پرش به محتوا

تحجر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
تحجر از ریشه «حَجَر» به معنای سنگ است. این واژه وقتی گِل سنگ می‌شود یا کسی کاری را که خداوند برای او فراخ و [[حلال]] قرار داده، بر خود تنگ و [[حرام]] می‌کند، به کار می‌رود.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۶/۲۴۹–۲۵۰؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۵۹</ref>
تحجر از ریشه «حَجَر» به معنای سنگ است. این واژه وقتی گِل سنگ می‌شود یا کسی کاری را که خداوند برای او فراخ و [[حلال]] قرار داده، بر خود تنگ و [[حرام]] می‌کند، به کار می‌رود.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۶/۲۴۹–۲۵۰؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۵۹</ref>
{{سخ}}
 
تحجّر در اصطلاح به بسته‌بودن ذهن، تنگ‌نظری و داشتن اندیشه ساکن و راکد گفته می‌شود.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۶۵</ref> فرد متحجر دارای اندیشه و خصوصیاتی است که پذیرای مسائل و موضوعات فرهنگی و فکری جدید نیست.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۶۳۰</ref>
تحجّر در اصطلاح به بسته‌بودن ذهن، تنگ‌نظری و داشتن اندیشه ساکن و راکد گفته می‌شود.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۶۵</ref> فرد متحجر دارای اندیشه و خصوصیاتی است که پذیرای مسائل و موضوعات فرهنگی و فکری جدید نیست.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۶۳۰</ref>
تحجر که نوعی بیماری اجتماعی خوانده شده‌است،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۶۰۷</ref> از موانع تعالی و [[تکامل عقل]] به حساب می‌آید و متحجران به [[استدلال عقلی]] و منطقی که علیه دیدگاه‌های آنان وجود دارد، بی‌توجه‌اند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۲۹–۳۰</ref> نقطه افراطی مقابل تحجر، [[اباحی‌گری]] قرار دارد که بی‌اعتقادی و بی‌دینی است و حد وسط آن [[عقل‌گرایی]] است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۱۰۳–۱۰۴</ref>
تحجر که نوعی بیماری اجتماعی خوانده شده‌است،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۶۰۷</ref> از موانع تعالی و تکامل عقل به حساب می‌آید و متحجران به استدلال عقلی و منطقی که علیه دیدگاه‌های آنان وجود دارد، بی‌توجه‌اند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۲۹–۳۰</ref> نقطه افراطی مقابل تحجر، [[اباحی‌گری]] قرار دارد که بی‌اعتقادی و بی‌دینی است و حد وسط آن [[عقل‌گرایی]] است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۱۰۳–۱۰۴</ref>
[[امام‌خمینی]] در مجموع تحجرگرایی را برداشت ناقص و سطحی از [[دین]]، گرایش‌های همراه با [[جهل]]، جمود، [[ظاهرگرایی]] و مقدس‌مآبی، توجه به ظاهر دیانت و اصالت‌دادن به آن و غفلت از باطن و اهداف آن و درک صحیح نداشتن از مصالح دینی و اجتماعی و باور نداشتن به [[نقش زمان و مکان در اجتهاد]]، دانسته‌است.<ref>← امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱–۲۲؛ ۱۱/۲۱۶؛ ۱۹/۲۰ و ۲۱/۱۳–۱۴</ref> ایشان در کنار تحجرگرایی به واژگان مترادف آن همانند قشری‌گری،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱</ref> ظاهربینی،<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۳</ref> مقدس‌نمایی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۲۱/۲۸۰</ref> واپس‌گرایی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰</ref> و جمود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۹</ref> نیز اشاره کرده‌است.
[[امام‌خمینی]] در مجموع تحجرگرایی را برداشت ناقص و سطحی از [[دین]]، گرایش‌های همراه با [[جهل]]، جمود، ظاهرگرایی و مقدس‌مآبی، توجه به ظاهر دیانت و اصالت‌دادن به آن و [[غفلت]] از باطن و اهداف آن و درک صحیح نداشتن از مصالح دینی و اجتماعی و باور نداشتن به [[نقش زمان و مکان در اجتهاد]]، دانسته‌است.<ref>← امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱–۲۲؛ ۱۱/۲۱۶؛ ۱۹/۲۰ و ۲۱/۱۳–۱۴</ref> ایشان در کنار تحجرگرایی به واژگان مترادف آن همانند قشری‌گری،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱</ref> ظاهربینی،<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۳</ref> مقدس‌نمایی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۲۱/۲۸۰</ref> واپس‌گرایی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰</ref> و جمود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۹</ref> نیز اشاره کرده‌است.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
تحجر و تحجرگرایی قدمتی همزاد تاریخ ادیان و عقاید بشری دارد. مشرکان و منکران به جهت ایستادگی در برابر قیام اصلاحی [[پیامبران]]، نخستین متحجران شمرده می‌شوند.<ref>شیرخانی و رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی، ۶۱–۶۲</ref> تحجر در تاریخ تفکر و تمدن اسلامی نیز دیده می‌شود.
تحجر و تحجرگرایی قدمتی همزاد تاریخ ادیان و عقاید بشری دارد. [[شرک|مشرکان]] و منکران به جهت ایستادگی در برابر قیام اصلاحی [[پیامبران]]، نخستین متحجران شمرده می‌شوند.<ref>شیرخانی و رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی، ۶۱–۶۲</ref> تحجر در تاریخ تفکر و [[تمدن اسلامی]] نیز دیده می‌شود.


=== در صدر اسلام ===
=== در صدر اسلام ===
پس از [[رحلت پیامبر اکرم(ص)]] و محروم‌شدن مسلمانان از [[اهل بیت(ع)]] که منبع اصیل فهم و درک [[اسلام]] بودند، جریان‌های بدعت‌گذار و تحجرگرا در جامعه اسلامی شکل گرفتند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۴</ref> کسانی که تدابیر الهی [[پیامبر(ص)]] برای اداره [[جامعه]] پس از خود را شاهد بودند، اما [[امامت]] و رهبری جامعه به دست اهل بیت (ع) را نپذیرفتند، سرنوشت دیگری را برای جامعه رقم زدند. این گروه از مسلمانان اگرچه به ظاهر، [[اسلام]] آورده بودند، در ادامه راه از باورهای قبیله‌ای خود دست برنداشتند و با گرفتارشدن در تحجر فکری، از پذیرش دستور خدای تعالی و پیامبر اکرم (ص) امتناع کردند. با حاکمیت این جریان و [[جلوگیری از نوشتن حدیث]] و [[تفسیر قرآن]]، زمینه ظهور جریان‌های مخالف عقل و تعقل فراهم شد<ref>رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام‌خمینی، ۴–۵</ref> و پس از آن خوارج به عنوان نخستین گروه و فرقه جمودآمیز تاریخ اسلام نمود پیدا کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۸۸</ref>
