پرش به محتوا

استخاره: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
از سوی دیگر، برخی علما برآن‌اند اصل در استخاره، استخاره افراد برای خود است.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۵.</ref> [[محمدباقر مجلسی]] پس از تایید نظر ابن‌طاووس مبنی بر جواز استخاره برای دیگری با استفاده از عمومات استخاره، اولی و احوط دانسته هر کس برای خود استخاره کند، و افزوده است در صورت جواز یا محبوبیت استخاره برای دیگری، شایسته بود اصحاب، از [[ائمه(ع)]] تقاضای استخاره می‌کردند؛ به‌علاوه آن کس که مضطر است، اگر خودش استخاره کند، به اجابت نزدیک‌تر است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۸5.</ref> ؛ اما برخی دیگر، ازجمله دلایل جواز استخاره برای دیگری را داخل‌دانستن استخاره در موضوع [[توسل]] به افراد مقرب برای تقرب به خدا شمرده‌اند<ref>بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۰/۵۳۳.</ref> و برخی این کار را در عمومات حسن انجام حاجت مؤمن داخل دانسته، جایز شمرده‌اند.<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۲۳.</ref>
از سوی دیگر، برخی علما برآن‌اند اصل در استخاره، استخاره افراد برای خود است.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۵.</ref> [[محمدباقر مجلسی]] پس از تایید نظر ابن‌طاووس مبنی بر جواز استخاره برای دیگری با استفاده از عمومات استخاره، اولی و احوط دانسته هر کس برای خود استخاره کند، و افزوده است در صورت جواز یا محبوبیت استخاره برای دیگری، شایسته بود اصحاب، از [[ائمه(ع)]] تقاضای استخاره می‌کردند؛ به‌علاوه آن کس که مضطر است، اگر خودش استخاره کند، به اجابت نزدیک‌تر است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۸5.</ref> ؛ اما برخی دیگر، ازجمله دلایل جواز استخاره برای دیگری را داخل‌دانستن استخاره در موضوع [[توسل]] به افراد مقرب برای تقرب به خدا شمرده‌اند<ref>بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۰/۵۳۳.</ref> و برخی این کار را در عمومات حسن انجام حاجت مؤمن داخل دانسته، جایز شمرده‌اند.<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۲۳.</ref>
==حکمت استخاره==
==حکمت استخاره==
استخاره در حقیقت مشورت با خدا<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref> و نفی [[استبداد به رای]] و توجه انسان در توسل به خدا در کارها<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۸۷.</ref> است. [[اسلام]] نیز با توجه به نیاز انسان به رهاشدن از سرگردانی در کارهای خود، استخاره را بهترین راه رهایی از تحیر دانسته است. انسان در امور مهم، عقل خود را به کار می‌گیرد و در صورت برون‌نشدن از سرگردانی، با دیگران مشورت می‌کند و در صورت بقای آن حالت، با استخاره از خدا طلب راهیابی می‌کند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، بررسی‌های اسلامی، ۲/۲۵۳؛ صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۰-۲۱۱.</ref>  
استخاره در حقیقت مشورت با خدا<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref> و نفی استبداد به رای و توجه انسان در توسل به خدا در کارها<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۸۷.</ref> است. [[اسلام]] نیز با توجه به نیاز انسان به رهاشدن از سرگردانی در کارهای خود، استخاره را بهترین راه رهایی از تحیر دانسته است. انسان در امور مهم، عقل خود را به کار می‌گیرد و در صورت برون‌نشدن از سرگردانی، با دیگران [[مشورت]] می‌کند و در صورت بقای آن حالت، با استخاره از خدا طلب راهیابی می‌کند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، بررسی‌های اسلامی، ۲/۲۵۳؛ صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۰-۲۱۱.</ref>  
[[امام‌خمینی]] حکمت استخاره را رفع سرگردانی در دوراهی‌های زندگی دانسته است. در هنگام سرگردانی همگان، متدین و غیر متدین به‌ناچار یک طرف را انتخاب می‌کنند؛ ولی مسلمانان چون نگاه توحیدی دارند، رفع سرگردانی را با طلب خیر از خداوند گره می‌زنند<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰-۹۱.</ref>؛ علاوه بر این، شخص دیندار با استخاره به خدا پناه می‌برد و خداوند نیز راه امیدی به روی او باز می‌کند و یا دل او را به یک سو متوجه ساخته، دستش را به یک طرف تسبیح می‌برد (هنگام استخاره با تسبیح) یا با قرآن، دلش را گرم می‌کند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۱.</ref> ایشان، از جوانی بیمار، مثل آورده که پزشکان درباره ضرورت انجام عمل وی اختلاف دارند و عقل بشر نیز راه به جایی نمی‌برد. در این مورد، چه اشکال دارد برای دلگرمی به [[خدا]] و امید به وی استخاره کند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۳.</ref> افزون بر این، در روایات استخاره وعده داده نشده که همه مردم از این راه به مقصود برسند؛ زیرا «[[خیر]]» اعم از خیر دنیا و [[آخرت]] است؛ بلکه آنچه وعده داده شده این است که خداوند به طالبان خیر در صورت مصلحت در این جهان، وگرنه در آن دنیا خیر می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۳.</ref>
