پرش به محتوا

تقریرات فلسفه امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


==== حدوث عالم ====
==== حدوث عالم ====
سبزواری در این مسئله، همه اقسام حدوث ازجمله [[حدوث اسمی]] را برای مجموع عالم اثبات می‌کند؛ اما [[امام‌خمینی]] این نظر را نمی‌پذیرد و به عقیده ایشان این مطلب از کتاب‌های عرفانی به کتاب‌های فلسفی وارد شده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۸۱</ref> طبق تعلیل و تحلیل برخی، اسما و صفات از ذات مقدس الهی جدا نیستند تا نیازمند به علت باشند؛ بر این اساس عالم که حادث اسمی است از حق‌تعالی جدایی ندارد و علتی غیر از حق‌تعالی نخواهد داشت.<ref>عابدی، نیم‌نگاهی به استادان و آثار عرفانی امام‌خمینی، ۴۹</ref>
سبزواری در این مسئله، همه اقسام [[حدوث و قدم|حدوث]] ازجمله حدوث اسمی را برای مجموع عالم اثبات می‌کند؛ اما [[امام‌خمینی]] این نظر را نمی‌پذیرد و به عقیده ایشان این مطلب از کتاب‌های عرفانی به کتاب‌های فلسفی وارد شده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۸۱</ref> طبق تعلیل و تحلیل برخی، [[اسما و صفات]] از ذات مقدس الهی جدا نیستند تا نیازمند به علت باشند؛ بر این اساس عالم که حادث اسمی است از حق‌تعالی جدایی ندارد و علتی غیر از حق‌تعالی نخواهد داشت.<ref>عابدی، نیم‌نگاهی به استادان و آثار عرفانی امام‌خمینی، ۴۹</ref>


==== ربط حادث و قدیم ====
==== ربط حادث و قدیم ====
امام‌خمینی در این مسئله، نظریه [[فلسفه مشاء]] را تحلیل و نظریات [[ملاصدرا]] را در ردّ شبهات مربوطه، به چندین وجه مطرح می‌سازد؛ سپس بر اساس فلسفه مشاء و با استناد به [[حرکات افلاک]]، مسئله را تقریر آن‌گاه راه حل ملاصدرا را بررسی کرده؛ در پایان نظریه عرفانی خود را در این زمینه بیان می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۸۵–۳۸۸ و ۳۹۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}}. برخی از این دیدگاه‌ها نیز در دیگر آثار امام‌خمینی دیده می‌شوند.<ref>← امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۸</ref>
امام‌خمینی در این مسئله، نظریه [[فلسفه مشاء]] را تحلیل و نظریات [[ملاصدرا]] را در ردّ شبهات مربوطه، به چندین وجه مطرح می‌سازد؛ سپس بر اساس فلسفه مشاء و با استناد به حرکات [[فلک|افلاک]]، مسئله را تقریر آن‌گاه راه حل ملاصدرا را بررسی کرده؛ در پایان نظریه عرفانی خود را در این زمینه بیان می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۸۵–۳۸۸ و ۳۹۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}}. برخی از این دیدگاه‌ها نیز در دیگر آثار امام‌خمینی دیده می‌شوند.<ref>← امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۸</ref>


==== حدوث زمانی ====
==== حدوث زمانی ====
[[امام‌خمینی]] با توسعه در معنای زمان، [[اجماع]] حکما بر حادث زمانی بودنِ غیر الله (اعم از مجرد و غیر مجرد) را تأیید می‌کند و پس از بیان و شرح سخنان سبزواری دربارهٔ حادث زمانی بودنِ عالم طبیعت و [[هیولای اولی|هیولای اُولی]] و [[عالم عقول]] و مجردات، بر این باور است که غیر از وجود [[واجب]]، وجود همه چیز، حادث زمانی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۶–۱۱۹</ref> و از همین راه، بدون آنکه کمترین خدشه‌ای به [[تجرد]] موجودات مجرد وارد شود، [[حادث زمانی]] بودن تمام ممکنات را متناسب با خصوصیات موطن وجودی‌شان اثبات می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۹–۱۲۰</ref>
[[امام‌خمینی]] با توسعه در معنای زمان، [[اجماع]] حکما بر حادث زمانی بودنِ غیر الله (اعم از مجرد و غیر مجرد) را تأیید می‌کند و پس از بیان و شرح سخنان سبزواری دربارهٔ حادث زمانی بودنِ عالم طبیعت و هیولای اُولی و [[عالم عقول]] و مجردات، بر این باور است که غیر از وجود واجب، وجود همه چیز، حادث زمانی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۶–۱۱۹</ref> و از همین راه، بدون آنکه کمترین خدشه‌ای به [[تجرد]] موجودات مجرد وارد شود، حادث زمانی بودن تمام ممکنات را متناسب با خصوصیات موطن وجودی‌شان اثبات می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۹–۱۲۰</ref>