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و محروم‌شدن مسلمانان از [[اهل بیت(ع)]] که منبع اصیل فهم و درک [[اسلام]] بودند، جریان‌های بدعت‌گذار و تحجرگرا در جامعه اسلامی شکل گرفتند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۴</ref> کسانی که تدابیر الهی [[پیامبر(ص)]] برای اداره [[جامعه]] پس از خود را شاهد بودند، اما [[امامت]] و رهبری جامعه به دست اهل بیت (ع) را نپذیرفتند، سرنوشت دیگری را برای جامعه رقم زدند. این گروه از مسلمانان اگرچه به ظاهر، اسلام آورده بودند، در ادامه راه از باورهای قبیله‌ای خود دست برنداشتند و با گرفتارشدن در تحجر فکری، از پذیرش دستور خدای تعالی و پیامبر اکرم (ص) امتناع کردند. با حاکمیت این جریان و [[منع تدوین حدیث|جلوگیری از نوشتن حدیث]] و [[تفسیر قرآن]]، زمینه ظهور جریان‌های مخالف عقل و تعقل فراهم شد<ref>رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام‌خمینی، ۴–۵</ref> و پس از آن خوارج به عنوان نخستین گروه و فرقه جمودآمیز تاریخ اسلام نمود پیدا کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۸۸</ref>


=== اهل حدیث در اهل سنت ===
=== اهل حدیث در اهل سنت ===
[[اهل حدیث]] جریان دیگری است که در عالم اسلام پدید آمد. این گروه بحث عقلی در مسائل اصولی اسلامی را [[حرام]] می‌داند و با [[علم کلام]]، [[منطق]] و [[فلسفه]] مخالف است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۶۵</ref> این فرقه از [[اهل سنت]]، باور به [[جبر]] در افعال انسان دارد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۳</ref> و اگرچه اقبالش به [[احادیث نبوی(ع)]] است، اجازه هیچ‌گونه تفسیر و [[تأویل]] و تحلیل احادیث را نمی‌دهد و تمسک به ظاهر آیات و روایات را کافی می‌داند.<ref>← عزیزی، مبانی و تاریخ تحول اجتهاد، ۱۸۷–۲۰۱</ref>
[[اهل حدیث]] جریان دیگری است که در عالم اسلام پدید آمد. این گروه بحث عقلی در مسائل اصولی اسلامی را [[حرام]] می‌داند و با [[علم کلام]]، [[منطق]] و [[فلسفه]] مخالف است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۶۵</ref> این فرقه از [[اهل سنت]]، باور به [[جبر]] در افعال انسان دارد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۳</ref> و اگرچه اقبالش به احادیث نبوی(ع) است، اجازه هیچ‌گونه تفسیر و [[تأویل]] و تحلیل [[حدیث|احادیث]] را نمی‌دهد و تمسک به ظاهر آیات و روایات را کافی می‌داند.<ref>← عزیزی، مبانی و تاریخ تحول اجتهاد، ۱۸۷–۲۰۱</ref>


=== اخباری‌گری در شیعه ===
=== اخباری‌گری در شیعه ===
در عالم تشیع نیز جریان [[اخباری‌گری]] حدود چهار قرن پیش به وجود آمد. این جریان اجمالاً منکر [[حجیت عقل]] بود و استناد به قرآن را نیز به دلیل اینکه فهم قرآن مخصوص اهل بیت پیامبر (ع) است، انکار می‌کرد و در میان [[ادله چهارگانه]] یعنی عقل، [[کتاب]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، تنها سنت را [[حجت]] می‌دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۶۹</ref>
در عالم تشیع نیز جریان [[اخباری‌گری]] حدود چهار قرن پیش به وجود آمد. این جریان اجمالاً منکر حجیت عقل بود و استناد به قرآن را نیز به دلیل اینکه [[فهم قرآن]] مخصوص اهل بیت پیامبر (ع) است، انکار می‌کرد و در میان [[ادله چهارگانه]] یعنی [[عقل]]، [[کتاب]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، تنها سنت را حجت می‌دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۶۹</ref>


=== جریان وهابیت ===
=== جریان وهابیت ===
در دوران معاصر نیز [[وهابیت]] که جریانی فکری است که ریشه در پاره‌ای از جریان‌های مذهبی صدر اسلام دارد، بسیاری از پدیده‌های جدید را حرام می‌داند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۷</ref> گفتنی است جمود و تحجر همواره شعارها و نمودهای ثابت و واحدی ندارد. گاهی در چهره اخباری‌گری و دوره‌ای با [[فلسفه‌ستیزی]] و در دوران معاصر با [[تمدن‌ستیزی]]، نمود پیدا کرده‌است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۱۰۴</ref>
در دوران معاصر نیز [[وهابیت]] که جریانی فکری است که ریشه در پاره‌ای از جریان‌های مذهبی صدر اسلام دارد، بسیاری از پدیده‌های جدید را حرام می‌داند.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۷</ref> گفتنی است جمود و تحجر همواره [[شعار|شعارها]] و نمودهای ثابت و واحدی ندارد. گاهی در چهره اخباری‌گری و دوره‌ای با فلسفه‌ستیزی و در دوران معاصر با تمدن‌ستیزی، نمود پیدا کرده‌است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۱۰۴</ref>


=== در ادیان دیگر ===
=== در ادیان دیگر ===
در دیگر ادیان نیز گروه‌هایی وجود دارند که در جهت مخالف دین خود حرکت می‌کنند و مدعی بازگشت به حالت حقیقی و شکل اولیه دین خودند و بر برتری این شکل بر دیگر اَشکال دین خود و دیگر ادیان اصرار می‌ورزند؛ همانند [[دین مسیحیت]] که در آن گروه‌های راست‌گرای افراطی، معتقدند شیوه تقریرشان از اعتقادات مسیحی، تنها شیوه تبیین درست از این اعتقادات است.<ref>مونتگمری وات، حقیقت دینی، ۱۱۴</ref> [[راست‌گرایی افراطی]]، عامل تفرقه و کوته‌نگری در زمینه حقایق پیچیده اخلاقی و دینی مسیحیت است و به روشن‌اندیشی و فهم، توجه و اعتنایی ندارد.<ref>مونتگمری وات، حقیقت دینی، ۱۱۴</ref>
در دیگر ادیان نیز گروه‌هایی وجود دارند که در جهت مخالف دین خود حرکت می‌کنند و مدعی بازگشت به حالت حقیقی و شکل اولیه دین خودند و بر برتری این شکل بر دیگر اَشکال دین خود و دیگر ادیان اصرار می‌ورزند؛ همانند [[دین مسیحیت]] که در آن گروه‌های راست‌گرای افراطی، معتقدند شیوه تقریرشان از اعتقادات مسیحی، تنها شیوه تبیین درست از این اعتقادات است.<ref>مونتگمری وات، حقیقت دینی، ۱۱۴</ref> راست‌گرایی افراطی، عامل تفرقه و کوته‌نگری در زمینه حقایق پیچیده اخلاقی و دینی مسیحیت است و به روشن‌اندیشی و فهم، توجه و اعتنایی ندارد.<ref>مونتگمری وات، حقیقت دینی، ۱۱۴</ref>


=== در ایران ===
=== در ایران ===
اصطلاح تحجر از دهه‌های پیش از [[انقلاب اسلامی ایران]] و به دست سه طیف فکری و سیاسی متضاد، در ادبیات اجتماعی ایران کاربرد یافت.
اصطلاح تحجر از دهه‌های پیش از [[انقلاب اسلامی ایران]] و به دست سه طیف فکری و سیاسی متضاد، در ادبیات اجتماعی ایران کاربرد یافت.
