عبادات

از ویکی امام خمینی

عبادات، اعمال و مناسک خاص شرعی همراه با قصد قربت.

عبادت، کارهای خاصی که انجام درست آنها مشروط به قصد قربت است، و به اعمال تعبدی مشهورند.

برای عبادت از جهات مختلف، تقسیماتی ذکر شده‌است چون: عبادات قلبی، بدنی و مالی؛ عام و خاص؛ فردی و جمعی و دارای شرایطی هستند چون: شرایط وجوب، صحت و قبول و کمال. تعدادی از عبادت‌ها زمان خاصی ندارند و دسته‌ای دیگر مقید به‌زمان هستند، که به آنها واجب غیر موقت و موقت گفته می‌شود.

برای بسیاری از عبادت‌ها ازجمله نماز مکان خاصی تعیین نشده است؛ گرچه در برخی از اعمال عبادی مکان شرط صحت است، مانند مکه برای اعمال حج و مساجد برای اعتکاف.

آداب عبادات به آداب عمومی چون: نشاط، زینت و صبر  و آداب اختصاصی تقسیم می‌شوند.

عبادت دارای موانعی است چون: موانع صحت، موانع کمال و مقبولیت و موانع آثار و ثواب. این موانع همچنین به موانع عام چون؛ ریا و عجب و موانع خاص تقسیم می‌شوند و نهی از عبادت ممکن است به صورت ارشادی، تحریمی نفسی یا مقدّمی، یا تنزیهی باشد.

به نظر امام‌خمینی عبادی‌بودن عمل، مانع از اجاره نیست؛ البته مشروط بر آنکه نیابت در آن مورد ممکن باشد و مورد اجاره به صورت تعیینی بر اجیر واجب نباشد.

معنی

عبادات جمع «عبادت» واژه‌ای عربی، از ریشه «عبد» به معنای نهایت خضوع و تذلل،[۱] اطاعت،[۲] یا ترکیبی از این دو[۳] همراه با تعظیم و تقدیس بیان شده و معادل پرستش در زبان فارسی است.[۴] از نظر اصطلاحی، عبادت شامل کارهای خاصی است که انجام درست آنها مشروط به قصد قربت است و چنین اعمالی به اعمال تعبدی مشهورند.[۵]

عبادت از نظر قلمرو مفهومی چند کاربرد دارد و در کاربرد عام، عبادت به معنای اعتقاد به خدا و پذیرش یگانگی او و اطاعت است که در برابر چندگانه‌پرستی است و همه مراحل توحید را دربر می‌گیرد. عبادت با این معنا مربوط به حوزه معرفت و اعتقاد است[۶] و در معنای توحید عبادی کاربرد دارد؛ اما در کاربرد متعارف خود نیز گاه شامل هر عمل مُجازی است که با قصد تقرب به خداوند انجام شود[۷]؛ مانند اعمالی که در اصطلاح به اعمال توصلی معروف‌اند[۸] و می‌توان آنها را به قصد قربت به‌جا آورد.[۹]

امام‌خمینی میان اعمال قربی و عبادی فرق گذاشته و انجام اعمالی مانند دادن خمس و زکات به قصد اطاعت و تقرب به خدا را مصداق عبادت ندانسته است. به نظر ایشان عبادت ـ همان‌گونه که از ترجمه فارسی آن به «پرستش» بر می‌آید ـ تنها شامل اعمالی مانند نماز است که نشان‌دهنده پرستش و خشوع در برابر خداوند و بیانگر ستایش او به دلیل ربوبیت و دیگر صفات الهی است؛ بنابراین ایشان به منظور پیشگیری از اشتباه بهتر می‌داند برای نوع نخست از اعمال، عنوان «تقربی» به کار رود و برای نوع دوم عنوان «عبادت» و «تعبدی».[۱۰]

پیشینه

عبادت هماره اهمیت والا و بسزایی در زندگی بشر و ادبیات دینی داشته و از نگاه ادیان توحیدی یکتاپرستی محور اساسی دعوت همه پیامبران بوده است.[۱۱] در کتاب مقدس نیز به مصادیقی از عبادات مانند نماز، دعا و روزه اشاره شده و برای هر یک احکامی ذکر شده است.[۱۲]

قرآن کریم در مواردی به برنامه‌های خاص عبادیِ تشریع‌شده در امت‌های پیشین مانند نماز،[۱۳] روزه،[۱۴] زکات،[۱۵] حج[۱۶] اشاره می‌کند: «وَ أَوصانِی بِالصَّلاةِ و الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیَّاً»[۱۷]؛ همچنان‌که برخی از عبادات جاهلی ازجمله بت‌پرستی[۱۸] و نماز در کنار کعبه در قالب سوت و کف[۱۹] را ذکر می‌کند.

واژه عبادت و مشتقات آن در قرآن کریم ۲۷۵ بار ذکر شده است که در موارد بسیاری با عبادت اصطلاحی مرتبط است. قرآن علاوه بر حکمت، انگیزه و آثار عبادت،[۲۰] دربارهٔ انواع آن، بدنی مانند نماز،[۲۱] روزه،[۲۲] تهجد شبانه،[۲۳] حج،[۲۴] دعا،[۲۵] شکر،[۲۶] اعتکاف،[۲۷] وضو[۲۸] و مالی مانند خمس،[۲۹] زکات،[۳۰] صدقات،[۳۱] فدیه و کفارات[۳۲] شرایط و موانع، آداب، زمان و مکان عبادت[۳۳] سخن گفته است. در کتاب‌های تفسیری و آیات الاحکام و فقهی، به آیات مربوط به عبادت و عبادات به صورت مفصل توجه شده است. در روایات نیز مطالب متنوعی دربارهٔ عبادات، ازجمله انواع عبادات خاص و احکام و شرایط آنها مطرح شده است؛ برای نمونه حدود نیمی از کتاب وسائل الشیعه به عبادیات اختصاص یافته است. فقها از این روایات همراه با آیات مرتبط در باب‌های عبادی کتاب‌های فقهی مانند طهارة، صلاة، زکات، صوم و حج بحث کرده‌اند. در علم اخلاق نیز از عبادات و آداب آن بحث شده است (ببینید: عبادت).