==== ترکیب ماده و صورت ====
==== ترکیب ماده و صورت ====
سبزواری با پیروی از ملاصدرا معتقد است ترکیب میان [[ماده]] و [[صورت]]، [[ترکیب اتحادی]] است؛ اما امام‌خمینی قائل به تفصیل می‌شود و بر این باور است که ماده با بعضی صورت‌ها، ترکیب اتحادی و با برخی از آنها [[ترکیب انضمامی]] دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۸۹</ref>
سبزواری با پیروی از ملاصدرا معتقد است ترکیب میان ماده و صورت، ترکیب اتحادی است؛ اما امام‌خمینی قائل به تفصیل می‌شود و بر این باور است که ماده با بعضی صورت‌ها، ترکیب اتحادی و با برخی از آنها ترکیب انضمامی دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۸۹</ref>


==== شبهه ابن‌کمونه ====
==== شبهه ابن‌کمونه ====
امام‌خمینی پاسخ سبزواری به [[شبهه ابن‌کمونه]] را-که بر اساس [[اصالت ماهیت]] است-نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۷۱</ref>
امام‌خمینی پاسخ سبزواری به [[شبهه ابن‌کمونه]] را-که بر اساس اصالت [[ماهیت]] است-نمی‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۷۱</ref>


==== وحدت تشکیکی وجود ====
==== وحدت تشکیکی وجود ====
امام‌خمینی عقیده حکما دربارهٔ [[وحدت تشکیکی وجود]] و چگونگی صدور عالم از حق‌تعالی و رابطه عِلّی و معلولی میان آنها را ناشی از غلبه احکام ماهیت بر احکام وجود و خروج از وحدت وجود و ورود به کثرت می‌داند و با الهام از آموزه عرفانی [[وجود منبسط]]، به [[وحدت شخصی وجود]] قائل است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۰۱–۲۰۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وجود}} {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود}}.
امام‌خمینی عقیده حکما دربارهٔ وحدت تشکیکی وجود و چگونگی صدور عالم از حق‌تعالی و رابطه عِلّی و معلولی میان آنها را ناشی از غلبه احکام ماهیت بر احکام وجود و خروج از [[وحدت وجود]] و ورود به کثرت می‌داند و با الهام از آموزه عرفانی وجود منبسط، به وحدت شخصی وجود قائل است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۰۱–۲۰۴</ref> از سوی دیگر، برخی حکمای الهی اختلاف حیثیت‌های مختلف را در [[اسمای الهی]] نمی‌پذیرند و بعضی از اسما را به بعضی دیگر ارجاع می‌دهند؛ چنان‌که سمع و بصر حق‌تعالی را به علم برمی‌گردانند<ref>خواجه‌نصیر، اجوبة المسائل النصیریه، ۹۶؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۲۸۹</ref> یا [[اراده]] را به [[علم]] ارجاع می‌دهند و آن را علم به نظام اتم معرفی می‌کنند<ref>ابن‌سینا، الشفاء، ۳۶۷</ref> و بعضی دیگر علم را به سمع و بصر ارجاع می‌دهند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۱۵۰–۱۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۴۲۳</ref> امام‌خمینی ارجاع بعضی از صفات به صفات دیگر را نمی‌پذیرد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۲</ref>؛ زیرا لازمه آن این است که حق‌تعالی در ذات خود خالی از بعضی صفات باشد؛ در حالی‌که هر صفتی از صفات کمال برای حق‌تعالی ثابت است، بدون اینکه مقید به قیود و آلات باشد؛ چنان‌که اراده، سمع و بصر، هر یک از کمالات حقیقت وجودند و حق‌تعالی واجد این حقایق است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۳–۶۱۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات}}؛ همچنین مرتبه ذات، صرف‌الوجود و بسیط به تمام بساطت است و در آن مرتبه هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}}.
از سوی دیگر، برخی حکمای الهی اختلاف حیثیت‌های مختلف را در [[اسمای الهی]] نمی‌پذیرند و بعضی از اسما را به بعضی دیگر ارجاع می‌دهند؛ چنان‌که سمع و بصر حق‌تعالی را به علم برمی‌گردانند<ref>خواجه‌نصیر، اجوبة المسائل النصیریه، ۹۶؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۲۸۹</ref> یا اراده را به [[علم]] ارجاع می‌دهند و آن را علم به نظام اتم معرفی می‌کنند<ref>ابن‌سینا، الشفاء، ۳۶۷</ref> و بعضی دیگر علم را به سمع و بصر ارجاع می‌دهند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۱۵۰–۱۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۴۲۳</ref> امام‌خمینی ارجاع بعضی از صفات به صفات دیگر را نمی‌پذیرد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۲</ref>؛ زیرا لازمه آن این است که حق‌تعالی در ذات خود خالی از بعضی صفات باشد؛ در حالی‌که هر صفتی از صفات کمال برای حق‌تعالی ثابت است، بدون اینکه مقید به قیود و آلات باشد؛ چنان‌که اراده، سمع و بصر، هر یک از کمالات حقیقت وجودند و حق‌تعالی واجد این حقایق است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۳–۶۱۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات}}؛ همچنین مرتبه ذات، صرف‌الوجود و بسیط به تمام [[بساطت]] است و در آن مرتبه هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}}.