# طیف نخست، گروه‌های فکری مخالف دین و [[روشنفکران غرب‌زده]] یا شرق‌زده‌ای بودند که اصل دین و هر گونه اعتقاد به مبانی دینی و پایبندی به مناسک و سنت‌های آن را تحجر می‌دانستند. کسانی همچون [[سیداحمد کسروی]] {{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد کسروی}}، [[محمدحسن شریعت سنگلجی]] و [[علی‌اکبر حکمی‌زاده]] با خرافه‌دانستن [[مناسک دینی|مناسک]] و آداب دینی و نقد و رد آموزه‌های [[اسلام]] و تشیع از این طیف شمرده می‌شوند.<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۶۲۵–۶۲۶</ref>
# طیف نخست، گروه‌های فکری مخالف دین و روشنفکران غرب‌زده یا شرق‌زده‌ای بودند که اصل دین و هر گونه اعتقاد به مبانی دینی و پایبندی به مناسک و سنت‌های آن را تحجر می‌دانستند. کسانی همچون [[سیداحمد کسروی]]، [[محمدحسن شریعت سنگلجی]] و [[علی‌اکبر حکمی‌زاده]] با خرافه‌دانستن مناسک و آداب دینی و نقد و رد آموزه‌های [[اسلام]] و [[شیعه|تشیع]] از این طیف شمرده می‌شوند.<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۶۲۵–۶۲۶</ref>
# طیف دوم، قدرت‌های استبدادی وابسته که [[روحانیت]] و مردم مسلمان را مخالف خود می‌دیدند و باورهای دینی را مانع مقاصد قدرت‌طلبانه خود می‌دانستند، آنان را متحجر می‌نامیدند. [[رژیم پهلوی]] صریحاً این تعبیر را برای مذهبی‌ها به کار می‌برد و اقدامات [[رضاشاه پهلوی]] برای مبارزه با [[حجاب]] و دیگر مظاهر دینی، مبارزه با [[خرافات]] و تحجر خوانده و توجیه می‌شد.<ref>امینی، چالش‌های روحانیت با رضاشاه، ۲۲۴ و ۲۴۱</ref> [[محمدرضا پهلوی]] نیز برخی احکام دینی را کهنه‌پرستی می‌خواند.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۲۳۴</ref>
# طیف دوم، قدرت‌های استبدادی وابسته که [[روحانیت]] و مردم مسلمان را مخالف خود می‌دیدند و باورهای دینی را مانع مقاصد قدرت‌طلبانه خود می‌دانستند، آنان را متحجر می‌نامیدند. [[رژیم پهلوی]] صریحاً این تعبیر را برای مذهبی‌ها به کار می‌برد و اقدامات [[رضاشاه پهلوی]] برای مبارزه با [[حجاب]] و دیگر مظاهر دینی، مبارزه با [[خرافات]] و تحجر خوانده و توجیه می‌شد.<ref>امینی، چالش‌های روحانیت با رضاشاه، ۲۲۴ و ۲۴۱</ref> [[محمدرضا پهلوی]] نیز برخی احکام دینی را کهنه‌پرستی می‌خواند.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۲۳۴</ref>
# در میان این دو گروه، طیف سومی هم بودند که بر اجتهاد نو، تأثیر زمان و مکان و [[فقه پویا]] تأکید می‌کردند؛ زیرا اجتهاد با روند نوآوری همراه است و ابزار آن و همچنین توانایی [[استنباط حکم شرعی]] از مصادر قانون‌گذاری اسلامی است و تمامی زمینه‌های تفکر اسلامی را که در همه جوانب زندگی دخالت دارد، شامل می‌شود و اجتهاد را با اهداف شریعت که خود قانون زندگی است، هماهنگ خواهد ساخت.<ref>تسخیری، اجتهاد نوین، ۱۳–۱۴</ref> در این طیف، مصلحان و علمای روشن‌اندیشی ازجمله امام‌خمینی وجود دارند که از سر احیای ارزش‌های فراموش‌شده و برای اصلاح اندیشه و رفتار دینی جامعه، نه اصل دین و دینداران را بلکه برداشت‌های جامد از دین و خشکه‌مقدس‌های ظاهربین را با این تعبیر نقد می‌کردند.
# در میان این دو گروه، طیف سومی هم بودند که بر اجتهاد نو، تأثیر زمان و مکان و فقه پویا تأکید می‌کردند؛ زیرا اجتهاد با روند نوآوری همراه است و ابزار آن و همچنین توانایی استنباط حکم شرعی از مصادر قانون‌گذاری اسلامی است و تمامی زمینه‌های تفکر اسلامی را که در همه جوانب زندگی دخالت دارد، شامل می‌شود و [[اجتهاد]] را با اهداف شریعت که خود قانون زندگی است، هماهنگ خواهد ساخت.<ref>تسخیری، اجتهاد نوین، ۱۳–۱۴</ref> در این طیف، مصلحان و علمای روشن‌اندیشی ازجمله [[امام‌خمینی]] وجود دارند که از سر احیای ارزش‌های فراموش‌شده و برای اصلاح اندیشه و رفتار دینی جامعه، نه اصل دین و دینداران را بلکه برداشت‌های جامد از دین و خشکه‌مقدس‌های ظاهربین را با این تعبیر نقد می‌کردند.
از میان عالمان و روشنفکران، ازجمله [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمود طالقانی]] از کسانی بودند که تحجر را پدیده‌ای شوم که به سبب کج‌فهمی، [[التقاط]] یا تمسک به ظواهر و قالب‌ها با ظاهری دین‌گرایانه در جوامع و نهادهای دینی شکل می‌گیرد، تحلیل و نقد می‌کردند؛ برای نمونه مطهری با نقد عمیق و همه‌جانبه از جمود و تحجر، در آثار مختلف خود به این موضوع پرداخته<ref>ذوعلم، ضد اصلاحات و تحجر، ۲۹۲–۳۱۰</ref> و دیگران نیز با تحلیل‌های نقادانه، تحجر و جنبه‌ها و آثار آن را بررسی کرده‌اند.<ref>← بازرگان، انتظارات مردم از مراجع، ۱۰۸–۱۱۳</ref>
از میان عالمان و روشنفکران، ازجمله [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمود طالقانی]] از کسانی بودند که تحجر را پدیده‌ای شوم که به سبب کج‌فهمی، [[التقاط]] یا تمسک به ظواهر و قالب‌ها با ظاهری دین‌گرایانه در جوامع و نهادهای دینی شکل می‌گیرد، تحلیل و نقد می‌کردند؛ برای نمونه مطهری با نقد عمیق و همه‌جانبه از جمود و تحجر، در آثار مختلف خود به این موضوع پرداخته<ref>ذوعلم، ضد اصلاحات و تحجر، ۲۹۲–۳۱۰</ref> و دیگران نیز با تحلیل‌های نقادانه، تحجر و جنبه‌ها و آثار آن را بررسی کرده‌اند.<ref>← بازرگان، انتظارات مردم از مراجع، ۱۰۸–۱۱۳</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز در مقاطع مختلف خطر تحجر و تحجرگرایی و انسان‌های مقدس‌مآب را گوشزد کرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۲۱/۲۸۰</ref> و از آنان به مخالفانِ [[اسلام ناب محمدی]] و مروجانِ [[اسلام آمریکایی]] یاد کرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰</ref> و خواستار مقابله با آنان شده‌است {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.
امام‌خمینی نیز در مقاطع مختلف خطر تحجر و تحجرگرایی و انسان‌های مقدس‌مآب را گوشزد کرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۲۱/۲۸۰</ref> و از آنان به مخالفانِ [[اسلام ناب محمدی]] و مروجانِ [[اسلام آمریکایی]] یاد کرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰</ref> و خواستار مقابله با آنان شده‌است {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.