امام‌خمینی در کتاب تحریر الوسیله احکام عبادات را در باب‌های متعدد مطرح کرده است[۳۴] و همسو با دیگر عالمان در کتاب‌های اصولی ذیل بحث اوامر به مبحث تعبدی و توصلی و مقتضای اصل در صورت شک در تعبدی و توصلی و در بحث نواهی دربارهٔ مسائلی همچون صحت یا فساد عبادات به جهت نهی از آنها[۳۵] و اجتماع امر و نهی در عبادات[۳۶] به صورت مفصل بحث کرده[۳۷] و در آثار اخلاقی و عرفانی به حقیقت، حکمت‌ها، آثار و شرایط و اسرار اجزا و مقارنات برخی عبادات مانند نماز پرداخته است[۳۸]؛ همچنان‌که در پیام‌ها و سخنرانی‌ها به درهم‌تنیدگی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عرفانیِ عبادات توجه کرده است.[۳۹]

انواع عبادات

در فقه اسلامی برای عبادت از جهات مختلف، تقسیماتی ذکر شده است:

عبادات قلبی، بدنی و مالی

عبادت در اسلام به سه قسم قلبی، بدنی و مالی تقسیم شده است.[۴۰] عبادات قلبی شامل اعمالی بیرون از اعضای جارحه هستند؛ مانند تفکر و ذکر قلبی در حال عادی یا در حال اضطرار برای کسی که توان خواندن نماز حتی به صورت اشاره را ندارد.[۴۱] در کتاب‌های فقهی باب خاصی برای عبادات قلبی وجود ندارد و معمولاً در ضمن مباحث عبادات بدنی ذکر می‌شود.

عبادات بدنی شامل اعمالی مانند نماز و روزه، اعتکاف، حج و جهاد است که متعلق آن اعضای بدن است و عبادات مالی شامل زکات، خمس، صدقات و مانند آنهاست. مقصود اصلی در عبادات بدنی اعمال بدنی است و اگر لازمه آن صرف مال باشد، مقصود بالعرض است[۴۲]؛ البته در برخی کتاب‌های فقهی از عباداتی مثل حج و جهاد با عنوان عبادت بدنی ـ مالی یا عبادات مرکب یاد شده است[۴۳] و صاحب جواهر حج را جامع همه اقسام عبادات دانسته است.[۴۴]

خمس، زکات، صدقات و کفارات از عبادات مالی‌اند که قصد قربت در آنها شرط است[۴۵]؛ از این‌رو مقصود اصلی در این عبادت، صَرف مال به قصد رضای الهی است. عبادات مالی علاوه بر تعالی روحی و معنوی انسان، آثار مثبت اجتماعی ـ اقتصادی فراوانی در جامعه دارند؛ چنان‌که امام‌خمینی دراین‌باره معتقد است اجرای دستور خمس، به‌تنهایی می‌تواند جایگزین ساختار مالیاتی شود و از آنجاکه هر کس به اندازه درآمدش و هزینه‌ها، مالیات می‌دهد، رعایت عدالت نیز خواهد شد.[۴۶] به باور ایشان مطالعه در میزان و چگونگی وجوب خمس نشان می‌دهد این امر برای اداره کشور اسلامی و رفع نیازهای مالی آن است.[۴۷]

عبادات عام و خاص

عبادات از نگاهی دیگر به دو نوع خاص و عام تقسیم می‌شوند. مقصود از عبادت خاص عبادت با عنوانی معلوم است. مصادیق و تعداد عبادات خاص مانند نماز، روزه و حج، معین است؛ ولی عبادت به معنای عام، گستره وسیعی دارد و منحصر به مناسک و محدود به شرایط زمانی و مکانی خاص نیست و هر عمل مجاز را با قصد قربت می‌توان عبادی کرد.[۴۸] امام‌خمینی نیز افزون بر اعمال خاصِ عبادی، از اموری مانند دعا و قرائت قرآن به عنوان عبادت نام برده است.[۴۹]

در کتاب‌های فقهی از عبادت‌های خاص یاد شده است. شیخ طوسی[۵۰] و ابن‌زهره حلبی[۵۱] از پنج مورد (نماز، زکات، روزه، حج و جهاد) و سلار دیلمی با اضافه‌کردن اعتکاف به این موارد، از شش قسم نام برده است[۵۲] و ابوالصلاح حلبی[۵۳] و ابن‌حمزه طوسی[۵۴] با کمی تفاوت با افزودن مواردی چون خمس، اعتکاف، عمره، عهد، نذر و ادای امانت ده مورد را برشمرده‌اند. محقق حلی در بخش نخست کتاب شرائع الاسلام که به عبادات اختصاص دارد، از ده موضوع به صورت مستقل بحث می‌کند که عبارت‌اند از: طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، اعتکاف، حج، عمره، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر.[۵۵] این تقسیم‌بندی با کمی اختلاف مبنای کار بسیاری از فقهای بعدی در تدوین و تنظیم مباحث فقه عبادات قرار گرفته است[۵۶] و البته آثار هر یک از این عبادات با یکدیگر تفاوت دارد و واجباتی مانند امر به معروف و نهی از منکر و جهاد می‌تواند بدون قصد قربت انجام شود؛ گرچه در این صورت ثوابی در پی نخواهد داشت.

امام‌خمینی نیز هرچند اصل تحریر الوسیله را بر مبنای کتاب وسیلة النجاة سیدابوالحسن اصفهانی نگارش کرده، اما این کتاب افزوده‌هایی هم دارد (ببینید: تحریر الوسیله). ایشان ازجمله در جلد نخست پس از کتاب خمس، دو کتاب حج و امر به معروف و نهی از منکر را افزوده و در پایان کتاب امر به معروف فصلی را به عنوان دفاع آورده است. از این‌رو بخش عبادات تحریر الوسیله با اندکی تفاوت شبیه اقسام مطرح شده در شرائع الاسلام است.[۵۷]

عبادات فردی و جمعی

عبادات بدنی از نظر شکلی به دو نوع فردی و گروهی تقسیم می‌شوند. عبادات فردی مانند روزه، زکات، خمس و نماز فرادا. عبادات جمعی دو دسته‌اند: برخی از آنها واجب است که به صورت جمعی انجام شوند، مانند نماز جمعه و نماز عید در زمان حضور امام معصوم(ع) و برخی مستحب است به صورت جمعی انجام شوند، مانند نمازهای یومیه و برخی مانند حج معمولاً همراه با جمع انجام می‌شوند. برای عبادات جمعی حکمت‌ها و آثاری در قرآن[۵۸] و روایات[۵۹] آمده است. از ویژگی‌های بارز رویکرد فقهی امام‌خمینی، تأکید و توجه به بعد سیاسی عبادات جمعی است. ایشان نماز جمعه، نمازهای اعیاد و حج را از اجتماعات عظیم و مهمی می‌داند که مسلمانان، خطبا و رهبران باید در آنها مسائل و مشکلات مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه خود را بررسی کنند و دربارهٔ سرنوشت مسلمانان به همفکری بپردازند. به نظر ایشان کسی که این امور عبادی و به‌طور کلی دین را از سیاست، جدا بداند، اسلام و سیاست را نشناخته است[۶۰]؛ از این‌رو ایشان در پیام‌ها و سخنرانی‌های متعدد بر اهمیت سیاسی چنین عباداتی تأکید می‌کرد.[۶۱]

شرایط عبادات

عبادت‌ها به‌طور کلی، دارای چند دسته شرایط‌اند که عمده آنها عبارت‌اند از: شرایط وجوب، شرایط صحت و شرایط قبول و کمال.