[[امام‌خمینی]] حکمت استخاره را رفع سرگردانی در دوراهی‌های زندگی دانسته است. در هنگام سرگردانی همگان، متدین و غیر متدین به‌ناچار یک طرف را انتخاب می‌کنند؛ ولی مسلمانان چون نگاه توحیدی دارند، رفع سرگردانی را با طلب خیر از خداوند گره می‌زنند<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰-۹۱.</ref>؛ علاوه بر این، شخص دیندار با استخاره به خدا پناه می‌برد و خداوند نیز راه امیدی به روی او باز می‌کند و یا دل او را به یک سو متوجه ساخته، دستش را به یک طرف تسبیح می‌برد (هنگام استخاره با تسبیح) یا با [[قرآن]]، دلش را گرم می‌کند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۱.</ref> ایشان، از جوانی بیمار، مثل آورده که پزشکان درباره ضرورت انجام عمل وی اختلاف دارند و عقل بشر نیز راه به جایی نمی‌برد. در این مورد، چه اشکال دارد برای دلگرمی به [[خدا]] و امید به وی استخاره کند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۳.</ref> افزون بر این، در روایات استخاره وعده داده نشده که همه مردم از این راه به مقصود برسند؛ زیرا «[[خیر]]» اعم از خیر [[دنیا و آخرت]] است؛ بلکه آنچه وعده داده شده این است که خداوند به طالبان خیر در صورت [[مصلحت]] در این جهان، وگرنه در آن دنیا خیر می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۳.</ref>
==قلمرو استخاره==
==قلمرو استخاره==
قلمرو استخاره به معنای اول بسیار گسترده است. در هرکار مشروعی به استخاره و طلب خیر از خداوند سفارش شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۸۰؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> فقها دایره استخاره به معنای دوم را در موارد تحیر و سرگردانی دانسته‌اند<ref>سبزواری، مهذّب الاحکام، ۹/۹۷؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳.</ref> و‌ در جاهایی‌ که‌ برای آن حکمی روشن مانند [[واجبات]]، ازجمله وجوب [[نماز]] و [[زکات]] وجود دارد، استخاره را جایز نمی‌دانند<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۱۵۵.</ref>؛ نیز انجام کارهای [[حرام]] مانند [[معاملات حرام]] یا [[سقط جنین]] را جای استخاره نمی‌دانند.<ref>تربتی، استخاره و حدود و شرایط آن، ۶۵.</ref> برخی افزون بر [[مباحات]]، استخاره در [[مستحبات]] را نیز جایز می‌دانند.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۱۶۷-۱۶۸؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۰/۵۳۱.</ref> برخی دیگر استخاره در مستحبات و [[مکروهات]] و مواردی که در آن مرجح الزامی مانند، [[اضطرار]] و [[اکراه]] وجود داشته باشد، جایز نمی‌دانند.<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۱.</ref> امام‌خمینی نیز مواردی را که خداوند درباره آن تکلیف و فرمانی دارد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> نیز کارهای خیری که در آن حیرت وجود ندارد، <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref> جای استخاره نمی‌داند؛ چنان‌که در روایتی، استخاره برای ترک حج را جایز نشمرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۲۷۰.</ref> امام‌خمینی مراد از روایت را استخاره برای اصل [[حج]] و یا [[حج واجب]] معنا کرده است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> و افزوده است تجاوز به مظلومان و جنگ بی‌دلیل را نمی‌توان با استخاره تجویز کرد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۶.</ref> همچنین ایشان کار روشنی را که [[عقل]] انسان یا دانای دیگر به آن راه دارد، نیازمند استخاره ندانسته، درباره بیمار نیازمند به معالجه و وجود تنها یک پزشک معالج، متعین دانسته است بیمار نزد او برود و استخاره لازم نیست.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۴-۹۵.</ref> ایشان استخاره در سفرهای مهم مورد تحیر، و یا تحیّر در طریق سفر را از موارد استخاره دانسته است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>
