۲۱٬۲۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
متکلمان در بیان ماهیت ایمان و کفر اختلاف دارند.<ref>علامه حلی، الالفین، ۳۱۷–۳۱۸.</ref> آرای دربارهٔ ایمان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: | متکلمان در بیان ماهیت ایمان و کفر اختلاف دارند.<ref>علامه حلی، الالفین، ۳۱۷–۳۱۸.</ref> آرای دربارهٔ ایمان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: | ||
# ایمان، تنها اقرار زبانی است و بس. این گفته منسوب به [[کرّامیه]] است. به باور آنان منافق، در ظاهر، مؤمن و در باطن، کافر است؛ بنابراین منافق در دنیا حکم مؤمن و در آخرت حکم کافر را دارد.<ref>← بغدادی، اصول الایمان، ۱۵۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۷۸.</ref> | # ایمان، تنها اقرار زبانی است و بس. این گفته منسوب به [[کرّامیه]] است. به باور آنان منافق، در ظاهر، مؤمن و در باطن، کافر است؛ بنابراین منافق در دنیا حکم مؤمن و در آخرت حکم کافر را دارد.<ref>← بغدادی، اصول الایمان، ۱۵۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۷۸.</ref> | ||
# ایمان معرفت قلبی است و در آن تنها تصدیق قلبی لازم است. برخی بر این باورند اگر کسی خداوند را با قلب خویش شناخت و پس از آن با زبانش انکار کرد، این فرد مؤمن است.<ref>← ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۴۷.</ref> | |||
# ایمان معرفت قلبی و اقرار زبانی است و در ایمان هم تصدیق به قلب و هم به زبان لازم است.<ref>← علامه حلی، الالفین، ۳۱۷–۳۱۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۶/۱۴۹.</ref> | |||
# ایمان اقرار زبانی و فعل قلب و جوارح است. فرقههایی مانند خوارج و [[معتزله]]<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۷۶–۴۷۹؛ ← فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲/۲۷۰.</ref> و برخی متکلمان اشعری<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۷۵–۱۷۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۲۳–۳۲۵.</ref> [[زیدیه]] و اهل حدیث<ref>رسی، مجموع کتب و رسائل، ۲/۳۷۴؛ ← ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۴۵.</ref> قائل به این نظرند. همه این گروهها در این نکته اتفاق دارند که هر کس در عمل به واجبات قصور کند، فاسق است و معتزله این فرد را خارج از ایمان و غیر داخل در کفر میدانند.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۷۱؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۴۵.</ref> | |||
مقابل ایمان، کفر است که انکار خداوند، توحید، نبوت نبی اکرم اسلام(ص)، و [[روز جزا]] و هر آن چیزی است که از [[ضروریات دین اسلام]] معرفی شده است.<ref>سبحانی، الایمان و الکفر، ۴۹.</ref> البته کسانی که طاعت را جزو ایمان میدانند، ترک طاعت را سبب کفر میشمارند؛ مانند خوارج که معتقدند مرتکب [[گناه کبیره]] کافر است،<ref>← آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۵/۲۹.</ref> اما غالب اندیشمندان اسلامی بر این باورند که مؤمن اگر فاسق شد و معصیتی از او سر زد، از نام مؤمن خارج نمیشود، بلکه او را مؤمن فاسق میگویند؛ زیرا [[فاسق]] تصدیقکننده خدا و رسول او و تمام آن چیزی است که از احکام شریعت به انسان رسیده است، اما طاعات و [[عبادات]] داخل در صدق ایمان نیستند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۵/۲۹–۳۰؛ حلی، انوار الملکوت، ۱۷۹–۱۸۰.</ref> ولی ایمان به معنای اخلاقی آن حقیقتی در [[قلب]] و به همراه خوف، ورع و پرهیز از [[محرمات]] است. از اینرو کسی که از محرمات اجتناب نکند از دایره ایمان خارج میشود و این ایمان حقیقت و کمال ایمان<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۲۲۰–۲۲۱؛ نراقی، جامع السعادات، ۲/۵۶.