شرایط وجوب

برخی از شرایط وجوب عبادت مربوط به مکلف است و برخی دیگر به موضوع و متعلق تکلیف بر می‌گردد. وجوب عبادت بر مکلف مشروط به بلوغ و عقل است.[۶۲] امام‌خمینی نیز ذیل بحث از عبادات مختلف، بر لزوم شرط بلوغ و عقل تأکید کرده است.[۶۳] برخی از عبادت‌ها نیز شرایط خاصی دارند که در منابع فقهی به صورت مفصل آمده‌اند، مانند شرط استطاعت در حج.[۶۴] برخی احکام به نسبت موضوع و متعلق، شروطی دارند، مانند رسیدن مال به نصاب معین در وجوب زکات[۶۵] و در غیر درآمد حاصل از شغل از موارد تعلق خمس، مثل معدن، گنج و غوص.[۶۶]

شرایط صحت

شرایط صحت اموری‌اند که عبادت بدون آنها صحیح نیست و تحصیل برخی از آنها واجب است. گاهی از آنها تعبیر به شرایط واجب می‌شود؛ مانند طهارت که شرط صحت نماز است[۶۷]؛ همچنین مانند اسلام و ایمان که شرط صحت روزه هستند، ولی شرط وجوب نیستند[۶۸]؛ بنابراین حاصل‌کردن آنها لازم است؛ البته برخی از شرایط صحت این‌گونه نیستند، مانند سلامتی و در سفرنبودن برای صحت روزه[۶۹] که حاصل‌کردن آن واجب نیست.

شرایط صحت را می‌توان به دو نوع تقسیم کرد: برخی از آنها شروط اختصاصی عبادات خاص‌اند؛ مانند وضو که شرط صحت نماز و طواف است[۷۰]؛ اما شرط صحت روزه نیست و حلال‌زاده‌بودن برای امامت جماعت.[۷۱] برخی از شروط، شرط صحت در همه عبادات بدنی‌اند؛ مانند قصد قربت همراه با اخلاص[۷۲] که قصد قربت به معنای انجام عبادات با انگیزه پیروی از فرمان الهی با هدف خشنودی خداوند است.[۷۳] برخی افزون بر قصد قربت قصد وجه را نیز مطرح کرده‌اند که به معنای انجام عمل عبادی به قصد وجوب یا استحباب آن است. البته علما در اشتراط چنین شرطی اختلاف نظر دارند.[۷۴]

هر چیزی که منافات با اخلاص داشته باشد، موجب بطلان آن است، مانند ریا ـ در آغاز یا میانه عمل ـ خواه به خود عبادت و اجزای آن مربوط باشد یا به اوصافی که متحد با آن است؛ مانند آنکه نمازخواندن در مسجد به قصد ریا باشد.[۷۵] به دلیل شرط‌بودن قصد قربت، عده‌ای از فقها عمل شخصِ کافر را در عبادات مالی حتی مانند عتق، وقف و صدقه صحیح نمی‌دانند؛ اما برخی دیگر با غلبه‌دادن جنبه مالیت بر عبادیت و حمل روایات منع، بر نفی کمال و ثواب، انجام آن را صحیح دانسته‌اند.[۷۶] به نظر امام‌خمینی زکات‌دادن کافر در حال کفر او صحیح نیست؛ هرچند بر او واجب بوده و امام معصوم(ع) و نائب امام می‌توانند به اجبار زکات او را بگیرند و اگر بخواهد آن را به‌درستی پرداخت کند، باید مسلمان شود.[۷۷]

شرایط قبول و کمال

شرایط صحت تنها در اصل امتثال و سقوط تکلیف از عهده مکلف نقش دارند؛ اما مطلوبیت و قبول عبادت شرایط دیگری دارد؛ هرچند در برخی مراتب مساوی با صحت‌اند، مانند قصد اخلاص به معنای نبود قصد ریا که وجود آن هنگام عمل، باعث بطلان عمل است؛ اما ریانداشتن پس از عمل یا مراتبِ دیگر اخلاص مانند نبود عُجب، شرط صحت عمل نیست،[۷۸] بلکه شرط قبول است. همچنین حضور قلب شرط صحت نیست. امام‌خمینی عجب، حسد، کبر، غیبت، ادانکردن زکات و دیگر حقوق واجب را از موانع قبول نماز شمرده است[۷۹]؛ از این‌رو نبود این رذیلت‌ها از شروط قبول نماز است.[۸۰]

همچنین حضور قلب از مهم‌ترین شرایطی است که عبادت بدون آن فاقد روح است و مقدمه‌ای برای تحقق خشوع در عبادت است[۸۱] و هیچ عبادتی بدون حضور قلب، مقبول خداوند نیست.[۸۲]

زمان عبادات

در اسلام تعدادی از عبادت‌ها زمان خاصی ندارند؛ مانند برخی نمازها، دعا، ذکر، سجده، قرائت قرآن و بیشتر عبادات قلبی و مالی که به این دسته از عبادت‌ها غیر موقت گفته می‌شود.[۸۳] در دسته‌ای از عبادات قید زمان در انجام آنها دخالت دارد که این دسته، واجب موقت نامیده می‌شوند[۸۴]؛ بر این اساس انجام عبادت در وقت به صورت ادا و خارج از آن قضاست.[۸۵] در برخی از این عبادت‌ها زمان، شرط وجوب است، مانند اوقات نمازهای روزانه[۸۶]؛ همچنین زمان در برخی واجباتِ موقت شرط صحت است؛ مانند حج که باید در زمان خاصی انجام شود و انجام آن در غیر از آن زمان دلیل ندارد.[۸۷] بر انجام برخی عبادات در برخی زمان‌ها و مکان‌ها نیز تأکید شده و دارای استحباب مؤکد است؛ مانند نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص)[۸۸] و روزه در روزهای دحوالارض، مباهله، غدیر و روز تولد و بعثت پیامبر اکرم(ص).[۸۹]