قلمرو استخاره به معنای اول بسیار گسترده است. در هرکار مشروعی به استخاره و طلب خیر از خداوند سفارش شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۸۰؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> فقها دایره استخاره به معنای دوم را در موارد تحیر و سرگردانی دانسته‌اند<ref>سبزواری، مهذّب الاحکام، ۹/۹۷؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳.</ref> و‌ در جاهایی‌ که‌ برای آن حکمی روشن مانند [[واجبات]]، ازجمله وجوب [[نماز]] و [[زکات]] وجود دارد، استخاره را جایز نمی‌دانند<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۱۵۵.</ref>؛ نیز انجام کارهای [[حرام]] مانند معاملات حرام یا [[سقط جنین]] را جای استخاره نمی‌دانند.<ref>تربتی، استخاره و حدود و شرایط آن، ۶۵.</ref> برخی افزون بر [[مباحات]]، استخاره در [[مستحبات]] را نیز جایز می‌دانند.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۱۶۷-۱۶۸؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۰/۵۳۱.</ref> برخی دیگر استخاره در مستحبات و [[مکروهات]] و مواردی که در آن مرجح الزامی مانند، [[اضطرار]] و [[اکراه]] وجود داشته باشد، جایز نمی‌دانند.<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۱.</ref> امام‌خمینی نیز مواردی را که خداوند درباره آن تکلیف و فرمانی دارد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> نیز کارهای خیری که در آن حیرت وجود ندارد، <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref> جای استخاره نمی‌داند؛ چنان‌که در روایتی، استخاره برای ترک حج را جایز نشمرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۲۷۰.</ref> امام‌خمینی مراد از روایت را استخاره برای اصل [[حج]] و یا حج واجب معنا کرده است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> و افزوده است تجاوز به مظلومان و جنگ بی‌دلیل را نمی‌توان با استخاره تجویز کرد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۶.</ref> همچنین ایشان کار روشنی را که [[عقل]] انسان یا دانای دیگر به آن راه دارد، نیازمند استخاره ندانسته، درباره بیمار نیازمند به معالجه و وجود تنها یک پزشک معالج، متعین دانسته است بیمار نزد او برود و استخاره لازم نیست.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۴-۹۵.</ref> ایشان استخاره در سفرهای مهم مورد تحیر، و یا تحیّر در طریق سفر را از موارد استخاره دانسته است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>


یکی از علما در اسفند ۱۳۶۷، برای تغییر رشته تحصیلی فرزندش از پزشکی به تحصیل در [[حوزه علمیه قم]]، از امام‌خمینی تقاضای استخاره کرد. ایشان در پاسخ به وی توصیه کرد فرزندش را برای انتخاب رشته تحصیلی دلخواه خود آزاد بگذارد و پدر و مادرش برای موفقیت فرزندشان در آن رشته دعا کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۰۹.</ref> ایشان به‌ویژه در امور جنگ، تدبیر و توکل به خدا را اصل می‌شمرد و به استخاره واگذار نمی‌کرد؛ ازجمله درباره انجام [[عملیات فتح‌المبین]] میان فرماندهان تردید به وجود آمده بود. [[محسن رضایی]] از امام‌خمینی برای انجام یا ترک عملیات درخواست استخاره کرد که ایشان آن را جای استخاره ندانست و توصیه کرد در آغاز درباره انجام عملیات فکر و بررسی کنند و در صورت به‌بن‌بست‌رسیدن از خداوند طلب خیر کنند.<ref>رضایی، مصاحبه ۴/۱۳۸-۱۳۹؛ ‌هاشمی رفسنجانی، کارنامه‌ و خاطرات‌، ۵۱۲.</ref>
یکی از علما در اسفند ۱۳۶۷، برای تغییر رشته تحصیلی فرزندش از پزشکی به تحصیل در [[حوزه علمیه قم]]، از امام‌خمینی تقاضای استخاره کرد. ایشان در پاسخ به وی توصیه کرد فرزندش را برای انتخاب رشته تحصیلی دلخواه خود آزاد بگذارد و پدر و مادرش برای موفقیت فرزندشان در آن رشته دعا کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۰۹.</ref> ایشان به‌ویژه در امور جنگ، تدبیر و [[توکل|توکل به خدا]] را اصل می‌شمرد و به استخاره واگذار نمی‌کرد؛ ازجمله درباره انجام [[عملیات فتح‌المبین]] میان فرماندهان تردید به وجود آمده بود. [[محسن رضایی]] از امام‌خمینی برای انجام یا ترک عملیات درخواست استخاره کرد که ایشان آن را جای استخاره ندانست و توصیه کرد در آغاز درباره انجام عملیات فکر و بررسی کنند و در صورت به‌بن‌بست‌رسیدن از خداوند طلب خیر کنند.<ref>رضایی، مصاحبه ۴/۱۳۸-۱۳۹؛ ‌هاشمی رفسنجانی، کارنامه‌ و خاطرات‌، ۵۱۲.</ref>
==روش‌‌های استخاره==
==روش‌‌های استخاره==
برخی فقها ازجمله [[ملااحمد نراقی]]، استخاره را از [[امور توقیفیه]] دانسته، معتقدند وسیله‌ای که باید با آن استخاره انجام گیرد، باید مستند به [[شریعت]] باشد و عبور از ابزارهای منصوص در روایات را [[قیاس]] دانسته‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۳۰.</ref>؛ ولی از سخنان برخی [[فقها]]<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> در ابزارهای مورد استفاده برای استخاره، توسعه به دست می‌آید. امام‌خمینی نیز تنها استخاره با ابزارهای نقل شده از [[ائمه(ع)]] و ماثور را جایز می‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۸.</ref>؛ هرچند ایشان دعا و طلب خیر از خدواند را اصلی‌ترین و بهترین شیوه استخاره می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> ظاهر بسیاری از روایاتی که درباره استخاره آمده<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰-۴۷۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۷۹-۸۰.</ref> و دستورالعمل‌هایی که برای انجام استخاره در بهترین زمان‌ها و بهترین مکان‌ها و نیز [[غسل]] و نماز برای استخاره آمده است، به همین شیوه نخست اشاره دارند. برای استخاره، روش‌های دیگری نیز بیان شده است؛ ازجمله:
برخی فقها ازجمله [[ملااحمد نراقی]]، استخاره را از امور توقیفیه دانسته، معتقدند وسیله‌ای که باید با آن استخاره انجام گیرد، باید مستند به [[شریعت]] باشد و عبور از ابزارهای منصوص در روایات را [[قیاس]] دانسته‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۳۰.</ref>؛ ولی از سخنان برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> در ابزارهای مورد استفاده برای استخاره، توسعه به دست می‌آید. امام‌خمینی نیز تنها استخاره با ابزارهای نقل شده از [[ائمه(ع)]] و ماثور را جایز می‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۸.</ref>؛ هرچند ایشان دعا و طلب خیر از خدواند را اصلی‌ترین و بهترین شیوه استخاره می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> ظاهر بسیاری از روایاتی که درباره استخاره آمده<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰-۴۷۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۷۹-۸۰.</ref> و دستورالعمل‌هایی که برای انجام استخاره در بهترین زمان‌ها و بهترین مکان‌ها و نیز [[غسل]] و نماز برای استخاره آمده است، به همین شیوه نخست اشاره دارند. برای استخاره، روش‌های دیگری نیز بیان شده است؛ ازجمله:


* قرآن: در روایتی آمده است که شخص برای استخاره، [[قرآن]] را بگشاید و به‌ نخستین‌ موضوعی‌ که‌ در آن‌ می‌بیند، عمل‌ کند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۳۱۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳ و ۸/۷۸.</ref> در شیوه‌ای‌ دیگر که‌ [[طبرسی]] بدون‌ ذکر مستند ذکر کرده، آمده است‌ شخص‌ پس‌ از انجام [[نماز جعفر طیار|نماز جعفر]] [طیار] و دعا، مصحف‌ را بگشاید و هفت برگ‌ را شمرده‌، پاسخ‌ خود را در برگ‌ هفتم‌ و سطر یازدهم‌ بجوید و در برخی منابع دیگر، به جای سطر یازدهم سطر هفتم آمده است.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸.</ref> استخاره با قرآن، شیوه‌های دیگری نیز دارد.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶-۲۵۸.</ref> چنین‌ روش‌هایی‌ نزد برخی‌ [[اهل‌ سنت‌]] نیز رایج بوده است‌.<ref>← خانی، شیوه‌های، ۲۳۲-۲۳۳.</ref>
* قرآن: در روایتی آمده است که شخص برای استخاره، [[قرآن]] را بگشاید و به‌ نخستین‌ موضوعی‌ که‌ در آن‌ می‌بیند، عمل‌ کند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۳۱۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳ و ۸/۷۸.</ref> در شیوه‌ای‌ دیگر که‌ طبرسی بدون‌ ذکر مستند ذکر کرده، آمده است‌ شخص‌ پس‌ از انجام [[نماز جعفر طیار|نماز جعفر]] [طیار] و دعا، مصحف‌ را بگشاید و هفت برگ‌ را شمرده‌، پاسخ‌ خود را در برگ‌ هفتم‌ و سطر یازدهم‌ بجوید و در برخی منابع دیگر، به جای سطر یازدهم سطر هفتم آمده است.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸.</ref> استخاره با قرآن، شیوه‌های دیگری نیز دارد.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶-۲۵۸.</ref> چنین‌ روش‌هایی‌ نزد برخی‌ [[اهل سنت|اهل‌ سنت‌]] نیز رایج بوده است‌.<ref>← خانی، شیوه‌های، ۲۳۲-۲۳۳.</ref>


امام‌خمینی استخاره با قرآن را در مسائل مهم زندگی مانند ازدواج و تصمیم‏‌گیری‌های مهم بی‌اشکال می‌داند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref> خود ایشان با قرآن استخاره می‌کرد<ref>علم‌الهدی، خاطرات، ۱/۸۹.</ref> و پیش از استخاره آیه، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا یابِس اِلاّ فی کِتاب مُبین»<ref>انعام، ۵۹.</ref> را می‌خواند.<ref>سجادی، خاطرات، ۲/۹۶.</ref> با این حال، در [[حدیث مرسل|روایت مرسلی]]، استخاره مرادف تفال دانسته شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۴۱.</ref> و در روایتی نیز از [[تفال به قرآن]] نهی شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳.</ref> در جمع میان این‌گونه روایات، بایسته است به تفاوت استخاره با قرآن و [[تفال]] با آن توجه شود. در عین حال، در صورت مساوی‌دانستن معنای تفال با استخاره<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۱/۳۷۶.</ref> گفته شده چه بسا مراد از نهی، مربوط به کسانی باشد که با مفاهیم قرآن آشنایی ندارند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref>