== ماهیت، ویژگی‌ها و خاستگاه ==
== ماهیت، ویژگی‌ها و خاستگاه ==
اندیشه و عمل متحجرانه دارای ویژگی‌ها و شاخص‌هایی است که رفتار و طرز اندیشه‌ورزی این دست از افراد را از دیگران متمایز می‌سازد. یکی از این ویژگی‌ها خطای شناختی آنان در فکر و اندیشه و ابتلای آنان به ظاهربینی ازجمله در فهم دین و دوری از تعمق است. در کلام و بیان امام‌خمینی، متحجران افراد کج‌فکر و کج‌فهمی وصف می‌شوند که به ظواهر خشک و بی‌روح احکام و عبادات ازجمله [[حج]] و [[نماز جمعه]] بسنده می‌کنند و عبور از آن را گناهی نابخشودنی می‌دانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱ و ۲۱/۷۶</ref>؛ برای نمونه آنان معتقدند غیر از مفسران کسی حق استفاده از قرآن را ندارد و همچنین تدبر در آیات [[قرآن کریم]] را با [[تفسیر به رأی]] که ممنوع است، اشتباه می‌گیرند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹</ref>
اندیشه و عمل متحجرانه دارای ویژگی‌ها و شاخص‌هایی است که رفتار و طرز اندیشه‌ورزی این دست از افراد را از دیگران متمایز می‌سازد. یکی از این ویژگی‌ها خطای شناختی آنان در فکر و اندیشه و ابتلای آنان به ظاهربینی ازجمله در فهم دین و دوری از تعمق است. در کلام و بیان امام‌خمینی، متحجران افراد کج‌فکر و کج‌فهمی وصف می‌شوند که به ظواهر خشک و بی‌روح احکام و [[عبادات]] ازجمله [[حج]] و [[نماز جمعه]] بسنده می‌کنند و عبور از آن را گناهی نابخشودنی می‌دانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱ و ۲۱/۷۶</ref>؛ برای نمونه آنان معتقدند غیر از مفسران کسی حق استفاده از [[قرآن]] را ندارد و همچنین تدبر در آیات [[قرآن کریم]] را با تفسیر به رأی که ممنوع است، اشتباه می‌گیرند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹</ref>
به عقیده امام‌خمینی، تکیه متحجران بر ظواهر احکام، عبادات، مناسک و [[مستحبات دین]] آنان را از محتوا و باطن و احکام اسلام غافل می‌سازد و [[تسبیح]] و [[ذکر]]، خلاصه اسلام آنان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶؛ ۱۱/۲۳۴ و ۱۴/۵۲۰</ref> قشری‌گری آنان همراه با ضعف تعقل و تفکر است که از این‌رو باعث می‌شود فرد از افق حیوانیت خود فراتر نرود و به مقام انسانیت که همان تدبیرات عقلی است، وارد نشود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۸۷</ref>
به عقیده امام‌خمینی، تکیه متحجران بر ظواهر احکام، عبادات، مناسک و مستحبات دین آنان را از محتوا و باطن و احکام اسلام غافل می‌سازد و [[تسبیح]] و [[ذکر]]، خلاصه اسلام آنان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶؛ ۱۱/۲۳۴ و ۱۴/۵۲۰</ref> قشری‌گری آنان همراه با ضعف تعقل و [[تفکر]] است که از این‌رو باعث می‌شود فرد از افق حیوانیت خود فراتر نرود و به مقام انسانیت که همان تدبیرات عقلی است، وارد نشود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۸۷</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
تحجر، از سوی دیگر، آمیخته با تنگ‌نظری است و متحجران چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته با اطلاعات و آگاهی ضعیف و سطحی خود دربارهٔ دین، در خانه‌ها نشسته و به دیگران اشکال و نقد وارد می‌کنند و به شبهه و تردیدآفرینی می‌پردازند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۰ و ۲۰/۳۱۵</ref>؛ چنان‌که تفسیر و برداشت نادرست از برخی آموزه‌های دینی مانند [[زهد]]، [[توکل]]، [[تقوا]]، [[تقیه]]، [[انتظار]] و نکوهش دنیا از دیگر ویژگی‌های تحجرگرایان است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۵۲–۵۳</ref>
تحجر، از سوی دیگر، آمیخته با تنگ‌نظری است و متحجران چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته با اطلاعات و آگاهی ضعیف و سطحی خود دربارهٔ دین، در خانه‌ها نشسته و به دیگران اشکال و نقد وارد می‌کنند و به شبهه و تردیدآفرینی می‌پردازند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۰ و ۲۰/۳۱۵</ref>؛ چنان‌که تفسیر و برداشت نادرست از برخی آموزه‌های دینی مانند [[زهد]]، [[توکل]]، [[تقوا]]، [[تقیه]]، [[انتظار]] و نکوهش دنیا از دیگر ویژگی‌های تحجرگرایان است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۵۲–۵۳</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
امام‌خمینی نمونه این تفسیر غلط را در مفهوم موضوع تقیه می‌دید. ایشان معتقد بود تقیه برای حفظ اسلام و احکام دینی است<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۷</ref> و اما زمانی که اصول اسلام و قرآن و [[مذهب]] در معرض خطر قرار می‌گیرد، تقیه حرام است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸ و ۸/۱۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تقیه}}. همچنین یکی از موارد کج‌فهمی و تفسیر غلط دربارهٔ مفهوم [[انتظار]] است. امام‌خمینی توجه داده‌است که انتظار به معنای بی‌توجهی به شیوع مفاسد و گناهان نیست که برخی از صاحبان این افکار مروجان آن‌اند و به این طریق در صدد فریب مردم‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴ و ۲۱/۱۳–۱۵</ref>
امام‌خمینی نمونه این تفسیر غلط را در مفهوم موضوع تقیه می‌دید. ایشان معتقد بود تقیه برای حفظ اسلام و احکام دینی است<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۷</ref> و اما زمانی که اصول اسلام و قرآن و مذهب در معرض خطر قرار می‌گیرد، تقیه حرام است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸ و ۸/۱۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تقیه}}. همچنین یکی از موارد کج‌فهمی و تفسیر غلط دربارهٔ مفهوم [[انتظار]] است. امام‌خمینی توجه داده‌است که انتظار به معنای بی‌توجهی به شیوع مفاسد و گناهان نیست که برخی از صاحبان این افکار مروجان آن‌اند و به این طریق در صدد فریب مردم‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴ و ۲۱/۱۳–۱۵</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
[[عوام‌زدگی]] نیز با اموری چون خوگرفتن به گذشته، نبود قدرت تمییز میان حق و باطل و بدعت‌دانستن مسائل جدید همراه است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۹۸–۴۹۹</ref>؛ برای نمونه، چنان‌که امام‌خمینی یادآور شده‌است، تحجر باعث شد یادگرفتن زبان خارجی و مطالعه [[عرفان]] و [[فلسفه]]، [[گناه]] و [[شرک]] دانسته شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۲–۷۳ و ۲۱/۲۷۹</ref>؛ افزون بر آن متحجران با دوری و اجتناب از مظاهر تمدن و فناوری‌های جدیدِ فنّاوری در برابر هر گونه نوگرایی مقاومت می‌کنند.<ref>رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام‌خمینی، ۶۷</ref>
عوام‌زدگی نیز با اموری چون خوگرفتن به گذشته، نبود قدرت تمییز میان حق و باطل و بدعت‌دانستن مسائل جدید همراه است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۹۸–۴۹۹</ref>؛ برای نمونه، چنان‌که امام‌خمینی یادآور شده‌است، تحجر باعث شد یادگرفتن زبان خارجی و مطالعه [[عرفان]] و [[فلسفه]]، [[گناه]] و [[شرک]] دانسته شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۲–۷۳ و ۲۱/۲۷۹</ref>؛ افزون بر آن متحجران با دوری و اجتناب از مظاهر تمدن و فناوری‌های جدیدِ فنّاوری در برابر هر گونه نوگرایی مقاومت می‌کنند.<ref>رجائی‌نژاد، تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام‌خمینی، ۶۷</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
عافیت‌طلبی و پرهیز از خطر نیز از ویژگی‌های دیگر این گروه است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۵۴</ref> امام‌خمینی بارها از [[عافیت‌طلبی]] و تن‌پروری مقدس‌نمایان حوزوی انتقاد کرده<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۴–۱۴۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۰–۲۱</ref> و کناره‌گیری از خلق خدا را از صفات جاهلان زاهدنما شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۱</ref> ایشان تأکید می‌کند راحت‌طلبی و گوشه‌گیری، مخالف روش ائمه معصوم (ع) است و آن بزرگواران، اهل سازش نبودند و همواره با ستمگران مبارزه می‌کردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۱</ref> و در [[اسلام]] چیزی به نام [[عزلت]] و گوشه‌گیری و دخالت‌نکردن در امور اجتماعی وجود ندارد و این فکری است که از گروه‌های غیر مسلمان به میان مسلمانان رسوخ کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱</ref> در نگاه ایشان، این دسته از متحجران، مذهب را ابزاری برای کسب و بهره‌برداری مادی خود کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱</ref>؛ چنان‌که یکی از ویژگی‌های متحجران ابتلا به [[دورویی]]، [[نفاق]] و [[دروغ مصلحتی]] است که گاه شناسایی این گروه را سخت می‌سازد و آنان از این ناحیه بیشترین صدمات را به اسلام وارد کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref>؛ زیرا پیچیدگی رفتار و گفتارشان، گاه از آنان چهره دلسوز و ظاهرالصلاح و حق‌به‌جانب می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱</ref>