در برخی از عبادات مالی مانند زکات فطره نیز زمان خاصی برای آن وجود دارد که طبق نظر برخی، از طلوع فجر تا پیش از نماز عید[۹۰] یا از غروب آخرین روز ماه رمضان تا پایان نماز عید فطر است.[۹۱] به نظر امام‌خمینی زمان آن تا وقت زوال (ظهر) ادامه دارد.[۹۲]

مکان عبادات

در ادیان معمولاً مکان‌هایی برای برخی عبادات در نظر گرفته شده است؛ ازجمله صومعه و کنیسه که در قرآن کریم از آنها یاد شده است.[۹۳] در اسلام برای بسیاری از عبادت‌ها ازجمله نماز مکان خاصی تعیین نشده است[۹۴]؛ گرچه در برخی از اعمال عبادی مکان شرط صحت است، مانند مکه برای اعمال حج و عمره،[۹۵] میقات‌های معین برای احرام[۹۶] و مساجد برای اعتکاف.[۹۷] گاه خود مکان نیز شرایط خاصی دارد، مانند مباح‌بودن مکان برای نمازگزار.[۹۸]

در برخی دیگر از عبادات خصوصیت مکان سبب فضیلت بیشتر عمل یا کاهش آن است، مانند مسجد برای زیادشدن ثواب نماز،[۹۹] به‌ویژه مسجدالحرام یا مسجدالنبی(ص)[۱۰۰]؛ البته غیر از نماز بر مرده که بهتر است در مساجد به جز مسجدالحرام خوانده نشود[۱۰۱]؛ همچنین نمازخواندن در برخی مکان‌ها مانند حمام،[۱۰۲] محل حیوانات، آتشکده و میان قبرها[۱۰۳] مکروه است. امام‌خمینی با اشاره به تفاوت کراهت در عبادات با کراهت مصطلح، کراهت در عبادات را به معنای کاستی در ثواب می‌داند.[۱۰۴]

آداب عبادات

مراد از آداب همه اعمالی هستند که به صورت غیرلازم انجام آنها یا ترک آنها از مکلفان خواسته شده است. این آداب به دو دسته عمومی و اختصاصی قابل تقسیم‌اند:

آداب عمومی

در معارف اسلامی به رعایت برخی از آداب سفارش شده که به نوع خاصی از عبادت اختصاص ندارد:

نشاط

یکی از ویژگی‌های منافقان و بیماردلان نمازخواندن با کسالت، و انفاق مال با کراهت و بی‌میلی دانسته شده است[۱۰۵]؛ از این‌رو عبادت از روی نشاط و بهجت قلب و سرور از آداب عبادت است و از انجام‌دادن عبادت مستحبی هنگام کسالت و بی‌رغبتیِ نفس باید پرهیز شود.[۱۰۶]

زینت

از نظر فقهی استفاده از زینت در عبادات دارای احکام خاصی است. قرآن به صورت یک قانون کلی دستور می‌دهد به هنگام رفتن به مسجد زینت خود را با خود داشته باشید: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ».[۱۰۷] به نظر بسیاری فقیهان آیه یاد شده با توجه به برخی روایات[۱۰۸] دلالت بر مستحب‌بودن آرایش و استفاده از زینت‌های مشروع و بهترین لباس‌ها هنگام عبادت دارد.[۱۰۹]

در مواردی نیز استفاده از زینت حرام است؛ مانند زینت در حال احرام؛ از این‌رو بر مرد مُحرم استفاده از زینت، حتی انگشتر به قصد زینت حرام است؛ اما اگر به قصد استحباب باشد اشکال ندارد؛ همچنین برای زن مُحرم استفاده از زیورآلاتی که معمولاً همراهش است، بدون قصد زینت حرام نیست[۱۱۰]؛ البته زینت حرام در حال احرام از موانع صحت حج نیست و کفاره هم ندارد.[۱۱۱] زینت مکروه نیز شامل مواردی چون زینت در حال اعتکاف است که به نظر برخی از فقها شایسته است در اعتکاف از تمامی محرمات در حال احرام ازجمله زینت اجتناب شود[۱۱۲] و امام‌خمینی ترک آن را احتیاط مستحب[۱۱۳] و برخی با توجه به ظهور کلامشان آن را حرام[۱۱۴] دانسته‌اند.

صبر

یکی از آموزه‌های تربیتی اسلام صبر است که در آیات[۱۱۵] و روایات فراوانی[۱۱۶] به آن توصیه شده است و ازجمله موارد آن، صبر بر عبادت است. در آیه ۱۳۲ سوره طه امر به صبر شده است: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها» که به معنای لزوم مداومت و تحمل سختی‌های عبادت است.[۱۱۷] به گفته امام‌خمینی صبر از نگاه عرفانی از مقامات افراد متوسط است. اگر کسی حقیقت عبادت را بفهمد و به صورت‌های برزخی آن ایمان داشته باشد، هر کاری که موجب ترک عبادت شود، برایش مکروه و رنج‌آور می‌شود[۱۱۸] (ببینید: صبر).

آداب اختصاصی

عبادات علاوه بر آداب عمومی، آداب اختصاصی دارند؛ مانند آداب نماز که شامل اعمال پیش از نماز همچون اذان و اقامه و آداب و مستحباتی در نماز، مانند قنوت و آدابی پس از آن مانند تعقیبات (دعاها و تسبیحات) است[۱۱۹] و نیز مانند کراهت بوییدن گل‌ها، حجامت و هر کاری که باعث ضعف بدن شود و سرمه‌کشیدن با چیزهای معطر در حال روزه[۱۲۰] و استحباب تکرار تلبیه پس از احرام تا پیش از مشاهده خانه‌های مکه[۱۲۱] و خواندن قرآن و دعا در حال طواف و کراهت سخن‌گفتن، خندیدن و شعرخواندن در حال طواف.[۱۲۲]

موانع عبادات

موانع عبادت همچون شرایط آن دارای اقسامی است. برخی از آنها موانع صحت عبادت‌اند که به قواطع یا مبطلات نیز معروف‌اند[۱۲۳] و برخی دیگر موانع کمال یا مقبولیت عمل‌اند و برخی نیز آثار و ثواب عمل را پس از آنکه به صورت صحیح واقع شد، از میان می‌برند.

