پرش به محتوا

حشر: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ دی ۱۴۰۱
ابرابزار
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''حشر'''، جمع‌کردن انسان‌ها در روز قیامت. ==واژه‌شناسی== حَشر به معنای جمع‌کردن <ref>جوهری، الصحاح، ۲/۶۳۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref> و بیرون‌آوردن افراد از جایگاه خود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۷.</ref> است که با سوق‌دادن افراد به س...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''حشر'''، جمع‌کردن انسان‌ها در [[روز قیامت]].
'''حشر'''، جمع‌کردن انسان‌ها در [[روز قیامت]].
==واژه‌شناسی==
حَشر به معنای جمع‌کردن <ref>جوهری، الصحاح، ۲/۶۳۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref> و بیرون‌آوردن افراد از جایگاه خود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۷.</ref> است که با سوق‌دادن افراد به سویی همراه است <ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۶۶.</ref> و در اصطلاح دینی یکی از مواقف و احوال روز قیامت <ref>قاضی‌سعید، شرح توحید الصدوق، ۱/۵۶۰؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۴۳۶.</ref> و به معنای جمع‌کردن مردم در روز قیامت <ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۳۶۷.</ref> در یک‌جاست <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۷/۲۴۴.</ref> و با ناآرامی و ناراحتی همراه است <ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۱۴۷.</ref>. [[امام‌خمینی]] حشر را یکی از مراحل قیامت می‌داند که انسان‌ها بر اساس اعمال و ملکاتی که کسب کرده‌اند، محشور می‌شوند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴ ـ ۱۵.</ref>.
از الفاظ مرتبط با حشر، نَشر و بَعث هستند که هر یک به مراحلی از روز قیامت اشاره دارند. نشر و نشور به زنده‌کردن پس از مرگ <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۳۳.</ref> و پخش‌شدن آفریدگان <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۷/۲۱.</ref> و بعث به برانگیخته‌شدن پس از مرگ <ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵و ۸/۲۶۶.</ref> گفته می‌شود؛ اما حشر به معنای جمع‌شدن مخلوقات در روز قیامت است <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۷.</ref>.
==پیشینه==
بحث از حشر و رستاخیز در همه [[ادیان الهی]] مطرح بوده است <ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۳ ـ ۴۶۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۸۲.</ref>؛ بلکه چگونگی حشر و اینکه حشر جسمانی است نیز در ادیان الهی مورد اتفاق است <ref>مجلسی، حق الیقین، ۳۸۲.</ref>. برخی معتقدند نخستین کسانی که حشر اجساد را مطرح کرده‌اند، انبیای بنی‌اسرائیل(ع) بوده‌اند <ref>ابن‌رشد، تهافت التهافت، ۳۲۴.</ref>.
[[قرآن کریم]] بر حشر انسان‌ها و موجودات در روز قیامت تأکید کرده <ref>احقاف، ۶؛ فصلت، ۱۹.</ref> و حشر را یکی از مراحل روز قیامت شمرده است <ref>اسراء، ۹۷.</ref>. در روایات پرشماری بر حشر انسان‌ها به صورت‌های مختلف تأکید شده که هر یک به صورت مناسب با اعمال خود محشور می‌شوند <ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱ ـ ۳۲؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۵۴ و ۱۷۶.</ref>.


اندیشمندان اسلامی بحث حشر را غالباً در ضمن مباحث [[معاد]] مطرح کرده‌اند <ref>بیهقی، استدراکات البعث و النشور، ۶۲؛ قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۱/۲۲۸.</ref>. برخی نیز رساله مستقلی در این زمینه نگاشته‌اند، مانند رساله حشریه [[ملاصدرا]]. فیلسوفان گذشته نتوانستند برخی از حقایقِ معاد و قیامت را اثبات کنند؛ اما ملاصدرا توانست با مبانی خاص خود، حشر و جسمانی‌بودن آن را اثبات کند؛ همچنین تحقیق در انواع و اقسام حشر اختصاص به ملاصدرا دارد <ref>← ملاصدرا، زاد المسافر، ۱۸ ـ ۲۵؛ آشتیانی، مقدمه کتاب سه رسائل فلسفی، ۳۰ ـ ۳۳.</ref>.
== واژه‌شناسی ==
حَشر به معنای جمع‌کردن<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۶۳۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref> و بیرون‌آوردن افراد از جایگاه خود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۷.</ref> است که با سوق‌دادن افراد به سویی همراه است<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۶۶.</ref> و در اصطلاح دینی یکی از مواقف و احوال روز قیامت<ref>قاضی‌سعید، شرح توحید الصدوق، ۱/۵۶۰؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۴۳۶.</ref> و به معنای جمع‌کردن مردم در روز قیامت<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۳۶۷.</ref> در یک‌جاست<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۷/۲۴۴.</ref> و با ناآرامی و ناراحتی همراه است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۱۴۷.</ref> [[امام‌خمینی]] حشر را یکی از مراحل قیامت می‌داند که انسان‌ها بر اساس اعمال و ملکاتی که کسب کرده‌اند، محشور می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴–۱۵.</ref>
از الفاظ مرتبط با حشر، نَشر و بَعث هستند که هر یک به مراحلی از روز قیامت اشاره دارند. نشر و نشور به زنده‌کردن پس از مرگ<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۳۳.</ref> و پخش‌شدن آفریدگان<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۷/۲۱.</ref> و بعث به برانگیخته‌شدن پس از مرگ<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵و ۸/۲۶۶.</ref> گفته می‌شود؛ اما حشر به معنای جمع‌شدن مخلوقات در روز قیامت است.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۷.</ref>


امام‌خمینی حشر را از مسائلی می‌داند که اعتقاد به آن در تمام شریعت‌های راستین وجود دارد و از ارکان ادیان الهی محسوب می‌شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>. ایشان در آثار خود از حقیقت حشر <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹ و ۶۰۱.</ref>، حشر جسمانی <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۸ ـ ۲۰۹.</ref>، حشر انسان‌ها به صورت ملکات خود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴ ـ ۱۵.</ref> و اصناف و دسته‌بندی‌های مردم در حشر <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۴ ـ ۵۰۵.</ref> بحث کرده است.
== پیشینه ==
==حقیقت و چگونگی حشر==
بحث از حشر و رستاخیز در همه [[ادیان الهی]] مطرح بوده‌است<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۳–۴۶۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۸۲.</ref>؛ بلکه چگونگی حشر و اینکه حشر جسمانی است نیز در ادیان الهی مورد اتفاق است.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۳۸۲.</ref> برخی معتقدند نخستین کسانی که حشر اجساد را مطرح کرده‌اند، انبیای بنی‌اسرائیل (ع) بوده‌اند.<ref>ابن‌رشد، تهافت التهافت، ۳۲۴.</ref>
برخی متکلمان از آنجا که [[تجرد نفس]] را نمی‌پذیرند، حقیقت قیامت و معاد را بازگشت اجزای [[انسان]] از راه جمع آنها <ref>← ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۰۴.</ref> یا [[اعاده معدوم]] <ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۹۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۴۷ ـ ۴۸.</ref> می‌دانند. برخی نیز به بازگشت اجزای اصلی انسان قائل‌اند <ref>فخر رازی، الاربعین، ۲/۶۰ ـ ۶۱؛ حلی، کشف المراد، ۴۰۶ ـ ۴۰۷.</ref>. ملاصدرا حقیقت حشر را رفع حجاب زمان و مکان از موجودات می‌داند؛ زیرا با رفع‌شدن زمان که سبب تغییر است و رفع‌شدن مکان که سبب اختفا و حجاب است، همه خلایق جمع می‌شوند و هر یک بر اساس ملکات و اعمال خود به گونه‌ای در محشر حضور می‌یابند، بلکه افراد به همراه آنچه به آن علاقه داشته‌اند، محشور می‌شوند <ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل، ۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref>.
[[قرآن کریم]] بر حشر انسان‌ها و موجودات در روز قیامت تأکید کرده<ref>احقاف، ۶؛ فصلت، ۱۹.</ref> و حشر را یکی از مراحل روز قیامت شمرده‌است.<ref>اسراء، ۹۷.</ref> در روایات پرشماری بر حشر انسان‌ها به صورت‌های مختلف تأکید شده که هر یک به صورت مناسب با اعمال خود محشور می‌شوند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱–۳۲؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۵۴ و ۱۷۶.</ref>