عافیت‌طلبی و پرهیز از خطر نیز از ویژگی‌های دیگر این گروه است.<ref>اسفندیاری، خمود و جمود، ۵۴</ref> امام‌خمینی بارها از [[عافیت‌طلبی]] و تن‌پروری مقدس‌نمایان حوزوی انتقاد کرده<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۴–۱۴۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۰–۲۱</ref> و کناره‌گیری از خلق خدا را از صفات جاهلان زاهدنما شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۱</ref> ایشان تأکید می‌کند راحت‌طلبی و گوشه‌گیری، مخالف روش [[ائمه معصوم (ع)]] است و آن بزرگواران، اهل سازش نبودند و همواره با ستمگران مبارزه می‌کردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۱</ref> و در [[اسلام]] چیزی به نام عزلت و گوشه‌گیری و دخالت‌نکردن در امور اجتماعی وجود ندارد و این فکری است که از گروه‌های غیر مسلمان به میان مسلمانان رسوخ کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱</ref> در نگاه ایشان، این دسته از متحجران، مذهب را ابزاری برای کسب و بهره‌برداری مادی خود کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱</ref>؛ چنان‌که یکی از ویژگی‌های متحجران ابتلا به دورویی، [[نفاق]] و دروغ مصلحتی است که گاه شناسایی این گروه را سخت می‌سازد و آنان از این ناحیه بیشترین صدمات را به اسلام وارد کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref>؛ زیرا پیچیدگی رفتار و گفتارشان، گاه از آنان چهره دلسوز و ظاهرالصلاح و حق‌به‌جانب می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در کشاکش جریان سنتی و پویا و در اوج جنگ و حساسیت انتخاباتِ دوره سوم مجلس، بحث [[اسلام ناب]] و [[اسلام آمریکایی]] را مطرح کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در کشاکش جریان سنتی و پویا و در اوج جنگ و حساسیت انتخاباتِ دوره سوم مجلس، بحث [[اسلام ناب]] و [[اسلام آمریکایی]] را مطرح کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱</ref>
ایشان در معرفی اسلام آمریکایی و تحجرگرا چند گروه را هم‌ردیف قرار داد که از جمله آنها می‌توان به اسلام مقدس‌مآب‌ها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۰</ref> اسلام متحجران،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۵</ref> اسلام سرمایه‌داری<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴</ref> و اسلام سازش<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> اشاره کرد {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.
ایشان در معرفی اسلام آمریکایی و تحجرگرا چند گروه را هم‌ردیف قرار داد که از جمله آنها می‌توان به اسلام مقدس‌مآب‌ها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۰</ref> اسلام متحجران،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۵</ref> اسلام [[سرمایه‌داری]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴</ref> و اسلام سازش<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> اشاره کرد {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.
{{سخ}}
{{سخ}}
از سوی سوم در بررسی خاستگاه تحجر از نگاه امام‌خمینی باید به دو عامل درونی و بیرونی توجه کرد و جهل و ناآگاهی یکی از عوامل درونی افتادن در وادی تحجر و مقدس‌مآبی است. کاربرد واژگان مقدس‌مآب، فاقد شعور، بی‌سواد، احمق، نافهم و ساده‌لوح<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۲، ۲۷۹ و ۲۸۱</ref> در سخن ایشان برای متحجران، اشاره به همین عامل است؛ چنان‌که [[غرور]]، [[تکبر]] و خودمحوری فرد باعث می‌شود او از برگشتن به سوی حقیقت خودداری کند و بر موضع نادرست خود پافشاری کند، به گونه‌ای که خود را حق و مطابق راه درست و دیگران را دچار خطا و اشتباه تصور می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷</ref> در شناخت عامل بیرونی می‌توان به نفوذ القائات بیگانگان و دشمنان اسلام اشاره کرد که باورهایی نظیر جدادانستن دین از [[سیاست]]، گوشه‌گیری، زهدگرایی و عافیت‌طلبی را در جوامع مذهبی و روحانی نفوذ داده و متحجران را از مسیر اسلام ناب منحرف ساخته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷ و ۲۱/۲۸۱؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۸ و ۱۴۳–۱۴۴</ref>
از سوی سوم در بررسی خاستگاه تحجر از نگاه امام‌خمینی باید به دو عامل درونی و بیرونی توجه کرد و جهل و ناآگاهی یکی از عوامل درونی افتادن در وادی تحجر و مقدس‌مآبی است. کاربرد واژگان مقدس‌مآب، فاقد شعور، بی‌سواد، احمق، نافهم و ساده‌لوح<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۲، ۲۷۹ و ۲۸۱</ref> در سخن ایشان برای متحجران، اشاره به همین عامل است؛ چنان‌که [[غرور]]، [[تکبر]] و خودمحوری فرد باعث می‌شود او از برگشتن به سوی حقیقت خودداری کند و بر موضع نادرست خود پافشاری کند، به گونه‌ای که خود را حق و مطابق راه درست و دیگران را دچار خطا و اشتباه تصور می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷</ref> در شناخت عامل بیرونی می‌توان به نفوذ القائات [[اجانب|بیگانگان]] و دشمنان اسلام اشاره کرد که باورهایی نظیر جدادانستن دین از [[سیاست]]، گوشه‌گیری، زهدگرایی و عافیت‌طلبی را در جوامع مذهبی و روحانی نفوذ داده و متحجران را از مسیر اسلام ناب منحرف ساخته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷ و ۲۱/۲۸۱؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۸ و ۱۴۳–۱۴۴</ref>


== مقابله با تحجرگرایی ==
== مقابله با تحجرگرایی ==
اسلام دین [[تعقل]] است و در متون اسلامی به‌ویژه قرآن، به تفکر و تعقل، اهمیت زیادی داده شده‌است؛ به گونه‌ای که بیش از سیصد آیه، همگان را به تعقل و تدبر فراخوانده‌اند<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۵۵</ref> و آیات فراوان دیگری تفکر و تعقل نکردن را توبیخ و ملامت کرده‌اند.<ref>بقره، ۴۴؛ انعام، ۳۲، ۵۰؛ یونس، ۱۰۰</ref> قرآن ادعاهای خود را با دلایل عقلی همراه کرده‌است، از مخالفان نیز برهان و دلیل طلبیده‌است<ref>بقره، ۱۱۱</ref>؛ بدترین موجودات را جنبنده‌ای معرفی کرده که تعقل نمی‌ورزد<ref>انفال، ۲۲</ref> و بارها مشرکانی را که از تفکر و تعقل دوری کرده و بر پیروی تعصب‌آمیز از گذشتگان خود پافشاری می‌کردند، نکوهش کرده‌است.<ref>بقره، ۱۷۰؛ مائده، ۱۰۴؛ لقمان، ۲۱</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] نیز بر پرهیز از جمود و ظاهرگرایی و توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط در تغییر احکام تأکید کرده‌اند.<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، ح، ۱۷، ۵۰۳؛ کلینی، الکافی، ۵/۶۵</ref>
اسلام دین [[تعقل]] است و در متون اسلامی به‌ویژه قرآن، به [[تفکر]] و تعقل، اهمیت زیادی داده شده‌است؛ به گونه‌ای که بیش از سیصد آیه، همگان را به تعقل و تدبر فراخوانده‌اند<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۵۵</ref> و آیات فراوان دیگری تفکر و تعقل نکردن را توبیخ و ملامت کرده‌اند.<ref>بقره، ۴۴؛ انعام، ۳۲، ۵۰؛ یونس، ۱۰۰</ref> قرآن ادعاهای خود را با دلایل عقلی همراه کرده‌است، از مخالفان نیز برهان و دلیل طلبیده‌است<ref>بقره، ۱۱۱</ref>؛ بدترین موجودات را جنبنده‌ای معرفی کرده که تعقل نمی‌ورزد<ref>انفال، ۲۲</ref> و بارها مشرکانی را که از تفکر و تعقل دوری کرده و بر پیروی تعصب‌آمیز از گذشتگان خود پافشاری می‌کردند، نکوهش کرده‌است.<ref>بقره، ۱۷۰؛ مائده، ۱۰۴؛ لقمان، ۲۱</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] نیز بر پرهیز از جمود و ظاهرگرایی و توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط در تغییر احکام تأکید کرده‌اند.<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، ح، ۱۷، ۵۰۳؛ کلینی، الکافی، ۵/۶۵</ref>