امام‌خمینی استخاره با قرآن را در مسائل مهم زندگی مانند [[ازدواج]] و تصمیم‏‌گیری‌های مهم بی‌اشکال می‌داند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref> خود ایشان با قرآن استخاره می‌کرد<ref>علم‌الهدی، خاطرات، ۱/۸۹.</ref> و پیش از استخاره آیه، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا یابِس اِلاّ فی کِتاب مُبین»<ref>انعام، ۵۹.</ref> را می‌خواند.<ref>سجادی، خاطرات، ۲/۹۶.</ref> با این حال، در روایت مرسلی، استخاره مرادف تفال دانسته شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۴۱.</ref> و در روایتی نیز از تفال به قرآن نهی شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳.</ref> در جمع میان این‌گونه روایات، بایسته است به تفاوت استخاره با قرآن و [[تفال]] با آن توجه شود. در عین حال، در صورت مساوی‌دانستن معنای تفال با استخاره<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۱/۳۷۶.</ref> گفته شده چه بسا مراد از نهی، مربوط به کسانی باشد که با مفاهیم قرآن آشنایی ندارند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref>


* رقاع: [[رقاع]] جمع «رقعه» به معنای تکه‌های کاغذ یا پوست و مانند آن است.<ref>ابن‌درید، جمهرة اللغه، ۲/۷۶۷.</ref> در این شیوه، بر ورقه‌هایی کلمه «لا» و بر ورقه‌هایی «نعم» نوشته می‌شود و از میان آنها یکی برداشته می‌شود.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۳.</ref> در برخی روایات دو ورقه آمده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۳۹.</ref> و در برخی شش ورقه که بر سه تای آن کلمه «انجام بده» و بر سه تای آن «انجام نده» نوشته می‌شود و یکی یکی برداشته می‌شود. اگر سه تای نخست «انجام بده» بود، انجام می‌دهد و اگر چنین نبود، به اکثر، از پنج تای نخست عمل می‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۱.</ref> برخی فقها ازجمله [[ابن‌ادریس]]، استخاره‌ با رقاع‌ را نقد کرده، آن را برگرفته‌ از اخبار غیر معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۱۳.</ref>؛ ولی برخی دیگر عمل به روایت استخاره ذات الرقاع را به مشهور متشرعه نسبت داده‌اند<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۸.</ref>؛ بلکه برخی، بر مشروعیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> امام‌خمینی به دلیل [[تسامح در ادله سنن]]، این نوع استخاره را نیز جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>
* رقاع: رقاع جمع «رقعه» به معنای تکه‌های کاغذ یا پوست و مانند آن است.<ref>ابن‌درید، جمهرة اللغه، ۲/۷۶۷.</ref> در این شیوه، بر ورقه‌هایی کلمه «لا» و بر ورقه‌هایی «نعم» نوشته می‌شود و از میان آنها یکی برداشته می‌شود.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۳.</ref> در برخی روایات دو ورقه آمده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۳۹.</ref> و در برخی شش ورقه که بر سه تای آن کلمه «انجام بده» و بر سه تای آن «انجام نده» نوشته می‌شود و یکی یکی برداشته می‌شود. اگر سه تای نخست «انجام بده» بود، انجام می‌دهد و اگر چنین نبود، به اکثر، از پنج تای نخست عمل می‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۱.</ref> برخی فقها ازجمله [[ابن‌ادریس]]، استخاره‌ با رقاع‌ را نقد کرده، آن را برگرفته‌ از اخبار غیر معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۱۳.</ref>؛ ولی برخی دیگر عمل به روایت استخاره ذات الرقاع را به مشهور متشرعه نسبت داده‌اند<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۸.</ref>؛ بلکه برخی، بر مشروعیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> امام‌خمینی به دلیل [[تسامح در ادله سنن]]، این نوع استخاره را نیز جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>


* تسبیح: این گونه استخاره گونه‌های مختلفی دارد؛ ازجمله به ‌اندازه یک‌ قبضه‌ از [[تسبیح]] را جدا کرده‌، دانه‌ها را به صورت زوج با این نیت که در صورتی‌ که‌ بازمانده‌ یک‌ باشد، کار مورد نظر را خوب‌ دانسته و در صورت زوج‌آمدن آن را ترک یا بالعکس بشمرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۵۰.</ref> بر پایه آنچه‌ شهید اول یادآور شده‌، استخاره‌ به‌ عدد در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی و پیش از [[رضی‌الدین آوی‌]] در سده هفتم رواج‌ نداشته‌ است‌<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۹.</ref> و [[ابن‌طاووس]] بر اساس روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] آن را به ائمه(ع) مستند کرده است.<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۱.</ref> برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۳؛ ‌هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱۱/۲۷۷.</ref> ازجمله [[امام‌خمینی]]، <ref>تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> به دلیل تسامح در ادله سنن، استخاره با تسبیح را نیز جایز می‌دانند.
