۲۱٬۳۲۴
ویرایش
جز (added Category:مقالههای آماده ارزیابی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیدعباس خاتم یزدی،''' استاد حوزه، شاگرد و عضو دفتر استفتائات و نماینده [[امامخمینی]] در دبیرخانه ائمه جمعه. | '''سیدعباس خاتم یزدی،''' استاد حوزه، شاگرد و عضو دفتر استفتائات و نماینده [[امامخمینی]] در دبیرخانه ائمه جمعه. | ||
== | == خاندان== | ||
سیدعباس خاتم یزدی، در سال ۱۳۰۹ در خانوادهای روحانی در شهر یزد، متولد شد<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۷.</ref> پدر وی سیدیحیی احمدآبادی، معروف به سیدیحیی بزرگ، متولد روستای احمدآباد در اطراف اردکان یزد بود. سیدیحیی در جوانی برای تحصیل به یزد رفت و پس از مدتی به [[نجف]] سفر کرد و پس از رسیدن به درجه [[اجتهاد]] به یزد بازگشت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۵)</ref>؛ ولی با گسترش خفقان در زمان حکومت رضاخان پهلوی و مسئله کشف حجاب و مجبورکردن روحانیان برای عوضکردن لباسشان، وی به روستای دره، از ییلاقات مهریز یزد مهاجرت کرد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۶ ـ ۱۷؛ خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۷ ـ ۲۸.</ref> بیبیهاجر مادر سیدعباس زنی از خانوادهای مذهبی و معلم قرآن بود<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۸.</ref> | سیدعباس خاتم یزدی، در سال ۱۳۰۹ در خانوادهای روحانی در شهر یزد، متولد شد<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۷.</ref> پدر وی سیدیحیی احمدآبادی، معروف به سیدیحیی بزرگ، متولد روستای احمدآباد در اطراف اردکان یزد بود. سیدیحیی در جوانی برای تحصیل به یزد رفت و پس از مدتی به [[نجف]] سفر کرد و پس از رسیدن به درجه [[اجتهاد]] به یزد بازگشت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۵)</ref>؛ ولی با گسترش خفقان در زمان حکومت رضاخان پهلوی و مسئله [[کشف حجاب]] و مجبورکردن روحانیان برای عوضکردن لباسشان، وی به روستای دره، از ییلاقات مهریز یزد مهاجرت کرد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۶ ـ ۱۷؛ خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۷ ـ ۲۸.</ref> بیبیهاجر مادر سیدعباس زنی از خانوادهای مذهبی و معلم قرآن بود.<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۸.</ref> | ||
سیدعباس خاتم یزدی در دوران کودکی، روخوانی قرآن کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فرا گرفت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۲۲.</ref> او در یازدهسالگی پدر خود را از دست داد و برای تأمین هزینه خانواده مشغول به کار شد؛ اما در سال ۱۳۲۵ به اصرار [[سیدعلیمحمد وزیری]]، از علمای یزد و از دوستان پدرش، وارد مدرسه علمیه شفیعیه یزد شد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۷ و ۲۲.</ref> وی دروس مقدمات را نزد حیدرعلی کوچهبیوکی، عبدالحسین عربعجم و سیدحسن بنادکی خواند؛ پس از آن سطح اول را در مدرسه علمیه خان یزد، نزد محمود فرساد، جلال علومی، محمد فلسفی، غلامرضا فقیه خراسانی، سیدرضا مدرس، سیدمحمد کازرونی و جلال آیتاللهی تفتی فرا گرفت.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۹ ـ ۲۲؛ خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۸.</ref> | == تحصیلات == | ||
سیدعباس خاتم یزدی در دوران کودکی، روخوانی [[قرآن کریم]] و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فرا گرفت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۲۲.</ref> او در یازدهسالگی پدر خود را از دست داد و برای تأمین هزینه خانواده مشغول به کار شد؛ اما در سال ۱۳۲۵ به اصرار [[سیدعلیمحمد وزیری]]، از علمای یزد و از دوستان پدرش، وارد مدرسه علمیه شفیعیه یزد شد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۷ و ۲۲.</ref> وی دروس مقدمات را نزد حیدرعلی کوچهبیوکی، عبدالحسین عربعجم و سیدحسن بنادکی خواند؛ پس از آن سطح اول را در مدرسه علمیه خان یزد، نزد محمود فرساد، جلال علومی، محمد فلسفی، غلامرضا فقیه خراسانی، سیدرضا مدرس، سیدمحمد کازرونی و جلال آیتاللهی تفتی فرا گرفت.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۹ ـ ۲۲؛ خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۸.</ref> | |||
خاتم یزدی در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل به قم سفر کرد و در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد. او کتابهای مکاسب را نزد [[مرتضی حائری یزدی]]، رسائل را نزد سیدحسن سریزدی و [[حسینعلی منتظری]]، کفایة الاصول را نزد عبدالجواد اصفهانی و مقداری [[کلام]] و [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و [[مرتضی مطهری]] فراگرفت و از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] و خارج فقه و اصول امامخمینی نیز مقداری استفاده کرد. از دیگر استادان او در قم [[محمد فکور یزدی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]]، عباسعلی شاهرودی، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[محمدعلی اراکی]] بودهاند<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۹؛ خاتم یزدی، خاطرات، ص۲۹ ـ ۳۷.</ref> وی در هنگام تحصیل، به تدریس نیز مشغول بود<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۴۰.</ref> | خاتم یزدی در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل به [[قم]] سفر کرد و در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد. او کتابهای مکاسب را نزد [[مرتضی حائری یزدی]]، رسائل را نزد سیدحسن سریزدی و [[حسینعلی منتظری]]، کفایة الاصول را نزد عبدالجواد اصفهانی و مقداری [[کلام]] و [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و [[مرتضی مطهری]] فراگرفت و از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] و خارج فقه و اصول امامخمینی نیز مقداری استفاده کرد. از دیگر استادان او در قم [[محمد فکور یزدی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]]، عباسعلی شاهرودی، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[محمدعلی اراکی]] بودهاند<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۹؛ خاتم یزدی، خاطرات، ص۲۹ ـ ۳۷.</ref> وی در هنگام تحصیل، به تدریس نیز مشغول بود.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۴۰.</ref> | ||
خاتم یزدی پس از نزدیک به پنج سال اقامت در قم، به علت تلاش تحصیلی فراوان، دچار بیماری شد و در سال ۱۳۳۳ برای درمان و نیز ادامه تحصیل، به نجف اشرف رفت. او در [[نجف]] در [[مدرسه آخوند محمدکاظم خراسانی|مدرسه بزرگ آخوند محمدکاظم خراسانی]] ساکن شد و پس از مدتی به [[مدرسه آیتالله بروجردی]] رفت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۳۹ و ۴۱ ـ ۴۳.</ref> وی در نجف در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، حسین حلی، سیدحسن بجنوردی و سیدابوالقاسم خویی حاضر شد و نیز بخشی از [[حکمت متعالیه]] را نزد صدرا بادکوبهای فرا گرفت<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۹.</ref> | خاتم یزدی پس از نزدیک به پنج سال اقامت در قم، به علت تلاش تحصیلی فراوان، دچار بیماری شد و در سال ۱۳۳۳ برای درمان و نیز ادامه تحصیل، به نجف اشرف رفت. او در [[نجف]] در [[مدرسه آخوند محمدکاظم خراسانی|مدرسه بزرگ آخوند محمدکاظم خراسانی]] ساکن شد و پس از مدتی به [[مدرسه آیتالله بروجردی]] رفت<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۳۹ و ۴۱ ـ ۴۳.</ref> وی در نجف در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، حسین حلی، سیدحسن بجنوردی و [[سیدابوالقاسم خویی]] حاضر شد و نیز بخشی از [[حکمت متعالیه]] را نزد صدرا بادکوبهای فرا گرفت.<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۱۹.</ref> | ||
پس از ورود امامخمینی به نجف و آغاز تدریس ایشان در سال ۱۳۴۴ خاتم یزدی با آنکه سابقه سیاسی و مبارزاتی نداشت، در درس امامخمینی حاضر میشد و از محضر ایشان استفاده میکرد <ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۰.</ref> وی در سیزده سال حضور امامخمینی در نجف، از یاران و شاگردان ایشان بود. امامخمینی به وی توجه میکرد و نوشتههای مباحث بیع و مکاسب خود را به او میسپرد تا آن را تصحیح و تنقیح کند<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت،ص۲۰.</ref> وی از نقدکنندگان جدی درس امامخمینی و مورد توجه ایشان بود <ref>دعایی، مصاحبه، ص۱۳.</ref> وی در نجف، از اعضای شورای استفتای امامخمینی و یکی از کسانی بود که امامخمینی برای گرفتن امتحان فقه و اصول حوزه قرار داده بود <ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۱.</ref>؛ چنانکه در مواردی معرف افراد برای دریافت اجازه امور حسبیه از امامخمینی بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۱، ۴۵۳، ۴۵۶ و ۴۹۹.</ref> در آذر ۱۳۵۶ امامخمینی خاتم یزدی را به همراه [[حبیبالله اراکی]]، [[غلامرضا رضوانی]] و [[سیدجعفر کریمی]]، وصیّ خود در امور مربوط به [[وجوه شرعی]] معرفی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۰ و ۲۸۰.</ref> | == پیوند با امامخمینی == | ||
پس از ورود [[امامخمینی]] به نجف و آغاز تدریس ایشان در سال ۱۳۴۴ خاتم یزدی با آنکه سابقه سیاسی و مبارزاتی نداشت، در درس امامخمینی حاضر میشد و از محضر ایشان استفاده میکرد <ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۰.</ref> وی در سیزده سال حضور امامخمینی در نجف، از یاران و شاگردان ایشان بود. امامخمینی به وی توجه میکرد و نوشتههای مباحث بیع و مکاسب خود را به او میسپرد تا آن را تصحیح و تنقیح کند<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت،ص۲۰.</ref> وی از نقدکنندگان جدی درس امامخمینی و مورد توجه ایشان بود <ref>دعایی، مصاحبه، ص۱۳.</ref> وی در نجف، از اعضای [[شورای استفتای امامخمینی]] و یکی از کسانی بود که امامخمینی برای گرفتن امتحان فقه و اصول حوزه قرار داده بود <ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۱.</ref>؛ چنانکه در مواردی معرف افراد برای دریافت اجازه امور حسبیه از امامخمینی بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۱، ۴۵۳، ۴۵۶ و ۴۹۹.</ref> در آذر ۱۳۵۶ امامخمینی خاتم یزدی را به همراه [[حبیبالله اراکی]]، [[غلامرضا رضوانی]] و [[سیدجعفر کریمی]]، وصیّ خود در امور مربوط به [[وجوه شرعی]] معرفی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۰ و ۲۸۰.</ref> | |||
پس از هجرت امامخمینی به پاریس در سال ۱۳۵۷ خاتم یزدی به نمایندگی از ایشان در نجف ماند. پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، حکومت بعثی عراق، وی را در بهار ۱۳۵۸ بازداشت و زندانی و سپس به همراه عدهای دیگر از عراق اخراج کرد و به ایران فرستاد. او پس از ورود به ایران در شهر قم ساکن شد<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۱.</ref> | پس از [[هجرت امامخمینی به پاریس]] در سال ۱۳۵۷ خاتم یزدی به نمایندگی از ایشان در نجف ماند. پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، حکومت بعثی عراق، وی را در بهار ۱۳۵۸ بازداشت و زندانی و سپس به همراه عدهای دیگر از عراق اخراج کرد و به ایران فرستاد. او پس از ورود به ایران در شهر قم ساکن شد.<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۱.</ref> | ||
