سیدعبدالحسین دستغیب
شناسنامه | |
---|---|
نسب | امامسجاد(ع) |
زادروز | ۱۸ آذر ۱۲۹۲ش |
شهر تولد | شیراز |
تاریخ درگذشت | ۲۰ آذر ۱۳۶۰ |
شهر درگذشت | شیراز |
آرامگاه | حرم امامزاده سیدمیرمحمد |
فرزندان | سیدهاشم دستغیب، سیدمحمود دستغیب |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی، استاد اخلاق |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، امامجمعه شیراز، نماینده امامخمینی در استان فارس |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | آقاضیاءالدین عراقی، محمدکاظم شیرازی، سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمیرزاآقا اصطهباناتی، میرزاعلی قاضی تبریزی |
تالیفات | قلب سلیم، گناهان کبیره، صلوة الخاشعین، زینب کبری، قیام امامحسین(ع) |
سیدعبدالحسین دستغیب، روحانی مجاهد، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، امامجمعه شیراز و نماینده امامخمینی در استان فارس.
سیدعبدالحسین دستغیب در سال ۱۲۹۲ در شیراز به دنیا آمد و برخی مقدمات علوم دینی را نزد پدر آموخت و سپس وارد حوزه علمیه شیراز شد. وی در ماجرای کشف حجاب دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۱۴ به نجف عزیمت کرد و تحصیلات خود را در آن دیار ادامه داد.
دستغیب پس از سقوط رضا پهلوی به ایران بازگشت و علاوه بر تبلیغ دین و اقامه نماز جماعت، به تدریس در حوزه علمیه اهتمام داشت و در این سالها از محضر عارف مشهور محمدجواد انصاری همدانی نیز بهره میبرد. او مسجد جامع عتیق شیراز را بازسازی و احیا کرد و آن را محل عبادت و هدایت قرار داد.
دستغیب با آغاز نهضت امامخمینی از همراهان ایشان بوده است و در این سالها تبعید و زندان را در کارنامه سیاسی خود دارد و در سخنرانیهای خود مردم را به مراجعه به رساله عملیه امامخمینی دعوت و نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه ایشان را برای مردم تبیین میکرد. او پس از درگذشت سیدمحسن حکیم مروج مرجعیت امامخمینی بوده است.
او با جشن هنر شیراز به مخالفت برخواست به گونهای که در سال ۱۳۵۶ موجب تعطیلی آن شد. دستغیب در سال ۱۳۵۷ در راه انداختن تظاهرات مردم فارس نقش مهم و مؤثری داشت. او پس از پیروزی انقلاب با رأی مردم استان فارس نماینده آنان در مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در سال ۱۳۵۸ با حکم امامخمینی به امامت جمعه شیراز منصوب شد و در بسیج نیروها و امکانات برای جبهههای دفاع در برابر تجاوز ارتش بعثی عراق تلاشی پیگیر داشت.
دستغیب در آذرماه ۱۳۶۰ و در سن ۶۸ سالگی به دست یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق با جمعی از همراهانش به شهادت رسید و در حرم امامزاده سیدمیرمحمد به خاک سپرده شد. امامخمینی که به او علاقهمند بود او را معلم اخلاق و مهذب نفوس توصیف کرد.