موانع عام

آفاتی که به‌طور عموم، از جهت انگیزه و اعتقاد، مانع صحت عبادت یا موجب بطلان، یا بی‌اثرشدن آن می‌شوند، عبارت‌اند از:

کفر و ارتداد

به باور همه فقها، کفر یکی از موانع صحت عبادات است و هیچ عبادتی از کافر صحیح نیست، هرچند مکلف به آن است[۱۲۴]؛ حتی نیابت از کافر در عبادت، صحیح نیست[۱۲۵]؛ البته بر اساس قاعده «جَبّ»، قضای عباداتی که در حال کفر ـ نه ارتداد ـ فوت شده، لازم نیست[۱۲۶]؛ اما تأثیر ارتداد در عبادات از نظر فقهی دارای صورت‌های متعددی است. دربارهٔ برخی عبادات یا مقدمات آنها مانند غسل و اذان اختلاف نظر وجود دارد. برخی مجرد ارتداد را مفسد آن و برخی دیگر برگشت به اسلام را در صورت از بین‌نرفتن موالات، کافی در صحت دانسته‌اند.[۱۲۷] دربارهٔ اعتکاف[۱۲۸] و روزه نیز[۱۲۹] اختلاف نظر وجود دارد؛ اما دربارهٔ ارتدادِ پس از عمل مانند ارتداد پس از حج، مشهور فقها قائل به صحت و نیازنبودن به اعاده عمل در حال اسلام شده‌اند.[۱۳۰]

ریا

انجام عمل عبادی برای نشان‌دادن به دیگران موجب بطلان آن است. برخی آیات ازجمله آیه ۲۶۴ سوره بقره و آیه ۳۸ سوره نساء به‌خوبی بر این مطلب در عبادت‌های مالی گواهی می‌دهند. در آیات دیگری[۱۳۱] به مانعیت ریا در عبادات خاص مانند نماز اشاره شده است. به باور فقها چنین آیاتی بر بطلان عمل با ریا دلالت می‌کنند[۱۳۲]؛ البته حکم یادشده مربوط به ریا در هنگام عمل است[۱۳۳]؛ اما ریا پس از عمل و اعلام کارهای خوب به مردم برای جلب قلوب و اشتهار که از آن به «سُمعه» تعبیر می‌شود،[۱۳۴] باعث بطلان نمی‌شود؛ هرچند خود این کار حرام است.[۱۳۵] به نظر امام‌خمینی قصد امور مباح یا حتی راجح (مانند قصد خنک‌شدن در هنگام وضو)، در صورتی که به عنوان مقصود اصلی یا جزء داعی برای عبادت باشد و عبادت به صورت تبعی قصد شود، موجب بطلان عبادت می‌شود؛ اما اگر غرض اصلی امتثال امر عبادی برای رضای خدا باشد و امر مباح به صورت تبعی قصد شود، اشکالی ندارد؛ هرچند بطلان عمل در همه این موارد به احتیاط نزدیک‌تر است[۱۳۶] (ببینید: ریا و اخلاص).

عُجب

عجب ازجمله رذیلت‌های اخلاقی و به معنای بزرگ‌دانستن عمل خویش است.[۱۳۷] امام‌خمینی همسو با فقهای گذشته[۱۳۸] عُجب را از صفات ناشایستی دانسته که ثواب اعمال را نابود می‌کند؛ اما موجب بطلان آن نمی‌شود؛ گرچه مقارن با عمل باشد.[۱۳۹] در برابر برخی عجبِ مقارن با عمل عبادی را موجب بطلان آن دانسته‌اند[۱۴۰] (ببینید: عجب).

منت‌گذاری

یکی از آفات و موانع اعمال عبادی مالی، منت‌گذاری و اذیت است که در آیه ۲۶۴ سوره بقره «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی‏» از آن نهی شده است و البته نهی از بطلان صدقات به معنای بطلان اصطلاحی نیست. برخی آن را به معنای حاصل‌نشدن نتایج مورد انتظار و نداشتن ثواب دانسته‌اند.[۱۴۱] به نظر امام‌خمینی کسی که در صدقه‌دادن بر فقیر منت می‌گذارد، پیش از وی بر خداوند منت گذاشته است.[۱۴۲] چنین شخصی خیال می‌کند کارش باعث گسترش دین و آسان‌شدن امور مردم است و به همین جهت بر خدای متعال و دیگر انسان‌ها منت می‌گذارد.[۱۴۳]

موانع اختصاصی صحت

هر یک از عبادت‌ها به تناسب دارای موانع خاصی نیز هستند، مانند حدث، پشت به قبله‌کردن، سخن‌گفتن و قهقهه‌زدن و کم یا زیادکردن عمدی اجزا در نماز،[۱۴۴] خوردن و آشامیدن و آمیزش در حال روزه[۱۴۵] و نیز آمیزش در اعتکاف[۱۴۶] و در حج پیش از وقوف در مشعر.[۱۴۷] از این امور به مبطلات یا قواطع تعبیر می‌شود.

اجیرشدن برای عبادات

دربارهٔ اجیرشدن برای عبادت دیدگاه‌های مختلفی میان فقیهان وجود دارد. برخی در صورت وجوب یا عبادی‌بودن عمل، اجاره را صحیح نمی‌دانند؛ زیرا گرفتن اجرت، با قصد قربت که شرط عمل عبادی است، منافات دارد[۱۴۸]؛ اما به نظر بسیاری از فقیهان عبادی‌بودن عمل، مانع از اجاره نیست[۱۴۹]؛ البته مشروط بر آنکه نیابت در آن مورد ممکن باشد و مورد اجاره به صورت تعیینی بر اجیر واجب نباشد[۱۵۰]؛ مانند نماز یا روزه استیجاری. همان‌گونه که این‌گونه عبادت‌ها را می‌توان به صورت تبرعی از طرف میت به‌جا آورد، می‌توان برای انجام آنها اجیر شد و به نیابت از وی به جا آورد. این‌گونه اعمال باید با تعیین منوب‌عنه هرچند به صورت اجمالی و به قصد قربت او انجام شود.[۱۵۱] در عبادت‌های استیجاری اجیر باید طبق اجتهاد یا تقلید خودش عمل کند؛ هرچند با اجتهاد یا تقلید میت مخالف باشد.[۱۵۲]

