارات عرفانی، با حالات و شرایط روحی یا رویدادهای معنوی و سیر و سلوکی تطبیق داده میشود.<ref>← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۹۲ ـ ۲۹۷.</ref> به اعتقاد امامخمینی نکات موجود در داستانهای انبیای الهی(ع)، نه تنها بر اعمال سالک، بلکه بر اندیشه، معارف و احوال قلوب او نیز باید بازتاب یابد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد، و در این صورت است که قرآن میزان تشخیص سعادت و شقاوت سالک و استقامت و اعوجاج او خواهد بود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹.</ref> ایشان شیوه تطبیق را در سویه نظری نیز جاری میداند؛ چنانکه در تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در سوره توحید، حالات سالک را بر آیه منطبق میداند که لازم است سالک در هر یک از این مقامات، با رهاکردن تعینات اسمائی و صفاتی و استهلاک در هر یک از این مقامات، به قرائت آیه بپردازد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۳.</ref> در سویه عملی نیز با بهرهگیری از روش تطبیق، آنچه مربوط به قصه حضرت ابراهیم(ع) در مورد بیزاری او از ستارهپرستی، ماهپرستی و خورشیدپرستی است، به اصلاح نفس سالک و ترک خودپرستی وی تفسیر میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۸.</ref> | در این روش، گاهی از تطبیق استفاده میشود که پیامها و اشارات عرفانی، با حالات و شرایط روحی یا رویدادهای معنوی و سیر و سلوکی تطبیق داده میشود.<ref>← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۹۲ ـ ۲۹۷.</ref> به اعتقاد امامخمینی نکات موجود در داستانهای [[انبیای الهی(ع)]]، نه تنها بر اعمال سالک، بلکه بر اندیشه، معارف و احوال [[قلوب]] او نیز باید بازتاب یابد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد، و در این صورت است که قرآن میزان تشخیص [[سعادت و شقاوت]] سالک و استقامت و اعوجاج او خواهد بود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹.</ref> ایشان شیوه تطبیق را در سویه نظری نیز جاری میداند؛ چنانکه در تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در سوره توحید، حالات سالک را بر آیه منطبق میداند که لازم است سالک در هر یک از این مقامات، با رهاکردن تعینات اسمائی و صفاتی و استهلاک در هر یک از این مقامات، به قرائت آیه بپردازد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۳.</ref> در سویه عملی نیز با بهرهگیری از روش تطبیق، آنچه مربوط به قصه [[حضرت ابراهیم(ع)]] در مورد بیزاری او از ستارهپرستی، ماهپرستی و خورشیدپرستی است، به اصلاح نفس سالک و ترک خودپرستی وی تفسیر میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۸.</ref> | ||
امامخمینی در آثار تفسیری خود، اگرچه از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده، اما وجه غالب شیوه ایشان، استفاده از مبانی عرفانی و شهودی در تفسیر آیات است.<ref>ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۸۰.</ref> با این همه به باور ایشان تفسیر قرآن باید جامع باشد و تفاسیر موجود که هر یک به بعضی از ابعاد قرآن، مانند جهات عرفانی، فقهی و یا ادبی آن میپردازند، تمام حقیقت قرآن را نشان نمیدهند؛ همچنانکه روش تفسیری عارفان که تمام معارف قرآن را به امور معنوی بر میگردانند، صحیح نیست؛ بلکه قرآن در برگیرنده همه جهات سعادت بشری، ازجمله ابعاد اجتماعی، تربیتی، فلسفی و نظامی است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳ ـ ۱۹۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱ و ۲۰/۹۲ ـ ۹۳.</ref> | امامخمینی در آثار تفسیری خود، اگرچه از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده، اما وجه غالب شیوه ایشان، استفاده از مبانی عرفانی و شهودی در تفسیر آیات است.<ref>ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۷۲ ـ ۲۸۰.</ref> با این همه به باور ایشان تفسیر قرآن باید جامع باشد و تفاسیر موجود که هر یک به بعضی از ابعاد قرآن، مانند جهات عرفانی، فقهی و یا ادبی آن میپردازند، تمام حقیقت قرآن را نشان نمیدهند؛ همچنانکه روش تفسیری عارفان که تمام معارف قرآن را به امور معنوی بر میگردانند، صحیح نیست؛ بلکه قرآن در برگیرنده همه جهات سعادت بشری، ازجمله ابعاد اجتماعی، تربیتی، فلسفی و نظامی است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳ ـ ۱۹۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱ و ۲۰/۹۲ ـ ۹۳.</ref> | ||
:{{ببینید|جامعیت قرآن}} | :{{ببینید|جامعیت قرآن}} | ||