زندگینامه و تحصیلات
سیدعبدالحسین دستغیب در عاشورای ۱۳۳۲ق/ ۱۸ آذر ۱۲۹۲ش در شیراز به دنیا آمد و تولد وی در شب عاشورا سبب گردید که عبدالحسین نامیده شود. پدرش سیدمحمدتقی و جدش سیدهدایتالله، از علما و مجتهدان فارس بودند. نسب دستغیب با ۳۳ واسطه به امامسجاد(ع) میرسد[۱] و خاندان وی با سابقهای ۷۰۰ ـ ۸۰۰ساله از حدود چهار قرن پیش به «دستغیب» شناخته میشوند.[۲]
دستغیب برخی مقدمات علوم دینی را نزد پدر آموخت و سپس وارد حوزه علمیه شیراز شد و ادبیات عرب و منطق را نزد فردی بهنام شیخاسماعیل و استادان دیگر شیراز فرا گرفت. او در دوازدهسالگی پدر را از دست داد و به دست آوردن هزینههای خانواده بر عهده وی قرار گرفت. دستغیب با سختی تحصیلات خود را ادامه داد و دوره سطح فقه و اصول را نزد علیاکبر ارسنجانی و فلسفه و منطق را نزد ملااحمد دارابی خواند.[۳]
هجرت به نجف
پس از برنامه اجباری همشکلکردن لباس و غائله کشف حجاب به دستور رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۴، دستغیب با اقدامات ضد دینی وی به مبارزه برخاست. مخالفتهای دستغیب موجب شد که تحت پیگرد قرار گیرد و پس از مدتی بازداشت و زندانی شود.[۴] دستغیب پس از رهایی از زندان در سال ۱۳۱۴، با توجه به سختگیریهای مأموران رضاشاه علیه روحانیان در یکدستکردن لباس و دادن مهلت ۲۴ ساعته برای خلع لباس روحانیت، بهناچار به نجف مهاجرت کرد.[۵]
وی در حوزه نجف به تکمیل تحصیلات خود پرداخت، درسهای خارج فقه و اصول را نزد استادانی مانند آقاضیاءالدین عراقی، محمدکاظم شیرازی، سیدابوالحسن اصفهانی و سیدمیرزاآقا اصطهباناتی فرا گرفت و از هشت نفر از علمای بزرگ نجف ازجمله اصفهانی و عراقی اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۶] وی همچنین به محضر استاد عرفان و اخلاق، میرزاعلی قاضی تبریزی راه یافت و از مکتب اخلاقی و عرفانی او استفاده کرد.[۷]
بازگشت ایران
دستغیب پس از سقوط رضا پهلوی در شهریور ۱۳۲۰ به توصیه برخی از استادان خود به ایران بازگشت و در مسجد باقرخان و سپس در مسجد طالبیون شیراز به برپایی نماز جماعت و تبلیغ دین و در حوزه علمیه به تدریس فقه و اصول پرداخت و همزمان از محضر عارف مشهور محمدجواد انصاری همدانی نیز استفاده میکرد.[۸]
وی در آغاز به آمادهسازی موقت مسجد نیمهویرانه جامع عتیق شیراز اقدام کرد و با انجام برخی کارها و تعمیرات جزئی آن را برای استفاده در ماه رمضان همان سال آماده کرد[۹] و پس از مدتی تصمیم به بازسازی و تعمیر اساسی آن گرفت و توانست با پیگیری و تلاش پیاپی ساختمان مسجد را تکمیل و آماده بهرهبرداری کند و آنجا را پایگاه مبارزاتی خود قرار دهد. وی سپس همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و نیز تبلیغات گسترده دینی و فرهنگی خود را در آنجا مستقر کرد.[۱۰]
ویژگیهای اخلاقی
دستغیب مرد فضیلت و اخلاق بود، زندگی بسیار ساده و زاهدانهای داشت و در خانهای کوچک و به دور از تجملات زندگی میکرد. ارادت شدید به اهل بیت(ع)، تقوا، تواضع، زهد، صبر و اخلاق خوش وی در میان مردم مشهور بود.[۱۱] او اهل عبادت و تهجد بود و بسیاری از روزها را روزه میگرفت، به مستضعفان و محرومان علاقه زیادی داشت و همواره برای کمک به آنان و حل مشکلاتشان میکوشید.[۱۲] برگزاری مرتب دعای کمیل و سخنرانیها و موعظههای اخلاقی وی در آن مجالس تأثیر زیادی در جذب و هدایت مردم بهویژه جوانان داشت و برنامههای دعا و اخلاق وی نوعی مبارزه با رژیم پهلوی بود.[۱۳]
دوران مبارزه