نهی از عبادات و تزاحم

نهی از عبادت ممکن است به صورت ارشادی (ارشاد به فساد)، تحریمی نفسی یا مقدّمی (تبعی یا غیری) یا تنزیهی (کراهت) باشد. نهی ارشادی ذاتاً بر فساد عبادت دلالت می‌کند[۱۵۳]؛ اما در نهی تحریمی نفسی، برخی تلاش کرده‌اند با قیاس به مسئله اجتماع امر و نهی و قائل‌شدن به تعلق نهی به خصوصیت عمل نه ذات آن، راهی برای تصحیح عبادت بیابند.[۱۵۴] امام‌خمینی این راه حل را نادرست دانسته است؛ زیرا متعلق امر و نهی در مسئله تعلق نهی به عبادت برخلاف مسئله اجتماع امر و نهی، یک چیز است، و وقتی نهی به ذات عملی تعلق بگیرد، این نهی بیانگر مبغوض‌بودن ذات عمل و ممکن‌نبودن تقرب با آن به خداوند است؛ پس عمل فاسد است[۱۵۵]؛ اما در جایی که نهی تنزیهی (به معنای کراهت) باشد، هرچند از نظر عقل تفاوتی میان آن با نهی تحریمی در دلالت بر فساد نیست، به نظر عرف بازگشت نهی تنزیهی، به کاستی ثواب عمل است.[۱۵۶]

در بحث نهی مقدمی، جایی که به یک فعل مهم عبادی مانند نماز و یک فعل اهم مانند پاک‌کردن نجاست از مسجد، امر شده باشد و مکلف قادر به انجام‌دادن هم‌زمان هر دو نباشد، در صورت مقدم‌کردن واجب مهم (نماز)، به باور مشهور بنابر قول به اقتضا، نماز مورد نهی است و نهی از عبادت موجب فساد آن است؛ اما به نظر امام‌خمینی در صورتی نماز باطل است که نهی به ذات عبادت تعلق بگیرد و تعلق نهی غیری نیز موجب فساد عمل باشد؛ اما هیچ‌کدام از این دو مطلب صحیح نیست[۱۵۷]؛ زیرا نهی غیری، مستلزم مبغوض‌بودن عمل یا مفسده‌ای در ذات آن نیست.[۱۵۸]

برخی برای حل اشکال به نظریه ترتب روی آوردند که موافقان و مخالفانی دارد.[۱۵۹] به باور امام‌خمینی این مشکل از نظریه انحلال خطاب به خطابات متعدد و تعلق تکالیف به افراد برخاسته است؛ اما بنابر نظریه ایشان در خطابات قانونیه، تکالیف به صورت قانون کلی انشا شده‌اند و هیچ انحلالی در خطابات نیست و اصلاً قدرت یکایک افراد در آن لحاظ نشده است تا تزاحم دو حکم و در پی آن امکان ترتب و طولی‌بودن دو حکم پیش آید (ببینید: خطابات قانونی)؛ بنابراین هر دو خطاب در عرض هم متوجه مکلف‌اند؛ البته از آنجاکه مکلف قدرت بر امتثال هر دو را ندارد باید اهم را مقدم کند؛ اما در صورت عصیان و ترک اهم، می‌تواند مهم را انجام دهد و عمل او به سبب وجود اصل امر به آن، مُجزی است.[۱۶۰] بر این اساس امام‌خمینی در کتاب فقهی خود به صحیح‌بودن چنین نمازی فتوا داده است.[۱۶۱]