گرایش امامخمینی در تفسیر آیات نیز بیشتر عرفانی است؛ زیرا باور دارد با چنین نگرشی میتوان به هدف و مقصود قرآن و منظور اصلی فروفرستادن کتابهای آسمانی و برانگیختن پیامبران دست یافت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.</ref> با توجه به دیدگاههای نظری و عملی امامخمینی در ابعاد گوناگون عرفانی، کلامی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، بیشترین رویکردهای تفسیری ایشان، در چهار چیز خلاصه میشود: الف) رویکرد یا بُعد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است که بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله سوره حمد، توحید و قدر که سرشار از نکتههای عرفانی است؛ ب) رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به بعضی اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده، به بعضی آیات<ref>نساء، ۵۹؛ نمل، ۱۶؛ مریم، ۵ ـ ۶.</ref> تمسک میکند؛<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۱۵؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref> ج) رویکرد اجتماعی: این رویکرد در تفسیر امامخمینی به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم بر میگردد و طرح مباحثی چون | گرایش امامخمینی در تفسیر آیات نیز بیشتر عرفانی است؛ زیرا باور دارد با چنین نگرشی میتوان به هدف و مقصود قرآن و منظور اصلی فروفرستادن کتابهای آسمانی و برانگیختن پیامبران دست یافت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.</ref> با توجه به دیدگاههای نظری و عملی امامخمینی در ابعاد گوناگون عرفانی، کلامی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، بیشترین رویکردهای تفسیری ایشان، در چهار چیز خلاصه میشود: الف) رویکرد یا بُعد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است که بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله سوره حمد، توحید و قدر که سرشار از نکتههای عرفانی است؛ ب) رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به بعضی اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده، به بعضی آیات<ref>نساء، ۵۹؛ نمل، ۱۶؛ مریم، ۵ ـ ۶.</ref> تمسک میکند؛<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۱۵؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref> ج) رویکرد اجتماعی: این رویکرد در تفسیر امامخمینی به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم بر میگردد و طرح مباحثی چون [[حکومت]]، [[سیاست]]، [[عدل الهی|اقامه عدل]]، [[جنگ]] و [[صلح]]، ازجمله موضوعاتی است که ایشان در این رویکرد به آنها توجه داشته است؛<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱۸، ۴۴۹ و ۱۷/۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۲۸۱ ـ ۲۸۴.</ref> د) رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد امامخمینی برگرفته از اندیشه ایشان درباره مقاصد و مطالب قرآن کریم است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و [[خودسازی]] میداند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵ و ۱۵/۵۰۴.</ref> | ||
==فرق روش شهودی با تفسیر به رأی== | ==فرق روش شهودی با تفسیر به رأی== | ||
امامخمینی بر این باور است با وجود آنکه در تفسیر قرآن به روش شهودی، عنصر ذوق عرفانی به پشتوانه کشف و | امامخمینی بر این باور است با وجود آنکه در تفسیر قرآن به روش شهودی، عنصر ذوق عرفانی به پشتوانه [[کشف و شهود]]، در برداشت معانی قرآنی دخیل است، این نوع تفسیر، به سه سبب تفسیر به رأی نیست و با آن متفاوت است: ۱. بیشتر روایات تفسیر به رأی درباره قیاس فقهای عامه است؛ بر خلاف مسایل اعتقادی و اخلاقی که زمینه برداشتهای عرفانی و عقلی در آنها وجود دارد. از این جهت، ممکن است تفسیر به رأی مربوط به [[آیات الاحکام]] باشد؛ زیرا [[احکام فقهی]]، مبتنی بر متون وحی است و زمینه [[تعقل]] در آنها فراهم نیست و به صرف [[تعبد]] باید آنها را از منبع [[وحی]] پذیرفت؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.</ref> ۲. تفسیر به رأی، در جایی است که [[مفسر]]، پیشداوری دارد و عقیده و سلیقه شخصی یا گروهی خویش را بر قرآن تحمیل میکند، بدون آنکه قرینه و شاهدی بر چنین برداشتی موجود باشد؛ به عبارت دیگر قرآن را بنابر هواهای نفس خود تفسیر و [[تأویل]] میکند و میخواهد از آن برای مقاصد خود بهرهبرداری کند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۱؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۹۳ ـ ۹۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۳.</ref> بر خلاف برداشتهای عرفانی و اخلاقی که پس از [[تدبر در قرآن|تدبر در آیات]]، طبق قواعد و موازین مربوط ـ که خود آنها نیز مستندات قرآنی و روایی دارند ـ از بطون آیات به دست میآیند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹ ـ ۲۰۰ و ۳۴۷.</ref> ۳. تأمل و تدبر در آیات قرآن برای رسیدن به نکات عرفانی و اخلاقی، نمیتواند از مصادیق تفسیر به رأی شمرده شود؛ زیرا این برداشتهای عرفانی، از لوازم کلام است که مطابق با برهان متین عقلی و اعتبار عقلی روشن است و در صورتی که راه چنین برداشتهایی به سبب وجود احتمال تفسیر به رأی بسته شود، سبب فزونی حجاب [[فهم قرآن]] و مهجوریت آن خواهد شد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹ ـ ۲۰۰.</ref> | ||
