پرش به محتوا

کاربر:Salehi/صفحه تمرین۵: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱۱: خط ۱۱:
بحث‌های اعتقادی و پرسش‌های کلامی، تاریخی به بلندای تاریخ بشریت دارد و همراه با ظهور دین و اعتقادات دینی، در [[ادیان الهی]] مطرح بوده است.<ref>کرد فیروزجایی، کلیاتی از علم کلام، ۱۰۷.</ref> مباحث کلام اسلامی هم‌زمان با ظهور آیین اسلام پدید آمده است و پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی است که عهده‌دار ایفای رسالت کلامی در [[اسلام]] گردید. مناظره‌های کلامی پیامبر اکرم(ص) با [[مشرکان]] و [[کافران]] در [[آیات قرآن]] و [[حدیث|احادیث اسلامی]] گزارش شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/۲۱ ـ ۵۱؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> پس از رحلت پیامبر(ص) و در پی تحولاتی که در دنیای اسلام در زمینه‌های مختلف رخ داد، تاریخ کلام اسلامی نیز متحول گردید و به‌تدریج در زمینه مسائل اعتقادی دسته‌بندی‌هایی پدید آمد و به پیدایش فرقه‌ها و مکاتب کلامی انجامید.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> در اواخر عصر خلفا، نخستین مکتب کلامی، یعنی [[فرقه خوارج]] با طرح پرسش و شبهه درباره چیستی حکومت و کیستی حاکم<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۸؛ ← خواجه‌نصیر، قواعد العقائد، ۱۱۰ ـ ۱۱۱ و ۱۳۰؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref> و چگونگی رابطه مردم با مردم و جامعه با [[خدا]] و چیستی حکم مرتکب [[گناه کبیره]]، ظهور کرد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref>
بحث‌های اعتقادی و پرسش‌های کلامی، تاریخی به بلندای تاریخ بشریت دارد و همراه با ظهور دین و اعتقادات دینی، در [[ادیان الهی]] مطرح بوده است.<ref>کرد فیروزجایی، کلیاتی از علم کلام، ۱۰۷.</ref> مباحث کلام اسلامی هم‌زمان با ظهور آیین اسلام پدید آمده است و پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی است که عهده‌دار ایفای رسالت کلامی در [[اسلام]] گردید. مناظره‌های کلامی پیامبر اکرم(ص) با [[مشرکان]] و [[کافران]] در [[آیات قرآن]] و [[حدیث|احادیث اسلامی]] گزارش شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/۲۱ ـ ۵۱؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> پس از رحلت پیامبر(ص) و در پی تحولاتی که در دنیای اسلام در زمینه‌های مختلف رخ داد، تاریخ کلام اسلامی نیز متحول گردید و به‌تدریج در زمینه مسائل اعتقادی دسته‌بندی‌هایی پدید آمد و به پیدایش فرقه‌ها و مکاتب کلامی انجامید.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> در اواخر عصر خلفا، نخستین مکتب کلامی، یعنی [[فرقه خوارج]] با طرح پرسش و شبهه درباره چیستی حکومت و کیستی حاکم<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۸؛ ← خواجه‌نصیر، قواعد العقائد، ۱۱۰ ـ ۱۱۱ و ۱۳۰؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref> و چگونگی رابطه مردم با مردم و جامعه با [[خدا]] و چیستی حکم مرتکب [[گناه کبیره]]، ظهور کرد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref>