خاتم یزدی پس از بازگشت به قم عضویت در شورای استفتائات امامخمینی را ادامه داد و امامخمینی در ۱۹ تیر ۱۳۶۴ در پاسخ به نامه سرپرست دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه | خاتم یزدی پس از بازگشت به قم عضویت در شورای استفتائات امامخمینی را ادامه داد و امامخمینی در ۱۹ تیر ۱۳۶۴ در پاسخ به نامه سرپرست دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]، درباره انتشار [[توضیح المسائل]] خود، انتشار آن را مشروط به تأیید خاتم یزدی، [[سیدجعفر کریمی]] و [[محمدحسن قدیری]] دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۳۱۴.</ref> خاتم یزدی از امامخمینی در [[امور حسبیه]] اجازه داشت و وکیل ایشان در رسیدگی به امور حجاج بیتالله الحرام بود<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۱.</ref> و تا سال ۱۳۶۶ پیاپی از طرف امامخمینی به مکه مشرف شد و پاسخگوی مسائل شرعی حاجیان بود. او که یکی از نمایندگان امامخمینی در دبیرخانه ائمه جمعه و به عنوان دبیر و عضو شورای سیاستگذاری این دبیرخانه بود<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۲)</ref>، به همراه چند نفر دیگر از نمایندگان ایشان در سال ۱۳۶۶ درباره شرایط ولایت فقیه جامع شرایط از ایشان استفتا کرده است <ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۹.</ref> وی نمایندگی مردم استان یزد در دوره دوم و سوم [[مجلس خبرگان رهبری]] را بر عهده داشت.<ref>خاتم یزدی، خاتم معرفت، ص۲۴.</ref> | ||
== دیدگاه درباره امامخمینی == | |||
خاتم یزدی، امامخمینی را در عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند از عابدان، در مقام [[زهد]] پارساترین مردم، در مقام علم، سرآمد دیگران و در انسانیت پرعاطفهترینِ مردم به بندگان خدا و جدیترین آنان در برابر ستمگران و ظالمان شمرده و او را پدری مهربان برای یتیمان و فقیران و بینوایان و انسانی آشتیناپذیر در برابر زورگویان روزگار، دانسته است<ref>خاتم یزدی، پابهپای آفتاب، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۸۶.</ref> بنا به گفته او، در حضور امامخمینی امکان [[غیبت]] و بدگوییکردن از دیگران نبود. وی تأکید کرده است که امامخمینی در برخورد با بیتالمال محتاط بود و از وجوهات شرعی استفاده نمیکرد و تنها از وجوهی که به صورت هدیه و بخشش و تبرع میآمد، برای هزینه زندگی شخصی خویش بر میداشت<ref>خاتم یزدی، پابهپای آفتاب، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۸۶؛ خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۱۴.</ref> نیز خاطرنشان کرده است که [[امامخمینی]] روحیه عدالتجویانه داشت و میان طلاب تبعیض قائل نمیشد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۱۷.</ref> و با اینکه از لحاظ علمی، جامع علوم نقلی و عقلی بود، همواره از سخنگفتن درباره اعمال خود پرهیز میکرد و هرگز خودستایی نمیکرد <ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۳۳ ـ ۱۳۴.</ref>؛ چنانکه امامخمینی در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز با آن همه خدماتی که انجام داده بود و فوقالعاده برای مردم ارزشمند بود، خود را خدمتگزار مردم و کارهایش را ناچیز و انجام وظیفه میدانست و مردم را ولیّنعمت خود میدید و در مقابل مردم متواضع بود.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۴۲.</ref> | خاتم یزدی، امامخمینی را در عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند از عابدان، در مقام [[زهد]] پارساترین مردم، در مقام علم، سرآمد دیگران و در انسانیت پرعاطفهترینِ مردم به بندگان خدا و جدیترین آنان در برابر ستمگران و ظالمان شمرده و او را پدری مهربان برای یتیمان و فقیران و بینوایان و انسانی آشتیناپذیر در برابر زورگویان روزگار، دانسته است<ref>خاتم یزدی، پابهپای آفتاب، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۸۶.