شریعت اسلامی از انعطاف و تحرک لازم برای هماهنگی با تغییرات شرایط و مقتضیات زمان و مکان برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۷۸</ref> و با وجود چهار عنصر جامعیت، واردکردن عقل به حریم دین، توجه به روح و معنا به جای ظواهر و قراردادن احکام ثابت برای نیازهای ثابت انسان و پیش‌بینی وضعیت متغیر برای احوال متغیر او، قابلیت جاویدماندن دارد.<ref>←مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۹۰</ref>
شریعت اسلامی از انعطاف و تحرک لازم برای هماهنگی با تغییرات شرایط و مقتضیات زمان و مکان برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۷۸</ref> و با وجود چهار عنصر جامعیت، واردکردن عقل به حریم دین، توجه به روح و معنا به جای ظواهر و قراردادن احکام ثابت برای نیازهای ثابت انسان و پیش‌بینی وضعیت متغیر برای احوال متغیر او، قابلیت جاویدماندن دارد.<ref>←مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۹۰</ref>
اسلام با جمود و جهالت مخالف است و از این ناحیه نیز در معرض خطر و تهدید قرار دارد؛ زیرا جمود و خشک‌مغزی‌ها و علاقه نشان‌دادن به شعائر خرافی قدیمی، بهانه به دست جاهلان می‌دهد تا اسلام را مخالف پیشرفت بشمارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۱۲</ref>
اسلام با جمود و جهالت مخالف است و از این ناحیه نیز در معرض خطر و تهدید قرار دارد؛ زیرا جمود و خشک‌مغزی‌ها و علاقه نشان‌دادن به شعائر خرافی قدیمی، بهانه به دست جاهلان می‌دهد تا اسلام را مخالف پیشرفت بشمارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۱۲</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
امام‌خمینی نیز همواره با دفاع عقلانی و مستدل از اسلام و [[عقاید شیعه]]، به مقابله با تحجرگرایی می‌رفت و هم‌زمان با مبارزات سیاسی خود در دهه چهل و پنجاه و نیز دوران رهبری در جمهوری اسلامی با عقاید انحرافی و تحجرگرایانه ازجمله [[جدایی دین از سیاست]] به مقابله پرداخت.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۰</ref>
امام‌خمینی نیز همواره با دفاع عقلانی و مستدل از اسلام و عقاید شیعه، به مقابله با تحجرگرایی می‌رفت و هم‌زمان با مبارزات سیاسی خود در دهه چهل و پنجاه و نیز دوران رهبری در [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] با عقاید انحرافی و تحجرگرایانه ازجمله [[جدایی دین از سیاست]] به مقابله پرداخت.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
دقت در آثار علمی ایشان نشان می‌دهد دو گروه از متحجران مخاطب ایشان قرار می‌گرفتند. نخستین گروه با تعلقات و تفکرات متصلب سلفی-وهابی است که ایشان در کتاب [[کشف اسرار]] با دفاع از دیانت عقلانیِ اسلام به مقابله علمی و فکری با این جریان و شبهات آنان علیه [[مذهب شیعه]] پرداخت.<ref>← امام‌خمینی، کشف اسرار</ref> ایشان مراکز [[وهابیت]] در جهان را مروج اسلام مقدس‌نماهای فاقد عقلانیت و مؤید اسلام آمریکایی می‌دانست که هیچ‌گاه در برابر ظلم و ستم قدرت‌های بزرگ ایستادگی و مقابله نمی‌کنند و مسیر اسارت و سازش را دنبال می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰ و ۱۲۰</ref>
دقت در آثار علمی ایشان نشان می‌دهد دو گروه از متحجران مخاطب ایشان قرار می‌گرفتند. نخستین گروه با تعلقات و تفکرات متصلب سلفی-وهابی است که ایشان در کتاب [[کشف اسرار]] با دفاع از دیانت عقلانیِ اسلام به مقابله علمی و فکری با این جریان و شبهات آنان علیه [[مذهب شیعه]] پرداخت.<ref>← امام‌خمینی، کشف اسرار</ref> ایشان مراکز [[وهابیت]] در جهان را مروج اسلام مقدس‌نماهای فاقد عقلانیت و مؤید اسلام آمریکایی می‌دانست که هیچ‌گاه در برابر [[ظلم]] و ستم [[ابرقدرت‌ها|قدرت‌های بزرگ]] ایستادگی و مقابله نمی‌کنند و مسیر اسارت و سازش را دنبال می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰ و ۱۲۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
دومین جریان، متعلق به برخی متحجران حوزوی است که امام‌خمینی از این جماعت با عنوان «مقدس‌نما» نام می‌برد که در کنار تبلیغات بیگانگان و سیاست‌های دولت‌های خائن، مانع نزدیکی و شناختِ مردم از اسلام واقعی بوده و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماع بازداشته‌اند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷</ref> ایشان معتقد بود این گروه که ریشه در [[حوزه‌های علمیه شیعه]] داشتند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و برداشت‌های نادرست خود را به نام اسلام در جامعه رواج می‌دهند و به اسلام لطمه می‌زنند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۴–۱۴۵</ref> این متحجران در برابر نهضت اسلامی مردم ایران در زمان پهلوی نیز به شیوه‌های مختلف خود را نشان دادند و مصیبت‌ها و رنج‌های فراوانی در این مسیر بر ایشان و نهضت تحمیل کردند.<ref>←امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸–۲۸۰</ref> آنان نه تنها در امور سیاسی و مبارزاتی شرکت نمی‌کردند، بلکه با انواع بهانه‌ها و طرح شعارهای انحرافی «مانند شاه شیعه» است، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از [[ظهور امام زمان(ع)]] [[حرام]] است»، به کارشکنی در نهضت می‌پرداختند. آنان معتقد بودند شاه سایه خداست، با گوشت و پوست نمی‌توان در برابر توپ و تانک ایستاد و مسلمانان مکلف به مبارزه و [[جهاد]] نیستند و در واقع این عده در تلاش بودند [[حوزه‌های علمیه]] را به کلیساهای قرون وسطایی تبدیل کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸–۲۸۰</ref>
دومین جریان، متعلق به برخی متحجران حوزوی است که امام‌خمینی از این جماعت با عنوان «مقدس‌نما» نام می‌برد که در کنار تبلیغات بیگانگان و سیاست‌های دولت‌های خائن، مانع نزدیکی و شناختِ مردم از اسلام واقعی بوده و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماع بازداشته‌اند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷</ref> ایشان معتقد بود این گروه که ریشه در [[حوزه‌های علمیه شیعه]] داشتند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و برداشت‌های نادرست خود را به نام اسلام در جامعه رواج می‌دهند و به اسلام لطمه می‌زنند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۴–۱۴۵</ref> این متحجران در برابر نهضت اسلامی مردم ایران در زمان پهلوی نیز به شیوه‌های مختلف خود را نشان دادند و مصیبت‌ها و رنج‌های فراوانی در این مسیر بر ایشان و نهضت تحمیل کردند.<ref>←امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸–۲۸۰</ref> آنان نه تنها در امور سیاسی و مبارزاتی شرکت نمی‌کردند، بلکه با انواع بهانه‌ها و طرح شعارهای انحرافی «مانند شاه شیعه» است، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از [[ظهور امام زمان(ع)]] حرام است»، به کارشکنی در نهضت می‌پرداختند. آنان معتقد بودند شاه سایه خداست، با گوشت و پوست نمی‌توان در برابر توپ و تانک ایستاد و مسلمانان مکلف به مبارزه و [[جهاد]] نیستند و در واقع این عده در تلاش بودند حوزه‌های علمیه را به کلیساهای قرون وسطایی تبدیل کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸–۲۸۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
امام‌خمینی با یکی‌دانستن تفکر مقدس‌مآبان روحانی‌نما با خوارجِ زمان [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] آنان را ادامه‌دهندگان تفکر [[خوارج]] می‌دانست و معتقد بود پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و تنها شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی تغییر کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref> ایشان خطر تحجرگرایان حوزوی را مهم ارزیابی می‌کرد و آنان را مارهای خوش خط و خال، دشمن اسلام ناب محمدی، مروج اسلام آمریکایی و دشمن پیامبر اسلام (ص) معرفی و حوزویان را به هوشیاری در برابر آنان دعوت کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷–۲۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.