با فتوحات سرزمین‌های اسلامی و توسعه جغرافیایی اسلام، زمینه برخورد و تعامل فکری و اعتقادی [[مسلمانان]] و پیروان ادیان و مذاهب دیگر فراهم شد و سبب شد بحث‌های کلامی گسترش یابد؛ به‌ گونه‌ای که مسلمانان با احکام و اندیشه‌های فلسفی مکاتب و نحله‌های مختلف آشنا شدند. نشر این آرای و اندیشه‌ها زمینه‌ساز طرح مسائل و مباحث نوینی در قلمرو دین و عقاید دینی گردید. از سوی دیگر، قبول یا ردّ، تصویب یا تخطئه این آرا و اندیشه‌های فلسفی از سوی متفکران اسلامی، موجب پیدایش مواضع‌ متفاوتی شد. [[معتزله]] با اشتیاق به مطالعه کتاب‌های فلسفی پرداختند و [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] آن را مردود دانستند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref> نظام‌های سیاسی حاکم بر دنیای اسلام نیز در عصر اموی و عباسی با انگیزه‌های سیاسی به اختلافات مذهبی و اعتقادی دامن زدند و عامل دیگری برای گسترش منازعات کلامی شدند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref>
با فتوحات سرزمین‌های اسلامی و توسعه جغرافیایی اسلام، زمینه برخورد و تعامل فکری و اعتقادی [[مسلمانان]] و پیروان ادیان و مذاهب دیگر فراهم شد و سبب شد بحث‌های کلامی گسترش یابد؛ به‌ گونه‌ای که مسلمانان با احکام و اندیشه‌های فلسفی مکاتب و نحله‌های مختلف آشنا شدند. نشر این آرای و اندیشه‌ها زمینه‌ساز طرح مسائل و مباحث نوینی در قلمرو دین و عقاید دینی گردید. از سوی دیگر، قبول یا ردّ، تصویب یا تخطئه این آرا و اندیشه‌های فلسفی از سوی متفکران اسلامی، موجب پیدایش مواضع‌ متفاوتی شد. معتزله با اشتیاق به مطالعه کتاب‌های فلسفی پرداختند و [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] آن را مردود دانستند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref> نظام‌های سیاسی حاکم بر دنیای اسلام نیز در عصر اموی و عباسی با انگیزه‌های سیاسی به اختلافات مذهبی و اعتقادی دامن زدند و عامل دیگری برای گسترش منازعات کلامی شدند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref>


در دوره [[بنی‌امیه]]، مباحثی مانند [[جبر]] و [[تفویض]]، [[امر به معروف]] و تعریف [[ایمان]] رونق فراوان داشت. در این میان، گروه‌های کلامی خوارج، [[مرجئه]]، [[قدریه]]، [[زیدیه]]، اهل حدیث و در اواخر حکومت بنی‌امیه، گروه معتزله فعال بودند و به تبیین آموزه‌های کلامی خود و دفاع از آنها می‌پرداختند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> در حکومت [[بنی‌عباس]]، مسئله [[حدوث]] یا [[قدم]] کلام الله از حالت کلامی به دستاویزی سیاسی تبدیل شد<ref>مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۲۷.</ref> و سبب گردید اهل حدیث که به ظاهر با علم کلام مخالفت می‌کردند،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> ناخواسته حالت مکتبی کلامی به خود بگیرند و با تشکیلاتی منجسم‌تر وارد مباحث کلامی شوند. پیرو آن، ابوالحسن اشعری و ماتریدی به قصد حمایت از اهل حدیث، حرکت‌های جدیدی آغاز کردند که اولی به پیدایش مکتب اشعری انجامید و دومی مکتب کلامی ماتریدی را پدید آورد.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> در این دوره، مکاتب کلامی اهل حدیث، معتزله، [[شیعه]]، اشعریه، ماتریدیه، زیدیه و اسماعیلیه نقش تعیین‌کننده‌ای در حوادث اجتماعی و سیاسی [[جامعه اسلامی]] نیز داشتند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref>
در دوره [[بنی‌امیه]]، مباحثی مانند [[جبر]] و [[تفویض]]، [[امر به معروف]] و تعریف [[ایمان]] رونق فراوان داشت. در این میان، گروه‌های کلامی خوارج، [[مرجئه]]، [[قدریه]]، [[زیدیه]]، اهل حدیث و در اواخر حکومت بنی‌امیه، گروه معتزله فعال بودند و به تبیین آموزه‌های کلامی خود و دفاع از آنها می‌پرداختند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> در حکومت [[بنی‌عباس]]، مسئله [[حدوث]] یا [[قدم]] کلام الله از حالت کلامی به دستاویزی سیاسی تبدیل شد<ref>مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۲۷.</ref> و سبب گردید اهل حدیث که به ظاهر با علم کلام مخالفت می‌کردند،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> ناخواسته حالت مکتبی کلامی به خود بگیرند و با تشکیلاتی منجسم‌تر وارد مباحث کلامی شوند. پیرو آن، ابوالحسن اشعری و ماتریدی به قصد حمایت از اهل حدیث، حرکت‌های جدیدی آغاز کردند که اولی به پیدایش مکتب اشعری انجامید و دومی مکتب کلامی ماتریدی را پدید آورد.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> در این دوره، مکاتب کلامی اهل حدیث، معتزله، شیعه، اشعریه، ماتریدیه، زیدیه و اسماعیلیه نقش تعیین‌کننده‌ای در حوادث اجتماعی و سیاسی [[جامعه اسلامی]] نیز داشتند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref>