</ref> بنا به گفته او، در حضور امامخمینی امکان [[غیبت]] و بدگوییکردن از دیگران نبود. وی تأکید کرده است که امامخمینی در برخورد با بیتالمال محتاط بود و از وجوهات شرعی استفاده نمیکرد و تنها از وجوهی که به صورت هدیه و بخشش و تبرع میآمد، برای هزینه زندگی شخصی خویش بر میداشت<ref>خاتم یزدی، پابهپای آفتاب، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۸۶؛ خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۱۴.</ref> نیز خاطرنشان کرده است که [[امامخمینی]] روحیه عدالتجویانه داشت و میان طلاب تبعیض قائل نمیشد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۱۷.</ref> و با اینکه از لحاظ علمی، جامع علوم نقلی و عقلی بود، همواره از سخنگفتن درباره اعمال خود پرهیز میکرد و هرگز خودستایی نمیکرد <ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۳۳ ـ ۱۳۴.</ref>؛ چنانکه امامخمینی در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز با آن همه خدماتی که انجام داده بود و فوقالعاده برای مردم ارزشمند بود، خود را خدمتگزار مردم و کارهایش را ناچیز و انجام وظیفه میدانست و مردم را ولیّنعمت خود میدید و در مقابل مردم متواضع بود.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ص۱۴۲.</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
خاتم یزدی در سال ۱۳۸۰ بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) تهران بستری شد و در صبحگاه روز سهشنبه بیستم شهریور ۱۳۸۰ش/ ۲۲ جمادیالثانی ۱۴۲۲ق در ۷۱سالگی درگذشت. پیکر وی، پس از تشییع در شهر یزد و سپس در قم در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد<ref>مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ منهاج، خاتم معرفت، ص۲۲۹ ـ ۲۳۱.</ref> | خاتم یزدی در سال ۱۳۸۰ بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) تهران بستری شد و در صبحگاه روز سهشنبه بیستم شهریور ۱۳۸۰ش/ ۲۲ جمادیالثانی ۱۴۲۲ق در ۷۱سالگی درگذشت. پیکر وی، پس از تشییع در شهر یزد و سپس در قم در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.<ref>مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ منهاج، خاتم معرفت، ص۲۲۹ ـ ۲۳۱.</ref> | ||
== آثار== | == آثار== | ||
خاتم یزدی آثار علمی بسیاری دارد که به چاپ نرسیده است، ازجمله حاشیه بر عروة الوثقی، قاعدة لاضرر (عربی)، قاعده ید (فارسی)، نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)، میراث النساء (فارسی)، تقریرات درس امامخمینی در نجف اشرف، تقریرات درس سیدابوالقاسم خویی (عربی)، تقریرات درس حسین حلی؛ حج (فارسی)، زبدة الاحکام (فارسی)، تقیه (فارسی)، الصحیح و الأعمّ (عربی)، کتاب الصلاة فیما لو نَسیِ التشهد و فیما لو نَسیِ السلام (عربی)، المشتق (عربی)، کتاب الزکاة (عربی)، کلام فی اتحاد الطلب و الاراده (عربی)، الشبهة الموضوعیه (عربی) و تفسیر سوره حجرات و درس اخلاق<ref>مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ منهاج، خاتم معرفت، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴.</ref> | خاتم یزدی آثار علمی بسیاری دارد که به چاپ نرسیده است، ازجمله حاشیه بر عروة الوثقی، قاعدة لاضرر (عربی)، قاعده ید (فارسی)، نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)، میراث النساء (فارسی)، تقریرات درس امامخمینی در نجف اشرف، تقریرات درس سیدابوالقاسم خویی (عربی)، تقریرات درس حسین حلی؛ حج (فارسی)، زبدة الاحکام (فارسی)، تقیه (فارسی)، الصحیح و الأعمّ (عربی)، کتاب الصلاة فیما لو نَسیِ التشهد و فیما لو نَسیِ السلام (عربی)، المشتق (عربی)، کتاب الزکاة (عربی)، کلام فی اتحاد الطلب و الاراده (عربی)، الشبهة الموضوعیه (عربی) و تفسیر سوره حجرات و درس اخلاق.<ref>مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ منهاج، خاتم معرفت، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> |