امام‌خمینی معتقد است حضور انسان‌ها در قیامت و حشر به معنای جمع‌شدن اعضای پوسیده آنان در دنیا نیست؛ زیرا لازمه این سخن انکار معاد اخروی است و معاد رجوع به نشئه‌ای دیگر است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹.</ref> و چون در [[عالم آخرت]] غیبت نیست و زمان و مکان راه ندارد که اسباب عدمِ حضور موجود باشد، همه در محشر جمع‌اند و از این جهت اهل بهشت و اهل جهنم، یکدیگر را می‌بینند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۱.</ref>.
اندیشمندان اسلامی بحث حشر را غالباً در ضمن مباحث [[معاد]] مطرح کرده‌اند.<ref>بیهقی، استدراکات البعث و النشور، ۶۲؛ قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۱/۲۲۸.</ref> برخی نیز رساله مستقلی در این زمینه نگاشته‌اند، مانند رساله حشریه [[ملاصدرا]]. فیلسوفان گذشته نتوانستند برخی از حقایقِ معاد و قیامت را اثبات کنند؛ اما ملاصدرا توانست با مبانی خاص خود، حشر و جسمانی‌بودن آن را اثبات کند؛ همچنین تحقیق در انواع و اقسام حشر اختصاص به ملاصدرا دارد.<ref>← ملاصدرا، زاد المسافر، ۱۸–۲۵؛ آشتیانی، مقدمه کتاب سه رسائل فلسفی، ۳۰–۳۳.</ref>
امام‌خمینی درباره چگونگی حشر و معاد چند قول مطرح کرده است:


# برخی از عوام معتقدند عذاب‌های [[قبر]] و آتش و شکنجه‌ها در همین قبر و دنیاست، لکن خداوند به جهت مصلحت، حواس انسان را از ادراک آن ناتوان کرده است.
امام‌خمینی حشر را از مسائلی می‌داند که اعتقاد به آن در تمام شریعت‌های راستین وجود دارد و از ارکان ادیان الهی محسوب می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref> ایشان در آثار خود از حقیقت حشر،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹ و ۶۰۱.</ref> حشر جسمانی،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۸–۲۰۹.</ref> حشر انسان‌ها به صورت ملکات خود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴–۱۵.</ref> و اصناف و دسته‌بندی‌های مردم در حشر<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۴–۵۰۵.</ref> بحث کرده‌است.
 
== حقیقت و چگونگی حشر ==
برخی متکلمان از آنجا که [[تجرد نفس]] را نمی‌پذیرند، حقیقت قیامت و معاد را بازگشت اجزای [[انسان]] از راه جمع آنها<ref>← ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۰۴.</ref> یا [[اعاده معدوم]]<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۹۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۴۷–۴۸.</ref> می‌دانند. برخی نیز به بازگشت اجزای اصلی انسان قائل‌اند.<ref>فخر رازی، الاربعین، ۲/۶۰–۶۱؛ حلی، کشف المراد، ۴۰۶–۴۰۷.</ref> ملاصدرا حقیقت حشر را رفع حجاب زمان و مکان از موجودات می‌داند؛ زیرا با رفع‌شدن زمان که سبب تغییر است و رفع‌شدن مکان که سبب اختفا و حجاب است، همه خلایق جمع می‌شوند و هر یک بر اساس ملکات و اعمال خود به گونه‌ای در محشر حضور می‌یابند، بلکه افراد به همراه آنچه به آن علاقه داشته‌اند، محشور می‌شوند.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل، ۲۴۰–۲۴۱.</ref>
 
امام‌خمینی معتقد است حضور انسان‌ها در قیامت و حشر به معنای جمع‌شدن اعضای پوسیده آنان در دنیا نیست؛ زیرا لازمه این سخن انکار معاد اخروی است و معاد رجوع به نشئه‌ای دیگر است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹.</ref> و چون در [[عالم آخرت]] غیبت نیست و زمان و مکان راه ندارد که اسباب عدمِ حضور موجود باشد، همه در محشر جمع‌اند و از این جهت اهل بهشت و اهل جهنم، یکدیگر را می‌بینند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۱.</ref>
امام‌خمینی دربارهٔ چگونگی حشر و معاد چند قول مطرح کرده‌است:
# برخی از عوام معتقدند عذاب‌های [[قبر]] و آتش و شکنجه‌ها در همین قبر و دنیاست، لکن خداوند به جهت مصلحت، حواس انسان را از ادراک آن ناتوان کرده‌است.
# پاداش‌ها و عذاب‌ها در [[عالم خیال]] و مانند رؤیاست و درد و رنج و لذت‌های آن نیز مانند درد و لذت‌هایی است که انسان در [[خواب]] می‌بیند. از این جهت در عالم حشر همه چیز به [[وجود]] و [[صورت خیالی]] موجود است.
# پاداش‌ها و عذاب‌ها در [[عالم خیال]] و مانند رؤیاست و درد و رنج و لذت‌های آن نیز مانند درد و لذت‌هایی است که انسان در [[خواب]] می‌بیند. از این جهت در عالم حشر همه چیز به [[وجود]] و [[صورت خیالی]] موجود است.
# تمام پاداش‌ها و عذاب‌ها کنایه از امور عقلی و مُثُل افلاطونی است و در حشر و قیامت، غیر از [[مثل افلاطونی]] و ارباب انواع چیزی نیست و همه این جزاها به این امور باز می‌گردد.
# تمام پاداش‌ها و عذاب‌ها کنایه از امور عقلی و مُثُل افلاطونی است و در حشر و قیامت، غیر از [[مثل افلاطونی]] و ارباب انواع چیزی نیست و همه این جزاها به این امور بازمی‌گردد.
# ذکر انواع پاداش‌ها و عذاب‌ها کنایه از شادمانی دایمی یا عذاب جاودانی است و چون معمولاً این امور را یکی از این اسباب ایجاد می‌کند، به این مناسبت آنها را ذکر کرده‌اند.
# ذکر انواع پاداش‌ها و عذاب‌ها کنایه از شادمانی دایمی یا عذاب جاودانی است و چون معمولاً این امور را یکی از این اسباب ایجاد می‌کند، به این مناسبت آنها را ذکر کرده‌اند.
# معاد و حشر به جمع اجزا در همین عالم است، به اینکه اجزای پراکنده جمع و شبیه همان بدن در دنیا ایجاد می‌شود. به اعتقاد امام‌خمینی این گفته‌ها صحیح نیستند و برخی از این گفته‌ها در حقیقت انکار معاد و برخی تأویل نادرست از متون شریعت‌اند. ایشان نظر صحیح را جسمانی و روحانی‌بودن معاد شمرده است و تأکید کرده مراد از جسم نیز همان بدن حقیقی است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۳۳ ـ ۵۳۸.</ref>؛ اما آنچه درباره عذاب‌ها و بهشت‌ها در قبر آمده، مربوط به [[عالم برزخ]] است که بالاتر از عالم دنیاست و نشئه دیگری است که وجودی کامل‌تر و قوی‌تر نسبت به این دنیا دارد. این مطلب مطابق برهان عقلی است و انبیای الهی برای آموزش‌دادن آن و بیم‌دادن به آن آمده‌اند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۳۸.</ref>.
# معاد و حشر به جمع اجزا در همین عالم است، به اینکه اجزای پراکنده جمع و شبیه همان بدن در دنیا ایجاد می‌شود. به اعتقاد امام‌خمینی این گفته‌ها صحیح نیستند و برخی از این گفته‌ها در حقیقت انکار معاد و برخی تأویل نادرست از متون شریعت‌اند. ایشان نظر صحیح را جسمانی و روحانی‌بودن معاد شمرده‌است و تأکید کرده مراد از جسم نیز همان بدن حقیقی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۳۳–۵۳۸.</ref>؛ اما آنچه دربارهٔ عذاب‌ها و بهشت‌ها در قبر آمده، مربوط به [[عالم برزخ]] است که بالاتر از عالم دنیاست و نشئه دیگری است که وجودی کامل‌تر و قوی‌تر نسبت به این دنیا دارد. این مطلب مطابق برهان عقلی است و انبیای الهی برای آموزش‌دادن آن و بیم‌دادن به آن آمده‌اند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۳۸.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی چگونگی حشر در معاد به صورت جسمانی و روحانی از این جهت است که انسان به واسطه [[حرکت جوهری]] در طول حیات خود ترقی وجودی پیدا می‌کند و این بدن نیز تا زمانی که در این دنیاست دارای امتداد جوهری و جسمی طبیعی است و با خروج [[نفس]] از [[عالم طبیعت]]، قشر خود را که به منزله پوست برای [[بدن لطیف]] است، از دست می‌دهد و به [[جسم لطیف]] و خالص تبدیل می‌شود و با این جسم اخروی محشور می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۱ و ۵۴۱–۵۴۲.</ref> و این جسم عین همان بدن در دنیا است؛ زیرا عینیت و تشخیص بدن به عناصر مادی آن نیست که هر بار متبدل می‌شود بلکه حافظ عینیت [[نفس]] است و صورت جسمیه نیز در هر دو بدن محفوظ است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۱۰–۲۱۱ و ۴۰۴–۴۰۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}}.


