Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
جز (←درگذشت) |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در نگاه و باور جمی، امامخمینی ازجمله شخصیتهای بزرگی بود که انسان هرچه به ایشان نزدیکتر میشد، عظمت روح و شخصیت فوقالعاده ایشان را بیشتر درک میکرد و دیدار با ایشان فواید بسیاری داشت که کمترین آن، کسب روحیه بود.<ref>جمی، خاطرات، ۲۰۱ـ۲۰۲.</ref> وی امامخمینی را نایب [[امام زمان(ع)]] و مقتدای خود میدانست و به این حقیقت ایمان داشت. او با همه تلاشهایی که در طول نهضت و پس از پیروزی و بهویژه در دوره مقاومت هشتساله داشت، خود را مدیون امامخمینی، [[انقلاب اسلامی]] و مردم میدانست و نگران بود فعالیتهای او پذیرفته نشود، و این نگرانی را با امامخمینی مطرح کرد و ایشان با دلداری به وی، تأکید کرد نگران این موضوع نباشد<ref>کاظمی، نوشتم تا بماند، ۷۰۷.</ref> وی پس از پایان [[جنگ تحمیلی]] نیز به تلاشهای خود در آبادان ادامه داد و تا سال ۱۳۸۲، برپایی نماز جمعه را رونق بخشید؛ اما در این سال به دلیل کهولت سن و ضعف جسمانی، این مسئولیت را واگذار کرد.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ۲۷.</ref> | در نگاه و باور جمی، امامخمینی ازجمله شخصیتهای بزرگی بود که انسان هرچه به ایشان نزدیکتر میشد، عظمت روح و شخصیت فوقالعاده ایشان را بیشتر درک میکرد و دیدار با ایشان فواید بسیاری داشت که کمترین آن، کسب روحیه بود.<ref>جمی، خاطرات، ۲۰۱ـ۲۰۲.</ref> وی امامخمینی را نایب [[امام زمان(ع)]] و مقتدای خود میدانست و به این حقیقت ایمان داشت. او با همه تلاشهایی که در طول نهضت و پس از پیروزی و بهویژه در دوره مقاومت هشتساله داشت، خود را مدیون امامخمینی، [[انقلاب اسلامی]] و مردم میدانست و نگران بود فعالیتهای او پذیرفته نشود، و این نگرانی را با امامخمینی مطرح کرد و ایشان با دلداری به وی، تأکید کرد نگران این موضوع نباشد<ref>کاظمی، نوشتم تا بماند، ۷۰۷.</ref> وی پس از پایان [[جنگ تحمیلی]] نیز به تلاشهای خود در آبادان ادامه داد و تا سال ۱۳۸۲، برپایی نماز جمعه را رونق بخشید؛ اما در این سال به دلیل کهولت سن و ضعف جسمانی، این مسئولیت را واگذار کرد.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ۲۷.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
غلامحسین جمی سرانجام در سال ۱۳۸۷، در ۸۳ سالگی در [[بیمارستان امامخمینی آبادان]] درگذشت و بنا به وصیت خود، پیکرش به نجف اشرف منتقل شد و در قبرستان [[وادیالسلام]] به خاک سپرده شد. ([[جمهوری اسلامی]]) یادداشتهای روزانه جنگ ازجمله آثار نوشتاری وی است که به همراه خاطرات دیگران درباره او با نام «نوشتم تا بماند» منتشر شده است. وی در ۲۹ سالگی با دختر یکی از سادات بوشهری ازدواج کرد و ثمره آن چهار پسر و دو دختر بود.<ref>جمی، خاطرات، ۲۸ـ۲۹.</ref> | |||
==عبدالرسول قائمی== | ==عبدالرسول قائمی== | ||
عبدالرسول قائمی، در ۲۴ رمضان ۱۳۱۴ق/ ۱۰/۱۲/۱۲۷۵ش در دیزچه [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۹ و ۲.</ref> او در نوزدهسالگی برای تحصیل علوم دینی به [[حوزه علمیه اصفهان]] رفت و پس از فراگیری دورههای سطح و مقدمات نزد استادانی چون: [[سیداحمد دربامامی]]، [[علی یزدی]]، [[سیدعلی نجفآبادی]]، [[سیدمحمد نجفآبادی]] و [[سیدمحمدرضا خراسانی]]، به قم رفت و در درس [[عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد.<ref>جمی، خاطرات، ۹.</ref> او سپس به نجف اشرف سفر کرد و در حوزه علمیه نجف، نزد [[میرزامحمدحسین نایینی]]، [[ضیاءالدین عراقی]] و [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، بهره برد<ref>جمی، خاطرات، ۹.</ref> | عبدالرسول قائمی، در ۲۴ رمضان ۱۳۱۴ق/ ۱۰/۱۲/۱۲۷۵ش در دیزچه [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۹ و ۲.</ref> او در نوزدهسالگی برای تحصیل علوم دینی به [[حوزه علمیه اصفهان]] رفت و پس از فراگیری دورههای سطح و مقدمات نزد استادانی چون: [[سیداحمد دربامامی]]، [[علی یزدی]]، [[سیدعلی نجفآبادی]]، [[سیدمحمد نجفآبادی]] و [[سیدمحمدرضا خراسانی]]، به قم رفت و در درس [[عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد.<ref>جمی، خاطرات، ۹.</ref> او سپس به نجف اشرف سفر کرد و در حوزه علمیه نجف، نزد [[میرزامحمدحسین نایینی]]، [[ضیاءالدین عراقی]] و [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، بهره برد<ref>جمی، خاطرات، ۹.</ref> |