* تسبیح: این گونه استخاره گونه‌های مختلفی دارد؛ ازجمله به ‌اندازه یک‌ قبضه‌ از [[تسبیح]] را جدا کرده‌، دانه‌ها را به صورت زوج با این نیت که در صورتی‌ که‌ بازمانده‌ یک‌ باشد، کار مورد نظر را خوب‌ دانسته و در صورت زوج‌آمدن آن را ترک یا بالعکس بشمرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۵۰.</ref> بر پایه آنچه‌ [[شهید اول]] یادآور شده‌، استخاره‌ به‌ عدد در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی و پیش از [[رضی‌الدین آوی‌]] در سده هفتم رواج‌ نداشته‌ است‌<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۹.</ref> و [[ابن‌طاووس]] بر اساس روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] آن را به ائمه(ع) مستند کرده است.<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۱.</ref> برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۳؛ ‌هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱۱/۲۷۷.</ref> ازجمله [[امام‌خمینی]]، <ref>تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> به دلیل تسامح در ادله سنن، استخاره با تسبیح را نیز جایز می‌دانند.


* قرعه: [[قرعه]] نیز یکی از شیوه‌های استخاره است و در روایات، برای وقت تحیر و امور مشتبه مجاز شمرده شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۶/۲۹۰.</ref> ابن‌طاووس، قرعه را زیرمجموعه استخاره عنوان کرده است. <ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۱-۲۷۴. </ref> امام‌خمینی برای مشروعیت قرعه، افزون بر روایات موثق، اجماع شیعه را بر تمسک به قرعه در امور مشتبه و مجهول، از قول [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] نقل<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۵.</ref> و به [[سیره عقلا]] در رجوع در امور مشتبه به قرعه، استناد کرده است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۶.</ref> ایشان قرعه را (همانند [[قاعده ید]]) [[اماره]] و کاشف بر واقع نمی‌داند بلکه به بنای عقلا برای حجیت قرعه استناد کرده، اصابت به واقع را امری اتفاقی و قرعه را راه‌ حلی برای رفع نزاع و تزاحم حقوق می‌داند.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۴۰۰-۴۰۴.</ref> ایشان به استناد روایات، موارد گوناگونی را جزو قلمرو قرعه دانسته است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۸-۳۹۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قواعد فقهی}} شیوه‌های دیگری نیز برای استخاره در منابع فقهی ذکر شده است.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۳-۲۶۴؛ مشکینی، ۶۵.</ref>
* قرعه: [[قرعه]] نیز یکی از شیوه‌های استخاره است و در روایات، برای وقت تحیر و امور مشتبه مجاز شمرده شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۶/۲۹۰.</ref> ابن‌طاووس، قرعه را زیرمجموعه استخاره عنوان کرده است. <ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۱-۲۷۴. </ref> امام‌خمینی برای مشروعیت قرعه، افزون بر روایات موثق، اجماع شیعه را بر تمسک به قرعه در امور مشتبه و مجهول، از قول [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] نقل<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۵.</ref> و به [[سیره عقلا]] در رجوع در امور مشتبه به قرعه، استناد کرده است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۶.</ref> ایشان قرعه را (همانند [[قاعده ید]]) [[اماره]] و کاشف بر واقع نمی‌داند بلکه به [[بنای عقلا]] برای حجیت قرعه استناد کرده، اصابت به واقع را امری اتفاقی و قرعه را راه‌ حلی برای رفع نزاع و تزاحم حقوق می‌داند.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۴۰۰-۴۰۴.</ref> ایشان به استناد روایات، موارد گوناگونی را جزو قلمرو قرعه دانسته است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۸-۳۹۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قواعد فقهی}} شیوه‌های دیگری نیز برای استخاره در منابع فقهی ذکر شده است.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۳-۲۶۴؛ مشکینی، ۶۵.</ref>
==شرایط و آداب==
==شرایط و آداب==
عالمان دینی، <ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، ۲/۲۵۳؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳؛ بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ با استناد به روایات، مورد استخاره را سرگردانی و آن هم پس از تفکر و تعقل و به‌نتیجه‌نرسیدن مشورت با خردمندان دانسته‌اند. برای نمونه طلاب نجف از امام‌خمینی برای تدریس، استخاره خواستند که ایشان این موضوع را جای استخاره نشمرد و پاسخ داد شخص برای تدریس باید حال خود و آمادگی‌اش را ملاحظه کند.<ref>قدیری، خاطرات، ۱۱۸.</ref>
عالمان دینی، <ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، ۲/۲۵۳؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳؛ بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ با استناد به روایات، مورد استخاره را سرگردانی و آن هم پس از [[تفکر]] و تعقل و به‌نتیجه‌نرسیدن مشورت با خردمندان دانسته‌اند. برای نمونه طلاب نجف از امام‌خمینی برای تدریس، استخاره خواستند که ایشان این موضوع را جای استخاره نشمرد و پاسخ داد شخص برای تدریس باید حال خود و آمادگی‌اش را ملاحظه کند.<ref>قدیری، خاطرات، ۱۱۸.</ref>


در روایات بر انجام استخاره در مکان‌های مقدس چون [[مشاهد مشرفه]]، <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۸۳.</ref> ازجمله [[حرم امام‌حسین(ع)]]، <ref>حمیری، قرب الاسناد، ۵۹.</ref> پس از نماز ویژه<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰.</ref> توصیه شده است. ظاهر این روایات، نشانگر استخاره از نوع اول است. برخی فقها، <ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> پس از تبیین جایگاه استخاره از نوع اول، بهتر دانسته‌اند استخاره در مکان و زمانی مقدس مانند بالاسر مرقد [[امام‌حسین(ع)]] یا [[مسجد النبی(ص)]] در [[مدینه]] یا هر مکان مقدسی که به اجابت نزدیک‌تر باشد، مانند [[حرم‌های ائمه(ع)]] انجام گیرد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> در روایات، به خواندن آیاتی از قرآن و دعا پیش از استخاره سفارش شده است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۶/۲۶۳.</ref> فقها نیز توصیه کرده‌اند پیش از استخاره دعا و پس از آن اقدام کنند.<ref>مفید، المقنعه، ۵۱۴؛ ابن‌براج، ۲/۱۸۱-۱۸۲.</ref> امام‌خمینی نیز بهتر دانسته استخاره پس از حمد و ستایش و ثنا و صلوات و [[توسل]] و دیگر ادعیه یا پس از نمازهای واجب انجام گیرد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰-۶۹۱.</ref>
در روایات بر انجام استخاره در مکان‌های مقدس چون مشاهد مشرفه، <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۸۳.</ref> ازجمله [[حرم امام‌حسین(ع)]]، <ref>حمیری، قرب الاسناد، ۵۹.</ref> پس از نماز ویژه<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰.</ref> توصیه شده است. ظاهر این روایات، نشانگر استخاره از نوع اول است. برخی فقها، <ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> پس از تبیین جایگاه استخاره از نوع اول، بهتر دانسته‌اند استخاره در مکان و زمانی مقدس مانند بالاسر مرقد [[امام‌حسین(ع)]] یا [[مسجد النبی(ص)]] در [[مدینه]] یا هر مکان مقدسی که به اجابت نزدیک‌تر باشد، مانند [[حرم‌های ائمه(ع)]] انجام گیرد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۱.</ref> در روایات، به خواندن آیاتی از قرآن و دعا پیش از استخاره سفارش شده است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۶/۲۶۳.</ref> فقها نیز توصیه کرده‌اند پیش از استخاره دعا و پس از آن اقدام کنند.<ref>مفید، المقنعه، ۵۱۴؛ ابن‌براج، ۲/۱۸۱-۱۸۲.</ref> امام‌خمینی نیز بهتر دانسته استخاره پس از حمد و ستایش و ثنا و [[صلوات]] و [[توسل]] و دیگر ادعیه یا پس از نمازهای واجب انجام گیرد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰-۶۹۱.</ref>


بنا به روایات، غسل استخاره از آداب و مقدمات استخاره است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۰؛ صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۱/۷۹.</ref> برخی فقها نیز غسل را یکی از مقدمات و مستحبات استخاره می‌دانند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱/۱۰۴؛ شهید اول، الدروس، ۱/۸۷؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶.</ref> در روایات پرشمار بر انجام نماز پیش از استخاره تاکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۱/۵۶۲-۵۶۳.</ref> [[فقهای امامیه]]، <ref>مفید، المقنعه، ۲۱۶؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۱۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۸۰.</ref> نیز نماز استخاره را مشروع و [[مستحب]] می‌دانند. روایاتی نیز درباره چگونگی خواندن آن آمده است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۰.</ref> ظاهر روایات مبتنی بر غسل و نماز پیش از استخاره نیز بیانگر آن است که دو حکم مربوط به استخاره، از نوع اول است.