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی در سال ۱۳۴۱، دستغیب همراه و همگام با ایشان به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد. وی در جریان مطرحشدن لوایح ششگانه در زمان محمدرضا پهلوی که به عنوان انقلاب سفید مطرح شد، (ببینید: انقلاب سفید و اصلاحات ارضی) به مخالفت با آن برخاست و برای همین موضوع از علما و روحانیان شیراز برای نشستی در مسجد جامع عتیق دعوت کرد و با سخنرانی از این لایحهها بهشدت انتقاد کرد و خواستار مقابله با آن شد.[۱۴] وی نامهها، اطلاعیهها و سخنرانیهای امامخمینی را در شیراز تکثیر میکرد و برای اطلاع روحانیان و مردم، آنها را به مناطق مختلف ایران میفرستاد. همچنین جهت اطلاع امامخمینی، نمونه کارها و اقدامات مبارزاتی خود را برای ایشان میفرستاد.[۱۵] امامخمینی نیز به فعالیتهای مبارزاتی وی توجه داشت و اظهار علاقه میکرد که نمونه کارهای دستغیب را ببیند و از چگونگی فعالیتهای وی مطلع شود.[۱۶]
دستغیب در جریان قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ بر دامنه فعالیتهای مبارزاتی خود افزود و با سخنرانی مردم را دعوت به مبارزه و حمایت از نهضت کرد. به دنبال گزارش مأموران اطلاعاتی رژیم پهلوی از سخنرانی وی بر ضد حکومت و تشویق مردم به جهاد و مبارزه علیه رژیم، حسن پاکروان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تصمیم به تبعید وی از شیراز گرفت.[۱۷] در پی حمله مأموران رژیم پهلوی در دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه قم، دستغیب به بسیاری از علما نامه نوشت و با روشنگری درباره رفتار مأموران حکومت در این حادثه، آنان را به همکاری و همدلی برای مقابله با رژیم پهلوی دعوت کرد.[۱۸] وی در مسجد گنج شیراز در حمایت از نهضت و محکومکردن حمله به فیضیه سخنرانی تندی کرد. پس از سخنرانی مأموران برای بازداشت وی به خانهاش حمله کردند؛ ولی نتوانستند او را بازداشت کنند و دستغیب با کمک یارانش موفق به فرار شد.[۱۹] در ادامه این حرکت، مأموران حکومت گروه زیادی از مردم و علمای شیراز و ازجمله عالم معروف شهر بهاءالدین محلاتی را بازداشت کردند و به تهران بردند و در روز ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ دستغیب را نیز بازداشت کردند و با هواپیمای نظامی به تهران بردند و در زندان عشرتآباد زندانی کردند و پس از بازجوییهای مکرر وی را در ۳۱ تیر ۱۳۴۲ آزاد کردند.[۲۰]
در سوم اردیبهشت ۱۳۴۳ و پیش از تبعید امامخمینی به ترکیه، بار دیگر مأموران ساواک شبانه به خانه دستغیب ریختند و او را بازداشت و به تهران منتقل ساخته و در زندان قزلقلعه زندانی کردند. مدتی بعد در ششم تیر ۱۳۴۳ با تغییر قرار بازداشت وی به قرار التزام آزاد شد. وی پس از آزادی، نخست برای زیارت به مشهد و از آنجا برای دیدن امامخمینی به قم رفت و سه روز مهمان ایشان بود.[۲۱] امامخمینی در ۱۳۴۳/۲/۲۵، در نامه به مرجع تقلید وقت، سیدمحمدهادی میلانی، بازداشت دستغیب را در شرایط خاص کشور تحریکآمیز خواند.[۲۲]
در سال ۱۳۴۳ در جریان سفر محمدرضا پهلوی به شیراز، در حرم احمدبنموسی(ع) فردی به نام سیدابراهیم دستغیب با او دیدار کرد و مأموران حکومت در میان مردم به دروغ شایع کردند که در روز آمدن پهلوی به حرم شاهچراغ، سیدعبدالحسین دستغیب از وی استقبال کردهاست. امامخمینی از قم نامهای برای روحانیان شیراز فرستاد که قرار شد بهاءالدین محلاتی به آنان برساند.[۲۳] ایشان در این نامه تأکید کرده بود لازم است دستغیب با فرستادن نامهای به شهرستانها مردم را از شایعهها و دروغپردازیهای رژیم آگاه کند.[۲۴] در همین راستا در مهر ۱۳۴۳ جلسهای به دعوت دستغیب و با حضور علمای شیراز در خانه وی تشکیل شد تا درباره نامه امامخمینی و اقداماتی که لازم است دراینباره انجام دهند مشورت و تبادل نظر کنند.[۲۵]