تبیین مسائل کلامی و معارف دینی به ‌دست [[امام‌باقر(ع)]] و [[اما‌م‌صادق(ع)]] ازجمله تلاش‌های مهمی بود که در برابر بحث‌های خوارج مورد توجه قرار گرفت.<ref>طهمزی، نقش امام‌باقر(ع) و امام‌صادق(ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> دوره بنی‌عباس، عصر ظهور متکلمان بزرگی چون [[هشام‌بن‌حکم]]، [[سکاک بغدادی]]، [[زرارة‌بن‌اعین]]، [[علی‌بن‌اسماعیل]]، [[سید حمیری]]، [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] بود.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸.</ref> بعدها ‌[[نصیرالدین طوسی]] توانست جریان نوینی در علم کلام ایجاد کند؛ به‌ گونه‌ای که متکلمان پس از وی تحت تأثیر شیوه ابداعی او قرار گرفته، همگی پیرو او شدند. این جریان در حوزه علمیه حلّه به‌ دست [[علامه حلی|علامه حلّی]] و در شیراز به ‌دست سیدشریف جرجانی دنبال شد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸ ـ ۵۹؛ ← مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۸۱ ـ ۸۲.</ref> کتاب تجرید الاعتقاد طوسی را می‌توان حلقه اتصال کلام و [[فلسفه]] دانست. وی دانش فلسفه را وارد علم کلام کرد؛ یعنی علم کلام را از صبغه جدلی و خطابی خارج کرد و صبغه فلسفی و عقلی به آن بخشید.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۹۵؛ خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷۴.</ref> متکلمان اشعری با پیروی از خواجه‌نصیر، عقل‌گراتر شدند؛ ولی اهل حدیث به دلیل ظهور [[ابن‌تیمیه]] نه تنها با علوم عقلی و کلامی مخالفت کردند، بلکه دچار عقاید افراطی جدیدی شدند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۹.</ref>
تبیین مسائل کلامی و معارف دینی به ‌دست [[امام‌باقر(ع)]] و [[اما‌م‌صادق(ع)]] ازجمله تلاش‌های مهمی بود که در برابر بحث‌های خوارج مورد توجه قرار گرفت.<ref>طهمزی، نقش امام‌باقر(ع) و امام‌صادق(ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> دوره بنی‌عباس، عصر ظهور متکلمان بزرگی چون [[هشام‌بن‌حکم]]، [[سکاک بغدادی]]، [[زرارة‌بن‌اعین]]، [[علی‌بن‌اسماعیل]]، [[سید حمیری]]، [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] بود.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸.</ref> بعدها ‌[[نصیرالدین طوسی]] توانست جریان نوینی در علم کلام ایجاد کند؛ به‌ گونه‌ای که متکلمان پس از وی تحت تأثیر شیوه ابداعی او قرار گرفته، همگی پیرو او شدند. این جریان در حوزه علمیه حلّه به‌ دست [[علامه حلی|علامه حلّی]] و در شیراز به ‌دست سیدشریف جرجانی دنبال شد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸ ـ ۵۹؛ ← مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۸۱ ـ ۸۲.</ref> کتاب تجرید الاعتقاد طوسی را می‌توان حلقه اتصال کلام و [[فلسفه]] دانست. وی دانش فلسفه را وارد علم کلام کرد؛ یعنی علم کلام را از صبغه جدلی و خطابی خارج کرد و صبغه فلسفی و عقلی به آن بخشید.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۹۵؛ خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷۴.</ref> متکلمان اشعری با پیروی از خواجه‌نصیر، عقل‌گراتر شدند؛ ولی اهل حدیث به دلیل ظهور [[ابن‌تیمیه]] نه تنها با علوم عقلی و کلامی مخالفت کردند، بلکه دچار عقاید افراطی جدیدی شدند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۹.</ref>
Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶

ویرایش