==== علم واجب‌تعالی ====
==== علم واجب‌تعالی ====
سبزواری با پیروی از [[شیخ اشراق]]، [[علم واجب‌تعالی]] را به سمع و بصر او برمی‌گرداند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}} و این بر خلاف دیدگاه مشهور است که علم حق‌تعالی را به نحو احاطه بر موجودات می‌دانند و علم او به اشیا از نگاه آنان حضوری و به [[اضافه اشراقیه]] است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱</ref>؛ اما امام‌خمینی این قول را اگر مقصود رجوع به مرتبه ذات باشد نمی‌پذیرد و بر این باور است که در [[صقع ربوبی]] هیچ صفتی به صفت دیگر برنمی‌گردد؛ زیرا مرتبه ذات صرف‌الوجود، وجود بحت و بسیط به تمام بساطت است. در آن مرتبه، هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد، بلکه تنها یک ذات [[تشخص|متشخص]] و جزئی است؛ علاوه بر این، قطع نظر از اعتبار صرف‌الوجودی و اعتبار تکثر اسما و صفات، باز هم در این مرتبه هیچ وصفی به وصف دیگر برنمی‌گردد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲</ref>
سبزواری با پیروی از [[شیخ اشراق]]، علم واجب‌تعالی را به سمع و بصر او برمی‌گرداند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱</ref> و این بر خلاف دیدگاه مشهور است که علم حق‌تعالی را به نحو احاطه بر موجودات می‌دانند و علم او به اشیا از نگاه آنان حضوری و به اضافه اشراقیه است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱</ref>؛ اما امام‌خمینی این قول را اگر مقصود رجوع به مرتبه ذات باشد نمی‌پذیرد و بر این باور است که در صقع ربوبی هیچ صفتی به صفت دیگر برنمی‌گردد؛ زیرا مرتبه ذات صرف‌الوجود، وجود بحت و بسیط به تمام بساطت است. در آن مرتبه، هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد، بلکه تنها یک ذات [[تشخص|متشخص]] و جزئی است؛ علاوه بر این، قطع نظر از اعتبار صرف‌الوجودی و اعتبار تکثر اسما و صفات، باز هم در این مرتبه هیچ وصفی به وصف دیگر برنمی‌گردد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
امام‌خمینی به [[طبیعیات]] قدیم در مباحث فلسفی توجه خاصی کرده است؛ برای نمونه در بحث [[افلاک]] به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه داشته و به مباحثی چون حقیقت [[فلک]]، اقسام ویژگی‌های آن سخن گفته<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۵۵۲–۵۶۷</ref> و آرای فیلسوفان مشاء و اشراق را در این زمینه بررسی کرده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۰۱–۴۰۲</ref> ایشان فیلسوفان گذشته را در پیروی و تبعیتِ بدون دلیل و برهان از [[هیئت بطلمیوسی]] توبیخ می‌کند و افلاک را باطل می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷ و ۲/۳۸۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فلک}}. ایشان همچنین به مباحث [[جسم]]، حقیقت و ماهیت و لواحق آن توجه داشته<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۱۳–۴۲۳ و ۴۷۷</ref> و در این زمینه آرای متکلمان را بررسی و نقد کرده است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۳۶</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جسم}}.
امام‌خمینی به طبیعیات قدیم در مباحث فلسفی توجه خاصی کرده است؛ برای نمونه در بحث [[افلاک]] به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه داشته و به مباحثی چون حقیقت [[فلک]]، اقسام ویژگی‌های آن سخن گفته<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۵۵۲–۵۶۷</ref> و آرای فیلسوفان مشاء و اشراق را در این زمینه بررسی کرده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۰۱–۴۰۲</ref> ایشان فیلسوفان گذشته را در پیروی و تبعیتِ بدون دلیل و برهان از هیئت بطلمیوسی توبیخ می‌کند و افلاک را باطل می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷ و ۲/۳۸۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فلک}}. ایشان همچنین به مباحث [[جسم]]، حقیقت و ماهیت و لواحق آن توجه داشته<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۱۳–۴۲۳ و ۴۷۷</ref> و در این زمینه آرای متکلمان را بررسی و نقد کرده است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۳۶</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جسم}}.