پانویس

  1. راغب، مفردات، ۵۴۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۹۲.
  2. جوهری، الصحاح، ۲/۵۰۳.
  3. ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۲۷۳؛ زبیدی، تاج العروس، ۵/۸۴؛ مصطفوی، التحقیق، ۸/۱۲.
  4. صفی‌پوری، منتهی الارب، ۳/۷۸۸.
  5. عراقی، نهایة الافکار، ۱/۱۸۳؛ مغنیه، فقه الإمام‌الصادق علیه السلام، ۳/۹.
  6. مرتضوی، نگاه فقهی به حضور زنان در عبادت‌های جمعی، ۲۰.
  7. ←حلی، یحیی، نزهة الناظر، ۵–۷؛ نایینی، منیة الطالب، ۱/۸۸.
  8. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۷۲.
  9. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۲۵۹؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۰۷.
  10. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۲۵۸–۲۵۹؛ امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۲/۱۶۰–۱۶۲؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۰۷–۲۰۸.
  11. بقره، ۸۳ و ۱۳۳؛ نحل، ۳۶؛ انبیاء، ۲۵؛ زخرف، ۴۵؛ بینه، ۵.
  12. کتاب مقدس، متی، ب۶، ۵ و ۱۶–۱۸؛ کتاب مقدس، لوقا، ب۱۸، ۱؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۴، ۲۴؛ کتاب مقدس، اعمال رسولان، ب۱۶، ۱۳ و ۲۵.
  13. بینه، ۵.
  14. بقره، ۱۸۳.
  15. بقره، ۸۳؛ مائده، ۱۲؛ انبیاء، ۷۳.
  16. بقره، ۱۲۵؛ حج، ۲۶.
  17. مریم، ۳۱.
  18. یونس، ۱۸؛ زمر، ۳.
  19. انفال، ۳۵.
  20. ذاریات، ۵۶؛ بقره، ۴۵ و ۱۵۳.
  21. بقره، ۴۳، ۸۳ و ۱۱۰؛ نساء، ۱۰۳.
  22. ←بقره، ۱۸۳–۱۸۵.
  23. ←مزمل، ۱–۶.
  24. آل عمران، ۹۶–۹۷؛ حج، ۲۷.
  25. غافر، ۶۰.
  26. بقره، ۱۷۲؛ نحل، ۱۱۴.
  27. بقره، ۱۲۵ و ۱۸۷.
  28. مائده، ۶.
  29. انفال، ۴۱.
  30. توبه، ۷۱؛ نمل، ۳؛ روم، ۳۹.
  31. بقره، ۱۹۶ و ۲۶۴؛ توبه، ۱۰۳.
  32. بقره، ۱۸۴؛ نساء، ۹۲؛ مائده، ۸۹ و ۹۵.
  33. بقره، ۱۸۵، ۱۹۶–۱۹۹، ۲۰۳ و ۲۳۸؛ آل عمران، ۹۶–۹۷؛ مائده، ۶ و ۹۷؛ ماعون، ۴–۶؛ اسراء، ۷۸؛ هود، ۱۱۴.
  34. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴–۲۶۳ و ۲/۶۰.
  35. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۲۵۸–۲۸۲ و ۲/۱۴۹–۱۶۹.
  36. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۲/۱۰۹–۱۴۲.
  37. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۲۳–۱۹۶.
  38. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۴–۱۱۷.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸؛ ۱۱/۴۶۳؛ ۱۳/۲۷۴؛ ۱۸/۵۳ و ۲۱/۷۷.
  40. کاشف‌الغطاء، هادی، هدی المتقین، ۱۹۲.
  41. شهید ثانی، المقاصد العلیه، ۲۱.
  42. کاشف‌الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۴/۱۱۵–۱۱۶؛ کاشف‌الغطاء، حسن، انوار الفقاهه، ۱.
  43. کاشف‌الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۴/۱۱۶.
  44. نجفی، جواهر، ۱۷/۲۱۴.
  45. حلی، محقق، نکت النهایه، ۱/۱۱۸؛ نجفی، جواهر، ۱۵/۴۷۹؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۲۲.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۸/۲۳۴.
  47. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۳۱–۳۲.
  48. حلی، یحیی، نزهة الناظر، ۵–۷؛ مغنیه، فقه الإمام‌الصادق علیه السلام، ۳/۹.
  49. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۰۳.
  50. شیخ طوسی، الاقتصاد الهادی، ۲۳۹.
  51. ابن‌زهره، حلبی، غنیة النزوع، ۳۳.
  52. سلار دیلمی، المراسم العلویة، ۲۸.
  53. ابوالصلاح، حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۱۳.
  54. ابن‌حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۴۵.
  55. محقق حلی، ۱/۲–۲۶۰.
  56. حلی، علامه، ارشاد الاذهان، ۱/۲۱۹–۳۵۴؛ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱/۸۶–۵۰۱ و ۲/۵–۴۷.
  57. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱–۴۳۹.
  58. حج، ۲۸.
  59. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۸/۲۸۷ و ۲۹۳.
  60. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۲۰.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸؛ ۱۱/۴۶۳؛ ۱۳/۲۷۴؛ ۱۸/۵۳ و ۲۱/۷۷.
  62. طوسی، المبسوط، ۱/۷۱؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۱/۵۴۱.
  63. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۷، ۲۹۵ و ۳۵۰.
  64. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ۳۰۱؛ طوسی، النهایه، ۲۰۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۵۲.
  65. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۹۷–۲۹۸.
  66. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۳–۳۳۵.
  67. حلی، علامه، ارشاد الاذهان، ۱/۲۲۰–۲۲۱؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳ و ۳۸–۳۹.
  68. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶.
  69. ابن‌حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۱۴۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶.
  70. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۵.
  71. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸.
  72. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹، ۲۶۲ و ۳۹۰.
  73. نراقی، مهدی، تحفه رضویه، ۳۶۱.
  74. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۰۶؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۸۷.
  75. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰–۱۵۱.
  76. نجفی، جواهر، ۳۴/۱۰۸–۱۱۰.
  77. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۹۷.
  78. یزدی طباطبایی، ۲/۴۴۵.
  79. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹.
  80. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۷–۳۸.
  81. اردبیلی، زبدة البیان، ۵۳؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.
  82. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.
  83. حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۷/۱۸۷؛ عاملی، مدارک الاحکام، ۱/۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹۲/۳۵۰؛ حکیم طباطبایی، مستمسک العروة الوثقی، ۴/۴۵۰.
  84. حلی، علامه، منتهی المطلب، ۱۰/۱۷۷؛ حلی، فخرالمحققین، ۱/۲۱۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۸۲.
  85. شهید ثانی، مسالک الافهام، ۲/۲۰۱.
  86. اسراء، ۷۸؛ هود، ۱۱۴؛ کرکی، جامع المقاصد، ۱/۲۶۴؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۲–۱۳۳.
  87. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۸۳.
  88. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۵.
  89. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۸۵.
  90. مفید، المقنعه، ۲۴۹.
  91. کیدری، اصباح الشیعة، ۱۲۵.
  92. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۲۹.
  93. حج، ۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸۰/۳۴۷.
  94. صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۲۸؛ طوسی، الخلاف، ۱/۴۹۶؛ راوندی، فقه القرآن، ۱/۹۸.
  95. آل عمران، ۹۶–۹۷؛ مائده، ۹۷؛ حج، ۲۷–۲۹.
  96. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۸۸.
  97. بقره، ۱۸۷؛ حلی، تذکرة الفقهاء، ۶/۲۴۴؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۸۸.
  98. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۱.
  99. صدوق، من لایحضر، ۱/۲۲۸.
  100. کلینی، کافی، ۴/۵۲۶ و ۵۵۵.
  101. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۸۷.
  102. صدوق، من لایحضر، ۱/۲۴۱؛ طوسی، الخلاف، ۱/۴۹۹.
  103. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۶.
  104. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۱/۳۴۲.
  105. توبه، ۵۴؛ نساء، ۱۴۲.
  106. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳–۲۵.
  107. اعراف، ۳۱.
  108. کلینی، کافی، ۳/۴۱۷ و ۶/۴۸۹؛ صدوق، من لایحضر، ۱/۱۲۸.
  109. حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۲/۲۵۵؛ اردبیلی، مجمع الفائده، ۲/۳۹۲.
  110. طوسی، النهایه، ۲۱۸؛ ابن‌ادریس، السرائر الحاوی، ۱/۵۴۴؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۰۰.
  111. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۰۰–۴۰۱؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۱۳/۲۲۱؛ سبحانی، الحج فی الشریعة الاسلامیة الغراء، ۳/۴۰۹.
  112. ابن‌ادریس، السرائر الحاوی، ۱/۴۲۴–۴۲۵.
  113. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۹۱.
  114. طوسی، النهایه، ۱۷۲.
  115. بقره، ۴۵ و ۱۵۳؛ آل عمران، ۱۲۵ و ۲۰۰.
  116. کلینی، کافی، ۲/۸۷–۹۳.
  117. حسینی جرجانی، آیات الاحکام، ۱/۹۸؛ استرآبادی، آیات الأحکام، ۹۸.
  118. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۰.
  119. نجفی، جواهر، ۹/۴–۵ و ۱۰/۳۴۵–۴۱۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۷ و ۱۷۳–۱۷۵.
  120. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۲.
  121. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۹۱–۳۹۲.
  122. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۱۲.
