confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
دموکراسی برگرفته از دو واژه یونانی دموس (مردم) و کراسیا (قدرت) (عالم، ۲۹۳) | دموکراسی برگرفته از دو واژه یونانی دموس (مردم) و کراسیا (قدرت)،<ref> (عالم، بنیادهای علم سیاست، ۲۹۳).</ref> به معنی حق همگان برای شرکت در تصمیمگیری در امور همگانی جامعه است.<ref> (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷).</ref> عامترین مفهوم دموکراسی برابری فرصتها برای افراد یک جامعه به منظور برخورداری از آزادی و ارزشهای اجتماعی است و در معنای محدودتر شرکت آزادانه افراد درگرفتن تصمیمهای مهم سیاسی به طور مستقیم یا غیر مستقیم است.<ref> (آشوری، فرهنگ سیاسی، ۸۷).</ref> از منظر سیاسی برای دموکراسی تعریفهای گوناگونی ارائه شدهاست. به عقیده برخی اندیشمندان، دموکراسی حکومت جمعی است که در آن اعضای اجتماع به طور مستقیم یا غیر مستقیم شرکت میکنند یا میتوانند شرکت داشته باشند.<ref> (کوهن، دموکراسی، ۲۷). </ref> | ||
در تعریفی دیگر، دموکراسی نوعی خاص از نظم نهادی برای رسیدن به تصمیمات سیاسی ـ حقوقی و اجرایی است و در آن آرمانهایی نظیر آزادی، عدالت و حکومت، شرافتمندانه تأمین | در تعریفی دیگر، دموکراسی نوعی خاص از نظم نهادی برای رسیدن به تصمیمات سیاسی ـ حقوقی و اجرایی است و در آن آرمانهایی نظیر آزادی، عدالت و حکومت، شرافتمندانه تأمین میشود؛<ref> (شومپیتر، کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی، ۳۰۸).</ref> بنابراین دموکراسی، فلسفه اجتماعی و رژیمی سیاسی است که بیش از هر نظام یا فلسفه، گوناگونی عقاید را میپذیرد و در آن دست به دست شدن قدرت سیاسی از راههای مسالمتآمیز صورت میگیرد و هدف آن تأمین حداقل رفاه برای همگان است.<ref> (ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعهشناسی سیاسی)، ۱۷۴/۱؛ عالم، بنیادهای علم سیاست، ۲۹۳).</ref> برخی در زبان فارسی، دموکراسی را به مردمسالاری برگرداندهاند<ref> (خواجهسروی، خدمات متقابل دین و دموکراسی در ایران، ۸۳/۳).</ref> که نامی جدید برای محتوایی قدیمی است.<ref> (تاجیک، مردمسالاری دینی، ۱۷۶/۱).</ref> | ||
دموکراسی مفهومی واحد و جهانشمول است که برداشتهای متعددی از آن امکانپذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفههای دموکراسی است (میراحمدی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵). این است که گفته شده این واژه، کلمهای انعطافپذیر است و تلقیها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروههای فکری متفاوت با اندیشههای متضاد، از دموکراسی حمایت میکنند. سوسیالیستها، لیبرالها، محافظهکاران و حتی فاشیستها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم میدانند و مدلهای مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشاندهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است (واعظی، ۲۳۹ ـ ۲۴۰). | دموکراسی مفهومی واحد و جهانشمول است که برداشتهای متعددی از آن امکانپذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفههای دموکراسی است.<ref> (میراحمدی، بررسی تطبیقی نظام سیاسی اسلام و لیبرال دموکراسی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵).</ref> این است که گفته شده این واژه، کلمهای انعطافپذیر است و تلقیها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروههای فکری متفاوت با اندیشههای متضاد، از دموکراسی حمایت میکنند. سوسیالیستها، لیبرالها، محافظهکاران و حتی فاشیستها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم میدانند و مدلهای مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشاندهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است.<ref> (واعظی، حکومت اسلامی (سی و دو درس در زمینه اندیشه اسلامی)، ۲۳۹ ـ ۲۴۰).</ref> | ||
با وجود انتقادهای بسیاری که به این روشِ حکومت وارد است، آنچه دموکراسی را امروزه شیوهای پذیرفتنی و قابل دفاع کردهاست، کارآیی حکومت، تأمین آزادیهای فردی، تأمین برابری، آموزش تودهها، تقویت میهندوستی، تأمین ثبات حکومت، نظم و پیشرفت، ارزش مردم، حکومت متخصصان و نمایندگان مردم، آموزش شهروندان، شکل معقول حکومت و تکریمنکردن قدرت است.<ref> (عالم، بنیادهای علم سیاست، ۳۰۱ ـ ۳۰۴).</ref> در دموکراسی واقعی زمامداران با رأی مردم انتخاب میشوند و هر زمان که مردم خواستند، آنان بدون نیاز به قیام، شورش و توسل به زور یا نیرنگ کنارهگیری میکنند.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۲۵).</ref> | |||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
دموکراسی در دولتشهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم بهجز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت میکردند و به نوبت، عهدهدار امور اجرایی میشدند (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷). در جمهوری روم نیز جنبههایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد (همان). در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکلگیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد (صحافیان، ۱۵). این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدمداشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازهای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد (همان، ۱۵ ـ ۲۵). | دموکراسی در دولتشهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم بهجز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت میکردند و به نوبت، عهدهدار امور اجرایی میشدند (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷). در جمهوری روم نیز جنبههایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد (همان). در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکلگیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد (صحافیان، ۱۵). این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدمداشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازهای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد (همان، ۱۵ ـ ۲۵). |