== تقریرات درس اسفار ==
== تقریرات درس اسفار ==
صدرالدین محمدبن‌ابراهیم معروف به [[صدرالمتألهین]] و ملاصدرا (۹۵۰–۱۰۱۹) در سنین جوانی از استادان بزرگی همچون [[شیخ بهایی]] و [[میرداماد]] در زمینه [[فلسفه]]، [[تفسیر]] و [[حدیث]] علم آموخت. از ملاصدرا آثار زیادی بر جای مانده است که معروف‌ترین آنها کتاب [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیه]] است<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/هفت</ref> {{ببینید|متن=ببینید|محمدبن‌ابراهیم ملاصدرا}}. این کتاب محصول تلاقی چهار جریان فکری اسلامی است. ملاصدرا این چهار جریان فکری را که عبارت‌اند از:
صدرالدین محمدبن‌ابراهیم معروف به [[صدرالمتألهین]] و ملاصدرا (۹۵۰–۱۰۱۹) در سنین جوانی از استادان بزرگی همچون [[شیخ بهایی]] و [[میرداماد]] در زمینه [[فلسفه]]، [[تفسیر]] و [[حدیث]] علم آموخت. از ملاصدرا آثار زیادی بر جای مانده است که معروف‌ترین آنها کتاب [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیه]] است<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/هفت</ref> این کتاب محصول تلاقی چهار جریان فکری اسلامی است. ملاصدرا این چهار جریان فکری را که عبارت‌اند از:
# روش فلسفی استدلالی مشائی،
# روش فلسفی استدلالی مشائی،
# روش فلسفی اشراقی،
# روش فلسفی اشراقی،
# روش سلوک عرفانی،
# روش سلوک عرفانی،
# روش استدلال کلامی، به هم پیوند داد و روشی جامع به نام «[[حکمت متعالیه]]» پایه‌گذاری کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۴۸–۱۵۰</ref>
# روش استدلال کلامی، به هم پیوند داد و روشی جامع به نام «[[حکمت متعالیه]]» پایه‌گذاری کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۴۸–۱۵۰</ref>
اسفار اربعه ازجمله کتاب‌های درسی حوزه‌ها و مراکز علوم اسلامی در [[ایران]] در دو قرن اخیر بوده است و تاکنون شرح‌ها و تعلیقه‌های فراوانی بر آن نوشته شده است، از قبیل [[تعلیقه ملاهادی سبزواری]]، [[آقاعلی مدرس زنوزی]]، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و شرح [[عبدالله جوادی آملی]] به نام [[رحیق مختوم]].<ref>نصر، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ۱۰۹</ref> کتاب اسفار اربعه در بیان چهار سفر عقلی سامان یافته است.
اسفار اربعه ازجمله کتاب‌های درسی حوزه‌ها و مراکز علوم اسلامی در [[ایران]] در دو قرن اخیر بوده است و تاکنون شرح‌ها و تعلیقه‌های فراوانی بر آن نوشته شده است، از قبیل [[تعلیقه ملاهادی سبزواری]]، [[آقاعلی مدرس زنوزی]]، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و شرح [[عبدالله جوادی آملی]] به نام رحیق مختوم.<ref>نصر، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ۱۰۹</ref> کتاب اسفار اربعه در بیان چهار سفر عقلی سامان یافته است.


