۲۱٬۱۸۳
ویرایش
جز (added Category:استفاده نادرست از فهرستساز اعداد using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بهشت و جهنم'''، منزلگاه نهایی اهل [[سعادت | '''بهشت و جهنم'''، منزلگاه نهایی اهل [[سعادت و شقاوت]]. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
یکی از آرزوهای | یکی از آرزوهای بشر، رسیدن به سعادت ابدی و دوری از هلاکت و ناگواری است. اعتقاد به ماورای طبیعت و وجود بهشت و جهنم، در ادیان امری رایج است. در ادیان غیرالهی نیز هندوها بر این عقیدهاند که جهان بالا (بهشت) جایگاه نیکوکاران است و جهان پایین و پست (جهنم) محل بدکاران است.<ref>رضایی، تاریخ ادیان جهان، ۲/۲۱۹.</ref> بوداییها بر این باورند که ساکنان بهشت در کمال قدرت و درخشندگی و زیبایی به سر میبرند<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۷۶۰.</ref> و از همینروی برای رهایی ارواح از عذابهای جهنم و صعود آنان به آسمانها و بهشت، انجام آداب و مراسم بودایی را بسیار مؤثر میدانند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲/۸۶۳.</ref> | ||
در ادیان الهی با الهام گرفتن از آموزههای [[پیامبران(ع)]]، از خصوصیات و احوال بهشت و جهنم سخن به میان آمدهاست؛ چنانکه [[زرتشتیان]] به بهشتی که شبیه بهشت اسلام است معتقدند، اما به علت مقدس شمردن آتش، بر این باورند که جهنم جایی بسیار سرد و کثیف است که گنهکاران با انواع جانوران عذاب میشوند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> در آموزههای [[یهود]] و لغت عبری از جهنم به «جی هنوم» تعبیر میشود<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۱۳۱.</ref> و از وضعیت صلح و آرامش آخر الزمان یا از مکانی که برای خوبان در آخرت مقرر شدهاست، به بهشت تعبیر میشود.<ref>← ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۵۱–۵۵۲.</ref> در [[دین مسیح]] و آموزههای عهد جدید نیز از بهشت و جهنم سخن به میان آمده و بعضی از [[گناهان]] سبب ورود به جهنم شمرده شدهاست.<ref>کتاب مقدس، متی، ب ۶، ۲۱–۳۰؛ لوقا، ب ۲۳، ۴۳؛ ← وان وورست، مسیحیت از لابهلای متون، ۹۰–۹۱.</ref> در آیات فراوانی<ref>انسان، ۱۲؛ توبه، ۷۲؛ الرحمن، ۴۶–۷۴؛ غاشیه، ۱۰؛ محمد (ص)، ۱۵؛ نحل، ۳۱؛ زخرف، ۷۰–۷۲؛ یونس، ۹؛ طور، ۱۷.</ref> و روایات بسیاری<ref>کلینی، الکافی، ۵/۲، ۸۳، ۱۲۸ و ۵۴۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۳۲.</ref> از بهشت و جهنم یادشده است. | در ادیان الهی با الهام گرفتن از آموزههای [[پیامبران(ع)]]، از خصوصیات و احوال بهشت و جهنم سخن به میان آمدهاست؛ چنانکه [[زرتشتیان]] به بهشتی که شبیه بهشت اسلام است معتقدند، اما به علت مقدس شمردن آتش، بر این باورند که جهنم جایی بسیار سرد و کثیف است که گنهکاران با انواع جانوران عذاب میشوند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> در آموزههای [[یهود]] و لغت عبری از جهنم به «جی هنوم» تعبیر میشود<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۱۳۱.</ref> و از وضعیت صلح و آرامش [[آخر الزمان]] یا از مکانی که برای خوبان در [[دنیا و آخرت|آخرت]] مقرر شدهاست، به بهشت تعبیر میشود.<ref>← ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۵۱–۵۵۲.</ref> در [[دین مسیح]] و آموزههای عهد جدید نیز از بهشت و جهنم سخن به میان آمده و بعضی از [[گناهان]] سبب ورود به جهنم شمرده شدهاست.<ref>کتاب مقدس، متی، ب ۶، ۲۱–۳۰؛ لوقا، ب ۲۳، ۴۳؛ ← وان وورست، مسیحیت از لابهلای متون، ۹۰–۹۱.</ref> در آیات فراوانی<ref>انسان، ۱۲؛ توبه، ۷۲؛ الرحمن، ۴۶–۷۴؛ غاشیه، ۱۰؛ محمد (ص)، ۱۵؛ نحل، ۳۱؛ زخرف، ۷۰–۷۲؛ یونس، ۹؛ طور، ۱۷.</ref> و روایات بسیاری<ref>کلینی، الکافی، ۵/۲، ۸۳، ۱۲۸ و ۵۴۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۳۲.</ref> از بهشت و جهنم یادشده است. | ||
اعتقاد به بهشت و جهنم در میان متکلمان اسلامی از [[ضروریات دین]] به حساب آمدهاست و آنان دربارهٔ آخرت و بهشت و جهنم از دو جهت عقلی و نقلی به بحث و بررسی پرداختهاند<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۲۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۱۱.</ref> و از مسائلی چون عذاب و لذت جسمانی<ref>صدوق، الاعتقادات، ۷۶–۸۰؛ مفید، اوائل المقالات، ۷۷.</ref> و مختاربودن اهل بهشت، مکلفبودن آنها<ref>مفید، اوائل المقالات، ۹۱–۹۳.</ref> و اختلاف مراتب بهشتیان<ref>علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۱۱.</ref> سخن گفتهاند. در میان فلاسفه اسلامی نیز بحث بهشت و جهنم در ضمن بحث از سعادت و شقاوت نفوس در آخرت، از دو منظر حکمت و شریعت بررسی شدهاست.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۳۴–۳۵۶؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۸۶.</ref> [[ابنسینا]] لذتهای بهشتی را به دو قسم عقلی و جسمی تقسیم میکند و قائل است در عالم آخرت افراد سعید به بهشت میروند و از لذتهای عقلی و جسمی بهره میبرند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵؛ ابنسینا، الاشارات، ۱۳۴؛ ابنسینا، الشفاء، ۴۲۵–۴۳۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۳۶ و ۴۰–۴۱.</ref> [[سهروردی]] در احوال نفس انسان پس از مفارقت از بدن، نخست به ردهبندی مشائیان دربارهٔ تقوای انسانی از حیث کسب کمالات و نیل به سعادت پرداخته، سپس وضع هر یک را بر پایه مبانی [[حکمت اشراق]] توضیح دادهاست. بنابر نظر او، نفوس کامل پس از رهاشدن از بدن به عالم نور محض میپیوندند و از لذتهای نامتناهی عقلی برخوردار میشوند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۲۲۲–۲۲۹؛ قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، ۴۵۶.</ref> | اعتقاد به بهشت و جهنم در میان متکلمان اسلامی از [[ضروریات دین]] به حساب آمدهاست و آنان دربارهٔ آخرت و بهشت و جهنم از دو جهت عقلی و نقلی به بحث و بررسی پرداختهاند<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۲۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۱۱.</ref> و از مسائلی چون عذاب و لذت جسمانی<ref>صدوق، الاعتقادات، ۷۶–۸۰؛ مفید، اوائل المقالات، ۷۷.</ref> و مختاربودن اهل بهشت، مکلفبودن آنها<ref>مفید، اوائل المقالات، ۹۱–۹۳.</ref> و اختلاف مراتب بهشتیان<ref>علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۱۱.</ref> سخن گفتهاند. در میان فلاسفه اسلامی نیز بحث بهشت و جهنم در ضمن بحث از [[سعادت و شقاوت]] نفوس در آخرت، از دو منظر حکمت و شریعت بررسی شدهاست.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۳۴–۳۵۶؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۸۶.</ref> [[ابنسینا]] لذتهای بهشتی را به دو قسم عقلی و جسمی تقسیم میکند و قائل است در عالم آخرت افراد سعید به بهشت میروند و از لذتهای عقلی و جسمی بهره میبرند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵؛ ابنسینا، الاشارات، ۱۳۴؛ ابنسینا، الشفاء، ۴۲۵–۴۳۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۳۶ و ۴۰–۴۱.</ref> [[سهروردی]] در احوال نفس انسان پس از مفارقت از بدن، نخست به ردهبندی مشائیان دربارهٔ تقوای انسانی از حیث کسب کمالات و نیل به سعادت پرداخته، سپس وضع هر یک را بر پایه مبانی [[حکمت اشراق]] توضیح دادهاست. بنابر نظر او، نفوس کامل پس از رهاشدن از بدن به عالم نور محض میپیوندند و از لذتهای نامتناهی عقلی برخوردار میشوند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۲۲۲–۲۲۹؛ قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، ۴۵۶.</ref> | ||
عارفان به بهشت و جهنم از بعد ملکوتی و باطنی آن توجه کردهاند و بهشت را منحصر در بهشت حسی ندانستهاند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸–۶۴۹.</ref> و به مباحثی چون معرفت جهنم<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷.</ref> ابواب، منازل و درکات آن<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۴۴۰.</ref> همچنین منازل و درجات بهشتیان<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۱۷.</ref> پرداختهاند. امامخمینی در برخی آثار خود، به بحث از حقیقت و جایگاه بهشت و جهنم<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> مراتب و اقسام آن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۷–۱۶۵.</ref> و ویژگیهای جهنم<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۷–۸۸.</ref> پرداختهاست. | [[عارفان]] به بهشت و جهنم از بعد ملکوتی و باطنی آن توجه کردهاند و بهشت را منحصر در بهشت حسی ندانستهاند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸–۶۴۹.</ref> و به مباحثی چون معرفت جهنم<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷.</ref> ابواب، منازل و درکات آن<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۴۴۰.</ref> همچنین منازل و درجات بهشتیان<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۱۷.</ref> پرداختهاند. [[امامخمینی]] در برخی آثار خود، به بحث از حقیقت و جایگاه بهشت و جهنم<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> مراتب و اقسام آن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۷–۱۶۵.</ref> و ویژگیهای جهنم<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۷–۸۸.</ref> پرداختهاست. | ||
== حقیقت بهشت و جهنم == | == حقیقت بهشت و جهنم == | ||
بسیاری از آیات<ref>کهف، ۴۹؛ زلزال، ۶–۸.</ref> و روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۷/۱۶۹.</ref> بیانگر آن است که بهشت و نعمتهای آن و جهنم و نقمتهای آن، ظهور اعمال نیک و بد انسانهاست. اندیشمندان دربارهٔ حقیقت بهشت و جهنم، دیدگاههای متفاوتی به دست دادهاند. برخی از متکلمان و محدثان اسلامی با استناد به بعضی آیات<ref>یس، ۸۱.</ref> و روایات<ref>طوسی، الامالی، ۵۸۱.</ref> بهشت را جسمانی و مادی دانسته، این اعتقاد را از ضروریات دین میدانند.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۳۸۰–۳۸۲.</ref> | بسیاری از آیات<ref>کهف، ۴۹؛ زلزال، ۶–۸.</ref> و روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۷/۱۶۹.</ref> بیانگر آن است که بهشت و نعمتهای آن و جهنم و نقمتهای آن، ظهور اعمال نیک و بد انسانهاست. اندیشمندان دربارهٔ حقیقت بهشت و جهنم، دیدگاههای متفاوتی به دست دادهاند. برخی از متکلمان و محدثان اسلامی با استناد به بعضی [[قرآن|آیات]]<ref>یس، ۸۱.</ref> و [[حدیث|روایات]]<ref>طوسی، الامالی، ۵۸۱.</ref> بهشت را جسمانی و مادی دانسته، این اعتقاد را از ضروریات دین میدانند.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۳۸۰–۳۸۲.</ref> | ||
حکمای الهی از منظری دیگر معتقدند بهشت ماورای | حکمای الهی از منظری دیگر معتقدند بهشت ماورای عالم ماده است و نیازی به مکان و ماده ندارد؛ بلکه چیزی خارج از ذات انسان نیست.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۵–۱۷۶.</ref> از دیدگاه اهل معرفت، حقیقت بهشت، صورت و مظهر [[رحمت خداوند]] است؛ همان گونه که جهنم صورت و مظهر [[غضب حقتعالی]] است، و چون رحمت ذاتی حقتعالی بر همه چیز گستردهاست و غضب حقتعالی امری عارضی است، بهشت امری اصلی و جهنم امری عرضی و فرعی است.<ref>فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ۱۶۴–۱۶۹.</ref> | ||
امامخمینی حقیقت بهشت و نعمتهای آن و جهنم را همان ظهور اعمال نیک و بد انسان میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۹ و ۷/۵۰۱.</ref> که در قلب آدمی اثر کرده و در آخرت صورتی باطنی و ملکوتی برای او میسازد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۷.</ref> از سوی دیگر، عالم طبیعت، صورت جهنم و جهنم باطن آن محسوب میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵–۴۶.</ref> که در آن عالم ظهور میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸.</ref> البته به باور ایشان بهشت و جهنم محدود به تمثل اعمال نیست؛ بلکه گاهی انعکاس و تجسم صفات (اخلاق)<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳.</ref> و گاه نتیجه اعمال قلبی یا علوم و معارف است؛ چنانکه بهشت لقا نتیجه جذبههای الهی سالک است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> از سوی دیگر، حقیقت بهشت و مقامات آن ظهور جمال حقتعالی است که جلال حق در آن مخفی است و حقیقت جهنم ظهور جلال حقتعالی است که جمال حق در آن مخفی است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۳.</ref> بنابراین میتوان جهنم را تجلی رحمت عام خداوند در آخرت دانست که ظهور این رحمت برای انسانها متفاوت است: برای مؤمنان گناهکار در باطن، لطف و عنایت و موجب رهایی آنها از عذاب ابدی و رسیدن به جوار رحمت خاصه الهی در بهشت است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۲ و ۲۳۳؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۸–۸۹.</ref> و برای [[کفار]] و معاندان، جزا و نتیجه [[کفر]] و عنادشان در [[دنیا]] خواهد بود.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۹.</ref> | امامخمینی حقیقت بهشت و نعمتهای آن و جهنم را همان ظهور اعمال نیک و بد انسان میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۹ و ۷/۵۰۱.</ref> که در قلب آدمی اثر کرده و در آخرت صورتی باطنی و ملکوتی برای او میسازد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۷.</ref> از سوی دیگر، عالم طبیعت، صورت جهنم و جهنم باطن آن محسوب میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵–۴۶.</ref> که در آن عالم ظهور میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸.</ref> البته به باور ایشان بهشت و جهنم محدود به تمثل اعمال نیست؛ بلکه گاهی انعکاس و تجسم صفات (اخلاق)<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳.</ref> و گاه نتیجه اعمال قلبی یا علوم و معارف است؛ چنانکه بهشت لقا نتیجه جذبههای الهی سالک است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> از سوی دیگر، حقیقت بهشت و مقامات آن ظهور جمال حقتعالی است که جلال حق در آن مخفی است و حقیقت جهنم ظهور جلال حقتعالی است که جمال حق در آن مخفی است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۳.</ref> بنابراین میتوان جهنم را [[تجلی]] رحمت عام خداوند در آخرت دانست که ظهور این رحمت برای انسانها متفاوت است: برای مؤمنان گناهکار در باطن، لطف و عنایت و موجب رهایی آنها از عذاب ابدی و رسیدن به جوار رحمت خاصه الهی در بهشت است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۲ و ۲۳۳؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۸–۸۹.</ref> و برای [[کفار]] و معاندان، جزا و نتیجه [[کفر]] و عنادشان در [[دنیا]] خواهد بود.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۹.</ref> | ||
== مراتب و اقسام == | == مراتب و اقسام == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۲۹۳.</ref> بهشت و جهنم را دارای درجاتی میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۲–۵۰۳.</ref> ایشان معتقد است گستردگی درجات بهشت بیش از آن است که به تصویر درآید و از بهشت جسمانی آغاز میشود تا به مقامات و مراتب مقربان میرسد که مشتمل بر مقامات معنوی و لذات روحانی است. ویژگی مقربان این است که در این مقام و مرتبه، از بهشت جسمانی رویگردان شده، سرگرم مقامات معنوی خود میباشند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۲۹۳.</ref> بهشت و جهنم را دارای درجاتی میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۲–۵۰۳.</ref> ایشان معتقد است گستردگی درجات بهشت بیش از آن است که به تصویر درآید و از بهشت جسمانی آغاز میشود تا به مقامات و مراتب مقربان میرسد که مشتمل بر مقامات معنوی و لذات روحانی است. ویژگی مقربان این است که در این مقام و مرتبه، از بهشت جسمانی رویگردان شده، سرگرم مقامات معنوی خود میباشند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | ||
عارفان بهشت را به بهشت افعال، بهشت صفات و بهشت ذات تقسیم کردهاند.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۰۷–۳۰۸ و ۳/۳۳۰–۳۳۱.</ref> بهشت افعال، مکانی نیکوست که اعمال صالح در آن به صورت درختان و قصرها درآمده است.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۳۲۰.</ref> بهشت صفات، اتصاف به صفات کمال و تخلق به اخلاق الهی<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸.</ref> و بهشت ذات، شهود ذات است که با فنای کلی حاصل میشود.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۳۰۸.</ref> | [[عارفان]] بهشت را به بهشت افعال، بهشت صفات و بهشت ذات تقسیم کردهاند.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۰۷–۳۰۸ و ۳/۳۳۰–۳۳۱.</ref> بهشت افعال، مکانی نیکوست که اعمال صالح در آن به صورت درختان و قصرها درآمده است.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۳۲۰.</ref> بهشت صفات، اتصاف به صفات کمال و تخلق به اخلاق الهی<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸.</ref> و بهشت ذات، شهود ذات است که با [[فنا|فنای کلی]] حاصل میشود.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۳۰۸.</ref> | ||
امامخمینی نیز همین تقسیم را برای بهشت و جهنم بیان کردهاست: | امامخمینی نیز همین تقسیم را برای بهشت و جهنم بیان کردهاست: | ||
## بهشت و جهنم افعال: این بهشت و جهنم، صورت اعمال خوب و بد انسانهاست که در آخرت ظهور میکند؛ زیرا برای افعال خوب صورتی باطنی و ملکوتی است که در قلب و جان آدمی اثر کرده و بهتدریج انسان را برای ورود به بهشت اعمال، آماده میکند؛ زیرا زمین بهشت، خالی از هر آبادانی است و همین عبادات، اذکار و اعمال انسانها، موجب آبادانی آن میشود. مردم غالباً در سایه عبادات و اعمال خوب، به این قسم از بهشت نایل میشوند که گاه از آن به بهشت جسمانی یا جنت اعمال و جنت نفس تعبیر میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳، ۴۱۲–۴۱۳ و ۳۶۲؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۴؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> در برابر آن، جهنم اعمال است که مربوط به اهل معصیت میباشد. این قسم از جهنم، چیزی جز باطن عملهای ناپسند و زشت آدمی نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱ و ۳۶۲.</ref> | ## بهشت و جهنم افعال: این بهشت و جهنم، صورت اعمال خوب و بد انسانهاست که در آخرت ظهور میکند؛ زیرا برای افعال خوب صورتی باطنی و ملکوتی است که در قلب و جان آدمی اثر کرده و بهتدریج انسان را برای ورود به بهشت اعمال، آماده میکند؛ زیرا زمین بهشت، خالی از هر آبادانی است و همین عبادات، اذکار و اعمال انسانها، موجب آبادانی آن میشود. مردم غالباً در سایه عبادات و اعمال خوب، به این قسم از بهشت نایل میشوند که گاه از آن به بهشت جسمانی یا جنت اعمال و جنت نفس تعبیر میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳، ۴۱۲–۴۱۳ و ۳۶۲؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۴؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> در برابر آن، جهنم اعمال است که مربوط به اهل معصیت میباشد. این قسم از جهنم، چیزی جز باطن عملهای ناپسند و زشت آدمی نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱ و ۳۶۲.</ref> | ||
## بهشت و جهنم صفات: بهشت صفات که گاه از آن به بهشت متوسطان نیز تعبیر میشود، حاصل [[تهذیب نفس]] و [[ریاضت]] است که به واسطه آن عزم و [[اراده انسان]] قوی شده، قلب محل ظهور اسما و صفات میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> این افراد اخلاق خود را طبق ظواهر شرع تعدیل کردهاند، اما از حیث [[عقل نظری]] به مرتبه عالی نرسیدهاند؛ بلکه در حد تخیل ماندهاند و امور اعتقادی و شرعی و حقایق عالم را تنها با قوه خیال ادراک کردهاند. اینان پس از مرگ به جنات متوسطین نایل خواهند شد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۹ و ۴۷۹.</ref> جهنم اخلاق نیز جهنمی بالاتر و سوزندهتر از جهنم اعمال است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۷.</ref> و برای کسانی است که ملکات رذیلهای همچون [[حرص]]، انکار، | ## بهشت و جهنم صفات: بهشت صفات که گاه از آن به بهشت متوسطان نیز تعبیر میشود، حاصل [[تهذیب نفس]] و [[ریاضت]] است که به واسطه آن عزم و [[اراده انسان]] قوی شده، [[قلب]] محل ظهور اسما و صفات میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> این افراد اخلاق خود را طبق ظواهر شرع تعدیل کردهاند، اما از حیث [[عقل نظری]] به مرتبه عالی نرسیدهاند؛ بلکه در حد تخیل ماندهاند و امور اعتقادی و شرعی و حقایق عالم را تنها با قوه خیال ادراک کردهاند. اینان پس از مرگ به جنات متوسطین نایل خواهند شد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۹ و ۴۷۹.</ref> جهنم اخلاق نیز جهنمی بالاتر و سوزندهتر از جهنم اعمال است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۷.</ref> و برای کسانی است که ملکات رذیلهای همچون [[حرص]]، انکار، حب مال و جاه در جان آنان رسوخ کردهاست و اهل جهنم از وحشت باطن آنان گریزان هستند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> از اینرو، جهنم صفات، نسبت به جهنم اعمال شدیدتر است؛ زیرا در جهنم اعمال، آدمی صورتی از باطن عمل و [[معصیت]] خود را دریافت میکند، اما در جهنم اخلاق، آنچه ظهور میکند، باطن ملکه درونی انسان است و نه صرف عمل، و تفاوت ظهور صورت باطنی عمل و ظهور ملکات بسیار است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> | ||
## جنت ذات و جهنم فراق: از بهشت ذات به جنت لقا<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵.</ref> و جنت روح<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۳۳۲.</ref> نیز تعبیر میشود که عالیترین درجه جنت به حساب میآید؛ چنانچه آیه «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»<ref>فجر، ۳۰.</ref> به آن اشاره دارد و طبق بعضی روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۹۳.</ref> این آیه به [[سیدالشهدا(ع)]]، خطاب شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> در این بهشت، تجلی و ظهور معرفت، به ذات و وصول به توحید ذاتی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> و در این مقام سالک از توجه به غیر حقتعالی و حتی از لذتهای اخروی یا مقامات و درجات معنوی روی برگردانده است. این مقام عالی که وصول به لذات جمال الهی و رسیدن به بهجتهای انوار غیر متناهی است، از مهمات مقاصد اهل معرفت است و تعداد کمی از آنان به این سعادت خواهند رسید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵–۱۶۶ و ۲۹۵.</ref> جهنم فراق مخصوص اولیا، مُحبان و مجذوبان است که رنج و عذاب آن ناشی از جدایی از محبوب است و در دنیا رخ میدهد؛ چنانکه بعضی از فقرات [[دعای کمیل]] به آن اشاره دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۳ و ۴۵۵.</ref> | ## جنت ذات و جهنم فراق: از بهشت ذات به جنت لقا<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵.</ref> و جنت روح<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۳۳۲.</ref> نیز تعبیر میشود که عالیترین درجه جنت به حساب میآید؛ چنانچه آیه «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»<ref>فجر، ۳۰.</ref> به آن اشاره دارد و طبق بعضی روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۹۳.</ref> این آیه به [[امام حسین(ع)|سیدالشهدا(ع)]]، خطاب شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> در این بهشت، [[تجلی]] و ظهور معرفت، به ذات و وصول به توحید ذاتی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> و در این مقام سالک از توجه به غیر حقتعالی و حتی از لذتهای اخروی یا مقامات و درجات معنوی روی برگردانده است. این مقام عالی که وصول به لذات جمال الهی و رسیدن به بهجتهای انوار غیر متناهی است، از مهمات مقاصد اهل معرفت است و تعداد کمی از آنان به این سعادت خواهند رسید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵–۱۶۶ و ۲۹۵.</ref> جهنم فراق مخصوص اولیا، مُحبان و مجذوبان است که رنج و عذاب آن ناشی از جدایی از محبوب است و در دنیا رخ میدهد؛ چنانکه بعضی از فقرات [[دعای کمیل]] به آن اشاره دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۳ و ۴۵۵.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی اقسام سهگانه بهشت، با علم سالک رابطه مستقیم دارد؛ زیرا علوم اخرویه به سه صورت تقسیم میشوند: | به اعتقاد امامخمینی اقسام سهگانه بهشت، با علم سالک رابطه مستقیم دارد؛ زیرا علوم اخرویه به سه صورت تقسیم میشوند: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
## علم تهذیب نفس و سلوک الی الله؛ | ## علم تهذیب نفس و سلوک الی الله؛ | ||
## علم بالله و معارف. | ## علم بالله و معارف. | ||
آخرت وابسته به همین سه امر است. در نتیجه، جنات نیز به اعتبار تقسیم سهگانه علم، به سه صورت تقسیم میشود: جنت ذات که غایت معارف الهی است؛ جنت صفات که نتیجه تهذیب نفس است و جنت اعمال که صورت قیام به عبودیت است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۱.</ref> | آخرت وابسته به همین سه امر است. در نتیجه، جنات نیز به اعتبار تقسیم سهگانه علم، به سه صورت تقسیم میشود: جنت ذات که غایت معارف الهی است؛ جنت صفات که نتیجه [[تهذیب نفس]] است و جنت اعمال که صورت قیام به عبودیت است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۱.</ref> | ||
== مخلوقبودن بهشت و جهنم == | == مخلوقبودن بهشت و جهنم == | ||
بعضی از روایات تصریح میکنند بهشت و جهنم در حال حاضر مخلوقاند و [[پیامبر(ص)]]، در [[شب معراج]] از آن دو عبور کردهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۰–۱۱ و ۲/۵۳.</ref> بیشتر متکلمان قائل به مخلوقبودن فعلی بهشت و جهنم هستند<ref>صدوق، الاعتقادت، ۷۹؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۲۷.</ref> و در این زمینه به بعضی آیات<ref>آل عمران، ۱۳۳؛ بقره، ۲۴–۲۵.</ref> و روایات<ref>صدوق، التوحید، ۱۱۸.</ref> استناد کردهاند. برخی از متکلمان [[معتزله]] بهشت و جهنم را به صورت کنونی مخلوق نمیدانند، بلکه معتقدند هنگام قیامت خلق میشود؛ زیرا خلق آنها پیش از قیامت کاری عبث است.<ref>← تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۰۸؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> | بعضی از روایات تصریح میکنند بهشت و جهنم در حال حاضر مخلوقاند و [[پیامبر(ص)]]، در [[شب معراج]] از آن دو عبور کردهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۰–۱۱ و ۲/۵۳.</ref> بیشتر متکلمان قائل به مخلوقبودن فعلی بهشت و جهنم هستند<ref>صدوق، الاعتقادت، ۷۹؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۲۷.</ref> و در این زمینه به بعضی آیات<ref>آل عمران، ۱۳۳؛ بقره، ۲۴–۲۵.</ref> و روایات<ref>صدوق، التوحید، ۱۱۸.</ref> استناد کردهاند. برخی از متکلمان [[معتزله]] بهشت و جهنم را به صورت کنونی مخلوق نمیدانند، بلکه معتقدند هنگام قیامت خلق میشود؛ زیرا خلق آنها پیش از قیامت کاری عبث است.<ref>← تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۰۸؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> | ||
امامخمینی مانند برخی دیگر از اهل معرفت<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۲/۱۷۱.</ref> قائل است بهشت و جهنم از جهتی مخلوق و از جهتی مخلوق نیستند؛ به این معنا که اصل ماده و ساختار کلی آن موجود است، اما تعمیر آن و ساخت قصرها و غرفههای آن تابع اعمال انسانهاست و این مطلب موافق بعضی از روایات<ref>طوسی، الامالی، ۴۷۴.</ref> برهان و کشف است،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> از اینرو هماکنون جهنم بر کافران احاطه دارد و مؤمنان در بهشت قرار دارند و انسان بر روی [[صراط]] که بر روی جهنم قرار دارد، سیر میکند؛ اما وقتی حجاب برداشته شد، مشاهده میکند در بهشت یا جهنم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> | امامخمینی مانند برخی دیگر از اهل معرفت<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۲/۱۷۱.</ref> قائل است بهشت و جهنم از جهتی مخلوق و از جهتی مخلوق نیستند؛ به این معنا که اصل ماده و ساختار کلی آن موجود است، اما تعمیر آن و ساخت قصرها و غرفههای آن تابع اعمال انسانهاست و این مطلب موافق بعضی از روایات<ref>طوسی، الامالی، ۴۷۴.</ref> برهان و کشف است،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> از اینرو هماکنون جهنم بر [[کافران]] احاطه دارد و مؤمنان در بهشت قرار دارند و انسان بر روی [[صراط]] که بر روی جهنم قرار دارد، سیر میکند؛ اما وقتی [[حجب|حجاب]] برداشته شد، مشاهده میکند در بهشت یا جهنم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> | ||
== مکان بهشت و جهنم == | == مکان بهشت و جهنم == | ||
در بعضی روایات زمینِ بهشت، کرسی و سقف آن [[عرش الهی]] معرفی شدهاست.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۱۱.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی، دربارهٔ مکان بهشت و جهنم اختلاف وجود دارد: برخی متکلمان اسلامی بهشت را فوق سماوات و تحت عرش و جهنم را تحت طبقات ارض دانستهاند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۲.</ref> برخی نیز معتقدند وقوع مکان بهشت و جهنم در افلاک ممتنع است؛ زیرا افلاک خرق و التیام (شکافته شدن و بازگشت به حالت اولیه که از خواص عنصر مادی است) نمیپذیرند؛ همچنین در عالم عناصر نیز نمیباشد،<ref>← لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> اما برخی از حکما معتقدند مکانی از جنس این عالم برای بهشت و جهنم قابل تصور نیست و این دو مافوق مکان هستند.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۵۸–۴۶۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۲–۳۲۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فلک}} | در بعضی روایات زمینِ بهشت، کرسی و سقف آن [[عرش الهی]] معرفی شدهاست.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۱۱.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی، دربارهٔ مکان بهشت و جهنم اختلاف وجود دارد: برخی متکلمان اسلامی بهشت را فوق سماوات و تحت عرش و جهنم را تحت طبقات ارض دانستهاند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۲.</ref> برخی نیز معتقدند وقوع مکان بهشت و جهنم در افلاک ممتنع است؛ زیرا افلاک خرق و التیام (شکافته شدن و بازگشت به حالت اولیه که از خواص عنصر مادی است) نمیپذیرند؛ همچنین در عالم عناصر نیز نمیباشد،<ref>← لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> اما برخی از حکما معتقدند مکانی از جنس این عالم برای بهشت و جهنم قابل تصور نیست و این دو مافوق مکان هستند.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۵۸–۴۶۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۲–۳۲۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فلک}} | ||
امامخمینی با تأیید رأی حکما در این زمینه میگوید آخرت از جنس این عالم نیست و در مرتبهای فوق دنیاست؛ لذا بحث از مکان بهشت و جهنم، صحیح نیست؛ زیرا مکان امری است که با مقایسه حاصل میشود؛ به این معنا که وقتی دو چیز در عرض هم باشند، به سبب عدم امکان تداخل در اجسام برای هر یک مکانی تصور میشود و قابل اشاره و جهت است، اما عالم آخرت چون عالمی مستقل و تام است، در خارج دارای جهت نیست؛ در درون آن هم با یکدیگر تزاحم ندارند تا هر یک در طرفی قرار بگیرد؛ برای مثال اگر بهشتی به پهناوری زمین و آسمان در ذهن کسی موجود شود و بهشتی دیگر به همان قدر و اندازه در ذهن دیگری موجود شود، این دو بهشت از هم مستقل هستند و هیچ تزاحمی با هم ندارند. جهنم و بهشت هم اینگونه هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۹۵–۵۹۷.</ref> | امامخمینی با تأیید رأی [[حکما]] در این زمینه میگوید آخرت از جنس این عالم نیست و در مرتبهای فوق دنیاست؛ لذا بحث از مکان بهشت و جهنم، صحیح نیست؛ زیرا مکان امری است که با مقایسه حاصل میشود؛ به این معنا که وقتی دو چیز در عرض هم باشند، به سبب عدم امکان تداخل در [[جسم|اجسام]] برای هر یک مکانی تصور میشود و قابل اشاره و جهت است، اما عالم آخرت چون عالمی مستقل و تام است، در خارج دارای جهت نیست؛ در درون آن هم با یکدیگر تزاحم ندارند تا هر یک در طرفی قرار بگیرد؛ برای مثال اگر بهشتی به پهناوری زمین و آسمان در ذهن کسی موجود شود و بهشتی دیگر به همان قدر و اندازه در ذهن دیگری موجود شود، این دو بهشت از هم مستقل هستند و هیچ تزاحمی با هم ندارند. جهنم و بهشت هم اینگونه هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۹۵–۵۹۷.</ref> | ||
== جایگاه انسانهای قاصر == | == جایگاه انسانهای قاصر == | ||
برخی از حکمای مشاء و اشراق دربارهٔ نفوس افراد قاصر و جاهل و نفوس افراد متوسطه که به مرحله تعقل نرسیدهاند و نمیتوانند عالم عقلی را تصور کنند، قائل شدند که این نفوس پس از [[مرگ]] به اجرام فلکی تعلق میگیرند و این اجرام موضوع تخیل این نفوس خواهد بود.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۴–۱۱۵؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۸۹–۹۰؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۰ و ۱۴۷.</ref> | برخی از حکمای مشاء و اشراق دربارهٔ [[نفس|نفوس]] افراد قاصر و جاهل و نفوس افراد متوسطه که به مرحله تعقل نرسیدهاند و نمیتوانند عالم عقلی را تصور کنند، قائل شدند که این نفوس پس از [[مرگ]] به اجرام فلکی تعلق میگیرند و این اجرام موضوع تخیل این نفوس خواهد بود.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۴–۱۱۵؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۸۹–۹۰؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۰ و ۱۴۷.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است گروهی از افراد مستضعف که از نظر ادراکات، ضعیف هستند و از مبدأ و [[معاد]] هیچ خبری ندارند، بهشت و جهنم موعود ندارند. این گروه در آخرت تجرد برزخی حیوانی دارند و ملکاتشان طبق نفوس برزخیه آنها بروز خواهد کرد؛ از اینرو عذاب آنان بر اساس ملکات حیوانی آنها خواهد بود؛ زیرا نور توحید اکتسابی ـ هرچند به صورت ضعیف و پنهان ـ در قلبشان حاصل نشدهاست تا از طریق آن نجات پیدا کنند. البته احتمال دارد اصل | امامخمینی معتقد است گروهی از افراد [[مستضعفان|مستضعف]] که از نظر ادراکات، ضعیف هستند و از مبدأ و [[معاد]] هیچ خبری ندارند، بهشت و جهنم موعود ندارند. این گروه در آخرت تجرد برزخی حیوانی دارند و ملکاتشان طبق نفوس برزخیه آنها بروز خواهد کرد؛ از اینرو عذاب آنان بر اساس ملکات حیوانی آنها خواهد بود؛ زیرا نور توحید اکتسابی ـ هرچند به صورت ضعیف و پنهان ـ در قلبشان حاصل نشدهاست تا از طریق آن نجات پیدا کنند. البته احتمال دارد اصل توحید فطری، یعنی عشق به کمال که در همه انسانها وجود دارد، جلوه کند و سرانجام آنان را نجات دهد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۵–۴۷۶.</ref> همچنین به باور ایشان، دربارهٔ گروهی از انسانها که بر دین سابق بوده و به دین لاحق مشرف نشدهاند، مانند [[قوم یهود]] و [[مسیحی]]، در صورتی که این عملشان از باب عناد و نفاق نباشد، بلکه از این جهت باشد که به صحت دین خود یقین داشتهاند و احتمال خلاف آن را نمیدادند، نمیتوان قائل شد چنین اشخاصی به جهنم خواهند رفت؛ زیرا این خلاف [[عدل الهی|عدل حقتعالی]] است؛ هرچند به بهشت که جایگاه مقربان است نیز راهی ندارند؛ بنابراین، ممکن است در آخرت در جایگاه دیگری غیر از بهشت و جهنم باشند و در آن حیات حیوانی داشته باشند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۷–۴۷۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۰۰–۲۰۱.</ref> | ||
== خلود در بهشت و جهنم == | == خلود در بهشت و جهنم == | ||
[[قرآن کریم]] از خلود بعضی از کفار و گنهکاران در جهنم<ref>بقره، ۳۹؛ آل عمران، ۱۱۶.</ref> و خلود اهل بهشت در بهشت<ref>نساء، ۱۳؛ توبه، ۷۲، ۸۹ و ۱۰۰؛ حدید، ۱۲؛ مجادله، ۲۲.</ref> خبر دادهاست. برخی دانشمندان اسلامی نیز جاودانگی نعمتهای بهشتی را برای تمام بهشتیان<ref>مفید، تصحیح اعتقادات، ۱۱۶–۱۱۷.</ref> و خلود در عذاب جهنم را برای گروهی از انسانها در قیامت<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۴۱۲.</ref> مطابق نص قرآن میدانند؛ اما برخی از اهل معرفت با استناد به روایتی<ref>عینی، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ۱۹/۵۲؛ برقی، المحاسن، ۲/۵۱۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۵/۱۹۷.</ref> منکر خلود در عذاب در نشئه آخرت شدهاند؛ هرچند خلود در جهنم را میپذیرند<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۶۳ و ۳۰۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۶۳ و ۹۸۴.</ref> به این معنا که عذاب ظاهری (حسی) به یک معنا پایانپذیر است و هنگامی که غضب الهی دربارهٔ آنان پایان پذیرفت، به رحمتی که بر غضب پیشی گرفتهاست، ملحق میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۶۹.</ref> | [[قرآن کریم]] از خلود بعضی از [[کافر|کفار]] و گنهکاران در جهنم<ref>بقره، ۳۹؛ آل عمران، ۱۱۶.</ref> و خلود اهل بهشت در بهشت<ref>نساء، ۱۳؛ توبه، ۷۲، ۸۹ و ۱۰۰؛ حدید، ۱۲؛ مجادله، ۲۲.</ref> خبر دادهاست. برخی دانشمندان اسلامی نیز جاودانگی نعمتهای بهشتی را برای تمام بهشتیان<ref>مفید، تصحیح اعتقادات، ۱۱۶–۱۱۷.</ref> و خلود در عذاب جهنم را برای گروهی از انسانها در [[قیامت]]<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۴۱۲.</ref> مطابق نص قرآن میدانند؛ اما برخی از اهل معرفت با استناد به روایتی<ref>عینی، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ۱۹/۵۲؛ برقی، المحاسن، ۲/۵۱۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۵/۱۹۷.</ref> منکر خلود در عذاب در نشئه آخرت شدهاند؛ هرچند خلود در جهنم را میپذیرند<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۶۳ و ۳۰۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۶۳ و ۹۸۴.</ref> به این معنا که عذاب ظاهری (حسی) به یک معنا پایانپذیر است و هنگامی که غضب الهی دربارهٔ آنان پایان پذیرفت، به رحمتی که بر غضب پیشی گرفتهاست، ملحق میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۶۹.</ref> | ||
امامخمینی ضمن نقل قول از دیگران، خلود در آتش را از ضروریات دین دانسته<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۲/۳۴۴؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۶۷.</ref> معتقد است علت خلود در جهنم، زوال [[ایمان]] به واسطه بعضی از ملکات نفسانی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> و خاموششدن نور فطرت و نابودشدن آن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵.</ref> است؛ اما در صورتی که فطرت توحیدی باقی باشد، مورد [[شفاعت]] و رحمت اَرحمالراحمین واقع میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.</ref> | [[امامخمینی]] ضمن نقل قول از دیگران، خلود در آتش را از ضروریات دین دانسته<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۲/۳۴۴؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۶۷.</ref> معتقد است علت خلود در جهنم، زوال [[ایمان]] به واسطه بعضی از ملکات نفسانی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> و خاموششدن نور [[فطرت]] و نابودشدن آن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵.</ref> است؛ اما در صورتی که فطرت توحیدی باقی باشد، مورد [[شفاعت]] و رحمت اَرحمالراحمین واقع میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.</ref> | ||
== ویژگیهای بهشت == | == ویژگیهای بهشت == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
# دوام نعمتهای آن: قرآن کریم در آیات متعدد نعمتهای بهشتی را جاودانه میشمارد<ref>بقره، ۲۵؛ آل عمران، ۱۰۷؛ هود، ۲۳.</ref> زیرا خروج از بهشت نیاز به سبب و علتی دارد و چنین سببی در آنجا نیست؛ زیرا بهشت دار تکلیف و زحمت نیست.<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۵/۱۱۱–۱۱۲.</ref> | # دوام نعمتهای آن: قرآن کریم در آیات متعدد نعمتهای بهشتی را جاودانه میشمارد<ref>بقره، ۲۵؛ آل عمران، ۱۰۷؛ هود، ۲۳.</ref> زیرا خروج از بهشت نیاز به سبب و علتی دارد و چنین سببی در آنجا نیست؛ زیرا بهشت دار تکلیف و زحمت نیست.<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۵/۱۱۱–۱۱۲.</ref> | ||
## جسمانی و روحانیبودن نعمتهای بهشتی: چنانکه آیات الهی بر آن دلالت دارد،<ref>یس، ۵۷؛ اسراء، ۹۱؛ توبه، ۷۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۲۶.</ref> البته نعمتهای روحانی شریفتر و کاملتر از نعمتهای حسی است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۵/۴۵۵.</ref> | ## جسمانی و روحانیبودن نعمتهای بهشتی: چنانکه آیات الهی بر آن دلالت دارد،<ref>یس، ۵۷؛ اسراء، ۹۱؛ توبه، ۷۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۲۶.</ref> البته نعمتهای روحانی شریفتر و کاملتر از نعمتهای حسی است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۵/۴۵۵.</ref> | ||
## نبودن رنج و مصیبت در بهشت: طبق آیات قرآن در بهشت هیچ رنج و زحمتی نیست و اهل بهشت در رفاه و آسایش هستند،<ref>حجر، ۴۸؛ فاطر، ۳۵.</ref> زیرا آن عالم، عالم طبیعت نیست و تبدّل و کون و فساد در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۳۰.</ref> | ## نبودن رنج و مصیبت در بهشت: طبق آیات قرآن در بهشت هیچ رنج و زحمتی نیست و اهل بهشت در [[رفاه]] و آسایش هستند،<ref>حجر، ۴۸؛ فاطر، ۳۵.</ref> زیرا آن عالم، عالم طبیعت نیست و تبدّل و کون و فساد در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۳۰.</ref> | ||
امامخمینی نیز معتقد است اهل بهشت دارای لذتهای جسمانی و روحانی هستند و حتی اولیای الهی که به مرتبه بالای تجرد عقلانی رسیدهاند، جسم و وجود برزخی دارند و از لذتهای جسمانی در بهشت برخوردارند، همچنان که از لذتهای روحانی برخوردار بوده و همافق با موجودات عقلانی هستند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۷–۴۰۸.</ref> اگرچه درجاتی که متوسطان از اهل بهشت دارند، در حد لذتهای جسمانی و محسوس است و از آنجاکه مقامات معنوی بالا برای آنان قابل درک نیست، از فقدان آن نعمتهای روحانی ناراحت و غمگین نمیشوند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۹.</ref> البته بهشت و نعمتهای آن قابل مقایسه با نعمتهای دنیایی نیست، بلکه تمام دنیا در مقابل یک تار از حلههای بهشتی نیست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.</ref> و ادراک و فهم انسان از آن نعمتها به مانند کوری است که زیباییهای دنیا را برای او وصف میکنند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۲۳.</ref> بلکه برخی اهل معرفت بر این اعتقادند از آنجاکه عالم آخرت دار تزاحم نیست، لذتها و شهواتی که در بهشت است همه لذتها را به همراه دارد. برای مثال لذتهایی که با گوش درک میشود، لذتهایی که مربوط به دیدن است را نیز به همراه دارد.<ref>← امامخمینی، دعاء السحر، ۲۵.</ref> | امامخمینی نیز معتقد است اهل بهشت دارای لذتهای جسمانی و روحانی هستند و حتی اولیای الهی که به مرتبه بالای تجرد عقلانی رسیدهاند، [[جسم]] و وجود برزخی دارند و از لذتهای جسمانی در بهشت برخوردارند، همچنان که از لذتهای روحانی برخوردار بوده و همافق با موجودات عقلانی هستند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۷–۴۰۸.</ref> اگرچه درجاتی که متوسطان از اهل بهشت دارند، در حد لذتهای جسمانی و محسوس است و از آنجاکه مقامات معنوی بالا برای آنان قابل درک نیست، از فقدان آن نعمتهای روحانی ناراحت و غمگین نمیشوند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۹.</ref> البته بهشت و نعمتهای آن قابل مقایسه با نعمتهای دنیایی نیست، بلکه تمام دنیا در مقابل یک تار از حلههای بهشتی نیست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.</ref> و ادراک و فهم انسان از آن نعمتها به مانند کوری است که زیباییهای دنیا را برای او وصف میکنند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۲۳.</ref> بلکه برخی اهل معرفت بر این اعتقادند از آنجاکه عالم آخرت دار تزاحم نیست، لذتها و شهواتی که در بهشت است همه لذتها را به همراه دارد. برای مثال لذتهایی که با گوش درک میشود، لذتهایی که مربوط به دیدن است را نیز به همراه دارد.<ref>← امامخمینی، دعاء السحر، ۲۵.</ref> | ||
امامخمینی با استناد به روایتی<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۹۱.</ref> معتقد است اهل بهشت میتوانند مانند خداوند خلق کنند و این سلطنت و قدرت الهی که به بندگان داده میشود به این جهت است که آنان اراده و هواهای نفسانی خود در دنیا را ترک کرده و اراده حق را در مملکت وجود خود نافذ کردهاند و این سبب میشود که حقتعالی اراده آنان را در عالم آخرت نافذ کند و آنان را مَثَل اعلای خود قرار دهد و این یکی از اسرار عبادت است که قوای ملکی و ملکوتی انسان مسخّر [[اراده الهی]] میگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲–۳۳.</ref> | امامخمینی با استناد به روایتی<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۹۱.</ref> معتقد است اهل بهشت میتوانند مانند خداوند خلق کنند و این سلطنت و [[قدرت الهی]] که به بندگان داده میشود به این جهت است که آنان اراده و هواهای نفسانی خود در دنیا را ترک کرده و اراده حق را در مملکت وجود خود نافذ کردهاند و این سبب میشود که حقتعالی اراده آنان را در عالم آخرت نافذ کند و آنان را مَثَل اعلای خود قرار دهد و این یکی از اسرار عبادت است که قوای ملکی و ملکوتی انسان مسخّر [[اراده الهی]] میگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲–۳۳.</ref> | ||
== ویژگیهای جهنم == | == ویژگیهای جهنم == | ||
عالمان اسلامی برای جهنم و عذابهای آن نیز ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله: | عالمان اسلامی برای جهنم و عذابهای آن نیز ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله: | ||
# احاطه آتش بر کافران: قرآن کریم جهنم را محیط بر کافران شمردهاست.<ref>توبه، ۴۹.</ref> بعضی مفسران احاطه جهنم را در آینده و [[روز قیامت]]<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ۴/۱۹۸؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۵/۲۳۸.</ref> و بعضی آن را در حال و در عالم دنیا<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰.</ref> دانستهاند و معتقدند آتش جهنم اینک موجود است، اما حجاب دنیا مانع از درک آتش است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۳۰۶.</ref> امامخمینی نیز معتقد است احاطه جهنم در همین عالم است، اما ادراک آن ممکن نیست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> احاطه آتش جهنم نیز مانند احاطه آتش دنیا نیست؛ زیرا آتش در دنیا محیط بر سطح بوده و با باطن اشیا تماس ندارد، بر خلاف آتش جهنم که محیط بر ظاهر و باطن است و احاطه آن، ظهور احاطه قیومی حقتعالی است و بدن را در ظاهر و باطن و روح و قلب را میسوزاند و چنین آتشی در عالم دنیا قابل تصور نیست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۲–۳۷۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹.</ref> | # احاطه آتش بر کافران: قرآن کریم جهنم را محیط بر کافران شمردهاست.<ref>توبه، ۴۹.</ref> بعضی مفسران احاطه جهنم را در آینده و [[روز قیامت]]<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ۴/۱۹۸؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۵/۲۳۸.</ref> و بعضی آن را در حال و در عالم دنیا<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰.</ref> دانستهاند و معتقدند آتش جهنم اینک موجود است، اما حجاب دنیا مانع از درک آتش است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۳۰۶.</ref> امامخمینی نیز معتقد است احاطه جهنم در همین عالم است، اما ادراک آن ممکن نیست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> احاطه آتش جهنم نیز مانند احاطه آتش دنیا نیست؛ زیرا آتش در دنیا محیط بر سطح بوده و با باطن اشیا تماس ندارد، بر خلاف آتش جهنم که محیط بر ظاهر و باطن است و احاطه آن، ظهور احاطه قیومی حقتعالی است و بدن را در ظاهر و باطن و روح و [[قلب]] را میسوزاند و چنین آتشی در عالم دنیا قابل تصور نیست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۲–۳۷۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹.</ref> | ||
## عظمت و شدت آتش: در موارد متعددی از قرآن، دربارهٔ شدت حرارت آتش جهنم سخن به میان آمدهاست.<ref>واقعه، ۹۴؛ همزه، ۴؛ قارعه، ۱۱.</ref> در بعضی روایات نیز آتش دنیا، مرتبه نازله آتش جهنم شمرده شدهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۳۶۶.</ref> امامخمینی آتش دنیا را نسبت به آتش آخرت آتشی سرد و غیر خالص میداند، بر خلاف آتش جهنم که خالص است. همچنین سختی و شدت حرارت آتش جهنم قابل تصور و ادراک انسان نیست؛ زیرا ارتباط نفس با بدن در دنیا ضعیف و ناقص است؛ ولی در آخرت این ارتباط به آخرین مراتب خود میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۷–۸۸؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۳و ۲۰/۲۱.</ref> | ## عظمت و شدت آتش: در موارد متعددی از قرآن، دربارهٔ شدت حرارت آتش جهنم سخن به میان آمدهاست.<ref>واقعه، ۹۴؛ همزه، ۴؛ قارعه، ۱۱.</ref> در بعضی روایات نیز آتش دنیا، مرتبه نازله آتش جهنم شمرده شدهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۳۶۶.</ref> امامخمینی آتش دنیا را نسبت به آتش آخرت آتشی سرد و غیر خالص میداند، بر خلاف آتش جهنم که خالص است. همچنین سختی و شدت حرارت آتش جهنم قابل تصور و ادراک انسان نیست؛ زیرا ارتباط نفس با بدن در دنیا ضعیف و ناقص است؛ ولی در آخرت این ارتباط به آخرین مراتب خود میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۷–۸۸؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۳و ۲۰/۲۱.</ref> | ||
## شعور و ادراک آتش جهنم: قرآن کریم، جهنم را دارای ادراک و شعور معرفی کردهاست.<ref>ق، ۳۰؛ فرقان، ۱۲.</ref> دانشمندان اسلامی نیز با استناد به این آیات بر این باورند که جهنم دارای شعور و ادراک است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۲۰۵.</ref> امامخمینی نیز آتش جهنم را دارای حیات میداند که از روی شعور و ادراک، اهلش را عذاب میدهد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹ و ۲۷۵.</ref> | ## شعور و ادراک آتش جهنم: قرآن کریم، جهنم را دارای ادراک و شعور معرفی کردهاست.<ref>ق، ۳۰؛ فرقان، ۱۲.</ref> دانشمندان اسلامی نیز با استناد به این آیات بر این باورند که جهنم دارای شعور و ادراک است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۲۰۵.</ref> امامخمینی نیز آتش جهنم را دارای حیات میداند که از روی شعور و ادراک، اهلش را عذاب میدهد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹ و ۲۷۵.</ref> | ||
== درهای بهشت و جهنم == | == درهای بهشت و جهنم == | ||
قرآن کریم تعداد درهای جهنم را هفت عدد ذکر کرده که از هر دری، بخش معینی از اهل جهنم وارد میشوند.<ref>حجر، ۴۴.</ref> طبق بعضی روایات درهای بهشت هشت در است که عرض هر در، مسیر چهل سال است.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۴۰۸.</ref> برخی مفسران بعید ندانستهاند که مراد از درهای بهشت و جهنم، طبقات آنها باشد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۹/۱۴۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۷۰.</ref> برخی نیز درهای بهشت و جهنم را ظهور | قرآن کریم تعداد درهای جهنم را هفت عدد ذکر کرده که از هر دری، بخش معینی از اهل جهنم وارد میشوند.<ref>حجر، ۴۴.</ref> طبق بعضی روایات درهای بهشت هشت در است که عرض هر در، مسیر چهل سال است.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۴۰۸.</ref> برخی مفسران بعید ندانستهاند که مراد از درهای بهشت و جهنم، طبقات آنها باشد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۹/۱۴۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۷۰.</ref> برخی نیز درهای بهشت و جهنم را ظهور حواس پنجگانه انسان و دو حس باطنی خیال و وهم دانستهاند که اگر در طاعت به کار روند، در بهشت و اگر در خلاف آن به کار روند، در جهنم خواهند بود اما برای بهشت در دیگری است و آن باب قلب است.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۸.</ref> | ||
امامخمینی درهای بهشت و جهنم را مربوط به اعمال انسان میداند و معتقد است انسان در صورتی که با مجاهده نفس اخلاق فاسد و شیاطین درونی را از خود دور کند، مملکت وجودش محل ملائکه شده و راه سلوک برای او آسان میشود و صراط مستقیم انسانیت برای او روشن میگردد و در این صورت درهای بهشت بر او گشوده و درهای جهنم بر او بسته میگردد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶–۲۷.</ref> در صورتی که شخص، مبتلا به گناهان است، لازم است خود را در این دنیا به آتش ندامت و [[توبه]] پاک کند و در غیر این صورت درهای جهنم به روی او باز و درهای بهشت برای او بسته خواهد بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۶.</ref> | امامخمینی درهای بهشت و جهنم را مربوط به اعمال انسان میداند و معتقد است انسان در صورتی که با [[جهاد نفس|مجاهده نفس]] اخلاق فاسد و شیاطین درونی را از خود دور کند، مملکت وجودش محل [[ملائکه]] شده و راه [[سیر و سلوک|سلوک]] برای او آسان میشود و صراط مستقیم انسانیت برای او روشن میگردد و در این صورت درهای بهشت بر او گشوده و درهای جهنم بر او بسته میگردد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶–۲۷.</ref> در صورتی که شخص، مبتلا به گناهان است، لازم است خود را در این دنیا به آتش ندامت و [[توبه]] پاک کند و در غیر این صورت درهای جهنم به روی او باز و درهای بهشت برای او بسته خواهد بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۶.</ref> | ||
== عبور همگان از جهنم == | == عبور همگان از جهنم == | ||
قرآن کریم به ورود تمام انسانها به جهنم اشاره کردهاست<ref>مریم، ۷۱.</ref> که بعضی مفسران آن ورود را به حضور همه مردم در کنار جهنم معنا کردهاند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۸۸–۸۹.</ref> روایات نیز از عبور انسانها از صراط و پل جهنم خبر دادهاند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> طبق روایات همه انسانها از روی آن میگذرند و از شمشیر تیزتر و از مو باریکتر است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۲۹ و ۲/۴۲۱.</ref> | قرآن کریم به ورود تمام انسانها به جهنم اشاره کردهاست<ref>مریم، ۷۱.</ref> که بعضی مفسران آن ورود را به حضور همه مردم در کنار جهنم معنا کردهاند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۸۸–۸۹.</ref> روایات نیز از عبور انسانها از صراط و پل جهنم خبر دادهاند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> طبق روایات همه انسانها از روی آن میگذرند و از شمشیر تیزتر و از مو باریکتر است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۲۹ و ۲/۴۲۱.</ref> | ||
امامخمینی بر اساس اعتقاد خود که جهنم را باطن این دنیا و طبیعت را متن جهنم میداند،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۸.</ref> معتقد است صراط، همان ورود به نشئه دنیا و آغاز سیر انسان از طبیعت است که با گذر از دنیا در حقیقت از صراطی که بر جهنم است، عبور میکند و در آخرت، همین عبور برای همه ظهور مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸؛ ۱۴/۱۱۲؛ ۱۸/۴۴۹، ۵۰۱–۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان با استناد به روایتی<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۳۵۴.</ref> دربارهٔ چگونگی عبور اولیا و مؤمنان از جهنم که در آن اولیا از صراط بهسرعت عبور میکنند، اما مؤمن بهکندی بر آن میگذرد، معتقد است مؤمن از نورانیت عقل بهرهمند است و به همان اندازه بر شعله آتش جهنم غلبه دارد و این شعله در دنیا به صورت غضب و شهوت است؛ زیرا گاهی مؤمن به دنیا و طبیعت آلوده میگردد، اما جلوه نور اولیای کامل، سراسر طبیعت را مقهور حکم خود کردهاست و آنان در طول حیات خود از تصرف [[ابلیس]] و دامهای او در سلامت هستند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}} | امامخمینی بر اساس اعتقاد خود که جهنم را باطن این دنیا و طبیعت را متن جهنم میداند،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۸.</ref> معتقد است صراط، همان ورود به نشئه دنیا و آغاز سیر انسان از طبیعت است که با گذر از دنیا در حقیقت از صراطی که بر جهنم است، عبور میکند و در آخرت، همین عبور برای همه ظهور مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸؛ ۱۴/۱۱۲؛ ۱۸/۴۴۹، ۵۰۱–۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان با استناد به روایتی<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۳۵۴.</ref> دربارهٔ چگونگی عبور اولیا و مؤمنان از جهنم که در آن اولیا از صراط بهسرعت عبور میکنند، اما مؤمن بهکندی بر آن میگذرد، معتقد است مؤمن از نورانیت عقل بهرهمند است و به همان اندازه بر شعله آتش جهنم غلبه دارد و این شعله در دنیا به صورت [[غضب]] و [[شهوت]] است؛ زیرا گاهی مؤمن به دنیا و طبیعت آلوده میگردد، اما جلوه نور اولیای کامل، سراسر طبیعت را مقهور حکم خود کردهاست و آنان در طول حیات خود از تصرف [[ابلیس]] و دامهای او در سلامت هستند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
محسن میرزاپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/711/ بهشت و جهنم]»، دانشنامه امام | محسن میرزاپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/711/ بهشت و جهنم]»، [[دانشنامه امامخمینی|دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۷۱۱–۷۲۰. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:استفاده نادرست از فهرستساز اعداد]] | [[رده:استفاده نادرست از فهرستساز اعداد]] |