پس از تبعید امامخمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه عدهای از علمای شیراز، ازجمله دستغیب، بهاءالدین محلاتی و مجدالدین محلاتی برای آگاهییافتن از اوضاع قم و بیت مراجع، سه تن از علمای شیراز را به نمایندگی خود به قم فرستادند تا با هماهنگی آنان از تحصن علما و تعطیلی نمازهای جماعت حمایت کنند.[۲۶] نمایندگان پس از مشاهده اوضاع و بازگشت به شیراز بیان کردند در قم، بیت مراجع تقلید در محاصره و تحت کنترل مأموران حکومت است.[۲۷]
از سوی دیگر، دستغیب با اعتقاد به اینکه رژیم پهلوی قصد دارد با حمایت و ترویج فرهنگ غرب، جامعه بهویژه جوانان را به فساد بکشاند، برای مقابله با آن به اقدامهای گسترده آموزشی، اخلاقی و فرهنگی دست زد و تلاش کرد با سخنرانی و تبلیغ آموزههای اخلاقی، مردم بهویژه جوانان را با مفاسد فرهنگ غرب و خطرهایی که در کمین آنان است آشنا کند.[۲۸] ساواک که سخنرانیهای دستغیب را در روشنگری و تقویت روحیه انقلابی مردم مؤثر میدید، در سال ۱۳۴۴ وی را تهدید کرد اگر به روش خود ادامه دهد و در سخنرانیها مطالب خلاف مصلحت کشور بیان کند، با واکنش شدید مأموران روبهرو خواهد شد.[۲۹] در سال ۱۳۴۵ وی در سخنرانی خود در مسجد جامع شیراز ضمن موعظه مردم، آنان را تشویق به مطالعه رسالههای مراجع تقلید ازجمله رساله امامخمینی کرد که جمعیت با شنیدن نام ایشان صلوات فرستادند.[۳۰] همچنین در سال ۱۳۴۶ در جلسهای که با حضور دستغیب و چند تن دیگر در خانه سیدحسن یزدی از علمای شیراز تشکیل شد، در اعتراض به تصویب لایحه حمایت از خانواده که برخی از مواد آن خلاف شرع بود، حاضران نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر نوشتند.[۳۱] دستغیب پس از جلسه اعلام کرد که در صورت نتیجهبخشنبودن جلسات، خود جبهه جداگانهای تشکیل خواهد داد و مخالفت و اعتراض خود را به گونه دیگری اعلام خواهد کرد.[۳۲] همچنین وی در دی ۱۳۴۶ در سخنرانی خود با اشاره به اینکه مطابق متمم قانون اساسی نظارت پنج تن از مجتهدان و علما بر مصوبات مجلس شورای ملی لازم و ضروری است و مصوبات مجلس بدون آن اعتبار ندارد، از بیتوجهی رژیم پهلوی به آن انتقاد کرد و خواستار اجرای آن شد.[۳۳]
برابر اعلام ساواک دستغیب در فاصله سالهای ۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۰ در سخنرانیهای خود به مناسبتهای مختلف بارها از حکومت و دستگاههای دولتی بهشدت انتقاد کردهاست.[۳۴] در سال ۱۳۴۷ به دنبال اعلام تماس و مذاکره محمدرضا پهلوی با سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف درباره اعزام حاجیان از جده به کربلا، دستغیب آن را نقشه رژیم برای وانمودکردن داشتن ارتباط با مراجع و احترامگذاشتن حکومت به روحانیت خواند و به آن انتقاد کرد.[۳۵] همچنین وی در آذر ۱۳۴۸ با اشاره به ورود گردشگران بدون حجاب و با وضع نامناسب به مساجد از رژیم پهلوی انتقاد کرد.[۳۶]
پس از اینکه امامخمینی دوباره نظریه ولایت فقیه را در نجف مطرح کرد، دستغیب نیز در سال ۱۳۴۹ در شیراز این موضوع را مطرح کرد و به توضیح و تبیین آن پرداخت.[۳۷] وی پس از رحلت سیدمحسن حکیم در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۹، در خرداد این سال از مرجعیت امامخمینی حمایت کرد و مردم را به ایشان ارجاع داد.[۳۸] به دنبال فوت یکی از فرزندان دستغیب در سال ۱۳۴۹ امامخمینی پیام تسلیتی برای وی فرستاد و او با فرستادن نامهای از ایشان تشکر کرد.[۳۹]