==ویژگیهای تفسیری امامخمینی== | ==ویژگیهای تفسیری امامخمینی== | ||
روش تفسیری امامخمینی دارای ویژگیهای چندی است: ۱. امامخمینی در تفسیر یک سوره به صورت کامل، از مباحث لغوی و اسباب نزول بحث کرده است؛ اما از بعضی مباحث ادبی به سبب آنکه در تفاسیر دیگر آمده، صرف نظر کرده و تنها به مواردی که ذکری از آنها به میان نیامده یا ناقص آمده، بسنده کرده است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۷.</ref> ۲. امامخمینی با گستردن مفهوم کلمه و قراردادن مراتب طولی و عرضی برای آن، میان معنای ظاهری و باطنی آیه، رابطه برقرار کرده است؛ برای مثال «ظلم» در قرآن به معنای مخالفت با اوامر الهی<ref>بقره، ۳۵.</ref> و کفر<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴.</ref> آمده است؛ اما ایشان در تفسیر آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»،<ref>احزاب، ۷۲.</ref> ظلومبودن انسان را گذرکردن انسان از همه تعینات تفسیر کرده است؛<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۶؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۲۳.</ref> ۳. امامخمینی در تفسیرهای خود تلاش کرده است مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به مرتبه عمل بکشاند و پیامها، موعظهها و تهدیدهای قرآن را در نفوس انسانها جای دهد و در ضمن درمانیابی، در صدد درمان باشد. به باور ایشان، مفسرانی که تنها به بحثهای علمی و ادبی قرآن پرداختهاند، از مقصود اصلی قرآن دور شدهاند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳؛ ← دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶.</ref> ۴. یکی از روشهای امامخمینی در تفسیر، استفاده از تطبیق است که در آن، پیامهای عرفانی قرآن را با حالات و شرایط روحی نفس سالک، تطبیق میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۹۱ ـ ۳۹۵.</ref> ایشان بر این روش در تفسیر، تأویل و قرائت قرآن تأکید کرده است.<ref>دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶.</ref> | روش تفسیری [[امامخمینی]] دارای ویژگیهای چندی است: ۱. امامخمینی در تفسیر یک سوره به صورت کامل، از مباحث لغوی و اسباب نزول بحث کرده است؛ اما از بعضی مباحث ادبی به سبب آنکه در تفاسیر دیگر آمده، صرف نظر کرده و تنها به مواردی که ذکری از آنها به میان نیامده یا ناقص آمده، بسنده کرده است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۷.</ref> ۲. امامخمینی با گستردن مفهوم کلمه و قراردادن مراتب طولی و عرضی برای آن، میان معنای ظاهری و باطنی آیه، رابطه برقرار کرده است؛ برای مثال «ظلم» در قرآن به معنای مخالفت با اوامر الهی<ref>بقره، ۳۵.</ref> و [[کفر]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴.</ref> آمده است؛ اما ایشان در تفسیر آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»،<ref>احزاب، ۷۲.</ref> ظلومبودن انسان را گذرکردن انسان از همه تعینات تفسیر کرده است؛<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۶؛ ← ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۲۳.</ref> ۳. امامخمینی در تفسیرهای خود تلاش کرده است مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به مرتبه عمل بکشاند و پیامها، موعظهها و تهدیدهای قرآن را در نفوس انسانها جای دهد و در ضمن درمانیابی، در صدد درمان باشد. به باور ایشان، مفسرانی که تنها به بحثهای علمی و ادبی قرآن پرداختهاند، از مقصود اصلی قرآن دور شدهاند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳؛ ← دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶.</ref> ۴. یکی از روشهای امامخمینی در تفسیر، استفاده از تطبیق است که در آن، پیامهای عرفانی قرآن را با حالات و شرایط روحی نفس سالک، تطبیق میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ ایازی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، ۱/۳۹۱ ـ ۳۹۵.</ref> ایشان بر این روش در تفسیر، [[تأویل]] و [[قرائت قرآن]] تأکید کرده است.<ref>دیاری، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، ۱۳۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |