۵۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
با ورود [[اسلام]] به ایران، فشارهای سیاسی حاکمان از یکسو و تأثیر [[ادبیات عرب]] بر زبان [[مردم]] از سوی دیگر، باعث شد بیشتر نویسندگان ایرانی آثار خود را به زبان عربی بنویسند. این روند و تمایل به عربینویسی در زمان طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه یافت<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۴۴۶.</ref>. ابنمقفع(مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی) یکی از نویسندگان بزرگ ایرانی است که در [[بلاغت و فصاحت]] در زبان عربی شناختهشده است<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۴.</ref>. دراین میان از مهمترین آثار نثر فارسی در زمان سامانیان ترجمه [[تاریخ طبری]] نوشته ابوجعفر محمدبنجریر طبری است<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۷.</ref>. با آمدن غزنویان، به نویسندگی توجه بیشتری شد و سیاستمدارانِ نویسندهای همانند ابوالفضل بیهقی(نویسنده تاریخ بیهقی) آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۵.</ref>. در روزگار سلجوقیان نیز نویسندگان امکان زیادی برای نوشتن داشتند و ادبیات نیرو و پیشرفت دوچندانی پیدا کرد<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۸.</ref>. ازجمله این نویسندگان میتوان به ناصرخسرو قبادیانی اشاره کرد<ref>سایکس، تاریخ ایران، ۲/۸۵.</ref>. [[زبان فارسی]] در اواخر دوران خوارزمشاهیان، نویسندگان بزرگی چون سعدی را به خود دید که نثر فارسی را از تکلف واژگان رهانید و به آن، اعتدالی مطبوع بخشید<ref>یوسفی، برگهایی در آغوش باد، ۱/۲۶۱ ـ ۲۷۸.</ref>. | با ورود [[اسلام]] به ایران، فشارهای سیاسی حاکمان از یکسو و تأثیر [[ادبیات عرب]] بر زبان [[مردم]] از سوی دیگر، باعث شد بیشتر نویسندگان ایرانی آثار خود را به زبان عربی بنویسند. این روند و تمایل به عربینویسی در زمان طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه یافت<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۴۴۶.</ref>. ابنمقفع(مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی) یکی از نویسندگان بزرگ ایرانی است که در [[بلاغت و فصاحت]] در زبان عربی شناختهشده است<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۴.</ref>. دراین میان از مهمترین آثار نثر فارسی در زمان سامانیان ترجمه [[تاریخ طبری]] نوشته ابوجعفر محمدبنجریر طبری است<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۷.</ref>. با آمدن غزنویان، به نویسندگی توجه بیشتری شد و سیاستمدارانِ نویسندهای همانند ابوالفضل بیهقی(نویسنده تاریخ بیهقی) آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۵.</ref>. در روزگار سلجوقیان نیز نویسندگان امکان زیادی برای نوشتن داشتند و ادبیات نیرو و پیشرفت دوچندانی پیدا کرد<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۸.</ref>. ازجمله این نویسندگان میتوان به ناصرخسرو قبادیانی اشاره کرد<ref>سایکس، تاریخ ایران، ۲/۸۵.</ref>. [[زبان فارسی]] در اواخر دوران خوارزمشاهیان، نویسندگان بزرگی چون سعدی را به خود دید که نثر فارسی را از تکلف واژگان رهانید و به آن، اعتدالی مطبوع بخشید<ref>یوسفی، برگهایی در آغوش باد، ۱/۲۶۱ ـ ۲۷۸.</ref>. | ||