وی در اسفند سال ۱۳۴۹ برای زیارت عتبات به عراق رفت و در خرداد سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت.[۴۰] او در طول حدود چهار ماه اقامت خود بارها به دیدار امامخمینی رفت و به مذاکره پرداخت.[۴۱] در آستانه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در مهر سال ۱۳۵۰ ساواک از بیم مخالفت و اخلال در برگزاری جشنها، تماسهای دستغیب را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد؛ با این حال، وی تصمیم گرفت همراه بهاءالدین محلاتی در مخالفت و اعتراض به برگزاری جشنها تلگرام بفرستد.[۴۲] (ببینید: جشنهای ۲۵۰۰ساله)
در مهر ۱۳۵۲ پس از بازسازی مدرسه حکیم شیراز دستغیب در یک سخنرانی با اشاره به بستن مدارس علمیه ازجمله مدرسه منصوریه و مدرسه قوام به دست عاملان رژیم و جلوگیری از تحصیل طلاب، بهشدت به آن اعتراض و از نفوذ بهاییان و یهودیان در ساختار آموزشی کشور انتقاد کرد. وی اعلام کرد فرهنگی که معلم دینی و تاریخ آن فردی بهایی و رئیس دانشگاه آن یهودی باشد، فرهنگ نیست بلکه خانه فساد است.[۴۳] او با اشاره به رفتار مأموران در تهدید و ترساندن او و اینکه از او خواستهاند حقایق را بپوشاند، اعلام کرد این نقشه حکومت، برای سپردن فرهنگ کشور به دست بهاییان و یهودیان است و او هرگز اجازه نخواهد داد اسرائیل و جاسوسانش بر فرهنگ کشور حاکم شوند. وی تأکید کرد با مخالفان اسلام و با مخالفان مراجع تقلید مخالف است. دستغیب همچنین از سپردن پستهای حساس مملکت به بهائیان بهشدت انتقاد و اعلام کرد همه مردم ایران دلشان از دست حکومت فاسد ایران خون است و با آن مخالفاند.[۴۴] ساواک در پی سخنان تند دستغیب در آذر ۱۳۵۲ وی را از منبر ممنوع کرد و این ممنوعیت تا اول تیر ۱۳۵۳ ادامه داشت.[۴۵]
رژیم با برگزاری جشن هنر شیراز سعی داشت با اقدامات ضد اخلاقی و ترویج فرهنگ غربی با ارزشهای اسلامی مقابله کند؛ ولی دستغیب با سخنرانیهای متعدد آن را ترویج اباحهگری دانست و چندین بار تهدید کرد در صورت برگزاری آن، وی و روحانیان دیگر از شیراز مهاجرت خواهند کرد و مردم غیور شیراز ساکت نخواهند نشست.[۴۶] وی با تأکید بر اینکه هدف رژیم از این کار بهانحرافکشاندن جوانان است، اعلام کرد همه موظفاند با اقدامات فاسد رژیم به مبارزه برخیزند.[۴۷] مخالفت شدید وی با برگزاری مراسم جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ موجب تعطیلشدن آن مراسم شد و این اقدام وی در آن شرایط به آگاهی مردم و اوجگیری انقلاب کمک کرد.[۴۸] در پی تغییر تاریخ رسمی ایران از شمسی به شاهنشاهی به دست رژیم پهلوی، در ۲۷ اسفند سال ۱۳۵۴ دستغیب به این اقدام انتقاد شدید کرد و تاریخ شاهنشاهی را تاریخ گبرها خواند.[۴۹]
در دی ۱۳۵۶ به دنبال انتشار مقاله توهینآمیز رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات به امامخمینی، دستغیب بهشدت موضعگیری و به رژیم اعتراض کرد و خواستار تعقیب و مجازات عاملان آن شد.[۵۰] وی در شهریور ۱۳۵۷ طی نامهای به سیدمحمدعلی قاضی تبریزی از علمای مبارز تبریز و حامیان امامخمینی با اشاره به کشتار وحشیانه رژیم پهلوی در مسجد نو شیراز تنها راه پیروزی را متحدشدن تمام طبقات بهخصوص جامعه روحانیت تحت رهبری امامخمینی دانست و تأکید کرد با وحدت کلمه باید سعی شود که حکومت اسلامی تشکیل گردد[۵۱]
دستغیب در راهانداختن تظاهرات مردم استان فارس علیه رژیم پهلوی نقش مهم و مؤثری داشت. حضور وی در کنار مردم در تظاهرات و راهپیماییهای اعتراضآمیز و سخنرانیها موجب دلگرمی مردم و تشدید مبارزات میشد.[۵۲] پس از فاجعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار گروه زیادی از تظاهرکنندگان در تهران و برخی شهرستانها به دست مأموران حکومت، (ببینید: هفده شهریور) دستغیب با سخنرانی و صدور اعلامیه، آن را محکوم و از رژیم پهلوی بهشدت انتقاد کرد و در پی آن مأموران شبانه به خانه وی ریختند و او را بازداشت کرده، به تهران بردند و با حال ضعف، پیری و بیماری، چند ماهی وی را زندانی کردند.[۵۳] امامخمینی در همین مقطع در نامهای از پاریس به برادر خود، سیدمرتضی پسندیده ازجمله از او خواست به وضع زندانیان رسیدگی کند و جویای حال آنان و اقوامشان مانند دستغیب شود.[۵۴]
در دی ۱۳۵۷، دستغیب در پاسخ به نامه علیاصغر صالحی کرمانی از علمای کرمان درباره جنایتهای رژیم پهلوی در مشهد و کرمان اعلام کرد، رژیم پهلوی به حمایت از امریکا و صهیونیستها و به سبب منافع یهودیان و مسیحیان، مسلمانان را قتل عام میکند و لازم است مردم بیشتر متشکل شوند و مبارزات خود را فشردهتر کنند.[۵۵] پس از اعتصاب گسترده کارکنان صنعت نفت در اعتراض به رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ و کمشدن مواد سوختی، (ببینید: اعتصاب کارکنان صنعت نفت) دستغیب در پیامی از مردم فارس خواست توطئه رژیم در ایجاد کمبودهای ساختگی را خنثی کنند و با تأمین نیازمندیهای خود از ایستادن در صفهای طولانی برای دریافت مواد سوختی خودداری کنند. وی تأکید کرد در این شرایط هر کس باید به اندازه ضرورت استفاده کند.[۵۶]
دستغیب پس از پیروزی انقلاب، با رأی مردم، نمایندگی مردم فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی را بر عهده گرفت. در پی درخواست اهالی شیراز، نهم مرداد ۱۳۵۸ امامخمینی وی را به امامت جمعه این شهر منصوب کرد.[۵۷] وی در طول دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در بسیجکردن مردم و فراهمکردن امکانات و تدارکات رزمندگان تلاشی پیگیر میکرد و همواره در سخنرانیهای خود مردم را به شرکت در جنگ و فرستادن کمکهای خود به جبههها فرا میخواند.[۵۸] او شرکت در این جنگ را مصداق واقعی جهاد در راه خدا میدانست و حضور در جبهههای دفاع مقدس را بر هر کار دیگری مقدم میداشت.[۵۹]
دستغیب ارادت ویژهای به امامخمینی داشت و در موضعگیریهای سیاسی و سخنرانیها، بارها این علاقه را ابراز میکرد.[۶۰] وی اطاعت از امامخمینی را در جایگاه ولی فقیه و نایب امام زمان(ع) به منزله اطاعت از خداوند میدانست[۶۱] و مخالفت با ایشان را مخالفت با امام زمان(ع) میشمرد. جمله «بیعشقِ خمینی نتوان عاشق مهدی شد» که بر بسیاری از دیوارها نقش بسته، از دستغیب است.[۶۲]
درگذشت
دستغیب سرانجام در ۶۸سالگی در روز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۶۰ در مسیر رفتن برای برگزاری نماز جمعه شیراز به دست یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق با جمعی از همراهانش به شهادت رسید. پیکر او بر حسب وصیت، در حرم امامزاده سیدمیرمحمد کنار صحن حرم احمدبنموسی (شاهچراغ) نزد پدر و بستگانش دفن شد.[۶۳]
امامخمینی که علاقهمند به دستغیب بود و بارها از وی به بزرگی یاد کرده و وی را مجاهد عالیقدر خواندهاست.[۶۴] در پیامی مبسوط در ۲۰ آذر به مناسبت شهادت دستغیب، با بیان اینکه شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشأن(ص) و اولاد فاطمه(ع) و یادگاران حسین(ع) در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیر عادی و پدیدهای غیر معهود نیست، وی را عالم عامل، معلم اخلاق، مربی بزرگ، مهذب نفوس، شهید پرافتخار و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی دانست که خالصانه به انقلاب، نظام و مردم خدمت کرد. ایشان همچنین خاطرنشان کرد که ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع، قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز و در راه خدا تقدیم کردهاست و ایران شهادتطلب نیز از این پدیده سعادتمند مستثنا نیست و گوش و چشم انقلاب اسلامی از این شهیدان حسینگونه پر است.
ایشان با بیان اینکه گناه دستغیب تنها تربیت محرومان و هدایت مردم بود، شهادت این بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبههها دانست.[۶۵] ایشان روز بعد نیز در دیدار ائمه جمعه استان سمنان، با اشاره به اینکه هدف قدرتهای بزرگ و دنبالههای داخلی آنها روحانیت است، بنای دشمنان را این دانست که آنانی که بیشتر دعوت به اسلام میکنند، بیشتر مورد هدف قرار گیرند. ایشان از دستغیب به نیکی یاد کرد و او را انسانی وارسته و به تمام معنا معلم اخلاق و مرشد مردم شمرد که در سخنانش معنویت موج میزد.[۶۶]
ایشان همچنین در پیام دیگری که درباره یادواره تجلیل از دستغیب در ۱۴ دی ۱۳۶۰ فرستاد، با اشاره به اینکه درسهای انسانسازِ دستغیب در قلب انسانهای متعهد غوغا برپا میکرد و مسجد و منبر و محراب شیراز هیچگاه نغمه ملکوتی وی را از یاد نخواهد برد، خاطرنشان کرد که دستغیب به دستِ غیبنشینان ملکوت سپرده شد و در آغوش رفیق اعلی آرمید و او نمردهاست، بلکه زندگانی جاوید در جرگه پردهنشینان قدس و عاشقان لقاءاللَّه یافتهاست.[۶۷] ایشان در تیرماه ۱۳۶۴، با ابراز اینکه از علاقهمندان به مجاهد عالیقدر، شهید معظم دستغیب و خانواده وی میباشد، از بیت دستغیب تقاضا کرد طبق سیره این شهید در رفع اختلافات در شیراز تلاش کنند.[۶۸]
آثار
از دستغیب کتابها و تألیفات زیادی در زمینههای معارف اسلامی، اعتقادات و آموزههای اخلاقی بر جای ماندهاست که معروفترینِ آنها کتابهای قلب سلیم، صلوة الخاشعین، زینب کبری، قیام امامحسین(ع)، اخلاق اسلامی، حاشیه بر رسائل شیخ انصاری، حاشیه بر کفایة الاصول، داستانهای شگفت و گناهان کبیره است. موعظهها و بحثهای تفسیری ایشان نیز در قالب چندین جلد کتاب بارها به چاپ رسیدهاست.[۶۹]
دستغیب علاوه بر تألیف و تدریس و تربیت صدها طلبه فاضل و متعهد، کارهای عمرانی و خدماتی فراوانی نیز انجام داد و مراکز خدماتی و خیریه زیادی را برای کارگران و بیکاران راهاندازی کرد.[۷۰] وی چندین مسجد و مدرسه علوم دینی ازجمله مسجد الرضا، مسجد شهید خلیل دستغیب، مسجد المهدی، مسجد آلالرسول، مسجد روحالله، مدرسه قوام، مدرسه هاشمیه، مدرسه علمیه حکیم دستغیب و مجتمع خاتمالانبیا را بنا نهاد و در تعمیر و بازسازی مسجد جامع و تقویت و توسعه حوزه علمیه شیراز تلاش زیادی کرد.[۷۱]
فرزندان
از دستغیب پنج پسر به نامهای سیدهاشم، سیدمحمود، سیدمحمدهادی، سیدمحمدعلی، سیدبهاءالدین و سه دختر به نامهای سیدهصدیقه، سیدهبتول و سیدهزهرا بیگم به یادگار ماند.[۷۲]
پانویس
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۳ ـ ۱۴؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۴/۲ ـ ۸۷۵.