امام‌خمینی با یکی‌دانستن تفکر مقدس‌مآبان روحانی‌نما با خوارجِ زمان [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] آنان را ادامه‌دهندگان تفکر [[خوارج]] می‌دانست و معتقد بود پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و تنها شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی تغییر کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref> ایشان خطر تحجرگرایان حوزوی را مهم ارزیابی می‌کرد و آنان را مارهای خوش خط و خال، دشمن اسلام ناب محمدی، مروج اسلام آمریکایی و دشمن پیامبر اسلام (ص) معرفی و حوزویان را به هوشیاری در برابر آنان دعوت کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷–۲۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}}.
{{سخ}}
{{سخ}}
امام‌خمینی در عین حال از روحانیت اصیل شیعه که همواره بر محور عقل حرکت و در بالاترین درجه [[تمدن]] بوده، دفاع می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۱</ref> و علت مخالفت و برخورد احتیاط‌آمیز علما و روحانیان با برخی از مظاهر تمدن در گذشته را نه ذهنیت بسته و تفکرات تحجرآمیز، بلکه ترس روحانیت اصیل از نفوذ بیگانگان و گسترش [[فرهنگ مبتذل غربی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷</ref> {{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} {{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}.
امام‌خمینی در عین حال از [[روحانیت]] اصیل شیعه که همواره بر محور عقل حرکت و در بالاترین درجه [[تمدن]] بوده، دفاع می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۱</ref> و علت مخالفت و برخورد احتیاط‌آمیز علما و روحانیان با برخی از مظاهر تمدن در گذشته را نه ذهنیت بسته و تفکرات تحجرآمیز، بلکه ترس روحانیت اصیل از نفوذ بیگانگان و گسترش فرهنگ مبتذل غربی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷</ref> {{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} {{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}.


== پیامدهای تحجرگرایی ==
== پیامدهای تحجرگرایی ==
اندیشه‌ها و روش‌های متحجرانه، پیامدهای بسیار مخرب و منفی برای حکومت و [[جامعه اسلامی]] در پی دارد که از آن جمله می‌توان به تحریف دین، ارائه چهره خشن از اسلام، ترویج تفکر جدایی دین از سیاست، تفرقه اجتماعی و رکود فکری نام برد.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۸–۶۲؛ صبحی، نقش تحجر در زوال دولت دینی، ۷۶–۸۸</ref> از نگاه امام‌خمینی جمود و تحجر مانع [[سعادت]] و تعالی روحی و جسمی می‌شود<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰</ref>؛ در عین حال بیشترین خطر تحجرگرایی متوجه اسلام و انقلاب اسلامی است. امام‌خمینی معتقد بود متحجران با چهره [[نفاق]]، حق به‌جانب و طرفدار [[ولایت]]، تیشه به ریشه اسلام و انقلاب می‌زنند؛ بنابراین خطر آنان باید جدی گرفته شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷ و ۲۷۸</ref> به تعبیر ایشان، تصویر و برداشت متحجران از دین اسلام تصویری غریب و ناآشنا است که می‌تواند به [[تحریف]] اسلام اصیل منجر شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱ و ۶۸</ref> ایشان معتقد بود توجه صِرف متحجران به عبادیات اسلام و بی‌توجهی کامل به مسائل اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و تدبیر جامعه که بیش از ۹۹ درصد احکام اسلام را تشکیل می‌دهد، منجر به ضربه‌خوردن اسلام<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱–۱۲</ref> و برداشت متحجرانه از دین موجب نفی کامل تمدن جدید و سوق‌دادن مردم به زندگی بدوی می‌شود.<ref>← امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۱</ref>
اندیشه‌ها و روش‌های متحجرانه، پیامدهای بسیار مخرب و منفی برای حکومت و [[جامعه اسلامی]] در پی دارد که از آن جمله می‌توان به تحریف دین، ارائه چهره خشن از اسلام، ترویج تفکر جدایی دین از سیاست، تفرقه اجتماعی و رکود فکری نام برد.<ref>نظرپور، عقل و تعقل، ۵۸–۶۲؛ صبحی، نقش تحجر در زوال دولت دینی، ۷۶–۸۸</ref> از نگاه امام‌خمینی جمود و تحجر مانع [[سعادت]] و تعالی روحی و جسمی می‌شود<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰</ref>؛ در عین حال بیشترین خطر تحجرگرایی متوجه اسلام و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] است. امام‌خمینی معتقد بود متحجران با چهره [[نفاق]]، حق به‌جانب و طرفدار ولایت، تیشه به ریشه اسلام و انقلاب می‌زنند؛ بنابراین خطر آنان باید جدی گرفته شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷ و ۲۷۸</ref> به تعبیر ایشان، تصویر و برداشت متحجران از دین اسلام تصویری غریب و ناآشنا است که می‌تواند به [[تحریف]] اسلام اصیل منجر شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱ و ۶۸</ref> ایشان معتقد بود توجه صِرف متحجران به عبادیات اسلام و بی‌توجهی کامل به مسائل اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و تدبیر جامعه که بیش از ۹۹ درصد احکام اسلام را تشکیل می‌دهد، منجر به ضربه‌خوردن اسلام<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱–۱۲</ref> و برداشت متحجرانه از دین موجب نفی کامل تمدن جدید و سوق‌دادن مردم به زندگی بدوی می‌شود.<ref>← امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۱</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
در نگاه [[امام‌خمینی]] یکی دیگر از مشکلات اساسی که این نوع رویکرد برای اسلام اصیل ایجاد کرده‌است، توجه‌نداشتن به نقش زمان و مکان در [[اجتهاد]] یا انکار آن و ثابت‌دانستن حکم دین برای موضوعات مشابه در زمان‌ها و شرایط مختلف است که مانع ایفای نقش بایسته فقاهت و تجلی پویایی آن در حل مشکلات جامعه می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۰–۱۵۱ و ۲۸۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اجتهاد}}.