به دلیل مشکلات نگارش دستنویس، پس از ورود فن چاپ به ایران در ۱۰۴۳ق در زمان [[صفویان]]، نویسندگان به آن روی آوردند<ref>رضوی، مروری بر تاریخچه چاپ، ۲۳.</ref>{{ببینید|مطبوعات}} و عمده مشکلات خود در تکثیر مطالب در شمارگان زیاد را برطرف کردند؛ ولی تا عصر | به دلیل مشکلات نگارش دستنویس، پس از ورود فن چاپ به ایران در ۱۰۴۳ق در زمان [[صفویان]]، نویسندگان به آن روی آوردند<ref>رضوی، مروری بر تاریخچه چاپ، ۲۳.</ref>{{ببینید|مطبوعات}} و عمده مشکلات خود در تکثیر مطالب در شمارگان زیاد را برطرف کردند؛ ولی تا عصر [[قاجاریه]]، نویسندگان و آثار بهجایمانده از آنان چندان تأثیری در ایجاد تحول در جامعه نداشتند و بیشتر نویسندگان آن دوران از وابستگان دربار بودند<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۲/۸۳۰.</ref>. در دوران [[ناصرالدینشاه]]، اوضاع فرهنگی و سیاسی ایران دگرگون شد و فشارهای [[سیاسی]] باعث گردید بسیاری از روشنفکران و نویسندگانی که امکان نوشتن در داخل را نداشتند، دور از ایران مشغول بیان دیدگاهها و اعتراضات خود و نوشتن مقالات تند و انتقادی علیه [[حکومت]]، رجال سیاسی و صاحبمنصبان شوند<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۹.</ref>. در این روزگار [[شعر]] و شاعری رونق داشت و رسالههای علمی، حکمی و تعلیمی به نظم سروده میشدند و مخاطب آنان نیز خواص و اعیان بودند<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۷.</ref>. | ||
[[نهضت مشروطه]] از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازهای چون [[آزادی]]، [[وطندوستی]]، تجدّدخواهی و عدالتجویی، دفاع از حاکمیت [[قانون]] و سنتشکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۱.</ref>. یکی از معروفترین مقالات سیاسی ـ انتقادیِ متعلق به این دوره را علیاکبر دهخدا با عنوان «چرند و پرند» منتشر کرد<ref>دهخدا، مقالات دهخدا، ۱/۳۱ ـ ۳۷.</ref> و در عرصه شعر ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از تأثیرگذاران این دوره بودند<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۵.</ref>. با ایجاد تغییرات زیاد در زمینههای سیاسی و اجتماعی، نویسندگان این دوران با حجم عظیمی از قتلها، تبعیدها و حبسها دست به گریبان بودند<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۷۲ ـ ۷۳.</ref>. با آمدن [[رضاخان پهلوی]]، فضای اختناق بیشتری بر کشور حاکم شد و نویسندگان بیشتری از نوشتن بازماندند<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷.</ref>. فعالیت نویسندگان با انتشار مقالات سیاسی در شهریور۱۳۲۰ همزمان با تبعید پهلوی از ایران از سر گرفته شد و برای مدتی [[ادبیات]] سیاسی دوباره رونق گرفت<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷ ـ ۶۸ و ۹۷.</ref>. یکی از نویسندگانی که شکل نوینی از نوشتن را در این دوران ایجاد کرد، احسان طبری بود. او به دلیل آشنایی با گنجینه شعر و ادب و عرفان اسلامی، آثار متفاوتی در متون متعارف مارکسیستی از خود به جای گذاشت<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۲ ـ ۱۱۱۴.</ref> و بخش مهمی از نویسندگان و شعرای متجدد ایران را پرورش داد<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۵.</ref>. | [[نهضت مشروطه]] از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازهای چون [[آزادی]]، [[وطندوستی]]، تجدّدخواهی و عدالتجویی، دفاع از حاکمیت [[قانون]] و سنتشکنی به معنای [[مبارزه]] با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۱.</ref>. یکی از معروفترین مقالات سیاسی ـ انتقادیِ متعلق به این دوره را علیاکبر دهخدا با عنوان «چرند و پرند» منتشر کرد<ref>دهخدا، مقالات دهخدا، ۱/۳۱ ـ ۳۷.</ref> و در عرصه شعر ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از تأثیرگذاران این دوره بودند<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۵.</ref>. با ایجاد تغییرات زیاد در زمینههای سیاسی و اجتماعی، نویسندگان این دوران با حجم عظیمی از قتلها، تبعیدها و حبسها دست به گریبان بودند<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۷۲ ـ ۷۳.