- ↑ گنجبخش زمانی، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۵/۲؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۴.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۵/۲.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۵ ـ ۱۷.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۵/۲ ـ ۸۷۶.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۴ ـ ۱۷.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۶/۲ ـ ۸۷۸.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۶/۲ ـ ۸۷۸.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸ ـ ۱۹.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸؛ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، هفت ـ ده.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۹؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۸/۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، یازده ـ دوازده.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۵ ـ ۲۷.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۱۸.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۲۷ ـ ۱۲۹ و ۱۴۶؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۱/۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، سیزده؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۶/۱.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۰۷/۴.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۲۴۴/۴.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۷؛ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۸۷ ـ ۳۰۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۹۳.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۳۹.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۰.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۳.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۷۰.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۶.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۸۰.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۱۶.
- ↑ دستغیب، شاهد یاران، ۱۸.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۲۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۱ ـ ۴۴۲.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، پانزده.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۶ ـ ۴۴۹.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۷.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۷.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۹ ـ ۴۷۴.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۵۳۴.
- ↑ گنجبخش زمانی، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، ۱۶۹/۱.
- ↑ دستغیب، یادواره شهید آیتالله حاجسیدعبدالحسین دستغیب، ۴۲ ـ ۴۸.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۵۳۲ ـ ۵۳۳.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، پانزده.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۵۳/۲.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۹.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۱/۲؛ دستغیب، یادواره شهید آیتالله حاجسیدعبدالحسین دستغیب، ۴۲ و ۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۰/۴.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۲۹/۲.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۶۹/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۹؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۱/۲.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۳۷.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۳۸.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۳۴ ـ ۳۶؛ حزب جمهوری اسلامی، یادنامه شهید راه نماز، ۵۱ و ۷۴؛ دستغیب، یادواره شهید آیتالله حاجسیدعبدالحسین دستغیب، ۵۹.
- ↑ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شانزده.
- ↑ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۳۴ ـ ۳۶؛ حزب جمهوری اسلامی، یادنامه شهید راه نماز، ۵۱ و ۷۴.
- ↑ دستغیب، یادواره شهید آیتالله حاجسیدعبدالحسین دستغیب، ۷۶ ـ ۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۶/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۱۷/۱۵ ـ ۴۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۵/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۶۰/۱۹.
- ↑ گنجبخش زمانی، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، ۱۷۰/۱؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۲/۲.
- ↑ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۸/۲.
- ↑ گنجبخش زمانی، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، ۱۷۰/۱؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۴۳ ـ ۴۴.
- ↑ دستغیب، سیدبهاءالدین، مصاحبه، ۳۷.
منابع
- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، شیراز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- حزب جمهوری اسلامی، یادنامه شهید راه نماز، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- دستغیب، سیدبهاءالدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۵۳ ـ ۵۴، ۱۳۸۹ش.
- دستغیب، سیدعبدالحسین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- دستغیب، سیدمحمدهاشم، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۵۳ ـ ۵۴، ۱۳۸۹ش.
- دستغیب، سیدمحمدهاشم، یادواره شهید آیتالله حاجسیدعبدالحسین دستغیب، تهران، یاسر، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- گنجبخش زمانی، محسن، دستغیب، سیدعبدالحسین، چاپ شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- نورمحمدی، محمدجواد، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، چاپشده در گلشن ابرار، قم، نورالسجاد، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
- غلامرضا گلی زواره، سیدعبدالحسین دستغیب، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۳۷۲–۳۷۹.