=== محتوا ===
=== محتوا ===
تقریرات اسفار [[امام‌خمینی]]، تنها باب‌های ششم و هفتم از مباحث [[نفس]] و باب‌های هشتم تا یازدهم از مباحث [[معاد]] آن را شامل می‌شود و از این‌رو جلد سوم کتاب تنها شامل بخش‌هایی از مباحث «نفس» و «معاد» این کتاب است.
تقریرات اسفار [[امام‌خمینی]]، تنها باب‌های ششم و هفتم از مباحث [[نفس]] و باب‌های هشتم تا یازدهم از مباحث [[معاد]] آن را شامل می‌شود و از این‌رو جلد سوم کتاب تنها شامل بخش‌هایی از مباحث «نفس» و «معاد» این کتاب است.
شیوه [[تدریس امام‌خمینی|تدریس]] و اندیشه‌های فلسفی و عرفانی امام‌خمینی در این تقریرات روشن است. ایشان با نگاه فلسفی در تبیین دیدگاه ملاصدرا، وجود را اصیل می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴۹ و ۵۵۳–۵۵۷</ref> و در نگاه عرفانی، نظر اهل حق و کشف را فوق [[اصالت وجود]] یا اصالت ماهیت یاد می‌کند؛ چنان‌که اهل حق در ممکنات قائل به وجود استقلالی نیستند و برهان هم موافق با این نظر است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۲</ref> ایشان مطابق دیدگاه ملاصدرا «وجود بسیط واحد»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶، ۳۸۸ و ۳۹۲</ref> و «[[تشکیک در وجود]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸</ref> را کاملاً می‌پذیرد و «[[حرکت جوهری]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸–۵۶۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حرکت}} و «[[جسمانیة الحدوث بودن نفس]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۴، ۱۰۷، ۱۲۴، ۴۱۳ و ۴۲۰</ref> را در تمام زوایای بحث «[[مبدأ و معاد]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، باب دهم و یازدهم</ref> به کار برده است. همچنین با عباراتی گویا و روان به تقریر آرای ملاصدرا و حکمای پیشین پرداخته است.
شیوه تدریس و اندیشه‌های فلسفی و عرفانی امام‌خمینی در این تقریرات روشن است. ایشان با نگاه فلسفی در تبیین دیدگاه ملاصدرا، وجود را اصیل می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴۹ و ۵۵۳–۵۵۷</ref> و در نگاه عرفانی، نظر اهل حق و کشف را فوق [[اصالت وجود]] یا اصالت ماهیت یاد می‌کند؛ چنان‌که اهل حق در ممکنات قائل به وجود استقلالی نیستند و برهان هم موافق با این نظر است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۲</ref> ایشان مطابق دیدگاه ملاصدرا «وجود بسیط واحد»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶، ۳۸۸ و ۳۹۲</ref> و «[[تشکیک در وجود]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸</ref> را کاملاً می‌پذیرد و «[[حرکت جوهری]]»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸–۵۶۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حرکت}} و «جسمانیة الحدوث بودن نفس»<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۴، ۱۰۷، ۱۲۴، ۴۱۳ و ۴۲۰</ref> را در تمام زوایای بحث «مبدأ و معاد»<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، باب دهم و یازدهم</ref> به کار برده است. همچنین با عباراتی گویا و روان به تقریر آرای ملاصدرا و حکمای پیشین پرداخته است.
{{سخ}}
{{سخ}}
ایشان گاه ضمن توضیح متن، دربارهٔ اشکال‌هایی که ملاصدرا از حکیمان پیشین نقل کرده و به آنها جواب داده است،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۸/۲۸۴</ref> داوری می‌کند و گاهی خود نیز دیدگاهی را مطرح می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۵–۲۰</ref>؛ ازجمله در بحث چگونگی [[تعلق نفس به بدن]] و چگونگی تعلق مظاهر هستی به حق‌تعالی به روایتی از [[رسول اکرم(ص)]]<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۴/۱۳۲</ref> استناد می‌کند و نظر ملاصدرا را دربارهٔ تعلق ماهیت به وجود که آن را اعلی مرتبه تعلق می‌داند، درست نمی‌داند و حقیقت تعلق را همان [[وجود رابط]] و عین ربط می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۱–۶۴</ref> یا در مسئله حدوث و قِدم نفس اشکال ملاصدرا بر [[شیخ اشراق]] را وارد نمی‌داند، و آرای ملاصدرا را در این زمینه بررسی و نقد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۷–۱۳۵</ref> به عقیده امام‌خمینی هرچند [[حدوث نفس]] از ماده است، به سبب کمال روحانیتش، به عالم مجردات نزدیک است؛ بنابراین ایشان دلایل ملاصدرا علیه شیخ اشراق دربارهٔ [[قدم نفس]] را رد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶–۱۳۴</ref>
ایشان گاه ضمن توضیح متن، دربارهٔ اشکال‌هایی که ملاصدرا از حکیمان پیشین نقل کرده و به آنها جواب داده است،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۸/۲۸۴</ref> داوری می‌کند و گاهی خود نیز دیدگاهی را مطرح می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۵–۲۰</ref>؛ ازجمله در بحث چگونگی تعلق نفس به بدن و چگونگی تعلق مظاهر هستی به حق‌تعالی به روایتی از [[رسول اکرم(ص)]]<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۴/۱۳۲</ref> استناد می‌کند و نظر ملاصدرا را دربارهٔ تعلق ماهیت به وجود که آن را اعلی مرتبه تعلق می‌داند، درست نمی‌داند و حقیقت تعلق را همان [[وجود رابط]] و عین ربط می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۱–۶۴</ref> یا در مسئله حدوث و قِدم نفس اشکال ملاصدرا بر [[شیخ اشراق]] را وارد نمی‌داند، و آرای ملاصدرا را در این زمینه بررسی و نقد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۷–۱۳۵</ref> به عقیده امام‌خمینی هرچند حدوث نفس از ماده است، به سبب کمال روحانیتش، به عالم مجردات نزدیک است؛ بنابراین ایشان دلایل ملاصدرا علیه شیخ اشراق دربارهٔ قدم نفس را رد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶–۱۳۴</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
[[امام‌خمینی]] همچنین در باب نهم، فصل پنجم، ذیل عنوان «اختلاف قوای نفسانیه»، نظریات ملاصدرا دربارهٔ نفس<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۰۴–۱۲۰</ref> را با نظریات [[ارسطو]] و [[ابن‌سینا]] مقایسه و اختلاف آنها را بررسی و تحلیل می‌کند و دربارهٔ غرض ملاصدرا از بیان لغزش‌های ابن‌سینا، مطالب پندآموزی را بیان می‌کند و اهل حکمت را به خلوت‌کردن با خدا سفارش می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۳–۴۴۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نفس}}. ایشان در مواردی دلایل شیخ اشراق دربارهٔ باطل‌بودن قدیم‌بودن نفس را کافی می‌داند و آنها را کشف و شهودی می‌شمارد که شیخ اشراق بر آنها بیشتر واقف است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۱۰–۱۳۴</ref>
[[امام‌خمینی]] همچنین در باب نهم، فصل پنجم، ذیل عنوان «اختلاف قوای نفسانیه»، نظریات ملاصدرا دربارهٔ نفس<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۰۴–۱۲۰</ref> را با نظریات [[ارسطو]] و [[ابن‌سینا]] مقایسه و اختلاف آنها را بررسی و تحلیل می‌کند و دربارهٔ غرض ملاصدرا از بیان لغزش‌های ابن‌سینا، مطالب پندآموزی را بیان می‌کند و اهل حکمت را به خلوت‌کردن با خدا سفارش می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۳–۴۴۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نفس}}. ایشان در مواردی دلایل شیخ اشراق دربارهٔ باطل‌بودن قدیم‌بودن نفس را کافی می‌داند و آنها را کشف و شهودی می‌شمارد که شیخ اشراق بر آنها بیشتر واقف است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۱۰–۱۳۴</ref>