به اعتقاد امام‌خمینی چگونگی حشر در معاد به صورت جسمانی و روحانی از این جهت است که انسان به واسطه [[حرکت جوهری]] در طول حیات خود ترقی وجودی پیدا می‌کند و این بدن نیز تا زمانی که در این دنیاست دارای امتداد جوهری و جسمی طبیعی است و با خروج [[نفس]] از [[عالم طبیعت]]، قشر خود را که به منزله پوست برای [[بدن لطیف]] است، از دست می‌دهد و به [[جسم لطیف]] و خالص تبدیل می‌شود و با این جسم اخروی محشور می‌شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۱ و ۵۴۱ ـ ۵۴۲.</ref> و این جسم عین همان بدن در دنیا است؛ زیرا عینیت و تشخیص بدن به عناصر مادی آن نیست که هر بار متبدل می‌شود بلکه حافظ عینیت [[نفس]] است و صورت جسمیه نیز در هر دو بدن محفوظ است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۱۰ ـ ۲۱۱ و ۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}}.
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که با بیان یادشده، اشکالی که اهل تناسخ مطرح کرده‌اند برطرف می‌شود. آنان خواسته‌اند از راه حشر که ادیان الهی بر آن اتفاق دارند، تناسخ را اثبات کنند؛ زیرا تعلق نفس به بدن پس از جمع‌شدنِ اجزای آن در حشر، نوعی تناسخ است و حتی اگر حشر طبق سخن مشهور، افاضه نفس از مبادی عالی به بدن دانسته شود، لازمه آن این است که نفس جدیدی در محشر به آن افاضه شود و در این صورت دو نفس در یک بدن خواهد بود و این مستلزم محال خواهد بود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>؛ اما طبق مبنای [[حکمت متعالیه]] نفس پس از [[مرگ]]، بدن دنیوی را رها می‌کند و مستقل می‌شود، و در حقیقت آنچه نفس به واسطه حرکت جوهری آن را رها می‌کند، به منزله قشر و غلافی برای بدن حقیقی است و آن بدن حقیقی همان جسم لطیفی است که در تبدلات ماده و عوض‌شدن عناصر بدن باقی می‌ماند و تشخص بدن به آن حقیقت است؛ بنابراین انسان در محشر اگرچه با بدن محشور می‌شود، مراد از این بدن، بدن طبیعی و عنصری نیست تا تناسخ لازم بیاید، بلکه بدن اخروی است که قشر و ماده خود را که در دنیا داشته از دست داده‌است؛ ولی صورت جسمی آن باقی است و این صورت جسمی عین همان بدنی است که در دنیا داشته‌است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۸–۲۰۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تناسخ}}.


امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که با بیان یادشده، اشکالی که اهل تناسخ مطرح کرده‌اند برطرف می‌شود. آنان خواسته‌اند از راه حشر که ادیان الهی بر آن اتفاق دارند، تناسخ را اثبات کنند؛ زیرا تعلق نفس به بدن پس از جمع‌شدنِ اجزای آن در حشر، نوعی تناسخ است و حتی اگر حشر طبق سخن مشهور، افاضه نفس از مبادی عالی به بدن دانسته شود، لازمه آن این است که نفس جدیدی در محشر به آن افاضه شود و در این صورت دو نفس در یک بدن خواهد بود و این مستلزم محال خواهد بود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>؛ اما طبق مبنای [[حکمت متعالیه]] نفس پس از [[مرگ]]، بدن دنیوی را رها می‌کند و مستقل می‌شود، و در حقیقت آنچه نفس به واسطه حرکت جوهری آن را رها می‌کند، به منزله قشر و غلافی برای بدن حقیقی است و آن بدن حقیقی همان جسم لطیفی است که در تبدلات ماده و عوض‌شدن عناصر بدن باقی می‌ماند و تشخص بدن به آن حقیقت است؛ بنابراین انسان در محشر اگرچه با بدن محشور می‌شود، مراد از این بدن، بدن طبیعی و عنصری نیست تا تناسخ لازم بیاید، بلکه بدن اخروی است که قشر و ماده خود را که در دنیا داشته از دست داده است؛ ولی صورت جسمی آن باقی است و این صورت جسمی عین همان بدنی است که در دنیا داشته است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۸ ـ ۲۰۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تناسخ}}.
== حشر به صورت ملکات ==
==حشر به صورت ملکات==
قرآن کریم حشر انسان‌ها را بر اساس ملکات و اعمالشان می‌داند؛ از این جهت تأکید می‌کند افرادی که از یاد خداوند رویگردان شوند، کور محشور می‌شوند<ref>طه، ۱۲۴.</ref>؛ همچنین مجرمان در روز قیامت، کبودچشم محشور می‌شوند.<ref>طه، ۱۰۲.</ref> در روایات نیز به حشرِ برخی افراد گنهکار اشاره شده‌است؛ برای مثال، متکبران در روز قیامت به مانند مورچه ضعیفی محشور می‌شوند که مردم آنان را پایمال می‌کنند<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۲۲۲.</ref> و برخی نیز به صورت خوک و میمون محشور می‌شوند.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۶.</ref>
قرآن کریم حشر انسان‌ها را بر اساس ملکات و اعمالشان می‌داند؛ از این جهت تأکید می‌کند افرادی که از یاد خداوند رویگردان شوند، کور محشور می‌شوند <ref>طه، ۱۲۴.</ref>؛ همچنین مجرمان در روز قیامت، کبودچشم محشور می‌شوند <ref>طه، ۱۰۲.</ref>. در روایات نیز به حشرِ برخی افراد گنهکار اشاره شده است؛ برای مثال، متکبران در روز قیامت به مانند مورچه ضعیفی محشور می‌شوند که مردم آنان را پایمال می‌کنند <ref>صدوق، ‌ثواب الاعمال، ۲۲۲.</ref> و برخی نیز به صورت خوک و میمون محشور می‌شوند <ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۶.</ref>.
اندیشمندان اسلامی بر این عقیده‌اند افعال نیکو و زشت در صورت تکرار و ملکه‌شدن در نفس به صورت حقیقتی ملکوتی درمی‌آیند که در آخرت ظهور و بروز می‌یابند و اشخاص با آن صورت ملکوتی محشور می‌شوند.<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱/۴۴۹، حسن‌زاده آملی، تعلیقات آغاز و انجام، ۸۶–۸۷.</ref> از دیدگاه ملاصدرا انسان‌ها بر اساس صورت نفسانی خود که ناشی از شکل و شمایل و ملکات مختلف است، در قیامت محشور می‌شوند و از آنجا که صورت نفسانی انسان‌ها بی‌شمار است، حشر آفریدگان در قیامت نیز به صورت‌های مختلفی است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵.</ref> این اعتقاد بر اساس مبانی خاص او در حکمت متعالیه است، مانند:
‌اندیشمندان اسلامی بر این عقیده‌اند افعال نیکو و زشت در صورت تکرار و ملکه‌شدن در نفس به صورت حقیقتی ملکوتی درمی‌آیند که در آخرت ظهور و بروز می‌یابند و اشخاص با آن صورت ملکوتی محشور می‌شوند <ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱/۴۴۹، حسن‌زاده آملی، تعلیقات آغاز و انجام، ۸۶ ـ ۸۷.</ref>. از دیدگاه ملاصدرا انسان‌ها بر اساس صورت نفسانی خود که ناشی از شکل و شمایل و ملکات مختلف است، در قیامت محشور می‌شوند و از آنجا که صورت نفسانی انسان‌ها بی‌شمار است، حشر آفریدگان در قیامت نیز به صورت‌های مختلفی است <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵.</ref>. این اعتقاد بر اساس مبانی خاص او در حکمت متعالیه است، مانند:
# [[اصالت وجود]]؛
# [[اصالت وجود]]؛
# [[تشکیک در وجود]]؛
# [[تشکیک در وجود]]؛
# اینکه حقیقت یک شیء صورت اخیر آن است <ref>ملاصدرا، زاد المسافر، ۱۸ ـ ۱۹.</ref>؛
# اینکه حقیقت یک شیء صورت اخیر آن است<ref>ملاصدرا، زاد المسافر، ۱۸–۱۹.</ref>؛
# اینکه [[دنیا]] و [[آخرت]] دو نشئه از عالم وجودند و آخرت باطن دنیاست که هم‌اکنون موجود است که با یکی دیگری ظاهر می‌شود <ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل، ۳۳۶.</ref>.
# اینکه [[دنیا]] و [[آخرت]] دو نشئه از عالم وجودند و آخرت باطن دنیاست که هم‌اکنون موجود است که با یکی دیگری ظاهر می‌شود.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل، ۳۳۶.</ref>
طبق این مبانی حقیقتِ هر نوع، مطابق صورت فعلی آن است که این صورت بر اساس صفات و ملکاتی که در آن غلبه می‌یابد، حقیقت نفس را تشکیل می‌دهد <ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref>. همچنین انسان بر اساس حرکت جوهری‌ای که دارد از مرتبه حسی به مرتبه [[تخیل]] و [[عقل]] ترقی می‌کند و هر یک از این مرتبه‌ها نیز درجات متفاوتی دارند و انسان‌ها در مسیر خود در درجه‌ای از این درجات حرکت می‌کنند؛ از این جهت حشر انسان‌ها در روز قیامت انواع بی‌شماری دارد <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۳۵ ـ ۲۳۶.</ref>.
طبق این مبانی حقیقتِ هر نوع، مطابق صورت فعلی آن است که این صورت بر اساس صفات و ملکاتی که در آن غلبه می‌یابد، حقیقت نفس را تشکیل می‌دهد.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۸۸–۱۸۹.</ref> همچنین انسان بر اساس حرکت جوهری‌ای که دارد از مرتبه حسی به مرتبه [[تخیل]] و [[عقل]] ترقی می‌کند و هر یک از این مرتبه‌ها نیز درجات متفاوتی دارند و انسان‌ها در مسیر خود در درجه‌ای از این درجات حرکت می‌کنند؛ از این جهت حشر انسان‌ها در روز قیامت انواع بی‌شماری دارد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۳۵–۲۳۶.</ref>


امام‌خمینی بر اساس این مبانی و اینکه عالم آخرت طبق آیات قرآن کریم <ref>طارق، ۹؛ غافر، ۱۶.</ref> عالم ظهور باطن انسان است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۶۷ ـ ۳۶۹.</ref>، حشر انسان‌ها به صورت‌های مختلف را به جهت غلبه قوای نفس و رسوخ اعمال و ملکاتی می‌داند که حقیقت و جانِ آنان را تشکیل می‌دهند. به اعتقاد ایشان انسان در آغاز حیات طبیعی خود، پس از [[قوه عاقله]] با سه [[قوه واهمه]] یا شیطنت و [[قوه غضبیه]] یا نفس سَبُعی و [[قوه شهویه]] یا نفس بَهیمی همراه است و با رشد انسان این سه قوه کامل‌تر می‌شود و ممکن است این سه قوه هیچ‌یک بر دیگری غالب نشوند و ممکن است یکی از آن دو یا دوتای آنها بر دیگری غلبه پیدا کنند و برای نفس ملکه شوند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.</ref> و در این صورت هر کدام از ملکات نفس در باطن او غلبه یابد، صورت ملکوتی او به همان صورت در قیامت ظهور خواهد کرد؛ چنان‌که اگر ملکه غضب بر باطن غلبه یابد، در آخرت به صورت حیوان وحشی و درنده محشور می‌شود و اگر ملکه وهم و شیطنت بر او غالب شود، به صورت یکی از شیاطین محشور می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴ ـ ۱۵.</ref>. گاهی ممکن است حقیقت انسان ترکیبی از چند ملکه مختلف باشد؛ مانند ملکه غضب، شهوت و شیطنت که در این صورت انسان دارای صورت‌های مختلفی است و شکل و شمایل غریبی پیدا می‌کند که صورت جدید و زشتی است؛ چنان‌که در روایت نبوی(ص)<ref>فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۲/۱۰۹۹.</ref> آمده است گاهی در قیامت افراد صورت‌هایی پیدا می‌کنند که صورت میمون نزد آنها نیکوست <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹ ـ ۱۵۰.</ref>.
امام‌خمینی بر اساس این مبانی و اینکه عالم آخرت طبق آیات قرآن کریم<ref>طارق، ۹؛ غافر، ۱۶.</ref> عالم ظهور باطن انسان است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۶۷–۳۶۹.</ref> حشر انسان‌ها به صورت‌های مختلف را به جهت غلبه قوای نفس و رسوخ اعمال و ملکاتی می‌داند که حقیقت و جانِ آنان را تشکیل می‌دهند. به اعتقاد ایشان انسان در آغاز حیات طبیعی خود، پس از [[قوه عاقله]] با سه [[قوه واهمه]] یا شیطنت و [[قوه غضبیه]] یا نفس سَبُعی و [[قوه شهویه]] یا نفس بَهیمی همراه است و با رشد انسان این سه قوه کامل‌تر می‌شود و ممکن است این سه قوه هیچ‌یک بر دیگری غالب نشوند و ممکن است یکی از آن دو یا دوتای آنها بر دیگری غلبه پیدا کنند و برای نفس ملکه شوند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.</ref> و در این صورت هر کدام از ملکات نفس در باطن او غلبه یابد، صورت ملکوتی او به همان صورت در قیامت ظهور خواهد کرد؛ چنان‌که اگر ملکه غضب بر باطن غلبه یابد، در آخرت به صورت حیوان وحشی و درنده محشور می‌شود و اگر ملکه وهم و شیطنت بر او غالب شود، به صورت یکی از شیاطین محشور می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴–۱۵.</ref> گاهی ممکن است حقیقت انسان ترکیبی از چند ملکه مختلف باشد؛ مانند ملکه غضب، شهوت و شیطنت که در این صورت انسان دارای صورت‌های مختلفی است و شکل و شمایل غریبی پیدا می‌کند که صورت جدید و زشتی است؛ چنان‌که در روایت نبوی (ص)<ref>فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۲/۱۰۹۹.</ref> آمده‌است گاهی در قیامت افراد صورت‌هایی پیدا می‌کنند که صورت میمون نزد آنها نیکوست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹–۱۵۰.</ref>


