confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
امامخمینی نیز قلمرو دین را گسترده میداند و دیدگاه افرادی که اهداف قلمرو دین را تنها امور اخروی میداند، نقد کرده و معتقد است این گروه، از حقیقت دین و اسلام انحراف پیدا کردهاند<ref> (صحیفه، ۴/۸)</ref> و انبیای الهی افزون بر توجه مردم به آخرت وظیفه سیاست و اقامه عدل و قسط در جامعه را نیز داشتهاند.<ref> (همان، ۱۵/۲۱۳ ـ ۲۱۵)</ref> به اعتقاد ایشان قلمرو دین در همه جوانبی که به سعادت بشر مربوط است، گسترش دارد و دعوت انبیا(ع) برای این بوده که مردم را به کمال و سعادت لایق به خود برسانند و محدوده دعوت آنان به دین، تنها مربوط به حیات دنیوی یا اخروی نبودهاست.<ref> (همان، ۵/۵۴۴)</ref> ایشان بیاعتنایی دین به نیازهای طبیعی و روانی بشر را نیز مردود دانسته و معتقد است حقیقت دین فراتر از نیازهای مادی بشر است و دین دربرگیرنده حقایق و معارفی است که انسان با پیروی از دین بدان میرسد، مانند شناخت توحید و اسما و صفات الهی.<ref> (همان، ۷/۲۸۸ و ۱۹/۲۸۴؛ آداب الصلاة، ۲۶۴ و ۱۵۴)</ref> ایشان که همواره بر جامعیت اسلام تأکید داشت، بر ضرورت جامعنگری در شناخت اسلام و توجه به ابعاد مختلف آن نیز تأکید میکرد و از نگرشهای تکبعدی به آن پرهیز میداد.<ref> (← صحیفه، ۳/۲۲۱ ـ ۲۲۸)</ref> {{ببینید|اسلام ناب محمدی}} | امامخمینی نیز قلمرو دین را گسترده میداند و دیدگاه افرادی که اهداف قلمرو دین را تنها امور اخروی میداند، نقد کرده و معتقد است این گروه، از حقیقت دین و اسلام انحراف پیدا کردهاند<ref> (صحیفه، ۴/۸)</ref> و انبیای الهی افزون بر توجه مردم به آخرت وظیفه سیاست و اقامه عدل و قسط در جامعه را نیز داشتهاند.<ref> (همان، ۱۵/۲۱۳ ـ ۲۱۵)</ref> به اعتقاد ایشان قلمرو دین در همه جوانبی که به سعادت بشر مربوط است، گسترش دارد و دعوت انبیا(ع) برای این بوده که مردم را به کمال و سعادت لایق به خود برسانند و محدوده دعوت آنان به دین، تنها مربوط به حیات دنیوی یا اخروی نبودهاست.<ref> (همان، ۵/۵۴۴)</ref> ایشان بیاعتنایی دین به نیازهای طبیعی و روانی بشر را نیز مردود دانسته و معتقد است حقیقت دین فراتر از نیازهای مادی بشر است و دین دربرگیرنده حقایق و معارفی است که انسان با پیروی از دین بدان میرسد، مانند شناخت توحید و اسما و صفات الهی.<ref> (همان، ۷/۲۸۸ و ۱۹/۲۸۴؛ آداب الصلاة، ۲۶۴ و ۱۵۴)</ref> ایشان که همواره بر جامعیت اسلام تأکید داشت، بر ضرورت جامعنگری در شناخت اسلام و توجه به ابعاد مختلف آن نیز تأکید میکرد و از نگرشهای تکبعدی به آن پرهیز میداد.<ref> (← صحیفه، ۳/۲۲۱ ـ ۲۲۸)</ref> {{ببینید|اسلام ناب محمدی}} | ||
همچنین امامخمینی بر نظام خاص فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دین اسلام تأکید و به آن توجه دارد<ref> (صحیفه، ۵/۳۸۹)</ref> و معتقد است دین اسلام برخلاف ادیان تحریفشده موجود، در تمام شئون فردی و اجتماعی بشر قانون وضع کرده و در زمینه روابط انسانها با خود و جامعه، حتی درباره ارتباط جامعه اسلامی با جوامع دیگر برنامه دارد؛<ref> ( | همچنین امامخمینی بر نظام خاص فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دین اسلام تأکید و به آن توجه دارد<ref> (صحیفه، ۵/۳۸۹)</ref> و معتقد است دین اسلام برخلاف ادیان تحریفشده موجود، در تمام شئون فردی و اجتماعی بشر قانون وضع کرده و در زمینه روابط انسانها با خود و جامعه، حتی درباره ارتباط جامعه اسلامی با جوامع دیگر برنامه دارد؛<ref> (صحیفه، ۴/۴۱۸ ـ ۴۱۹)</ref> از اینرو ایشان یکی از مهمترین موارد قلمرو دین را حوزه سیاست و حکومت میداند و معتقد است در همه ادیان الهی ورود در سیاست و مبارزه با حاکمان ظالم وجود داشتهاست<ref> (صحیفه، ۷/۲۴۱ و ۳۲۷)</ref> و همه انبیای الهی در امور سیاست و حکومت دخالت میکردند و آنچه به صلاح و سعادت مردم بودهاست، به آنان آموزش میدادند؛<ref> (همان، ۱۳/۴۳۲ ـ ۴۳۳)</ref> بلکه به اعتقاد ایشان اقامه قسط در جامعه بدون دخالت در سیاست، امور اجتماعی و احتیاجهای ملتها ممکن نیست.<ref> (صحیفه، ۱۵/۲۱۵)</ref> در زمان رسول خدا(ص) نیز اسلام با برپایی حکومت اسلامی همراه بود و ایشان پایه سیاست را در دیانت قرار داد<ref> (صحیفه، ۱۷/۲۰۴)</ref> و مسجد مرکز سیاسی اسلام بود و شالوده مطالب مربوط به جنگها و سیاست مدن، در مسجد ریخته میشد و این در زمان امیرالمؤمنین(ع) نیز ادامه داشت.<ref> (صحیفه، ۲/۳۲)</ref> | ||
امامخمینی تأکید دارد که اسلام و سیاست عین یکدیگرند و با هم آمیختگی ناگسستنی دارند؛ زیرا مسائل سیاسی جامعه، یکی از مهمترین محورها و اقتضائات جامعه بشری است (همان، ۱۷/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۲۱) | امامخمینی تأکید دارد که اسلام و سیاست عین یکدیگرند و با هم آمیختگی ناگسستنی دارند؛ زیرا مسائل سیاسی جامعه، یکی از مهمترین محورها و اقتضائات جامعه بشری است.<ref> (همان، ۱۷/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۲۱)</ref> در اسلام برخلاف دینِ تحریفشده مسیحیت که دین از سیاست جدا شدهاست، دین و سیاست از آغاز در کنار هم بودهاند<ref> (صحیفه، ۱۳/۳۶۶؛ ۱۵/۱۰ و ۱۷/۲۰۴)</ref> و ابعاد سیاسی مربوط به اصلاح زندگی دنیوی، نه تنها در احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام لحاظ شدهاست، بلکه حتی احکام عبادی اسلام، مانند نماز جمعه و جماعات نیز عاری از عنصر سیاست نیست و در خطبههای نماز جمعه مسائل سیاسی و احوال مملکت و گرفتاریهای مسلمانان مطرح میشود؛<ref> (همان، ۴/۴۴۷)</ref> بنابراین احکام عبادی اسلام نیز منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی است. همچنین عبادتها و احکامی مانند حج، زکات، خمس، حدود و تعزیرات اصولاً توأم با سیاست و اداره حکومت تشریع شدهاست<ref> (همان، ۱۰/۱۸)</ref> و ماهیت و کیفیت قوانین اسلام، در جهت ایجاد یک دولت و اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع شدهاست. در حقیقت احکام شرع دربردارنده قوانین و مقررات متنوعیاند که یک نظام اجتماعی را میسازند. در این نظام حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد، فراهم آمدهاست.<ref> (ولایت فقیه، ۲۸ ـ ۳۰)</ref> {{ببینید|دین و سیاست}} | ||
== اهداف و کارکردهای دین == | == اهداف و کارکردهای دین == |