=== شیوه نقد ===
=== شیوه نقد ===
امام‌خمینی در نقد دیدگاه‌های ملاصدرا به‌طور کلی به دو روش عمل کرده است: گاهی با اشاره و احتیاط و گاهی به‌طور صریح نظریات وی را نقد می‌کند؛ مثلاً در بحث مراتب [[تجرد نفس]]، با طرح یک مسئله و با عبارت «خلاف تحقیق‌بودن و پذیرفتنی‌نبودن» آن را مردود می‌داند و سپس دیدگاه خود را بیان می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۰</ref> یا در بحث [[سعادت و شقاوت]] با صراحت، اندیشه‌های ملاصدرا<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۴۷</ref> را نقد می‌کند؛ همچنین ذاتی‌بودن ظلمت برای برخی از ماهیات را نادرست می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰</ref>
امام‌خمینی در نقد دیدگاه‌های ملاصدرا به‌طور کلی به دو روش عمل کرده است: گاهی با اشاره و احتیاط و گاهی به‌طور صریح نظریات وی را نقد می‌کند؛ مثلاً در بحث مراتب تجرد نفس، با طرح یک مسئله و با عبارت «خلاف تحقیق‌بودن و پذیرفتنی‌نبودن» آن را مردود می‌داند و سپس دیدگاه خود را بیان می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۰</ref> یا در بحث [[سعادت و شقاوت]] با صراحت، اندیشه‌های ملاصدرا<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۴۷</ref> را نقد می‌کند؛ همچنین ذاتی‌بودن ظلمت برای برخی از ماهیات را نادرست می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰</ref>