</ref> است. | مقابل ایمان، کفر است که انکار خداوند، توحید، نبوت نبی اکرم اسلام(ص)، و [[روز جزا]] و هر آن چیزی است که از [[ضروریات دین اسلام]] معرفی شده است.<ref>سبحانی، الایمان و الکفر، ۴۹.</ref> البته کسانی که طاعت را جزو ایمان میدانند، ترک طاعت را سبب کفر میشمارند؛ مانند خوارج که معتقدند مرتکب [[گناه کبیره]] کافر است،<ref>← آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۵/۲۹.</ref> اما غالب اندیشمندان اسلامی بر این باورند که مؤمن اگر فاسق شد و معصیتی از او سر زد، از نام مؤمن خارج نمیشود، بلکه او را مؤمن فاسق میگویند؛ زیرا [[فاسق]] تصدیقکننده خدا و رسول او و تمام آن چیزی است که از احکام شریعت به انسان رسیده است، اما طاعات و [[عبادات]] داخل در صدق ایمان نیستند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۵/۲۹–۳۰؛ حلی، انوار الملکوت، ۱۷۹–۱۸۰.</ref> ولی ایمان به معنای اخلاقی آن حقیقتی در [[قلب]] و به همراه خوف، ورع و پرهیز از [[محرمات]] است. از اینرو کسی که از محرمات اجتناب نکند از دایره ایمان خارج میشود و این ایمان حقیقت و کمال ایمان<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۲۲۰–۲۲۱؛ نراقی، جامع السعادات، ۲/۵۶.</ref> است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
بعضی از اهل معرفت هفت رکن برای ایمان ذکر کردهاند: | بعضی از اهل معرفت هفت رکن برای ایمان ذکر کردهاند: | ||
# ایمان به [[اسما و صفات|اسما و صفات خداوند]]؛ | # ایمان به [[اسما و صفات|اسما و صفات خداوند]]؛ | ||
# ایمان به [[پیامبران(ع)|انبیای الهی(ع)]]، و کتابهای آسمانی؛ | |||
# ایمان به [[ملائکه]] و شیاطین؛ | |||
# ایمان به [[بهشت و جهنم|بهشت و دوزخ]] و خلق آنان پیش از [[آدم(ع)]]، | |||
# ایمان به روز جزا؛ | |||
# ایمان به همه موارد [[قضا و قدر الهی]]؛ | |||
# ایمان به موارد صحیح از [[حدیث|احادیث پیامبر(ص)]]، و قبول آنها و واجببودن اطاعت از آنها.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۲۱۳–۲۱۴؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱/۷۵۳–۷۵۴.</ref> | |||
امامخمینی اصول و ارکان ایمان را معرفت به خداوند، توحید و [[خلافت و ولایت|ولایت]] ـ که ایمان به پیامبران است ـ و ایمان به روز معاد، [[فرشتگان]] و کتابهای الهی میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۸.</ref> ایشان با استناد به برخی آیات<ref>حدید، ۲۸؛ بقره، ۲۸۵؛ نور، ۴۷.</ref> باور دارد ایمان، معرفت و محبت به [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع)]]، و ائمه(ع)، نیز از ارکان ایمان است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۶–۱۷۹.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است که اصول و ارکان ایمان با فطرت موافقت دارند؛ البته برخی از آنها مانند معرفت و توحید از فطریات اصلی و برخی از آنها از متفرعاتاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۸.</ref> | امامخمینی اصول و ارکان ایمان را معرفت به خداوند، توحید و [[خلافت و ولایت|ولایت]] ـ که ایمان به پیامبران است ـ و ایمان به روز معاد، [[فرشتگان]] و کتابهای الهی میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۸.</ref> ایشان با استناد به برخی آیات<ref>حدید، ۲۸؛ بقره، ۲۸۵؛ نور، ۴۷.</ref> باور دارد ایمان، معرفت و محبت به [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع)]]، و ائمه(ع)، نیز از ارکان ایمان است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۶–۱۷۹.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است که اصول و ارکان ایمان با فطرت موافقت دارند؛ البته برخی از آنها مانند معرفت و توحید از فطریات اصلی و برخی از آنها از متفرعاتاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۸.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== اقسام ایمان و کفر == | == اقسام ایمان و کفر == | ||
