Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
جز (←پیوند به بیرون) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی [[محمدرضا پهلوی]] شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با امریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری [[امامخمینی]] از سیاست خارجی پهلوی بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.</ref><br> | نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی [[محمدرضا پهلوی]] شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با امریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری [[امامخمینی]] از سیاست خارجی پهلوی بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.</ref><br> | ||
آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و [[قاعده نفی سبیل]] که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه کفار بر [[مسلمانان]] شود، رد میکند؛{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}} در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.</ref> اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.</ref>، عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.</ref> سیاست [[نه شرقی نه غربی|نه شرقی، نه غربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.</ref> و نفی [[ظلم]] و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref><br> | آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و [[قاعده نفی سبیل]] که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه کفار بر [[مسلمانان]] شود، رد میکند؛{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}} در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.</ref> اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.</ref>، عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.</ref> سیاست [[نه شرقی نه غربی|نه شرقی، نه غربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.</ref> و نفی [[ظلم]] و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref><br> | ||
ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کرده است<ref>۵/۴۸۸.</ref> | ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> البته ایشان اصول سیاست خارجی و روابط با سایر کشورها را نه در پیروی از جنبش غیر متعهدها، بلکه بر مبنای موازین [[اسلام]] و شریعت مطرح میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref><br> | ||
پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برای خروج از نفوذ دو قطب بینالمللی قدرت، بر مبنای اندیشه شریعت اسلامی و رهبری دینی، موجب رویارویی ایران با غرب و شرق گردید؛<ref>ایزدی، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۹۶ـ۹۷.</ref> اما جنبه دینی آن در سیاست رسمی نخستین دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] انعکاس مقبولی نیافت؛ در واقع دولت موقت ادامهدهنده سیاست موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی بود و این امر موجب شد تا سیاست عدم تعهدِ شکلگرفته در آن دوران بیشتر خصلتِ ملیگرایانه به خود بگیرد.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹ـ۶۰.</ref>؛ ولی با سیاست مداخلهجویانه امریکا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> و به دنبال آن، تصرف سفارت امریکا در [[۱۳ آبان ۱۳۵۸]]{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} و کنارهگیری دولت موقت، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت و به نوعی سیاست عدم تعهد سازشکارانه دولت موقت به سیاست مواجههجویانه و استقلالطلبانه مبدل گشت.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۲.</ref><br> | پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برای خروج از نفوذ دو قطب بینالمللی قدرت، بر مبنای اندیشه شریعت اسلامی و رهبری دینی، موجب رویارویی ایران با غرب و شرق گردید؛<ref>ایزدی، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۹۶ـ۹۷.</ref> اما جنبه دینی آن در سیاست رسمی نخستین دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] انعکاس مقبولی نیافت؛ در واقع دولت موقت ادامهدهنده سیاست موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی بود و این امر موجب شد تا سیاست عدم تعهدِ شکلگرفته در آن دوران بیشتر خصلتِ ملیگرایانه به خود بگیرد.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹ـ۶۰.</ref>؛ ولی با سیاست مداخلهجویانه امریکا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> و به دنبال آن، تصرف سفارت امریکا در [[۱۳ آبان ۱۳۵۸]]{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} و کنارهگیری دولت موقت، راهبرد عدم تعهد و موازنه منفی، شکل انقلابی، آرمانگرایانه و مبارزهطلبانه به خود گرفت و به نوعی سیاست عدم تعهد سازشکارانه دولت موقت به سیاست مواجههجویانه و استقلالطلبانه مبدل گشت.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۶۲.</ref><br> | ||
امامخمینی بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هر یک از قدرتهای شرق و غرب را خودباختگی و خیانت به اسلام و مسلمانان میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.</ref> ضمن اینکه در تمام دوران زعامت خویش با تأکید بر این اصل، آن را برخاسته از آموزههای اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹ و ۱۶/۲۵۰.</ref> و برای داشتن تمدنی بر پایه شرافت و انسانیت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۹ـ۳۴۰ و ۲۰/۳۱۹.</ref> میشمرد و این به نوعی نشاندهنده همخوانی [[سیاست خارجی]] ایران با اصول عدم تعهد و مبتنی بر جنبههای سلبی و ثبوتی در نفی هر گونه سازش و پذیرش سلطه شرق و غرب بر مبنای نظام ارزشی اسلام بود.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۴.</ref> اما این اصول، فرقهایی هم با اصول حاکم بر جنبش عدم تعهد داشت؛ حالت تهاجمی و فعال سیاست خارجی ایران علیه سلطهگران و سیاست تدافعی و انفعالیتر عدم تعهد و پذیرش نظام بینالملل به عنوان یک واقعیت و حفظ استقلال و موجودیت خود با خودداری از ورود به دستهبندیهای قدرتهای بزرگ و تکیه بر بیطرفی مثبت در سیاست عدم تعهد این فرقها را آشکار میساخت. فرق دیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی با جنبش عدم تعهد از نگاه امامخمینی، در اندیشه صدور انقلاب اسلامی برای بیداری ملتها و مبارزه با قدرتهای بزرگ و حکومتهای فاسد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶ و ۱۲/۲۰۲ـ۲۰۳.</ref><br> | امامخمینی بر مبنای اصل «نه شرقی، نه غربی» سازش با هر یک از قدرتهای شرق و غرب را خودباختگی و خیانت به اسلام و مسلمانان میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.</ref> ضمن اینکه در تمام دوران زعامت خویش با تأکید بر این اصل، آن را برخاسته از آموزههای اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹ و ۱۶/۲۵۰.</ref> و برای داشتن تمدنی بر پایه شرافت و انسانیت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۹ـ۳۴۰ و ۲۰/۳۱۹.</ref> میشمرد و این به نوعی نشاندهنده همخوانی [[سیاست خارجی]] ایران با اصول عدم تعهد و مبتنی بر جنبههای سلبی و ثبوتی در نفی هر گونه سازش و پذیرش سلطه شرق و غرب بر مبنای نظام ارزشی اسلام بود.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۷۴.</ref> اما این اصول، فرقهایی هم با اصول حاکم بر جنبش عدم تعهد داشت؛ حالت تهاجمی و فعال سیاست خارجی ایران علیه سلطهگران و سیاست تدافعی و انفعالیتر عدم تعهد و پذیرش نظام بینالملل به عنوان یک واقعیت و حفظ استقلال و موجودیت خود با خودداری از ورود به دستهبندیهای قدرتهای بزرگ و تکیه بر بیطرفی مثبت در سیاست عدم تعهد این فرقها را آشکار میساخت. فرق دیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی با جنبش عدم تعهد از نگاه امامخمینی، در اندیشه صدور انقلاب اسلامی برای بیداری ملتها و مبارزه با قدرتهای بزرگ و حکومتهای فاسد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶ و ۱۲/۲۰۲ـ۲۰۳.</ref><br> |