بنا به روایات، غسل استخاره از آداب و مقدمات استخاره است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۰؛ صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۱/۷۹.</ref> برخی فقها نیز غسل را یکی از مقدمات و مستحبات استخاره می‌دانند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱/۱۰۴؛ شهید اول، الدروس، ۱/۸۷؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶.</ref> در روایات پرشمار بر انجام نماز پیش از استخاره تاکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۱/۵۶۲-۵۶۳.</ref> فقهای امامیه، <ref>مفید، المقنعه، ۲۱۶؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۱۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۸۰.</ref> نیز نماز استخاره را مشروع و [[مستحب]] می‌دانند. روایاتی نیز درباره چگونگی خواندن آن آمده است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۰.</ref> ظاهر روایات مبتنی بر غسل و نماز پیش از استخاره نیز بیانگر آن است که دو حکم مربوط به استخاره، از نوع اول است.


برخی فقها، عمل وفق استخاره را مستحب و مخالفت با آن را [[مکروه]] شمرده‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۲۹-۵۳۰.</ref>؛ اما با تغییر شرایط و یا تغییر نیت از جهت شروط و قیود، تکرار استخاره را جایز دانسته‌اند.<ref>بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> به نظر امام‌خمینی، پس از برطرف‌شدن حیرت با استخاره، تکرار جز در صورت تغییر موضوع، مفهومی ندارد<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ همچنین ایشان عمل به استخاره را الزام‌آور نمی‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref>؛ چنان‌که ایشان درباره بدآمدن استخاره درباره ازدواج دختر و پسر هم‌فکر و کفو و متمایل به [[ازدواج]]، ازدواج آن دو را بی‌مانع دانسته، استخاره را الزام‌آور نشمرده است<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۸۰.</ref>؛ با این حال، به طور کلی بهتر دانسته با استخاره مخالفت نشود.<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref> ایشان در موردی، به گذشت چند روز برای اقدام بر خلاف استخاره، توصیه کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۸.</ref>
برخی فقها، عمل وفق استخاره را مستحب و مخالفت با آن را [[مکروه]] شمرده‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۲۹-۵۳۰.</ref>؛ اما با تغییر شرایط و یا تغییر نیت از جهت شروط و قیود، تکرار استخاره را جایز دانسته‌اند.<ref>بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> به نظر امام‌خمینی، پس از برطرف‌شدن حیرت با استخاره، تکرار جز در صورت تغییر موضوع، مفهومی ندارد<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ همچنین ایشان عمل به استخاره را الزام‌آور نمی‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref>؛ چنان‌که ایشان درباره بدآمدن استخاره درباره ازدواج دختر و پسر هم‌فکر و کفو و متمایل به [[ازدواج]]، ازدواج آن دو را بی‌مانع دانسته، استخاره را الزام‌آور نشمرده است<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۸۰.</ref>؛ با این حال، به طور کلی بهتر دانسته با استخاره مخالفت نشود.<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref> ایشان در موردی، به گذشت چند روز برای اقدام بر خلاف استخاره، توصیه کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۸.</ref>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
سیدعباس رضوی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/649/ استخاره]»، دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱، ص۶۴۹-۶۵۶.
 
* سیدعباس رضوی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/649/ استخاره]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱، ص۶۴۹-۶۵۶.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
۲۱٬۳۲۴

ویرایش