ملاک حشر افراد، چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان کرده، آخرین ملکه‌ای است که وقت خروج از بدن همراه دارد و برای اینکه انسان در آخرت به صورت انسان محشور شود، باید استقامت باطنی داشته باشد تا مانند انسان مستقیم و ایستاده محشور شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵ ـ ۱۶.</ref> و این در صورتی است که ملکات از حد [[اعتدال]] خارج نشوند و [[نفس اماره]] در آنها تصرفی نکند و این سبب می‌شود انسان با صورت و شمایل انسانی محشور شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵.</ref>؛ زیرا صورت و شمایل انسان تابع قلب، و ظاهر او تابع باطن است؛ چون ظاهر سایه باطن است و قلوبی که از حق و حقیقت رویگردان شده‌اند و به دنیا روی آورده‌اند، از استقامت انسانی خارج شده‌اند و مانند حیوانات سر به پایین دارند و ممکن است برخی بر روی صورت خود و برخی بر روی شکم با دست و پا راه روند و این مطابق برخی آیات قرآن کریم <ref>ملک، ۲۲.</ref> است و این بدان جهت است که حرکت آنان در دنیا مستقیم نبوده، بلکه به حالت سرنگون حرکت می‌کردند و حرکت بر صراط مستقیم نداشتند و این صراط مستقیم، حرکت بر مسیر ولایت است؛ چنان‌که در بعضی روایات <ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۳۳.</ref> [[صراط مستقیم]] در دنیا بر [[امیرالمؤمنین(ع)]] تطبیق شده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۲ ـ ۵۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تجسم اعمال| قیامت}}.
ملاک حشر افراد، چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان کرده، آخرین ملکه‌ای است که وقت خروج از بدن همراه دارد و برای اینکه انسان در آخرت به صورت انسان محشور شود، باید استقامت باطنی داشته باشد تا مانند انسان مستقیم و ایستاده محشور شود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵–۱۶.</ref> و این در صورتی است که ملکات از حد [[اعتدال]] خارج نشوند و [[نفس اماره]] در آنها تصرفی نکند و این سبب می‌شود انسان با صورت و شمایل انسانی محشور شود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵.</ref>؛ زیرا صورت و شمایل انسان تابع قلب، و ظاهر او تابع باطن است؛ چون ظاهر سایه باطن است و قلوبی که از حق و حقیقت رویگردان شده‌اند و به دنیا روی آورده‌اند، از استقامت انسانی خارج شده‌اند و مانند حیوانات سر به پایین دارند و ممکن است برخی بر روی صورت خود و برخی بر روی شکم با دست و پا راه روند و این مطابق برخی آیات قرآن کریم<ref>ملک، ۲۲.</ref> است و این بدان جهت است که حرکت آنان در دنیا مستقیم نبوده، بلکه به حالت سرنگون حرکت می‌کردند و حرکت بر صراط مستقیم نداشتند و این صراط مستقیم، حرکت بر مسیر ولایت است؛ چنان‌که در بعضی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۳۳.</ref> [[صراط مستقیم]] در دنیا بر [[امیرالمؤمنین(ع)]] تطبیق شده‌است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۲–۵۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تجسم اعمال| قیامت}}.
==اصناف مردم در محشر==
 
== اصناف مردم در محشر ==
قرآن کریم مردمان را در روز قیامت به سه گروه تقسیم می‌کند:
قرآن کریم مردمان را در روز قیامت به سه گروه تقسیم می‌کند:
# [[اصحاب شمال]] و شقاوت؛
# [[اصحاب شمال]] و شقاوت؛
# [[اصحاب یمین]] و سعادت؛
# [[اصحاب یمین]] و سعادت؛
# سابقان و مقربان <ref>واقعه، ۸ ـ ۱۰.</ref>.
# سابقان و مقربان.<ref>واقعه، ۸–۱۰.</ref>
در روایات نیز به گروه‌هایی از مردم در قیامت اشاره شده است؛ مانند اصحاب ایمان، اصحاب کفر و [[مستضعفان]] <ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref>. از دیدگاه اندیشمندان اسلامی اصحاب یمین اصحاب عمل و ابرارند که بر اساس اعمال خود درجات مختلفی دارند و اصحاب شمال، اشرار و اهل شقاوت‌اند که درجات مختلفی دارند. سابقان و مقربان نیز اهل [[توحید]] و عالمان بالله هستند که به مقصد رسیده‌اند <ref>ابن‌عربی، تفسیر ابن‌عربی، ۱/۳۹۹؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۱ ـ ۶۴۲.</ref>؛ اما افراد مستضعف و ساده که از حقایق و معارف به‌دور افتاده‌اند، برخی قائل‌اند که آنان دارای سعادت وهمی‌اند و نفوس آنان به اجرام فلکی تعلق می‌گیرد تا موضوع و محل تخیلات آنان شود <ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۱؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۸۹ ـ ۹۰.</ref>.
در روایات نیز به گروه‌هایی از مردم در قیامت اشاره شده‌است؛ مانند اصحاب ایمان، اصحاب کفر و [[مستضعفان]].<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۸۱–۳۸۲.</ref> از دیدگاه اندیشمندان اسلامی اصحاب یمین اصحاب عمل و ابرارند که بر اساس اعمال خود درجات مختلفی دارند و اصحاب شمال، اشرار و اهل شقاوت‌اند که درجات مختلفی دارند. سابقان و مقربان نیز اهل [[توحید]] و عالمان بالله هستند که به مقصد رسیده‌اند<ref>ابن‌عربی، تفسیر ابن‌عربی، ۱/۳۹۹؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۱–۶۴۲.</ref>؛ اما افراد مستضعف و ساده که از حقایق و معارف به‌دور افتاده‌اند، برخی قائل‌اند که آنان دارای سعادت وهمی‌اند و نفوس آنان به اجرام فلکی تعلق می‌گیرد تا موضوع و محل تخیلات آنان شود.<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۱؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۸۹–۹۰.</ref>