در نگاه [[امام‌خمینی]] یکی دیگر از مشکلات اساسی که این نوع رویکرد برای اسلام اصیل ایجاد کرده‌است، توجه‌نداشتن به [[نقش زمان و مکان در اجتهاد]] یا انکار آن و ثابت‌دانستن حکم دین برای موضوعات مشابه در زمان‌ها و شرایط مختلف است که مانع ایفای نقش بایسته فقاهت و تجلی پویایی آن در حل مشکلات جامعه می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۰–۱۵۱ و ۲۸۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اجتهاد}}.
{{سخ}}
{{سخ}}
از نگاه امام‌خمینی، سازشکاری و کنارآمدن با حکومت ظلم از پیامدهای تفکر متحجرانِ مقدس‌مآب است که [[قیام]] علیه ظلم را بدون تجهیزات، مخالف [[عقل]] تعبیر می‌کنند و صلح با ستمگران و آمریکای جهانخوار را لازمه [[عقل]] و [[شرع]] می‌دانند. به اعتقاد ایشان چنین رویکردی موجب تن‌دادن به فساد و ظلم و حمایت از [[طاغوت]] می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷ و ۲۱/۲۸۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قیام}}؛ چنان‌که اعتقاد به [[جدایی دین از سیاست]] و مدیریت جامعه با آموزه‌های اسلام را مساوی با دورشدن از خدای تعالی و روش [[پیامبران(ص)]] دانستن و دخالت دین در حکومت و سیاست را [[فسق]] و گناه نابخشودنی شمردن از پیامدهای این نوع رویکرد به دین است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵</ref> در چنین باوری غرق‌شدن و محصورماندن [[فقیه]] در احکام فردی و عبادی یک نوع فضیلت به‌شمار می‌رود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸</ref>
از نگاه امام‌خمینی، سازشکاری و کنارآمدن با حکومت ظلم از پیامدهای تفکر متحجرانِ مقدس‌مآب است که [[قیام]] علیه ظلم را بدون تجهیزات، مخالف [[عقل]] تعبیر می‌کنند و صلح با ستمگران و آمریکای جهانخوار را لازمه [[عقل]] و [[شرع]] می‌دانند. به اعتقاد ایشان چنین رویکردی موجب تن‌دادن به فساد و ظلم و حمایت از [[طاغوت]] می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷ و ۲۱/۲۸۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قیام}}؛ چنان‌که اعتقاد به [[جدایی دین از سیاست]] و مدیریت جامعه با آموزه‌های اسلام را مساوی با دورشدن از خدای تعالی و روش [[پیامبران(ع)|پیامبران(ص)]] دانستن و دخالت دین در حکومت و سیاست را [[فسق]] و گناه نابخشودنی شمردن از پیامدهای این نوع رویکرد به دین است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵</ref> در چنین باوری غرق‌شدن و محصورماندن [[فقیه]] در احکام فردی و عبادی یک نوع فضیلت به‌شمار می‌رود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸</ref>


== راه‌های مقابله با تحجرگرایی ==
== راه‌های مقابله با تحجرگرایی ==
در نگاه امام‌خمینی رویارویی و برخورد با خطرهای رویکردهای تحجرآمیز، بسیار مشکل و پیچیده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۲۸۱</ref>؛ زیرا متحجران با ادعای خدمت به اسلام و گرفتن تسبیح و ظاهر مقدس‌مآبی، سرسختانه در برابر اسلام ایستاده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۴</ref> از آنجا که متحجران به فراخور زمان با شیوه‌های مختلف و نقاب‌های عوام‌فریبانه ظاهر می‌شوند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref> هوشیاری و بیداریِ حوزویان در مورد رفتار آنان لازم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱ و ۲۷۷–۲۷۸</ref>
در نگاه امام‌خمینی رویارویی و برخورد با خطرهای رویکردهای تحجرآمیز، بسیار مشکل و پیچیده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۲۸۱</ref>؛ زیرا متحجران با ادعای خدمت به اسلام و گرفتن تسبیح و ظاهر مقدس‌مآبی، سرسختانه در برابر اسلام ایستاده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۴</ref> از آنجا که متحجران به فراخور زمان با شیوه‌های مختلف و نقاب‌های عوام‌فریبانه ظاهر می‌شوند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰</ref> هوشیاری و بیداریِ حوزویان در مورد رفتار آنان لازم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱ و ۲۷۷–۲۷۸</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
از نگاه ایشان نخست باید تحجر را شناخت؛ زیرا با استفاده از چراغ [[علم]] و [[تقوا]] می‌توان ظلمت انحرافات، تحجرها و مقدس‌مآبی را از اسلام زدود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۷</ref> و شناخت اهل تحقیق، روحانیت و دانشگاهیان، از اسلام اصیل، دین را از شر جاهلان زاهدنما و بی‌تقوا نجات می‌دهد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳</ref>؛ زیرا مرز میان اسلام ناب محمدی و اسلام مقدس‌نماهای متحجر کاملاً عیان و مشخص نیست و روشن‌ساختن این مهم به کوشش جوانان دانشگاهی و روحانیت می‌تواند راهگشا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱</ref>
از نگاه ایشان نخست باید تحجر را شناخت؛ زیرا با استفاده از چراغ [[علم]] و [[تقوا]] می‌توان ظلمت [[انحراف|انحرافات]]، تحجرها و مقدس‌مآبی را از اسلام زدود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۷</ref> و شناخت اهل تحقیق، روحانیت و دانشگاهیان، از اسلام اصیل، دین را از شر جاهلان زاهدنما و بی‌تقوا نجات می‌دهد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳</ref>؛ زیرا مرز میان [[اسلام ناب محمدی]] و اسلام مقدس‌نماهای متحجر کاملاً عیان و مشخص نیست و روشن‌ساختن این مهم به کوشش جوانان دانشگاهی و [[روحانیت]] می‌تواند راهگشا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی معتقد بود اِحاطه بر مسائل زمان و مکان یعنی دو عنصر تعیین‌کننده در [[اجتهاد]] احکام دین، ضرورتی علمی است که فقه اسلام را از رکود و تحجر دور می‌سازد و آن را در برخورد با مسائل جدید پویا و کارآمد می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹</ref> ایشان از روحانیان انقلابی می‌خواست اجازه چیرگی و حاکمیت فکری روحانی‌نماها و متحجران بر [[حوزه‌های علمیه]] و پیشروی آنان تا حد [[مرجعیت]] را ندهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۷</ref>؛ همچنین ایشان خاطرنشان می‌کرد با معرفی زهد واقعی که در اسلام ناب محمدی قرار دارد، می‌توان اسلام را از چهره [[ریا]] و زنگارهای تقدس‌مآبی منزه و دور نگه داشت و آن را به‌درستی به مردم معرفی کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۳</ref> و البته در همه امور همواره باید مصالح اسلامی را در نظر گرفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶–۶۷</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی معتقد بود اِحاطه بر مسائل زمان و مکان یعنی دو عنصر تعیین‌کننده در [[اجتهاد]] احکام دین، ضرورتی علمی است که فقه اسلام را از رکود و تحجر دور می‌سازد و آن را در برخورد با مسائل جدید پویا و کارآمد می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹</ref> ایشان از روحانیان انقلابی می‌خواست اجازه چیرگی و حاکمیت فکری روحانی‌نماها و متحجران بر [[حوزه‌های علمیه]] و پیشروی آنان تا حد [[مرجعیت]] را ندهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۷</ref>؛ همچنین ایشان خاطرنشان می‌کرد با معرفی زهد واقعی که در اسلام ناب محمدی قرار دارد، می‌توان اسلام را از چهره [[ریا]] و زنگارهای تقدس‌مآبی منزه و دور نگه داشت و آن را به‌درستی به مردم معرفی کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۳</ref> و البته در همه امور همواره باید مصالح اسلامی را در نظر گرفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶–۶۷</ref>


۱۹٬۱۶۴

ویرایش