</ref>. با آمدن [[رضاخان پهلوی]]، فضای اختناق بیشتری بر کشور حاکم شد و نویسندگان بیشتری از نوشتن بازماندند<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷.</ref>. فعالیت نویسندگان با انتشار مقالات سیاسی در شهریور۱۳۲۰ همزمان با تبعید پهلوی از ایران از سر گرفته شد و برای مدتی [[ادبیات]] سیاسی دوباره رونق گرفت<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷ ـ ۶۸ و ۹۷.</ref>. یکی از نویسندگانی که شکل نوینی از نوشتن را در این دوران ایجاد کرد، احسان طبری بود. او به دلیل آشنایی با گنجینه شعر و ادب و عرفان اسلامی، آثار متفاوتی در متون متعارف مارکسیستی از خود به جای گذاشت<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۲ ـ ۱۱۱۴.</ref> و بخش مهمی از نویسندگان و شعرای متجدد ایران را پرورش داد<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۵.</ref>. | ||
از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان با سانسور دولتی روبهرو شدند و [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] رژیم پهلوی(ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد میکرد<ref>خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref>. اواسط دهه ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی زمینههایی را فراهم کرد تا گروهی از اهل قلم و هنر را با سیاستهای خود هماهنگ کند. شماری از نویسندگان از حضور در زیر این چتر خودداری کردند و برای حمایت از حقوق مادی و معنوی آثارشان، تشکلِ مستقل «کانون نویسندگان ایران» را ایجاد کردند. جلال آل احمد ازجمله افرادی بود که از سر تعهد و با هدف اصلاح امور [[جامعه]] و حل معضلات، قلم در دست گرفت<ref>بشیری، استخوان مردی ابوذروار، ۱۲.</ref> و تلاش زیادی برای رونق کانون نویسندگان کرد{{ببینید|جلال آلاحمد}} با درگذشت آل احمد در شهریور ۱۳۴۸ و بستهشدن کانون به دست [[ساواک]]، این تشکل ضربات سختی خورد و بدین ترتیب دوره اول از حیات فرهنگی ـ سیاسی آن پایان یافت<ref>مرکز بررسی اسناد، کانون نویسندگان، ۹ ـ ۱۲.</ref>. [[علی شریعتی]] نیز ازجمله افرادی بود که در آن دوره با کتابهایش به روشنگری در عرصه سیاسی پرداخت{{ببینید|علی شریعتی}} | از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان با سانسور دولتی روبهرو شدند و [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] رژیم پهلوی(ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد میکرد<ref>خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref>. اواسط دهه ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی زمینههایی را فراهم کرد تا گروهی از اهل قلم و هنر را با سیاستهای خود هماهنگ کند. شماری از نویسندگان از حضور در زیر این چتر خودداری کردند و برای حمایت از حقوق مادی و معنوی آثارشان، تشکلِ مستقل «کانون نویسندگان ایران» را ایجاد کردند. جلال آل احمد ازجمله افرادی بود که از سر تعهد و با هدف اصلاح امور [[جامعه]] و حل معضلات، قلم در دست گرفت<ref>بشیری، استخوان مردی ابوذروار، ۱۲.</ref> و تلاش زیادی برای رونق کانون نویسندگان کرد{{ببینید|جلال آلاحمد}} با درگذشت آل احمد در شهریور ۱۳۴۸ و بستهشدن کانون به دست [[ساواک]]، این تشکل ضربات سختی خورد و بدین ترتیب دوره اول از حیات فرهنگی ـ سیاسی آن پایان یافت<ref>مرکز بررسی اسناد، کانون نویسندگان، ۹ ـ ۱۲.</ref>. [[علی شریعتی]] نیز ازجمله افرادی بود که در آن دوره با کتابهایش به روشنگری در عرصه سیاسی پرداخت{{ببینید|علی شریعتی}} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===پیش از جنگ تحمیلی=== | ===پیش از جنگ تحمیلی=== | ||