اندیشمندان اسلامی برای ایمان از حیثیتهای مختلف، مانند منشأ تحقق آن یا چگونگی آن، تقسیماتی ذکر کردهاند که عبارتاند از: | اندیشمندان اسلامی برای ایمان از حیثیتهای مختلف، مانند منشأ تحقق آن یا چگونگی آن، تقسیماتی ذکر کردهاند که عبارتاند از: | ||
۱. ایمان زبانی و قلبی: در ایمان زبانی تصدیق تنها به زبان است. در ایمان قلبی، تصدیق به مرحله قلب میرسد و این خود بر سه گونه است: | |||
* ایمان تقلیدی مانند ایمان بیشتر مردم؛ | * ایمان تقلیدی مانند ایمان بیشتر مردم؛ | ||
* ایمان برهانی، مانند ایمان اهل علم و استدلال؛ | * ایمان برهانی، مانند ایمان اهل علم و استدلال؛ | ||
* ایمان شهودی که به عیان حقیقت را مشاهده میکنند.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۳۶۷.</ref> | * ایمان شهودی که به عیان حقیقت را مشاهده میکنند.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۳۶۷.</ref> | ||
۲. ایمان حقیقی و ظاهری.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۴/۳۹۰.</ref> | |||
۳. ایمان کسبی و وهبی (بخششی و فطری).<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۹/۴۱۳.</ref> | |||
برای کفر نیز اقسامی ذکر شده است که عبارتاند از: | برای کفر نیز اقسامی ذکر شده است که عبارتاند از: | ||
# کفر انکاری: کفری است که با قلب و زبان است. در این قسم، کفر به حدی میرسد که شخص خدا و رسول خدا را انکار میکند؛ | |||
# کفر جحود: کفر کسی است که در قلب باور و اذعان دارد و به زبان اقرار و اعتراف نمیکند، بلکه جحود و انکار میکند؛ | |||
# کفر عناد: در این قسم شخص با قلب میشناسد و به زبان هم اقرار میکند؛ ولی از روی عناد و حسد [[مسلمان]] نمیشود؛ | |||
# کفر نفاق: کفر کسی است که به زبان اقرار و اعتراف دارد؛ ولی در قلبش باوری وجود ندارد.<ref>سبحانی، الایمان و الکفر، ۵۵–۵۷؛ ورد، ۲۵–۲۶.</ref> | |||
امامخمینی نیز تقسیماتی برای ایمان ذکر کرده است: | امامخمینی نیز تقسیماتی برای ایمان ذکر کرده است: | ||
# حقیقی و صوری: ایمان صوری و ظاهری، همان اعتقاد به شریعت پیامبر اسلام(ص)، است؛ اما ایمان حقیقی ملازم با نوعی خشوع است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵.</ref> | # حقیقی و صوری: ایمان صوری و ظاهری، همان اعتقاد به شریعت پیامبر اسلام(ص)، است؛ اما ایمان حقیقی ملازم با نوعی خشوع است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵.</ref> | ||
# مستقر و مستودع (موقت): اگر ایمان در قلب به گونهای جایگزین شود که در [[امتحان الهی|امتحانهای الهی]] زایل نشود، چنین ایمانی، ایمان مستقر است و این ایمان در حالات سخت مانند [[سکرات مرگ]] و احوال ترسناک [[قیامت]]، برای انسان باقی میماند؛ اما ایمان مستودع با اندک فشار و ترسی زایل میشود و انسان به فراموشی دچار میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۶.</ref> | |||
# برهانی و قلبی: ایمانی که بر اساس علوم عقلی و استدلال حاصل شده باشد، ایمانی برهانی است و در حد علم است،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶۰.</ref> اما اگر با [[ریاضت]]، توجه و خلوت، حقایق ایمانی به قلب رسید، قلب نورانی و از تصرف [[شیطان]] خارج میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۶.</ref> | |||
امامخمینی به برخی اقسام کفر نیز اشاره کرده است، | امامخمینی به برخی اقسام کفر نیز اشاره کرده است، | ||
# کفر شرعی: انکار خداوند یا پیامبر اوست.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۵۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۰۰.</ref> | # کفر شرعی: انکار خداوند یا پیامبر اوست.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۵۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۰۰.</ref> | ||
# کفر انکاری: به این معنا که انسان چیزی را که نزد او مجهول است و نمیتواند درک کند، انکار میکند مانند معارف الهی و جلوههای رحمانی که حقایق آن را درک نمیکند و این ناشی از خودخواهی و [[خودبینی]] است.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۶۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۶.</ref> ایشان در میان اقسام کفر، کفر انکاری را ازجمله خطرناکترین اقسام کفر میداند؛ زیرا اگر انسان در نخستین گام آنچه [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]]، و اولیا گفتهاند انکار کند و منکر این باشد که غیر از آنچه او میفهمد وجود دارد این انکار دیگر نمیگذارد انسان از این ظلمتکده نجات یابد. افرادی که به این کفر دچارند از فطرت انسانی خارج شده و آنچه انبیا(ع)، و اولیا گفتهاند را انکار میکنند؛ در نتیجه نعمت [[هدایت]] نصیب آنان نمیشود و نمیتوانند خود را از ظلمت رهایی بدهند.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۶۸.</ref> | |||
== مراتب ایمان و کفر == | == مراتب ایمان و کفر == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
اندیشمندان اسلامی در اعتقاد به مراتبداشتن ایمان بر دو دستهاند: | اندیشمندان اسلامی در اعتقاد به مراتبداشتن ایمان بر دو دستهاند: | ||
# غالب اندیشمندان اسلامی، ایمان را دارای مراتب و امری تشکیکی میدانند که شدت و ضعف میپذیرد،<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۱۱؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ۱۰۳؛ فیض کاشانی، قرة العیون فی المعارف و الحکم، ۴۳۶–۴۳۸.</ref> بنابر این بیان، ایمان تصدیق زبانی یا قلبی بوده و اصلی ثابت است. زیادت و نقصان در کمال ایمان وجود دارد ـ که ایمان به معنای اخلاقی آن است ـ نه در اصل ایمان.<ref>شهید ثانی، حقائق الایمان، ۹۷.</ref> | # غالب اندیشمندان اسلامی، ایمان را دارای مراتب و امری تشکیکی میدانند که شدت و ضعف میپذیرد،<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۱۱؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ۱۰۳؛ فیض کاشانی، قرة العیون فی المعارف و الحکم، ۴۳۶–۴۳۸.</ref> بنابر این بیان، ایمان تصدیق زبانی یا قلبی بوده و اصلی ثابت است. زیادت و نقصان در کمال ایمان وجود دارد ـ که ایمان به معنای اخلاقی آن است ـ نه در اصل ایمان.<ref>شهید ثانی، حقائق الایمان، ۹۷.</ref> | ||
# برخی نیز به جهت اینکه ایمان را صرف تصدیق زبانی یا قلبی به آنچه نبی آورده است، میدانند، آن را قابل افزایش یا کاهش نمیدانند.<ref>فخر رازی، المحصل، ۵۷۰؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۴۴۲.</ref> | |||
بعضی برای ایمان مراتب چهارگانهای ذکر کردهاند: | بعضی برای ایمان مراتب چهارگانهای ذکر کردهاند: | ||
# اذعان و باور قلبی اجمالی به مضمون [[شهادتین]] که لازمهاش عمل به غالب فروع است؛ | # اذعان و باور قلبی اجمالی به مضمون [[شهادتین]] که لازمهاش عمل به غالب فروع است؛ | ||
# اعتقاد تفصیلی به حقایق دینی؛ | |||
# ایمانی که لازمه آن عمل و اخلاق نیک است؛ | |||
# ایمانی که در آن انسان همه احوال و اعمالش را مِلک خداوند ببیند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۳۰۱–۳۰۲.</ref> برخی نیز برترین مرتبه ایمان را یقین دانستهاند.<ref>فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ۱۰۳؛ مجلسی، مرآة العقول، ۷/۳۴۸.</ref> | |||
امامخمینی با استناد به روایاتی که برای ایمان درجات و مراتبی ذکر کردهاند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۲–۴۴.</ref> برای ایمان درجاتی قائل است که هر فرد درجه و سهمی از ایمان دارد. به باور ایشان کسی که دارای یک سهم از ایمان است، نباید دو سهم را بر او تحمیل کرد و اعمالی را که برای درجات بالاتر است، نمیتوان از او انتظار داشت.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۲۳.</ref> ایشان ایمان حقیقی را ترقی از ایمان عقلی به ایمان قلبی میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵.</ref> و معتقد است اگر این باور به ایمان قلبی و تجلی شهودی منجر شود، توحید فعلی در قلب شخص [[تجلی]] میکند و او همه افعال را فعل حقتعالی میبیند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵.</ref> تا آنجا که به درجه اطمینان و کمال آن میرسد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲.</ref> در مرتبه بعد اگر قلب از مرحله توحید فعلی بالاتر رود، به مرحله تجلی صفاتی و اسمائی و سپس به مرحله تجلی ذاتی دست مییابد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۲؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵–۲۴۶.</ref> امامخمینی کاملترین و بالاترین مرتبه ایمان را یقین کامل میداند که نتیجه آن [[عصمت]] است و بر این نکته تأکید میکند که اگر انسان به حقتعالی ایمان داشته باشد و با چشم قلب حضور خداوند متعال را مشاهده کند، امکان ندارد مرتکب [[گناه]] و معصیت شود و این عصمت ناشی از ایمان کامل و اعتقاد به حضور است که انسان را از وقوع گناه حفظ میکند.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۴۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عصمت}} | امامخمینی با استناد به روایاتی که برای ایمان درجات و مراتبی ذکر کردهاند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۲–۴۴.</ref> برای ایمان درجاتی قائل است که هر فرد درجه و سهمی از ایمان دارد. به باور ایشان کسی که دارای یک سهم از ایمان است، نباید دو سهم را بر او تحمیل کرد و اعمالی را که برای درجات بالاتر است، نمیتوان از او انتظار داشت.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۲۳.</ref> ایشان ایمان حقیقی را ترقی از ایمان عقلی به ایمان قلبی میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵.</ref> و معتقد است اگر این باور به ایمان قلبی و تجلی شهودی منجر شود، توحید فعلی در قلب شخص [[تجلی]] میکند و او همه افعال را فعل حقتعالی میبیند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵.</ref> تا آنجا که به درجه اطمینان و کمال آن میرسد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲.</ref> در مرتبه بعد اگر قلب از مرحله توحید فعلی بالاتر رود، به مرحله تجلی صفاتی و اسمائی و سپس به مرحله تجلی ذاتی دست مییابد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۲؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵–۲۴۶.</ref> امامخمینی کاملترین و بالاترین مرتبه ایمان را یقین کامل میداند که نتیجه آن [[عصمت]] است و بر این نکته تأکید میکند که اگر انسان به حقتعالی ایمان داشته باشد و با چشم قلب حضور خداوند متعال را مشاهده کند، امکان ندارد مرتکب [[گناه]] و معصیت شود و این عصمت ناشی از ایمان کامل و اعتقاد به حضور است که انسان را از وقوع گناه حفظ میکند.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۴۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عصمت}} | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
امامخمینی راهها و مقدماتی را برای تحصیل اصل ایمان و درجات آن ذکر کرده است که عبارتاند از: | امامخمینی راهها و مقدماتی را برای تحصیل اصل ایمان و درجات آن ذکر کرده است که عبارتاند از: | ||
# خلوص نیت: انسان برای تحصیل ایمان قلبی و حقیقی، باید نیت خود را در تحصیل معارف و حقایق ایمانی خالص کند و قلب را با تکرار و تذکر، به [[اخلاص]] و ارادت آشنا کند تا ایمان در قلب جایگزین شود؛ زیرا اگر اخلاص نباشد، [[نفس]] تحت تصرف [[شیطان]] و خودبینی و خودخواهی نفس واقع میشود و هیچ معرفتی حاصل نمیشود؛ چنانکه علم شیطان برایش مفید نبود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۴–۱۰۶.</ref> | # خلوص نیت: انسان برای تحصیل ایمان قلبی و حقیقی، باید نیت خود را در تحصیل معارف و حقایق ایمانی خالص کند و قلب را با تکرار و تذکر، به [[اخلاص]] و ارادت آشنا کند تا ایمان در قلب جایگزین شود؛ زیرا اگر اخلاص نباشد، [[نفس]] تحت تصرف [[شیطان]] و خودبینی و خودخواهی نفس واقع میشود و هیچ معرفتی حاصل نمیشود؛ چنانکه علم شیطان برایش مفید نبود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۴–۱۰۶.</ref> | ||
# تفکر در صنع: امامخمینی با استناد به روایتی<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۴/۱۰۲.</ref> برخی از راههای رسیدن به ایمان را معرفت نفس، [[تفکر]] در خلق بدن و نظم و حکمت در ترتیب اعضای بدن و کارکرد هر یک از این اعضا میداند که انسان را به صانع این دستگاهِ باعظمت رهنمون میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱۸–۱۲۱.</ref> | |||
# ریاضت قلبی: ایمان به معارف الهی و اصول حق صورت نمیگیرد، مگر آنکه شخص نخست آن حقایق را به قدمِ تفکر در معارف و حقایق، ریاضت عقلی و تمسک به آیات و براهین عقلی، ادراک کند و این مرحله، به منزله مقدمه ایمان است و پس از آنکه عقل بهره خود را به دست آورد، لازم است سالک الی الله به آن قناعت نکند؛ زیرا این مقدار از معارف، اثرش و حصول نورانیت در آن کم است، بلکه با اشتغال به ریاضتهای قلبی میتواند این حقایق را با هر سختی شده به قلب برساند، تا قلب به آن ایمان بیاورد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸۹.</ref> | |||
# تسلیم: یکی از راههای چشیدن طعم ایمان در ذائقه [[روح انسانی]] طبق بعضی آیات الهی<ref>نساء، ۶۵.</ref> تسلیم مقابل احکام الهی است؛ به گونهای که در مقابل این احکام در سینه شخص، تنگی حاصل نشود و با روی گشاده از آن استقبال کند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۴.</ref> | |||
# [[عبادت]] و [[اذکار]]: انسان با [[عبادات]] و اذکار به همراه [[خضوع]] و [[طمأنینه]] میتواند مراحل ایمان را در درجات عالی بپیماید و با رعایت آداب مهم قلبی در عبادتها، بهویژه عبادتهای ذکری و به همراه طمأنینه در ادای اذکار، به مدارج عالی ایمان و سلوک ایمانی برسد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷–۱۸؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۲.</ref> | |||
== آثار و نشانههای ایمان == | == آثار و نشانههای ایمان == | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
اندیشمندان اسلامی آثار ایمان را از جهت فردی و اجتماعی بررسی کردهاند و آثار چندی برای آن برشمردهاند؛ ازجمله: | اندیشمندان اسلامی آثار ایمان را از جهت فردی و اجتماعی بررسی کردهاند و آثار چندی برای آن برشمردهاند؛ ازجمله: | ||
# روشندلی و امیدواری درونی.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۴۷.</ref> | # روشندلی و امیدواری درونی.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۴۷.</ref> | ||
# خوشبینی به جهان و خلقت.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۴۶.</ref> | |||
# کاهش ناراحتیها و نهراسیدن از مرگ.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۵۰–۵۱.</ref> | |||
# تسلط بر نفس و [[هوای نفس]]<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۷۶۹.</ref> | |||
# [[اخوت]] و مهرورزی.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۳۷۱ و ۱۸/۴۴، ۳۱۵–۳۱۷، ۳۱۹.</ref> | |||
# شیوع اخلاق نیکو.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۱/۱۵۵.</ref> | |||
امامخمینی برای حقیقت ایمان و مراتب آن آثار و نشانههایی ذکر کرده است ازجمله حصول فضایل اخلاقی. ایمان در وجود شخص مؤمن، فضایلی اخلاقی چون [[توکل]]، [[تسلیم]]، [[رضا]]، [[خوف و رجا]] را به وجود میآورد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۷–۹۸.</ref> و از سویی با بهوجودآمدن اوصاف معنوی و صوری در پرتو ایمان، رذایل اخلاقی از شخص مؤمن دور میشوند و مؤمن از اوصافی مانند بدخواهی برای مؤمنان، [[حب دنیا]]، حزن و [[خوف و رجا|خوف]] از غیر حقتعالی پاکیزه میشود،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰۸–۱۰۹.</ref> چنانکه ایمان واقعی سبب ترس از خداوند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۹–۲۳۰.</ref> [[خضوع و خشوع|خشوع]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴.</ref> و ترس از [[معاد]] است و شخص را به عمل وامیدارد و کسی که تنها به زبان ابراز ایمان کند و چنین خوفی نداشته باشد، در زمره منافقان است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref> ایمان و تصدیق اگر به قلب برسد، برای قلب حالت اطمینانی حاصل میشود که اعتماد بر غیر حق نمیکند. در مقابل، اعتماد به دنیا و آبادکردن آن ناشی از ضعف ایمان به آخرت است وگرنه اگر ایمان انسان قوی باشد، در صدد اصلاح آخرت و آبادکردن آن نیز بر میآید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۹.</ref> | امامخمینی برای حقیقت ایمان و مراتب آن آثار و نشانههایی ذکر کرده است ازجمله حصول فضایل اخلاقی. ایمان در وجود شخص مؤمن، فضایلی اخلاقی چون [[توکل]]، [[تسلیم]]، [[رضا]]، [[خوف و رجا]] را به وجود میآورد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹۷–۹۸.</ref> و از سویی با بهوجودآمدن اوصاف معنوی و صوری در پرتو ایمان، رذایل اخلاقی از شخص مؤمن دور میشوند و مؤمن از اوصافی مانند بدخواهی برای مؤمنان، [[حب دنیا]]، حزن و [[خوف و رجا|خوف]] از غیر حقتعالی پاکیزه میشود،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰۸–۱۰۹.</ref> چنانکه ایمان واقعی سبب ترس از خداوند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۹–۲۳۰.</ref> [[خضوع و خشوع|خشوع]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴.</ref> و ترس از [[معاد]] است و شخص را به عمل وامیدارد و کسی که تنها به زبان ابراز ایمان کند و چنین خوفی نداشته باشد، در زمره منافقان است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref> ایمان و تصدیق اگر به قلب برسد، برای قلب حالت اطمینانی حاصل میشود که اعتماد بر غیر حق نمیکند. در مقابل، اعتماد به دنیا و آبادکردن آن ناشی از ضعف ایمان به آخرت است وگرنه اگر ایمان انسان قوی باشد، در صدد اصلاح آخرت و آبادکردن آن نیز بر میآید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۹.</ref> |