  123. حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۸۱؛ حلی، علامه، ارشاد الاذهان، ۱/۲۶۷.
  124. حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۵/۳۷۱؛ نجفی، جواهر، ۱۷/۱۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶.
  125. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۶۹.
  126. نجفی، جواهر، ۱۷/۱۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۱۱.
  127. نجفی، جواهر، ۹/۱۲۱.
  128. ←حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۱/۵۱۸؛ طوسی، المبسوط، ۱/۲۹۴؛ طوسی، الخلاف، ۲/۲۳۷؛ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۷۲۷.
  129. ←طوسی، المبسوط، ۱/۲۶۶؛ حلی، یحیی، الجامع للشرائع، ۱۵۷؛ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱/۲۶۹؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶.
  130. طوسی، الخلاف، ۲/۴۳۴؛ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۷۵۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۶۱.
  131. ماعون، ۴–۶؛ نساء، ۱۴۲.
  132. بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲/۱۸۲.
  133. حلی، علامه، ارشاد الاذهان، ۱/۲۲۲ و ۲۵۲؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲/۱۸۰.
  134. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸.
  135. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰.
  136. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰.
  137. بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۱/۳۸۷؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۲۲۳.
  138. نجفی، جواهر، ۲/۱۰۰، یزدی طباطبایی، ۲/۴۴۵.
  139. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹.
  140. کاشف‌الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۳/۱۶۴؛ نجفی، جواهر، ۲/۱۰۰.
  141. طوسی، الاقتصاد، ۱۲۲؛ حلی، علامه، منتهی المطلب، ۸/۵۰۷–۵۰۸.
  142. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.
  143. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۴.
  144. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۷۵–۱۷۹.
  145. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۶۵.
  146. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۹۱.
  147. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۹۶.
  148. حلی، علامه، منتهی المطلب، ۴/۴۳۱؛ هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الإسلامی، ۴/۲۹۲.
  149. وحید بهبهانی، مصابیح الظلام، ۹/۴۸۱؛ نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة، ۱۰/۳۹۳.
  150. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۵۴.
  151. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۱۵.
  152. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۱۶.
  153. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۱۶۳.
  154. حائری یزدی، درر الفوائد، ۱/۱۸۷–۱۸۸.
  155. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۱۶۳–۱۶۴.
  156. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۱۶۴.
  157. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۳/۲۹۱–۲۹۴.
  158. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۴/۱۶۵.
  159. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۳۴–۱۳۷؛ نایینی، فوائد الاصول ۱/۳۳۶؛ حائری یزدی، درر الفوائد، ۱۴۰–۱۴۸.
  160. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۲/۲۱–۲۳؛ امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۱۲۵–۱۳۴؛ مقیمی، نظریة الخطابات القانونیه، ۲۶۷–۲۶۸.
  161. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۶.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌حمزه، محمدبن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌زهره، سیدحمزةبن‌علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • اردبیلی، احمدبن‌محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، مرتضوی، چاپ اول، بی‌تا.
  • اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • استرآبادی، محمدبن‌علی، آیات الأحکام، تحقیق محمدباقر شریف‌زاده، تهران، معراجی، چاپ اول، ۱۳۹۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، معتمد الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • بحرانی، یوسف‌بن‌احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • بصری بحرانی، محمد امین، کلمة التقوی، قم، تصحیح سیدجواد وداعی، چاپ سوم، ۱۴۱۳ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حائری یزدی، عبدالکریم، درر الفوائد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حسینی جرجانی، سیدامیر ابی‌الفتح، آیات الاحکام (تفسیر شاهی)، تحقیق میرزاولی‌الله اشراقی، تهران، نوید، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، تحقیق فارس حسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • حلی، فخرالمحققین، محمدبن‌حسن، ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، تحقیق سیدحسین موسوی و دیگران، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۸۷ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق محمدعلی حیدری و دیگران، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، نکت النهایه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • حلی، یحیی‌بن‌سعید، الجامع للشرائع، قم، مؤسسه سیدالشهدا العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • حلی، یحیی‌بن‌سعید، نزهة الناظر فی الجمع بین الاشباه و النظائر، تحقیق سیداحمد حسینی و نورالدین واعظی، النجف الاشرف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۶ق.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • راوندی، قطب‌الدین سعیدبن‌هبةالله، فقه القرآن، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • سبحانی، جعفر، الحج فی الشریعة الاسلامیة الغراء، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • سبزواری، سیدعبدالأعلی، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • سلار، حمزةبن‌عبدالعزیز، المراسم العلویة و الاحکام النبویة فی الفقه الامامی، تصحیح محمود دبستانی، قم، حرمین، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، المسائل الناصریات، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الإسلامیه، اول، ۱۴۱۷ق.
  • شهید اول، محمدبن‌مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، المقاصد العلیة فی شرح الرسالة الالفیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • صفی‌پوری شیرازی، عبدالرحیم‌بن‌عبدالکریم، منتهی الارب فی لغة العرب، تهران، کتابخانة سنایی، ۱۹۲۷م.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، تهران، چهل‌ستون، چاپ اول، ۱۳۷۵ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
  • عاملی، سیدمحمدبن‌علی، مدارک الاحکام فی شرح عبادات شرائع الاسلام، بیروت، آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • عراقی کزازی، آقاضیاءالدین علی‌بن‌آخوند، نهایة الافکار، تقریر محمدتقی بروجردی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
  • کاشف‌الغطاء، جعفربن‌خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • کاشف‌الغطاء، حسن‌بن‌جعفر، انوار الفقاهه، نجف، مؤسسه کاشف‌الغطاء، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • کاشف‌الغطاء، هادی‌بن‌عباس، هدی المتقین الی شریعة سید المرسلین، قم، مؤسسه کاشف الغطاء، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کیدری، محمدبن‌حسین، اصباح الشیعة بمصابیح الشریعه، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، ۱۴۱۶ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدباق، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مرتضوی، سیدضیاء، نگاه فقهی به حضور زنان در عبادت‌های جمعی، تهران، شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، ۱۳۸۸ش.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مغنیه، محمدجواد، فقه الإمام‌الصادق علیه السلام، قم، انصاریان، چاپ دوّم، ۱۴۲۱ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مقیمی حاجی، ابوالقاسم، نظریة الخطابات القانونیه، مجله فقه اهل‌البیت(ع)، شماره ۴۲، ۱۴۲۷ق.
  • نایینی، میرزامحمدحسین، فوائد الاصول، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • نایینی، میرزامحمدحسین، منیة الطالب فی شرح المکاسب، تقریر موسی‌بن‌محمد خوانساری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • نراقی، ملامهدی، تحفه رضویه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، موسوعة الفقه الإسلامی طبقا لمذهب اهل‌البیت علیهم‌السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • وحید بهبهانی، محمدباقر، مصابیح الظلام، قم، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.

پیوند به بیرون