=== شرح مباحث نفس ===
=== شرح مباحث نفس ===
مبحث [[نفس]] و [[معاد]] از مهم‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین مسائل فلسفه اسلامی‌اند. فیلسوفان در تبیین مسئله معاد و حقیقت نفس و چگونگی زمان تکوین نفس، و جوهر و عرض، حادث و قدیم‌بودن آن، نظریات گوناگونی ارایه کرده‌اند.<ref>احدی و بنی‌جمالی، علم النّفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، ۱</ref> [[افلاطون]] و پیروانش قائل به وجود نفس پیش از خلقت بدن در عالم مُثُل‌اند. شیخ اشراق بر تجرد آن پافشاری می‌کند و به گونه‌ای با [[نظریه مثل|نظریه مُثُل]] افلاطون همسو می‌باشد.<ref>بهایی لاهیجی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۲</ref> ارسطو و ابن‌سینا به هم‌زمانی خلقت نفس و بدن قائل شده‌اند و ملاصدرا نظریه «[[جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء]]» را دربارهٔ [[نفس]] ارایه کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۸۲–۸۵</ref> امام‌خمینی نظریات ملاصدرا را دربارهٔ نفس و [[تناسخ]] به صورت مفصل، شرح داده و مطالب بسیار سودمندی در این زمینه ارایه کرده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۶۳–۲۶۷</ref>
مبحث [[نفس]] و [[معاد]] از مهم‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین مسائل فلسفه اسلامی‌اند. فیلسوفان در تبیین مسئله معاد و حقیقت نفس و چگونگی زمان تکوین نفس، و جوهر و عرض، حادث و قدیم‌بودن آن، نظریات گوناگونی ارایه کرده‌اند.<ref>احدی و بنی‌جمالی، علم النّفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، ۱</ref> [[افلاطون]] و پیروانش قائل به وجود نفس پیش از خلقت بدن در عالم مُثُل‌اند. شیخ اشراق بر تجرد آن پافشاری می‌کند و به گونه‌ای با [[نظریه مثل|نظریه مُثُل]] افلاطون همسو می‌باشد.<ref>بهایی لاهیجی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۲</ref> ارسطو و ابن‌سینا به هم‌زمانی خلقت نفس و بدن قائل شده‌اند و ملاصدرا نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» را دربارهٔ [[نفس]] ارایه کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۸۲–۸۵</ref> امام‌خمینی نظریات ملاصدرا را دربارهٔ نفس و [[تناسخ]] به صورت مفصل، شرح داده و مطالب بسیار سودمندی در این زمینه ارایه کرده است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۶۳–۲۶۷</ref>


=== گرایش به اخلاق و عرفان ===
=== گرایش به اخلاق و عرفان ===
از ویژگی‌های این کتاب، گرایش به [[اخلاق]] و [[عرفان]] است. امام‌خمینی در جاهای مختلف کتاب و به هر مناسبتی، مسائل [[عرفان عملی]] و [[عرفان نظری|نظری]] را گوشزد می‌کند و توصیه‌های اخلاقی را یادآور می‌شود؛ به عنوان نمونه مطالب اخلاقی مطرح‌شده در بحث «تفاوت [[علم]] و [[ایمان]]» چندین صفحه از کتاب را شامل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۴۳–۳۶۴</ref> نیز در بحث اثبات [[تجرد نفس]]، آنجا که از [[بساطت تام]] حق و مظهریت جامع انسان و جایگاه رسول‌الله(ص) در مظهریت حق و نیز راهیابی [[حضرت ابراهیم(ع)]] به [[ملکوت]] و تحلیل [[معراج]]، سخن به میان می‌آورد، برتری عارفان را بر فیلسوفان خاطرنشان می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵–۵۷؛ غفوریان، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۴۶</ref> ویژگی دیگر این تقریرات این است که [[امام‌خمینی]] برای فهم مطالب از مثال‌های فراوانی، چه در مسائل فلسفی و عرفانی و چه در بیان توصیه‌های اخلاقی، استفاده کرده است؛ مثل آنچه در بحث [[عقل نظری]] و [[عقل عملی]] آمده است. ایشان همچنین برای تبیین سخن ارسطو و افلاطون در [[چگونگی ارتباط نفس با بدن]] یا در بحث بازگشت انسان به مجردات، به داستان‌هایی از کتاب [[کلیله و دمنه]] اشاره می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۴، ۸۴، ۳۴۷، ۴۱۲ و ۵۴۴</ref>
از ویژگی‌های این کتاب، گرایش به [[اخلاق]] و [[عرفان]] است. امام‌خمینی در جاهای مختلف کتاب و به هر مناسبتی، مسائل عرفان عملی و نظری را گوشزد می‌کند و توصیه‌های اخلاقی را یادآور می‌شود؛ به عنوان نمونه مطالب اخلاقی مطرح‌شده در بحث «تفاوت [[علم]] و [[ایمان]]» چندین صفحه از کتاب را شامل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۴۳–۳۶۴</ref> نیز در بحث اثبات تجرد نفس، آنجا که از بساطت تام حق و مظهریت جامع انسان و جایگاه [[پیامبر اکرم(ص)|رسول‌الله(ص)]] در مظهریت حق و نیز راهیابی [[حضرت ابراهیم(ع)]] به ملکوت و تحلیل [[معراج]]، سخن به میان می‌آورد، برتری [[عرفا|عارفان]] را بر فیلسوفان خاطرنشان می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵–۵۷؛ غفوریان، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۴۶</ref> ویژگی دیگر این تقریرات این است که [[امام‌خمینی]] برای فهم مطالب از مثال‌های فراوانی، چه در مسائل فلسفی و عرفانی و چه در بیان توصیه‌های اخلاقی، استفاده کرده است؛ مثل آنچه در بحث [[عقل نظری]] و عقل عملی آمده است. ایشان همچنین برای تبیین سخن ارسطو و افلاطون در چگونگی ارتباط نفس با بدن یا در بحث بازگشت انسان به مجردات، به داستان‌هایی از کتاب [[کلیله و دمنه]] اشاره می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۴، ۸۴، ۳۴۷، ۴۱۲ و ۵۴۴</ref>