امام‌خمینی مردم را در محشر بر سه دسته می‌داند:
امام‌خمینی مردم را در محشر بر سه دسته می‌داند:
# مستضعفان و گروهی که از تمدن دور بوده‌اند و تبلیغات دین را نشنیده‌اند. چنین افرادی معمولاً دارای صفات حیوانی‌اند و بر اساس ملکات خود محشور می‌شوند و حشر آنان مانند حشر حیوانات خواهد بود و اگر حیوانی خوش‌رفتار باشند، سعادتی حیوانی دارند و اگر حیوانی بدخلق باشند، شقاوتی حیوانی خواهند داشت و از آنجا که از حقایق و معارف به دور بوده‌اند، سعادت و شقاوت اکتسابی‌ (که سبب دخول در [[بهشت]] و [[جهنم]] است) ندارند؛ زیرا سعادت و شقاوت اکتسابی‌اند و انسان از آغاز در مرحله عقل و قلب خود سعادت و شقاوتی ذاتی ندارد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref>. [[امام‌خمینی]] آنچه را از سخن [[ملاصدرا]] برداشت می‌شود که بعضی انسان‌ها دارای ماهیت‌های ظلمانی‌اند و این امر برای آنان ذاتی است و به شقاوتی مناسب ذات خود می‌رسند، نمی‌پذیرد. ایشان معتقد است همه افراد بلکه همه اشیا بر اساس فطرتی که طالب کمال است، خلق شده‌اند و عشق به کمال، فطری هر موجودی است و در اصلِ خلقت چیزی نیست که ظلمت و شقاوت برای او ذاتی باشد؛ ولی ممکن است کسی این قوه کمال را پرورش نداده باشد و در او هیچ‌یک از قوا و ملکات [[خیر و شر]] به فعلیت نرسیده باشد و در حد قوه باقی مانده باشد؛ از این جهت نه شقی است و نه سعید <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰ ـ ۴۸۱ و ۵۰۴ ـ ۵۰۵.</ref> و از آنجا که قوه، اختصاص به عالم طبیعت دارد و از لوازم آن است، نمی‌تواند در آخرت راه پیدا کند و تنها آنچه فعلیت یافته، قابل خروج از عالم طبیعت است و این افراد چون در مرتبه قوه باقی مانده‌اند، دارای حشر نیستند؛ بنابراین عقلانی نیست افرادی که [[رسالت]] و [[نبوت]] به گوش آنان نرسیده و در گوشه‌ای از دنیا مانند حیوانات زندگی کرده‌اند، در آخرت [[عذاب]] شوند و این [[ظلم]] و خلاف [[عدالت خداوند]] است و دلیلی نیست همه افراد انسانی باید یا اهل بهشت یا اهل دوزخ باشند؛ زیرا این، فرع رسیدن معارف الهی به آنان است؛ البته ممکن است سعادت و شقاوت حیوانی را از جهت قوا و اخلاق حیوانی داشته باشند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۳ ـ ۴۸۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سعادت و شقاوت}}.
# مستضعفان و گروهی که از تمدن دور بوده‌اند و تبلیغات دین را نشنیده‌اند. چنین افرادی معمولاً دارای صفات حیوانی‌اند و بر اساس ملکات خود محشور می‌شوند و حشر آنان مانند حشر حیوانات خواهد بود و اگر حیوانی خوش‌رفتار باشند، سعادتی حیوانی دارند و اگر حیوانی بدخلق باشند، شقاوتی حیوانی خواهند داشت و از آنجا که از حقایق و معارف به دور بوده‌اند، سعادت و شقاوت اکتسابی (که سبب دخول در [[بهشت]] و [[جهنم]] است) ندارند؛ زیرا سعادت و شقاوت اکتسابی‌اند و انسان از آغاز در مرحله عقل و قلب خود سعادت و شقاوتی ذاتی ندارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref> [[امام‌خمینی]] آنچه را از سخن [[ملاصدرا]] برداشت می‌شود که بعضی انسان‌ها دارای ماهیت‌های ظلمانی‌اند و این امر برای آنان ذاتی است و به شقاوتی مناسب ذات خود می‌رسند، نمی‌پذیرد. ایشان معتقد است همه افراد بلکه همه اشیا بر اساس فطرتی که طالب کمال است، خلق شده‌اند و عشق به کمال، فطری هر موجودی است و در اصلِ خلقت چیزی نیست که ظلمت و شقاوت برای او ذاتی باشد؛ ولی ممکن است کسی این قوه کمال را پرورش نداده باشد و در او هیچ‌یک از قوا و ملکات [[خیر و شر]] به فعلیت نرسیده باشد و در حد قوه باقی مانده باشد؛ از این جهت نه شقی است و نه سعید<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰–۴۸۱ و ۵۰۴–۵۰۵.</ref> و از آنجا که قوه، اختصاص به عالم طبیعت دارد و از لوازم آن است، نمی‌تواند در آخرت راه پیدا کند و تنها آنچه فعلیت یافته، قابل خروج از عالم طبیعت است و این افراد چون در مرتبه قوه باقی مانده‌اند، دارای حشر نیستند؛ بنابراین عقلانی نیست افرادی که [[رسالت]] و [[نبوت]] به گوش آنان نرسیده و در گوشه‌ای از دنیا مانند حیوانات زندگی کرده‌اند، در آخرت [[عذاب]] شوند و این [[ظلم]] و خلاف [[عدالت خداوند]] است و دلیلی نیست همه افراد انسانی باید یا اهل بهشت یا اهل دوزخ باشند؛ زیرا این، فرع رسیدن معارف الهی به آنان است؛ البته ممکن است سعادت و شقاوت حیوانی را از جهت قوا و اخلاق حیوانی داشته باشند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۳–۴۸۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سعادت و شقاوت}}.
# گروه دوم کسانی‌اند که از دستورهای دینی پیروی کرده‌اند؛ اما از مرتبه تجرد خیالی و برزخی فراتر نرفته‌اند. چنین افرادی اگر ملکات شرعی را کسب کرده باشند، جزا و ثوابی برایشان مقرر شده و در حشر دارای لذت‌ها و سعادت‌هایی خواهند بود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۶.</ref>. برای چنین افرادی که تخیلات صحیح و مطابق با واقع دارند، بهشتی متوسط است که به انشای نفس و طبق ملکاتشان است و با فرشتگانی که در تخیل خود دارند محشور خواهند شد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۷۱.</ref>. این افراد دارای بهشت و جهنم حسی‌اند و به سعادت عقلانی نمی‌رسند. به اعتقاد امام‌خمینی افرادی که به ادیان دیگر معتقد بودند و احتمال صحیح‌بودن ادیان دیگر را نمی‌داده‌اند، اگر به دین خود عمل و از بزرگان دین خود پیروی کرده‌اند، بعید نیست که داخل بهشت شوند و داخل ‌در این گروه باشند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۵ ـ ۴۸۶.</ref>.
# گروه دوم کسانی‌اند که از دستورهای دینی پیروی کرده‌اند؛ اما از مرتبه تجرد خیالی و برزخی فراتر نرفته‌اند. چنین افرادی اگر ملکات شرعی را کسب کرده باشند، جزا و ثوابی برایشان مقرر شده و در حشر دارای لذت‌ها و سعادت‌هایی خواهند بود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۶.</ref> برای چنین افرادی که تخیلات صحیح و مطابق با واقع دارند، بهشتی متوسط است که به انشای نفس و طبق ملکاتشان است و با فرشتگانی که در تخیل خود دارند محشور خواهند شد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۷۱.</ref> این افراد دارای بهشت و جهنم حسی‌اند و به سعادت عقلانی نمی‌رسند. به اعتقاد امام‌خمینی افرادی که به ادیان دیگر معتقد بودند و احتمال صحیح‌بودن ادیان دیگر را نمی‌داده‌اند، اگر به دین خود عمل و از بزرگان دین خود پیروی کرده‌اند، بعید نیست که داخل بهشت شوند و داخل در این گروه باشند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۵–۴۸۶.</ref>
# دسته سوم افرادی‌اند که تجرد عقلانی پیدا کرده و از مرتبه تجرد خیالی فراتر رفته‌اند. این افراد ادراک قوی‌تری از حقایق و صورت‌های آنان دارند و توانسته‌اند حقایق عقلی را در وجود خود به فعلیت برسانند و در صورتی که آن صورت‌ها مطابق با واقع باشد، دارای سعادت عقلی خواهند بود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۷.</ref>.
# دسته سوم افرادی‌اند که تجرد عقلانی پیدا کرده و از مرتبه تجرد خیالی فراتر رفته‌اند. این افراد ادراک قوی‌تری از حقایق و صورت‌های آنان دارند و توانسته‌اند حقایق عقلی را در وجود خود به فعلیت برسانند و در صورتی که آن صورت‌ها مطابق با واقع باشد، دارای سعادت عقلی خواهند بود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۷.</ref>
==حشر موجودات==
 
آیات قرآن کریم افزون بر حشر انسان‌ها <ref>مائده، ۹۶.</ref> بر حشر حیوانات در قیامت دلالت دارد <ref>انعام، ۳۸؛ تکویر، ۵.</ref>، بلکه در برخی روایات حشر اشیا نیز بیان‌شده است، به این بیان که هر کسی به هر چه علاقه داشته باشد با او محشور می‌شود، اگرچه سنگی باشد <ref>صدوق، الامالی، ۲۱۰.</ref>.
== حشر موجودات ==
برخی از اندیشمندان نیز بر این عقیده‌اند که تمام موجودات اعم از [[جمادات]]، [[نباتات]] و حیوانات حشر دارند <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۴۳.</ref>. [[ارسطو]] بر این باور است که [[نفس]] دو مرتبه دارد: یک مرتبه غیبی و باطنی که تجزیه‌پذیر نیست و یک مرتبه ظاهری که به لحاظ ظهورش در طبیعت تجزیه‌پذیر است و قوای نفس نیز به لحاظ مرتبه غیبی‌شان تجزیه‌پذیر نیستند؛ اما در مرحله ظاهر و طبیعت بالعرض قابل تجزیه‌اند. در نتیجه این قوای نفس از شئون ذاتی نفس محسوب می‌شوند که وقتی نفس مستقل شد و از طبیعت خارج شد به همراه او هستند و حشر دارند <ref>← افلوطین، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ۴۰.</ref>. ملاصدرا لازمه این سخن ارسطو را این می‌داند که نباتات و [[جسمانیات]] و تمام قوای انسانی از قوای نامیه و تغذیه و مانند آن در حشر باقی می‌مانند؛ زیرا هر قوه‌ای که اینجاست قوام آن به غیب است که پس از حشر نیز باقی است <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ ← امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۳.</ref>.
آیات قرآن کریم افزون بر حشر انسان‌ها<ref>مائده، ۹۶.</ref> بر حشر حیوانات در قیامت دلالت دارد،<ref>انعام، ۳۸؛ تکویر، ۵.</ref> بلکه در برخی روایات حشر اشیا نیز بیان‌شده‌است، به این بیان که هر کسی به هر چه علاقه داشته باشد با او محشور می‌شود، اگرچه سنگی باشد.<ref>صدوق، الامالی، ۲۱۰.</ref>
برخی از اندیشمندان نیز بر این عقیده‌اند که تمام موجودات اعم از [[جمادات]]، [[نباتات]] و حیوانات حشر دارند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۴۳.</ref> [[ارسطو]] بر این باور است که [[نفس]] دو مرتبه دارد: یک مرتبه غیبی و باطنی که تجزیه‌پذیر نیست و یک مرتبه ظاهری که به لحاظ ظهورش در طبیعت تجزیه‌پذیر است و قوای نفس نیز به لحاظ مرتبه غیبی‌شان تجزیه‌پذیر نیستند؛ اما در مرحله ظاهر و طبیعت بالعرض قابل تجزیه‌اند. در نتیجه این قوای نفس از شئون ذاتی نفس محسوب می‌شوند که وقتی نفس مستقل شد و از طبیعت خارج شد به همراه او هستند و حشر دارند.<ref>← افلوطین، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ۴۰.</ref> ملاصدرا لازمه این سخن ارسطو را این می‌داند که نباتات و [[جسمانیات]] و تمام قوای انسانی از قوای نامیه و تغذیه و مانند آن در حشر باقی می‌مانند؛ زیرا هر قوه‌ای که اینجاست قوام آن به غیب است که پس از حشر نیز باقی است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۰۷–۱۰۸؛ ← امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۳.</ref>
 
امام‌خمینی سخن یادشده را نمی‌پذیرد و معتقد است از این سخن، حشر همه موجودات حتی جمادات استفاده نمی‌شود؛ زیرا کسی نگفته‌است در نباتات غیر از [[قوه نامیه]]، قوه دیگری فوق آن در مرحله غیب وجود دارد که قوه نامیه ظهور آن باشد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۴–۴۲۵.</ref>؛ البته این حشر اختصاص به انسان‌ها ندارد و شامل بسیاری از موجودات است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۴ و ۱۳۳.</ref> به اعتقاد ایشان این‌چنین نیست که حشر انسان‌ها به جهت اینکه [[انسان]] در [[ماهیت]] خود در برابر حیوان است، با حیوانات متفاوت باشد، بلکه حشرِ بسیاری از انسان‌ها مانند حیوانات خواهد بود؛ زیرا بسیاری از انسان‌ها زندگی حیوانی دارند و برتر از حیوانات نیستند و بسیاری از حیوانات دارای اراده و شعور و تشخیص حسن و قبح‌اند و گاهی به سبب عملی که انجام داده‌اند، احساس شرمندگی از آنان ظاهر می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۵–۳۹۶.</ref> و این افراد اگر دارای رفتار خوبی بوده باشند، مانند حیوانی خوش‌رفتار دارای سعادت حیوانی‌اند وگرنه دارای شقاوتی حیوانی خواهند بود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref> ایشان معتقد است موجوداتی که به تجرد مثالی و خیالی برسند و دارای قوه واهمه باشند، دارای حشر خواهند بود،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸ و ۱۳۳.</ref> از این جهت جنینی که به مرتبه [[قوه خیال]] نرسیده باشد، دلیلی عقلی یا شرعی بر محشورشدن آن نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۲.</ref> و حکمایی مانند [[ابن‌سینا]] که به تجرد قوه خیال قائل نیستند، نمی‌توانند به حشر موجوداتی که تنها به تجرد مثالی رسیده‌اند، معتقد باشند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۳.</ref>
 
امام‌خمینی ملاک در حشرداشتن و بقای افراد و قوا را تجردداشتن می‌داند؛ از این جهت اشیایی که ادراک دارند، حتی ادراک محسوسات، از نوعی تجرد برخوردارند؛ اما بعضی از انواع تجرد، به قدری ضعیف‌اند که به مانند اعراض و صورت‌های حلول‌کرده در اجسام‌اند، مانند قوه لامسه؛ از این جهت موجوداتی که تنها از قوه لامسه برخوردارند و قابلیت ترقی از این مرحله تجردی را ندارند، پس از مرگ فاسد می‌شوند و حشری برای آنها نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۲.</ref>؛ اما افرادی که به مرتبه [[تجرد عقلی]] رسیده‌اند، حشر و برزخشان کوتاه است و زود به [[عالم عقل]] می‌رسند؛ البته رسیدن به تجرد عقلی به معنای این نیست که دارای [[بدن برزخی]] و قوای برزخی نباشد و از لذت‌های مثالی برخوردار نباشند، بلکه [[انبیا(ع)]] و افراد کاملی که به این مقام می‌رسند نیز از این نعمت‌ها برخوردارند، اگرچه آنچه از ظاهر کلام ملاصدرا برداشت می‌شود، خلاف این مطلب است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۰–۴۱۱.</ref>


امام‌خمینی سخن یادشده را نمی‌پذیرد و معتقد است از این سخن، حشر همه موجودات حتی جمادات استفاده نمی‌شود؛ زیرا کسی نگفته است در نباتات غیر از [[قوه نامیه]]، قوه دیگری فوق آن در مرحله غیب وجود دارد که قوه نامیه ظهور آن باشد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۴ ـ ۴۲۵.</ref>؛ البته این حشر اختصاص به انسان‌ها ندارد و شامل بسیاری از موجودات است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۴ و ۱۳۳.</ref>. به اعتقاد ایشان این‌چنین نیست که حشر انسان‌ها به جهت اینکه [[انسان]] در [[ماهیت]] خود در برابر حیوان است، با حیوانات متفاوت باشد، بلکه حشرِ بسیاری از انسان‌ها مانند حیوانات خواهد بود؛ زیرا بسیاری از انسان‌ها زندگی حیوانی دارند و برتر از حیوانات نیستند و بسیاری از حیوانات دارای اراده و شعور و تشخیص حسن و قبح‌اند و گاهی به سبب عملی که انجام داده‌اند، احساس شرمندگی از آنان ظاهر می‌شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۵ ـ ۳۹۶.</ref> و این افراد اگر دارای رفتار خوبی بوده باشند، مانند حیوانی خوش‌رفتار دارای سعادت حیوانی‌اند وگرنه دارای شقاوتی حیوانی خواهند بود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref>. ایشان معتقد است موجوداتی که به تجرد مثالی و خیالی برسند و دارای قوه واهمه باشند، دارای حشر خواهند بود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸ و ۱۳۳.</ref>، از این جهت جنینی که به مرتبه [[قوه خیال]] نرسیده باشد، دلیلی عقلی یا شرعی بر محشورشدن آن نیست <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۲.</ref> و حکمایی مانند [[ابن‌سینا]] که به تجرد قوه خیال قائل نیستند، نمی‌توانند به حشر موجوداتی که تنها به تجرد مثالی رسیده‌اند، معتقد باشند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۳.</ref>.
به اعتقاد امام‌خمینی با تجرد نفس قوای تحریکی و ادراکی انسان نیز که به واسطه حرکت جوهری از قوای طبیعی به قوای برزخی تبدیل شده‌اند، به همراه نفس به [[عالم برزخ]] منتقل می‌شوند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۶.</ref>؛ بنابراین در عالم برزخ قوای پنج‌گانه به همراه نفس وجود دارند و از این جهت برای نوع مردم بلکه نوع حیوانات و اطفال که تجرد برزخی دارند، حشر و [[معاد جسمانی]] وجود دارد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۳۷.</ref>؛ زیرا این قوا از لوازم ذاتی هویت نفس مجردات و از شئون ذاتی او محسوب می‌شوند و وقتی نفس مستقل شد، این شئون و لوازم را به همراه خود دارد؛ از این جهت حشرِ این قوا ضروری است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۳.</ref>


امام‌خمینی ملاک در حشرداشتن و بقای افراد و قوا را تجردداشتن می‌داند؛ از این جهت اشیایی که ادراک دارند، حتی ادراک محسوسات، از نوعی تجرد برخوردارند؛ اما بعضی از انواع تجرد، به قدری ضعیف‌اند که به مانند اعراض و صورت‌های حلول‌کرده در اجسام‌اند، مانند قوه لامسه؛ از این جهت موجوداتی که تنها از قوه لامسه برخوردارند و قابلیت ترقی از این مرحله تجردی را ندارند، پس از مرگ فاسد می‌شوند و حشری برای آنها نیست <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۰۲.</ref>؛ اما افرادی که به مرتبه [[تجرد عقلی]] رسیده‌اند، حشر و برزخشان کوتاه است و زود به [[عالم عقل]] می‌رسند؛ البته رسیدن به تجرد عقلی به معنای این نیست که دارای [[بدن برزخی]] و قوای برزخی نباشد و از لذت‌های مثالی برخوردار نباشند، بلکه [[انبیا(ع)]] و افراد کاملی که به این مقام می‌رسند نیز از این نعمت‌ها برخوردارند، اگرچه آنچه از ظاهر کلام ملاصدرا برداشت می‌شود، خلاف این مطلب است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>.
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}


به اعتقاد امام‌خمینی با تجرد نفس قوای تحریکی و ادراکی انسان نیز که به واسطه حرکت جوهری از قوای طبیعی به قوای برزخی تبدیل شده‌اند، به همراه نفس به [[عالم برزخ]] منتقل می‌شوند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۰۶.</ref>؛ بنابراین در عالم برزخ قوای پنج‌گانه به همراه نفس وجود دارند و از این جهت برای نوع مردم بلکه نوع حیوانات و اطفال که تجرد برزخی دارند، حشر و [[معاد جسمانی]] وجود دارد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۳۷.</ref>؛ زیرا این قوا از لوازم ذاتی هویت نفس مجردات و از شئون ذاتی او محسوب می‌شوند و وقتی نفس مستقل شد، این شئون و لوازم را به همراه خود دارد؛ از این جهت حشرِ این قوا ضروری است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۲۳.</ref>.
== منابع ==
==پانویس ==
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
خط ۷۰: خط ۷۷:
* افلوطین، اثولوجیا، تحقیق عبدالرحمن بدوی، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* افلوطین، اثولوجیا، تحقیق عبدالرحمن بدوی، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* بیهقى، ابوبکر، استدراکات البعث و النشور، به کوشش شیخ عامر احمد حیدر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
* بیهقی، ابوبکر، استدراکات البعث و النشور، به کوشش شیخ عامر احمد حیدر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
* جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
* جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* حسن‌زاده آملی، حسن، تعلیقات آغاز و انجام، تألیف خواجه‌نصیرالدین طوسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
* حسن‌زاده آملی، حسن، تعلیقات آغاز و انجام، تألیف خواجه‌نصیرالدین طوسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
* حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، چاپ اول٬ بی‌تا.
* حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، بی‌تا.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* سبزواری، ملاهادی، اسرار الحکم، تصحیح کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* سبزواری، ملاهادی، اسرار الحکم، تصحیح کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* شعیری، محمدبن‌محمد، جامع الاخبار، نجف، حیدریه، چاپ اول، بی‌تا.
* شعیری، محمدبن‌محمد، جامع الاخبار، نجف، حیدریه، چاپ اول، بی‌تا.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الد‌ین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* صدوق، محمد‌بن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
* صدوق، محمدبن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
* صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
* صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
خط ۹۳: خط ۱۰۰:
* قرطبی، محمدبن احمد، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، تحقیق دانی آل زهوی، بیروت، العصریه، ۱۴۲۳ق.
* قرطبی، محمدبن احمد، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، تحقیق دانی آل زهوی، بیروت، العصریه، ۱۴۲۳ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، حق الیقین، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
* مجلسی، حق الیقین، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، اسرار الآیات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، اسرار الآیات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
۲۱٬۳۳۶

ویرایش