با وجود اینکه پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] برای اهالی قلم این امکان فراهم شد تا به صورت آزادانه به انتشار مطالب خود بپردازند، در ماههای آغازین انقلاب در میان نویسندگان افرادی بودند که به دلیل وابستگی به شرق و غرب با آثار خود باعث ایجاد ناآرامی و تفرقه در کشور میشدند<ref>وزارت ارشاد، نگرشی بر نقش، ۲/۲۴۶.</ref>. امامخمینی ماهها و سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب را دوران «جنگِ قلم و جنگ اعصاب» نامید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.</ref> و معتقد بود به جای سلسل، برخی قلمها به روی اسلام گشوده شده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵.</ref>. ایشان این خیانت برخی نویسندگان را در حالی میدانست که آزادیهایشان را از اسلام و انقلاب گرفته بودند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۸.</ref> و خاطرنشان میکرد نویسندگانی که به اسم حقوق | با وجود اینکه پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] برای اهالی قلم این امکان فراهم شد تا به صورت آزادانه به انتشار مطالب خود بپردازند، در ماههای آغازین انقلاب در میان نویسندگان افرادی بودند که به دلیل وابستگی به شرق و غرب با آثار خود باعث ایجاد ناآرامی و تفرقه در کشور میشدند<ref>وزارت ارشاد، نگرشی بر نقش، ۲/۲۴۶.</ref>. امامخمینی ماهها و سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب را دوران «جنگِ قلم و جنگ اعصاب» نامید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.</ref> و معتقد بود به جای سلسل، برخی قلمها به روی اسلام گشوده شده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵.</ref>. ایشان این خیانت برخی نویسندگان را در حالی میدانست که آزادیهایشان را از اسلام و انقلاب گرفته بودند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۸.</ref> و خاطرنشان میکرد نویسندگانی که به اسم [[حقوق بشر]]، بر ضد اسلام مطلب مینویسند دلسوز اسلام و مردم نیستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۹.</ref> و آنانی که روحانیان را مرتجع مینامیدند، نویسندگانی فاقد درک مناسب و مغرض میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۳۷.</ref>؛ زیرا به نظر ایشان برخی از آنان از اسلام ضربه دیده بودند و از اسلام کینه داشتند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۹.</ref> و میخواستند با نوشتن بر ضد اسلام و [[روحانیت]] جوانان را به انحراف بکشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۸۴.</ref> و موجب اختلاف شوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۱۰.</ref>؛ با این حال، باز هم ایشان با نصیحتهای مشفقانه، نویسندگانِ از هر طیف فکری و در هر مرتبه علمی را دعوت به [[خدمت]] به ملت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۲.</ref>. ایشان در آغاز سال تحصیلی سال ۱۳۵۸ از نویسندگان متعهد خواست با نوشتههای راهگشای خود مغزهای وابسته به شرق و غرب را در جهت [[نجات کشور]] ارشاد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.</ref> و برای رهایی از ایسمهای ساختگی غرب و شرقی تلاش کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۷ ـ ۲۲۸.</ref>؛ زیرا در نگاه ایشان استقلال فرهنگی کشور در گرو استقلال فکری نویسندگان بود و تا این تحول فکری ایجاد نشود، نمیتوان امیدی به استقلال کشور داشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲.</ref>. | ||
===پس از جنگ تحمیلی=== | ===پس از جنگ تحمیلی=== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
==رسالت نویسندگان در جهان اسلام== | ==رسالت نویسندگان در جهان اسلام== | ||