== چاپ و انتشار ==
== چاپ و انتشار ==
[[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] پس از نسخه‌برداری از دست‌نوشته‌های [[سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی]]، تطبیق متن با عبارات اسفار، بازنویسی و ویرایش، استخراج و گزارش مآخذ، عنوان‌گذاری و شرح حال اشخاص، این تقریرات را برای نخستین بار در سال ۱۳۸۱ در سه جلد با قطع وزیری و ۱۷۰۰ صفحه؛ جلد اول ۴۱۰، جلد دوم ۶۳۰ و جلد سوم ۶۶۱ صفحه، با عنوان «تقریرات فلسفه امام‌خمینی» منتشر کرده است. بازنویسی اولیه و ویرایش علمی بر عهده [[سیدرضا اسحاق‌نیا]] و ویرایش فنی و آماده‌سازی بر عهده [[محمدحسین ساعی‌فر]] بوده است. افزون بر مقدمه تفصیلی ناشر، منابع و مستندات در پاورقی و کتابنامه در آخر کتاب آمده است؛ همچنین فهرست‌های فنی؛ فهرست آیات، روایات، اشعار، اشخاص، کتاب‌ها و مکتب‌هایی که در متن آمده، به همراه نمایه در پایان کتاب آمده‌اند. این کتاب به دو صورت شومیز و گالینگور عرضه شده است؛ با این حال، تحقیق و ویرایش دوباره این کتاب به دست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی در دست انجام است.
[[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] پس از نسخه‌برداری از دست‌نوشته‌های [[سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی]]، تطبیق متن با عبارات اسفار، بازنویسی و ویرایش، استخراج و گزارش مآخذ، عنوان‌گذاری و شرح حال اشخاص، این تقریرات را برای نخستین بار در سال ۱۳۸۱ در سه جلد با قطع وزیری و ۱۷۰۰ صفحه؛ جلد اول ۴۱۰، جلد دوم ۶۳۰ و جلد سوم ۶۶۱ صفحه، با عنوان «تقریرات فلسفه امام‌خمینی» منتشر کرده است. بازنویسی اولیه و ویرایش علمی بر عهده [[سیدرضا اسحاق‌نیا]] و ویرایش فنی و آماده‌سازی بر عهده [[محمدحسین ساعی‌فر]] بوده است. افزون بر مقدمه تفصیلی ناشر، منابع و مستندات در پاورقی و کتابنامه در آخر کتاب آمده است؛ همچنین فهرست‌های فنی؛ فهرست آیات، روایات، [[شعر|اشعار]]، اشخاص، کتاب‌ها و مکتب‌هایی که در متن آمده، به همراه نمایه در پایان کتاب آمده‌اند. این کتاب به دو صورت شومیز و گالینگور عرضه شده است؛ با این حال، تحقیق و ویرایش دوباره این کتاب به دست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی در دست انجام است.


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۱۵۹

ویرایش