امامخمینی در قلمرو کشورهای اسلامی و در اجتماعات بزرگی چون [[عرفات]]، [[مَشْعَر]]، [[مِنا]]، [[مکه]] و [[مدینه]] نیز برای نویسندگان، مسئولیتی اجتماعى و سیاسى قائل بود تا مسائل مناطق خود را به گوش برادران ایمانى برسانند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۴۰.</ref> و کوشش کنند جبهه مستضعفان به وجود آید و با وحدت کلمه و شعار «لا اله الّا اللَّه» از اسارت قدرتهاى شیطانىِ بیگانگان بیرون آیند و بر مشکلات غلبه کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.</ref>. در همین راستا ایشان از نویسندگان میخواست تا از گفتهها و نوشتههاى اختلاف برانگیز که براى امت اسلامى سمکشنده بوده و عامل خدمت به ابرقدرتهاست، اجتناب کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref> و با گفتار و نوشتار خود، ملتهاى مظلوم را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج کنند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref>. | امامخمینی در قلمرو کشورهای اسلامی و در اجتماعات بزرگی چون [[عرفات]]، [[مَشْعَر]]، [[مِنا]]، [[مکه]] و [[مدینه]] نیز برای نویسندگان، مسئولیتی اجتماعى و سیاسى قائل بود تا مسائل مناطق خود را به گوش برادران ایمانى برسانند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۴۰.</ref> و کوشش کنند جبهه مستضعفان به وجود آید و با وحدت کلمه و شعار «لا اله الّا اللَّه» از اسارت قدرتهاى شیطانىِ بیگانگان بیرون آیند و بر مشکلات غلبه کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.</ref>. در همین راستا ایشان از نویسندگان میخواست تا از گفتهها و نوشتههاى اختلاف برانگیز که براى امت اسلامى سمکشنده بوده و عامل خدمت به ابرقدرتهاست، اجتناب کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref> و با گفتار و نوشتار خود، ملتهاى مظلوم را [[بسیج]] کنند تا ستمگران را از صحنه خارج کنند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref>. | ||
امامخمینی تأکید میکرد نویسندگانِ متعهد در فرصتهاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم افرادی میپردازند که به شایعهافکنى، دروغپردازى و تهمتزنی علیه اسلام و جمهورى اسلامى اشتغال دارند. ایشان از آنان میخواست از اسلام و انقلاب اسلامى دفاع کنند، دستاوردهاى اسلامى را که با [[جهاد]] ملت و با همه گرفتاریها و کارشکنیهاى دشمنان اسلام در داخل و خارج نصیب کشورشان شده است یادآور شوند، | امامخمینی تأکید میکرد نویسندگانِ متعهد در فرصتهاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم افرادی میپردازند که به شایعهافکنى، دروغپردازى و تهمتزنی علیه اسلام و [[جمهورى اسلامى]] اشتغال دارند. ایشان از آنان میخواست از اسلام و انقلاب اسلامى دفاع کنند، دستاوردهاى اسلامى را که با [[جهاد]] ملت و با همه گرفتاریها و کارشکنیهاى دشمنان اسلام در داخل و خارج نصیب کشورشان شده است یادآور شوند، نقشه ها و توطئه هاى [[امریکا]] و وابستگانش را افشا کنند و مسلمانان را از آنچه به دست بعضى حاکمان امریکایى بر اسلام و مسلمانان مىگذرد آگاه سازند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.</ref> و در برملاکردن چهره واقعی [[اسرائیل]]، دشمن اسلام، از هیچ کوششی دریغ نکنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۳.</ref>. ایشان همچنین ضمن درخواست از نویسندگان و متفکران مسلمان برای خلق آثار نوشتاری برای دفاع از اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۹ ـ ۴۵۰ و ۴۶۱.</ref>، خواستار برخورد با کتابها و نویسندگان متعرض به ساحت اسلام و [[پیامبر اکرم(ص)]] ازجمله [[سلمان رشدی]]، نویسنده [[کتاب آیات شیطانی]] شد و طی حکمی وی را [[مهدورالدم]] اعلام کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|ارتداد|سلمان رشدی}} | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش